خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل جهادگر پر تلاش و رزق شهادت
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.139,500 تومانقیمت فعلی 139,500 تومان است.
تعداد فروش: 53
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
فایل پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل جهادگر پر تلاش و رزق شهادت؛ راهکاری شایسته برای ارائههای موفق
اگر بهدنبال یک فایل ارائهی آماده با کیفیت بالا و طراحی حرفهای هستید، فایل فایل پاورپوینت کامل جهادگر پر تلاش و رزق شهادت انتخابی مناسب برای شماست. این مجموعه شامل ۳۱ اسلاید استاندارد و دقیق است که با هدف ارتقاء کیفیت ارائههای شما تهیه شدهاند.
دلایل انتخاب فایل فایل پاورپوینت کامل جهادگر پر تلاش و رزق شهادت:
- طراحی ساختارمند و چشمنواز: هر اسلاید با دقت بالا و توجه به اصول طراحی گرافیکی تهیه شده است تا محتوای شما بهخوبی دیده و درک شود.
- آمادگی کامل برای ارائه: نیازی به ویرایش مجدد نیست؛ فایل فایل پاورپوینت کامل جهادگر پر تلاش و رزق شهادت آمادهی استفاده در کلاس، جلسه یا کنفرانس است.
- سازگاری کامل با پاورپوینت: نمایش صحیح اسلایدها در تمامی نسخههای PowerPoint بدون بهمریختگی یا مشکل ظاهری تضمین شده است.
تولید شده با رویکرد حرفهای:
تمامی بخشهای فایل پاورپوینت کامل جهادگر پر تلاش و رزق شهادت با هدف ایجاد یک تجربه کاربری روان و بینقص طراحی شدهاند. جزئیات با دقت بالا تنظیم شدهاند تا ارائهای حرفهای و تأثیرگذار داشته باشید.
توجه:
تنها نسخه رسمی فایل فایل پاورپوینت کامل جهادگر پر تلاش و رزق شهادت از کیفیت کامل برخوردار است. نسخههای غیرمجاز ممکن است شامل اشکالات طراحی باشند و توصیه نمیشود از آنها استفاده شود.
با تهیه فایل فایل پاورپوینت کامل جهادگر پر تلاش و رزق شهادت، سطح ارائههای خود را ارتقاء دهید و مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهید
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل جهادگر پر تلاش و رزق شهادت :
شاخ زمستان شکسته بود، اما هنوز بساط برف از محوطه دانشگاه امام حسین (ع) جمع نشده بود. باد تندی درخت های تن نازک محوطه را می خماند و شاخه های شان را شوریده حال می کرد. دل در دل محمدرضا نبود. ترم اولی بود و حرف هایش برشی بین مسئولان و دانشجوهای سال بالایی نداشت. مسئول اردوهای دانشجویی آب پاکی را روی دست و دلش ریخته بود. بعد اصرارهای محمدرضا برای حضورش در اولین اردوی جهادی قلعه گنج کرمان نفس پری بیرون داده بود.
دفتر ثبت نام شده ها را پیش رویش گرفته و گفته بود این گروه برای اعزام بسته شده. انشاالله نوبت بعدی اسم شما که آقای «کلاته» باشی بالادست همه این اسم ها باشد. فرصت زیاد است و یا علی… و این یعنی دیگر امیدی نیست. اما محمدرضا دل قرص تر از این حرف ها بود. روز اعزام پیش دست شوفر راننده اتوبوس ایستاده بود. دست آخر مصمم بودنش راه گشا شد و گره از کار فرو بسته اش باز کرد. به جهادگرهای سن و سال دار دانشگاه که در حال شمارش دانشجوها بودند گفت این ۱۲۰ نفری که راهی می کنید رسیدگی نمی خواهند؟ کار تدارکات شان با من. این عزیزان به محرومان خدمت کنند و من به آن ها. با این حرف آخر دیگر «نه» به زبان مسئولان اردو نیامد و محمدرضا کلاته با عنوان نیروی پشتیبانی بدون این که نامی از او در فهرست اسامی دانشجویان اعزامی به اردوی جهادی جنوب کرمان باشد سوار اتوبوس شد.
شهادت باید مقبول حق باشد، بنده ها چه کاره هستند؟
وقتی از پشت تلفن به خواهر محمدرضا کلاته می گویم می خواهیم کمی از برادرش برای مان بگوید خیلی زود ما را به سال های کودکی شان در مشهد می برد: «من متولد ۱۳۶۴ هستم. سه سال از برادرم بزرگ تر بودم به همین دلیل از من حرف شنوی داشت. به طور کلی به بزرگ تر ها احترام زیادی می گذاشت. اهل شیطنت های معمول پسر بچه ها نبود؛ اما خلق شوخ طبعی داشت. مادرم همیشه یک جمله درباره اش می گوید و من او را این طور به یاد دارم. هر زمان که پدر و مادرم وارد می شدند به پای شان بلند می شد و مادرم می گفت محال بود به ما سلام بدهد اما دستش را از روی ادب روی سینه اش نگذارد. جوری به پدر و مادر سلام می کرد که انگار به زیارت امامان رفته است و به آن ها سلام می دهد».
از درسخوان بودن شهید کلاته که حرف به میان می آید خواهرش ماجرای بورسیه شدن او را از طرف کانون قلمچی به میان می کشد: «ایشان بسیار منظم بودند. نماز اول وقت شان هیچ وقت ترک نمی شد. در درس خواندن و به طور کلی انجام وظایفی که به ایشان داده شده بود کمال نظم و مراقبه در کار را داشتند. همیشه معدلی بالای نمره ۱۹ می گرفتند. به همین دلیل هم متولیان کانون قلمچی ایشان را بورسیه تحصیلی کردند. با رتبه ای که در کنکور به دست آورد به سادگی می توانست تبدیل به یکی از دانشجوهای دانشگاه فردوسی مشهد شود. اما عشق و علاقه زیادی به دانشگاه امام حسین (ع) داشت و تصمیم گرفته بود یک مرد نظامی تحصیلکرده شود.»
خواهر محمدرضا می گوید برادرش هنوز ترم اولی بود که آخرین تصمیم خیر زندگی اش را گرفت و جاودانه شد: «حرف محرومان که می شد دست خودش نبود تا کمکی نمی کرد آرام و قرار نمی گرفت. تاب بی تفاوت بودن را نداشت. تصمیمش را گرفت و به اردوی جهادی پیوست. شنیده بودیم گفته بود اگر جایی هم برای من ندارید کف اتوبوس می نشینم اما من را هم ببرید و به این ترتیب در حین خدمت به مردم مناطق محروم و در طی حادثه ای به شهادت رسید».
سوال آخر را با شرمندگی می پرسم و جواب محکم خواهر محمدرضا موخره شیرینی برای گفتگوی کوتاه مان می شود. سوال می کنم عنوان شهید را به برادرتان داده اند؟ و جواب بی اندازه زیبایش بیش از پیش ما را با روحیات شهید این خانواده آشنا می کند: «ما ۷ خواهر و برادریم. پدرمان ما را طوری تربیت کرده که به تقدیر الهی راضی و تسلیم باشیم. محمدرضا یکی مانده به آخری خانواده ما و بسیار عزیز بود با این حال والدینم با رضایت مشوق او در همین کارهای خیرش بودند. برای ما مهم نیست که دیگران با چه عنوانی از برادرمان یاد می کنند. در مراسم هایی که برای او گرفته شد افرادی با چنان ظاهر متفاوتی از دنیای او برای تسلیت به ما آمدند که برای مان باورکردنی نبود. بین او که مذهبی بود و آن بندگان خدا که ظاهری متفاوت داشتند دوستی برقرار باشد. خود او بین اطرافیانش فرقی نمی گذاشت. چشمه مهربانی بود و با همه می جوشید. خدا می داند در دل این جهادگرها چه شوقی برای خدمت به محرومان بر پاست. برای همین است که عرض می کنم عقیده بنده های خدا در این امر مهم اهمیتی ندارد. ممکن است بندگان خدا فکر کنند یک مجاهد به دلایل دیگری غیر از راه خدا جهاد می کند. این مهم نیست. شهادت باید مقبول خداوند باشد، بنده خدا که ما باشیم چه کاره ایم»؟
تا آخرین لحظه های زندگی مراقب و حسابرس خودش بود
تمام طول آشنایی اش با محمدرضا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.