

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل خوف و اقسام آن
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.87,125 تومانقیمت فعلی 87,125 تومان است.
تعداد فروش: 64
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
دانلود و استفاده از فایل پاورپوینت کامل خوف و اقسام آن – تجربهای بینظیر در ارائه!
پاورپوینتی شیک و استاندارد:
فایل فایل پاورپوینت کامل خوف و اقسام آن شامل ۵۵ اسلاید طراحیشده با دقت بالا است که کاملاً آماده برای ارائه یا چاپ در PowerPoint میباشد.
چرا فایل فایل پاورپوینت کامل خوف و اقسام آن گزینهای عالی است؟
- گرافیک حرفهای و جذاب: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل خوف و اقسام آن با طراحی مدرن و چشمنواز، پیام شما را به بهترین شکل منتقل میکنند.
- کاربری آسان: ساختار این پاورپوینت بهگونهای است که استفاده از آن بدون نیاز به تغییرات پیچیده ممکن باشد.
- آماده استفاده: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل خوف و اقسام آن از قبل تنظیمشده و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.
تضمین کیفیت و دقت بالا:
این مجموعه بر اساس بالاترین استانداردهای طراحی ساخته شده است و کاملاً منسجم و بدون اشکال، مناسب برای ارائههای حرفهای میباشد.
نکته قابل توجه:
برخی نسخههای غیررسمی ممکن است تغییراتی داشته باشند. این نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل خوف و اقسام آن با دقت و کیفیت بالا طراحی شده است.
همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل خوف و اقسام آن را دریافت کنید و یک ارائه بینظیر داشته باشید!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل خوف و اقسام آن :
اشاره
خوف و ترس به معنای دل سوختن و متألّم بودن به سبب تشویش رسیدن به ناخوشی که تحقق آن محتمل باشد و تألّم از تشویش امری که حصولش یقینی یا مظنون باشد. فرق بین خوف و جبن آن است که در جبن، الم و دل سوختن ضروری نیست. پس کسی که شب در خانه تنها نمی خوابد جبن دارد و خوف ندارد، زیرا که تا در آنجا نخوابیده المی ندارد. در این نوشته به اقسام خوف و مطالب مربوط به آن پرداخته شده است.
خوف بر دو قسم است:
یکی: خوف ممدوح و مستحسن، و آن خوف از خدای و عظمت او از گناه خود است که ضد امن از مکر خداست، و در بیان صفت دوم مذکور خواهد شد.
دوم: خوف مذموم، که از جمله مهلکات است. این نوع خوف از صفات رذیله است که نتیجه صفت جبن است.
انواع خوف مذموم
خوف مذموم بر چند نوع است و صاحب آنها در نزد عقل معاقب و ملوم است:
اول آنکه خوف او از امری باشد که البته وقوع خواهد یافت و دفع آن در قوه بشر نیست. و شکی نیست که خوف از چنین چیزی از جهل و نادانی است و به غیر از الم عاجلی که دل آدمی را مشغول کند و او را از کار دنیا و آخرت باز دارد فایده ای بر آن مترتب نمی شود. و عاقل مثل این را بر دل خود راه نمی دهد و خود را به قضای الهی و مقدرات سبحانی راضی می سازد تا راحت حال و سعادت مآل به جهت او حاصل گردد.
دوم آنکه: خوف او از امری باشد که وجود آن احتمالی است و ممکن است که وقوع نیابد، و شدن و نشدن آن در دست آن شخص نباشد. این خوف نیز مانند اول خلاف مقتضای عقل و از نادانی و جهل است، بلکه این از اولی بدتر است. زیرا که هر دو شریک اند در اینکه علاج و چاره آن در دست آدمی نیست. و در عین حال در این نوع احتمال می رود که آن امر وقوع نیابد و محقق نشود.
بلی نبود در این ره ناامیدی
سیاهی را بود روز سفیدی
ز صد در، گر امیدت بر نیاید
به نومیدی جگر خوردن نشاید
سوم آنکه: خوف او از امری باشد که سبب آن در دست خود اوست؛ اما هنوز سبب آن یافت نشده باشد و از این ترسد که مبادا فلان اثر بر آن مترتب شود. علاج آن، آن است که: مراقب احوال خود باشد که این امر از او صادر نشود و مرتکب عملی که از عاقبت آن ترسد نگردد. در هر کاری عاقبت آن را ملاحظه نماید، و جانب بد آن را به نظر آورد، و به محض ملاحظه یک طرف اکتفا نکند. اگر بعد از صدور آن فعل، تشویش عاقبت آن را داشته باشد از نوع دوم خواهد بود.
چهارم آنکه: خوف او از چیزهائی باشد که طبع از آن بدون سبب و جهت وحشت می کند، مثل جن و میت، خصوصا در شب در حالت تنهائی. و منشأ این خوف غلبه قوه واهمه و قصور عقل و مدرک است، و دلالت بر ضعف نفس می کند.
بر عاقل لازم است که اندکی با خود تأمل کند که امثال این امور به چه سبب باعث تشویش و خوف می شوند. کسی که در زندگانی او با قوّت و قدرت از او نمی ترسیدی بلکه از حرب و مجادله او احتراز نمی کردی چگونه از بدن میت بی حس و حرکت او خوف می کنی؟! و کجا دیده و یا شنیده ای که مرده بر زنده حمله کرده باشد و بر او غالب شده باشد؟! و جنّی که در میان علما در وجود آن خلاف است تو به چه دلیل یقین بر وجود او کردی؟. و بعد از آنکه موجود باشد به چه سبب در مقابل تو در می آید خود را به تو می نماید؟ و اگر هم نمود به چه دشمنی و عداوت در صدد ایذاء تو بر می آید؟ و اگر هم در صدد آن برآید به کدام قوت بر تو غالب می گردد؟ آخر نه انسان اشرف ممکنات و اکثر آنها مطیع و منقاد اویند به چه جهت اشرف کاینات با وجود این همه احتمالات از موجودی ضعیف الوجود و ناقص القوه پست فطرت خوف می کند؟! صاحب این صفت باید که در شبهای تاریک به تنهائی خصوصا در مواضع موحشه صبر کند و خود را به آنجا بیفکند تا به تدریج این خوف از او زایل گردد. و خوف مرگ نیز در این نوع و نوع اول است.
علل خوف از مرگ
خوف از مرگ عمومی و در نزد اکثر شدیدتر است و معالجه آن اهم است. بنابراین می گوئیم که باعث خوف از مرگ چند چیز می تواند باشد:
اول آنکه: تصور کند که با مرگ فانی و معدوم صرف می شود و دیگر اصلا وجودی از برای او در هیچ عالمی نخواهد بود. و منشأ این خوف، سستی اعتقاد و جهل به مبدأ و معاد است. و چنین شخصی از زمره کفار و از دایره اسلام بر کنار است.
علاج آن تحصیل اصول عقاید و استحکام آنها به ادله و براهین قطعیه و مجاهدات و عبادات است تا اینکه یقین از برای او حاصل شود که مرگ نیست مگر اینکه نفس جامه بدن را از خود دور کند و قطع علاقه از بدن نماید و بداند که آدمی همیشه باقی و در بهجت و راحت و نعمت، و یا عذاب و نقمت خواهد بود. علاوه بر اینکه چنانکه العیاذ بالله فرض نمائیم که آدمی به مرگ، عدم صرف شود این امری نیست که منشأ خوف و تشویش باشد، زیرا که عدم را المی نیست و از چیزی متأثر نمی گردد.
دوم آنکه: گمان کند که از مردن نقصی به او می رسد و تنزلی از برای او حاصل می شود. این خوف از غفلت و جهل به حقیقت مرگ و انسان ناشی می شود؛ زیرا هر که حقیقت این دو را شناخت می داند که مرگ باعث کمال رتبه انسان و انسانیت است و آدمی تا نمرده ناقص و ناتمام است. نشنیده ای که هر که بمرد، او تمام و [کامل ] شد.
از جمادی مردم و نامی شدم
مردم از نامی ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی زمردن کم شوم
بار دیگر هم بمیرم از بشر
تا بر آرم از ملایک بال و پر
بار دیگر از ملک پرّان شوم
آنچه در عقل تو ناید آن شوم
پس انسان کامل همیشه مشتاق مرگ و طالب مردن است. چنانچه سید اوصیاء(علیه السلام) فرمودند: «و الله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه» [] یعنی: «به خدا قسم که اُنس پسر ابی طالب به مرگ و اشتیاقش به آن بیشتر است از اُنس طفل به پستان مادر».
آری کسی را که عقل کامل باشد می داند که مرگ، آدمی را از ظلمت سرای طبیعت می رهاند و به عالم بهجت و نور و نعمت و سرور می رساند.
به واسطه مرگ، از تنگنای زندان «دار بوار»[] مستخلص، و در ساحت وسیع الفضای «سرای قرار»[] داخل می شود. و از محل الم و مرض و خوف و بیم و فقر و احتیاج فارغ و در منزل راحت و صحت و امن و غنا متمکن می گردد. از همنشینی منافقین و اشرار و ظالمین دیو سار دور و به مرافقت سکان عالم قدس و محرمان خلوتخانه انس مبتهج و مسرور می شود. نیم جانی خسته و دست و پایی بسته و شکسته از تو می گیرند و زندگانی حقیقی و حیات ابدی به تو می دهند.
نیم جان بستاند و صد جان دهد
آنچه در وهم تو ناید آن دهد
کدام عاقل ابتهاجات عقلیه و لذتهای حقیقیه و حیات ابد و پادشاهی سرمد را می گذارد و در وحشت خانه پر از مار و مور مشوب به انواع مصیبت و بلا و مرض و رنج و عنا، ساکن می گردد؟! ای جان برادر!
توئی آن دست پرور مرغ گستاخ
که بودت آشیان بیرون از این کاخ
چو از آن آشیان بیگانه گشتی
چو دو نان جغد این ویرانه گشتی
بیفشان بال و پر زآمیزش خاک
بپر تا کنگر ایوان افلاک
پس ای دوستان! بیایید تا از خواب غفلت بیدار شویم و از مستی طبیعت هشیار گردیم و ساعتی با هم بنشینیم و به یکدیگر نصیحت کنیم و با هم بگوئیم:
که ای بلند نظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتاده ست
هان هان از وطن اصلی خود یاد آور و زنهار، که دیار حقیقی خود را فراموش مکن.
آتش شوق را دامن زن، و شعله اشتیاق به حرکت آور، و بال و پر روح قدسی را بر هم زن، گرد و غبار کدورات عالم جسمانیت را از آن بیفشان، این قفس تنگ خالی را بشکن و به آشیان قدس پرواز کن، بند گران علایق و عوایق را از پای خود باز کن، و خود را از تنگنای زندان ناسوت خلاصی ساز، قدمی در فضای دلگشای عالم لاهوت گذار و در صدر ایوان انس بر مسند عزت قرارگیر!
شاهد دولت در آغوش خود آر
دست از این معشوق هر جائی بدار
بشکن این گوهر که مقدارش نماند
در دو عالم یک خریدارش نماند
مرغ زیرک باش و بشکن دام را
خاک ره بر سرفکن ایام را
چند چند گرفتار دام طبیعت، تا به کی محبوس در زندان رنج و زحمت، هر ساعتی بار غمی تا به کی کشی، هر لحظه جام المی تا چند نوشی نیش؟ زهر آلود هم صحبتان منافق تا به چند، زهر جانفرسای عزای دوستان موافق تا به کی، پای از این خانه ویران بیرون نه و قدم در گلستان عالم سرور گذار!
چون تو بگذشتی ازین بالا و پست
گلبنی بینی در آن صحرا که هست
زیر هر برگ گلی خوش اختری
بیخ آن بگذشته از تحت الثری
شاخ آن از لا مکان سر بر زده
سایه آن عرش را بر سر زده
یک جهان بینی به معن
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.