

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی
224,700 تومان قیمت اصلی 224,700 تومان بود.169,200 تومانقیمت فعلی 169,200 تومان است.
تعداد فروش: 61
فرمت فایل پاورپوینت
دانلود و استفاده از فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی – تجربهای بینظیر در ارائه!
پاورپوینتی شیک و استاندارد:
فایل فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی شامل ۱۲۰ اسلاید طراحیشده با دقت بالا است که کاملاً آماده برای ارائه یا چاپ در PowerPoint میباشد.
چرا فایل فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی گزینهای عالی است؟
- گرافیک حرفهای و جذاب: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی با طراحی مدرن و چشمنواز، پیام شما را به بهترین شکل منتقل میکنند.
- کاربری آسان: ساختار این پاورپوینت بهگونهای است که استفاده از آن بدون نیاز به تغییرات پیچیده ممکن باشد.
- آماده استفاده: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی از قبل تنظیمشده و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.
تضمین کیفیت و دقت بالا:
این مجموعه بر اساس بالاترین استانداردهای طراحی ساخته شده است و کاملاً منسجم و بدون اشکال، مناسب برای ارائههای حرفهای میباشد.
نکته قابل توجه:
برخی نسخههای غیررسمی ممکن است تغییراتی داشته باشند. این نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی با دقت و کیفیت بالا طراحی شده است.
همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی را دریافت کنید و یک ارائه بینظیر داشته باشید!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی :
مقدمه
فعالیّت های پیامبر (ص) در مدینه نمایانگر گونه ای خاص از اعمال قدرت در عرصه زندگی عمومی مردم است. از سوی دیگر، پیامبر (ص) آورنده شریعت اسلام ومجری احکام آن در میان مردم بود. ملاحظه این دو واقعیّت در زندگی آن حضرت، پرسش از نسبت میان اعمال قدرت وی با شریعتی که ابلاغ کرده را به پرسشی اساسی تبدیل می کند. هرگونه نسبتی که میان این دو در سیره سیاسی پیامبر (ص) برقرارگردد، از اهمیّت بنیادین در زندگی سیاسی اجتماعی مسلمانان برخوردار خواهد بود. ضرورت الگوگیری از رفتار سیاسی ایشان این اهمیت را بیشتر نمایان می سازد.
مناسبات شریعت با قدرت در سیره سیاسی پیامبر (ص) در سطوح مختلف قدرت و اعمال آن قابل بررسی است. سرشت و ماهیّت قدرت، اهداف قدرت، ساختار نظام سیاسی و شیوه ها و سازوکارهای اعمال قدرت پیامبر (ص) از یک سو، سرشت و ماهیّت شریعت، اهداف شریعت و شیوه ها و سازوکارهای تحقق شریعت پیامبر (ص) از سوی دیگر، مناسبات قدرت و شریعت در سیره وی را شکل می دهند. به عبارت دیگر، نسبت مذکور دو سویه بوده، ارتباطی متقابل میان این دو برقرار است. با این وجود به نظر می رسد، قدرت در سیره سیاسی پیامبر (ص) تابعی از شریعت است. از این رو، ابتدا باید به بررسی نسبت شریعت با قدرت پرداخته، ماهیت و خصلت شریعت اسلام را از حیث ارتباط آن با قدرت بررسی می کنیم و سپس بر اساس آن نسبت قدرت با شریعت را در سیره سیاسی پیامبر (ص) تبیین می نماییم.
۱- نسبت شریعت وقدرت
در آغاز بحث این پرسش اساسی مطرح می شود که آیا شریعت اسلام، شریعتی سیاسی است؟ و آیا میان شریعت اسلام وسیاست پیوندی وجود دارد؟ پاسخ به این پرسش سرشت و ماهیت شریعت اسلام را نشان می دهد که بر اساس آن می توان اهداف شریعت را توضیح داده، در نهایت سازوکارهای لازم برای تحقق اهداف مذکور را بیان کرد.
الف) ماهیت شریعت اسلام
اکثر اندیشمندان و صاحب نظران مسلمان شریعت اسلام را ذاتاً سیاسی می دانند. آنان اگر چه از دلایل متعدد برون دینی برای اثبات این مدعا استفاده می کنند، اما بیشتر با مراجعه با آیات قرآن تلاش می کنند سیاسی بودن شریعت اسلام را ثابت نمایند. استدلال به آیات قرآن با رویکردی درون دینی از اهمیت اساسی در این بحث برخوردار است، در این جا به برخی از این آیاتِ مورد استدلال اشاره می کنیم.
در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که «حاکمیت» را از آن خداوند معرفی می کند و از این طریق بنیان حکومت و حاکمیت در اسلام را بر اراده الهی قرار می دهد؛ از جمله در آیات زیر:
ان الحکم الاّ لله؛[۱] حکم و فرمان تنها از آن خداوند است.
و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الفاسقون؛[۲] و کسانی که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمی کنند، فاسقند.
… و إن أحکم بینهم بما أنزل الله و لا تتّبع أهواءهم و أحذرهم ان یفتنوک عن بعض ما أنزل الله إلیک… [۳]؛ و در میان آنها طبق آنچه خداوند نازل کرده، داوری کن واز هوس های آنان پیروی مکن و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که خدا برتو نازل کرده، منحرف سازند.
آیات مذکور بر اصل «حاکمیت الهی» به عنوان مهم ترین اصل حاکم بر اندیشه سیاسی اسلام دلالت می کنند. به گفته برخی محققان معنای این آیات چنین است که خدای تعالی به عنوان قانون گذار به حاکم – چه پیامبر یا امام باشد یا غیر آن دو از کسانی که شرایط حاکم اسلامی را دارند – حق حکومت قانونی در میان مردم را داده است تا در میان مردم به آنچه خدا فرموده حکم کنند. [۴]این اصل به دیگر سخن بیانگر اصل «ربوبیت الهی » است که در برخی دیگر از آیات نیز به آن اشاره شده است. برای نمونه در سوره اعراف می خوانیم:
إنّ ربکم الله الذی خلق السموات و الأرض فی سته ایّام ثم استوی علی العرش یغشی اللیل النهار یطلبه حثیثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بأمره الا له الخلق و الامر تبارک الله رب العالمین؛[۵] پرورگار شما خدایی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش (مقام تدبیر امر اشیا) برآمد، شب را با روز می پوشاند، در حالی که روز، شتابان شب را می جوید و (نیز) خورشید و ماه و ستارگان را بیافرید در حالی که رام فرمان اویند، همانا از آن اوست آفرینش و امر، پر برکت است پروردگار جهانیان.
در این آیه «خلق» ناظر به شأن «خالقیت» و «امر» ناظر به شأن «ربوبیت» است. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه به این دو این گونه اشاره می کند:
خلق به حسب لغت به معنای سنجش و اندازه گیری چیزی است برای این که چیز دیگری از آن سازند و در عرف این در معنای ایجاد و ابداع بدون الگو استعمال می شود. امر گاهی به معنای شأن بوده و جمع آن «امور» است و گاهی هم به معنای دستور دادن و وادار کردن مأمور به انجام کار مورد نظر می باشد و بعید نیست که در اصل هم به همین معنا باشد و سپس به صورت اسم مصدر استعمال می شود و به معنای نتیجه امر و آن نظمی است که در جمیع کارهای مأمور و مظاهر حیات اوست. [۶]
به عقیده وی، صدر آیه «خلق السموات والارض فی سته ایام» درباره خلق و عبارت پس از آن «ثم استوی علی العرش» درباره امر است؛ بنابراین «خلق به معنای ایجاد ذوات موجودات است و امر به معنای تدبیر آنها و ایجاد نظام احسن در بین آنهاست». [۷]
در آیه ای دیگر نیز در این باره می فرماید:
قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا وبینکم الاّ نعبد الاّ الله و لا نشرک به شیئآ و لا یتّخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله؛[۸] بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان من و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را – غیر از خدای یگانه – ارباب نگیریم.
در این آیه نیز با انحصاری دانستن شأن ربوبیت الهی، پذیرش ربوبیت غیر خداوند شرک معرفی گردیده است.
پذیرش ربوبیت خداوند به مفهوم پذیرش نقش خداوند در تعیین بایدها و نبایدها در زندگی انسان است. بر اساس این اصل خداوند پس از آفرینش انسان او را به خودش واگذار نکرده، تدبیر زندگی او و از جمله زندگی سیاسی اجتماعی او را انجام می دهد. واضح است که تدبیر خداوند مستلزم قانون گذاری یا همان «حاکمیت تشریعی » است. پذیرش ایده حاکمیت تشریعی به مفهوم پذیرش مرجعیت قرآن در تنظیم زندگی و به طور خاص زندگی سیاسی اجتماعی انسان است.
بنابراین، شریعت اسلام در اصل شریعتی سیاسی اجتماعی است و پیوندی تنگاتنگ میان این شریعت و زندگی سیاسی اجتماعی بر قرار است و بدین ترتیب سرشت و ماهیت شریعت اسلام آشکار می گردد.
ب)اهداف شریعت اسلام
سیاسی بودن ذاتی شریعت اسلام، اهداف سیاسی متعددی را برای این شریعت به دنبال می آورد. برخورداری شریعت اسلام از اهداف سیاسی اجتماعی مستلزم سیاسی بودن آن است. در ادامه بر اساس رویکرد درون دینی – که در نوشتار حاضر بیشتر مورد توجه قرار دارد – به برخی از آیات قرآن اشاره می کنیم و با استناد به آنها به سه مورد از مهم ترین اهداف سیاسی اجتماعی شریعت اسلام می پردازیم:
۱- برقراری عدالت
برقراری عدالت، از دیدگاه اسلام، مهم ترین هدفی است که زندگی سیاسی باید بر اساس آن تنطیم گردد. قرآن کریم ضرورت برقراری عدالت در زندگی عمومی انسان ها را به “برحق” بودن آن مرتبط می سازد و به همین دلیل، نظام هستی را بر پایه عدل معرفی می کند:
شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولواالعلم قائما بالقسط؛[۹] خداوند گواهی می دهد که معبودی جز او نیست وفرشتگان و صاحبان علم (نیز بر این مطلب) گواهی می دهند، در حالی که (خداوند در تمام عالم ) قیام به عدالت دارد.
بر این اساس نظام آفرینش و تدبیر الهی بر پایه اصل عدالت قرار گرفته، ربوبیت خداوند از طریق قانون گذاری و ارسال پیامبران نیز بر این اصل بنا می گردد. به همین دلیل در برخی از آیات هدف اساسی بعثت پیامبران حاکمیت عدالت معرفی شده است:
لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط؛[۱۰] ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.
نکته بسیارمهم در این آیه این است که نازل شدن کتاب و میزان به واسطه بعثت پیامبران، زمینه ساز قیام خود مردم به عدالت دانسته شده است. بی تردید قیام مردم به عدالت، تحقق عدالت را در سطح زندگی عمومی آنان به دنبال دارد. با وجود این برقراری عدالت در جامعه بی نیاز از حاکم عادل دانسته نشده و به همین دلیل معیار مشروعیت حکومت «عادل بودن» آن معرفی شده است:
و إذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انّی جاعلک للناس إماماً قال و من ذرّیتی قال لا ینال عهدی الظالمین؛ [۱۱] و هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم. ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده ). خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد.
دقت در مفهوم این آیه از یک سو بر امانت و پیمان بودن حکومت در قرآن دلالت دارد، و از سوی دیگر معیار شایستگی برخورداری از این منصب را ستمکار نبودن یا عادل بودن معرفی می کند.
با توجه به آیات مذکور می توان به این جمع بندی رسید که از دیدگاه قرآن برقراری عدالت در زندگی عمومی انسان ها نیازمند قانونی عادلانه (شریعت الهی) و حاکم عادل (امام وپیمان امامت الهی) است. اما همان طور که اشاره شد، در بینش قرآنی خود مردم مأمور اجرای عدالت در جامعه تلقی می شوند. اهمیت این مسأله به گونه ای است که قرآن در خطابی عمومی می فرماید:
انّ الله یأمرکم أن تودوا الا مانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل [۱۲]؛ خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید و هنگامی که میان مردم داوری می کنید به عدالت داوری کنید.
عدالت در داوری که در این آیه بر آن تأکید شده است، زیربنای شرعی مهمی برای مفهوم برابری و مساوات در برابر قانون را فراهم می سازد که بر پایه آن می توان به رسمیت شناخته شدن مفهوم «عدالت سیاسی» را مطرح کرد. چنین برداشتی را برای نمونه می توان در برداشت فقهی میرزای نائینی مشاهده کرد. به گفته وی:
حقیقت آن در شریعت مطهره عبارت از آن است که هر حکمی بر هر موضوع و عنوانی که به طور قانونیت و بر وجه کلیت مرتب شده باشد، در مرحله اجرا نسبت به مصادیق و افرادش بالسویه و بدون تفاوت مجری شود.[۱۳]
با توجه به آنچه گذشت، می توان برقراری عدالت را یکی از اهداف اساسی زندگی سیاسی اجتماعی از دیدگاه قرآن دانست.
۲- تحقق آزادی
اصل آزادی از جمله اصول بنیادین در اندیشه سیاسی اسلام است. در اندیشه سیاسی اسلام، یکی از مهم ترین اهداف تأسیس حکومت از بین رفتن موانع رشد و کمال انسان در جامعه و در نتیجه تحقق آزادی در سطوح مختلف زندگی اوست. به همین دلیل اصل آزادی پیوند وثیقی با فرد و قابلیت های وی در زندگی جمعی اش پیدا می کند. مهم ترین قابلیت انسان که بر اساس آن اصل آزادی یک ارزش تلقی می شود، برخورداری وی از عقل ودر نتیجه حق انتخاب گری و حاکمیت بر سرنوشت خویش است.
از دیدگاه اسلام انسان بار امانت الهی را بر دوش می کشد که به وضوح بر برخورداری وی از عقل و آزادی به منظور توانایی تحمل این مسئولیت سنگین دلالت می کند: وانّا عرضنا الامانه علی السموات والارض والجبال فأبین ان یحملنها واشفقن منها وحملها الانسان…؛[۱۴] ما امانت (تعهد، تکلیف و ولایت الهی) را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم آنها از حمل آن روی بر تافتند واز آن هراسیدند، اما انسان آن را بر دوش کشید… .
از دیدگاه اسلام، انسان جانشین خدا در روی زمین است، [۱۵]فطرتی خدا آشنا دارد،[۱۶] شخصیتی مستقل و آزاد دارد،[۱۷] موجودی مختار است که خود می تواند سرنوست خودش را تغییر دهد، [۱۸]و در باره خوبی وبدی شناخت فطری دارد. [۱۹]این ویژگی ها انسان را در جایگاه بسیار رفیعی قرار می دهد و توانایی های لازم را برای پذیرش مقام «خلیفه الهی» برای او فراهم می کند. ویژگی های مذکور، انسان را موجودی سزاوار شکوفایی و کمال می گرداند اما با توجه به امکان برخورد با موانع از یک سو و وجود تمایلات و گرایش های غریزی در او از سوی دیگر، بر اساس آموزه های قرآن یکی از اهداف و رسالت های اساسی پیامبران برداشتن این موانع و آزادسازی او دانسته شده است:
الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراه و الانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحل لهم الطیّبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم …؛[۲۰] همانها که از فرستاده خدا، پیامبر «امّی» پیروی می کنند؛ پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند؛ آنها را به معروف دستور می دهد و از منکر باز می دارد و اشیای پاکیزه را برای آنها حلال می شمرد و ناپاکی ها را تحریم می کند و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها ست (از دوش و گردنشان) برمی دارد… .
باتوجه به چنین رسالتی، خداوند اراده خود را در گزینش آزادانه ایمان انسان ها اعلام می کند و می فرماید:
«و لو شاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا؛[۲۱] و اگر پروردگار تو می خواست تمام کسانی که روی زمین هستند همگی (به اجبار) ایمان می آوردند».
در ادامه این آیه، پیامبر را از اجبار واکراه مردم در ایمان آوردن بر حذر می دارد: «أ فأنت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین؛[۲۲] آیه تو می خواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند».
و در آیه دیگر، پس از آن که پیامبر را تذکّر دهنده معرفی می کند، خطاب به وی می فرماید: «لست علیهم بمصیطر؛[۲۳] و سلطه گربر آنها نیستی (که بر ایمان مجبورشان کنی)».
با توجه به آیات مذکور می توان به این جمع بندی اشاره کرد که شریعت اسلام آزادی انسان را به عنوان یکی از ارزش های زندگی انسان به رسمیّت شناخته ودر زمره رسالت انبیاء قرار داده است.
۳- هدایت و رشد سیاسی
اگر چه تحقق آزادی یکی از مهم ترین اهداف شریعت اسلام است، اسلام هیچ گاه از هدایت انسان ها غفلت نکرده، رسالت اصلی خود را هدایت انسان ها به منظور رساندن آنها به کمال معرفی نموده است. به همین دلیل اسلام در کنار ارائه شریعت، آورنده اخلاقیات نیز است. اخلاقیات اسلام را به دو دسته فردی و اجتماعی (مدنی) می توان تقسیم کرد و ارتباط هر یک از این دو را با شریعت مورد توجه قرار داد. دقت در آموزه های اخلاقی اسلام در حوزه امور اجتماعی به وضوح نمایان گر هدف بودن «هدایت» انسان ها از طریق عمل به شریعت است. در بسیاری از آیات قرآن کریم می توان این هدف گذاری را ملاحظه کرد. برای نمونه خطاب به پیامبر (ص) می فرماید:
فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین؛[۲۴] پس به واسطه رحمت الهی در برابر آنها نرم شدی و اگر تندخو و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها با آنها مشورت کن، پس هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
در این آیه نرم خویی پیامبر (ص) در جامعه سبب اقبال مردم به وی دانسته شده و بدین وسیله بر ضرورت برخورداری رهبری از اخلاق مدنی تأکید شده است. علاوه بر این از پیامبر (ص) در کنار هم دو چیز خواسته شده است: برخورداری از روحیه تحمل و خیرخواهی در قبال مردم در کنار مشورت خواهی از آنان در امور عمومی، و در نهایت تصمیم گیری در امور عمومی را با ضرورت توکل به خداوند همراه ساخته، به این نکته اساسی اشاره دارد که هدف اساسی سیاست و تدبیر جامعه «هدایت» و رشد سیاسی انسان هاست. از سویی از پیامبر (ص) درخواست می شود کارهای ناشایست آنها را نادیده گیرد و طلب بخشش آن کارها را از خداوند نماید، از سوی دیگر از وی خواسته می شود همان انسان ها را در انجام امور عمومی جامعه مورد مشورت خود قرار دهد و با مشورت آنها جامعه را اداره کند. بنابراین می توان به روشنی پیوند سیاست و اخلاق را در این آیه مشاهده کرد. به همین دلیل در آثار و ادبیات سیاسی اندیشمندان اسلامی از سیاست به «تدبیر» تعبیر شده است. برای نمونه خواجه نصیرالدین طوسی در این باره می نویسد:
پس بالضرورت نوعی از تدبیر باید باشد که هر یکی را به منزلتی که مستحق آن باشد قانع گرداند و به حق خویش برساند و دست هر یکی از تعدی و تصرف در حقوق دیگران کوتاه کند وبه شغلی که متکفل آن بود در امور تعاون مشغول کند و آن تدبیر را «سیاست» خوانند. [۲۵]بر این اساس، سیاست به دو قسم کامل و ناقص تقسیم می شود. به گفته وی: یکی سیاست فاضله باشد که آن را امامت خوانند و غرض از آن تکمیل خلق بود و لازمش نیل به سعادت؛ دوم سیاست ناقصه بود که آن را تغلب خوانند و غرض از آن استعباد خلق بود و لازمش نیل به شقاوت و مذمت.[۲۶]
با توجه به آنچه گذشت، پیوند سیاست واخلاق از دیدگاه اسلام و اندیشمندان مسلمان و در نتیجه هدف بودن «هدایت و رشد» انسان ها در شریعت اسلام آشکار می گردد.
ج) سازوکارهای تحقق شریعت
میان سرشت، ماهیت واهداف شریعت با سازوکارهای لازم برای تحقق آنها تناسب وسازگاری خاصی برقرار است. از این رو سیاسی بودن ذاتی اسلام و به رسمیت شناخته شدن اهداف سیاسی در این دین، سازوکارهای سیاسی خاصی را لازم خواهد داشت که مهم ترین آنها «دولت» یا «نظام سیاسی» است. بر این اساس در این بخش، ضرورت تأسیس دولت وحکومت را برای تحقق اهداف مذکور مورد برسی قرار می دهیم.
ضرورت حکومت از مسائل مورد توجه و تأکید در تاریخ اندیشه سیاسی مسلمانان است. اندیشمندان شیعی عمدتاً این ضرورت را «ضرورتی عقلی» دانسته اند، از این رو در مرحله اول به دلایل عقلی استناد کرده و از دلایل نقلی صرفاً برای تأیید بهره برده اند. برای نمونه شیخ طوسی در این باره می نویسد: وجوب و ضرورت عقلی حکومت و امامت را به جز امامیه و معتزله بغداد و برخی از متأخران، کس دیگری قائل نیست، اما در نفس این استدلال دو روش گنجانده می شود. روش اول این است که به ضرورت عقلی نظام سیاسی در اسلام پرداخته واز دلایل سمعی و نقلی وجود او عمدتاً صرف نظر کرده و بحثی به میان نیاوریم و روش و طریقت دوم، پرداختن به دلایل شرعی بر ضرورت امام و رهبر که ویژگی خاص وی در جهت حفظ شریعت ودین، با دلیل و اعتبارات عقلی ثابت می گردد.[۲۷]
امام خمینی نیز بر ضرورت حکومت در ارتباط با شریعت این گونه استدلال می کند: اگر خداوند برای مردم، امام و رهبری امین و حافظ جامعه و امانتدار قرار نداده بود، شریعت فرسوده و دین ضایع و از دست رفته و سنت های الهی واژگونه می گردید و بدعت گذاران در دین بدعت گذاشته و افراد ملحد از آن می کاستند و امور دین را بر مردم مشتبه می ساختند… .[۲۸]
۲- مناسبات قدرت با شریعت
همان طور که اشاره شد، تأثیراتی که قدرت در سیره سیاسی نبوی از شریعت وی پیدا کرده است را به طور عمده در سه حوزه ماهیت قدرت، اهداف قدرت وساختار وسازوکارهای قدرت می توان بررسی کرد.
الف) سرشت وماهیّت قدرت
سرشت و ماهیت قدرت پیامبر (ص)، با مراجعه به آیات قرآن کریم قابل استنباط است. قرآن کریم آن جا که به بیان ارتباط مردم با پیامبر می پردازد، از دو واژه «ولایت » و «اطاعت » استفاده می کند. انمّا ولیّکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون؛[۲۹] ولیّ شما، تنها خداوند است و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.
در این آیه ولایت پیامبر بر سیاق ولایت خداوند آورده شده، از این رو ولایت او همچون ولایت خداوند عام و فراگیر است. علاوه براین، در صورتی ولایت پیامبر به طور کامل از ولایت خداوند تبعیّت می کند که اصول و مبانی اش را از اراده خداوند بگیرد. بدیهی است که در چنین حالتی قدرت پیامبر (ص) سرشت و ماهیتی الهی پیدا می کند. به همین دلیل در آیه ای دیگر اطاعت از پیامبر را واجب و در جایگاه پس از خداوند قرار می دهد.
یا ایّها الذین آمنوا اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم؛[۳۰] ای کسانی که ایمان آورده اید، خداوند را اطاعت کنید و رسول واولی الامر را [نیز] فرمان برید.
در این آیه وجوب اطاعت از پیامبر پس از اطاعت خداوند مطرح شده است که بیانگر منشأ الهی اطاعت از پیامبر است.
کنار هم قرار دادن این دو آیه نشان دهنده الهی بودن منشأ ولایت وحاکمیت پیامبر و ضرورت اطاعت از وی است. این دو نکته آشکارا مفهوم «قدرت » در سیره سیاسی پیامبر را نمایان می سازد. قدرت در سیره سیاسی پیامبر (ص) «امانتی الهی» تلقی می شود که در برخی از آیات نیز به این مفهوم اشاره شده است:
انا عرضنا الامانه علی السموات والارض والجبال فأبین ان یحملنها واشفقن منها وحملها الانسان انّه کان ظلوما جهولا؛[۳۱] ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم ولی آنها از حمل امانت ابا نموده و از آن هراس داشتند و انسان آن را بر عهده گرفت، به راستی که او بسیار ظالم وجاهل بود.
امانت در این آیه در برخی از روایات و تفاسیر به ولایت وحکومت تفسیر شده است؛ برای نمونه در پاسخ امام رضا (ع) به مقصود از امانت در این آیه آمده است: «الامانه الولایه من ادعاها بغیر حق کفر؛[۳۲] امانت همان ولایت است، کسی که از روی ناحق آن را برای خود ادعا کند کافر شده است». بر همین اساس برخی از مفسران در تفسیر این آیه می نویسند:
امانت همان امامت و امر و نهی کردن است و دلیل بر این مطلب کلام خدای متعال به ائمه علیهم السلام است که می فرماید: انّ الله یأمرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها[۳۳] (خداوند به شما امر می کند که امانت ها را به اهلش بسپارید) یعنی امامت را.
بنابراین قدرت در سیره نبوی ماهیتی الهی پیدا کرده، و یک امانت الهی تلقی می گردد و بر این اساس اطاعت مسلمانان ازحکومت وی واجب است. به همین دلیل بر طبق برخی دیگر از آیات قرآن، پیامبر (ص) بر جان و نفس مؤمنان اولویت پیدا می کند: «النّبی اولی بالمؤمنین من انفسهم؛[۳۴] پیامبر (ص) مقدم و برتر از مؤمنان است نسبت به خودشان».
تقدم و اولویت پیامبر (ص) بر مؤمنان بر اساس این آیه، بی تردید، به مفهوم برخورداری وی از مشروعیت و اعتباری است که از ناحیه خداوند به وی داده شده است وبه همین دلیل «الهی بودن» سرشت قدرت پیامبر (ص) را نمایان می سازد.
ب) اهداف قدرت
همان طوری که اشاره شد، مناسبات قدرت وشریعت ضمن آن که تابعی از شریعت پیامبر (ص) است، دو سویه بوده و ارتباطی متقابل میان آنها برقرار است؛ پس اهداف قدرت در سیره نبوی تابعی از شریعت وی بوده، در جهت تحقق آن قرار می گیرد. بر این اساس می توان هدف اساسی قدرت در سیره نبوی را «تحقق شریعت» و اجرای آن دانست و به طور مشخص با مراجعه به آموزه های شریعت اهداف قدرت را استخراج کرد. به نظر می رسد بتوان با مراجعه به قرآن کریم مهم ترین هدفی را که شریعت اسلام برای قدرت پیامبر (ص) معرفی کرده است را در «خدا محوری» خلاصه کرد و دیگر اهداف ورسالت های وی را در راستای این هدف اساسی دینی قرار داد. به این هدف اساسی در قرآن کریم این گونه اشاره شده است:
و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت؛[۳۵] و در حقیقت در میان هر امتی فرستاده ای برانگیختیم [تا از مردم بخواهد] خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید.
در این آیه به پرستش خداوند وپرهیز از طاغوت به عنوان دو هدف و رسالت اصلی پیامبران اشاره شده است که هر دو به مفهوم «خدامحوری» هستند. به عبارت دیگر، در این آیه به دو دعوت اساسی پیامبران یعنی دعوت به «توحید» و «طاغوت زدایی» توجه شده که بیانگر این نکته مهم است که تحقق توحید در پرتو طاغوت زدایی امکان پذیر است. بر این اساس رسالت سیاسی پیامبران طاغوت زدایی و برقراری حکومتی الهی است که از طریق آن دعوت به توحید صورت گرفته، جامعه ای الهی و خدا محور تأسیس گردد. در پرتو تحقق این هدف اساسی، اهداف دیگر شریعت در زندگی سیاسی اجتماعی – از قبیل عدالت، آزادی، هدایت و رشد سیاسی که به آنها در بخش نخست مقاله اشاره شد – تحقق می یابد. از این رو، از تکرار مباحث در این زمینه پرهیز کرده، در بخش پایانی مقاله به تبیین سازوکارهایی که در سیره سیاسی پیامبر (ص) برای تحقق اهداف مذکور به کار گرفته شده می پردازیم. بی تردید تبیین این سازوکارها می تواند بیانگر سیره سیاسی پیامبر (ص) در نحوه اعمال قدرت باشد.
ج) سازوکارهای اعمال قدرت
اعمال قدرت در حکومت مستلزم تأسیس حکومت در مرحله اول، و برنامه ریزی، تصمیم گیری (قانون گذاری ) و اجرای تصمیمات و قوانین در مرحله دوم است. به عبارت دیگر، اعمال قدرت به مفهوم قانون گذاری و اجرای قوانین است که بی تردید مستلزم تأسیس حکومت است. از این رو، سازوکارهای اعمال قدرت اگرچه مربوط به سازوکارهایی است که در قانون گذاری و اجرای قانون به کار گرفته می شود، اما در مرحله تأسیس حکومت نیز می توان از این سازوکارها سخن گفت. بر این اساس در ادامه، سازوکارهای اعمال قدرت پیامبر (ص) در سه سطح تأسیس حکومت، تصمیم گیری و قانون گذاری و اجرای قانون را مورد مطالعه قرار می دهیم.
۱- تأسیس حکومت
حکومت ها در طول تاریخ با شیوه ها و سازوکارهای
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.