خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل عقل، عرفان و قرآن
224,700 تومان قیمت اصلی 224,700 تومان بود.169,200 تومانقیمت فعلی 169,200 تومان است.
تعداد فروش: 78
فرمت فایل پاورپوینت
فایل پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل عقل، عرفان و قرآن؛ راهکاری شایسته برای ارائههای موفق
اگر بهدنبال یک فایل ارائهی آماده با کیفیت بالا و طراحی حرفهای هستید، فایل فایل پاورپوینت کامل عقل، عرفان و قرآن انتخابی مناسب برای شماست. این مجموعه شامل ۵۸ اسلاید استاندارد و دقیق است که با هدف ارتقاء کیفیت ارائههای شما تهیه شدهاند.
دلایل انتخاب فایل فایل پاورپوینت کامل عقل، عرفان و قرآن:
- طراحی ساختارمند و چشمنواز: هر اسلاید با دقت بالا و توجه به اصول طراحی گرافیکی تهیه شده است تا محتوای شما بهخوبی دیده و درک شود.
- آمادگی کامل برای ارائه: نیازی به ویرایش مجدد نیست؛ فایل فایل پاورپوینت کامل عقل، عرفان و قرآن آمادهی استفاده در کلاس، جلسه یا کنفرانس است.
- سازگاری کامل با پاورپوینت: نمایش صحیح اسلایدها در تمامی نسخههای PowerPoint بدون بهمریختگی یا مشکل ظاهری تضمین شده است.
تولید شده با رویکرد حرفهای:
تمامی بخشهای فایل پاورپوینت کامل عقل، عرفان و قرآن با هدف ایجاد یک تجربه کاربری روان و بینقص طراحی شدهاند. جزئیات با دقت بالا تنظیم شدهاند تا ارائهای حرفهای و تأثیرگذار داشته باشید.
توجه:
تنها نسخه رسمی فایل فایل پاورپوینت کامل عقل، عرفان و قرآن از کیفیت کامل برخوردار است. نسخههای غیرمجاز ممکن است شامل اشکالات طراحی باشند و توصیه نمیشود از آنها استفاده شود.
با تهیه فایل فایل پاورپوینت کامل عقل، عرفان و قرآن، سطح ارائههای خود را ارتقاء دهید و مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهید
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل عقل، عرفان و قرآن :
سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّی یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ…[۱]
بزودی آیات خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا آشکار شود که او حقّ است.
اسلام برای وصال انسان به هدف از خلقتش طریقی مخصوص به خود را عرضه داشته است. قبل از بیان این مسیر، بهتر است نگاهی داشته باشیم به دو راه دیگر که حکماء و عرفاء پیشنهاد کرده و به آن سوی رفته اند، تا ضمن نقد خصائص آن دو مسیر، راه قرآن را روشن تر درک نماییم.
راه حکماء
فیلسوف می گوید: گوهر انسان عقل اوست، و کمال او به قدر عقل او بستگی دارد، و انسان کامل انسان عاقل را گویند که به تمام هستی چون کسی که بر بلندای قله ای به اطراف بنگرد آگاهی دارد، و این برخلاف انسان علمی است، چرا که او در حصار علم تجربی و حسی تنها می تواند قسمتی از جهان را مشاهده کند.
در نقد این مکتب می توان گفت:
اسلام به عقل و تعقّل اهمیت بسیاری داده است، اصول دین اسلام برپایه عقل است. اگر کسی بگوید من به مبدأ و معاد معتقدم چون پدر و مادر و محیط اطرافم چنین بوده اند، اعتقادش صحیح نبوده و بدو گفته می شود؛ اعتقادات، تنها باید منشاء عقلانی داشته باشد.
قرآن کریم نیز بارها از عقل و تدبیر، سخن به میان آورده و عدم تعقّل را به شدت مذمت نموده است.
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکمُ الَّذِینَ لا یعْقِلُونَ.[۲]
بدترین جنبندگان نزد خداوند، افراد کر و لالی هستند که تعقل نمی نمایند.
عقل در اخبار و احادیث نیز فصول وسیعی را به خود اختصاص داده است، به طوری که اوّلین بخش از کتاب شریف کافی به مباحث «عقل» اختصاص یافته است.
در میان فِرق اسلامی به اعتراف اندیشمندان اهل تسنن، مذهب شیعه بالاترین ارج را برای عقل قائل شده است. «احمد امین» با اینکه به عقاید ضد شیعی معروف است در کتابهایش (فجر الاسلام، ضحی الاسلام، ظهر الاسلام، یوم الاسلام) می گوید: در تمام ادوار تاریخ، عقل شیعی استدلالی تر بوده است. ایشان می گوید فلسفه برای اولین بار در میان شیعیان آشکار شد، حتّی در مصر فلسفه ای نبود وقتی سید جمال به مصر آمد، فلسفه رشد نموده و هنگامی که از مصر رفت، فلسفه نیز افول کرد.
در میان اهل تسنن، گروه اعتقادی معتزله طرفدار عقل بودند و لذا آنها و شیعه را در مقابل اشاعره، عدلیه می خوانند. این ایده بعد از بنی امیه در زمان بنی عباس اوج گرفت، ولی در عهد متوکل، چون وی شخصی قشری بود، فکر معتزلی از بین رفت و تفکر تعبدی احمد حنبل ترویج یافت، و بعد از او نیز به وسیله شاگردش «ابن تیمیه» و در قرون گذشته به وسیله پیروان دیگرش همان فکر تقویت شد. از دیگر ائمه اهل سنت، مالک بن انس نیز به تعبد روی آورد. شافعی بینابین بود، و ابوحنیفه، به شدّت به قیاس متمایل گشت.
در حالات وی آورده اند او آنقدر به عقل و قیاس توجه می کرد که روزی به سلمانی گفت:
موهای سفیدم را بکن تا رشد نکند. سلمانی پاسخ داد: به عکس اگر کنده شود بیشتر رشد می کند. ابوحنیفه سریعاً به قیاس متوسل شد و گفت: پس موهای سیاه را بکن تا آنها بیشتر شوند!
در میان شیعیان، در عهد صفویه، بصورتی محدود فکر اخباری گری و پرهیز از تعقل رواج داشته، و حتی ملا امین استرآبادی استاد میرزا احمد استرآبادی کتابی بنام فوائدالمدینه نگاشت و در آن به شدت به عقل حمله برد، ولی این فکر بسته دیری نپائید، و به وسیله دانشمندانی چون آیت الله وحید بهبهانی و شیخ مرتضی انصاری و دیگران ریشه کن شد.
البته در میان اشعار شعرا حملاتی به عقل دیده می شود، ولی با دقت در آنها در می یابیم که هجمه ای به عقل صورت نگرفته بلکه در واقع انسان غیر عاقل و عاصی مورد عتاب واقع شده است. به نمونه ای از این اشعار در ادبیات ما توجه کنید:
دشمن جان من است عقل من و هوش من
کاش گشاده نبود چشم من و گوش من
عاقل مباش که تا غم دیگران خوری
دیوانه باش تا که غمت دیگران خورند
به هر حال، بحث های عقلی در همان آغاز نضج مکتب شیعه، رواج بسیار داشته است و از بزرگترین شاگردان امام کاظم علیه السلام، جناب «هشام بن حکم» متخصص در این فن می باشد.
«شبلی نعمان» نویسنده کتاب تاریخ علم کلام می نویسد: همه از مباحثه با «ابو هذیل علّاف» که از بزرگترین متکلمین اسلامی و ایرانی بود هراس داشتند، و او از تنها کسی که پرهیز داشت هشام بن حکم بود.
امام کاظم علیه السلام در تعلیماتش به هشام، اساس تمام تفکرات اسلامی را عقل معرفی نموده است و خطاب به وی می فرماید:
یا هِشامُ بْنِ الحَکمِ، انَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اکمَلَ لِلنَّاسِ الْحُجَجَ بِالْعُقولِ و افْضی الَیهِمْ بالْبَیانِ، وَدَلَّهُمْ علی رُبُوبِیتِهِ بِالْادِلاءِ…
ای هشام، خداوند متعال به وسیله عقل حجّت ها را بر مردم تمام نمود، و با آیات خود آنان را آگاه، و با برهان و دلیل به سوی ربوبیتش هدایت نموده است.
سپس حضرت در هر موردی به آیات الهی استناد جسته و در ادامه بحثش می فرماید:
یا هِشامُ ثُمَّ ذَمَّ الَّذینَ لا یعْقِلُونَ فَقالَ: وَ اذا قیلَ لَهُمْ اتَّبِعُوا ما انْزَلَ اللَّهُ، قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما الْفَینا عَلَیهِ ابائِنا اوَلَوْ کانَ آبائُهُمْ لا یعْقِلُونَ شَیئاً وَ لا یهْتَدُونَ…[۳]
ای هشام، سپس خداوند، کسانی که تعقل نمی کنند، نکوهش کرد و فرمود:« چون به آنان گویند از آنچه خداوند نازل کرده پیروی نمایید، گویند ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته ایم اطاعت می کنیم، آیا هر چند پدرانشان هدایت نشده و راه به جایی نبرده، باز از آنها پیروی می کنند»
ولی با این همه اهمیتی که اسلام به تعقل می دهد، آیا می توان آن را به عنوان راهی مستقل و کافی برای وصول به مطلوب بر شمرد؟ عقل هر چند به آدمی شناختی کلّی اعطاء می کند ولی هرگز این چنین شناختی به تنهایی برای رسیدن آدمی به کمال مطلوب کافی نیست، زیرا چه بسیارند کسانی که شناخت قوی دارند ولی ایمان و اعتقاد نداشته و از عمل صالح فاصله ای بسیار گرفته اند و لذا شناخت بدون ایمان بی اثر بوده و توان راهبری انسان را به سوی هدف متعالی ندارد.
انحراف عظیم
از زمان افلاطون (۴۲۷ تا ۳۴۶ قبل از میلاد) و ارسطو (۳۸۴ تا ۳۲۲ قبل از میلاد) تا حدود قرن ۱۶ میلادی، معنویت، هدف اصلی علم و دانش بود، و علم، تنها در خدمت ترقی و تکامل انسان قرار داشت.
همیشه علم را با مال و ثروت یا اولاد مقایسه می کردند، و برتری علم را به اثبات می رسانیدند، کما اینکه اخبار زیادی نیز در همین موضوع از معصومین علیهم السلام به ما رسیده است.
فرانسیس بیکن، فیلسوف انگلیسی و رنه دکارت فیلسوف فرانسوی، مسیر علم را تغییر دادند و جهت عمودی آن را افقی کردند، این دو با ابداع تز «خدمت علم به زندگی» علم نافع را علمی معرفی کردند که طبیعت را به سیطره انسان درآورد و رفاه آدمی را مهیا نماید، حاصل این تز، اختراعات و اکتشافات گسترده و ساخت وسایل رفاهی بود، و هر چند آدمی در این سیر بیشتر فرو می رفت از جهت عِلوی خود فاصله ای بیشتر می گرفت.
هم اکنون نیز دانشگاههای جهان مطابق علوم جدید حرکت می کنند، و با اینکه هر لحظه بر اختراعات و اکتشافات خود می افزایند، ولی با همان سرعت و بلکه بیشتر، از معنویات فاصله ای بیشتر می گیرند، امروزه در اکثر این مراکز علمی، تنها منفعت مادی، و نه غیر آن، مورد کنکاش قرار گرفته، و از همین زاویه به هستی توجه می شود.
راه عرفا
مکتب عشق و عرفان در مقابل مکتب عقل واقع شده است. صاحبان این مکتب معتقدند عقل، کانون اندیشه و دل کانون احساس و عشق است. عقل آدمی تمام انسان نیست، جزیی از وجود آدمی می باشد، ابزاری است همانند سایر اعضاء آدمی، برخلاف دل که اساس شخصیت انسان است، و البته اساس تمام ذرات هستی نیز می باشد، در آب و باد و نبات و.. . همه و همه، عشقی است که او را به سوی معشوق سوق می دهد.
عشق بحری است، آسمان بروی کفی
چون زلیخا در هوای یوسفی
عارف راه کمال آدمی را عشق به معبود خلاصه می کند عشقی که عاشق را به معشوق رسانده و در آن فانی کند عاشق قبل از رسیدن به آن مرتبه، از ناملایماتی چون عذاب و آتش بیزار بود، و لذاتی چون حور و قصور جنّت را می طلبید، امّا وقتی به کمال رسید هیچ چیزی نمی خواهد. محیی الدین عربی می گوید:
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
به نظر عارف، راه وصال به معشوق تهذیب نفس است و بس، و بی آن وصال ممکن نیست و هر سیری بدون تهذیب، تنها اغوای شیطانی می باشد.
اسلام به تهذیب نفس بهاء بسیاری داده است، به طوری که در سوره «شمس» خداوند متعال بعد از یازده سوگند پی در پی، می فرماید:
قَدْ افْلَحَ مَنْ زَکیها* وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّیها.[۴]
هر که نفس خود را پیراسته ساخت رستگار، و آنکه نفسش را آلوده نمود محروم گشت.
دین اسلام راههایی نیز برای تهذیب نفس ارائه داده است. تقویت ملکات حسنه و پرهیز از رذایل دو بال آدمی برای تزکیه نفس می باشند که هر کدام شقوق متعدده ای دارند.
عرفاء اسلامی با بهره گیری از همین وجهه اسلام، خواسته اند دل را از رذایل تخلیه کنند تا لایق دیدار معشوق شود.
امّا آیا ای
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
