خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل خودنمایی و تواضع با لباس

دانلود و استفاده از فایل پاورپوینت کامل خودنمایی و تواضع با لباس – تجربه‌ای بی‌نظیر در ارائه!

پاورپوینتی شیک و استاندارد:

فایل فایل پاورپوینت کامل خودنمایی و تواضع با لباس شامل ۴۰ اسلاید طراحی‌شده با دقت بالا است که کاملاً آماده برای ارائه یا چاپ در PowerPoint می‌باشد.

چرا فایل فایل پاورپوینت کامل خودنمایی و تواضع با لباس گزینه‌ای عالی است؟

• گرافیک حرفه‌ای و جذاب: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل خودنمایی و تواضع با لباس با طراحی مدرن و چشم‌نواز، پیام شما را به بهترین شکل منتقل می‌کنند.
• کاربری آسان: ساختار این پاورپوینت به‌گونه‌ای است که استفاده از آن بدون نیاز به تغییرات پیچیده ممکن باشد.
• آماده استفاده: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل خودنمایی و تواضع با لباس از قبل تنظیم‌شده و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.

تضمین کیفیت و دقت بالا:

این مجموعه بر اساس بالاترین استانداردهای طراحی ساخته شده است و کاملاً منسجم و بدون اشکال، مناسب برای ارائه‌های حرفه‌ای می‌باشد.

نکته قابل توجه:

برخی نسخه‌های غیررسمی ممکن است تغییراتی داشته باشند. این نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل خودنمایی و تواضع با لباس با دقت و کیفیت بالا طراحی شده است.

همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل خودنمایی و تواضع با لباس را دریافت کنید و یک ارائه بی‌نظیر داشته باشید!

بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل خودنمایی و تواضع با لباس :

فایل پاورپوینت کامل خودنمایی و تواضع با لباس کوتاه کردن و رعایت اقتصاد در آن و پوشیدن لباس خشن)

تکبر و خود بینی با لباس فاخر

از عبد اللَّه بن هلال: حضرت صادق (ع) بمن فرمود که: برایش شلواری بخرم عرضه داشتم که من جز شلوار گشاد و بلند پیدا نمی کنم، حضرت فرمود: مقداری از آن را ببر و کوتاه کن که پدرم فرمود: هر چه از غوزک پا بلندتر باشد در آتش است.

از عبد اللَّه بن هلال از آن حضرت: مثل همین حدیث نقل شده و فرمود: هر جامه که از غوزک پا بگذرد در آتش است.

از پیغمبر اکرم (ص): شلوار را تا نصف ساق یا تا غوزک پا بپوش، بپرهیز که جامه را بخاطر بزرگمنشی و خودنمایی بلند بپوشی، که خداوند خودخواهی را دوست ندارد، و این در شلوار و پیراهن و عمامه همه می باشد، و فرمود: هر کس لباسش برای بزرگمنشی و خودنمایی بزمین کشیده شود، خداوند در قیامت بوی نظر ننماید.

از ابی مطر: علی (ع) روزی بر من گذشت، و پسر عمویم با من بود، حضرت با چوبی که بدست داشت، به من زد و فرمود: جامه و شلوارت را کوتاه کن که به زمین نخورد، پسر عمم گفت: کیست که پسر عمویم را می زند؟ علی (ع) فرمود: می گویم لباست را کوتاه کن که به زمین نخورد، بعد به قنبر فرمود: از من حمایت نمی کنی چنان که این از پسر عمش.

از جابر، از امام پنجم، از نبی اکرم (ص): بوی بهشت از هزار سال راه استشمام می شود، ولی آن کس که لباسش را از خودخواهی بزمین می کشد، آن را نمی شنود، که فقط کبریائی و بزرگمنشی خاص خداوند رب العالمین است.

از حضرت صادق (ع): خداوند آدم متکبر و خودخواه، و آن کس را که جامه بلند برای تکبر می پوشد و متاع خود را با قسم می فروشد دوست ندارد.

از آن حضرت از پیغمبر اکرم (ص): سه کسند که خداوند با ایشان سخن نگوید، و آن ها را تزکیه نخواهد کرد، و برای آنها عذابی جانکاه است: آن کس که دامنش را از خودخواهی رها می کند، و آن کس که جنس و متاعش را به دروغ می ستاید، و مردی که با چهره گشاده با تو روبرو می شود، ولی دلش نسبت بتو پر از کینه می باشد.

از آن حضرت از نبی اکرم (ص): هر کس متکبرانه بر زمین راه رود، زمین در زیر پایش، لعنتش میکند.

از بشیر نبال: ما با حضرت باقر (ع) در مسجد بودیم که مردی سیاه با دو جامه یکی شلوار و دیگری عبا از ما گذشت، در حالی که با تبختر راه می رفت، حضرت فرمود:

این جبار است، گفتم جانم فدایت، این سائل (و گدا) است، فرمود: این جبار است.

از جمله وصایای پیغمبر (ص) به ابی ذر: ای ابی ذر بیشتر کسانی که بدوزخ میروند متکبراند، مردی پرسید یا رسول اللَّه کسی میتواند از تکبر رهایی یابد؟

فرمود: آری، آن کس که پشمینه پوشد، و الاغ سوار شود، و گوسفند بدوشد، و با مسکینان نشیند، و آنکه آذوقه اش را خود بخانه برد. از کبر پاک می گردد، ای ابی ذر! هر کس لباس از تکبر بزمین کشد، خداوند در قیامت بوی نظر نکند، ای ابی ذر! شلوار تا ساق پا، و تا غوزک اشکال ندارد، بیشتر و بلندترش در آتش است، ای ابی ذر هر کس جامه اش را برای خدا کوتاه کند، از کبر بری گردد.

تواضع در جامه

و از امام ششم (ع): حضرت زین العابدین (ع) با جامه ای نیکو و عالی از خانه بیرون شد، و با عجله برگشت و فرمود: ای کنیزک! جامه (همیشگی و کهنه ام) را بیاور که با این جامه که راه رفتم گویا علی بن الحسین قبل نیستم، و با تأنی و آرام راه میرفت، تو گویی مرغ بر سرش نشسته، و شانه ها به چپ و راست حرکت نمی داد (که علامت کبر است).

و از آن حضرت: بدن انسان چون جامه نرم پوشد به طغیان آید.

از حسن صیقل: حضرت صادق (ع): پیراهن امیر مؤمنان را بما نشان داد و آن پیراهنی بود که در آن شهید شد، طولش ۱۲ وجب و عرضش سه وجب و آستین ها سه وجب بود.

از امام پنجم (ع): صاحب شما (گویا مراد علی (ع)) است دو جامه سنبلانی (سنبلان نام محلی است) می خرید، و غلام خود را مخیر می فرمود: که هر کدام را بخواهد بردارد، و خود دیگری را می پوشید، و اگر از انگشتانش بلندتر بود، همچنان می برید، و اگر از کف دست بلندتر بود، می برید.

از زراره: از امام باقر (ع) شنیدم: علی (ع) در عراق پیراهنی سنبلانی و خشن خرید، به چهار درهم (قران) و زیادی آستین ها را از سر انگشتها برید، و پیراهن تا نصف ساق پایش بود، چون پوشید خداوند را حمد و ثنا گفت، بعد فرمود می خواهید جامه علی (ع) را به شما نشان دهم؟: گفتم آری، پس فرمود آوردند، آستین آن سه وجب و عرضش سه وجب و طولش ۶ وجب.

از اصبغ بن نباته: با حضرت علی (ع) بیرون شدیم تا به خرما فروشان رسیدیم، فرمود: سبدهای خرما را سر هم نچینید، از آنجا گذشت تا به بازار گوشت فروشان رسیدیم، فرمود: در گوشت ها ظاهر سازی نکنید، از آنجا گذشت، تا به بازار گوشت فروشان رسیدیم، فرمود: در گوشت ها ظاهر سازی نکنید، از آنجا گذشت، تا ببازار ماهی فروشان رسیدیم، فرمود: جری و مار ماهی و ماهی که در آب مرده باشد نفروشید، از آنجا گذشت تا به بزازها رسیدیم، حضرت با مردی قیمت دو جامه را طی کرد و قنبر همراهش بود، بعد فرمود دو جامه بمن بده مرد گفت، از آنچه دارم یا امیر المؤمنین، (امام چون متوجه شد او را میشناسد) از وی گذشت تا به جوانکی رسید، فرمود: دو جامه بمن بده و با جوان چانه زد تا قیمت را پایین آورد و بر ۷ درهم اتفاق کردند، جامه ای به چهار درهم و دیگری به سه درهم، به قنبر گفت: یکی را انتخاب کن، قنبر جامه چهار درهمی را گرفت، و او سه درهمی را پوشید، و فرمود «سپاس خدایی را که بمن جامه ای داد که عورتم را بپوشم و خود را بوسیله آن در بین مردم بیارایم». بعد به مسجد آمد و زمینی پوشیده از ریگ پیدا کرد، و بر آن دراز کشید، پدر جوانک (فروشنده) بیامد، و گفت: پسرم ترا نشناخت، و این دو درهم سود جامه هاست بگیرید. حضرت فرمود: نخواهم گرفت، ما با هم چانه زدیم و باین قیمت رضا دادیم.

از ابی مسعده: علی (ع) را دیدم که از قصر حکومتی بیرون شد، من باو نزدیک شدم، و سلام کردم، دستش را بر دستم گذارد، بعد رفت به دار فرات رسید و پیراهنی خرید، به سه درهم و پوشید.

از وشیکه: علی (ع) را دیدم شلواری پوشیده که قسمت بالای آن تا بالای ناف و پارچه ها تا نصف ساق پا می رسید و درّه ای بدست داشت و دور بازار می گشت و می فرمود: «از خدا بترسید، و پیمانه ها را پر کنید. ..