خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل اوصاف شیعیان واقعی در وصایای امام محمد باقر (ع)
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل اوصاف شیعیان واقعی در وصایای امام محمد باقر (ع) قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مرروی بر زندگی امام محمد باقر علیه السلام از تولد تا شهادت
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مرروی بر زندگی امام محمد باقر علیه السلام از تولد تا شهادت قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
10ساعت
15دقیقه
00ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل اوضاع فرهنگی عصر امام محمد باقر (ع)

قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.

تعداد فروش: 58

فرمت فایل پاورپوینت

2 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
5 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل اوضاع فرهنگی عصر امام محمد باقر (ع)؛ ابزاری کارآمد برای ارائه‌های برجسته

آیا به دنبال ارائه‌ای بی‌نقص هستید؟ فایل فایل پاورپوینت کامل اوضاع فرهنگی عصر امام محمد باقر (ع) با ۱۲۰ اسلاید با طراحی حرفه‌ای آماده است تا در جلسات شما را به بهترین شکل ممکن معرفی کند.

ویژگی‌های بارز فایل فایل پاورپوینت کامل اوضاع فرهنگی عصر امام محمد باقر (ع):

  • گرافیک شگفت‌انگیز: طراحی دقیق و متناسب با استانداردهای روز برای جذب توجه مخاطب.
  • استفاده ساده: فایل فایل پاورپوینت کامل اوضاع فرهنگی عصر امام محمد باقر (ع) به گونه‌ای طراحی شده که نیاز به تغییرات پیچیده نداشته باشد؛ کافی است آن را بارگذاری و ارائه دهید.
  • کیفیت حرفه‌ای: تمامی اسلایدها با وضوح بالا و استانداردهای نمایش در پاورپوینت طراحی شده‌اند.

طراحی بدون نقص: فایل فایل پاورپوینت کامل اوضاع فرهنگی عصر امام محمد باقر (ع) با دقت بالا و بدون ایراد گرافیکی یا ناهماهنگی در طراحی آماده شده است.

توجه: نسخه‌های غیررسمی ممکن است مشکلاتی در نمایش یا کیفیت داشته باشند. تنها نسخه رسمی فایل فایل پاورپوینت کامل اوضاع فرهنگی عصر امام محمد باقر (ع) تضمین‌شده است.

فایل فایل پاورپوینت کامل اوضاع فرهنگی عصر امام محمد باقر (ع) را دانلود کرده و به راحتی یک ارائه حرفه‌ای را تجربه کنید.


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل اوضاع فرهنگی عصر امام محمد باقر (ع) :

مقدمه

پس از رحلت امام سجاد (ع) امام محمد باقر (ع) به امامت نایل شد و رهبری گروهی از شیعیان را عهده دار گردید. شیعیانی که در کنار مشکلات سیاسی و اجتماعی گرفتار بحرانهای دیگری مثل ضعف باورهای دینی شده بودند و می رفت تا شبهه انگیزی منکران جامعه را دچار تزلزل کند و امام بار (ع) می بایست حرکتی جدید را در رهبری و هدایت فکری این نسل شروع کند. انقلاب فرهنگی که امام محمد باقر (ع) به آن دست زد تحولی بودکه به طور مستقیم بر باورها و اعتقادات جامعه اثر گذاشت و نتیجه این اقدام تاسیس دانشگاه بزرگ اسلامی شد که در واقع موسس آن امام باقر (ع) بود. جامعه اسلامی در آن زمان به یک تحول علمی و یک نهضت پرشور نیازمند بود که اساس اسلام را از تهدیدها و آفات تبلیغات سوء و ناروا محفوظ دارد. برهه ای از زندگی امام باقر (ع) مقارن با افول قدرت بنی امیه و توام با ضعف و ناتوانی آنها بود برهه ای که سرمداران آن برای نگهداری خلافت خود دست و پا می زدند و به نیروهای فعال و سازنده فشار می آورند و با اعمال این محدودیت ها قصد داشتند جلوی رشد و تکامل انقلاب فکری، اسلامی را بگیرند. جایگاه دینی و علمی امام باقر (ع) قطعا از محوری ترین مباحث زندگی او می باشد چرا که هر یک از امامان به نسبت نیازها و شرایط فرهنگی و سیاسی دوران خود در بعدی از ابعاد کمالات ظهور می یافتند و امام باقر (ع) از امامانی بود که شرایط زمان جامعه به وی مجال علمی داد تا در تبیین معارف دین و تفسیر کلام وحی بدرخشند. این ویژگی به همراه مقام علمی و مراتب زهد و تقوی وی را شخصیتی ممتاز و فرزانه معرفی می کرد و قطعا این محسنات حاکمان زمان را بر موقعیت امام حساس و بیمناک می کرده به توطئه وا می داشت. خلفای بنی امیه که نه تکیه گاهی داشتند و نه مقبولیت اجتماعی بنابراین از وجود پایگاه علمی و دینی که در راس آن فردی پرنفوذ و آگاه چون امام باقر (ع) حضور داشته باشد واهمه داشتند. اگر چه شیعه در این زمان به لحاظ سیاسی در محدودیت بود و در دوران تقیه به سر می برد اما به هر حال برای حکومت امویان نیرویی بود که قدرتی اجتماعی محسوب می شد و منصب امامت امام باقر (ع) در مرکز رهبری این نیرو قرار داشت. امام باقر (ع) شاگردان و رشدیافتگان فراوانی را تربیت کرد که خود را وامدار تعالیم آن حضرت می دانستند زندگی پربرکت امام باقر (ع) دستاوردهای گرانمایه ای برای اسلام داشت، چرا که امام باقر (ع) با تحکیم باورهای دینی جامعه باعث گسترش فرهنگ و احکام دین شد و با تربیت شاگردانی کارآمد در میدانهای فقه، کلام، و مباحث اخلاقی و… رهبری جامعه شیعی را به سوی اندیشه های ناب اسلامی به عهده گرفت.

پس از واقعه تاسف بار کربلا و نیز اتخاذ روش تقیه که توسط امام سجاد (ع) صورت گرفت امام باقر (ع) جامعه را درگیر نوسانات سیاسی و قیامهایی همچون قیام مختار، توابین و… و وقایعی همچون حره دید که نمایش دهنده چهارچوب حرکت امویان بود. اگر چه هیچکدام از این قیامها به نتیجه ای که می بایست نرسید اما اعتراضی همه جانبه به جور خلفا و دورشدن امویان از مبانی و اساس اسلام اصیل بود. امام باقر (ع) که در چهارسالگی حادثه کربلا را به چشم دیده بود با قرار گرفتن در آستانه امامت جامعه را در سراشیبی سقوطی فرهنگی یافت که بخشی از تلاشهای امام سجاد (ع) در قالب دعا، صحیفه سجادیه، رساله حقوق و تربیت شاگردان فراوان حرکت در رفع همین مشکلات بود. و این میراث فرهنگی عظیم بدست امام باقر (ع) سپرده شد.

ایشان با تلاش و درک موقعیت اجتماعی و سیاسی به ایجاد مباحث و مناظرات علمی در مساجد و موسم حج و نیز تربیت شاگردان فراوان در زمینه تفسیر، حدیث، فقه و کلام اقدام نموده و بازکننده درهای اجتهاد و تفسیر به روی شیعه بودند.

از تولد تا وفات

پنجمین پیشوای شیعیان محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب در «سوم صفر سال پنجاه و هفت در مدینه به دنیا آمد» (ابن خلکان ۱۴۱۹ ه: ۴/۱۷۴ و شیخ شبلنجی، بی تا: ۲۸۸ و کلینی، ۱۳۷۲ ه. ش: ۳/۳۵۵ و شیخ مفید بی تا، ۱۵۴ و فتال نیسابوری، ۱۳۷۵: ۲۰۷).

با اینکه منابع متعددی تاریخ ولادت امام را سوم صفر سال ۵۷ هجری دانسته اند، اما برخی منابع دیگر نیز در سال و ماه تولد ایشان و زمانهای دیگری را نیز نقل کرده اند، برخی ماه تولد ایشان را اول رجب دانسته اند. «ولدابو جعفر محمد الباقر بالمدینه یوم الجمعه غره رجب سنه سبعین و خمسین من الهجره: ابوجعفر محمد باقر در مدینه روز جمعه اول رجب سال ۵۷ هجری متولد شد) (طبری، ۱۴۰۸ ه: ۹۴). و «عده ای سال ولادت امام باقر (ع) را ۵۶ و ۵۸ هجری ذکر کرده اند» (جعفریان، ۱۳۷۹: ۲۸۵)

پدرش علی بن الحسین علیه اسلام و مادرش فاطمه دختر امام حسن علیه اسلام می باشد، بنابراین نسب شریف امام باقر علیه السلام از طرف پدر و هم از جانب مادر هاشمی، علوی و فاطمی می باشد.

«هو هاشمی من هاشمین و علوی من علویین اصل» (شیخ شبلنجی؛ بی تا: ۲۸۹ و الفتال نیسابوری، ۱۳۷۵: ۲۰۷ومدرسی، ۱۴۱۴: ۲/۶۲).

امام باقر (ع) درباره مادر خود می فرماید «مادر من کنار دیواری نشسته بود که دیوار شکافت و صدای ریزش سختی شنیدم. مادرم با دست اشاره کرد و گفت نه. به حق مصطفی سوگند خداوند به تو اجازه فرو ریختن ندهد. دیوار در هوا معلق ماند تا مادرم از آنجا گذشت، آنگاه پدرم صد دینار برای او صدقه داد.» (مسعودی، ۱۴۰۹ ق: ۱۸۷ و کلینی، ۱۳۷۲: ۳/۳۵۵)

و نیز امام صادق (ع) روزی از جده اش یعنی مادر امام باقر(ع) یاد کرده و فرمود: «کانت صدیقه لم تدرک من آل الحسن مثلها: او زنی بسیار راستگو و درست کردار بود که در خاندان حسن (ع) مثل او دیده نشده است (کلینی، ۱۳۷۲: ۳/۳۵۵ و شریف قریشی ۱۳۹۷ ه: ۱/۱۹).

با پذیرفتن سال ۵۷ هجری به عنوان سال ولادت امام باقر علیه السلام مشخص می شود که ایشان چهار سال از عمرش را با امام حسین (ع) و سی و هشت سال با پدرش علی بن الحسین علیه السلام گذرانده است و در سال ۹۴ هجری پس از رحلت پدرش به امامت رسید. امام باقر (ع) در واقعه عاشورا چهار ساله بود و آن را به چشم خود مشاهده کرد. “یعقوبی” از قول امام (ع) می نویسد:

«قتل جدی الحسین ولی اربع سنین و انی لاذکر مقتله و ما نالنا فی ذلک الوقت: هنگامی که جدم حسین (ع) به شهادت رسید من چهارساله بودم و شهادت آن حضرت و آنچه در آن هنگام بر ما گذشت همه را به خاطر دارم» (یعقوبی، ۱۳۷۱: ۲/۳۲۰).

احادیث بسیاری از امام باقر (ع) در مورد کشته شدگان واقعه کربلا (۶۱ هجری) به نقل شده است که «نام شکهدای کربلا و کشته شدگان واقعکربلا را ذکر کرده است» (ابوالفرج اصفهانی، ۱۳۸۰ : ۱۳۸).

در مورد رحلت امام باقر (ع) روایات متفاوتی وجود دارد. یعقوبی «رحلت امام باقر(ع) را در سال ۱۱۷ هجری می داند»(یعقوبی، ۱۳۷۱: ۲/۳۲۰). تعداد کمی وفات امام را در سال ۱۱۶ هجری نوشته اند، اما بیشتر منابع رحلت ایشان را در هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴هجری در سن پنجاه و هفت سالگی می دانند که توسط عامل هشام بن عبدالملک در مدینه مسموم و به شهادت رسید و «در مدینه در قبرستان بقیع در کنار قبر پدر و جدش به خاک سپرده شد»(ابن خلکان، ۱۴۱۹ ه: ۴/۳۰ و شیخ شبلنجی، بی تا: ۲۹۲ و خلیفه بن خیاط، ۱۴۱۴ ه: ۴۴۴ و منتظر القائم ۱۳۸۴: ۱۷۴).

اوضاع فرهنگی عصر امام باقر(ع)

جامعه ای که می خواهیم به شرح اوضاع فرهنگی آن بپردازیم عمدتاً جامعه مدینه است که البته این جامعه تحت تأثیر تحولات جامعه اسلامی – اموی و پیامدهای آن بوده است. امام باقر (ع) طی سالهای ۹۴ تا ۱۱۴ هجری یعنی مدت نوزده سال امامت خود در این جامعه که فضایی پرتلاطم و پرمخاطره داشت قرار گرفت. در دوره های پیشین در نتیجه مبارزه و جهاد و سلطه سیاسی و نیز آزار و شکنجه و اختناق فرصت نشده بود که دیدگاههای امامان عترت مدون و به صورت استدلالی بیان شود و این امر منجر به ایجاد انحرافات فکری گردید که خلفای اموی از یک سو با ظلم و استبداد بر مردم جامعه را تحت تاثیر سود خود قرار داده و از سوی دیگر جامعه درگیر جریانهای فکری و فلسفی بود که از یونان، هند و سرزمینهای مفتوحه به درون جامعه اسلامی وارد می شد.

وجود مجادله های کلامی و نیز یورش فکری و فرهنگی مکاتب بیگانه موجودیت اسلام راستین را تهدید می کرد، حکام اموی با وجود آنهمه کشتار و ظلم هنوز نسبت به اسلام و اهل بیت علیهم السلام درون پرکینه ای داشتند و برای آنکه شعاع روشنگرانه اسلام را خاموش کنند، نقل حدیث و نوشتن و انتشار آن را ممنوع کرده بودند؛ البته «ممنوعیت نقل حدیث بعد از ارتحال پیامبر آغاز شد. ابوبکر، شروع کننده آن بود و عمر ادامه دهنده این شیوه. از عایشه نقل شده است که: «پدرم احادیث پیامبر –صلی الله علیه و اله – را که پانصد حدیث بودند جمع کرد و (به من سپرد) شب خوابید و صبح نزد من آمد و گفت: احادیثی را که پیش توست بیاور من آنها را نزد او آوردم و وی تمامی آنها را سوزانید….» (ذهبی، ۱۳۸۸ ه: ۱/۵).

در دوران بنی امیه این ممنوعیت با ظلم ها و کشتارها و محدودیت ها و حذف تدریجی اسلام آمیخته شد. معاویه و جانشینانش نه تنها از نقل احادیث نبوی درباره اسلام و احکام دین جلوگیری کردند بلکه دست افراد غیرمتعهد و بیگانه با اصول و مبانی اسلام را برای جعل احادیث بازگذاشتند. فاجعه ای که اثرات آن دامنه دار بود. از جمله مشکلات و مصائب مهمی که بر فرهنگ اسلامی در قرن اول هجری وارد گردید رسوخ اسرائیلیات بود که در ابعاد گسترده ای چه در حوزه فرهنگ و چه سیاست، اثراتی عمیق از خود باقی گذاشت. اسرائیلیات در واقع نشر فرهنگ یهودو نیز آلوده کردن دنیای حدیث به نقلهای بی اساس کتب یهود بود. در این زمینه عبدالله بن سلام که یکی از احبار یهود معرفی شده است، نقش کلیدی داشت و نیز «کعب الاحبار که نفوذ فراوانی در خلیفه دوم داشت و بسیاری از صحابه ناقل حدیث متأثر از او بودند و همین امر ضربه مهلکی بر فرهنگ اسلامی وارد کرده بود»(ابن سعد، ۱۳۸۰ ک ۲/۳۵۸). بیشترین کار این افراد نقل قصص انبیاء سلف بود که به شکل تحریف شده ای در کتب یهود وجود داشت و حاوی اهانتهای فراوان به انبیاء و نیز نقل برخی از مبانی کلامی و فقهی غلطی بود که این کتب بدانها پرداخته بودند. سیاست بنی امیه نه تنها جلوگیری از نشر مقالات و مکتوبات اسرائیلی و ضد دینی نبود بلکه آنها از این موضوع در ترویج اندیشه های سیاسی خود و بکارگیری آنان در جامعه سود فراوانی می بردند. موضوع ممنوعیت حدیث حدود یک قرن به طول انجامید و هر منتقد آگاهی می تواند پی ببرد که تا چه حد مردم از احادیث ارزشمند نبوی و اساس اسلام دور شدند. این موضوع تا «زمان عمر بن عبدالعزیز که ابوبکر محمد انصاری مسئول نشر و به جریان انداختن حدیث شد ادامه یافت»(تستری، ۱۴۱۰: ۱۱/۳۳۳). امام باقر (ع) در این زمان فرصت مناسب تری برای گسترش فرهنگ اصیل اسلامی و معارف اهل بیت به دست آورد.

در این دوران به امور دینی توجه چندانی نمی شد مردم نسبت به فقه و مسائل دینی آگاهی نداشتند و تتها اهل مدینه بودند که از اینگونه مسائل آگاهی داشتند در منابع آمده است که «در طول نیمه دوم قرن اول هجری مردم حتی کیفیت نماز و گزاردن حج را نیز نمی دانستند» (محقق الکاظمی، ۱۳۱۶ ق: ۱۱۰).

امام باقر (ع) با اندیشه های انحرافی مواجه بودند که فعالیتهای فرهنگی غلات یکی دیگر از این شاخه های انحرافی است. «این گروه با سوء استفاده از روایات امامان، احادیث جعلی و ساختگی غلو آمیزی را در جامعه نشر می دادند. مرجئه گروه دیگری بودند که واجبات عملی اسلام را تحقیر می کردند و هیچ مسلمانی را به دلیل گناهی که کرده بودند محکوم نمی کردند. امام باقر (ع) به شدت با این گروه مبارزه می کرد و آنان را کافر و دشمن اهل بیت می دانست» (کلینی، ۱۳۷۲، ۵/۴۶۰)و نیز از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود : «شباهت یهود به مرجئه و قدریه به نصرانیت همچون شباهت شب به شب و روز به روز است»(جعفریان، ۱۳۷۱: ۱۳۹).

علاوه بر خوارج که مشکلی دائمی به شمار می آمدند، «یکی دیگر از مشکلات فرهنگی این عصر دو دستگی در بین خود شیعیان بود. از جمله پیروان ابوهاشم پسر محمد بن حنیفه که در مقابل امام باقر (ع) موضع گیری می کردند و مردم را به امامت ابوهاشم ترغیب می کردند. امام باقر با این گروه ها مناظره می کرد. در این دوره چندین فرقه در مذهب شیعه ایجاد شده بود مانند کیسانیه، زیدیه و.. که بخاطر کم اطلاعی و کج روی فکری در ابعاد عقیدتی مسئله امامت از رهبری امامان واقعی فاصله گرفته بودند» (منتظر القائم، ۱۳۸۴: ۱۷۰- ۱۷۳).

علاوه بر اقدامات مناسب امام باقر (ع) در برخورد با تشتت و انحرافهای فرق گوناگون و ناظر و بحث های فرهنگی و علمی امام موفق به پایه گذاری اجتهاد در بنیان تشیع شد. اجتهاد به معنی بهره گرفتن از احکام شرع و دین برای دست یافتن به ادله می باشد. امام اولین کسی است که اجتهاد را پایه گذاری کرد. شریف قرشی می نویسد: «و امتی و الذی تمیز به فقه اهل البیت (ع) عن بقیه الفقه الاسلامی هو فتح بابه الاجتهاد» (شریف قرشی، ۱۳۹۷: ۱/۲۱۹).

«تقیه مصدر تقی به معنای اتقی از ریشه وقی گرفته شده است و به معنای نگه داشتن و پوشانیدن است که یکی از سنن مبارزاتی اسلام است که به خاطر حفظ جان، آبرو، مال و دفع خطرات به آن حکم شده است»(معلوف لوئیس، ۱۳۶۷: ۱۲).

امام باقر (ع) به دلیل فشارهایی که از طرف دستگاه خلافت بر جامعه آن روز سایه گسترده بود مجبور به رعایت اصل تقیه و پرهیز از هرگونه درگیری بودند. اما همین موضوع باعث ایجاد اختلافهایی شد. زیرا بسیاری از شیعیان عراق که بر اثر فشار و اختناق موجود انتظار داشتند امام به عراق آمده و نبرد کند نسبت به امامت ایشان و امامت برادر امام باقر (ع) یعنی زید دچار تردید شدند و این امر خود موجب پیدایش انشعاباتی در شیعه شد. امام سعی می کرد، جامعه آن روز را به سمت خویشتن داری و مقاومت سوق دهد. چرا که جامعه دچار تناقض و چندگانگی شده بود و افکار متناقضی درمان اوج گیری بود که اساس دین را تهدید می کرد. اما دریافته بود که فرهنگ تشیع در انزوا قرار گرفته و لازم می دید به یک انقلاب وسیع فرهنگی دست بزند و با تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجسته فقه، خط فکری تشیع را آشکار سازد چرا که سنگ بنا و اساس انقلاب و قیام، نهضتی فکری و فرهنگی است. امام با زمینه سازی بسیار عمیق، میراثی فرهنگی را ایجاد کرد که بعدها آن را به دست فرزندش امام صادق (ع) سپرد. می توان اذعان داشت که «مؤسس و بنیانگذار حوزه علمیه شیعه و نهضت فکری و انقلاب فرهنگی تشیع امام باقر (ع) بود» (اشتهاردی، ۱۳۷۴: ۲۷).

امام باقر (ع) در شرایطی که انحرافات فرهنگی و رکود فکری جامعه را گرفتار کرده بود همچون مشعلی تابناک چراغ راه مردم بود. «در روایت حبابه الوابیه آمده است که گفت: در مکه مردی را دیدم که بین باب و حجر بر بلندی ایستاده… مردم پیرامون وی جمع شده بودند و در مشکلات از او نظر می خواستند و او را رها نکردند تا در هزار مسأله به آنان فتوی داد…» (عادل ادیب، ۱۳۶۶: ۱۷۱).

هنگامی که دوران امویان و مروانیان را مطالعه می کنیم. در می یابیم که امام باقر (ع) در عصری امامت خود را آغاز نمود که جامعه اسلامی در وضع فرهنگی نابسامانی به سر می برد چه اینکه عرصه فرهنگی جامعه درگیر چالشهای عمیق عقیدتی و تنش های مختلف فقهی میان فرق های اسلامی شده بود. اما باقر (ع) با تحکیم بنیادهای تفکر شیعی، پایه گذاری علم اصول و شیوه صحیح اجتهاد نشر فرهنگ اصیل اسلامی، بهره گیری صحیح از قرآن، مبارزه با شیوه های نادرست اجتهاد، تأسیس دانشگاه بزرگ اسلامی و تربیت شاگردان فهیم و دیندار به رفع معضلات فرهنگی پرداخت. وجود فرقه های متفاوات که هر کدام بر راهی می رفتند همچون خوارج، جبریون، غالیان و نیز شعوبی گری که آثار و اندیشه های شعوبی گری در این زمان خودش را پیدا کرد و بعدها در زمان امام صادق (ع) نمودار شد امام را بر آن داشت تا نهضتی فرهنگی را بنیان گذاری کند.

در این بین برخورد و مواضع امام در برابر فرقی چون خوارج، مرجئه، معتزله و عقاید جبریون از جمله اقدامات مهم امام در اعتلای فرهنگ جامعه بود.

خوارج

یکی از میدانهای رویارویی امام باقر (ع) بااندیشه های منحرف، موضعگیریها و روشنگریهای آن حضرت در رویارویی با عقاید و مشی خوارج بود. نام گروهی از پیروان امام علی (ع) است که پس از ماجرای حکمیت از امام جدا شده و بر ضد او شوریدند و پس از آن به صورت فرقه ای مستقل در آمدند. شهرستانی می نویسد: «و اما خوارج اول کسی که خروج کرد بر مرتضیعلی – رضی الله عنه – جماعتی بودند از کسانی که در جنگ صفین با وی بودند…» (شهرستانی، ۱۳۷۳: ۱/۱۴۵) این گروه که همواره موجد شورشها، قیامها و دردسرهایی زمان دار در تاریخ اسلام بودند «در سال سی و هفت هجری قمری در جریان جنگ صفین از پیروان اما علی (ع) و در واقع از اکثریت مسلمانان جدا شدند و شعار آنها «لا حکم الاالله» (اشاره به سوره انعام ایه ۵۷) بود و لذا به محکمه نیز شهرت یافتند امام علی (ع) تلاش کرد تا آنها را نسبت به عقاید غلط خود منصرف کند و آنها همچنان به درستی عقاید خود اصرار ورزیدند.» (خمینی، ۱۳۹: ۱/۶۱۲) طبری ضمن شرح حال خوارج و «شعار لا حکم اله الله توسط آنها ذکر مفصلی از تفرق فرقه های خوارج ذکر کرده است.» (طبری، ۱۴۲۹ ه: ۵/۴۷)

لقب هایی که به خوارج داده شده اند بسیارنداز آن جمله «حروریه، شراه، حراریه، مارقه و محکمه خوارج این نامها را پذیرفته اند مگر مارقه را زیرا خود را از بیرون شدگان از دین ندانند.» (اشعری قمی، ۱۳۶۲، ۶۷)

خوارج بعد از شکل گیری اولیه در زمانهای بعدی به دسته ها و فرقه های متفاوتی تقسیم شدند «در علل و ایجاد فرقه های مختلف در میان خوارج می توان همان زمینه های شکل گیری شخصیت آنها را لحاظ کرد یعنی روحیه انعطاف ناپذریری، شک، طبیعت صحراگردی و جامعه قبیله ای علاوه بر این از دیگر عوامل ایجاد فرقه های متعدد در میان خوارج میل به خطالت و مشاجرات و بحث های پر هیاهو و خشم آلود می باشد که از مشخصه های اصلی خوارج بوده است.» (فصلنامه تاریخ پژوهشی، ۱۳۹۰، شماره ۴۶ و ۴۷).

ولهو زن درباره اعتقادات خوارج می نویسد: «خوارج ریختن خون دشمنان مسلمان خویش را حلال شمرده و جنگ علیه عامه مسلمین را جهاد علیه کفار بدتر از یهود و نصاری و محبوس می دانستند و کشتار این دشمنان داخلی شان را واجب واجبات تلقی می کردند…» (ولهوزن، ۱۳۷۵: ۱۴۴)

و نیز نوشته اند، «آنها بر این عقیده بودند که هر مسلمان شایسته اگر حتی غلامی سیاه باشد می تواند به مقام امام مشروع و امیرمومنان برگزیده شود.» (مادلونگ، ۱۳۷۷: ۹۳)

پس از شهادت امام علی (ع) فتنه خوارج بزرگتر شد و همچنان اغتشاشهای آ«ها به مسائل سیاسی و اجتماعی دامن می زد. «آنها در خوزستان و کرمان به ریاست فطری بین الفحاء خروج کرده و توفیقاتی کسب کردند در تمام مدت حکومت نی امیه خوارج با شورشهای متوالی موجب ضعف خود و نیز تضعیف بنی امیه شده ودر نهایت به کناره های ممالک اسلامی رانده شدند….» (خمینی، ۱۳۹۰: ۱/۶۱۳ و خوارج خود موجد فرقه های بودند فرق معروف خوارج عبارتند از «ازارقه پیروان ابوراشد نافع بن ازرق، نجدات: پیروان نجده بن عامر حنفی، بهیسه: پیروان ابوبهیس هیصم بن جامر، عجارده: پیروان عبدالکریم بن عجرد، اباضیه: پیروان عبدالله بن اباجن. صفریه: پیروان زیاد بن اصفر: شبیبیه: پیروان شبیب بن یزید شیبانی» (بغدادی، ۱۳۶۷: ۴۱ و مشکور، ۲۵۳۵: ۳۹)

مواضع امام باقر (ع) در برابر خوارج

اما باقر (ع) در برخی از تعالیم خود می فرمود: «به این گروه مارقه باید گفت: چرا که از علی (ع) جدا شدید با این که مدتها سر در فرمان او داشتند و در رکابش جنگیدند و نصرت ویاری وی زمینه تقرب شما را به خداوند فراهم می آورد.» (ترابی، ۱۳۸۵: ۸۲) در روایتیدیگر آمده است: فردی از خوارج مدعی بود که علی (ع) در جنگ نهروان به خاطر کشتن خوارج گرفتار ظلم شده است. وی می گفت اگر بدانم که در پهنه زمین کسی هست که برای من ظالم نبودن علی (ع) را ثابت کند به سویش خواهم شتافت به او گفتند که از میان فرزندان علی (ع) شخصی چون ابوجعفر محمد بن علی (ع) می تواند تو را پاسخ دهد وی که از سردمداران خواج بود گروهی از بزرگان را گرد آورده و به حضور امام باقر (ع) رسید به امام باقر (ع) گفته شد اینان برای مناظره آمده اند. حضرت فرمود اکنون بازگردند فردا بیایند. فردای آن روز امام باقر (ع) فرزندان مهاجر و انصار را گرد آورده و گروه خوارج نیز حضور یافتند. امام باقر (ع) با حمد و ستایش خداوند، سخن آغاز کرد و پس از شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اکرم (ص) فرمود: سپس خدای را که با اعطای نبوت به پیامبر اکرم، ما خاندان را کرامت بخشد و ولایت خویش را به ما اختصاص داد. ای فرزندان مهاجر و انصار در میان شما هر کسی فضیلتی از امیرالمومنین علی (ع) می داند بر جای ایستد و آن را باز گوید. حاضران هر یک ایستادند و در فضیلت علی (ع) سخنها ایراد کردند. با این زمینه فضایی که امام باقر (ع) پدید آورد آن مرد که بزرگ خوارج آن محفل بشمار می آمد از جای برخاست و گفت: من فضایل و ارزشهای علی را بیش از این جمع آگاهم و روایتهای فزوفتری را می دانم. ولی اینها مربوط به زمانی است که علی (ع) هنوز حکمیت را نپذیرفته با پذیرش حکمیت کافر نشده بود. سخن در فضایل علی (ع) به حدیث خیبر رسید. آنجا که پیامبر (ص) فرمود: «لاعطین الرابه غذا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله کرارا غیرفزار، لایرحج حتی یفتح الله علی یدیه: فردا پرچم را به فردی خواهم سپرد که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست ارند بر دشمن هماره می سازد و هرگز از میدان نبرد نمی گریزد. او از رزم باز نمی گردد مگر با فتح و پیروزی خیبر در این هنگام امام باقر (ع) رو به جانب آن مرد کرد و فرمود: درباره این حدیث چه می گویی؟ خارجی گفت این حدیث حق است و شکی در آن نیست ولی کفر پس از این مرحله پدید آمد. امام باقر (ع) فرمود: آیا آن روز که خداوند علی را دوست می داشت می دانست که او در آینده اهل نهروان را خواهد کشت یا نمی دانست ؟ مرد گفت: اگر بگویم خدا نمی دانست کافر شده ام. پس خداوند می دانسته است. امام باقر (ع) فرمود: آیا محبت به علی (ع) از آن جهت بوده که وی در خط اطاعت خدا حرکت می کرده و یا به خاطر عصیان و نافرمانی بوده است. مرد گفت بدیهی است که دوستی خداوند نستببه امیرالمومنین علی (ع) از جهت اطاعت و بندگی وی بوده است نه عصیان و نافرمانی. سخن که بهاینجا رسید امام باقر (ع) فرمود مجلس را ترک کن که در مناظره مغلوب شدی. مرد از جای برخاست و آیهای از قرآن را که بیانگر آشکار گشتن حق برای او بود زمزمه می کرد و اظهار داشت (الله اعلم حیث یجعل رسالته) (کلینی، ۱۴۱۱ الف: ۲۷۳ و مجلسی، ۱۳۹۴: ۲۱/۲۶۰)

احتجاج امام محمد باقر علیه السلام

روزی نافع بن ازرق نزد امام باقر (ع) رفت و از او در مسائل حلال و حرام پرسید. امام در ضمن سخنانش فرمود: به این مارفین بگو شما به چه علت دوری از امیرالمومنین را روا داشتند در حالی که خون خود را در اطاعت از او و تقرب به خداوند به جهت یاری او بذل می کردند. آنها به تو خواهندگفت: او در دین خدا به حکمیت راضی شد. به آنها بگو خداوند در شریعت پیامبرش دو نفر را حکم و داور قرار داد، آنجا که می گوید: (فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما) داوری از خانواده مرد و داوری از خانواده زن تعین کنید اگر قصد اصلاح داشته باشند خداوند بین آنها توفیق برقرار می سازد.

همچنین پیامبر خدا درباره بنی قریظه سعد بن معاذ را حکم قرار داد و او به گونه ای داوری کرد که مورد امضای پروردگار بود آیا شما نمیدانیدکه امیرالمومنین به داورها امر کرده بود که باقر آن داوری کنند و از آن تجاوز نکنند و آنچه مخالف قرآن است رد کنند و هنگامی که به آن حضرت گفتند کسی را داور قرار دادی که به ضرر تو حکم کرد و فرمود: من مخلوقی را داور قرار ندادم بلکه قرآنرا داور قرار داده ام. پس این ما رفیق چگونه گمراه می دانند کسی را که دستور داد. به قرآن حکم شود و شرط کرده که «آنچه مخالف قرآن است مردود می باشد؟ اینها در بدعت خود مرتکب بهتان شده اند. نافع بن از رق گفت: به خدا هستم این سخن را نشنیده بودم و به خاطرم خطور نکرده بود و ان شاءالله سخن حقی است.» (مجلسی، ۱۳۹۴ ق: ۳۳/۴۲۸)

مرجئه

پس از شهادت علی (ع) به وردی کار آ»دن بنی امیه گروهی از مردم در برابر خوارج که نه به امامت امام علی (ع) و نه به خلافت بنی امیه استوار بودند و در مقابل شیعیان علی که معتقد به امامت او بودند فرقه مرجئه را تشکیل دادند. «این کلمه از ریشه ارجاء به معنی تاخیر انداختن است.» (اشعری قمی، ۱۳۶۱: ۱۳۱) «مرجئه معتقد بودند که ثواب و عقاب عمل مردم باید تا روز قیامت به تاخیر افتد و داوری درباره پاداش و کیفر عمل آنها را خداوند معین می کند مرجئه در این دنیا حکمی دربارصره و ناصره مسلمانان روا نمی دانستند از این جهت آنها ایمان را برای مسلمانان کافی می دانستند.» (جعفریان، ۱۳۷۱: ۱۵)

«مرجئه واجبات علمی اسلام را تحقیر می کرد و نیز عقیده مرجئه در باب امام یعنی جانشین رسول خدا این بود که پس از انتخاب شخصی به اجماع به ایم مقام باید هر چه می گوید، اطاعت کرد و فرمان وی واجب است ایشان عصمت امام را از خطا لازم نمی دانستند. (مشکور، ۲۵۳۵ ش: ۴۳)

شهرستانی می نویسد: «مرجئه گویند که مسلمانان را گناه یا ایمان هیچ ضرر نرساند چنانچه طاعت یا کفر نفع بدهد و این طایفه اصنافند : قدریه، جبریه، خوارج و، صالحبه و تمام این طوایف بر آنند که امامت به اختیار است.» (شهرستانی، ۱۳۷۳: ۱/۱۵)

بغدادی می نویسد: «مرجئ

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.