

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل نقش تلویزیون در ترویج مطالعه و کتابخوانی در ایران
224,700 تومان قیمت اصلی 224,700 تومان بود.169,200 تومانقیمت فعلی 169,200 تومان است.
تعداد فروش: 56
فرمت فایل پاورپوینت
فایل پاورپوینت کامل نقش تلویزیون در ترویج مطالعه و کتابخوانی در ایران؛ انتخابی مطمئن برای ارائهای حرفهای
اسلایدهایی آماده برای استفاده:
فایل فایل پاورپوینت کامل نقش تلویزیون در ترویج مطالعه و کتابخوانی در ایران شامل ۱۲۰ اسلاید با طراحی دقیق و ساختاری استاندارد است که برای ارائههای رسمی یا چاپ، کاملاً مناسب و آماده استفاده میباشد.
ویژگیهایی که فایل فایل پاورپوینت کامل نقش تلویزیون در ترویج مطالعه و کتابخوانی در ایران را متمایز میکند:
- طراحی بصری حرفهای:فایل پاورپوینت کامل نقش تلویزیون در ترویج مطالعه و کتابخوانی در ایران با بهرهگیری از رنگبندی هوشمندانه و چیدمان اصولی جهت انتقال بهتر مفاهیم ارائه.
- سهولت در اجرا: تمامی اسلایدها از پیش تنظیم شدهاند و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.
- وضوح بالا و نظم ساختاری: کیفیت بالای عناصر گرافیکی و هماهنگی کامل در نمایش، تجربهای بدون نقص را فراهم میسازد.
استاندارد بالا در تولید محتوا:
فایل فایل پاورپوینت کامل نقش تلویزیون در ترویج مطالعه و کتابخوانی در ایران با رعایت اصول حرفهای طراحی شده و عاری از هرگونه ایراد گرافیکی یا ناهماهنگی در نمایش میباشد.
نکته مهم:
در صورت مشاهده نسخههایی با کیفیت پایینتر، توجه داشته باشید که ممکن است نسخههای غیررسمی باشند. نسخه اصلی فایل فایل پاورپوینت کامل نقش تلویزیون در ترویج مطالعه و کتابخوانی در ایران تنها از طریق منبع معتبر در دسترس است.
هماکنون فایل فایل پاورپوینت کامل نقش تلویزیون در ترویج مطالعه و کتابخوانی در ایران را دریافت کرده و ارائهای حرفهای و متمایز تجربه نمایید
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل نقش تلویزیون در ترویج مطالعه و کتابخوانی در ایران :
مقدمه
کتاب در عصر رسانه های الکترونیک و دنیای ارتباطات ماهواره ای نیز مهم ترین و جدی ترین رسانه است. با وجود گسترش شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و اینترنتی که دسترسی انسان را به اطلاعات آسان کرده اند، کتاب هنوز در همه مقاطع و زوایای زندگی نقش اساسی دارد و ثمره تلاش انسان و عامل تکامل جامعه به شمار می آید (زارعی، ۱۳۹۲، ص ۲۱) و به نظر می رسد همچنان برتری خود را به منزله پیک ارزش های فرهنگی در جامعه و عاملی در راه توسعه ملی و غنای زندگی حفظ خواهد کرد (تفقدی، ۱۳۸۳، ص ۵۸). درواقع از راه مطالعه، تبادل افکار و تجربه ها صورت می پذیرد و آگاهی انسان افزایش می یابد. مطالعه می تواند در زندگی فرد این آثار را داشته باشد. همچنین نشان دهنده انگیزه های گوناگون اجتماعی و شخصی افراد برای مطالعه باشد؛ مطالعه آگاهانه و هدایت شده، در شناخت دقیق و تحکیم عقاید و نظر فرد و کسب شیوه تفکر و دیدگاه های جدید و آمادگی او برای شرکت در مباحثات و مجادلات نظری اثرگذار است؛ مطالعه، قدرت اندیشیدن، بویژه تفکر انتقادی و روحیه کاوشگری را افزایش می دهد (زارعی، ۱۳۹۲، ص ۳۲).
تمدن چندهزار ساله و مراکز متعدد علمی، فرهنگی، کتابخانه های معتبر، علما و دانشمندان بزرگ با آثار ارزشمند تاریخی؛ از گذشته های دور تاکنون نشان از هویت تاریخی، ملی و فرهنگی ایران دارد که حاکی از پیشینه قابل توجه مردم ایران در فراگیری علم و دانش از طریق خواندن و مطالعه منابع و کتاب های گوناگون است ؛ ولی وضعیت کنونی مطالعه و کتابخوانی در ایران، سنخیتی با پیشینه یاد شده ندارد.
آمار و ارقام ارائه شده از سوی مجامع و سازمان های فرهنگی داخلی و خارجی مانند یونسکو در مورد سرانه مطالعه هر ایرانی، چندان امیدوارکننده نیست و رهبر انقلاب اسلامی نیز بارها از این وضعیت اظهار ناخشنودی کرده و از مسئولان و نهادهای مختلف خواسته اند که با برنامه ریزی های شایسته، موانع و مشکلات ترویج و گسترش فرهنگ مطالعه را برطرف کنند تا توجه به کتاب و کتابخوانی با وارد شدن به زندگی مردم به یک سیره و سنت رایج عمومی و فراگیر تبدیل شود.
بر اساس نتایج پژوهشی که بین ۱۵۳۰۷ نفر از افراد ۱۸ تا ۳۵ ساله در تهران و ۳۱ شهر کشور انجام شده است، تنها ۴ / ۲۲ درصد افراد ترجیح می دهند اوقات فراغتشان را با مطالعه کتاب پر کنند؛ در حالی که ۵۲ درصد از آنها در اوقات فراغتشان تلویزیون می بینند. این آمار نشان می دهد، مردم افزون بر آنکه به مطالعه به مثابه نوعی سرگرمی می نگرند، مطالعه بین سرگرمی ها نیز جایگاه مناسبی ندارد. همچنین این پژوهش متوسط مطالعه غیردرسی پاسخگویان را فقط ۴۳ دقیقه در شبانه روز برآورد کرده است (مرکز تحقیقات صداوسیما، ۱۳۹۱ به نقل از زارعی، ۱۳۹۲).
علاوه بر آن، نتایج حاصل از مقایسه پژوهش های انجام شده در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در سال های ۱۳۸۸ ، ۱۳۸۹، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۳ در میان شهروندان تهرانی حاکی از آن است که میزان مطالعه شهروندان به طور معنی داری کاهش یافته است. بر اساس این بررسی، میانگین مطالعه کتاب های غیردرسی پاسخگویان در سال ۹۳، ۲۶ دقیقه در شبانه روز گزارش شده، در حالی که این رقم در پژوهش سال ۱۳۸۹، ۱ / ۳۵ دقیقه بوده است. نمونه های هر دو پژوهش ، به شیوه ای تصادفی و به صورت سه مرحله ای انتخاب شده اند و بررسی ویژگی های نمونه ها، مانند جنس، سن، تحصیلات و… نیز نشان می دهد این دو نمونه تاحدود زیادی مشابه هستند. از این رو می توان اظهار کرد میزان مطالعه شهروندان تهرانی در سال ۱۳۹۳ در مقایسه با سال های ۱۳۸۸، ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ کاهش یافته است. این کاهش به طور عمده شامل کاهش میزان (مدت ) مطالعه نشریه و مجله، روزنامه، کتاب های درسی و غیردرسی و بویژه منابع اینترنتی و رایانه ای و مطالعات کاری و شغلی بوده است؛ این در حالی است که مدت مطالعه کتاب های درسی از ۷ / ۳۵ دقیقه در شبانه روز در سال ۱۳۸۹ به ۲ / ۳۷ دقیقه در شبانه روز در سال ۱۳۹۰ و به ۲۴ دقیقه در شبانه روز در سال ۱۳۹۳ کاهش یافته است. همچنین منابع اینترنتی و رایانه ای که در سال ۱۳۸۹ به طور متوسط ۴ / ۹ دقیقه در شبانه روز و در سال ۱۳۸۹، ۹ / ۳۰ دقیقه در شبانه روز مطالعه می شدند؛ در سال ۱۳۹۰ به ۷ / ۳۵ دقیقه در شبانه روز و در سال ۱۳۹۳ به ۳۷ دقیقه در شبانه روز رسیده است (بنکدار، ۱۳۹۴، صص ۱۲۲-۱۲۱).
تأثیر عمیق کتاب در گسترش فرهنگ جامعه و سرعت بخشیدن به پیشرفت روزافزون آن، انکارناپذیر است و نمی توان پیشرفت و رشد همه جانبه جامعه را بدون در نظر گرفتن مطالعه و کتاب، در نظر آورد. از این رو، کتاب و کتابخوانی از مقوله های قابل توجه فرهنگی است که ترویج آن در جامعه ضروری به نظر می رسد.
تحلیل روند شکل گیری و توسعه رسانه ها نشان می دهد که فناوری های جدید، نه تنها به اضمحلال و از بین رفتن کتاب منجر نخواهد شد، بلکه به توسعه آن در گستره جهان کمک خواهد کرد. برای مثال؛ فرمت صوتی کتاب، این امکان را به وجود آورده است که نابینایان نیز به نحوی کتاب مطالعه کنند یا حتی افراد بی سواد نیز از این طریق در زمره خوانندگان قرار بگیرند. به طور خلاصه باید تأکید کرد که قابلیت های جدید فناوری های نوین، بیش از آنکه سبب تهدید کتاب و کتابخوانی شود، سبب هم افزایی در دستیابی و استفاده از رسانه کتاب شده است (بیچرانلو، و همکاران، ۱۳۹۲، صص ۲۴۲۳).
از سوی دیگر، رسانه جمعی تلویزیون، در این روزگار به جزئی جدایی ناپذیر از زندگی افراد بدل شده است و نتایج پژوهش ها نشان می دهد که این رسانه، دارای کارکردهای متناقضی است؛ یعنی هم می تواند در گسترش مطالعه و کتابخوانی و هم محدود ساختن آن مؤثر باشد؛ به این معنا که نوع برنامه سازی و ارتباط این رسانه با مخاطبانش در این زمینه، نقش تعیین کننده دارد (زارعی، ۱۳۹۲، صص ۱۲-۱۱).
بر اساس گفته آذرنگ (۱۳۸۷) فناوری عصر اطلاعات و ارتباطات با امکاناتی که برای انتقال صوت و تصویر فراهم ساخته، خواننده قدیم را که مخاطب اصلی نشر کتاب بود، به خواننده شنونده بیننده تبدیل کرده است.
پژوهش میرحسینی و محمدی (۱۳۹۱) نشان داد، رابطه معناداری بین مدت تماشای تلویزیون و تشویق افراد به کتابخوانی در میان نوجوانان بیننده تلویزیون وجود دارد.
نوجوانانی که بیشتر تلویزیون تماشا می کنند، با سطح تحصیلات و طبقه اجتماعی مختلف، نظر مثبت تری به تأثیر این رسانه در تبلیغ و ترویج مطالعه و کتابخوانی دارند.
بنابراین، رادیو، تلویزیون، ماهواره، وبلاگ، وب سایت ، سینما، تئاتر و دیگر ابزارهای وسایل ارتباط جمعی، هر کدام به شکلی در توسعه فرهنگ مکتوب و صنعت کتاب، نقش دارند؛ هرچند گمان می رفت که این ابزارها به نوعی مانعی بر سر راه کتاب و کتابخوانی باشند (زارعی، ۱۳۹۲، صص ۱۳۴-۱۳۳).
بنابراین لازم است تلویزیون برای گسترش کتاب و کتابخوانی که از پایه های اصلی فرهنگ سازی جامعه است، اهتمام ویژه ای داشته باشد و با تولید برنامه های مناسب، زمینه را برای گسترش و تقویت فرهنگ مطالعه در سطح جامعه فراهم آورد؛ برنامه هایی که بر اساس سیاستگذاری های دقیق علمی و با رعایت کیفیت مطلوب باشد که لازمه آن، تحقیقات کافی پیش از تولید، ارزیابی و دریافت بازخورد در حین تولید و پس از آن و نیز مشارکت مجریان با تجربه است. مسیری که انواع برنامه های تلویزیونی طی می کنند عبارت اند از: ایده، طرح، تحقیق، متن (فیلمنامه )، پیش تولید، تولید، پخش و بازخوردگیری . برنامه سازان در همه مراحل یاد شده باید هدف ایجاد عادت به مطالعه را به منزله راهبردی اصلی و یکی از مقاصد جانبی برنامه سازی، مد نظر داشته باشند.
مارشال مکلوهان در دو دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی معتقد بود که تمام رسانه – های جمعی درواقع ، مصادیق چشم بشر هستند. وقتی رادیو به مثابه گوش و روزنامه یا کتاب به عنوان چشم استفاده شد، تلویزیون نیز وسیله ای برای استفاده چشم و گوش تلقی گردید که موجب تقویت اطلاع رسانی به سیستم عصبی انسان می شد (مککوئین ، ترجمه کرمعلی و گیویان، ۱۳۸۴، ص ۱۶). اما تلویزیون را آن گونه که جان فیسک[۱] تصریح می کند، می توان یک عامل فرهنگی ، بویژه تولیدکننده و توزیع کننده معانی دانست . تلویزیون ، برنامه هایی تولید می کند که مشحون از معانی بالقوه هستند و تلاش می کند این معنادار بودن را کنترل و آن را به سوی معانی مرجح خاصی سوق دهد که نتیجه ایدئولوژی غالب باشد (فیسک، ۱۹۹۹، ص ۴). این قدرت تأثیرگذاری رسانه تلویزیون در ایجاد و توزیع معانی، ناشی از ویژگی های خاصی است که این رسانه از آنها برخوردار است و علی رغم توسعه شبکه اینترنت در کشورهای مختلف و تشدید روند همگرایی رسانه ها، همچنان آن را، رسانه ای بی بدیل ساخته است.
حضور اندک کتاب در سبد خانواده های ایرانی به هر دلیلی که باشد، نشانه ای از نبود فرهنگ کتابخوانی در جامعه است و باید برای شناخت موانع کتابخوانی و رفع آنها تلاش کرد تا در فهرست نیازهای ضروری خانواده ها قرار گیرد (میرحسینی و محمدی، ۱۳۹۱، ص ۱۶). از این رو با توجه به فراوانی مخاطبان این رسانه در سراسر کشور، علاقه مند ساختن آنها به مطالعه، متضمن پیشرفت و توسعه جامعه و مصونیت بخشیدن به آنها در برابر هجوم دیگر فرهنگ هاست ، از این رو می توان از تلویزیون به منزله عامل تقویت مطالعه و کتابخوانی بهره گرفت. تلویزیون می تواند میل به خواندن را برانگیزد. برای نمونه؛ کودکان و نوجوانانی که سریال های زندگی ابن سینا، کمال الملک و امیرکبیر را دیده اند، چنانچه در این زمینه کتاب های مناسب سنشان در دسترس آنها قرار گیرد، به مطالعه تشویق می شوند و بی گمان به مطالعه این گونه کتاب ها خواهند پرداخت.
پس اگر بتوان از طریق وسایل ارتباط جمعی، بویژه تلویزیون، تغییر و تحول فرهنگی مناسبی پدید آورد و جامعه را به سوی ارزش ها و باورهای درست سوق داد، رسانه می تواند تأثیر شگرفی در ترویج کتاب و کتابخوانی آحاد جامعه بگذارد و آنها را برای استفاده از منابع مکتوب فرهنگی و علمی تشویق کند و می توان نتیجه گرفت که زیربنای توسعه علمی، فرهنگی و اجتماعی جامعه فراهم آمده است.
پژوهش حاضر درصدد است با توجه به تأثیرگذاری عمیق تلویزیون بر ترویج فرهنگ ایرانی و با عنایت به نقش والا و حساس مطالعه در تکامل فردی و اجتماعی که در نهایت به پرورش ابعاد کمال آفرین و آسمانی روح بشر می انجامد، به بررسی نقش تلویزیون به مثابه پرمخاطب ترین رسانه جمعی، به منظور نهادینه سازی و ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی افراد جامعه بپردازد.
کارکرد آموزشی رسانه ها
رسانه های ارتباطی خواه برای این کار برنامه ریزی شده باشند و خواه نشده باشند، آموزش دهنده اند؛ زیرا مردم همواره از آنها تأثیر می پذیرند و می آموزند. رسانه ها فراهم آورنده دانش و شکل دهنده ارزش ها هستند (دادگران، ۱۳۸۴، صص ۱۱۰ -۱۰۹).
رسانه های جمعی بویژه تلویزیون، پیوسته به آموزش و انگاره سازی فرهنگی برای افراد، گروه ها و سازمان ها که در یک حیطه (قلمرو) عمومی یکسان زندگی می کنند، مشغول اند.
رسانه های جمعی به سه روش مربوط به هم انگاره های فرهنگ را ارائه می کنند:
۱. آنها توجه مردم را به معیارهای رفتار قابل قبول در جامعه و نحوه صحبت درباره آنها جلب می کنند؛ مثلا نمایش نحوه برخورد پلیس با مجرمان، ارتباطات اجتماعی ، ارتباط با جنس مخالف باعث می شود که مخاطبان، انواع ارتباطات در جامعه را فراگیرند. رسانه ها به مخاطبان می گویند چه چیزی جذاب است و چه چیزی زیباست (به نحوی هنجارها و ناهنجارها را مشخص می کنند).
۲. رسانه های جمعی می گویند چه چیزی و چه کسی در جهان اهمیت دارند و چرا؟ آنها می گویند چه کسی مشهور است (از ستارگان سینما تا دانشمندان) و دلایلی برای این موضوع ارائه می کنند.
۳. رسانه های جمعی باعث می شوند افراد به ادراکی از خود و ارتباط یا عدم ارتباط شان با یکدیگر برسند. برای مثال از خود بپرسند: آیا من ظاهر مناسبی دارم؟ آیا من در مقایسه با اغلب افراد، مذهبی ترم یا کمتر مذهبی ام؟ از سواد بیشتری برخوردارم یا کمتر؟ اغلب یک مقایسه سریع و ناخودآگاه اتفاق می افتد. ممکن است خودمان و سبک زندگی خودمان را با افرادی از فرهنگ ها و کشورهای دیگر مقایسه کنیم (تورو[۲]، ۲۰۰۹، ص ۲۵).
اهمیت وظیفه آموزشی وسایل ارتباطی در جوامع معاصر، به حدی است که بعضی از جامعه شناسان برای مطبوعات و رادیو و تلویزیون و سینما نقش «آموزش موازی» یا «آموزش دایمی» قائل هستند. جامعه شناسان معتقدند، وسایل ارتباطی با پخش اطلاعات و معلومات جدید، به موازات کوشش معلمان و استادان، وظیفه آموزشی انجام می دهند و دانستنی های عملی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان و دانشجویان را تکمیل می کنند (معتمدنژاد، ۱۳۸۵، ص ۵).
در میان رسانه های جمعی، تلویزیون از لحاظ آموزش غیررسمی، جایگاه ویژه ای دارد. این رسانه به دلیل برد وسیع خود، یکی از مؤثرترین وسایل آموزشی و فرهنگی است.
کشورهای مختلف، بر اساس نیازهای آموزشی خود می توانند افزون بر آموزش مواد درسی ، استفاده های ثمربخشی از تلویزیون در زمینه آموزش غیررسمی به عمل آورند.
کاربرد رادیو وتلویزیون در آموزش غیررسمی کشورهای مختلف، به شدت تابع هدف های پیشرفت و رشد آن کشورهاست و از این رو، تفاوت های چشمگیری که در کاربرد و محتوای آموزشی رادیو و تلویزیون در جوامع گوناگون یافت می شود، منطقی به نظر می آید (دادگران، ۱۳۸۴، ص ۱۱۱).
تلویزیون به علت قابلیت های فراوان ، جذابیت خود را بیش از پیش افزایش داده است و به منزله پرمخاطب ترین رسانه جمعی ، بیشترین تأثیر را در شکل گیری عقاید، باورها و طرز فکر افراد در زمینه های مختلف دارد. تلویزیون به موازات نهادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی، مذهبی و خانوادگی جامعه، نقش مهمی در طرز فکر افراد جامعه دارد و در بیشتر کشورها، نقش آموزشی و تربیتی را در ایجاد عادات و رفتار مطلوب اجتماعی و فرهنگ پذیری و جامعه پذیری مردم ایفا می کند (علیزاده، ۱۳۸۵، ص ۲).
روش شناسی پژوهش
رویکرد این پژوهش، کیفی است و در آن با استفاده از روش مصاحبه عمیق ، اطلاعات مورد نیاز تحقیق گردآوری شده است. ابزار گردآوری داده ها دستگاه ضبط دیجیتال بوده که پس از پیاده سازی متن مصاحبه ها، به مقوله بندی مطالب پرداخته شده است. در تحلیل کیفی، نمونه گیری نیازمند فرمول معتبر آماری نیست، حتی نمونه گیری تصادفی نمی تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار محقق قرار دهد، چراکه هدف تحلیل کیفی، بررسی و تحلیل موضوعات یا موارد جزئی است (مهدی زاده، ۱۳۸۳، ص ۱۵۵). از این رو، در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند «که گاهی آن را نمونه گیری قضاوتی نیز می نامند » (سفیری ، ۱۳۸۷، ص ۵۹) با ۱۵ نفر از خبرگان منتخب، مصاحبه عمیق انجام شده است که این خبرگان دو دسته بوده اند: صاحبنظران و مدیران حوزه کتاب و صاحبنظران فرهنگی و رسانه ای. مصاحبه ها تا سطح اشباع نظری تداوم یافته اند.
یافته های پژوهش
۱. وضعیت مطالعه در جامعه
عده ای از صاحبنظران معتقدند، سرانه مطالعه در کشور ما در مقایسه با کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، پایین تر است و رابطه میزان مطالعه و توسعه یافتگی کشورها رابطه ای منطقی است و وضعیت مطالعه کشور مطلوب و شایسته نیست، هنوز مردم و مسئولان و حتی نخبگان اهمیت لازم را به مطالعه و کتابخوانی نمی دهند و کتابخوانی به مثابه عاملی برای ارتقای آگاهی و موفقیت در جامعه نهادینه نشده است.
برخی دیگر از صاحبنظران معتقدند که نبود تعریف درست و دقیق از مطالعه و کتابخوانی و مشخص نکردن روش های دقیق مطالعه سبب شده است تا سنجش مطالعه هنوز به صورت دقیق ، روشمند و علمی نباشد، لذا وضعیت مطالعه به صورت علمی و دقیق مشخص نیست و در نتیجه آمار و ارقام بیان شده در این باره نیز نمی تواند دقیق و علمی باشد.
یکی از صاحبنظران معتقد است: «ارزیابی وضعیت مطالعه از دو منظر قابل انجام است؛ نخست ارزیابی سهم مطالعه در فعالیت شبانه روزی افراد و دیگر کیفیت مطالعه.
در موضوع اول سرانه مطالعه و همچنین شمارگان کتب منتشره نشانه های خوبی که حاکی از مطلوبیت سطح مطالعه باشند، نیستند. امروز بر اساس نتایج آخرین پیمایش های صورت گرفته – تا آنجا که من اطلاع دارم – سرانه مطالعه ۱۸ دقیقه در شبانه روز است و همچنین متوسط شمارگان کتاب های منتشره حدود ۱۰۰۰ نسخه است؛ معنای این حرف این است که امروز چه از منظر میزان وقت گذاری افراد برای مطالعه و چه از منظر شمارگان کتاب که بسیاری از آنها با شمارگان کمتر از هزار منتشر می شوند، مطالعه در کشورمان وضعیت بسامانی ندارد».
به گفته یکی از مصاحبه شوندگان: «وضعیت مطالعه خیلی احتیاج به سؤال نداره فکر می کنم از تیراژ کتاب ها مشخص است که اوضاع اسفناکی داریم».
یکی از خبرگان رسانه می گوید: «بدون شک با توجه به پیشینه فرهنگی ایران اسلامی و جامعه جوان، خوش فکر و مستعدی که داریم، چنین به نظر می رسد که وضعیت مطالعه و پژوهش چه در حوزه علوم انسانی و چه در حوزه های علوم کاربردی و علوم محض (با اندکی تفاوت) شایسته و مطلوب نیست. در سنین پایین، بازی های مجازی، جای قصه ها و ادبیات ناب ایرانی اسلامی را پر کرده است. در مقاطع دانشگاهی نیز به نوآوری و پژوهش های جدی کمتر برمی خوریم و عمده پایان نامه ها، کپی برداری و تلفیقی ناشیانه و گاه ماهرانه از نوشته های دیگران است. گویا دانشگاهیان گاه حتی اساتید ما، مطالعه را به فراموشی سپرده اند و نیاز به، به روز کردن اطلاعات را در خود نمی بینند. به نظر می رسد هنوز نه مردم، نه مسئولان و نه حتی نخبگان ما اهمیت لازم را به مطالعه نمی دهند و کتابخوانی در جامعه ما عادت نشده است».
۲. موانع کتابخوانی
بسیاری از صاحبنظران حوزه کتاب و رسانه معتقدند، یکی از مسائلی که همواره اقشار جامعه را در مضیقه و تنگنا قرار می دهد و زندگی روزمره آنان را با مشکل مواجه می کند، مشکلات اقتصادی است. تورم، گرانی و سیر صعودی قیمت ها به گونه ای است که زندگی افراد را برای رفع مایحتاج اولیه تحت الشعاع قرار داده و ذهن آنان را مشغول کرده و سبب شده است تا مسائل و موضوعات مهم خانواده ها که جنبه فرهنگی دارند و به تربیت و پرورش جامعه و تأمین نیازمندی های عاطفی و روحی و روانی آنها مرتبط می شوند، از اولویت خارج شوند و یا به طور ناقص، سطحی و فاقد شاخصه های لازم به نظر و عمل درآیند.
برخی دیگر بر این باورند که کتابخوان نبودن کارگزاران و مدیران فرهنگی و رعایت نکردن شایسته سالاری در سازمان ها و نهادها، مهم ترین مانع است؛ زیرا گماشتن افرادی که خود کتابخوان نیستند، سبب می شود به مطالعه و کتابخوانی اهمیت کافی داده نشود.
همچنین آنها معتقدند، از یکسو نبود انسجام و هماهنگی در برنامه ها، نداشتن ثبات مسئولیت ها در مدیریت های فرهنگی و به دنبال آن تغییر در اصل برنامه ها و ارائه نگاه های نو به همراه مدیریت های جدید از دیگر عواملی است که سبب می شود برنامه ریزی درست و دقیقی برای فرهنگ کتابخوانی کشور صورت نگیرد و در نتیجه فرهنگ مطالعه با کاهش تدریجی مواجه شود و از سوی دیگر، ضعف در ارزشگذاری و جایگاه مطالعه در کشور و تأثیر نداشتن فضل و علم کارمندان و. . . در جایگاه کاری شان سبب شده است افراد انگیزه و علاقه ای به این امر نشان ندهند. وقتی فرد احساس کند جامعه و افراد برای کسی که مطالعه می کند ارزش و احترامی قائل نیستند، او نیز به سمت کاری که برایش منفعت و سودی ندارد، نمی رود.
به اعتقاد برخی از صاحبنظران، نبود تعریف و تعیین رابطه معنادار بین مطالعه و موفقیت، رشد و پیشرفت، مطالعه و زندگی بهتر، سبب شده است افراد انگیزه خیلی زیادی برای مطالعه نداشته باشند. همچنین آنها بر این باورند که غلبه فرهنگ شفاهی جامعه بر فرهنگ مکتوب از دیگر موانع کتابخوانی است. آنها تصریح کردند، در غرب به دلیل نهادینه شدن فرهنگ مکتوب ؛ یعنی کتابخوانی ، مطالعه و نوشتن، ظهور رسانه های نوین که جنبه شفاهی آن بر فرهنگ مصرفی مکتوب اولویت دارد، گرایش به فرهنگ مکتوب را از بین نبرده است؛ اما ارتباطات فرهنگی و اجتماعی در ایران مبتنی بر سنت فرهنگ شفاهی (شنیدن و گفتن) بوده تا جایی که هنوز هم در جامعه ایران، اعتبار شنیده ها و اطلاعات رد و بدل شده در ارتباطات گفتاری میان فردی بین افراد در جامعه بیشتر از ارتباطات مکتوب و مطالعه منابع اطلاعاتی است. در جامعه ایرانی خیلی از افراد هنگام ابراز نظر در زمینه های مختلف می گویند که «شنیده ام » و بسیار کم می گویند که «خوانده ام». ارتباطات به طور معمول در ذیل شبکه ای از ارتباطات هرچند محدود انجام می شود. درواقع، «رسانه ها شبکه سازی می کنند؛ هر رسانه ارتباطی به افراد امکان می دهد با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. در نتیجه هنگامی که افراد از طریق رسانه ای خاص با هم ارتباط برقرار می کنند، آنها به وسیله آن رسانه به هم متصل می شوند. هنگامی که آنها به وسیله آن رسانه به هم متصل اند، یک شبکه رسانه ای به وجود آمده است. از این رو گفتار، شبکه های گفتاری را ایجاد می کند، نوشتن، شبکه های نوشتاری را، نوشتن و چاپ، شبکه های نوشتاری و چاپی و رسانه های الکترونیکی، شبکه های الکترونیکی و گردش در اینترنت، شبکه های اینترنتی را پدید می آورد » (پو[۳]، ۲۰۱۰). سنت ارتباطات شفاهی و بهره گیری از شبکه ارتباطی مبتنی بر گفتار، عامل مهمی در گرایش پایین به مطالعه در جامعه ایران بوده است. ورود چاپ، ظهور کتاب، روزنامه ها و شکل گیری نهادهای مدرن آموزشی نیز نتوانست بر این جنبه فرهنگی عام یعنی سنت فرهنگ شفاهی غلبه کند. بنابراین سنت فرهنگی مکتوب (خواندن، نوشتن) و به تبع آن مصرف فرهنگی مکتوب عمومیت پیدا نکرد. ورود رسانه های نوین مانند؛ سینما، رادیو وتلویزیون به ایران به علت اینکه در آنها نیز ارتباط شفاهی (صوت و تصویر) غلبه داشت، زمینه عمومیت یافتن فرهنگ مصرفی مکتوب را در میان نسل های مختلف از بین برد. بنابراین باید به دنبال برنامه هایی باشیم که هویت فرهنگ مکتوب کشور دوباره بازخوانی شود.
بیشتر ناشران بر این عقیده اند که آنچه به رکود صنعت نشر دامن می زند و می تواند از موانع تولید کتاب مناسب و درنتیجه کتابخوانی باشد، سازوکارهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در صدور مجوز نشر و پایین آمدن سطح گفت وگو و تبادل فرهنگی است.
همچنین آنها معتقدند، رونق یافتن بازار کتاب، مشروط به رونق عرضه فرهنگی است و به عبارتی از رونق افتادن بازار کتاب، به دلیل برخی محدودیت های عرضه محصول اتفاق می افتد. برای دریافت مجوز انتشار کتاب، آیین نامه و… چارچوب مشخصی در اختیار ناشران قرار نگرفته است، این امر در کنار طولانی شدن زمان اعلام نظر وزارت ارشاد در مورد هر کتاب باعث پرداخت هزینه های اضافی و سنگینی از سوی ناشران می شود. دولت موظف است برای حمایت از ناشران، هر سال با بودجه ای که در اختیار دارد، از ناشران خصوصی، کتاب خریداری کند که این امر به گردش مالی ناشران کمک شایانی می کند؛ اما خرید بدون برنامه ریزی دولت، به ناشران انتخاب شده ای محدود شده است که این موضوع اعتراض دیگر ناشران پرکار و دلسردی آنان را به همراه داشته است. چون وقتی مؤلف یا ناشر هزینه گزافی برای تولید یک کتاب متحمل می شود و در آن سو با توجه به بازار کساد نشر و وجود انتشاراتی های زیرپله ای یا ناشران کنکور هزینه ای عایدشان نمی شود، بنابراین انگیزه ای برای تولید کتاب خوب ندارند و در نتیجه مخاطب با کتاب های نامناسب مواجه و دلزده خواهد شد.
از دیگر عواملی که صاحب نظران بدان اشاره کرده اند می توان موارد زیر را برشمرد: ایفای نقش کمرنگ رسانه ها در ترویج فرهنگ کتابخوانی؛ ناکافی بودن کتابخانه های مجهز و کتابداران متخصص؛ نداشتن کیفیت ظاهری و جذابیت در تولید کتاب ها نظیر کتاب سازی نادرست، ویراست ضعیف و…؛
ورود فناوری ها و رسانه های جدید در زندگی افراد؛
پرداختن به بازی های مجازی و دیدن کارتون های متفاوت از شبکه های داخلی و خارجی، مجال چندانی را برای مطالعه باقی نمی گذارد و حتی در مقاطع بالاتر و حتی دانشگاه نیز به روز کردن اطلاعات و کپی برداری از آثار و نوشته های دیگران سبب شده است کمتر به مطالعه پرداخته و احساس نیاز شود.
سیاستگذاری های نادرست در حوزه نشر که باعث قیمت گذاری نادرست در تولید کتاب شده است؛
ضعف در سیستم توزیع کتاب؛
درک نادرست خانواده ها و جامعه از کتابخوانی؛
نبود الگوی تربیتی صحیح از دوران کودکی به منظور عادت دادن کودکان به مطالعه؛ نظام اطلاع رسانی نادرست و کمبود اطلاع رسانی در زمینه کتاب؛
ضعف در نظام آموزشی و نداشتن ساعت کتابخوانی در مدارس؛ نظام آموزشی نادرست با تأکید بر کتب درسی و کمکدرسی در عمل مخالف عادت دانش آموزان به کتابخوانی به معنی عام است و شیوه آموزش کنونی ، کتاب محور نیست؛ نبود برنامه ریزی جامع نهادها و سازمان های ذی ربط درباره ترویج کتابخوانی؛ نبود سیاستگذاری مدون در عرصه نشر؛ بی توجه به نیازهای مخاطب و جامعه در تولید کتاب و نامتناسب بودن محتوای کتاب های چاپ شده با انتظارات و خواسته های مردم؛ ناآشنایی جامعه با فواید مطالعه و کتابخوانی.
یکی از صاحبنظران می گوید: «به نظر من مهم ترین مانع ، شناخت است . احتمالا در دو موضوع هنوز درک و شناخت لازم وجود ندارد تا اراده ای شکل بگیرد و کاری انجام شود. نخستت اهمیت مطالعه و دومم روش گسترش مطالعه. در موضوع اول هرچند بسیاری به تبعیت از بزرگان جامعه بویژه مقام معظم رهبری در مزایای مطالعه سخن می گویند، اما رفتارشان، نمودی از وجود چنین باوری در آنها نیست. در موضوع دوم هم نگاه ها عمیق و بر مبنای مطالعه و استفاده از تجربیات جهانی نیست ؛ درواقع کمتر مطالعه ای در این باره صورت می گیرد و تحلیلی از تجربیات جهانی ارائه می شود.
طبعا اگر اهمیت مطالعه و تأثیر آن در حیات فردی و اجتماعی درک شود، انگیزه یافتن راه های نیل به گسترش مطالعه و اراده اقدام در این مورد شکل خواهد گرفت ».
یکی دیگر از مصاحبه شوندگان معتقد است: «موانع بی شماری را می شود نام برد. اما مهم ترین عامل احساس بی نیازی به مطالعه است. وقتی افراد می بینند که بدون مطالعه هم می توانند زندگی را بگذرانند خیلی تمایلی به این کار پیدا نمی کنند. وقتی شایسته سالاری بر اساس توانمندی و سواد آدم ها نباشد، مطالعه رونق نمی گیرد».
۳. نقش تلویزیون به منزله عامل احساس نیاز یا بی نیازی به کتابخوانی
صاحبنظران معتقدند که تماشای تلویزیون به تنهایی عامل احساس یا بی نیازی به مطالعه نیست، اما می تواند به منزله یکی از عوامل نبود احساس نیاز مطرح باشد. آنها معتقدند، از یکسو غلبه فرهنگ شفاهی بر فرهنگ مکتوب و ناآشنایی با حوزه کتاب و کتابخوانی سبب شده است اساسا افراد نیازی به کتابخوانی در خود حس نکنند و از طرف دیگر ورود رسانه ها و شبکه های اجتماعی به زندگی روزمره افراد سبب شده است افراد به یک نوع سیرابی کاذب در مورد مطالعه دست پیدا کنند و نیازشان مرتفع شود و دیگر سراغ مطالعه آثار مکتوب نروند.
از نگاه برخی صاحبنظران وقتی نیاز انسان به اطلاعات و شناخت رفع شود، قاعدتا نیاز انسان به کتاب کم می شود.
آنها بر این باورند که برنامه های تلویزیون ، مخاطبان را از مطالعه بی نیاز نمی کند و شخص باید به مطالعه نیز بپردازد و اگر در هر برنامه ای کتاب مرتبط با آن را معرفی کنند، شخص در عین حال ک
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.