

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز)
224,700 تومان قیمت اصلی 224,700 تومان بود.169,200 تومانقیمت فعلی 169,200 تومان است.
تعداد فروش: 47
فرمت فایل پاورپوینت
ارائهی فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز) – تجربهای خاص و متمایز!
پاورپوینتی حرفهای و متفاوت:
فایل فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز) شامل ۱۲۰ اسلاید جذاب و کاملاً استاندارد است که برای چاپ یا ارائه در PowerPoint آماده شدهاند.
ویژگیهای برجسته فایل فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز):
- طراحی خلاقانه و حرفهای: فایل فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز) به شما این امکان را میدهد که مخاطبان خود را با یک طراحی خیرهکننده جذب کرده و پیام خود را به بهترین شکل انتقال دهید.
- سادگی در استفاده: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز) به گونهای طراحی شدهاند که استفاده از آنها بسیار آسان باشد و نیاز به تنظیمات اضافی نداشته باشید.
- آماده برای ارائه: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز) با کیفیت بالا و بدون نیاز به ویرایش، آماده استفاده هستند.
کیفیت تضمینشده با دقت بالا:
فایل فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز) با رعایت بالاترین استانداردهای طراحی تولید شده است. بدون نقص یا بهمریختگی، تمامی اسلایدها آماده برای یک ارائه بینقص و حرفهای هستند.
نکته مهم:
هرگونه تفاوت احتمالی در توضیحات ممکن است به دلیل نسخههای غیررسمی باشد. نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز) با دقت و حرفهای تنظیم شده است.
همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز) را دانلود کنید و ارائهای حرفهای و تأثیرگذار داشته باشید!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل سیاست دینی خسرو دوم (پرویز- ابرویز) :
رویدادهای ایران در نیمه دوم سده ۶ و اوایل سده ۷میلادی، در آثار گروهی از مولفان ایرانی و غیره ایرانی آمده است. گذشته از آن، در خزاین و بایگانی های دربار ساسانی، اسناد، فرمان ها، پیمان ها و زندگینامه ها نگاهداری می شده اند. ظاهرا در روزگار پادشاهی خسرو اول انوشیروان کوشش هایی برای تدارک تاریخ ایران صورت گرفت که شامل روایت هایی درباره شاهان بوده است (کلیما، ۱۹۵۹: ۵۶). نامه تنسر،[۱] یکی از آثاری بود که مطالب آن را به سال های ۵۵۷ تا ۵۷۰ م. مربوط دانسته اند (کولسینکوف، ۱۹۷۰ تا ۱۸)؛ ولی گرینیاسچی – پژوهشگر ایتالیایی – تاریخ نگارش این اثر را پس از سال ۶۳۲ م. نوشته است (۱۹۶۶: ۹-۸).
شماری از نوشته های عهد ساسانی از جمله «مزدک نامک» که انگیزه نگارش آن دفاع از آیین مزدایی بوده، باقی نمانده است. دیگر از آثار مربوط به اثر مورد نظر ما، کتاب «بهرام چوبین نامک» است که از روی نوشته های عربی و نیز شاهنامه فردوسی از آن آگاهیم. از آثار ایرانی دیگر می توان به خوتای نامک (خداینامه) اشاره کرد که گویا روزبه (عبدالله بن مقفع) آن را از پارسی میانه به عربی ترجمه کرده بود. حمزه اصفهانی، از وجود هشت ترجمه تاریخ ایران نام برده است که جز از ابن مقفع، محمد بن جهم برمکی، زادویه بن شاهویه اصفهانی، محمد بن بهرام مطیار اصفهانی، هشام بن قاسم اصفهانی، بهرام بن مردانشاه از ولایت فارس بدین کار پرداخته بودند (حمزه بن حسن اصفهانی، ۱۳۴۶: ۷).
در میان آثار عربی می توان به کتاب «المعاریف» عبدالله بن مسلم بن قتیبه، «اَخبار الطِّوال» دینوری، «تاریخ یعقوبی»، «تاریخ طبری»، «ترجمه تاریخ طبری» از بلعمی، «تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء» حمزه اصفهانی، «فارسنامه» ابن بلخی، «نِهایت الإِرَب» از مولفی ناشناخته، «مُجمِل التواریخ» و دیگر آثار اشاره کرد که شمار آنها اندک نبوده است.
از میان مآخذ خارجی می توان از «تاریخ تئوفیلاکتوس» سیموکاتا، «تاریخ سبئوس» نویسنده ارمنی، «اخبار سریانی» سده (۷ م.) از مولفی ناشناخته و جغرافیای منسوب به موسی خورنی و یا آنانیاشیراکاتسی[۲] نام برد.
برای موضوع مورد نظر، شاهنامه فردوسی اثر ارزشمندی در زمینه تاریخ فرهنگ ایران است. گرچه فردوسی منظومه مربوط به روزگار ساسانیان خود را تاریخ نامیده است، نمی توان شاهکار برجسته او را همانند آثار طبری، یعقوبی، دینوری و دیگر مورخان، اثری صرفا تاریخی نامید. فردوسی از مطالب تاریخی به شیوه خود بهره گرفته و گاه رویدادهای تاریخی را از زمانی به زمان دیگر منتقل کرده است. به عنوان نمونه، او بسیاری از رویدادهای پیکار با رومیان را که به روزگار شاپور اول –پادشاه ساسانی– مربوط بوده، با دوران پادشاهی شاپور دوم مرتبط دانسته است. در واقع، این شاعر بزرگ بیش از هر چیز به تاریخ ایران توجه داشته است.
اردشیر پاپکان –بنیادگذار دولت ساسانی– پس از پدر و جدش، از سال (۲۰۸ تا ۲۲۷م.) بر استخر فارس حکومت داشت و از این سال، دولت ایران ساسانی را بنیاد نهاد که تا مرگ یزدگرد سوم –حدود ۴۳۴ تا ۶۶۱ م.– ادامه یافت. طی این مدت، حدود ۲۶ پادشاه بر ایران فرمان راندند. فردوسی ۱۸۴۰۱ بیت از شاهنامه را به دوران پادشاهی ساسانیان اختصاص داده است. (در این مقاله از متن شاهنامه فردوسی چاپ مسکو استفاده شده است. ر. ش. به ج ۷، ۸ و ۹) از این مجموعه، ۱۱۲۵۱ بیت تنها مربوط به دوران فرمانروایی سه پادشاه است: ۲۶۰۰ بیت مربوط به دوران پادشاهی وهرام پنجم (بهرام گور)، ۴۵۲۶ بیت به دوران خسرو اول انوشیروان و ۴۱۲۵ بیت مربوط به دوران پادشاهی خسرو دوم (پرویز). فردوسی به تواتر تاریخی رویدادها کمتر توجه داشته و خود را اسیر محدودیت های زمانی نکرده است. او بیشتر به سخنان شاهان، شرح قهرمانی ها، دلاوری ها، صفات قهرمانان و جلال و شکوه شاهان پرداخته که در نوع خود بسیار مهم و سودمند است. سیاست دینی خسرو دوم، از جمله مسایلی است که فردوسی در باب آن اظهار نظر های جالبی کرده است که در جای خود، ضمن مقایسه با آثار مورخان، بدانها اشاره خواهد شد. دربار موضوع مورد نظر، جا دارد به پژوهش های بسیار ارزشمند محققان عصر ما چون تئودور نولدکه، آرتورکیرستن سن، پیگولوسکایا و لوکونین نیز اشاره و قدر زحمات و خدمات آنان شناخته شود…
به روزگار خسرو انوشیروان، کتاب ها و نوشته های بسیاری در زمینه مسایل فلسفی و دینی از کتابخانه های جهان گردآوری شد. این خود نشانه ای از توجه پادشاه ساسانی به مسایل مذکور بوده است. در میان کتاب های دینی، آثار و نوشته های مرتبط با مسیحیت از جایگاه معینی برخوردار بوده اند. مؤلفان و مورخان، وجود متون یونانی پیرامون مباحثات مذهبی در دربار ساسانی را به اواخر دوران پادشاهی خسرو انوشیروان و عهد فرزندش هرمزد چهارم مربوط دانسته اند. گرچه در بعضی موارد نام های نمایندگان ادیان و مذاهب، جعلی و ساختگی است، با این وصف می توان دریافت که متن ها مربوط به گفت و گو و مناظره میان نمایندگان کلیسای مسیحی و روحانیان زرتشتی در سده ۶ م. و محل وقوع حادثه، دربار ساسانی بوده است (براتکه، ۱۸۹۹: ۲۶۹-۲۶۸).
در سده (۶م.) و پس از آن، مسیحیت میان گروه های محترفه (پیشه وران و بازرگانان)نفوذ یافت. گروه کثیری از بازرگانان و پیشه وران ایرانی، مسیحی بودند. با گذشت زمان، شمار این گروه فزونی یافت. در شهرهای نصیبین، اریبل، کتسفون (تیسفون)، گنده شاپور (جندی شاپور) و غیره مجامع پرجمعیتی از مسیحیان وجود داشتند که دارای کلیساها و اسقف های خاص خود بودند. این اسقف ها بر مجامع دینی مسیحیان نظارت داشتند. در وصیتنامه مارآبای اول -بطریق نسطوری به سال ۵۴۳ م.- مهر و امضای کسانی که دیده می شود که یکی از آنان شخصی با مقام کروگبد با نام وردایاب بوده است. این شخص ریاست پیشه وران را بر عهده داشت. ژ. ب. شابو عنوان کروگبد را chef des ouvriers و maitr des ouvrages (رئیس و سرپرست کارکنان) ترجمه کرده است (۱۹۰۲: ۷۹ و ۳۳۱). شخص دیگری با نام ارداک فرزند شیلا با عنوان رئیس نقره کاران معرفی شده است (همان، ص ۸۰ -۷۹ ). در بعضی نوشته ها از جمله داستان هزار و یک شب که از زبان پارسی میانه (پهلوی) به عربی ترجمه شده بود، به عنوان هایی چون شیخ زرگران، شیخ بزازان، رئیس التجّار و از این قبیل بر می خویم که به احتمال بسیار، ترجمه ای از عنوان های رایج در زبان پارسی میانه بوده است. بدین روال، وجود گروه کثیری از مسیحیان در جامعه ایرانی ایجاب می کرد که دولت ساسانی -از دیدگاه سیاسی- توجه بیشتری به مسیحیت مبذول دارد (لوکونین، ۱۹۸۷: ۱۸۷).
[سیاست دینی انوشیروان]
در روزگار خسرو انوشیروان و پس از او به موازات اعمال فشار بر مسیحیان، نمونه هایی از تساهل و مدارا نیز وجود داشت. به عنوان نمونه، اسقف ها اجازه ورود به دربار شاهی را داشتند و می توانستند شخصا تقاضاهای خود را به شاهنشاه عرضه کنند. شاهنشاه نیز به منظور ایجاد ارتباط با دولت امپراطوری روم شرقی و شناخت هرچه بیشتر، از آگاهی های این گروه بهره می جست. طبری پیرامون سیاست دینی هرمزد چهارم نوشت که هیربذان نامه ای به او نوشتند و خواستند که مسیحیان را تباه گرداند. هرمزد در پاسخ آنان نوشت: «چنان که تخت ما به دو پایه پیشین قوام نگیرد و دو پایه پسین نیز باید، پادشاهی ما نیز با تباه کردن نصارا و پیروان دین های دیگر که به دیار ما جای دارند، استوار نشود. از ستم به نصارا دست بدارید و به کارهای نیک پردازید تا نصارا و اهل دین های دیگر ببینند و شما را سپاس کنند و به دینتان راغب شوند.»(طبری، ۱۳۵۲: ۷۲۵).
از روایات نسطوری چنین برمی آید که هرمزد چهارم به مسیحیان نسطوری عنایت خاصی داشته و از این رهگذر روحانیان زرتشتی را رنجانده است (نولدکه، ۱۳۵۸: ۴۱۷). رابطه هرمزد چهارم با مسیحیان تا بدانجا پیش رفت که اجازه داد مجلس اسقف های مسیحی در ایران برگزار شود. در قطعنامه شورای اساقفه ایران به سال (۵۸۵ م.)، هرمزد شاهنشاهی نیکوکار، پیروزمند، صلح دوست و انسان دوست، صاحب و فرمانروای عالم «مرد عالمین» معرفی شده است (شابو، ۱۹۰۲: ۱۳۱- ۱۳۰ )؛ ولی در مورد خسرو پرویز، تفاوت هایی میان عنوان های او و پدرش مشهود است. در قطعنامه شورای اسقف های مسیحی به سال (۵۹۶ م.) ، تنها عنوان «شاهنشاه پیروزمند» نیرومند، نیکوکار و صلح دوست» درج است که در آن نسبت به عناوین هرمزد چهارم، اندکی امساک مشاهده می شود (پیگولو سکایا، ۱۹۴۶: ۲۳۸).
در قوانین ایران، کیفر خروج از آیین مزدایی، مرگ بود؛ چنان که در روزگار خسرو اول انوشیروان، ایرانیان سرشناسی که راه ارتداد را در پیش گرفته و به آیین مسیحیت گرویده بودند، به قتل رسیدند. جاثلیق کلیسای مونوفیزیت (یعقوبی) به گناه آنکه کسانی از دودمان شاهی را غسل تعمید داده بود، اعدام شد (نولدکه، : ۴۸۰-۴۷۹).
[سیاست دینی خسروپرویز]
اما در زمان خسرو دوم این قانون گرچه اعمال می شد، تسامحی نیز در آن مشهود بود. به عنوان نمونه، در ایبری (گرجستان ) دو مسیحی را به جرم ارتداد و بازگشت از آیین مزدایی دستگیر کردند؛ امّا یکی از آن دو توانست ثابت کند که از پدر و مادری مسیحی تولد یافته است. وی بی درنگ آزاد شد (همان).
آناستاسیوس قدیس، اندکی پیش از پادشاهی خسرو دوم به عنوان مرتد اعدام شد. او در دادگاه از تکلم به زبان پارسی خودداری کرد، زیرا در دیده او ناپاک می نمود (همان). این گونه سخنان را بعدها در دوره اسلامی نیز کسانی تکرار کردند؛ چنان که بعضی دشنام و قدح به عربی را به مدح فارسی ترجیح می دادند (بیرونی، ۱۳۷۰: ۱۴) و یا در آیینه نمی گریستند تا چهره مجوس نبینند. از زندگینامه ها می توان دریافت که آن گروه از ایرانیان زرتشتی که از آیین خود باز می گشتند، به مجازات های سنگین محکوم می شدند.
در نوشته های اکثر مورخان آمده است که خسرو دوم با پشتیبانی موریکیوس (موریق)-امپراطور روم شرقی-بر بهرام چوبینه پیروز شد و بر اریکه شاهی تکیه زد؛ در نتیجه، میان دو دولت بزرگ آن روزگار، اتحادی پدید آمد. موریکیوس ظاهرا دختر خود ماریا (مریم) را به همسری خسرو روانه ایران کرد. فردوسی، مریم را بانویی خردمند و با رأی و کام نوشته است (۱۹۱۷۱: ج ۹، ص ۹۸). مریم اغلب در جریان اختلاف های دینی، خسرو را یاری می کرد. نمونه این ادعا، ماجرای جامه ای با نشان صلیب است که امپراطور بیزانس برای خسرو فرستاد و از او خواست تا این جامه را بپوشد. خسرو از دیدن جامه نگران شد و به وزیر گفت: «اگر جامه را بپوشم، مرا ترسا خواهند خواند و اگر نپوشم، مایه آزردگی خاطر امپراطور خواهد شد». در ضیافتی که خسرو به احترام ولیعهد و فرمانده سپاه روم بر پا کرد، ضمن داشتن نشانی از آیین زرتشت، جامه قیصر را که نشان صلیب بر آن نقش شده بود، بر تن داشت. این دوگانگی، بر فرستاده قیصر روم -که فردوسی او را نیاطوس نامیده است- گران آمد و در حالی که بر خوان نشسته بود، دست از غذا کشید و این کار خسرو را ستم بر مسیحا نامید. بندوی که بَرسَم در دست داشت و ناظر این رفتار بود، با پشت دست ضربه ای به صورت نماینده امپراطور زد. نیاطوس با قهر ضیافت را ترک گفت و در صدد معارضه برآمد. خسرو که از واقعه نگران شده بود، از همسرش مریم خواست میان آن دو را التیام بخشد، نیاطوس را آرام کند و به وی بفهماند که شاه از آیین خود بازنخواهد گشت. آرامش برقرار شد و فرستاده امپراطور از خسرو عذر خواست (همان، ج ۹، ص ۱۳۲-۱۳۱):
چو مریم برفت این سخن ها بگفت
نیاطوس بشنید و کینه نهفت
هم از کار بندوی دل کرد نرم
کجا داشت از روی بندوی شرم
بیامد به نزدیک خسرو چو گرد
دل خویش خوش کرد زان گفته مرد
نیاطوس گفت ای جهاندیده شاه
خردمندی از مستِ رومی مخواه
تو بس کن به دین نیاکان خویش
خردمند مردم نگردد ز کیش
فردوسی ضمن برائت خسرو می نویسد که اهل خرد دانستند خسرو به احترام رأی قیصر آن جامه را پوشیده است؛ امّا کسانی نیز می گفته اند که خسرو آیین ترسایان را برگزیده است(همان).
به نظر می رسد که این داستان مقرون به واقعیت بوده است؛ زیرا جز از فردوسی و بلعمی، گروهی از مؤلفان ایرانی و عرب و نیز مؤلفی سوریایی که نامش مشخص نیست، به این مطلب اشاره کرده اند (لوکونین، ۱۹۸۷: ۲۵۷). اوتیکیوس مدعی شده است که خسرو دوم به آیین مسیح گروید؛ ولی کریستین سن این ادعا را مردود می شمارد و می نویسد: «راست است که خسرو دوم به کلیسای مسیحی بخشش بسیار کرد، امّا قانون مجازات ارتداد همچنان باقی بود. مسیحیان گرچه به (۱۳۴۷: ۵۱۰ و ۵۱۱). فردوسی نیز شایعه مسیحی شدن خسرو دوم را مردود دانسته است (۱۹۷۱: ج ۹، ص ۱۳۳):
چو بشنید خسرو برآشفت و گفت
که کس دین یزدان نیارد نهفت
کیومرث و جمشید تا کیقباد
کسی از مسیحا نکردند یاد
مبادا که دین نیاکان خویش
گزیده سرافراز و پاکان خویش
گذارم، به دین مسیحا شوم
نگیرم به خوان واژ و ترسا شوم
این داستان که فردوسی آن را به زیبایی ارائه کرده، به گمان بسیار، برگرفته از منابع ایرانی بوده است که بعضی در صداقت خسرو دوم به آیین زردشت تردید روا داشته بودند. طبری و گروهی از مؤلفان به جای نیاطوس در نوشته فردوسی، از تئودوسیوس (ثیادوس) نام برده اند. اظهار نظر مؤلفان درباره تئودوسیوس (ثیادوس ) متفاوت است. گروهی چون طبری (۱۳۵۲: ج ۲، ص ۷۲۵)، مسعودی (۱۳۵۶: ج ۱، ص ۲۶۹) و یعقوبی (۱۳۴۲: ج ۱، ص ۲۰۸)، تئودوسیوس (ثیادوس) را که با گروهی از سپاهیان روم، مریم را به ایران آورده بود، برادر موریکیوس دانسته اند، ولی دینوری او را فرزند موریکیوس معرفی کرده است (۱۳۴۶: ۱۰۰). نولدکه در حالی که می پذیرد تئودوسیوس فرزند موریکیوس بوده است، ضمن اشاره به نوشته یوحنای افسسی (افسوسی) می نویسد: «این پسر در آن هنگام کودکی هفت ساله بوده و تولد او در چهارم اوت ۵۸۳ م روی داده است» (۱۳۵۸: ۴۷۶). دور نیست موریکیوس، این فرزند و ولیعهد خود را به نشانه احترام، همراه مریم به ایران فرستاده باشد. از اشاره طبری چنین برمی آید که اعزام تئودوسیوس (ثیادوس)، جنبه تشریفاتی داشته است. تنها تردیدی که وجود دارد، برادر خواندن او است. وی می نویسد موریکیوس (موریق) «دختر خویش مریم (ماریا) را زن او (خسرو) کرد و پیش او فرستاد و ثیادوس برادر خویش را با شصت هزار سپاه روانه کرد با مردی سرجس (سرگیوس) نام که تدبّر امور کند»(طبری، ۱۳۵: ج ۲، ص ۷۳۳). هرگاه نوشته نولدکه درباره کودک بودن ولیعهد امپراطور روم شرقی(بیزانس) پذیرفته آید، آنگاه می توان چنین دانست که شخص معترض به روش خسرو در مجلس ضیافت، تئودوسیوس نبوده، بلکه سرگیوس (سرجس) فرمانده سپاه روم بوده است.
هسته اصلی این داستانهای تاریخ، مؤید آن است که نزدیکی خسرو پرویز با پیروان آیین مسیح تا بدان پایه بود که موجبات ناخرسندی محافل زرتشتی ایران را فراهم آورد. طبری می نویسد: «پرویز بیست هزار درهم به سپاهیان روم بخشید و ایشان را به سوی موریسیوس (موریکیوس) بازگردانید و به مداین رفت. گویند: پرویز نامه ای به ترسایان نوشت و ایشان را رخصت داد تا کلیساها بسازند و هر کس به جز مجوس که بخواهد، به کیش ایشان درآید» (همان، ص ۴۳۰). چنین به نظر می رسد که مدارای خسرو دوم با مسیحیان، در محافل پیروان آیین مزدایی، نگرانی های بسیار پدید آورد؛ به گونه ای که خسرو پرویز ناگزیر شد به نیای خویش خسرو انوشیروان استناد و چنین استدلال کند که «انوشیروان در پیمان باجی که از قیصر گرفته بود، چنان نهاده بود که قیصر با ایرانیانی که در خاک او باشند، به نیکی رفتار کند و ایشان بتوانند در آنجا آتشکده ها بسازند؛ و قیصر نیز چنین شرطی درباره ترسایان ایران نهاده بود» (همان).
اسنادی پیرامون گفت و گو میان نمایندگان مسیحیت نسطوری و یعقوبی در عهد خسرو دوم وجود دارد که از نویسنده سوریایی ناشناخته است (پیگولو سکایا، ۱۹۳۹: ص ۶۴، ۱۰ ). گمان می رود یاری موریکیوس به خسرو دوم در پیکار با بهرام چوبینه از همان آغاز، مشروط به شرایط از جمله گذشت های شاهنشاه نسبت به مسیحیان ایران بوده است. بنا به نوشته تئوفیلاکتوس سیموکاتا،[۳] دو فرستاده ویژه موریکیوس، اسقف ها دومیتسیانوس میلتی و گریگوریس انطاکی، در ناحیه قسطنطین با خسرو دوم ملاقات کردند و جز گفت و گوهای رسمی، در مذاکرات غیر رسمی شرایط کمک به ایران را با شاه در میان گذاردند که شامل مسایل دینی بود (۱۸۸۷: ۱۹۷). در سال ۵۹۱ م. خسرو پرویز صلیب زرینی را که نیای او کواد (قباد) در پیکار با روم شرقی به غنیمت گرفته بود، همراه با پیامی به کلیسای سرگیوس مقدس در روسار بازپس فرستاد (همان، ص ۱۹۱).
مطالب بسیاری پیرامون سیاست خسرو دوم نسبت به مسیحیان در مآخذ سریانی، ارمنی و یونانی وجود دارد که در مورد بسیاری از آگاهی های مندرج در آنها نمی توان شک و تردید روا داشت (لوکونین، ۱۹۸۷: ۱۸۳). مهمترین اقدام خسرو دوم، اعلام قانون منع پیگرد مسیحیان بود. این قانون بی گمان با خواست دولت روم شرقی در دوران روابط دوستانه میان دو کشور پدید آمد. سبئوس این قانون را به روشنی تحلیل کرده است. بنا به نوشته مؤلف مذکور، بیشتر مسیحیان ایران به آیین نسطوری بودند. در شوش، یکی از اشیای مقدس منسوب به دانیال نبی در محفظه ای مسین و در یکی از خزائن شاهی نگاهداری می شد که ایرانیان آن را «کو-خسرو» می نامیدند. این نام به احترام خسرو اول انوشیروان بدان داده شده بود؛ زیرا انوشیروان مبالغ هنگفتی برای احداث این مکان مقدس صرف کرده بود. سبئوس می نویسد که موریکیوس از خسرو پرویز خواست این محفظه را به روم شرقی بفرستد: «خسرو دستور داد چنان کنند… ؛ ولی مردم همه در آن مکان گرد آمدند و با دعا و گریه از مسیح خواستند که مانع اجرای این اقدام شود». سرانجام تلاش مردم مؤثر افتاد و آن شیء مقدس در ایران باقی ماند(سبئوس، ۱۹۳۹: ۴۵-۴۴).
توجه و عنایت خسرو دوم به مسیحیان در اوایل دوران پادشاهیش، امری طبیعی بود. به نوشته ابن عبری، خسرو سه کلیسای بزرگ بنا کرد که اسقف اعظم انطاکیه آنها را تقدیس کرد و مسیحیت در ایران اوج گرفت (۱۳۲۶: ۲۰). همین مؤلف می نویسد که خسرو «در مدائن دو هیکل و پرستشگاه بنا نمود و یکی از آنها را به نام مارسرجیس (مارسرگیوس) شهید نامگذاری کرد» (ابن العبری، ۱۹۸۳: ۱۵۴). کلیسای سرگیوس در میان مسیحیان و یونان و غرب آسیا از جمله سوریاییان و عرب ها از اعتبار فراوان برخوردار بود (سوواجت، ۱۹۳۹: ۱۳۰-۱۱۵). پس از آنکه ک. ریکیوس -امپراتور بیزانس- خسرو دوم را در پیکار با بهرام چوبینه -فرزند برگشنسپ- یاری کرد، خسرو صلیب زرینی را همراه با نامه ای برای کلیسای سرگیوس مقدس فرستاد و در آن نامه خود را شاهنشاه و فرزند هرمزد خواند. وی در نامه متذکر شد که یک چند ناگزیر به سرزمین روم رفت. متن نامه در نوشته های اوگرایوس و تئوفیلاکتوس مندرج است(اوگریوس، ۱۹۸۹: ۲۳۵).
نامه دیگر خسرو پرویز با نام سرگیوس مربوط است؛ زیرا سرگیوس برای فرزند آوردن شیرین -همسر خسرو- او را دعا کرده بود. داستان بر این گونه است که شخصی به نام گابریل که پزشک خاص خسرو و شیرین و درستبد یا رئیس پزشکان دربار بود، به منظور آوردن فرزند، شیرین را تحت درمان قرار داد. سرگیوس نیز در کلیسا شیرین را دعا کرد و از خداوند خواست فرزندی به وی عطا کند. ظاهرا درمان های گابریل و دعاهای سرگیوس مؤثر افتاد و شیرین پسری آورد که او را مردانشاه نامیدند(پیگولو سکایا، ۱۹۳۹: ۶۶؛ لوکونین، ۱۹۸۷: ۱۸۴).
[همسران مسیحی خسروپرویز]
درباره همسران مسیحی خسرو دوم، نظر مورخان ایرانی و یونانی متفاوت است. در روایات ایرانی از دو همسر مسیحی خسرو با نام های مریم و شیرین یاد شده است. شیرین همسر محبوب و سوگلی خسرو بود که شرح عشق آن دو در ادبیات فاسی جایگاهی وسیع یافته است. نظامی گنجوی، امیر خسرو دهلوی و تنی چند از شاعران و نویسندگان به شرح داستان خسرو و شیرین پرداخته اند. طبری از بانویی به نام مریم، دختر موریکیوس (موریق )، یاد می کند که همسر خسرو بود (۱۳۵۲: ج ۲، ص ۷۲۵). پیگولو سکایا مدعی است که هیچ یک از مؤلفان یونانی به این نکته اشاره نکرده اند و در نامه ای که تئوفیلاکتوس سیموکاتا ارائه کرده، تنها از یک همسر خسرو با نام شیرین یاد شده است (پیگولو سکایا، ۱۹۴۶: ۲۱۳). نولدکه بر این عقیده است که مؤلفان ایرانی و عرب به درستی از وجود دو همسر مسیحی خسرو پرویز یاد کرده اند. همین مؤلف مطالب مندرج در مأخذ یونانی را چندان جدّی تلقی نکرده و نوشته است که «موضوع این مریم (مار
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.