

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.87,125 تومانقیمت فعلی 87,125 تومان است.
تعداد فروش: 61
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
با فایل فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری یک ارائهی بینقص بسازید!
پاورپوینتی زیبا و کاربردی:
فایل فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری شامل ۷۷ اسلاید کاملاً حرفهای و چشمنواز است که برای ارائهی مستقیم یا چاپ آماده شدهاند.
آنچه فایل فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری را متمایز میکند:
- طراحی مدرن و هدفمند: فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری با ترکیب رنگها و چیدمان هوشمندانه، به انتقال بهتر مفاهیم کمک میکند.
- کاربری راحت و سریع:فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری بدون نیاز به ویرایشهای پیچیده، فقط فایل را باز کنید و ارائه دهید.
- کیفیت بالا برای نمایش: همهی اسلایدها با رزولوشن مناسب و ساختاری منظم آماده ارائه هستند.
ساختهشده با دقت و استانداردهای بالا:
فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری با رعایت جزئیات طراحی شده تا در هر محیطی بدون مشکل نمایش داده شود. هیچگونه بهمریختگی یا ایرادی در اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری وجود ندارد.
تذکر:
در صورت مشاهدهی تفاوت در کیفیت، احتمال استفاده از نسخههای غیراصلی وجود دارد. نسخه معتبر فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری با دقت توسط تیم طراحی آماده شده است.
همین حالا دانلود کن و با فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری مخاطبهات رو تحت تاثیر قرار بده!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری :
از بزرگان اصحاب و فداکاران مولای متقیان علیه السلام می باشد
نسب، کنیه،
عثمان بن حنیف بن واهب اوسی انصاری،
مادر وی ام سهل دختر رافع بن قیس بن معاویه بن امیه ابن زید بن مالک بن عوف بود. کنیه عثمان، ابوعبدالله است.[الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ج، ص.
عثمان برادر سهل بن حنیف و عباد بن حنیف و عموی ابوامامه بن سهل بن حنیف است. ابن حبان در گذشت وی را در زمان معاویه، ولی در مدینه می داند.[ابن حبان، مشاهیر علماء الامصار، ص.
در زمان پیامبر(ص(
عثمان در جنگ احد و جنگ های پس از آن، شرکت داشت و روایتی را از پیامبر(ص) نقل کرده است. (الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ج، ص.
در اسد الغابه آمده است که عثمان بن حنیف می گوید: در محضر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)بودم، مرد نابینایی خدمتش آمد عرض کرد دعا کن خدا چشم من را به من باز گرداند. فرمود: چگونه است تو را به حال خود رها کنم؟ عرض کرد نه و چند بار اصرار کرد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و بگو: «اللّهُمّ إنّی أسْئَلُکَ وَأتَوَجَّهُ إلَیْکَ بِمُحَمَّد نَبِیِّکَ نَبِی الرَّحْمَهِ یا مُحَمَّدُ إنّی تَوَجَّهْتُ بِکَ إلی رَبّی فی حاجَتی هذِهِ لِتَقْضِی لی اللّهُمَّ فَشَفِّعْهُ فیّ; خداوندا من از تو تقاضا می کنم و به محمد پیامبرت، پیامبر رحمت متوسل می شوم. ای محمد من در حاجتی که به سوی پروردگارم دارم به تو متوسّل می شوم که این حاجتم را بر آوری خداوندا او را شفیع من قرار بده. بعد از این دعا خداوند نور چشمانش را به او باز گرداند». (اسدالغابه، ج ۳، شرح حال عثمان بن حنیف، شماره ۳۵۷۱. شبیه همین معنا در مسند احمد، ج ۴، ص ۱۳۸ و مستدرک حاکم، ج ۱، ص ۵۱۹ آمده است. حاکم بعد از نقل این حدیث می گوید: این حدیث صحیح السندی است، هرچند بخاری و مسلم آن را نقل نکرده اند (ای کاش مخالفان نادان توسّل، حدّاقل به مبانی روایی خود مراجعه می کردند تا بدانند چه اندازه در اشتباهند).
این سخن را با سخنی از امام علی بن موسی الرضا (طبق نقل رجال مامقانی) پایان می دهیم. امام(علیه السلام) فرمود: عثمان بن حنیف از کسانی بود که بعد از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به علی(علیه السلام) وفادار ماند و هیچ گونه تغییری به مسائل خود نداد. ( رجال مامقانی، شرح حال عثمان بن حنیف.
در کتاب الاعلام زرکلی آمده است که عثمان بن حنیف از صحابه پیغمبر(صلی الله علیه وآله)بود، در غزوه احد و پس از آن شرکت داشت و در عصر خلیفه دوم به موجب تقوا و پاکدامنی خاصی که داشت مأمور اندازه گیری سرزمین های خراجی عراق و سپس والی بصره شد. هنگامی که فتنه جمل رخ داد انصار عایشه به او پیشنهاد کردند که همراه آنها بر ضد علی(علیه السلام) بجنگد (در حالی که او والی بصره بود). او از این کار خودداری کرد. طرفداران عایشه تمام موی سر و صورت و ابروهای او را کندند و با همان حال نزد عایشه بردند. او (بعد از شکنجه دادن در جلویش) گفت: رهایش کنید. عثمان بن حنیف خدمت علی(علیه السلام) آمد و در جنگ جمل همراه آن حضرت بود (. الاعلام زرکلی، ج ۴، ص ۲۰۵.
جالب اینکه در کتاب استیعاب ابن عبد البر آمده است: هنگامی که عراق فتح شد، خلیفه دوم با یارانش مشورت کرد چه کسی مصلحت است به عراق برود و والی آنجا باشد؟ همگی بالاتفاق گفتند: عثمان بن حنیف مناسب است و افزودند که او می تواند بیش از این را هم اداره کند، زیرا بصیرت و عقل و معرفت و تجربه فراوانی دارد.(. استیعاب، ج ۳، ص ۸۹.- در کتاب مستدرکات علم رجال الحدیث آمده است که او و برادرش، سهل بن حنیف در زمره دوازده نفری بودند که به ابو بکر ایراد کردند و اعمال او را زیر سؤال بردند. سپس می افزاید: عثمان و برادرش سهل جزء مأموران خاص علی(علیه السلام) (شرطه الخمیس) بودند که امام(علیه السلام) بهشت را برای آنان تضمین کرد.(۳. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۵، ص ۲۱۳.
در زمان خلفاء
از فضل بن شاذان نقل شده است که عثمان و بردارش سهل از نخستین کسانی بود که [پس از درگذشت پیامبر(ص)] به سوی امام علی(ع) برگشتند.[الطوسی، اختیار معرفه الرجال، ج، ص-.
عثمان در زمان عمر برای اندازه گیری زمین های عراق و تعیین خراج و جزیه مردمان آنجا فرستاده شد.[الامین، اعیان الشیعه، ج، ص.
در زمان امیرالمؤمنین(ع(
وقتی اصحاب جمل داخل بصره شدند بین آنها و سران شیعهبصره مناظره درگرفت، اهل بصره چون سخنان سران جمل و مجادله آنها را با عثمانبن حنیف و دیگر بزرگان شنیدند دو گروه شدند. گروهی از آنها در حمایت از ابن حنیف در مقابل جملیان برآمدند و جنگ شدیدی در زابوقه درگرفت. (. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۱؛انساب الاشراف، ج۲، ص۲۲۶- ۲۲۷؛ تاریخ الطبری: جص ۴۶۹؛ الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۳۹۱؛ مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۶۷؛ أنساب الأشراف، ج ۳، ص ۲۶؛ الإمامه و السیاسه، ج۱، ص ۸۸.
گزارش کرده اند که چون میان دو طرف(بصریان و جَملیان) اختلاف شد، بر این مصالحه کردند که دارالحکومه، مسجد و بیت المال، زیر نظر عثمان بن حنیف باشد و یاران عثمان، هر کجا که خواستند، بروند و نیز طلحهو زبیرو همراهانشان هر کجا که خواستند، اقامت کنند تا علی(علیه السلام) از راه برسد. آن گاه اگر بر قول حق اتّحاد کردند، همه در آنچه مردم پذیرفته اند، داخل گردند و اگر اختلاف شد، هر گروه به دنبال خواسته های خود رود و بر این [عهدنامه]، پیمان و میثاق الهی، ذمّه پیامبر(صلی اللهعلیه وآله) و گواهانی را از دو طرف به گواهی گرفتند.
آنگاه، عثمان بازگشت و وارد دارالحکومه شد و به یارانش دستور داد که به خانه های خود بروند و سلاح بر زمین گذارند. مردم [نیز] پراکنده شدند… عثمانبن حنیف، چند روزی در دارالحکومه ماند. پس ازمدتی طلحه، زبیرو مروان بن حَکَم، به همراه گروهی، در نیمه شبی تاریک و بارانی، در حالی که عثماندر خواب بود، بر او حمله بُردند و چهل تن از نگهبانانِ عثمانرا به قتل رساندند. عثمان، بیرون آمد و مروان بن حَکَم بر وی حمله کرد و او را به اسارت درآورد و یارانش را کشت. (. الإمامه والسیاسه، ج۱، ص۸۸.
در گزارشات دیگری «ابن زبیر» فرمانده و سردسته گروهی از لشگریان جمل بود که به دستورطلحهو زبیرحیله کرده پیمان صلح بین آنها و عثمان بن حنیف را شکستند. آنها در یک شب ظلمانی و سوزناک بر قصر دارالاماره بصره یورش برده عثمان بن حنیف را دستگیر و کشان کشان به خزانه بیت المال بردند. در آنجا ۴۰ نفر از نگهبانان سندی را به قتل رسانده و اموال بیت المال را به همراه عثمان بن حنیف به سوی عایشه فرستادند. جملیان عثمانرا در حضور عایشه شکنجه های گوناگون دادند و موهای سر، ریش، سبیل، ابروان و پلک های او را کندند. آنان قصد قتل او را داشتند اما از ترس انتقام سهل بن حنیف – فرماندار علی در مدینه و برادر عثمان- از این کار دست برداشتند. درباره شکنجه گران و دستور دهندگان به قتل عثمان نامهای مختلفی چون ابن زبیر، مروان بن حکم، زبیر، طلحه و عایشه به چشم می خورد.(الامامه والسیاسه – ابن قتیبه الدینوری، تحقیق الزینی، ج۱، ص۱۰۴؛ وفیات الأعیان، ج۳، ص۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۲؛ الأوائل للعسکری، ص ۵۹؛ تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۶۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۹.تاریخ الطبری – به نقل از جارود بن ابی سبره آورده است: در شبی که عثمان بن حنیف زندانی شد، در حیاط «مدینه الرزق (انبار آذوقه)»، خوارباری برای خوراک مردم بود که عبد اللَّه [بن زبیر] قصد داشت از آن برای تغذیه یارانش استفاده کند. در این حال، خبر آنچه با عثمان[بن حنیف] کرده بودند، به حُکَیم بن جَبَله رسید.
حکیم گفت: اگر عثمانرا یاری نکنم، خداترس نیستم. پس با گروهی از مردانِ دو قبیله عبد القیس و بکر بن وائل – که بیشتر آنها از عبد القیس بودند-، به «مدینه الرزق»، نزد عبد اللَّه بن زبیرآمد. ابن زبیرپرسید: ای حکیم! چه کار داری؟ گفت: می خواهیم از این خوراک ارتزاق کنیم، و دیگر این که می خواهیم بنا بر عهدنامه ای که با عثمان بن حُنَیف نوشته اید، او را رها کنید تا در مقرّ فرمانداری، اقامت کند تا آن گاه که علی(علیه السلام) بیاید. به خداسوگند، اگر یاورانی علیه شما می یافتم که با آنان شما را بکوبم، کارهای شما را برنمی تابیدم و تا شما را در برابر کسانی که کشتید، نمی کشتم، از پا نمی نشستم. چون برادران ما را کشته اید، ریختن خون شما برای ما حلال است.
آیا از خدای نمی هراسید؟ با چه دستاویزی ریختن خون ها را حلال می شمرید؟
عبد اللَّه بن زبیرگفت: به خاطر خون عثمانبن عَفّان.
حُکیم گفت: آیا کسانی که آنها را کشتید، قاتلان عثمان بودند؟ آیا از خشم خدا نمی هراسید؟ عبد اللَّه بن زبیربه او گفت: از این خوردنی ها به شما نمی دهیم و عثمان بن حُنَیف را هم رها نمی کنیم تا آن گاه که علی را [از خلافت] خلع کند.
حکیم گفت: بار خدایا! تو حاکم عادلی. پس گواه باش. و به یارانش گفت: من در [حقّانیت] نبرد با اینان، هیچ شک و تردیدی ندارم. پس هر کس شک دارد، بازگردد.
حُکیم با آنان جنگید و جنگ سختی میان آنان در گرفت و مردی شمشیر بر ساق پای حکیم زد [و آن را قطع کرد]. حکیم، ساق خود را برداشت و آن را به سوی آن مرد، پرتاب کرد. به گردن او اصابت کرد و او را بر زمین انداخت و نیمه جان شد. حکیم هم کِشان کِشان، خود را به او رساند و وی را کشت و بر او تکیه زد. مردی بر او گذشت و گفت: چه کسی تو را کشت؟ گفت: تکیه گاهم! در آن نبرد، هفتاد مرد از عبد القیس، کشته شدند. (تاریخ طبری، ج۴، ص ۴۷۴؛ الاستیعاب، ص ۳۶۶- ۳۶۹؛ اسدالغابه، ج۱، ص ۲۵۱؛ الاصابه، ج۵، ص ۵۷۰؛ الامامه والسیاسه ج۱، ص ۸۹؛ انساب الاشراف، ج۲، ص ۲۲۱؛ البدایه والنهایه، ج۷، ص ۲۲۹؛ الوافی فی الوفیات، ص ۱۸۱۱؛ تاریخ أبی الفداء، ج۱، ص۲۶۶.
ابن زبیرشهر بصره را با وجود معاهده صلح و با طمع در بیت المال و ارزاق بصره به آتش جنگ مبتلا، عثمان بن حنیف را شکنجه و با تصاحب انحصاری و عدوانی ارزاق اهل بصره به آنها ظلم کرد. (. گردآوری از کتاب: دانش نامه امیرالمومنین، محمد محمدی ری شهری، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، چاپ اوّل، ج۵، ۹۱ تا ۱۰۹.:
جنگ جمل با بیان دیگر
عثمان به همراه برادرش سهل از شرطه الخمیس (یاران ویژه امام علی(ع) بودند.[البرقی، الرجال، ص ۴
با آغاز حکومت امام علی(ع)، عثمان والی بصره شد (سال ق). در این زمان بود که وی در مهمانی یکی از اشراف بصره شرکت کرد و نامه معروف عتاب آمیز امام به او نوشته شد.الامین، اعیان الشیعه، ج، ص؛
پیمان شکنان در اطراف بصره هنگامی که عثمان والی بصره بود، جنگ جمل رخ داد. چون ناکثین به حومه بصره رسیدند به عثمان نامه نوشتند که دار الاماره را برای ما خالی کن. وی پس از خواندن نامه با احنف بن قیس مشورت کرد. احنف گفت: اینها عایشه را آورده اند تا خون عثمان طلب کنند در حالی که خودشان مردم را ضد عثمان جمع کردند و خونش را ریختند و چنانکه من می بینم ما را رها نمی کنند تا اینکه میان ما دشمنی ایجاد کنند و خونمان را بریزند. احنف در ادامه پیشنهاد داد که قبل از اینکه بصریان از اطاعت تو خارج شوند آنها را مهیا کن و به جنگ با آنها برو.[ الراوندی، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج، ص.
عثمان سخنان وی را تأیید کرد ولی گفت: شر را و اینکه آغازگر جنگ باشم ناپسند می دارم و امید به عافیت و سلامت دارم تا اینکه نامه امیرالمؤمنین و نظر وی به دستم برسد و طبق آن عمل کنم. پس از این گفتگو، حکیم بن جبله عبدی رسید و عثمان نامه طلحه را برایش خواند و او نیز همچون احنف سخن گفت و عثمان نیز همانطور پاسخ داد.(الراوندی، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج، ص.
نامه امام علی(ع)
پس از این، نامه امام علی(ع) از ربذه به دست عثمان بن حنیف رسید. در این نامه با توجه به شکستن پیمان توسط طلحه و زبیر، از عثمان خواسته شده است که آنها را به طاعت خدا و وفای به پیمانشان فرابخواند که اگر چنین کردند عثمان باید با آنها به نیکی رفتار کند. و اگر سر پیمان شکنی و اختلاف داشتند عثمان مأمور به جنگ با آنها شده بود.[الامین، ا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.