خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل اخلاق حرفه ای معلم
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل اخلاق حرفه ای معلم قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل نگاهی به وضعیت دستگاه قضایی در دوره حاکمیت پهلوی
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل نگاهی به وضعیت دستگاه قضایی در دوره حاکمیت پهلوی قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
01ساعت
20دقیقه
56ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل نقش تفسیر انفسی قرآن کریم در تعمیق ایمان دینی با نگاهی بر آراء حسن زاده آملی و جوادی آملی

قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.

تعداد فروش: 58

فرمت فایل پاورپوینت

2 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
4 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

فایل پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل نقش تفسیر انفسی قرآن کریم در تعمیق ایمان دینی با نگاهی بر آراء حسن زاده آملی و جوادی آملی؛ راهکاری شایسته برای ارائه‌های موفق

اگر به‌دنبال یک فایل ارائه‌ی آماده با کیفیت بالا و طراحی حرفه‌ای هستید، فایل فایل پاورپوینت کامل نقش تفسیر انفسی قرآن کریم در تعمیق ایمان دینی با نگاهی بر آراء حسن زاده آملی و جوادی آملی انتخابی مناسب برای شماست. این مجموعه شامل ۱۲۰ اسلاید استاندارد و دقیق است که با هدف ارتقاء کیفیت ارائه‌های شما تهیه شده‌اند.

دلایل انتخاب فایل فایل پاورپوینت کامل نقش تفسیر انفسی قرآن کریم در تعمیق ایمان دینی با نگاهی بر آراء حسن زاده آملی و جوادی آملی:

  • طراحی ساختارمند و چشم‌نواز: هر اسلاید با دقت بالا و توجه به اصول طراحی گرافیکی تهیه شده است تا محتوای شما به‌خوبی دیده و درک شود.
  • آمادگی کامل برای ارائه: نیازی به ویرایش مجدد نیست؛ فایل فایل پاورپوینت کامل نقش تفسیر انفسی قرآن کریم در تعمیق ایمان دینی با نگاهی بر آراء حسن زاده آملی و جوادی آملی آماده‌ی استفاده در کلاس، جلسه یا کنفرانس است.
  • سازگاری کامل با پاورپوینت: نمایش صحیح اسلایدها در تمامی نسخه‌های PowerPoint بدون بهم‌ریختگی یا مشکل ظاهری تضمین شده است.

تولید شده با رویکرد حرفه‌ای:

تمامی بخش‌های فایل پاورپوینت کامل نقش تفسیر انفسی قرآن کریم در تعمیق ایمان دینی با نگاهی بر آراء حسن زاده آملی و جوادی آملی با هدف ایجاد یک تجربه کاربری روان و بی‌نقص طراحی شده‌اند. جزئیات با دقت بالا تنظیم شده‌اند تا ارائه‌ای حرفه‌ای و تأثیرگذار داشته باشید.

توجه:

تنها نسخه رسمی فایل فایل پاورپوینت کامل نقش تفسیر انفسی قرآن کریم در تعمیق ایمان دینی با نگاهی بر آراء حسن زاده آملی و جوادی آملی از کیفیت کامل برخوردار است. نسخه‌های غیرمجاز ممکن است شامل اشکالات طراحی باشند و توصیه نمی‌شود از آن‌ها استفاده شود.

با تهیه فایل فایل پاورپوینت کامل نقش تفسیر انفسی قرآن کریم در تعمیق ایمان دینی با نگاهی بر آراء حسن زاده آملی و جوادی آملی، سطح ارائه‌های خود را ارتقاء دهید و مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهید


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل نقش تفسیر انفسی قرآن کریم در تعمیق ایمان دینی با نگاهی بر آراء حسن زاده آملی و جوادی آملی :

مقدمه

از ایمان و مشتقات آن در قرآن کریم، بسیار سخن گفته شده است. واژه شناسان، درباره ی اینکه اصل ماده از «امن» است، اختلافی ندارند و به همین سبب، «ایمان» را به سکون و اطمینان، آرامش، رفع ترس، وحشت و اضطراب معنا می کنند(مصطفوی، ۱۳۶۰، ج۱، ص۱۵۰؛ قرشی، ۱۳۷۱، ج۱، ص ۱۲۶؛ طریحی، ۱۳۷۵، ج ۶، ص ۲۰۵؛ راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، ص ۹۱). در تعریف مؤمن، نظرات اندکی متفاوت است. طریحی، ایمان را تصدیق قلبی می داند و می گوید: «مؤمن کسی است که از لحاظ شرعی، وجود خدا، صفات او و رسلش را تصدیق کند»(طریحی، ۱۳۷۵، ج ۶، ص ۲۰۴- ۲۰۵). راغب، بر اساس آیات قرآن، ایمان را به دو دسته تقسیم می کند: ۱. ایمان، اسم شریعتی است که پیامبرآورده، که از آیه ی ۶۹ سوره ی مائده برداشت می شود. ۲. ایمان، اذعان و تصدیق نفس است، که با سه چیز همراه است (محقق شدن در قلب، اقرار به زبان، عمل با جوارح)، که از آیه ی ۱۹ سوره ی حدید برداشت می شود(راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، ص ۹۱). نویسنده ی قاموس قرآن ایمان را، بر خلاف اهل تفسیر، به معنای اعتقاد و باور قلبی نمی داند و اعتقاد دارد، که بهترین معنای ایمان، تسلیم است؛ زیرا در قرآن، از کسانی نام برده شده است، که به خداوند اعتقاد دارند؛ ولی تسلیم عقیده ی خویش نیستند و از این رو، خداوند آنان را مؤمن نمی داند؛ بلکه کافر، مشرک، منافق معرفی کرده است(نظیر آیات اسراء: ۱۰۲ و نمل: ۱۴.)از دید وی، ایمان پس از اعتقاد است و مؤمن کسی است، که پس از عقیده اش تسلیم شود(قرشی، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۱۲۴- ۱۲۵). مصطفوی نیز، پس از بیان دیدگاه ها، صورتِ متعدی فعل امن را، به معنای ایمنی دادن می داند و مؤمن را، ایمنی دهنده معنا کرده است و آن را از اسماء حسنای الهی بر می شمرد (مصطفوی، ۱۳۶۰، ج ۱، ص ۱۵۰).

از دیدگاه فیلسوفانی، که برای استدلال و عقل ارزش قائل هستند، ایمان به معنای شناخت آمده است؛ در حالی که، در دیدگاه عرفانی، که قلب در آن جایگاه ویژه ای دارد، به شناخت همراه با عشق معنا شده است. بنابراین در تعریف ایمان علاوه بر عنصر شناخت، عنصر گرایش، تسلیم، خضوع، علاقه و محبت هم وجود دارد (مطهری، ۱۳۶۷، ص ۱۵۶- ۱۶۶). برخی پژوهشگران نیز در تعریف ایمان، تصدیق و اذعان قلبی را به همراه نوعی حالت نفسانی نسبت به یک امر آورده اند، که با صرف شناخت و معرفت متفاوت است (شیخ مفید، ۱۴۱۴، ص ۴۸) و همانطور که در احادیث آمده «ایمان، قول به زبان، معرفت با قلب و عمل با ارکان است»(مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۶، ص ۶۸).

در قرآن کریم مؤمن کسی است، که به متعلقات ایمان، یقین داشته باشد. از دید قرآن، کسی که به خدا و عالم غیب؛ شامل آخرت، ملائکه و رسالت انبیاء و کتب آنان و امامت باور داشته باشد، مؤمن است (بقره: ۲، ۳، ۱۳۶، ۱۷۷و۲۸۵؛ تغابن: ۸؛ مائده: ۳ و ۶۹؛ آل عمران: ۸۶؛ یونس: ۶۲، ۶۳)؛ اما درجات ایمان یکسان نیست و «خداوند است، که در دل های مؤمنان آرامش را فرو فرستاد، تا ایمانی را بر ایمان خود بیفزایند»(فتح: ۴). با توجه به مطالب فوق، چند نکته قابل برداشت است: ۱. ایمان علاوه بر اعتقاد، به تسلیم نیز نیازمند است. ۲. علاوه بر شناخت خداوند، محبت و علاقه به پروردگار در تعمیق ایمان نقش دارد. ۳. متعلقات ایمان، گاهی مربوط به امور غیبی است، که برای درک آن علاوه بر نیروی بیرونی چون بینایی، شنوایی… و قوه ی عاقله ی بشری، به نیروی ادراکی دیگری نیاز است، که در قرآن و روایات، از آن به قلب تعبیر شده است.

اگر موارد یادشده، در جهت درست و مسیر صحیح خود قرار گیرند، علاوه بر ایجاد آرامش و اطمینان در نفس، موجب افزایش درجات ایمانند، که از آن به تعمیق ایمان دینی یاد می شود. یکی از روش های افزایش ایمان، قرائت قرآن و تدبر در آیات الهی است، که در آیات بسیاری به آن اشاره شده است؛ مانند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکرَ اللَّه وَجلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تلِیتْ علَیهِمْ آیاتهُ زادَتْهُمْ إِیماناً وَ عَلی رَبهِمْ یتَوَکلُونَ»(انفال: ۲)؛ در این آیه، تلاوت آیات قرآن، موجب تعالی انسان و زیادت ایمان می شود، که به تعبیر حسن زاده آملی، آیات الهی از باب «اقرا و ارق»(حسن زاده آملی، ۱۳۸۷، الف، ج ۱، ص ۳۳۰) است؛ به این معنا که بخوان و بالا برو. پیروان حقیقی قرآن(امامان معصوم (ع)) به هر شیوه ی ممکن، برای ارشاد و تعالی مخاطبان خود تلاش کرده اند: گاه با بیان تفاسیر آیات قرآن و گاه به زبان دعا و نیایش و گاه با خطابه هایی که سرشار از مطالب عمیق و بلند برای تعالی روح و رشد فکر بوده است. پیروان اهل بیت(ع)، به تبعیت از امامان دلسوز خود، کوشیده اند، تا علاوه بر ارتقای معرفت خویش، به رشد دیگر افراد جامعه نیز همت گمارند. مفسران قرآن، پس از امامان معصوم از جمله ی این افرادند. بنابراین، تفاسیر ارائه شده از آیات الهی می تواند، به رشد و ترقی افراد بشر کمک کند و چون زبان قرآن، زبانی فرامنطقه ای و جهانی است؛ پس تفسیری از قرآن که بتواند همانند زبان قرآن جهانی باشد، تفسیری است، که با فطرت انسانی در ارتباط باشد(جوادی آملی، ۱۳۸۸، ج ۱، ص ۳۳). پس قرآن در ظاهر، به زبان بشر سخن گفته است؛ اما در باطن، از فطرت انسانی و عوالم وجودی او و چگونگی شکوفایی استعدادهای نهفته در بشر سخن می گوید، که مربوط به عصر، دوره، قوم و ملیتی خاص نیست.

تفسیر قرآن کریم نیز متناسب با زبان قرآن، گاهی در بند الفاظ و اصطلاحات ادبیات عرب و گاهی به مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… ناظر است که در جایگاه خویش باارزش است؛ اما تفسیری از قرآن کریم، که به بعد فطری و عوالم وجودی انسان بپردازد و هر آنچه خارج از جان بشری است، درجان آدمی یافت شود و قرآن کریم نیز متناسب با آن تفسیر شود، بی شک به زبان تمام جهانیان سخن خواهد گفت و مورد قبول همگان واقع خواهد شد، که در صورت اول، از تفاسیر به تفسیر آفاقی و در صورت دوم، به تفسیر انفسی قرآن کریم تعبیر می شود(صمدی آملی، ۱۳۸۹، ص ۱۳- ۲۸).

تفسیر انفسی قرآن کریم، به دلیل ویژگی های خاص خویش، نقش بزرگی در تعمیق ایمان نسل بشر دارد. تفاسیر دیگر، که در زمره ی تفاسیر آفاقی قرار می گیرند، در جای خود ارجمند و مقدمه و پلی برای رسیدن به تفسیر انفسی هستند(صمدی آملی، ۱۳۸۹، ص ۱۲). در نتیجه، تفسیر انفسی از نظر ارزش، بالاتر و در تعمیق آموزه ها و معارف عمیق آیات الهی، نقش ویژه ای ایفا می کند. والتر استیس(۱۳۶۱)، در کتاب عرفان و فلسفه، به تبیین عرفان آفاقی و عرفان انفسیِ اندیشمندان یهودی، مسیحی، بودایی، هندی… و نقد و بررسی اندیشه های آنان پرداخته است. اصطلاح تفسیر انفسی در آثار مفسرّانی چون: حسن زاده آملی، جوادی آملی، امام خمینی و شاگردانشان به چشم می خورد؛ اما تعریف جامع و توضیح کاملی از این تفسیر ارائه نشده است. محسن قربانیان(۱۳۸۸)، در پایان نامه ی کارشناسی ارشد با عنوان «پژوهشی در مورد تفسیر انفسی قرآن کریم»، به مسئله ی تفسیر انفسی قرآن کریم پرداخته است؛ اما به نظر نگارنده، تعریف کاملی از تفسیر انفسی ارائه نشده و حتی یک آیه هم مورد بررسی قرار نگرفته است. مقاله ی «آیات آفاق و انفس در بستر تاریخ»(نکونام، ۱۳۸۷: ۲۹-۴۶)، با استناد به آیه ی (فصلت: ۵۳)، آیه ی مورد نظر را در بستر نزول آن بررسی کرده است، که تفاوت بنیادی و اساسی با پژوهش حاضر دارد. محور بحث مقاله ی نکونام، تفسیر دو واژه ی «آیات آفاق و آیات انفس» بر اساس آیه ی (فصلت: ۵۳) است که سخن مفسران را نقل کرده است و قول راجح را تفسیری می داند که آیه را بر اساس ترتیب نزول تفسیر کرده است؛ حال آنکه، پژوهش حاضر، نه تنها چنین دیدگاهی به این آیه ندارد؛ بلکه تمام آیه های الهی را، با توجه به حالات درونی انسان تفسیر می کند و به مسائل بیرون از حالات درونی انسان، به عنوان تفسیر آفاقی می نگرد، که از نظر ارزش و شرافت، به تفسیر انفسی آیات نخواهد رسید (صمدی آملی، ۱۳۸۹، ص ۲۸؛ استیس، ۱۳۶۱، ص ۳۹ و ۵۵). گفتنی است، چنین دیدگاهی از نظر نکونام، تفسیر به رأی است(نکونام، ۱۳۸۷، ص۳۴-۳۵). قائمی نیا(۱۳۸۲) به تفسیر انفسی آیات از دیدگاه امام خمینی پرداخته است؛ اما تعریفی از آن ارائه نمی کند. پژوهش پیش رو، ضمن معرفی تفسیر انفسی، به بررسی آیاتی که در تعمیق ایمان دینی و تربیت نفس انسانی نقش دارند، از منظر مفسران انفسی چون امام خمینی، حسن زاده آملی و جوادی آملی پرداخته است و از این منظر، جنبه ی نو آوری دارد. سؤالات پژوهش عبارتند از: تفسیر انفسی قرآن کریم چیست؟ چه ویژگی هایی دارد؟ تفسیر آیات به روش انفسی چگونه است و چه تأثیری بر تعمیق ایمان دینی دارد؟ شناخت تفسیر انفسی قرآن کریم و خصوصیات آن و همچنین تأثیر و کارکرد تفسیر انفسی قرآن کریم در جهت تعمیق ایمان از اهداف پژوهش پیش روست.

تفسیر انفسی قرآن کریم

بر اساس آیه ی «سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحقُّ أَوَ لَم یکف بِرَبِّک أَنَّهُ عَلی کلِّ شَی ءٍ شَهِیدٌ»(فصلت: ۵۳) خداوند، آیاتش را به دو دسته ی «آیات آفاقی و آیات انفسی» تقسیم می کند. از این رو، تفاسیر نیز بسته به نوع آیات، به دو دسته ی تفسیر آفاقی و تفسیر انفسی تقسیم می شوند. تفسیر آفاقی، تفسیری است، که به هر آنچه در خارج جان بشر وجود دارد، پرداخته است و آیات را بر اساس عوالم بیرونی وجود انسان تفسیر می کند(صمدی آملی، ۱۳۸۹، ص ۱۸). تصورات ذهنی و حتی سخن از انسان و عوالم وجودی او، اگر در محدوده ی مفاهیم قرار گیرد؛ در زمره تفاسیر آفاقی قرار می گیرد(جوادی آملی، ۱۳۸۹، الف، ص ۱۱۸-۱۱۹؛ ۱۳۸۹، ب، ج ۵، ص ۳۶۸-۳۶۹؛ ۱۳۹۱، ج ۲۴، ص ۱۲۶). در مقابل، تفسیر انفسی تفسیری است که بر اساس معرفت نفس و شناخت از عوالم وجودی انسان شکل می گیرد(صمدی آملی، ۱۳۸۹، ص ۱۳- ۱۴)؛ به عنوان مثال در تفسیر آیه «فَلَمَّا جَنَّ عَلَیهِ اللَّیلُ رَأی کوْکباً قالَ هذا رَبی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِینَ»(انعام: ۷۶)؛ چگونگی تربیت امت توسط حضرت ابراهیم(ع)، تفسیر آفاقی است، در صورتی که در تفسیر انفسی، کیفیت سیر و سلوک معنوی و ترک خودپرستی و انانیت و چگونگی وصول به مقام قدس الهی مطرح می شود (امام خمینی، ۱۳۷۸، ص ۱۳۵؛ ۱۳۸۸، ص ۱۸۸- ۱۸۹). آیه ی مذکور در دیدگاه امام خمینی، سیر در مسیر کمال را نشان می دهد(همان، ۱۳۸۸، ص ۱۱۸). در قرآن، علاوه بر آیه ی (فصلت: ۵۳)، آیات دیگری نیز وجود دارد، که بر شناخت و مراقبت از نفس و چگونگی تربیت آن، تأکید فراوان دارد؛ از جمله: آیات«خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَه»(زمر:۶)؛ «إِنْ کلُّ نَفْسٍ لَمَّا علَیها حافِظ» (طارق:۴)؛ «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها»(شمس:۷)؛ «وَ اصْبِرْ نَفْسَک مَعَ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداه وَ الْعَشِی یرِیدُونَ وَجْهَهُ…»(کهف: ۲۸) و «یا أَیها الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیکمْ أَنْفُسَکم»(مائده: ۱۰۵) و…. در تفسیر انفسی، مفسر ضمن شناخت نفس انسانی و تربیت آن، هم بر عرفان عملی و نظری و هم بر مبانی فلسفی نفس انسان، تسلط دارد. منبع مورد استفاده مفسر در تفسیر آیات علاوه بر کشف و شهود، عرفان نظری و مبانی فلسفی وجود انسان است، از این رو، در مواردی با تفاسیر عرفانی تفاوت خواهد داشت و «می توان بین تفاسیر عرفانی و تفسیر انفسی رابطه ی عموم و خصوص مطلق برقرار باشد؛ به این معنا که هر تفسیر انفسی، عرفانی است؛ اما هر تفسیر عرفانی، انفسی نیست» (قربانیان، ۱۳۸۸، ص ۱).[۱]

برای تفاسیر عرفانی انواعی؛ از جمله کشفی، ذوقی، الهامی، باطنی، انفسی… برشمرده اند (شاهرودی، ۱۳۸۳، ص ۱۲۶). یکی از محققان نیز، در سخنرانی خود در خصوص انواع تفسیر و تأویل عرفانی، تفاسیر عرفانی را از تفسیر انفسی جدا کرده و تفسیر عرفانی، تفسیر استنباطی، تفسیر انفسی، تفسیر بطنی، تفسیر تعلیمی، تفسیر تفهیمی و تفسیر آفاقی را از انواع تأویل دانسته است(صدوقی، ۱۳۹۶، ص ۱).

درباره ی اینکه تفسیر انفسی، تفسیرقرآن است؛ یا تأویل و یا شرح و تفصیل، سخن گونه گون است. به سبب آنکه تعریف اندیشمندان از تفسیر و تأویل آیات الهی متفاوت است؛ لذا از دید برخی، تفسیر انفسی قرآن کریم، می تواند از انواع تأویل به شمار آید(صدوقی، ۱۳۹۶، ص ۱). در حالی که برخی دیگر، از آن به عنوان تفسیر یاد می کنند(جوادی آملی، ۱۳۸۹، الف، ص ۲۲؛ ۱۳۸۹، ب، ص ۲۲۸؛ حسن زاده آملی، ۱۳۸۷، ب، ج ۱، ص ۳۳۱). یکی از معاصران، هر آنچه را که در توضیح آیات الهی در قالب الفاظ در آید، در زمره ی تفسیر قرار می دهد و می گوید: «فهم ما از آیات قرآن، که کشف از مقاصد آن می کند، به صورت نوشتار یا گفتار در آید، عنوان تفسیر بر آن اطلاق می شود»(رضایی اصفهانی،۱۳۷۵، ص ۵۴)؛ اما با توجه به اینکه تقسیم بندی یاد شده، در تفاسیر عرفانی شرح و توضیح داده نشده است و تقریباً هیچ تعریفی از خصوصیات و ویژگی انواع تفسیر عرفانی ارائه نشده است و هر آنچه بیان شد، در حیطه ی تفسیر اشاری(سلیمان آتش، ۱۳۸۱، ص۱- ۲۰) و یا به طور کلی، با نام تفسیر عرفانی مطرح است؛ بنابراین نگارندگان، پژوهش خود را به تفسیر انفسی محدود کرده و به بررسی و شناخت تفسیر انفسی پرداخته است. در ادامه، خلاصه وار به برخی از آنها اشاره می شود:

۱. تفسیر انفسی قرآن کریم، بنا به دیدگاه جوادی آملی و حسن زاده آملی، تفسیر قرآن به شمار می رود و شامل عرفان عملی، عرفان نظری و مبانی فلسفی نفس انسان و ارائه ی برهان از موارد گفته شده در تفسیر آیات که شامل صحف عقلی و عرفان اساسی و اصیل است،[۲] که «بدون دراست، تعلیم و تعلّم آنها، اسرار نهفته در آیات و روایات برای نفوس غیر مکتفیه حاصل نمی شود»(حسن زاده آملی، ۱۳۸۱، ص ۱۵۵).

برهانی ساختن مسائل عرفانی و عرفان نظری نیز، از ویژگی های تفسیر انفسی است، که بارها در آثار حسن زاده آملی، با عنوان قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند، از آن یاد شده است. از دید علامه، مفسران انفسی، فیلسوفان و عارفان برجسته ای چون ملاصدرا هستند، که توانستند عرفان را برهانی سازند(حسن زاده آملی، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۴۷؛ ۱۳۷۵، ص ۵۷). جوادی آملی نیز با پذیرش مطالب فوق، ملاصدرا را به سبب برهانی کردن مسائل عرفانی و ارائه ی تفسیر انفسی از آیات ستوده است و طباطبایی را نیز در زمینه تفسیر انفسی، دارای نو آوری می داند(جوادی آملی، ۱۳۸۷،ج۱ ص ۴۵؛ ج ۳، ص ۳۷۷- ۳۷۸). بنابراین، نظر هر دو مفسر این است، که می توان مسائل عرفانی را، که در قالب کشف و شهود است، با بیانات فلسفی در تفسیر قرآن کریم به کار گرفت و به مخاطب عرضه کرد، که هدف از این امر، رشد افراد جامعه و عمومی ساختن فهم بطون آیات است؛ تا از این رهگذر بر میزان تعالی روحی فرد و اجتماع افزوده شود.

۲. درباره ی آیه ی(فصلت: ۵۳) و تقسیم آیات به انفسی و آفاقی، دو نوع نگرش را در میان دو مفسر انفسی قرن حاضر ایجاد کرده است. جوادی آملی تفسیر انسان به انسان را، دارای صبغه ی انفسی می داند و می گوید: «تحلیل معنای انسان و تعمیق مفهوم روح مجرد انسانی، تحقیق معنای عقل نظری و عملی و ارزیابی همه ی عناصر محوری، که در ساختار انسان سهمی تعیین کننده دارند، وقتی در مدار تعلیل مفهومی از منظر حکمت و کلام و تبیین ذهنی از نگاه حدیث و اخلاق قرار می گیرد… حتی برهانی، که با تحلیل فلسفی و کلامی نفس انسان و تجرد آن شکل می گیرد…، در واقع، سخن از ارزیابی آیات آفاقی است نه انفسی و درنتیجه، صبغه ی تفسیر آفاقی دارد نه تفسیر انفسی»(جوادی آملی، ۱۳۸۹، الف، ص ۲۳). بنابراین، تفسیر

انفسی از دیدگاه وی، از حوزه ی کلام و حکمت و منطقه تفسیر مفهومی و استدلال حصولی و ارزیابی ذهنی برتر است؛ به عنوان مثال: تفسیر انفسی آیه ی «فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَهَ عامٍ ثمَّ بعَثَهُ»(بقره: ۲۵۹)؛ این است که شخص مفسر، تفسیر زنده شدن مرده را با مرده و زنده شدن خود مشاهده کند(جوادی آملی، ۱۳۸۹، الف، ص ۲۳). اگر چنین بینشی، از تلاوت آیات و تفسیر آن حاصل شود، بر معرفت شخص تالی می افزاید که نتیجه ی آن، عمق بخشی به باورهای دینی است، همان گونه که در احادیث نیز، به آن اشاره شده است. در حقیقت، تفسیر انفسی مرگ ارادی را به بار می آورد، که همان «موتوا قبل أن تموتوا» (کلینی، ۱۴۰۷، ج ۲، ص ۱۴۰) است. آیاتی که به مسئله ی مرگ ارادی اشاره دارند؛ عبارتند از: آیه ی ««فتُوبُوا إلی بارِئکم فاقْتُلوا أنفُسَکم»(بقره: ۵۴)، که امام صادق(ع) مرگ در آیه ی فوق را، همان توبه دانسته است؛ به این معنی، که هر کس توبه کرده است، پس نفس خویش را به قتل رسانده و زندگی دیگری را، که پاک و قدسی است، برای خویش رقم زده است، که مرگی ندارد(حسن زاده آملی، بی تا، ب، ص ۹۱۴)؛ زیرا «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاهً طَیبَهً..»(نحل: ۹۷). از نظر حسن زاده آملی، آیه ی«أَ وَ مَنْ کانَ مَیتاً فأَحْییناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ…»(انعام: ۱۲۲) نیز، بیانگر مرگ ارادی است. جوادی آملی نیز، نظری همانند نظر علامه دارد و می گوید: «اگر انسان با موت ارادی بمیرد و اهل مطالعه ی قلب سلیم خود باشد؛ هرگز کاری انجام نمی دهد؛ مگر آنکه اثر مثبت و منفی آن را، در روح انسانی خود می بیند»(جوادی آملی، ۱۳۸۹، الف، ص ۲۸). بنابراین کسانی که با چنین بینشی تربیت شوند و نفس خویش را به چنان قدرتی برسانند، که بتواند در تفسیر آیاتی چون آیه ی یادشده، مرگ و زندگی خویش را ببیند، از جمله ی کسانی خواهد بود، که اگرچه نبی نیست؛ ولی می شنود، آنچه پیامبر شنید و می بیند آنچه پیامبر دید(شریف رضی، ۱۴۱۴، ص ۳۰۱).

جوادی آملی، تفسیر انفسی را شامل آیات مربوط به نفخ روح، تجرد آن و سیر ملکوتی روح، بقای آن و مظهریت روح برای اسمای حسنای الهی دانسته است(جوادی آملی، ۱۳۸۹، الف، ص ۲۳؛ بی تا ، ج ۴، ص ۲۳) بنا به آیه ی «فِطْرَتَ اللَّه الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها»(روم: ۳۰) و «نفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحِی»(حجر: ۲۹) و «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کلَّها»(بقره: ۳۱)…، در حالی که حسن زاده آملی، تمامی آیات الهی، از «باء در بسم الله» تا «سین در والناس» را، قابل تفسیر به روش انفسی می داند(صمدی آملی، ۱۳۸۹، ص ۱۳ -۱۴). از دید علامه حسن زاده، تمام آیات، در مدار معرفت بخشی و تعالی نفس انسانی است و قابلیت تطبیق بر نفس انسانی را دارد. اگرچه در نگاه نخست به نظر می رسد، جوادی آملی، تنها آیاتی را که در حیطه روح و تجرد نفسانی انسان باشد، در تفسیر انفسی دخیل می داند؛ اما با دقت در آثار ایشان، مشخص می شود، که تمامی آیات الهی قابلیت تفسیرپذیری به روش انفسی را دارند. مظهریت روح برای اسماء و صفات خداوند، بدین معناست، که هر آنچه در قرآن تجلی یافته، در مدار تعلیل نفس انسانی قرار گرفته است؛ زیرا «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کتَابِهِ مِنْ غَیرِ أَنْ یکونُوا رَأَوْهُ»(شریف رضی، ۱۴۱۴، ص ۲۰۴). نتیجه ی مظهر بودن انسان برای اسماء الهی و تجلی خداوند در قرآن، این است، که تمامی آیات الهی، قابلیت تفسیر به روش انفسی را دارند.

امام خمینی نیز، به این موضوع در تفسیر خویش اشاره کرده است؛ به عنوان مثال، وی در تفسیر آیه ی «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»(فاتحه:۱) همه ی عالم را مظهر اسم الله می داند. تمامی اعمال انسان، از گفتار و رفتار و حرکات و حتی بسم الله گفتن وی، تفسیر اسم الله است. امام در تفسیر آیه ی «وَ إنْ مِنْ شَیْ ءٍ إلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لاَ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»(اسراء: ۴۴)، نظر برخی از مفسران را در تسبیح تکوینی موجودات نپذیرفته است و همه ی عالم را دارای شعور و ادراک می داند، که به تسبیح حق مشغولند؛ اما برخی از ادراک آن ناتوانند؛ زیرا ادراک به اندازه ی وسعت وجودی هر انسان است و چون حقایق این موجودات مورد ادراک قرار نمی گیرد، به انکار می انجامد؛ در نتیجه، همه ی عالم، زنده و مظهر اسم الله است(امام خمینی، ۱۳۷۸، ص ۱۲- ۱۴).از جمله آیاتی که نظر فوق را در مظهریت انسان برای اسمای الهی، تأیید می کند، آیات مربوط به نفخه الهی داشتن روح انسان «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحی»(حجر:۲۹؛ ص: ۷۲) و همچنین تعلیم اسماء الهی به حضرت آدم(ع) «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کلَّها»(بقره:۳۱) را می توان نام برد، که دو مفسر قرن حاضر نیز، دو آیه را در خصوص مظهریت انسان برای اسماء الهی تأیید می کنند.

۳. از ویژگی های بارز تفسیر انفسی[۳] این است، که در مقایسه با دیگر شیوه های تفسیری، فرا مکانی و فرا زمانی است؛ یعنی زمان و مکان در تفسیر انفسی نقش ندارد(حسن زاده آملی، بی تا، الف، ص ۱۸). رسالت تفسیر انفسی، این است که «در همین نشأه، ما را با واقعیات آشنا کرده و پرده را از چشمان ما کنار زند. بر خلاف تفسیر آفاقی، که آگاهی و اخبار از مغیبات را، به آینده و به امتداد زمانی دیگر موکول می کند» (صمدی آملی، ۱۳۸۹، ص ۲۰-۳۰). از جمله آیاتی که می توان به آن استناد کرد، آیه ی «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجهَنَّمَ کثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ…»(اعراف : ۱۷۹) است. در این آیه، عدم کفایت نفس و تعالی آن موجب شده است، تا واقعیت از چشمان صاحبانشان دور باشد، همان گونه که امام علی(ع)، در خطبه ی ۲۱ نهج البلاغه، به آن اشاره کرده اند: «فَإِنَّ النَّاسَ أَمَامَکمْ وَ إِنَّ السَّاعَهَ تَحْدُوکمْ مِنْ خَلْفِکمْ تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا فَإِنَّمَا ینْتَظَرُ بِأَوَّلِکمْ آخِرُکمْ…»(شریف رضی، ۱۴۱۴: ۶۳) و از مردم می خواهد؛ تا بارشان را سبک گردانند؛ تا به گذشتگان ملحق شوند، که این امر، به معنای رهایی نفس از قید و بند زمان و مکان است. به سبب ویژگی تجردِ نفس انسان، مکان و زمان در آن راه ندارد؛ بنابراین آیات الهی نیز، متناسب با آن تفسیر می شوند؛ به عنوان مثال در تفسیر آیه ی «وَاسئَلْ منْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رُسُلِنا»(زخرف: ۴۵)، مسئله ی پرسش پیامبر از پیامبران پیشین را مطرح می کند.

در تفسیر آیه ی مذکور دو احتمال ارائه شده است: ۱. پیامبر در شب معراج از پیامبران پیشین بپرسد ۲. پیامبر از مؤمنان اهل کتاب بپرسد، که در احتمال دوم، واژه «امم» در تقدیر گرفته می شود؛ یعنی: (وَ سْئَلْ اُمَم مَنْ أَرْسَلْنا) (میبدی، ۱۳۷۱، ج ۹، ص ۷۱؛ طبرسی، ۱۳۷۲، ج ۹، ص ۷۶)، در حالی که در تفسیر انفسی، به تقدیر مضاف نیازی نیست و یا لازم نیست گفته شود، پیامبر در شب معراج، با دیگر پیامبران ملاقات داشته و از پیامبران پیشین پرسیده است؛ زیرا «صاحب نفس مکتفی، با اینکه در عالم شهادت است، وارد در عالم غیب می شود و از پیامبران پیشین می پرسد»(حسن زاده آملی، ۱۳۸۱، ج۷، ص ۱۵). طبق دیدگاه علامه، نفس انسانِ متعالی، هر لحظه قادر است، که وارد عالم غیب شود و از پیامبران پرسش کند، همان گونه که پیامبران پیشین نیز، با توجه به مراتب وجودیشان «وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیینَ عَلی بَعْضٍ» (اسراء: ۵۶)، می توانند به عالم کنونی وارد شوند(حسن زاده آملی، ۱۳۸۱، ج۷، ۱۵؛ جوادی آملی، ۱۳۸۹، ج، ج ۴، ص ۵۲۴). چنین دیدگاهی در تفسیر آیات، نقش ارزنده ای در تعمیق ایمان دینی خواهد داشت. اگرچه برای رسیدن به مرحله ی درک حقایق، فراتر از زمان و مکان، راه سختی در پیش است؛ اما برای جان هایی که در مقدمه ی راه هستند؛ تفسیر انفسی ارائه شده از آیات، در تعمیق ایمان دینی مؤثر است.

بنا بر تفسیر آیه ی فوق(زخرف: ۴۵)، موضوع توسل و شفاعت انبیاء و اولیاء الهی بهتر تبیین می شود. هنگامی که دعا و نیایش انسان ها و توسلات آنان، در دایره انفسی بررسی شود، نتیجه ی آن است، که نفوس انسان های کامل(انبیاء و ائمه معصوم و اولیاء الهی) قادرند که در همین آفرینش مادی حضور یابد و راهگشای دردمندان باشند. در قرآن کریم، خطاب هایی که به انبیاء شده است، گاهی به صورت مخاطب است؛ به این معنا که خداوند در قرآن، انبیاء پیشین را مورد خطاب قرار می دهد، که نشان دهنده ی حضور انبیاء در زمان نزول وحی(قرآن) است؛ زیرا در تفسیر انفسی، زمان و مکان معنا ندارد؛ مانند آیه ی «یایحیی خذِ الْکتابَ بِقُوَّه» (مریم: ۱۲)؛ ای یحیی! تو کتاب آسمانی ما را، به قوت(نبوت) فراگیر. آیات مربوط به وقوع قیامت نیز، از این سنخ هستند، که برای تحلیل این موارد، باید از زمان دیگری، که زمان انفسی است، استفاده کرد. توجه به این موضوع، تفسیری از قرآن کریم را می طلبد، که پیش از آنکه به مشکلات بیرونی انسان بپردازد، بتواند مشکلات درونی آنان را مرتفع کند(ملکیان، ۱۳۸۵، ص ۴۸-۴۹). شاید بهترین تبیین از سخنان فوق، مربوط به آیاتی است، که درباره ی قیامت سخن می گویند؛ اما با فعل ماضی بیان شده اند، همان گونه که ملکیان به آن اشاره کرده است؛ مانند آیه ی «إِذَا الشَّمْسُ کوِّرَتْ»( تکویر: ۱) و آیه ی «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَه»، که ملاصدرا در تفسیر خویش به آن اشاره کرده است و هم اکنون، قیامت را برپا شده می داند و کسانی را که گمان می کنند، اولین روز قیامت با آخرین روز این دنیا برابر است، ناظران در کتاب الهی می داند، که با چشم پوشیده، به آن می نگرند(صدر المتآلهین، ۱۳۶۶، ج۷، ص ۱۳).

حسن زاده آملی، کسانی که قیامت را در مکان و زمان دور می بینند، اهل گمان دانسته و اهل یقین را، آنانی می داند، که زمان قیامت را هم اکنون مشاهده می کنند؛ که «إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیداً، وَ نَراهُ قَرِیباً»(معارج: ۶-۷). این امر به این سبب است، که نفس انسان، از موطن خیال تا به موطن عقل و فوق آن، مجرد از زمان و مکان و دیگر احکام ماده هست؛ لذا قرآن، لحظه به لحظه، در حال نزول انفسی است (حسن زاده آملی، بی تا، الف، ص ۱۸). در تربیت انفسی، انسان، قیامت را هر لحظه به خویش نزدیک می بیند؛ که «اقْتَرَبَتِ السَّاعَه»(قمر: ۱). در اندیشه ی حسن زاده آملی و جوادی آملی، نفس انسان دارای قابلیتی است، که می تواند فراتر از زمان و مکان حرکت کند و یا اینکه در عوالم و نشاتی غیر از نشات دنیا نیز حضور یابد، بنابراین بهترین شاهد قرآنی، آیه ی «وَاسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رُسُلِنا»(زخرف: ۴۵) است؛ زیرا اصل در قواعد ادبیات عرب، عدم تقدیر گرفتن است؛ در نتیجه، در بسیاری از آیات نیازی به تقدیر کردن مضاف نیست؛ مانند آیه ی «إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکتابِ وَ یشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِک ما یأْکلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ…»(بقره: ۱۷۴)، که در اندیشه امام(ره)، نیازی به تقدیر مضاف نیست و نار در بطون مربوط به همین نشأه دنیاست(امام خمینی،۱۳۷۸، ص۱۲۴)

۵. روایات معصوم(ع) نیز، تفسیر انفسی قرآن کریم است(حسن زاده آملی،۱۳۸۱، ج ۲، ص ۱۸۲ و ۴۰۸ و ج ۵، ص ۲۸۴). آنچه از معصوم رسیده است، به دو صورت می تواند، در تفسیر قرآن کریم، نقش داشته باشد: ۱. خود معصوم بگوید، که فلان مطلب در تفسیر فلان آیه است؛ مثلاً امام صادق (ع) تفسیر آیه ی (مؤمن: ۱۱) را مربوط به بازگشت می داند(مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۵۳، ص ۵۶)؛ یا اینکه در تفسیر آیه ی «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شراباً طهُوراً»(انسان: ۲۱)، امام صادق(ع) فرمودند: «مراد، شرابی است، که ایشان را از هر شیئی جز الله پاک می کند»(طبرسی، ۱۳۷۲، ج ۱۰، ص ۶۲۴). علامه حسن زاده، تفسیر امام صادق از آیه ی یاد شده را، آسمانی ترین و بهترین تفسیر انفسی می داند، که هیچ عارفی نتوانسته است، چنینی مطالب عمیقی را عرضه کند(حسن زاده آملی، ۱۳۷۳، ص ۵۰). ۲. روایات و سخنان معصوم بتواند، در تفسیر آیات مؤثر باشد. همان گونه که جوادی آملی در سخنانی، صحیفه سجادیه امام(ع) را، به منزله ی تفسیر کامل یک دوره قرآن دانسته است، که آنچه خداوند به عنوان آیات آفاقی ذکر می کند؛ امام سجاد(ع) به عنوان تفسیر انفسی تشریح می کند و دعا و سنت و سیره امام سجاد، در حقیقت، به منزله ی تفسیر آیات بر منهج تفسیر انفسی است (بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در جمع پرسنل لشکر ۲۵ کربلای مازندران، مصلای ساری، اسفند، ۱۳۸۱).

بنابراین احادیث معصومین، ادعیه و سیره ی آنان، نقش مهمی در تربیت دینی ایفا می کند، که همان هدایت به سمت سیر انفسی است و با ذکر اوصاف و صفات حق تعالی، به منظور شبیه شدن به اسماء الهی و ترسیم منطقه ی ممنوع و مجاز در رفتار و گفتار و افکار انسانی می کوشند؛ تا قوای نهفته در وجود آدمی را به فعلیت برسانند و به سمت کمالات انسانی به پیش ببرند؛ چنانچه در تفسیر آیه ی «وَإِذَاالْوُحُوشُ حُشِرَت»(تکویر: ۵)، با توجه به روایت امام علی(ع)، درباره ی برخی از انسانها که می فرماید: «صورت، صورت انسان و قلب، قلب حیوان است»(مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۲، ص ۵۷)، حسن زاده آملی آیه را، به این صورت تفسیر می کند: «چون از ترازو، قدم فراتر نهیم و به کتب حکمت و به خصوص به حکمت متعالیه و به ویژه به صحف عرفانی اصیل برسیم، وجود را مساوی حق و فصل حقیقی همه انواع و اشخاص موجودات، از مجرد و مادی و صورهالصور، آنها می یابیم و تعریف منطقی انسان را نیز امضاء می کنیم و لکن با این فرق، که او را دارای قوّه و منّه و لیاقتی می یابیم، که هرگاه آن دارایی را به فعلیت برساند، انسان حقیقی و واقعی خواهد بود…. در این مطلب، بیانی از امام جعفر صادق(ع) بدین مفاد است، که حیوانات، صور و تمثّلات اخلاق انسان هایند. این کلام عرشی، در حقیقت، تفسیر انفسی آیه کریمه ی «وَإِذَاالْوُحُوشُ حُشِرَت» است، که حشر حیوانات ناطق، در ما بعد الطبیعه، مطابق ملکات مکتسب آنان است. به عبارت دیگر، صورت هر حیوان ناطق در آخرت، نتیجه ی عمل و غایت فعل او در دنیاست»(حسن زاده آملی،۱۳۹۲، ص ۱۰). در جای دیگری می فرماید: «آنکه، در آثار صفات و اخلاق انسان ها و در احوال و افعال حیوان ها دقیق شود، حیوانات را، تمثّلات ملکات انسان ها می یابد»(حسن زاده آملی، ۱۳۷۱، ص ۱۶). ناگفته پیداست، ک

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.