خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل جلوه های آیینی عید قربان در فرهنگ مردم
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل جلوه های آیینی عید قربان در فرهنگ مردم قیمت اصلی 224,700 تومان بود.قیمت فعلی 169,200 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بررسی مفهوم، اصول و روشهای تربیت عاطفی از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بررسی مفهوم، اصول و روشهای تربیت عاطفی از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) قیمت اصلی 224,700 تومان بود.قیمت فعلی 169,200 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
04ساعت
04دقیقه
25ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مسلم بن عقیل، الگوی انتخاب گری در مدرسه ی حسینی

قیمت اصلی 224,700 تومان بود.قیمت فعلی 169,200 تومان است.

تعداد فروش: 49

فرمت فایل پاورپوینت

2 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
5 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

فایل پاورپوینت کامل مسلم بن عقیل، الگوی انتخاب گری در مدرسه ی حسینی؛ انتخابی هوشمند برای ارائه‌های حرفه‌ای

با پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل مسلم بن عقیل، الگوی انتخاب گری در مدرسه ی حسینی، محتوای خود را در قالب ۱۱۶ اسلاید استاندارد و جذاب ارائه دهید و در نگاه اول تاثیرگذار باشید.

چرا باید از پاورپوینت استفاده کنید؟

  1. چیدمان دقیق و کاربرپسند: فایل پاورپوینت کامل مسلم بن عقیل، الگوی انتخاب گری در مدرسه ی حسینی با طراحی ساختاریافته و اصولی، مخاطب را به‌خوبی درگیر محتوا می‌کند.
  2. صرفه‌جویی در زمان: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل مسلم بن عقیل، الگوی انتخاب گری در مدرسه ی حسینی آماده‌ی استفاده هستند؛ بدون نیاز به هیچ‌گونه ویرایش.
  3. نمایش با وضوح بالا: کیفیت طراحی در فایل پاورپوینت کامل مسلم بن عقیل، الگوی انتخاب گری در مدرسه ی حسینی به‌گونه‌ای است که در هر صفحه‌نمایشی عالی به‌نظر می‌رسد.

هشدار: استفاده از نسخه‌های ناقص فایل پاورپوینت کامل مسلم بن عقیل، الگوی انتخاب گری در مدرسه ی حسینی ممکن است باعث بروز اختلال در نمایش یا افت کیفیت شود. تنها نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل مسلم بن عقیل، الگوی انتخاب گری در مدرسه ی حسینی، کیفیت تضمین‌شده دارد.

هم‌اکنون فایل فایل پاورپوینت کامل مسلم بن عقیل، الگوی انتخاب گری در مدرسه ی حسینی را دریافت کنید و تأثیرگذارترین ارائه‌ خود را آغاز کنید.


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل مسلم بن عقیل، الگوی انتخاب گری در مدرسه ی حسینی :

مقدمه

کربلا و عاشورا حادثه ای گذرا و رویدادی محصور در تاریخ و جغرافیا نیست، بلکه منشور زندگی و مدرس تربیت آدمی است. این حادثه و رویداد محدود به یک وجه و مصروف به یک آموزه نیست؛ حادثه ای با وجوه بسیار و رویدادی بـا آمـوزههای فراوان است؛ منشوری که وجه های آن همچون وجوه معلم این مدرسه؛ یعنی، حسین بن علی است؛ انسانی که در کمالات انسانی و مقامات معنوی به اوج رسیده است. از این رو میتوان به حادثه کـربلا و عـاشورا از زوایای مـختلف نگریست و از دریچه های گوناگون آن را دید و از آن درس گـرفت و بـا آن زیسـت.

یکی از وجوه درس آموز کربلا و عاشورا «راهها و انتخابها» در آن است. اشخاص مختلف و گروههای اجتماعی گوناگون در این ماجرا خود را در برابر دو راهیها و چند راهیها یافته و دسـت بـه انـتخاب زدهاند؛ دو راهیهایی که رو در روی هم قرار داشتند: دنیا و آخـرت، انـسانیت و حیوانیت، صعود و سقوط، بهشت و دوزخ و چند راهیهایی که انتخاب هر یک ، شخص و گروه را به نتایجی مجزا و منازلی متفاوت میرساند.

راهـی کـه حـسین برگزید و مسیری که او طیکرد، و راهی که پیروان او برگزیدند، راهی است انـسانی، اخلاقی، عدالت خواهانه و ظلم ستیزانه؛ و راهی که یزید برگزید و مسیری که او طی کرد، راهی است غیر انسانی، ضد اخـلاقی، خـودکامانه و سـتمگرانه . در این میان پیروان حسین و مدرس تربیتی او، دست به انتخابهایی زدند که بـه واقـع درس آموز و الگوی زندگی برای همیشه اند. انسان موجودی انتخابگر است و با انتخابهایش خود و زندگی اینـ جـهانی و آن جـهانی خود و بسیاری دیگر را رقم میزند.

انسان انتخاب گر

انسان پیوسته در برابر راهـهای گـوناگون و انـتخابهای گوناگون قرار دارد. زندگی با انتخاب معنا می یابد و اساسا زندگی انتخاب است. صورت زنـدگیها و نـوع آنـها، جلو انتخابهای آدمیان است. انسان هرگونه که انتخاب کند، همان گونه شخصیت و زندگی خـود را رقـم میزند و سرنوشت خویش را تعیین میکند. این امور در چارچوب مشیت الهی و تحت قانونمندی حـاکم بـر هـستی است؛ اما به دست خود انسان و با انتخابهای او شکل مییابد. انسان مدام بر سـر دو راهـی و چند راهی انتخاب است و مهم ترین آموزش این است که انسان چگونه انتخاب کـند و کـدام راه را بـرگزیند. خداوند این قدرت را به انسان داده است که بتواند درست برگزیند و صورت لایق خویش را بیافریند.

ألم نحعل له عینین ولسـانا وشفتین وهـدیناه النجدین (بلد / ۱۰۸)

آیا برای انسان دو چشم قرار ندادیم و زبانی و دو لب؟ و آیا او را دو راهی [خیر و شر] نـنمودیم؟

انـسان مـوجودی است که با انتخاب خود صورت و سیرت زندگی خویش را میآفریند و ایمان و کفر را بر خود رقـم مـیزند.

إنـاهدیناه السبیل إماشاکرا و إما کفورا؛(انسان /۳)

ما راه را به او بنمودیم، خواه سپاسگزار باشد و خواه ناسپاس .

خـدای مـتعال انسان را به مسیری که او را به غایت مطلوب؛ یعنی، حق میرساند، راه نموده و ارائه طریق کرده است؛ مـسیری کـه بر انسان واجب است که در زندگی دنیایی اش آن را بپیماید تا با پیمودن آن بـه سـعادت دنیا و آخرت برسد. البته راهی که خـدای سـبحان انـسان را بدان هدایت کرده راهی است اختیاری، و شـکر و کـفری که بر هدایت مذکور مترتب است، در اختیار انسان قرار داده شده است و هر انـسانی بـه هریک از آن دو که بخواهد می تـواند مـتصف شود و اکـراه و اجـباری در کـار نیست (الطباطبائی، ۱۳۹۳: ۲۰، ۱۲۲). عوامل مؤثر در تربیت مـثل وراثـت ، محیص اعم از خانه و خانواده، رفاقت و معاشرت، مدرسه، اجتماع، وسایل ارتباط جمعی، مـحیص جـغرافیایی و طبیعی و دیگر محیص ها، سختیها و شـداید، کار و عوامل ماورای طـبیعت هـیچ کدام بر آدمی مسلط نـیستند. این هـا همه تأثیرگذارند، نه مسلط ؛ و حاکمیت و تسلط این عوامل تابع خواست و اراده و انتخاب آدمی است (دلشـاد تـهرانی، ۱۳۸۳: ۱۰۸).

اگر جز این بود مسئولیت پذیری انـسان، و ارسـال رسـل و انزال کتب، و نـوید و تـهدید، و هدایت و تربیت، و رهیافت و بـازخواست، و نـکوداشت و مجازات، همه و همه بیمعنا می گردید.

شریف رضی آورده است که چون امیرمؤمنان علی پس از مـاجرای صـفین از شام بازمی گشت، کسی از او پرسید: «رفـتن مـا به شـام بـه قـضا و قدر خدا بود؟» و چنین گـمان میکرد که همه چیز برای انسان از پیش تعیین شده است و آدمی را اختیار و انتخابی نیست. پس امام بـدو فـرمود:

وَیْحَکَ! لَعَلَّکَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً، وَقَدَراً حَاتِماً! لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعِیدُ. إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْیِیراً، وَنَهَاهُمْ تَحْذِیراً، وَکَلَّفَ یَسِیراً، وَلَمْ یُکَلِّفْ عَسِیراً، وَأَعْطَى‏ عَلَى الْقَلِیلِ کَثِیراً؛ وَلَمْ یُعْصَ مَغْلُوباً، وَلَمْ یُطَعْ مُکْرِهاً، وَلَمْ یُرْسِلِ الْأَنْبِیَاءَ لَعِباً، وَلَمْ یُنْزِلِ الْکُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً، وَلَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا: «ذلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا، فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ». (ص /۲۷)؛(نـهج البـلاغه، حـکمت ۷۸)

وای بـر تـو! شاید قضای لازم و قدر حتم (قوانین حاکم بر هستی) را گمان کردهای. اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود، و نوید و تهدید عاطل. خدای سبحان بندگان خود را امر فرمود [و در آنـچه بدان مأمورند] دارای اختیارند، و نهی نمود تا بترسند و دست بازدارند. آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار، و پاداش او بر [کردار] اندک، بسیار. نافرمانیاش نکنند از آنکه ناچارند، و فرمانش نبرند از آنرو که ناگزیرند. پیامـبران را بـه بازیچه نفرستاد، و کتاب را برای بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود. «این گمان کسانی است که کافر شدند. وای بر آنان که کافر شدند از آتـش».

مـقدرات انسان قبل از هر چیز و هرکس در دست خود انسان است و هرگونه تغییر و دگرگونی در خوشبختی و بدبختی مردمان در درجه نخست به خود ایشان بازگشت میکند (مـکارم شـیرازی، بی تا: ۱۰، ۱۴۵ ۱۴۶). قضای الهی چـنین اسـت که آنچه به انسان میرسد بازگشت به خود انسان میکند و نتیجه و محصول میل و اراده و عملکرد خود اوست.

إن الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم؛ (رعد / ۱۱)

در حقیقت ، خداوند حال قـومی را تـغییر نمیدهد تا آنان حـال خـود را تغییر دهند.

انسان میتواند در نفسانیات خود دگرگونی ایجاد کند و حال خود را تغییر دهد و سعادت و شقاوت خود را ترسیم نماید. امام خمینی در این باره مینویسد:

انسان _ هر انسانی که باشد _ مادام که در عـالم طـبیعت است و با ماده اولی قابل تطور و دگرگونی و اختلاف دمساز است، قابلیت تطور و دگرگونی و تغییر دارد؛ یا به سوی سعادت و کمالات شایسته آن و یا به سوی شقاوت و امور مخالف با اصل فطرتش؛ و همه این امور به سـبب کـسب و عمل انـسان است. (الخمینی، ۱۴۱۵: ۱، ۸۵)

در این میان اصل، انتخاب آدمی است که چگونه انتخاب کند و به چه نحو خود را بـسازد. سعادت و شقاوت آدمی به دست خود اوست و انسان خویشتن را انتخاب مـیکند. بـه تـعبیر امام خمینی :

آنچه که بر سر انسان میآید از خیر و شر، از خود آدم است. آنچه که انسان را به مـراتب عـالی انسانیت میرساند، کوشش خود انسان ]است [ و آنچه که انسان را به تباهی در دنیا و آخـرت مـیکشد خـود انسان و اعمال خود انسان است. این انسان است که خدای تبارک و تعالی به طوری خلق فـرموده است که راه راست و کج را میتواند انتخاب کند.(امام خمینی، ۱۳۷۱ -۱۳۶۱: ۷۸، ۱۵)

زندگی به معنای انـتخاب کردن است و صورت زنـدگیها، جـلوه انتخابهای آدمیان است.

عوامل شکل دهنده به انتخابها

انتخابهای آدمی محصول چهار گروه عامل است: ادراکات، تعلقات، تمنیات و تربیت. هر انتخابی براساس این چهار گروه عامل شکل می گیرد؛ یعنی، بـینش ها و فهم ها، وابستگیها و دلبستگیها، خواسته ها و تمایلات، و ساختار تربیت . انسان بر اساس درک و فهم خود و نوع بینشی که دارد راه می گزیند و نیز وابسته و دلبسته به اموری است و هنگام انتخاب کردن، این وابستگیها و دلبـستگی هـا به شدت او را تحت تأثیر قرار میدهد؛ همچنین خواسته های آدمی و تمایلاتش به او جهت میدهد، و ساختار تربیت چون بستری زمینه ساز نوع انتخاب آدمی می گردد. آموزههای دین و پیشوایان در این جهت است کـه انـسان تعقل کند و اموری را که در زندگی و راهیابی او نقش اساسی دارند، به درستی دریابد و ادراکات خود را از آنها اصلاح نماید و تعلقات خویش را سامانی مطلوب دهد و تمنیاتش را در آن جهت قرار دهد که کمال لایقـش را تـأمین کند و بر زمینه های نادرست تربیتی غلبه کند و از زمینه های درست تربیتی به خوبی بهره گیرد؛ و این چنین است که آدمی هدایت و سعادت خویش را رقم میزند.

و قالوا لو کنانسمع أو نعقل مـاکنافی أصـحاب السـعیر؛(ملک / ۱۰)

و گویند: اگر شنیده ]و پذیرفـته [ بـودیم یا تـعقل کرده بودیم، در میان دوزخیان نبودیم .

سعادت و شقاوت انسان از خود او و حاصل انتخابهای اوست و آدمی نمیتواند بار تباهی خود را بر دوش عوامل دیگـر بـگذارد و هـرکس در گرو کسب و عمل خویش است.

وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرىَ وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَهٌ إِلىَ حِمْلِهَا لاَ یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَ لَوْ کَانَ ذَا قُرْبىَ إِنَّمَا تُنْذِرُ اَلَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ أَقَامُوا اَلصَّلاَهَ وَ مَنْ تَزَکَّى فَإِنَّمَا یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اَللَّهِ اَلْمَصِیرُ ؛ (فاطر / ۱۸)

هیچ کس بـار گـناه دیگـری را برندارد، و اگر گرانباری کسی را به برداشتن بار خویش بخواند، چـیزی از آن برداشته نمیشود، هرچند از نزدیکان ]وی[ باشد.

جز این نیست که تو کسانی را بیم میدهی (بیم دادن تو تنها در کسانی تأثیر مـیکند) کـه از پروردگـارشان در نهان میترسند و نماز برپا میدارند؛ و هرکه پاکیزگی جوید تنها برای خـود پاکـیزگی میجوید، و فرجام ]کارها[ به سوی خداست.

سرکشیها، ستم ها و تباهیهای آدمی به خاطر تعلقات نفسانی و آرزوهـای پسـت حـیوانی است و تا انسان به دست خود این دامها را نگشاید به سوی بلندای هـستی راه نـیابد؛ و این گـره به دست خود انسان گشوده میشود.

یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلىَ أَنْفُسِکُمْ مَتَاعَ اَلْحَیَاهِ اَلدُّنْیَا ؛(یونـس /۲۳)

ای مـردم! سـتم و سرکشی شما تنها به زیان خودتان است [که سبب آن] بهره وری [کوتاهی از] زندگی دنیایی اسـت.

آن هنگام که انسان بر سر دوراهی انتخاب قرار می گیرد، تعلقات و دلبستگیها، خـود را بـه واقـع نشان میدهند و اگر رابطه ای که انسان با دلبستگیهایش برقرار کرده است، رابطه ای دنیایی و پسـت بـاشد، همانها اجازه انتخاب درست را از او می گیرند. عشق به زن و فرزند پدیدهای انسانی و مـبارک اسـت، تـوجه به امکانات این جهانی برای مقاصد انسانی و متعالی ضرورت زندگی آدمی است ؛ اما اگر همین هـا صـورتی دنیایی بیابد و در زندگی آدمی اصل گردد و مقدم بر همه چیز شود، بـازدارنده و سـقوط دهـنده میشوند؛ و آنجا که رفتن بایسته است، به نشستن میخوانند؛ و آنجا که جهاد کردن شایسته اسـت، بـه قـعود میرانند.

قرآن کریم این حقیقت را به زیبایی تمام بیان کرده است:

قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوَالٌ اِقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَ مَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اَللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اَللَّهُ لاَ یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلْفَاسِقِینَ ؛ (توبه / ۲۴)

بگو اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خـاندانتان و امـوالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کـسادش مـیترسید و خـانه هایی که خوش دارید، در نزد شما از خداوند و پیامـبرش و جـهاد در راهش عزیزتر است، منتظر باشید تا خداوند فرمانش را به میان آورد؛ و خداوند نافرمانان را هـدایت نـمیکند.

اگر انسان نخواهد تعلقات خـویش را تـصحیح کند، کـسی نـمیتواند او را بـه انتخاب درست راه برد. اگر انسان خـود تـمایلی به تصحیح خویش نداشته باشد، کسی نمیتواند به جای او انتخاب کند و راهـ درسـت را بر او هموار سازد؛ و اگر بخواهد، هـمیشه امکان انتخاب صحیح و گـام نـهادن در راه کمال برای او مهیا است. اگـر انـسان بخواهد، میتواند و کسی نمیتواند او را بازدارد.

یَا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اِهْتَدَیْتُمْ ؛(مـائده / ۱۰۵)

ای کـسانی که ایمان آوردهاید، بر شـما بـاد ]نـگاهداشت [ خویشتن؛ چون شـما راه یافـته باشید هرکه گمراه شـد، بـه شما زیانی نرساند.

اگر انسان چشمان خود را بگشاید و بخواهد ببیند و با بینایی راه را انتخاب کـند، مـیتواند.

قل هذه سبیلی أدعوا إلی الله عـلی بـصیره أنا و من اتـبعنی؛ (یوسـف / ۱۰۸)

بـگو: این است راه من ، که مـن و هرکس پیرویام کرد با بینایی به سوی خدا دعوت میکنیم.

در مواقع انتخاب در زندگی، آنچه آدمی را بـه خـوبی یاری میکند، بصیرت و بینایی اوست. چون عـلی بـر مـصدر امـور نـشست و اصلاحاتی اساسی را پیش گـرفت، مـخالفان اصلاحات فتنه ها به پا ساختند تا راه او را سد کنند و نخستین فتنه، فتنه جمل بود.

مسلمانان بر سـر دوراهـی سـختی قرار گرفتند؛ در یک سو، علی و پیروانش ، و در دیگر سـو طـلحه و زبـیر و عـایشه و پیروانـشان. امـیرمؤمنان در تبیین تکیه گاه لازم برای انتخاب در چنین موقعیتی فرمود:

وقدفتح باب الحرب بینکم و بین أهل القبله، ولایحمل هذا العلم إلاأهل البصرو الصبر و العلم بمواضع الحق؛ (نهج البلاغه، خطب ۱۷۳ ترجمه جعفری، سـید محمد مهدی، ۱۳۷۲ ۱۳۸۱: ۳، ۱۸۶)

میان شما و اهل قبله در جنگ گشوده شد و این علم را برندارد مگر آنکه بینا و شکیباست و داند که حق در کجاست . در دوراهی و چندراهی انتخاب، تعلقات آدمی نقشی اساسی بازی میکند و اگر انسان نـتواند تـعلق های پست و دنیایی خود را مهار نماید، او را به بدترین انتخابها سوق میدهند.

حسین پس از ورود به کربلا، درباره چنین تعلقاتی که آدمی را به تباهی راه مینمایند و مانع رستگاری او میشوند، فرمود:

الناس عـبیدالدنیا والدین لعـق علی ألسنتهم، یحوطونه مادرت معایشهم؛ (ابن شعبه الحرانی ، ۱۳۹۴: ۱۷۴؛ الخوارزمی، بی تا: ۱، ۲۳۷)

مردم بندگان دنیایند و دین بر سر زبانشان است؛ پشتیبانیشان از دین تا آنجاست که زندگیشان در رفـاه اسـت.

آنان که در برابر ستمگران کـرنش را بـرگزیدهاند و سازش را انتخاب نمودهاند، بدین سبب است که تعلقات دنیایی را نگسسته اند و از آن دام بیرون نرفته اند، چنانکه حسین خطاب به عالمانی که حق ناتوانان را تباه کـردهاند و بـا سازش ستمگران خود را آسـوده داشـته اند، فرموده است:

ولکنکم مکنتم الظلمه من منزلتکم واستسلمتم أمور الله فی أیدیهم، یعملون بالشبهات ویسیرون فی الشهوات، سلطهم علی ذلک فرارکم من الموت ، و إعجابکم بالحیاه التی هی مفارقتکم؛ (ابن شعبه الحرانی، ۱۳۹۴، ۱۶۹)

شما ستمگران را در مـقام خـود جای دادید و امور حکومت خداوند را به آنان واگذاشتید تا به شبهه ها کار کنند و به راه شهوتها روند. آنچه سبب گردیده است آنان را بر این مقام مسلص کنید، گریز شما از مرگ اسـت و دلبـستگیتان به زنـدگی دنیا که از شما جدا خواهد شد.

هنگام انتخاب، تمنیات آدمی پیش روی اوست، و انسان با آرزوهایش راه می گزیند؛ و چـون آرزویی پست داشته باشد، چشم حقیقت بینش کور می گردد؛ به تـعبیر امـیر بـیان علی:

والأمانی تعمی أعین البصائر؛ (نهج البلاغه، حکمت ۲۷۵) ۶۳

آرزوها دیده بصیرت را کور سازد.

امیرمؤمنان علی در این باره مردمان را هـشدار داده و فـرموده است:

أیها الناس، إن أخوف ما أخاف علیکم اثنتان : اتباع الهوی ، وطول الأمل. فأما اتباع الهـوی فـیصد عن الحـق، وأما طول الأمل فینسی الاخره؛ (همان، کلام ۴۲)

ای مردم! همانا بر شما از دو چیز بیش تر میترسم: از خـواهش نفس پیروی کردن، و آرزوی دراز در سر پروردن؛ که پیروی خواهش نفس، آدمی را از راه حق بازمیدارد؛ و آرزوی دراز، آخرت را به فراموشی مـیسپارد. آرزوها و تمنیات به آدمـی جـهت میدهد و هنگامی که انسان در پی قدرت و مکنت است، از سر عمد چشم بر حقیقت میبندد و به راهی میرود که تمنیاتش نقش میزند.

امیرمؤمنان علی مشاهده کرد که عمار پسر یاسر با مغیره پسـر شعبه سخن می گوید و تلاش میکند او را به راه حق آورد، پس حضرت فرمود:

دعه یاعمار، فإنه لمیأخذ من الدین إلاما قاربه من الادنیا، وعلی عمد لبس علی نفسه لیجعل الشبهات عاذرا لسقطاته ؛ (همان، حکمت ۴۰۵)

عمار! او را واگذار، چه او چیزی از دین بـرنگرفته جـز آنچه او را به دنیا نزدیک کردن تواند، و به عمد خود را به شبهه ها درافکنده تا آن را عذرخواه خطاهای خود گرداند.

تمنیات قدرت طلبانه و مکنت جویانه دام انتخابهای آدمی است، چنانکه در سرودهای منسوب بـه حـسین آمده است:

و لم یطلب علو القدر فیها

و عز النفس إلا کل طاغ

و إن نال النفوس من المعالی

فلیس لنیلها طیب المساغ

إذا بلغ المراد علا و عزا

تولی و اضمحل مع البلاغ

کقصر قد تـهدم حـافتاه

إذا صار البناء إلی الفراغ

أقول و قد رأیت ملوک عصری

ألا لا یبغین الملک باغ

(ماردینی، ۲۰۰۳: ۱۳۰ ۱۲۹)

جز انسان طغیانگر کسی در دنیا قدرت طلبی و عزت جویی نمینماید.

و اگر کسانی به برتریهای دنیایی برسند، در این دست یابـی، هـیچ خـوشی و گوارایی نخواهد بود.

هرگاه آدمـی بـه قـدرت طلبی و عزت جویی دست یابد، در همان حال آنها بدو پشت میکنند و رو به فروپاشی میروند.

همانند کاخی که دو جانب آن فروریزد، چون سـاختمان آن بـه پایان رسد.

من پادشاهان دوران خود را دیدهام و

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.