

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.87,125 تومانقیمت فعلی 87,125 تومان است.
تعداد فروش: 76
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
تحولی در ارائهها با فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر!
اگر به دنبال یک روش ساده اما حرفهای برای ارائهی مطالب خود هستید، فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر بهترین انتخاب شما خواهد بود. فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر از پایه بر اساس اصول طراحی مدرن ساخته شده و تضمین میکند که اسلایدهای شما جذاب، منظم و آمادهی استفاده باشند.
فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر شامل ۲۴ اسلاید است که با ترکیب بصری زیبا و چیدمانی حرفهای، ارائهی شما را به سطحی بالاتر میبرد.
چرا باید از فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر استفاده کنید؟
✔ طراحی حرفهای: هر اسلاید فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر با دقت بالا تنظیم شده تا بیشترین تأثیر را روی مخاطبان بگذارد.
✔ صرفهجویی در زمان: نیازی نیست ساعتها وقت خود را برای طراحی پاورپوینت بگذارید، همه چیز آماده است.
✔ استفادهی آسان: بدون نیاز به ویرایشهای پیچیده، کافی است فایل را باز کنید و ارائه دهید.
✔ فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر قابل استفاده در هر محیطی: چه در دانشگاه، چه در جلسات کاری، فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر حرفهای نیاز شما را کاملاً برآورده خواهد کرد.
متمایز باشید!
دیگر نگران بهمریختگی یا طراحیهای غیرحرفهای نباشید. فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر به شما این امکان را میدهد که بدون دغدغه روی محتوای خود تمرکز کنید و ارائهای تأثیرگذار داشته باشید.
همین حالا دریافت کنید و تجربهای متفاوت از ارائههای حرفهای را داشته باشید!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل علمدار بی نظیر :
روایتی از حادثه جانسوز کربلا، زبانحال زینب سلام الله علیها
هر بار از خیمه به قصد طرح تقاضای خویش با امام گریخته است و به آنجا که رسیده است، فلسفه حیات خویش را به یاد آورده است و به بهانه زیستن خویش نگریسته است و در آینه هستی خویش نگاه کرده است و دیده است که همه عمرش را برای همین امروز زندگی کرده است؛ برای دفاع از حسین پا به این جهان گذاشته است و برای علمداری او رنج این هبوط را پذیرا گشته است. او لحظه های همه عمر خویش را تا رسیدن امروز شمرده است و امروز چگونه می تواند لحظاتی را بی حسین سپری کند، حتی به قصد آوردن آب، برای بچه های حسین.
اما در این سعی آخر میان خیمه و میدان، کاری شده است که دل او را یکدله کرده است.
سکینه، سکینه، سکینه، اینجا همانجاست که جاده های محبت به هم می رسد. عشقهای مختلف به هم گره می خورد و یکی می شود. عشق او به حسین و عشق او به بچه ها در سکینه با هم تلاقی می کند.
عشق او به حسین و عشق حسین به بچه ها در سکینه به هم می رسند.
اینجا همان جاست که او در مقابل حسین و بچه ها یکجا زانو می زند.
این سکینه همان طور سینایی است که حضور حسین در آن به تجلی می نشیند.
این سکینه مرز مشترک میان حسین و بچه هاست.
و لزومی ندارد که سکینه به عباس، حرفی زده باشد. لزومی ندارد که سکینه از عباس آب خواسته باشد. چه بسا که او را از رفتن به دنبال آب منع کرده باشد.
لزومی ندارد که نگاهش را به نگاه عباس دوخته باشد تا عباس، خواستن را از چشمهای او بخواند. همینقدر کافیست که او پیش روی عباس ایستاده باشد، مژگان سیاهش را حایل چشمهایش کرده باشد و نگاهش را به زمین دوخته باشد.
همین برای عباس کافیست تا زمین و زمان را به هم بریزد و جهان را آب کند.
اگر سکینه بگوید آب، هستی عباس آب می شود پیش پای سکینه. نه، سکینه لب به گفتن آب، تر نکرده است. فقط شاید گفته باشد: عمو!… یا نگفته باشد.
چه گذشته است میان سکینه و عباس که عباس ادب، عباس معرفت، عباس ماءموم، عباس خضوع، پیش روی امام ایستاده است و گفته است:
((آقا! تابم تمام شده است. ))
و آقا رخصت داده است.
خب اگر آقا رخصت داده است پس چرا نمی روی عباس! اینجا، حول و حوش خیمه زینب چه می کنی؟ عمر من! عباس! تو را به این جان نیم سوخته چه کار؟ آمده ای که داغ مرا تازه کنی؟ آمده ای که دلم را بسوزانی؟ جانم را به آتش بکشی؟ تو خود جان منی عباس؟ برو و احتضار مرا اینقدر طولانی نکن.
رخصت از من چه می طلبی عباس! تو کجا دیده ای که من نه بالای حرف حسین، که همطراز حسین، حرفی گفته باشم؟ تو کجا دیده ای که دلم غیر از حسین به امام دیگری اقتدا کند؟
تو کجا دیده ای که من به سجاده ای غیر خاک پای حسین نماز بگذارم.
آمده ای که معرفت را به تجلی بنشینی؟ ادب را کمال ببخشی؟ عشق را به برترین نقطه ظهور برسانی؟
چه نیازی عباس من؟!
نشان ادب تو از دامان مادرت به یاد من مانده است. وقتی که مادر خطابش کردیم، پیش پای ما نشست و زار زار گریه کرد و گفت: ((مرا مادر خطاب نکنید. مادر شما فاطمه بوده است، این کلام، از دهان شما فقط برازنده مقام زهراست. من خدمتگزار شمایم. کنیز شمایم. ))
عباس من! تو شیر ادب از سینه این مادر خورده ای. وقتی پدر او را به همسری برگزید، او ایستاده بود پشت در و به خانه در نمی آمد تا از من، دختر بزرگ خانه رخصت بگیرد، و تا من به پیشواز او نرفتم، او قدم به داخل خانه نگذاشت.
عباس من! تو خود معلم عشقی! امتحان چه را پس می دهی؟
جانم فدای ادبت عباس! عرفان، شاگرد معرفت توست و عشق، در کلاس تو درس پس می دهد.
بارها گفته ام که خدا اگر از همه عالم و آدم، همین یک عباس را می آفرید، به مدال فتبارک الله احسن الخالقین ش می بالید.
اگر آمده ای برای سخن گفتن، پس چیزی بگو.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.