خرید و دانلود نسخه کامل کتاب How My Neighbor Stole Christmas
420,000 تومان قیمت اصلی 420,000 تومان بود.139,000 تومانقیمت فعلی 139,000 تومان است.
تعداد فروش: 42
- زبان : انگلیسی
- تعداد صفحات : 482
- ISBN 1464230153
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
A new winter holiday, enemies-to-lovers romance, from the undeniably funny and always spicy, New York Times and USA Today bestselling author, Meghan Quinn.
Living in a year around Christmas town has it’s drawbacks. The caroling, the decorations, the insanely cheery spirit, it never disappears. It’s why I like to hibernate away in my cave–I mean house–keeping a healthy distance from the holly jolly spirits.
And all was going according to plan until my nemesis, Storee Taylor, moved in next door to care for her Aunt Cindy. Without blinking, she turned my simple world into a real nightmare-before-Christmas, especially when she decided to enter the town Christmas Kringle contest – which she was determined to win.
Well guess what? Over my cold-hearted body.
There was no way I was going to let her win, not after the history we’d shared.
So despite my promise to myself of never participating in the sickening Christmas season, I entered the competition as well. That’s right, I planned on beating Storee at her own game by pretending this grump’s heart grew three sizes this season.
And it was working until feelings between us started heating up.
We pretended to date.
We kissed.
And well, sparks flew from there.
Which led to one explosive night involving Christmas lights, the competition, and a ladder. Don’t let me convince you who stole Christmas, I think you need to find out for yourself . . .
ترجمه ماشینی :
ترجمه فارسی
یک رمان عاشقانه «دشمنان به معشوق» با حال و هوای زمستانی، از نویسنده بینظیر و همیشه پرهیجان، پرفروش نیویورک تایمز و USA Today، مگان کوین.
زندگی در شهری که سالانه کریسمس را جشن میگیرد، معایب خودش را دارد. آوازخوانی، تزئینات، روحیهی شاد و دیوانهوار مردم، هیچوقت تمام نمیشود. به همین دلیل است که من ترجیح میدهم در «غار» خودم—یعنی خانهام—کمتر بیرون بیایم و از آن حال و هوای پرنشاط فاصله بگیرم.
همه چیز طبق برنامه پیش میرفت تا اینکه رقیبم، استوری تیلور، درست در کنار خانهی من نقل مکان کرد تا از عمهاش، سیندی، مراقبت کند. بدون کوچکترین تردیدی، او دنیای سادهی من را به یک کابوس واقعی پیش از کریسمس تبدیل کرد—بهویژه وقتی تصمیم گرفت در مسابقه کریسمس کرینگل شهر شرکت کند و مصر بود برنده شود.
خب، حدس بزنید چه شد؟ اول از روی بدن یخزدهی من.
هیچ راهی نبود که اجازه بدهم او برنده شود، نه بعد از تمام گذشتهای که با هم داشتیم.
پس علیرغم قولی که به خودم داده بودم که هرگز در این فصل کریسمسی شرکت نکنم، خودم هم در مسابقه ثبتنام کردم. درست است، تصمیم داشتم استوری را در بازی خودش شکست دهم و وانمود کنم قلب این بداخلاق در این فصل سه سایز بزرگتر شده است.
و همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا اینکه احساسات بین ما شروع به شعلهور شدن کرد.
ما وانمود کردیم که با هم قرار عاشقانه داریم.
ما بوسیدیم.
و خب، جرقهها از آنجا شروع شد.
و این منجر شد به یک شب انفجاری که در آن چراغهای کریسمس، مسابقه و یک نردبان نقش داشتند. اجازه ندهید من به شما بگویم چه کسی کریسمس را ربود، فکر میکنم خودتان باید این راز را کشف کنید…

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.