خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.139,500 تومانقیمت فعلی 139,500 تومان است.
تعداد فروش: 71
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
با فایل فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران یک ارائهی بینقص بسازید!
پاورپوینتی زیبا و کاربردی:
فایل فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران شامل ۱۲۰ اسلاید کاملاً حرفهای و چشمنواز است که برای ارائهی مستقیم یا چاپ آماده شدهاند.
آنچه فایل فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران را متمایز میکند:
- طراحی مدرن و هدفمند: فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران با ترکیب رنگها و چیدمان هوشمندانه، به انتقال بهتر مفاهیم کمک میکند.
- کاربری راحت و سریع:فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران بدون نیاز به ویرایشهای پیچیده، فقط فایل را باز کنید و ارائه دهید.
- کیفیت بالا برای نمایش: همهی اسلایدها با رزولوشن مناسب و ساختاری منظم آماده ارائه هستند.
ساختهشده با دقت و استانداردهای بالا:
فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران با رعایت جزئیات طراحی شده تا در هر محیطی بدون مشکل نمایش داده شود. هیچگونه بهمریختگی یا ایرادی در اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران وجود ندارد.
تذکر:
در صورت مشاهدهی تفاوت در کیفیت، احتمال استفاده از نسخههای غیراصلی وجود دارد. نسخه معتبر فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران با دقت توسط تیم طراحی آماده شده است.
همین حالا دانلود کن و با فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران مخاطبهات رو تحت تاثیر قرار بده!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل وحی پیامبرانه رسول اکرم و تفاوت آن با تجربه های عارفان و شاعران :
طرح مسأله:
واژه وحی در لغت به معنای اشاره سریع آمده است(ابن فارس۱۰۸۵) که گاهی در شکل انتقال پیام به صورت رمزی و کنایه ای حاصل می شود و گاهی از طریق اشاره با اعضاء و جوارح و بدون رد و بدل شدن هرگونه کلامی رخ می نماید(راغب اصفهانی۵۵۲) در وحی، ارتباط میان فرستنده و گیرنده به صورت پنهانی، اشاری و رمزی برقرار می گردد. (ابن منظور۳۷۹/۱۵) بر هیمن اساس به الهام باطنی وحی گفته می شود(فراهیدی۳۲۰/۳). رمزی بودن ارتباط میان فرستنده و گیرنده، و انتقال پیام به صورت اختصاصی و غیرقابل دریافت برای دیگران، بر پیچیدگی و رازآلود بودن پدیده وحی افزوده است. کاربرد واژه وحی در قرآن یک مفهوم گسترش یافته است که به عنوان خاصیتی از زندگی رد مراحل مختلف تکامل اعم از جمادات(فصلت۱۲) و حیوانات( نحل۶۸) و در روابط میان انسان ها(مریم ۱۱) راه یافته است. اما این نیرو در پیامبران شکل ویژه ای به خود می گیرد و همچون نوعی از خودآگاهی باطنی است که پیامبر، در آن حالت به یک تجربه اتحادی دست می یابد و پس از آرامش و اطمینانی که با «تجربه اتحادی» پیدا می کند، تمایل به آن دارد که آن را از حدود خود لبریز سازد، و در پی یافتن فرصت هایی است تا شکل تازه ای به اجزای مختلف زندگی اجتماعی ببخشد و با برانداختن کهنگی های حیات اجتماعی، خط سیرهای جدیدی را در برابر جوامع بشری قرار دهد (اقبال لاهوری ۱۴۴).
شبهه همسانی وحی با شعر و عرفان
منحصر به فرد بدن تجربه های پیامبرانه، سبب شده است که دیگران در فهم مکانیسم وحی و چگونگی این ارتباط غیرعادی، با مشکل اساسی مواجه شوند. در تحلیل های صرفا روانشناختی که در عصر حاضر از ناحیه برخی جستجوگران مسلمان و غیر مسلمان صورت گرفته است، وحی پیامبرانه را از جنس تجربه های شاعران و عارفان دانسته اند که پیامبر آن را در سطح بالاتری تجربه می کند. در نتیجه مفهوم وحی رسالی و کلام اللّه را نوعی الهام درونی و رمزدار می دانند که برای پیامبر الهی حاصل شده(حامد ابو زید ۵۱۸) و پیامبر پس از فرایند وحی به رمزگشایی آن می پردازد و براساس شناسه های زبانی بشر آن را ترجمه می کند(همان۵۲۰). این باور که میان وحی و الهام شاعرانه همسانی ماهوی وجود دارد، زمینه را برای این اندیشه آنها فراهم می نماید که وحی را دریافت پیامبر از عالم بالا و بیرون از شخصیت خود او ندانند بلکه محتوا و فرهنگ وحی را برخاسته از نفس پیامبر و شخصیت تاریخی و اجتماعی وی بدانند در نتیجه قرآن را یک محصول فرهنگی-اجتماعی به شمار آورند. (همان۵۱۶).
این گروه در تحلیل همسانی وحی و الهام شاعرانه نتیجه می گیرند که قرآن تحت تاثیر شخصیت پیامبر قرار گرفته، لذا تاکید می کنند که برخلاف دیدگاه سنتی، پیامبر اسلام نقش محوری در تولید قرآن داشته است. و از آنجا که شخصیت پیامبر در محیط اجتماعی عربی تکون یافته، مجموعه ای از فرهنگ، دانش، تصورات و تصدیقات آن جامعه، در شکل گیری شخصیت پیامبر نقش اساسی بازی می کند در نتیجه قرآن از همه جهاتش مبتنی برخاسته از فرهنگ عصر نزول است. و چون در حجاز و در میان قبایل چادرنشین زندگی می کند، لذا قرآن هم عربی می شود و بهشت هم گاه چهره عربی و چادرنشینی پیدا می کند. همچنین بلاغت قرآن هم به تبع احوال پیامبر پستی و بلندی می پذیرد و باران هم که مورد توجه ساکنان شبه جزیره عربستان است، رحمت خدا شمرده می شود. این گروه با تلقی بشری از قرآن راه را برای ورود عرضیات در آن می گشایند تا به این نتیجه برسند که عرضیات، جزء گوهری قرآن نیستند در نتیجه می توان آنها را کنار گذاشت. از نظر این ها بعضی از جنبه های دین به طور تاریخی و فرهنگی شکل گرفته و امروزه دیگر موضوعیت ندارد. مثلا در مورد مجازات های بدنی که در قرآن مقرر شده است بر این باوراند که اگر پیامبر در محیط فرهنگی دیگری زندگی می کرد، این مجازات ها احتمالا بخشی از پیام وحی نمی بود. نیز در تقسیم بندی ذاتی و عرضی قرآن معتقدند نه فقط زبان اسلام، که فرهنگ آن هم عربی است. و لذا نه فقط زبان اسلام، که فرهنگ آن هم عرضی است. به این معنا که می توانست به گونه دیگری باشد(سروش/بسط تجربه نبوی۵۵).
شبهه همسانی وحی با شعر، ابتدا توسط یکی از مستشرفان به نام«در منگهام » مطرح شد. وی با طرح«وحی نفسی محمد» ادعا کرد که پیامبر با نیروی عقل درونی خویش و در پرتو پاکی و تابناکی روح و روان خویش، بطلان عقاید و شیوه های بت پرستانه اعراب را درک کرد و برای بیان دیدگاه هایش گمان کرد که او همان پیامبر موعود است که قرار است خداوند برای هدایت بشر بفرستد اما این اطلاعاتی که فکر می کرد به او وحی شده است در حقیقت برگرفته از همان اطلاعاتی بود که از طریق یهودیان و مسیحیان دریافت کرده بود اما به گونه ای تجلی می کرد که گویی وحی آسمان است و خطاب آفریدگار به او القاء می شود. همچنان که عارفان و شاعران در یک سلوک معنوی و سیر باطنی به مرحله ای می رسند که مفاهیمی از نفسشان بر می خیزد که احساس می کنند دیگری به آنها القا می کند اما در همان حال نفس عارف و شاعر، همه کاره است و عبارت های موزون و مقفّی را خود تولید می کند. از نظر این گروه، پیامبر نیز احساس می کند، فرشته وحی، مفاهیمی را به او القا کرده است، اما در حقیقت، این شخص پیامبر و نفس اوست که خود، تولیدکننده و آفریننده آن مفاهیم است. (حکیم۱۵۴)
تفاوت های وحی پیامبرانه با الهام شاعرانه
۱- دانشمندان اسلامی از دیرباز با استناد به آیات و روایات بر این باورند که پیامبران در مرحله اتحادی، صرفا گیرنده متن وحی می باشند و نفس ارتقاء یافته شان تأثیری در شکل دهی محتوای وحی ندارد هرچند در توضیح و تفسیر متن وحی نقش اصلی و اساسی دارند. ابن خلدون تجربه پیامبرانه را جبلتی خدادادی می داند که خداوند در نهاد و سرشت آنها قرار داده تا بتوانند در لحظات خاصی هم سطح با فرشتگان قرار گیرند و پیام الهی را از فرشته پیام رسان دریافت نمایند. وی می نویسد: «پیامبران به فطرت بر تجرد و انسلاخ از همه امور جسمانی و روحانی بشر آفریده شده اند و به سوی فرشتگان افق برین ارتقاء می یابند تا در لحظه خاصی بالفعل نیز در افقی که به آن اختصاص دارند در آیند و در آن لحظه خاص، شنیدن خطاب الهی برایشان حاصل شود. خداند، تجرد و انسلاخ از بشریت را در لحظه وحی از روی فطرت به پیامبران ارزانی داشته و آنان را بر آن سرشت بیافریده است. » (ابن خلدون۹۸).
تجربه پیامبرانه بر اثر ریاضت و یا درخواست پیامبر حاصل نمی شود و آموزش یا ممارست در پیامبر شدن فرد خاصی تأثیر نخواهد داشت، زیرا آنچه به او وحی می شود از افق برتر و عالم بالا تنزل می یابد و بر ظرف قلب او فرود می آید تا بدون دخل و تصرف در متن وحی، آن را به مردم ابلاغ کند. اما الهام شاعرانه یک ملکه زبانی به شمار می اید که اگرچه آموزش آن دشوار است اما به واسطه ممارست برای شاعر حاصل می شود. (همان۵۷۰) در حقیقت افکار شاعرانه، انعکاس واقعیت خارجی نیست بلکه انعکاس احساسات درونی خود شاعر است. احساسات درونی شاعر به حسب اوضاع و احوال، مختلف است و از این رو قضاوت های شاعرانه دستخوش اختلافات است(طباطبایی/اصول فلسفه و روش ریالیسم۲۸۶). در حالی که وحی یک پدیده فکری یا انعکسا حالت درونی نیست که برای پیامبر رخ داده باشد، بلکه یک القای روحانی است که از عالم بالا انجام گرفته است. منتها در این میان چیی که ما نمی توانیم از آنجا که روح آدمی تعلق به عالم بالا دارد در شرایط خاصی از طریق خواب، یا ریاضت یا کهانت و… می تواند تا حدودی وابستگی خود از عالم طبیعت را بکاهد و با اتصال به عالم برتر به حقایقی و مکاشفاتی دست یابد اما در همان حال، این نفس آدمی است که در تجربه های باطنی غیر پیامبرانه از درون خود به آن حقایق می رسد نه اینکه از عالم بالا و توسط فرشتگان پیامی را به او القا کنند. مسعودی در توصیف کاهنان، به ارتقاء نفس آنها اشاره می کند که با رهایی از عالم طبیعت نسبت به حقایق آگاهی می یابد و می گوید: «نفس وتی تنها می شود، می اندیشد و چون بیندیشد، اوج می گیرد و ابرهای علم باطن بر او می بارد و با چشم روشن بین می نگرد و با نور نافذ، نظر می کند و روش مستقیم پیش می گیرد و از حقیقت اشیاء، چنان که هست خبر می دهد. » (مسعودی۵۲۷/۱) اما ابن خلدون این آگاهی های کاهنان را در حوزه تخیلات می داند که به فهم جزئیات بیش از کلیات می رسد، در نتیجه آنچه بر زبان جاری می کنند به درست و غلط آمیخته است. (ابن خلدون۱۰۰)
۲- از آنجا که وحی از عالم بالا بر نفس پیامبر فرود می اید در لحظه دریافت وحی در هوشیاری کامل به سر می برد و نسبت به صحت آنچه دریافت می کند یقین حاصل می کند و از مرتبه علم الیقین و عین الیقین نیز عبور کرده به مرتبه«حق الیقین» می رسد. اما در سایر تجربه های باطنی این یقین حاصل نمی شود لذا شیاطین قدرت نفوذ در وحی پیامبران ندارند ولی زمینه نفوذ در سایر تجربه های باطنی برای آنها فراهم است. به همین لحاظ منشأ وحی و الهام بر پیامبان کاملا روشن و واضح است اما منبع و منشأ الهام در سایر تجربه های باطنی بر الهام گیرنده پوشیده و پنهان است، در نتیجه پیامبران هرگز در گرفتن پیام آسمانی دچار حیرت و اشتباه نمی شوند، زیرا بر منشا وحی آگاهی حضوری کامل دارند. (معرفت/علوم قرآنی۲۴) این تفاوت را از سخن امام صادق(علیه اسلام) می توان دریافت که در پاسخ زراره، چگونگی اطمینان پیامبر در دریافت های وحیانی را تشریح نموده است: «هرگاه خداوند بنده ای را برای رسالت بر می گزیند، به او آرامش و وقار ویژه ای می دهد، به گونه ای که آنچه از جانب حق به او می رسد، همانند چیزی خواهد بود که با چشم باز می بیند. » (همان/همان صفحه)
۳- قرآن تاکید می کند که شیاطین شایستگی حضور در مراتب نزول قرآن ندارند در نتیجه قدرت دخل و تصرف نیز از آنها گرفته شده است. لذا می فرماید: و ما تنزّلت به الشّیاطین*و ما ینبغی لهم و ما یستطیعون*انّهم عن السمع لمعزولون*شیاطین این قرآن را فرود نیاوردند*و ایشان را نزد و آنها نمی توانند*به درستی که ایشان از دور نگاه داشته شدگانند*شعراء/۲۱۰ تا ۲۱۲».
۴- قرآن در برابر کسانی که به تأثیر شخصیت پیامبر در تولید قرآن قائل بودند و آیات را، شعرگونه و از تولیدات شخص پیامبر می دانستند موضع گیری کرده و با طرح مسأله«تحدی و مبارزه طلبی»، آن را فرود آمده از آسمان می داند و از آنها می خواهد چنانچه گمان می کنند، قرآن تولید پیامبر است، آنها هم که همچون پیامبر، بشرند، دست به دست هم بدهند و سوره هایی مانند آن بیاورند تا بشری بودن متن روشن شود: ام یقولون افتریه قل فأتوا بغشر سور مثله مفتریات و ادعوا من استطعتم من دون اللّه ان کنتم صادقین. فان لم تستجیبوا لکم فاعلموا انّما انزل بعلم اللّه یا می گویند: این قرآن را خود او ساخته است. بگو ده سوره ساختگی همانند آن بیاورید، و اگر راست می گویید برای این کار، هرکس از غیرخدا را می خواهید فرا بخوانید. چنانچه به شما پاسخ ندادند، بدانید که آیات نازل شده قرآن، به علم خداست. (هود/۱۳ و )۱۴ «بدیهی است که شخصیت پیامبر نیز یکی از مصادیق«دون اللّه» است که مخالفان برای مقابله با قرآن، می توانند از او نیز استمداد جویند تا اثبات کنند که منشأ و خاستگاه قرآن، نفوس بشری است. اما قرآن که به ناتوانی بشر، در آوردن«همانند آن» اطمینان دارد، در انتهای آیات، منشأ و خاستگاه آن را «علم خداوند» معرفی می کند. شخصیصت پیامبر در مس. له«پیامبر شدن»، و حتی در تعیین«زمان ارتباط وحیانی»، هیچ دخالتی نداشته است. درباره شأن نزول آیه تغییر قبله آمده است که پیامبر{/(صلّی اللّه علیه و آله) به جبرئیل گفت: دوست دارم خداوند مرا از قبله یهود به سمت دیگری منصرف نماید، و منظورش کعبه یعنی قبله ابراهیم بود. جبرئیل گفت: من نیز همچون تو از پیش خودم اختیاری ندارم، از پروردگارت درخواست کن تا ترا از قبله یهود به سمت قبله ابراهیم برگرداند. سپس جبرئیل بالا رفت و رسول خدا پیوسته چشم به آسمان می دوخت تا اینکه جبرئیل نازل شد و آیه ۱۴۴ بقره را فرود آورد که می گوید: قد نری تقّلب وجهک فی السّماء فلنولّینّک قبله ترضیها فولّ وجهک شطر المسجد الحرام… نگاه های انتظار آمیز تو را به سوی آسمان می بینیم، اکنون ترا به سوی قبله ای که از آن خشنود می شوی که می گردانیم پس روی خود را به سوی مسجد الحرام بگردان. » (نیشابوری ۳۲)
در عصر نزول، عده ای که از قرآن تلقی بشری داشتند، گاهی آن را از جنیس شعر به شمار می آوردند و گاهی آن را سجع معرفی می کردند، و با این ادعاها، تلاش می کردند آسمانی بودن منشأ و خاستگاه قرآن را نفی کنند، لذا قرآن تأکید می کند که آیات نازل شده، از جانب پروردگار جهانیان است و با تندی زاید الوصفی هشدار می دهد که اگر پیامبر، گفتاری برآمده از نفس خویش را به عنوان«قول خداوند» تلقی می کرد، او را به شدت تنبیه می کردیم: و ما هو بقول شاعر قلیلا ما تومنون. و لا بقول کاهن قلیلا ما
{/تذکّرون. تنزیل من ربّ العالمین. و لو تقوّل علینا بعض الافاویل لاخذنا منه بالیمین. ثمّ لقطعنا منه الوتین. فما منکم احد عنه حاجزین. و این، گفتار شاعری نیست، که کمتر به آن ایمان دارید. و گفتار کاهنی نیست که کمتر از آن پند می گیرید. پیام فرود آمده ای از جانب پروردگار جهانیان است. و اگر او(پیامبر) پاره ای گفتارها بر ما بسته بود، دست راستش را سخت می گرفتیم و رگ قلب او را پاره می کردیم، و هیچ یک از شما مانع از آن نمی شد. الحاقه/۴۱ تا ۴۷» خداوند در این آیات روشن ساخته که اگر پیامبر چیزی بیاورد که ما نگفته ایم، او را خواهیم کشت(زمخشری۶۰۷/۴) و این به معنای این است که پیامبر در ابلاغ پیام صادق است و اگر از پیش خود گفتاری غیر از آنچه به او القاء شده است را ارائه می کرد، خداوند او را از بین می برد. (سید بن قطب۳۶۸۹)
موضع شخص پیامبر در ارتباط با پدیده الهی قرآن، بهترین شاهد بر نفسی نبودن متن قرآن است. او انفصال تام میان ذات تلقین کننده خداوند از بالا و ذات دریافت کننده خویش از پایین را به روشنی ادراک می کرد(حکیم ۱۵۷). قرآن چهره محمد را به عنوان یک چهره فرمان بردار معرفی می کند که در حوزه وحی هیچ اختیاری ندارد و در صورت عصیان از خدای خویش می ترسد. قرآن می فرماید: و اذا تتلی علیهم آیاتنا بینات قال الّذین لا یرجون لقاءنا ائت بقرآن غیر هذا او بدّله قل ما یکون لی ان ابدّله من تلقاء نفسی. ان اتبع الاّ ما یوحی الی انّی اخاف ان عصیت ربی عذاب یوم عظیم آنگاه که آیات روشن ما بر آنها خوانده می شود کسانی که امید به دیدار ما ندارند می گویند: قرآنی جز این بیاور و یا آن را تغییر ده، بگو: مرا نمی رسد که از پیش خودم آن را تغییر دهم. من جز از آنچه بر من وحی می شود پیروی نمی کنم، من اگر نافرمانی کنم از پروردگارم نسبت به عذاب روز رستاخیز بیمناکم یونس۱۵/ و ۱۶ »
۵- تفاوت عمده دیگری که میان دریافت وحیانی پیامبر اسلام با شعر و عرفان وجود دارد این است که پیامبر اسلام در تجربه اتحادی خود، هرچند به کشف تام دست یافت و آیات آیمانی قرآن را از عالم فرشتگان دریافت نمود (زرکشی۲۲۹/۱) اما پس از بازگشت براساس گفتمان رایج و در قالب زبان بشری و با معیارهای معناشناسی مردم سخن گفت و به این وسیله توانست با گفتار، افکار و افعال خلاق خود، واقعیت های عینی جهان را دریابد و تاریخ بشری را تحت تأثیر قرار دهد. این وضعیت دوگانه، مهم ترین تفاوت کشف پیامبرانه را با کشف عارفانه به نمایش می گذارد. اما در تجربه های عارفانه مرد باطنی پس از رسیدن به«تجربه اتحادی» به هدف نهایی خویش دست یافته است و هیچ گونه علاقه ای برای بازگشت به این جهان در وی مشاهده نمی شود و در آن هنگام که بنابر ضرورت باز می گردد، بازگشت او برای جومع بشری منفعتی ندارد(اقبال لاهوری۱۴۳) عارف در تجربه اتحادی خویش نه تنها از اجزای مختلف زندگی اجتماعی که از خویش نیز غایب می شود. (غزالی۵۲) لذا در هنگام بازگشت، به دلیل عدم توجه به دوگونه حالت پیشین و پسین، و تفاوت عالم تجلی که غایب از خلق و خویش است با عالم طبیعت، سخنانی بر زبان جاری می کند که شناسه های آن منطبق بر حالت تجربه اتحادی اوست و بیان آن در قالب زبان و گفتمان جوامع بشری است، در نتیجه گفتمان او را با مشکلات و نگرانی های بسیاری همراه می کند(همان۱۲). ابن عربی در فتوحات مکیه نقل می کند که در هنگام نوشتن خطبه فتوحات، محمد{/(صلی اللّه علیه و آله) را دیده است(حامد ابو زید/چنین گفت ابن عربی۱۲۷). و روزبهان بقلی در توصیف مکاشفات خود می گوید: «در ایام جوانی شبی به نماز مشغول بودم، حق سبحانه با زیباترین صورت از پهلوی من رد شد. او در صورت من خندید و نافه مشکی به جانب من افکند» (روزبهان۱۴۸) این گونه بیان عارفان که آکنده از نماد و اشاره درباره حقایق معرفتی نسبت به عوالم برتر است و قابل انطباق بر عالم طبیعت و گفتمان جوامع بشری نیست، بر زبانی غیر از زبان رایج در میان انسان ها استوار است و زبان مخصوص به خود دارد. مقایسه این گفتمان با گفتمان پیامبران، منحصر به فرد بودن تجربه های پیامبران را به نمایش می گذارد.
استدلال های قرآن مبنی بر عدم دخالت پیامبر در تولید آیات
قرآن برای اینکه مردم گمان نکنند آیات الهی برخاسته از نفس پیامبر است و احیانا جنبه بشری و فرهنگی و اجتماعی دارد، به استدلال منطقی و بیرون دینی نیز می پردازد و اثبات می کند که چینش کلمات قرآن و معانی و مفاهیم گنجانده شده در قالب نوشتاری آیات، به گونه ای است که آن را از هرگونه اتهام بشری بودن مبرا می سازد:
۱- قرآن و شخصیت امی پیامبر اسلام{/(صلی اللّه علیه و آله)
درس ناخوانده بودن پیامبر اسلام و عدم آموزش رسمی و کلاسیک در حوزه ادبیات و علوم حاکم بر جامعه آن روز عربستان و جهان، و نیز عدم ارتباط او با مکاتب علمی و ادبی عصر نزول، زمینه هایی است که قرآن از آنها استفاده می کند برای رد قول کسانی که آیات را قول و گفتار خود پیامبر می دانستند و او را فاعل و تولیدکننده قرآن به شمار می آوردند. مفاهیم قرآن از نظر سطح ادبی و علمی به گونه ای است که با ذهنیات و تجربیات یک عرب درس ناخوانده که تنها به داد و ستدهای معمول اجتماعی عصر خویش پرداخته آنچنان فاصله دارد که جای هیچ تردیدی برای غیر بشری بودن متن بر جای نمی گذارد. لذا قرآن می گوید: و ما کنت تتلو من قبله من کتبا و لا تخطّه بیمینک اذا لارتاب المبطلون» و پیش از این تو هیچ کتابی نمی خواندی و با دست خود چیزی را نمی نوشتی، و گرنه باطل اندیشان قطعا به شک و تردید می افتادند. عنکبوت۴۸/»
آیه شریفه در مقام اقامه حجت بر حقانیت قرآن است، و می خواهد اثبات کند که این کتاب از ناحیه خدا نازل شده است(طباطبایی۲۱۹/۱۶) به همین لحاظ در عین اینکه حقایقی در اختیار پیامبر گذاشت که هیچ انسانی به آن دست نیافته است و او را در کمال عقل و فهم قرار داد شرایط اجتماعی او را به گونه ای تقدیر نمود که با هیچ خطی آشنا نشود تا غیر بشری بودن مت قرآن آشکار شود(فخر رازی۳۸۱/۱۵)
دکتر بوکای نوینسده مسیحی که با نگاهی علمی وارد متن قرآن شده است، پس از تطبیق آیات قرآن با دستاوردهاین علمی دنیای معاصر، مطالب قرآن را در سطحی ارزیابی می کند که نه تنها درس ناخوانده بودن پیامبر اسلام بلکه بشر بودن پیامبر ار دلیل بر این امر می داند که مضامین و محتوای قرآن نمی تواند برخاسته از ذهن بشر قرن هفتم میلادی باشد. وی می نویسد: «نکاتی که از جنبه علمی در قرآن مورد ملاحظه قرار می گیرند، این نتیجه را به دست می دهد که تصور این مطلب ممکن نیست که بشری در قرن هفتم میلادی توانسته باشد درباره موضوعاتی متنوع، به عرضه افکار و معانی و ایده هایی بپردازد که با مفاهیم دوره خودش سازگار نباشد، اما با اطلاعات و مطالبی مطابقت نماید که قرن ها بعد اثبات می گردند. به نظر من، این کتاب یعنی قرآن، مبدا و منشا بشری ندارد. » (بوکای۱۷۴)
۲- وجود اختلاف در متون بشری
قرآن تاکید می کند که متون بشری پیوسته با اختلاف در متن و تفاوت در سطح معنا، و تضاد یا تناقض در گزاره ها مواجه است اما از آنجا که آیات قرآن منشا و خاستگاه بشری ندارد و برخاسته از علم خداوند است لذا از این نقص مبراست و در آیات آن هیچ گونه اختلافی مشاهده نمی شود: افلا یتدبّرون القرآن و لو کان من عند غیر اللّه لوجدوا فیه اختلافا شدیداآیا در قرآن تدبر نمی کنند. چنانچه از جانب غیرخدا بود هرآینه در آن اختلاف بسیاری می دیدند. نساء۸۳/»
علامه طباطبایی در توضیح این استدلال قرآن می نویسد: «هیچ انسانی ینست که مشاهده نکند هرروز عاقل تر از دیروز است. هر عملی یا صفتی که از او ناشی می شود یا تدبیر و رایی که دارد در مرحله بعدی محکم تر و متین تر از مرتبه اول است. حتی کاری که امتداد وجودی جزئی داشته باشد مثلا نوشته ای که نویسنده می نویسد یا شعری که شاعر می گوید و… در همه اینها می بنیم آخرش بهتر از اول، و قسمت هایی از آن بهتر از قسمت های دیگر است. پس یک انسان در امور نفسانی و در کارهایی که انجام می دهد سالم از اختلاف نیست. این یک ناموس کلی است که در انسان و کائنات مادون او که همگی تحت سیطره تحول و تکامل عمومی هستند، جاری است. » (طباطبایی۳۱/۵)
۳- تأخیر در نزول وحی(فترت وحی)
مورخان نوشته اند که وقتی نخستین آیات بر پیامبر اکرم نازل شد برای مدتی که بین سه روز تا سه ماه اختلاف نظر است، نزول وحی قطع گردید ک
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.