خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مطهری و نسبت میان اسلام و ملی گرایی
224,700 تومان قیمت اصلی 224,700 تومان بود.169,200 تومانقیمت فعلی 169,200 تومان است.
تعداد فروش: 69
فرمت فایل پاورپوینت
فایل پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل مطهری و نسبت میان اسلام و ملی گرایی؛ راهکاری شایسته برای ارائههای موفق
اگر بهدنبال یک فایل ارائهی آماده با کیفیت بالا و طراحی حرفهای هستید، فایل فایل پاورپوینت کامل مطهری و نسبت میان اسلام و ملی گرایی انتخابی مناسب برای شماست. این مجموعه شامل ۷۶ اسلاید استاندارد و دقیق است که با هدف ارتقاء کیفیت ارائههای شما تهیه شدهاند.
دلایل انتخاب فایل فایل پاورپوینت کامل مطهری و نسبت میان اسلام و ملی گرایی:
- طراحی ساختارمند و چشمنواز: هر اسلاید با دقت بالا و توجه به اصول طراحی گرافیکی تهیه شده است تا محتوای شما بهخوبی دیده و درک شود.
- آمادگی کامل برای ارائه: نیازی به ویرایش مجدد نیست؛ فایل فایل پاورپوینت کامل مطهری و نسبت میان اسلام و ملی گرایی آمادهی استفاده در کلاس، جلسه یا کنفرانس است.
- سازگاری کامل با پاورپوینت: نمایش صحیح اسلایدها در تمامی نسخههای PowerPoint بدون بهمریختگی یا مشکل ظاهری تضمین شده است.
تولید شده با رویکرد حرفهای:
تمامی بخشهای فایل پاورپوینت کامل مطهری و نسبت میان اسلام و ملی گرایی با هدف ایجاد یک تجربه کاربری روان و بینقص طراحی شدهاند. جزئیات با دقت بالا تنظیم شدهاند تا ارائهای حرفهای و تأثیرگذار داشته باشید.
توجه:
تنها نسخه رسمی فایل فایل پاورپوینت کامل مطهری و نسبت میان اسلام و ملی گرایی از کیفیت کامل برخوردار است. نسخههای غیرمجاز ممکن است شامل اشکالات طراحی باشند و توصیه نمیشود از آنها استفاده شود.
با تهیه فایل فایل پاورپوینت کامل مطهری و نسبت میان اسلام و ملی گرایی، سطح ارائههای خود را ارتقاء دهید و مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهید
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل مطهری و نسبت میان اسلام و ملی گرایی :
این مقاله بر آن است تا با بررسی اندیشه های مرتضی مطهری به واکنش و راه حل این متفکر معاصر در پاسخ به بحران هویت ایرانیان بپردازد. تحولات صورت گرفته در غرب منجر به بروز شکاف و فاصله بسیار بین غرب و سایر کشورها – به ویژه کشورهای حوزه تمدن اسلامی – شد که نخستین بار در شکست های نظامی خود را نشان داد. نخبگان فکری این جوامع در مقام تبیین علل عقب ماندگی و نحوه جبران آن، رویکردهای متفاوتی در پیش گرفتند. در تاریخ معاصر ایران، در میان برخی از روشنفکران اواخر دوره قاجاریه، نوعی از ملی گرایی باستان گرا شکل گرفت که اسلام را از عوامل اصلی عقب ماندگی و از بین برنده مجد و عظمت ایران می دانست. این شکل از ملی گرایی در دوره پهلوی به مرامی رسمی تبدیل شد. به نظر می رسد این تلقی از ملی گرایی، به ظهور بحران دوگانگی هویت ملی و دینی ایرانیان انجامید و بسیاری از اندیشمندان ایرانی را به فکر چاره برای حل این مسئله واداشت. این مقاله بر آن است تا با بررسی اندیشه های مرتضی مطهری به واکنش و راه حل این متفکر معاصر در پاسخ به بحران هویت ایرانیان بپردازد. لذا ابتدا عوامل مطرح شدن پرسش از هویت انسان ایرانی را می کاود و در ادامه پاسخ مطهری به این بحران را بررسی می کند.
مقدمه
تاریخ معاصر ایران را می توان تاریخ معضل هویت ایرانیان به شمار آورد؛ زیرا از دوران قاجار به بعد، به ویژه در نهضت مشروطیت، هویت ایرانیان تحت تأثیر ورود اندیشه های جدید غربی و رشد ملی گرایی با مشکلات و بحران های مهمی روبه رو شد. تا سال های آغازین ورود مدرنیته غربی به ایران، میان اسلام و عناصر هویتی ایرانیان، تضاد و تناقضی احساس نمی شد؛ اما با ورود مدرنیته به کشورهای اسلامی از جمله ایران و عقب ماندگی های مشهود در مقام مقایسه با جهان غرب، گروهی از روشنفکران در پی یافتن پاسخ به چرایی عقب ماندگی، با گسست از هویت فرهنگی خویش، اسلام را عامل نابسامانی جامعه ایرانی تلقی کردند.
از این رو در عصر مشروطه و پهلوی، نوعی بازگشت به تاریخِ ایرانِ پیش از اسلام شکل گرفت که از آن با عنوان «جریان باستان گرایی» یاد می شود. این جریان اگرچه نتوانست از پایگاه اجتماعی لازم برخوردار شود و به قشر نخبگان محدود شد، اما به دلیل پیوندی که با قدرت و حکومت پهلوی پیدا کرد، به تدریج نقش پررنگی در سیاست گذاری فرهنگی یافت و از طرف دیگر، مجادلات فکری متعددی را در محافل روشنفکری دامن زد. از نظر این جریانِ فکری، اسلام عنصری بیگانه و تحمیلی تلقی می شد که ایران و جامعه ایرانی را از گذشته پرشکوه و خلوصِ نژادی جدا کرده و به وضعیت زبونی دچار ساخته است. پس اولین گام در جهت پیشرفت، زدودن اسلام از هویت ایرانیان و بازگشت به میراث پرشکوه گذشته تلقی می شد. یکی از متفکران و مصلحان دوران معاصر، که برای حل بحران هویت ایرانیان در صدد آسیب شناسی و چاره جویی برآمد، مرتضی مطهری بود. وی در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران دغدغه ها و اندیشه های خود را درباره هویت ایرانی بیان کرد و پاسخ های مستند و متقنی به روشنفکران باستان گرا داد.
مقاله حاضر می کوشد پس از بیان مقوله بحران هویت در ایران معاصر، راه حل های روشنفکران معاصر برای حل این بحران را در سه گروه دسته بندی کند و سپس با توضیح دیدگاه روشنفکران باستان گرا و راه حل آنها برای برون رفت از این معضل، پاسخ های مطهری به شبهات جریان باستان گرا را بیان کند.
۱.بحران هویت در ایران معاصر و راه حل روشنفکران برای برون رفت از آن
در اهمیت بی نظیر راه یافتن اسلام به ایران و تأثیرات آن نمی توان تردید کرد. نه نتایج تاخت و تاز اسکندر را می توان با نفوذ اسلام در سرزمین های میان مدیترانه و دره سند مقایسه کرد و برابر دانست و نه رسوخ تمدن یونانی در قرن دوم و سوم پیش از میلاد و نه حتی نفوذ تمدن غرب را می توان با نفوذ اسلام مساوی دانست (فرای، ۱۳۶۳).
عصر آشنایی ایرانیان با تجدد، سرآغاز دوره جدیدی در بازتعریف هویت ایرانی است. تا قبل از ورود تجدد، به نظر می رسید هویت ایرانی با ترکیب دولایه اسلامی و ایرانی به سازگاری مطلوبی رسیده باشد؛ اما آثار حضور تجدد در شکل عریان و سخت خود، یعنی جنگ ها و شکست های نظامی در اوایل عصر قاجاریه، پرسش های مختلفی را درباره هویت ایرانی مطرح کرد. در این برهه حساس تاریخی، پرسش از هویت برای ایرانیان، از قِبلِ «دیگری» یعنی «غرب» مطرح شد؛ یعنی ایرانیان، ابتدا غرب و به ویژه اروپا را با تمام لوازم و شرایطش دیدند و پس از آن بود که این پرسش برایشان مطرح شد که پس ما کیستیم و در کجا قرار داریم و چه باید بکنیم (منصورنژاد، ۱۳۸۵: ۷۴). دستاوردهای تمدن غربی و شکاف چشمگیر میان انسان و جامعه ایرانی و غربی، منجر به مطرح شدن پاسخ ها و راه حل متفاوتی شد. به نظر می رسد سه نوع نگرش یا سه نوع راه حل برای جبران عقب ماندگی و برون رفت از بحران هویت ایرانیان در میان روشنفکران معاصر مطرح شده باشد که در ادامه، به توضیح مبسوط تر آنها خواهیم پرداخت.
دسته اول از روشنفکران، تقلید از دستاوردهای تمدن غربی را برون رفتی سریع برای جبران عقب ماندگی ایران می دانستند (در این باره بنگرید به آثار و اندیشه های تقی زاده و میرزا ملکم خان). این جریان فکری، در واقع با نوعی گسست از فرهنگ و تاریخ خود، دنباله روی از غرب را در دستور کار خود قرار داد. در واقع، اینها قائل به واردات و ترجمه تمدن غرب و اجرای نکته به نکته آن بودند. مطهری معتقد است چون این سنخ از روشنفکران زبان و سنن و فرهنگ ملی و واقعیت فعلی ملت خود را آمیخته ای از گرفتاری ها، بدبختی ها، عقب ماندگی ها و محرومیت ها می بینند، از تبلیغ سنت و فرهنگ خود سرباز می زنند و الگوهای دنیای پیشرفته و حاکم را سرمشق تشکیل و تکوین شعور ملی ملت خود قرار می دهند (مطهری، ۱۳۶۲: ۲۸). دسته دوم روشنفکران، اسلام را یکی از عوامل اصلی عقب ماندگی ایرانیان برشمرده اند و راه حل جبران عقب ماندگی را بازگشت به ایرانِ پیش از اسلام و احیای عظمتِ گذشته می دانند. در اینجا، نوعی نگاه باستان گرایی غلبه دارد که گاه، رنگ و بوی افسانه ای و اسطوره ای به خود می گیرد. این دسته از روشنفکران، تبلیغات پر سروصدایی درباره کوروش، داریوش و نژاد آریایی به راه می انداختند. عقبه فکری این جریان به روشنفکران عصر مشروطه، از جمله آقاخان کرمانی و آخوندزاده، باز می گردد.
برای مثال، از نظر آقاخان کرمانی، دین و آیین ملت باید مطابق خصلت و طبع آن ملت باشد. او اسلام را آیینی خشک و خشن می دانست که متناسب با روحیات اعرابِ وحشی و بیابانگرد بوده است، نه ملت ایران که دارای طبیعت معتدل و لطیف هستند (به نقل از: نصر، ۱۳۸۶: ۲۲۰-۲۲۴؛ و همچنین، درباره اندیشه های آقاخان کرمانی بنگرید به آثار وی با عنوان: سه مکتوب، هفتاد و دو ملت، و آیینه اسکندری). آخوندزاده نیز دین را موجب ذلت و مانع علم و ترقی می دانست (به نقل از: آدمیت، ۱۳۴۹: ۲۱۰).
بنابراین، از نظر این جریان فکری، دین اسلام، عامل اصلی مشکل و معضل هویتی ایرانیان و پیامدهای آن، از جمله عقب ماندگی، و سد محکمی در اخذ تمدن غربی به حساب می آمد (کچوییان، ۱۳۸۷: ۹۵). از نظر مطهری، در این نگرش، روشنفکرِ جامعه عقب مانده به سوی روزگاری از تاریخ ملت خود می رود که در آن جلال و شکوه و مجد و عظمتی یا دست کم زرق و برقی سراغ بگیرد. بدین جهت یکباره جامعه فعلی را با تمام دلبستگی هایش رها می کند و از فراز قرن ها پرواز می کند و به هزاران سال قبل خیز برمی دارد و اگر در تاریخ واقعی ملت خود چنین روزگاری را نیابد به سوی افسانه های کهن رو می آورد (مطهری، ۱۳۶۲: ۲۹).
دسته سوم از روشنفکران معتقد بودند با بازگشت به اسلامِ نخستین و دورریختن خرافات و ساز و برگ هایی که در طول تاریخ به اسلام بسته شده است، می توان بر بحران هویت و وضعیت عقب ماندگی غلبه کرد (در این باره بنگرید به: آثار و اندیشه های سید جمال الدین اسدآبادی). مطهری معتقد بود در این نگرش، روشنفکر، خیال پردازی ها را رها کرده، با خلق وطنِ خود آشتی کرده و با درد و غم های آنها آشنا شده، طعم محرومیت ها و فشارها را چشیده، به دلبستگی های توده بستگی پیدا کرده و به عقاید و عواطف آنها احترام می گذارد و خود را با آن آشنا می کند و از آن درس و الهام می گیرد (همان: ۳۰).
۲.ملی گرایی باستان گرا و جلوه هایی از بحران در هویت ایرانی
همان طور که در بخش قبل اشاره شد، یکی از نگرش ها و راه حل ها برای برون رفت از بحران هویت ایرانی، جریان باستان گرا بود. مهم ترین شاخصه های این جریان فکری عبارت اند از: ملی گرایی باستان گرا و اسطوره ای، مخالفت شدید با جلوه های اسلامی هویت ایرانی، عرب ستیزی و تلاش برای پالایش زبان فارسی از واژگان عربی، اعتقاد به لزوم تمرکز و حکومت مطلقه در سیاست، بی اعتنایی به سایر گویش های اقوام ایرانی و تلاش برای تحمیل زبان فارسی به آنها، غرب گرایی شدید و اخذ الگوی مدرنیزاسیون غربی همراه با پوسته ای از ایران گرایی و توجه خاص به نظام شاهنشاهی و طرز تلقی ایدئولوژیک از آن به عنوان مشروعیت دهنده به نظام سیاسی (حق پناه، ۱۳۷۶: ۷۱).
درباره علل و زمینه های ایجاد و رشد جریان باستان گرا دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. از نظر احمدی، «دیدگاه حسرت گرایانه معطوف به ایران باستان» با توجه به ضعف شدید سیاسی، نظامی و اقتصادی «خودِ» ایران در برابر «دیگری» غرب و آگاهی نخبگان فکری و سیاسی ایران از گذشته تاریخی ایران، به ویژه دوران باستان، یعنی دوران هخامنشی، اشکانی و ساسانی که ایران از بازیگران بزرگ نظام جهانی وقت بود، تجلی پیدا کرد (احمدی، ۱۳۸۸: ۱۶۴-۱۶۵). برخی دیگر معتقدند اولین جرقه های ایران گرایی و بازگشت به هویت قبل از اسلام وقتی آغاز شد که مستشرقان به بازنویسی تاریخ ایران پرداختند (میرمحمدی، ۱۳۸۳: ۱۶۵). به نظر کاتوزیان، این نگرش نشئت گرفته از سه عامل بود: ۱. آگاه شدن از افکار ملی گرایانه و تاریخ اروپا؛ ۲. رشد آگاهی و توجه دوباره به تاریخ ایران باستان؛ و ۳. روان شناسی ستم دیدگانی که ترکیبی از خشم و سرافکندگی را با آرمان های مینوی و عقده خودبزرگ بینی یکجا جمع می کند (همایون کاتوزیان، ۱۳۸۹: ۴۳۲).
روی کار آمدن حکومت پهلوی، رؤیای منورالفکران را برای تحقق باستان گرایی پان ایرانیسم محقق کرد و به تعبیر کاتوزیان، ملی گرایی از مفهومی ذهنی به مرامی رسمی تبدیل شد (همان: ۴۳۲). بنابراین، در دوره پهلوی، باستان گرایی با ایدئولوژی حکومت پهلوی در هم آمیخت و بدین ترتیب، زمینه اتحاد بدنه روشنفکری با حکومت و قدرت را فراهم کرد. این رویکرد از احیای شکوه و عظمت ایران باستان دو هدف اصلی داشت؛ نخست اینکه با مطرح کردن مفهوم «ایران شهری» به مثابه نوعی ایدئولوژی، به حکومت شاهنشاهی پهلوی مشروعیت ببخشد. به عبارتی، در دوران پهلوی، مفهوم هویت جمعی، همان مفهوم کهن ایران شهری است که نظام شاهنشاهی، حافظ و نگهبان آن است. در این نگرش، ملت به عنوان شهروندِ آزاد، مفهومی ندارد و گله ای تصور می شود که پادشاه، چوپان آن است و هویت ملی با نظام پادشاهی تعین پیدا می کند. از سوی دیگر، گروهی از هواداران این جریان فکری، از هویت ملی چنان راه افراط را در پیش می گیرند که از نژاد پاک آریایی سخن می گویند و هویت ایرانی را با نژاد مشخص می کنند (اشرف، ۱۳۷۳: ۵۵۳-۵۵۴).
دوم اینکه، این رویکرد قصد داشت نسبت این همانی و شباهت با غرب را برقرار کند تا از این طریق، زمینه را برای گسست از هویت اسلامی فراهم سازد. حکومت پهلوی دوم، در جست وجوی شباهتِ بینِ «مای» ایرانی و «آنانِ» غربی، تمدن ایرانی را بخشی از خانواده ای قدیمی می داند که شامل تمدن غرب نیز می شود. در این راستا، محمدرضا پهلوی در کتاب مأموریت برای وطنم می نویسد: مردم کشور ما تمدنی داشتند که به استثنای چین، کهن ترین تمدن مداوم و بدون انقطاع
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
