خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.139,500 تومانقیمت فعلی 139,500 تومان است.
تعداد فروش: 48
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
با فایل فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه یک ارائهی بینقص بسازید!
پاورپوینتی زیبا و کاربردی:
فایل فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه شامل ۵۰ اسلاید کاملاً حرفهای و چشمنواز است که برای ارائهی مستقیم یا چاپ آماده شدهاند.
آنچه فایل فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه را متمایز میکند:
- طراحی مدرن و هدفمند: فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه با ترکیب رنگها و چیدمان هوشمندانه، به انتقال بهتر مفاهیم کمک میکند.
- کاربری راحت و سریع:فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه بدون نیاز به ویرایشهای پیچیده، فقط فایل را باز کنید و ارائه دهید.
- کیفیت بالا برای نمایش: همهی اسلایدها با رزولوشن مناسب و ساختاری منظم آماده ارائه هستند.
ساختهشده با دقت و استانداردهای بالا:
فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه با رعایت جزئیات طراحی شده تا در هر محیطی بدون مشکل نمایش داده شود. هیچگونه بهمریختگی یا ایرادی در اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه وجود ندارد.
تذکر:
در صورت مشاهدهی تفاوت در کیفیت، احتمال استفاده از نسخههای غیراصلی وجود دارد. نسخه معتبر فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه با دقت توسط تیم طراحی آماده شده است.
همین حالا دانلود کن و با فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه مخاطبهات رو تحت تاثیر قرار بده!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل اسارت و صحنه فجیع شکنجه :
اسیر شدن همیشه دردهایی به دنبال دارد، اما رنج اسارت برای زنان سخت تر است. زنانی که اسیر کلاه قرمزی های عراق شدند، ناگفته های زیادی از خاطرات تلخ در اتاق های تاریک و بدون نور، تا قایم کردن اسامی پاسداران زیر زبان، ثبت خاطرات با قرص معده، اعتصاب غذا و پس فرستادن کفش آدیداس و هزاران مورد شکنجه در خاطر دارند.
۲۶ مرداد، بیست و هشتمین سالگرد بازگشت اولین گروه آزادگان به خاک وطن است. آنهایی که برای دفاع از خاک، دین و ملت خود مقابل دشمن متجاوز به جبهه ها شتافتند گاه حتی نوجوان بودند و شانه هایشان بار اسارت را بر گرده گرفت تا سرشان مقابل خصم خم نشود، نکند دیگران گمان برند ایران و ایرانی انقلاب شکوهمندشان ضعیف شده است. همه به مرزها رفتند تا دفاع کنند.
«حلیمه آزموده» یکی از زنان آزاده این دوران است، او می گوید: جوانی کم سن و سال بودم، ۱۹ تا ۲۰ ساله؛ درسم تازه تمام شده بود. اهل آبادان هستم و در بیمارستان سوم شعبان این شهر مشغول فعالیت بودم. جنگ شروع شد یک راکت به بیمارستان ما زدند پیشنهاد داده شد که هر هفته تعدادی از نیروهای بیمارستان به مرخصی بروند تا به یکباره همه نیروها کشته نشوند.اول از همه زنان باردار را در اولویت قرار دادند و از آبادان خارج کردند. آن زمان من به مامایی مشغول بودم و بسیاری از زایمان ها را در بیمارستان انجام می دادم. تا ۲۶ مهر ۵۹ آبادان بودم، پس از آن به شیراز برای دیدن خانواده ام رفتم.
زمانی که خاطرات آن دوران را پس از ۳۸ سال بازگو می کند، این جمله را با آهی سرد و بسیار ناراحت کننده به زبان می آورد که «خاطرات آن زمان بسیار تلخ است». نوزادی را دیدم که روده اش آویزان بود، زن، مرد، بزرگ و کوچک زخمی می شدند، قلب مردی را دیدم که از پشت کمرش تاب تاب می زد و هنوز بعد از این سال ها تپش قلبش جلوی چشمانم است. آن زمان مجرد بودم. چند روزی به دیدار خانواده ام در شیراز رفتم، اما تحمل نداشتم چون این وقایع وجود داشت من در کنار خانواده ام باشم؛ همیشه وضعیت قرمز بود وحشت زیادی داشتم، در نهایت به آبادان برگشتم چون یک عده از همشهری های من زیر توپ، تانک و خمپاره بودند. خانواده ام تمایلی به بازگشت من به آبادان نداشتند، اما به آبادان بازگشتم و در این بازگشت در ۹ کیلومتری آبادان اسیر شدم. عراقی ها پیش روی کرده بودند. دلمان آرام نمی گرفت به همین دلیل در بهت و ناباوری از طریق مرز زمینی به سمت آبادان رفتیم. اگر چه همه می گفتند که شهر در حال سقوط است، اما به سمت آبادان رفتم. ۱۹۰ نفر مرد و من به عنوان تنها زن اسیر شدیم و کلاه قرمزی های عراقی با یک دستگاه ولوو بزرگ ما را سوار کردند.
خاطرات بسیار تلخ
چهار زن ایرانی اسیر کلاه قرمزی های عراقی شدند. اول «فاطمه ناهیدی»، سه روز بعد «شمسی بهرامی» و «معصومه آباد» و در نهایت تکه چهارم این پازل «حلیمه آزموده» بود که به عنوان یکی از زنان اسیر به جمع زنان اسیر اضافه شد. پازلی چهار تکه که تکه های آن هر سه روز یکبار آمدند، تا در نهایت این پازل تکمیل شد.
اسامی پاسداران را زیر زبانم قایم کردم
آزموده می گوید: مرا به «تنومه» عراق نزدیک بصره بردند. من تا حدودی عربی بلد بودم کلاه قرمزی های عراق مدام می گفتند که پاسداران را شناسایی کنید. یکی از نیروهای ایرانی از بچه ها خواست که نشانه های پاسداری را از روی دوش یا سرشانه هایتان بکنید. یکی از عراقی ها می گفت که شما عجم ها را می کشیم، اعدامتان می کنیم.
«قرار بود من و یک پسر بچه ۱۰ ساله را به آبادان برگردانند، اما به قولشان عمل نکردند. عراقی ها از من خواستند که پاسدارها را به آنها معرفی کنم، یکی از عراقی ها روی شقیقه من اسلحه گذاشت و گفت اگر نگویی کدامشان پاسدار است شما را می کشم. اسامی را زیر زبانم قائم کرده بودم، می خواستند بدنم را بگردند تا اسامی را پیدا کنند، اما در نهایت نشد.
وقتی به خودمان آمدیم دیدم در تنومه هستیم یک هفته بدون آب و غذا. حدود ۲۴ ساعت سرپا ایستاده بودیم و به همراه یکصد مرد در یک اتاق نگهداری می شدیم. آقایان جیغ و داد می زدند که اینها زن هستند و درست نیست که اینجا باشند که در نهایت پاسخ آنها را دادند و ما را با ماشین استخبارات به بغداد بردند.
در آن زمان یک سال و هفت ماه در اسارت بودیم. در سلول هایی به رنگ قرمز بدون هیچ نوری به طوری که صورت همدیگر را نمی توانستیم ببینیم. فقط زمانی که در سلول باز می شد، هاله ای از هم سلولی ها مشخص می شد. از داخل یک دریچه کوچک به ما غذا می دادند غذا که نبود آن را می توان «آب رب گوجه فرنگی» نامید برای پختش هم زمانی صرف نشده بود. زخم معده، وبا، حصبه و هر ویروس یا بیماری دیگری در آن مکان وجود داشت. در اتاق ما، چهار خانم بودیم معصومه آباد، شمسی بهرامی، فاطمه ناهیدی و من حلمیه آزموده؛ یک اتاقک ۲ در۲ و چهار طبقه زیر زمین. شاید تصورش سخت باشد اما برخی اوقات تا صبح نمی توانستیم بخوابیم.
صحنه های فجیع شکنجه
آزموده می افزاید: از زیر یا لای در چه شکنجه هایی که ندیدیم. آقایان را شکنجه می دادند؛ یک خلبان از دزفول نیز در میان مردان بود که همیشه شعر «سر پل دزپیل هوای رودخونه، یارم میایه آواز اخونه…» را می خواند که می گفت می شود دوباره دزفول را ببینم. من وقتی صدایش را شنیدم گفتم حتما دزفول را می بینی و وقتی متوجه شد که من یک دختر ایرانی اسیر هستم خیلی خوشحال شد، به همین دلیل هر روز با هم ارتباط داشتیم. اما چیزی که خیلی آزاردهنده بود صحنه های فجیع شکنجه آقایان بود.
در سلول های خودمان رمز مورس را اختراع کردیم، با زدن روی دیوار به سلول های کناری برخی چیزها را یادآوری می کردیم. یا با ظرف پلاستیکی شروع به خواندن حروف الفبا می کردم و ۳۲ حرف را می گفتم و وقتی عراقی ها متوجه می شدند می گفتند حلیمه خسته حلیمه بسه. کم کم با انگشت به دیوار می زدیم و مورس را همیشه اجرا کردیم.
در اعتراض به رفتار عراقی ها اعتصاب غذا کردیم، اعتصاب غذای ما ۲۰ روز طول کشید، آنها ما زنها را هم کتک زدند تا اعتصاب را بشکنیم، روز هفتم اعتصاب به حدی من را کتک زدند که به من سرم زدند، دست و پایم را بستند اما دوباره من ادامه دادم، هرکاری کردند فایده نداشت. در نهایت من را از بقیه خانم ها جدا کردند. من را به اتاقی بردند که یک زن فلسطینی، یک خانم خواننده به اسم نوال و یک پرستار هندی بودند اینها زندانیان سیاسی در عراق بودند.
بالاخره خانم آباد و بهرامی را در یک سلول و خانم ناهیدی را به سلولی جداگانه بردند. پس از ۲۰ روز از اعتصاب غذا ما را به بیمارستان الرشید بردند. جای تاریک و بدی بود و یک سال و هفت ماه نیز در زندان الرشید بودیم و پس از آن ما را به پادگان الرشید بردند. در نهایت چهار سال اسارت ما طول کشید.
سربازان عراقی همیشه ما را تهدید می کردند که شما را می کشیم. یکی از سربازان که خیال می کرد ما با سیم سر سربازان عراقی را بریده ایم به من گفت ما شما را می کشیم. من به آنها گفتم که من این کار را نکرده ام. در نهایت سرگرد ناجی که فرمانده آنجا بود آمد و با لهجه خیلی غلیط عربی حجازی به ما گفت شما با این اعتصاب خودتان را می کشید و من گفتم شما وارد مملکت ما شدید و ما را می کشید چرا دادگاه برای ما تشکیل نمی دهید. طبق قوانین بین المللی ما زنان که اسیر جنگ هستیم باید آزاد شویم.
ثبت خاطرات با قرص معده روی دیوار
آزموده اضافه می کند: اسارات ما سال ها طول کشید. پس از تنومه و زندان الرشید ما را به موصل و الانبار بردند. الانبار نزدیک بغداد بود؛ اتفاقاتی که در این مکان ها رخ داد غیرقابل تصور بود. زمان اعتصاب غذا حتی ما را با باتوم می زدند تا حدی که خون از بدن مان خارج می شد و دقیقا فیلم های کارتنی زمان بچگی برایمان تداعی می شد مانند یکی از کارتن ها که ستاره ها دور سرشان
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.