

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل کرامات و خارق عادات از امیر المؤمنین (ع)
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.87,125 تومانقیمت فعلی 87,125 تومان است.
تعداد فروش: 76
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
فایل پاورپوینت کامل کرامات و خارق عادات از امیر المؤمنین (ع)؛ انتخابی مطمئن برای ارائهای حرفهای
اسلایدهایی آماده برای استفاده:
فایل فایل پاورپوینت کامل کرامات و خارق عادات از امیر المؤمنین (ع) شامل ۳۵ اسلاید با طراحی دقیق و ساختاری استاندارد است که برای ارائههای رسمی یا چاپ، کاملاً مناسب و آماده استفاده میباشد.
ویژگیهایی که فایل فایل پاورپوینت کامل کرامات و خارق عادات از امیر المؤمنین (ع) را متمایز میکند:
- طراحی بصری حرفهای:فایل پاورپوینت کامل کرامات و خارق عادات از امیر المؤمنین (ع) با بهرهگیری از رنگبندی هوشمندانه و چیدمان اصولی جهت انتقال بهتر مفاهیم ارائه.
- سهولت در اجرا: تمامی اسلایدها از پیش تنظیم شدهاند و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.
- وضوح بالا و نظم ساختاری: کیفیت بالای عناصر گرافیکی و هماهنگی کامل در نمایش، تجربهای بدون نقص را فراهم میسازد.
استاندارد بالا در تولید محتوا:
فایل فایل پاورپوینت کامل کرامات و خارق عادات از امیر المؤمنین (ع) با رعایت اصول حرفهای طراحی شده و عاری از هرگونه ایراد گرافیکی یا ناهماهنگی در نمایش میباشد.
نکته مهم:
در صورت مشاهده نسخههایی با کیفیت پایینتر، توجه داشته باشید که ممکن است نسخههای غیررسمی باشند. نسخه اصلی فایل فایل پاورپوینت کامل کرامات و خارق عادات از امیر المؤمنین (ع) تنها از طریق منبع معتبر در دسترس است.
هماکنون فایل فایل پاورپوینت کامل کرامات و خارق عادات از امیر المؤمنین (ع) را دریافت کرده و ارائهای حرفهای و متمایز تجربه نمایید
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل کرامات و خارق عادات از امیر المؤمنین (ع) :
از اصبغ بن نباته روایت کرده اند که گفت نزد امیر المؤمنین علی علیه السّلام در مسجد کوفه نشسته بودم در اثنا جمعی بمسجد آمدند سیاهی را آوردند و گفتند یا امیر المؤمنین این اسود دزدی کرده است آن حضرت فرمود یا اسود بر سرق اقدام نمود گفت یا امیر المؤمنین بلی پرسید قیمت آنچه دزدید بدانکی و نیم میرسد جواب داد که زیاده برآنست امیر المؤمنین علی علیه السّلام فرمود یک بار دیگر از تو سؤال مینمایم اگر اعتراف کنی حدش را بر تو جاری گردانم و نوبت دیگر از او استفسار نمود آن مرد اعتراف نمود شاه ولایت منقبت از نام و نسب او پرسید اسود گفت مرا عمرو بن کریه میگویند و از قبیل بنی ثعلبه ام آنگاه امام المتقین بمقتضای شریعت متین بقطع ید یمین او امر فرمود و آن اسود دست برید خود را بدست گرفته بیرون آمد و خون از دستش میرفت عبد اللّه بن کوا او را پیش آمده گفت ترا که دست بریده ای اسود جواب داد که امیر مؤمنان و سید اوصیا و ابن عم مصطفی و بهترین خلق خدا بعد از پیغمبر مؤید بجبرئیل او بود و منصور بمیکائیل مولای من و مولای جمیع مسلمانان علی بن ابی طالب عبد اللّه گفت او دست تو بریده و تو مدح او میگوئی جواب داد که دست مرا بموجبی که حق او بر من واجب شده بود بریده و عبد اللّه نزد امیر المؤمنین (ع) آمده گفت امری عجیب دیدم و آنچه شنیده بود تقریر کرد امیر المؤمنین فرمود که در میان اعدای ما کسی باشد که اگر شهد در گلوی او چکانیم جز عداوت ما نیفزاید و در میان دوستان ما جمعی هستند که اگر ایشان را پاره کنیم محبت ما از دلهای ایشان بیرون نرود آنگاه فرمود تا آن اسود را باز آوردند امیر المؤمنین فرمود دست بریده خود را بمن ده اسود بفرموده عمل نموده آن حضرت دست او را بموضع قطع نهاده بردای خود محکم ببست و دو رکعت نماز گذارده و خلایق از جانب آسمان آمین آمین شنیدند و هیچکس را ندیدند؛ چون ردا از دست او باز کردند دستش بحالت اصلی معاودت نموده بود دیگر آنکه آورده اند که مردی و زنی بخصومت دعوائی پیش امیر المؤمنین علی علیه السّلام آمدند مرد خارجی بود آواز برکشید آن حضرت در غضب رفت و فرمود اخسأ در حال سر آن مرد چون سر سگ شد یکی گفت یا امیر المؤمنین بانک بر این مرد زدی و او سگی شد پس مانع چیست ترا از دفع معویه فرمود ویحک اگر خواستمی معویه را با تختش یا با جنازه پیش من آوردندی و لیکن ما خازن خداوندیم نه بزر و سیم بل باسرار مکتوم و اغراض مخزون دیگر آنکه آورده اند که روایت کرده علی بن حمزه از علی بن الحسین علیه السّلام که فرمود علی مرتضی بعد از رسول اللّه صلی اللّه علیه و اله که هر کرا در ذمت حضرت رسالت پناه وامی یا دعوائی باشد نزد علی آید و خلایق متوجه امام المتقین شده هرکدام که موعود بوعد از رسول اللّه (ص) بودند طلب آن میکردند و امام المتقین مصلای خویش برمیداشت و آن شئ موعود را بصاحبش میداد و این خبر فاش شد ابو بکر نیز فرمود تا بر آن موجب منادی کردند چون خبر بعلی مرتضی علیه السّلام رسید فرمود زود باشد که از این ندا پشیمان شود روزی دیگر اعرابی بمجلس ابو بکر درآمده گفت کیست از شما وصی رسول اللّه اشارت بابو بکر کردند اعرابی گفت رسول خدا بمن وعده کرده است که چون با قوم خود ایمان بیاورم هشتاد شتر سرخ موی بمن دهد و من مسلمان آمده ام اکنون بوعده وفا کن ابو بکر از او گواه طلبید اعرابی گفت وصی پیغمبر (ص) از چیزی که پیغمبر صلی اللّه علیه و آله او را ضمان کرده است باید گواه نطلبد و سلمان از آن مجلس برخاسته با اعرابی گفت بیا تا وصی رسول اللّه را بتو دلالت کنم اعرابی باتفاق سلمان نزد شاه مردان آمد قضیه عرض کرد آن حضرت فرمود که ایمان آورد اعرابی گفت گواهی میدهم که تو وصی رسول خدائی چه میان من و او این معنی شرط بوده بلی ایمان آورده ام آن حضرت امام حسن را فرمود با مسلمانان و اعرابی بشعب احد رفته ندا دهد که یا صالح ابن عم رسول اللّه میفرماید که شترانی که رسول اللّه بجهه این اعرابی ضمان کرده است تسلیم نمای و چون بآن وادی رفتند امام حسن آن پیغام را رسانید آواز آمد که سمعنا و اطعنا بعد از آن مهار ناق از زمین برآمد امام حسن علیه السّلام آن مهار را بدست گرفته بآن اعرابی داده فرمود که بکش اعرابی شتر میکشید و شتران از زمین بیرون میآمدند تا هشتاد شتر بیرون آمد دیگر آنکه جمعی از ثقات روات از عمار یاسر روایت کرده اند که امیر المؤمنین علی (ع) بجهه مهمی از کوفه بیرون آمده بولایت بابل شتافت و در آن موضع که در قدیم شهر بابل بوده و در آن وقت قصبه؛ بمهمی اشتغال نموده نماز نگذارد تا آفتاب بحد غروب رسید در این اثنا جوانی آمده گفت یا امیر المؤمنین عیال من از عدم قوت ضایع خواهند ماند بفریاد من رس آن حضرت از صورت حال استفسار نموده جواب داد مزرعه نفیس دارم که معاش من از آنجا است و سه سال شده که شیری قوی هیکل در آن محل مسکن گرفته هیچ برزگری را مجال تخم افشاندن و درودن نیست امام المتقین پرسید که آن مزرعه کجا است گفت باین قریه نزدیکست عمار گفت علی مرتضی با من گفت با این جوان برو و چون شیر را بتو نماید تو انگشتری مرا بشیر نمای و بگوی ای شیر علی بن ابی طالب میفرماید که دیگر در این صحرا مقام مکن از عمار مرویست که گفت من متحیر ماندم چه از مخالفت امیر – المؤمنین علیه السّلام می اندیشیدم و از شیر می ترسیدم عاقبت توکل بر خداوند کرده روان شدم و چون به آن مزرعه نزدیک رسیدیم جوان اشاره بتلی کرده گفت شیر در پس این پشته است و جوان در بالای کوشکی رفته بایستاد و گفت من ا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.