

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص)
224,700 تومان قیمت اصلی 224,700 تومان بود.169,200 تومانقیمت فعلی 169,200 تومان است.
تعداد فروش: 51
فرمت فایل پاورپوینت
با فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص) یک ارائهی بینقص بسازید!
پاورپوینتی زیبا و کاربردی:
فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص) شامل ۱۲۰ اسلاید کاملاً حرفهای و چشمنواز است که برای ارائهی مستقیم یا چاپ آماده شدهاند.
آنچه فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص) را متمایز میکند:
- طراحی مدرن و هدفمند: فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص) با ترکیب رنگها و چیدمان هوشمندانه، به انتقال بهتر مفاهیم کمک میکند.
- کاربری راحت و سریع:فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص) بدون نیاز به ویرایشهای پیچیده، فقط فایل را باز کنید و ارائه دهید.
- کیفیت بالا برای نمایش: همهی اسلایدها با رزولوشن مناسب و ساختاری منظم آماده ارائه هستند.
ساختهشده با دقت و استانداردهای بالا:
فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص) با رعایت جزئیات طراحی شده تا در هر محیطی بدون مشکل نمایش داده شود. هیچگونه بهمریختگی یا ایرادی در اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص) وجود ندارد.
تذکر:
در صورت مشاهدهی تفاوت در کیفیت، احتمال استفاده از نسخههای غیراصلی وجود دارد. نسخه معتبر فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص) با دقت توسط تیم طراحی آماده شده است.
همین حالا دانلود کن و با فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص) مخاطبهات رو تحت تاثیر قرار بده!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل بررسی علل تقابل قبیله قریش و قبایل تابع، با پیامبر گرامی اسلام (ص) :
مقدمه
به نظر میرسد یکی از عواملی که سرعت نفوذ اسلام در مکه را به شدت تهدیدکرده بود، جوسازیهای زیاد علیه پیامبر اسلام (ص) در مکه و ایجاد یک ذهنیت منفی از ایشان و اصحابش دربین مردم مکه بود. لذا این مسئله باعث عدم نفوذ گسترده اسلام در بین مردم مکه شده بود. مسئله دیگری که درحواشی این تهدیدات برای پیامبر (ص) مسئله ساز شده بود، رقابت طوایف مختلف داخلی قریش (نظیر بنی امیه ، بنی مخزوم و غیره ) با بنی هاشم بود. آن ها از روی حسادت، حاضر به قبولی نبوت شخصی از طایفه بنی هاشم نبودند. هرچند که سیاست قریش تا چندین سال در برابر پیامبر (ص) حالت هجومی داشت و قبایل تابع نیز در پی قریش بودند اما صلح حدیبیه روند این جریان را معکوس کرد. این پیمان، دستاوردهای بزرگی را برای مسلمانان در پی داشت که منجر به ایجاد امنیت ده ساله، جدا شدن قریش از هم پیمانان یهودی اش؛ به رسمیت شناختن اقتدار سیاسی پیامبر (ص) و دولت او در مدینه؛ افزایش قدرت و اقتدار سیاسی- نظامی مسلمانان؛ و درنهایت، مهار کردن خطرات قریش علیه قبایلی که تاکنون از ترس قریش فرصت نزدیک شدن به پیامبر (ص) را نداشتند، گردید. اوج موفقیت دیپلماسی پیامبر (ص) درارتباط با قبایل را میتوان درسال نهم هجری مشاهده کرد که نمایندگان طوایف مختلف عرب از هر سو برای بیعت و انعقاد پیمان های سیاسی به حضور آن حضرت در مدینه آمدند. این گونه بود که در جریان صلح حدیبیه و سرانجام در سال هشتم هجرت با فتح مکه، همه قریشیان و سپس قبایل تابع، تسلیم شده و اسلام آوردند.
این پژوهش جهت پاسخگویی به این سؤال انجام شده است: که چه علل و عواملی اسباب پدید آمدن دشمنی قبیله قریش و قبایل تابع با پیامبر گرامی حضرت محمد (صلی الله علیه) را فراهم آوردند؟
بررسی تاریخی وضعیت قریش
واژه قریش به معانی؛ تجمع کردن، جمع کردن ، کسب کردن، محل کسب و کار و تجارت و کوسه ماهی، به کار رفته است (زبیدی، (۱۳۰۶) تاج العروس، ج ۶، ص ۴۴ ). در مورد وجه تسمیه آن نیز اختلاف نظر وجود دارد. برخی قریش را لقب نضر بن کنانه دانسته اند و برخی دیگر آن را بر فهر بن مالک بن نضر بن کنانه اطلاق کرده اند. برخی گفته اند قریش به قصی بن کلاب خطاب میشده، زیرا وی قریش را جمع کرد و از همین رو به وی مجمع نیز میگفتند. بنابر گفته ابن سعد قبل از قصی، قریش را بنی نضر خطاب میکردند. در قرآن کریم واژه قریش به معنای همه ساکنان مکه به کار برده شده است. قریش بر افراد دیگری نیز اطلاق میشد، از جمله قریش بدر بن یخلد بن حارث که گویا راهنمای کاروان های تجاری بنی نضر بوده است. علیرغم این اختلاف ها، در این که قریش نام تیره ای (بطنی ) از بنی کنانه و از نوادگان اسماعیل بوده شکی وجود ندارد، هرچند زمان دقیقی را نمیتوان برای آغاز کاربرد این واژه تعیین کرد.
بنابر گزارش منابع، پس از در گذشت کلاب بن مره ، فاطمه همسر وی با مردی به نام ربیعه بن حرام از تیره بنی عذره خزاعه ازدواج کرد. فاطمه در این زمان از کلاب دو پسر به نام های زهره و زید داشت. ربیعه بن حرام به همراه فاطمه و زید پسر شیرخوارش به ناحیه ای در شام رفتند و زهره پسر بزرگ تر کلاب در مکه باقی ماند. زید به دلیل دوری از مکه و قبیله خویش در میان بنی عذره به قصی ملقب شد و تا دوره جوانی در ناحیه سراع شام ماند، تا این که در جریان منازعه ای بین او و جوان قضاعی، قصی از نسب و وطن خویش آگاه شد و مصمم شد تا به مکه برگردد. بدین ترتیب قصی بن کلاب یا همان زید به سوی مکه بازگشت و به دلیل ازدواج با دختر حلیل بن حبشیه، آخرین رئیس خزاعه، به جایگاه و منزلت بالایی رسید. حلیل قبل از مرگش، کلیدهای کعبه را به قصی سپرد تا از این طریق سرپرستی امور کعبه به فرزندان دخترش انتقال یابد.
اما قبیله خزاعه با قصی به مخالفت پرداخته، حاضر به قبول زعامت وی بر مکه نشدند. قصی ناچار شد با کمک بنی کنانه و قریش و همچنین یاری گرفتن از بنی عذره به جنگ با خزاعه تن در دهد. جنگ با خونریزی و کشتار بسیاری از هر دو طرف بی نتیجه ماند و هر دو گروه به حکمیت یعمر بن عوف، از تیره بنی بکر بن عبد مناه بن کنانه، رضایت دادند. سرانجام طبق حکم یعمر، همه خون های ریخته شده باطل اعلام شد و مقرر گردید قصی پرده دار و سالار مکه باشد و ضمنا خزاعه نیز باید از خانه های خویش در مکه اخراج شوند. طبق گزارش ازرقی، همه بنی کنانه حاضر نشدند قصی را در جنگ با خزاعه یاری دهند و تنها تیره های اندکی از کنانه با وی همراهی کردند. بنی بکر بن مناه بن کنانه از آن جمله بودند که کاملا از قریش و قصی کناره گرفتند. این تیره از کنانه سابقه همکاری و هم پیمانی با خزاعه را داشته، به احتمال زیاد جزء معدود افرادی از بنی کنانه بودند که همراه خزاعه در مکه اقامت داشتند.
اولین و مهم ترین اقدام قصی پس از رسیدن به سروری در مکه، گرد آوردن آن ها در درون (بطن ) مکه بود.
به همین دلیل وی را مجمع خوانده اند، زیرا قدرت پراکنده قریش و بنی عدنان را دوباره گرد آورد. قصی هر یک از خاندان های قریش را در منازل و قطعه های مشخص در مکه اسکان داد و مکه را به صورت رباع (قطعه های مسکونی) میان خود و هم پیمانانش تقسیم کرد.
قبیله خزاعه با آمدن قریش به مکه، آن جا را ترک نکردند و همچنان در مکه و محله ها و منازل خود مقیم بودند. ازرقی میگوید اینان (خزاعه ) تا زمان وی یعنی قرن سوم هجری همچنان در منازل و خانه های خویش بودند. قریش وقتی به داخل شهر منتقل شدند از بریدن درخت های حرم برای ساختن خانه بیم داشتند. قصی با دست خود، درختان را قطع کرد و دیگران نیز از وی پیروی کردند. بنا به گفته یعقوبی، در اعتراض به این کار قصی، گروهی از اشراف بنی کنانه به نزد وی آمدند و گفتند این عمل تو نزد عرب گناه بزرگ است و اگر ما تو را رها کنیم عرب رهایت نمیکند. با وجود این، همه تیره های قریش و بنی کنانه قصی را در آمدن به مکه همراهی نکردند. بنابراین آن دسته از قریش که در بطن (داخل ) مکه اقامت گزیدند، قریش بطحا و آن هایی که در حاشیه و بالای کوه های اطراف مکه باقی ماندند، قریش ظواهر نامیده شدند. ولی درباره این که کدام تیره ها بطحا و کدام یک جزء قریش ظواهر بودند در منابع اختلاف نظر وجود وجود دارد: ابن کلبی فرزندان حارث بن فهر و فرزندان تیم بن غالب بن فهر را جزء قریش ظواهر دانسته است. ابن سعد علاوه بر این سه بطن، بنی معیص بن عامر بن لؤی را نیز جزء قریش ظواهر به شمار میآورد و متذکر میشود که خاندان ابی عبیده جراح، که از بنی حارث بن فهر بودند، در دره مکه (بطحاء) ساکن بودند.
یعقوبی مینویسد، تمام قریش در ابطح (همان بطحاء یا بطن اصلی مکه ) مستقر بودند، به جزء بنی محارب، بنی حارث و بنی تیم بن غالب و بنی عامر بن لؤی که اینان در ظواهر مکه (اطراف مکه ) ساکن بودند.
جغرافیای تاریخی قبایل تابعه
در جامعه قبیله ای عرب ، میزان و تعداد اعضای قبیله از اهمیت بالایی برخوردار بود و یکی از علل اصلی قدرت و نفوذ قبیله به شمار میآمد. در جامعه ای که جنگ و زد و خورد در آن زیاد و حاکمیت و قانونی وجود نداشت، گروهی میتوانست به حیات و زندگی خویش تداوم ببخشد که از حمایت بیشتر افراد و جنگاوران بیشتری بهره میگرفت. در این میان قبایلی که تعداد جمعیت آن ها کم و اندک بود، تلاش میکردند از طریق سنت های موجود در جامعه قبیله عرب مانند، حلف و جوار در پناه قبیله بزرگ و با جمعیت بیشتری قرار بگیرند. از سوی دیگر، قبیله ای که قدرت و نفوذ داشت، مایل بود هم پیمانان بیشتری داشته باشد تا در مواقع جنگ و خطر از قدرت بیشتری برخوردار گردد.
از این منظر بود که قبایل تابع مجبور بودند که به قبایل بزرگ تر به ویژه قریش متصل باشند وگرنه شرایط سختی در انتظارشان بود «اعراب شبه جزیره، چه بادیه نشینان و چه شهرنشینان ، زندگی را به سختی سپری می کردند. آن ها مجبور بودند در مقابل سختی ناشی از اوضاع و احوال نامساعد محیط مقاومت کنند. غارت و چپاول از مشخصات ثابت آنان بود و هرگاه قبیله ای دشمنی نمی یافت تا آن را چپاول کند، به قبایل دوست خود حمله می برد. چه فقر و گرسنگی و مشکلات طاقت فرسای زندگی فراگیر بود. مسائلی از قبیل ظلم و جور، اسارت زنان و کودکان ، قتل و کشتار و زنده به گور کردن دختران اموری بود که اجتماع آن روز عرب از آن رنج می برد. اعراب در پست ترین منزل ها به سر می بردند؛ در زمینی سنگلاخ بیتوته داشتند. از آبهای لجن و تیره می نوشیدند و غذاهای ناگوار می خوردند؛ خون همدیگر را می ریختند و ارحام یکدیگر را قطع می کردند» (عبده، (۱۳۷۶ ) شرح نهج البلاغه ، خطبه ۲).
موقعیت قریش به عنوان عامل هویت آفرین مکه و جزیره العرب
قصی بن کلاب که از فرزندان قریش بود و در روزگار جوانی او، قریش در اطراف حرم پراکنده بودند، توانست با زیرکی خاص خود، کلید داری کعبه را از دست خزاعه خارج کند «بر اساس آنچه برخی اظهار کرده اند، این امر با استعانت قیصر روم بوده است» (شهبازی صنعانی، (۲۰۰۲ م ) بلوغ الارب و کنوز الذهب فی معرفه المذهب، ج ۲، ۱۷۳).
وضعیت موجود در افکار و اعتقادات مردم شبه جزیره، حداقل حجاز و تهامه سازگاری داشت، هیچ قدرت اقتصادی و فرهنگی، برتر از آن چه در مکه حاکم بود، در بخش مرکزی عربستان وجود نداشت. تا آن چه را در میان مکیان میگذشت، به چالشی جدی بکشاند. محیط بیرونی مکه، مملو همان فرهنگ شرک و خرافه پرستی بود. و چه بسا بر اثر تعاملات فرهنگی میان این دو محیط، بسیاری از داده های فرهنگی، نیز مبادله میشد. مانند افکار کاهنان درباره جن و غول ها، و استفاده از فکر آن ها برای حکمیت میان مکیان. در آستانه ظهور اسلام، به واسطه روابط محدود اقتصادی و اجتماعی مکیان با ایرانیان و رومیان و یهودیان مدینه، پاره ای شک و تردید و انفعال فکری ، نسبت به اعتقادات جاهلی ، در اشخاص محدودی پیش آمده بود که در تواریخ میخوانیم که آن ها از دین اجدادی دست کشیدند و به مسیحیت و حنفیت و… روی آوردند. به غیر از این حرکت محدود، تا قبل از ورود اندیشه های اعتقادی اسلام، هیچ شکی در دل مشرکان، نسبت به اعتقاداتشان به وجود نیامده بود.
اهداف متعدد نظام حاکم بر مکه مشخص بود. مکیان نه قصد تصرف سایر کشورها را داشتند و نه داعیه تسلط بر کل قبایل شبه جزیره را. در کنار مکه، سرزمین کوچک طائف با سران و مهتران خود، مستقل از مکه زندگی میکردند، و فقط بر پایه تحالیف قبیله ای با مهتران و قبایل مکه رابطه داشتند. هدف مکیان، حفظ شرایط و امتیازات اعتبار بخش بر قریش بود. مانند پایگاه اشرافی آن ها و تولیت کعبه که به این پایگاه برتری میبخشید. می دانیم که مکیان برای حفظ تولیت کعبه، در طول تاریخ جنگ های متعددی انجام داده بودند. کسب ثروت از راه تجارت و حفظ میراث اجدادی نیز از نظر قبیله، از مهم ترین اهداف بود.
توانایی قریش در به اختیار گرفتن بیشتر شعرای مشهور شبه جزیره العرب را میتوان در راستای هژمونی (استیلا یا برتری) قریش مورد ملاحظه قرار داد. از منظر جامعه شناسی، توانایی گروه های اجتماعی (به ویژه قبایل و ایلات ) در آفرینش های زبانی در حوزه های مختلف به ویژه ادبیات توانایی هژمونیک آن هارا بالاتر میبرد و از این طریق، میتواند هویت آفرینی کرده وبه عنوان مرکز بتواند بر پیرامون اثر بگذارد. «وضعیت زبان قریش از این جنبه ممتاز بود. کلا شعر و شاعری چنان، جایگاه والایی نزد عرب داشت که برای ظهور هر شاعر، اعراب جشن میگرفتند و به یکدیگر تبریک میگفتند. معروف است که اعراب جز در سه مورد، به هم تبریک نمیگفتند: تولد یک پسر، ظهور یک شاعر و یا زادن یک مادیان.» (نیکلسون، رینولد (۱۳۸۰) تاریخ ادبیات عرب ، ۱۰۱ ) «هر ساله در مشهورترین بازارهای عرب، یعنی عکاظ، مجنه و ذی المجاز که در انحصار قریش بود، شعرا و خطبآ با شیوه های مختلف، برای همگان شعر و خطابه میگفتند» عده ای از محققین ، معتقدند این بازارها در وحدت بخشیدن زبان ها و ترویج یک زبان، که همان زبان قریش بود، نقش بسزایی داشتند» (لوبون، گوستاو (۱۳۱۸) تمدن اسلام و عرب، ۹۷۹).
اما مهم ترین نکته در درک هویت قریش، نقش بت به عنوان یک حلق واسط میان مولفه های هویت آفرین مکه و قریش است. در آن زمان، هبل، بزرگ ترین بت قریش، از عقیق سرخ و به شکل انسان ساخته شده، و دست راست آن شکسته بود. قریش آن را به همین صورت یافته و سپس یک دست از طلا به آن افزوده بودند. هبل، به نام «هبل خزیمه» شهرت داشت؛ زیرا نخستین کسی که آن را در درون کعبه نصب کرد، خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بود. مردم در مشکلات شخصی خود نظیر ازدواج ، ولادت ، سفر و کار از آن اذن و اجازه میطلبیدند و با تیرهای قمار در پیش آن تفأل میزدند و داوری میطلبیدند و هرچه بیرون میآمد بدان عمل میکردند و کار را خاتمه یافته به حساب میآوردند.
پژوهندگان ادیان عصر جاهلی بر این اعتقادند که هبل همان خدای «بعل عبریان» است و معتقدند که آن، خدای مردوک سرور خدایان بابل بوده، سپس به میان بنی اسرائیل راه یافته به عنوان خدای فراوانی و نعمت بوده است ؛ زیرا ازرقی مینویسد که عمروبن لحی آن را از ناحی هیبت سرزمین جزیره با خود آورد و روی چاهی معروف به «اخسف» در داخل کعبه نصب کرد. «نصب هبل بر روی چاه اشاره به وجود رابطه ای میان آن و فراوانی نعمت دارد. از همین رو، عرب ها آن را به عنوان سرور خدایان میشناختند. عمرو بن لحی هنگامی که میگفت خدای شما سرمای طائف را با لات به گرمای تابستان و حرارت تهامه را با عزی به سرمای زمستان تبدیل میکند، مقصودش از این خدا، هبل بود. نولدکه بر این عقیده است که دو بنای معروف «غریان» در حقیقت دو بتی بود که سمبل شامگاه و بامداد بودند و مقصود از آن ها عزی بود. داستان «غریان» با قتل نیز ارتباط مییابد. به همین جهت عزی از خدایانی به شمار میآید که مردم با تقدیم کردن انسان به عنوان قربانی درصدد تقرب بدان بر میآمدند. لات بت ویژه ثقیف بود. همان گونه که عزی به قریش اختصاص داشت. یاقوت به نقل از ابن حبیب مینویسد که لات نام خانه ای در طائف بود که روی صخره ای بنا شده بود و به ثقیف تعلق داشت. آنان به زیارت این خانه میرفتند و با داشتن آن بت به کعبه فخر میفروختند. این خانه ، دارای پوشش و پرده دارانی بود و ثقیف دره ای را که لات در آن قرار داشت حرم میدانستند. ابن کلبی مینویسد سدانت و پرده داری این خانه به عهد بنی عتاب بن مالک بود و قریش و دیگر عرب ها نیز آن را بزرگ و محترم میشمردند. خان لات در محلی واقع شده بود که در زمان ابن کلبی منار سمت چپ مسجد طائف در آن جا قرار داشته است» (الکلبی، هشام بن محمد (۱۳۶۴ ) الاصنام (بتهای عرب )، ۱۳۴). دکتر جواد علی احتمال میدهد که لات در اصل از جمله سنگ های مقدسی بوده است که عرب ها برای تقدیم قربانیهای خود از آن استفاده میکردند. سپس با گذشت زمان امر بر مردم مشتبه شده و گمان کرده اند که لات، خود از ابتدا بت بوده است. «از نظر قریش، عزی بزرگ ترین بت ها به حساب میآمد. آنان به زیارت این بت میرفتند، هدایایی نثار آن میکردند، و با قربانی کردن بدان تقرب میجستند. قریش گرد کعبه طواف میکردند و میگفتند: «سوگند به لات و عزی و منات، که سومین بت بعد از آن دو است، آن ها سه دختر زیبای عالم بالا، و غرانیق والامقام هستند، که به شفاعت آن ها امید بسته میشود». عزی کشتارگاهی داشت که بدان «غبغب» میگفتند و زائران قربانیهای اهدایی خود را در آن جا ذبح میکردند. هنگامی که پیامبر (ص) در سال هشتم هجری مکه را فتح کرد، به خالد بن ولید مأموریت داد تا درخت عزی را از ریشه برکند. خانه آن را ویران کند، و بت را بشکند. عزی تنها بت قریش نبود، بلکه بسیاری از قبایل عرب مانند غنی، باهله، خزاعه، و هم قبایل مضر، بنی کنانه و غطفان آن را به عنوان بت خود پذیرفته بودند. عزی هم چنین در عصر منذریان در حیره مورد پرستش قرار میگرفت و پادشاهان حیره گاهی انسان ها را به عنوان قربانی تقدیم آن میکردند. در منابع سریانی آمده است که منذر تعدادی از کنیزانی را، که به اسارت درآمده بودند، به عنوان قربانی تقدیم پیشگاه «افرودیت» (عزی ) کرد (سالم، (۱۳۸۳) تاریخ عرب قبل از اسلام، ۲۵۰ ).
علل و عوامل تقابل قریش با پیامبر (ص) از بعثت تا فتح مکه
با فتح مکه و در حقیقت با از دست رفتن تسلط و سیادت قریش به عنوان بزرگترین قبیل عدنانی و برتری و غلبه قحطانیان بر مکه ، ندای تجدید تخاصمات از سوی بزرگ و رئیس قبیل خزرج و در حقیقت، بزرگ انصار – سعد بن عباده – به گوش رسید که «الیوم، یوم الملحمه» [امروز روز انتقام و کشتار است ] و همین امر باعث شد تا پیامبر (ص) به علی (ع ) بگوید پرچم را از دست سعد بن عباده بگیرد و شعار «الیوم یوم المرحمه»[امروز روز رحمت و گذشت است ] را سر دهد.
بررسی دلایل پیروی قبایل تابع از سیاست قریش در قبال پیامبر (ص) تا زمان صلح حدیبیه
با توجه به ماهیت فراگیر و منکوب کنند قدرت، همیشه افراد یا جوامع ضعیف دنباله روی اقویا بوده اند.
خصلت هژمونیک قریش در جزیره العرب، سبب شده بود که قریش بتواند از طریق مرجعیت سیاسی، نوعی مرجعیت فرهنگی-هویتی نیز برای خود بیافریند «دلایل فراوانی وجود دارد که تا قبل از فتح مکه، بسیاری از اعراب به خاطر حرمتی که برای قریش قائل بودند اسلام نیاوردند» از آن جا که در جزیره العرب قبایل گوناگونی وجود داشت، قدرت هر یک در مقایسه با دیگری، گرفتار شدت و ضعف بود و از آن جا که هر قبیله برای کسب معیشت با دیگر قبایل، به جنگ و درگیری مشغول بود، لازم بود تا قدرت های کوچک در این میان چاره ای بیاندیشند و در تقویت قدرت دفاعی خود بکوشند. آنان میبایست قدرت خود را تا اندازه ای تقویت کنند که توان جلوگیری از هجوم دیگران را داشته باشند. از این رو، میان قبایل ضعیف ، پیمان هایی منعقد گردید. این پیمان ها حلف نامیده میشد.
«وقتی قبایل مختلف شاهد وجود جنگ و اختلاف بر سر آب و چراگاه میان خود و دیگران یا بین قبایل دیگر بودند، این انگیزه ای میشد تا قبایل ضعیف به یکدیگر یا به قبیله ای قدرتمند پیوسته، با او همپیمان شوند» (الحاج، (۱۴۱۷) حضارهالعرب فی عصر الجاهلیه، ۵۸).
به موجب این پیمان ها هر یک از دو طرف، اگر مورد کوچک ترین تجاوزی قرار میگرفت ، دیگری به یاری او میشتافت. به این صورت تا حدودی تعادل و توازن قوا، بین نیروهای مختلف و قبایل گوناگون فراهم آمده و این خود، گاه و بی گاه عامل جلوگیری از جنگ میشد، چنان که اگر جنگ در میگرفت، به حکم حلف، جنگ بین القبایلی و فراگیر میشد. این پیمان تا زمانی پایدار بود که دو طرف موافق آن باشند، و البته آن ها پیمان را نقض نمیکردند، و طرد یک طرفه در نظر آن ها خیانت به حساب میآمد.
همان طور که گذشت معمولا حلف در بین قبایل ضعیف و به درخواست آن ها بوده، با این حال برخی از قبایل کوچک نیز اگر شجاعانی داشتند، تن به چنین حلف هایی نمیدادند. ممکن بود چند قبیله با هم همپیمان میشدند، همچون حلف احابیش که میان قریش و گروه های مختلف احابیش که در اطراف مکه ساکن بودند، منعقد گردید. «قریش گاه مالیات هایی به عنوان حق قریش از زوار میگرفتند.» (جواد، (۱۳۸۰) المفصل فی التاریخ العرب قبل الاسلام، ج ۴، ۲۱). در برابر گفته شده که قریش بخشی از اموال خویش را تسلیم هاشم میکردند تا در کمک به زوار مصرف کند. علاوه بر این ها، قریش به علت تقدس خود، توانسته بود حمایت افراد زیادی را جلب کند؛ از این رو از لحاظ قدرت نیز یکی از پرنفوذترین قبایل بود. «از آن جا که عرب به فزونی نیروهایش اهمیت میداد، و آن را نشانه شرافت میدانست ، این اقدام موجب شهرت و برتری قریش بود» (جاحظ، (۱۳۸۴ ق ) حجج النبوه، ۱۰۲ ). از کتب تاریخ چنین بر میآید که «قریش در میان عرب شرافت و عزت ویژه ای را دارا بوده و معمولا با عناوین، آل الله، جیران الله، و سکان حرم الله خوانده میشدند. مردم آن ها را به عنوان بزرگ و شریف قبول کرده و چه بسا در جنگ ها به جای آن ها وارد کارزار میشده اند» (ابن عبد ربه الاندلسی، (۱۴۰۴ ق ) العقد الفرید، ۳۲۷ ).
قریش تنها کسانی بودند که اولا: به دلیل داشتن امان نامه و ثانیا: و مهمتر از آن، به عنوان این که اهل حرمند، زمینه برای تجارت داشتند. آنان در هر جا که مورد هجوم غارتگران قرار میگرفتند، خود را اهل حرم معرفی میکردند. قرآن نیز در سوره قریش بدین مطلب اشاره دارد «کعبه نزد اعراب قداست داشت و آن ها اهل کعبه و اهل حرم را احترام مینهادند. قریش به دلیل آن که خود را اهل حرم میدانستند، امتیازات دینی خاصی را به خود اختصاص داده و نام اهل حمس را برای خود برگزیده بودند. آن ها دینداری خود را شدیدتر دانسته و به همین دلیل خود را برتر از دیگران میدیدند.» (ابن هشام ، (۱۳۸۳) سیرت رسول الله، ج۱، ۱۹۹). نکته دیگری نیز که بر شهرت قریش افزوده بود واسطه تجارتی بودن مکه و بر سر راه تجارت حبشه، یمن، شامات قرار داشتن آنان میبود؛ این تجارت شامل سفر به یمن، حضرموت، حیره (در شرق )، بصری (در شمال )، شام، غزه و مصر میشد. آن ها به دلیل کار تجارت، از جنگ دست کشیدند تا دچار اسارت و یا از دست دادن اموالشان نشوند.
ذکر این نکته ضروری است که «به هر حال، جمع صحابه یا «جامعه مدنی» که در مدینه و امت اسلامی شکل گرفت، ایمان و اعتقادی تازه در باب انسان و سیاست داشت، اما در چارچوب قبیله زاده و گسترده شد. این وضعیت، یعنی تأسیس مدنیت اسلامی در بستر قبیله، تأثیری دوگانه در تعیین الگوی خاصی از روابط قدرت و عقلانیت سیاسی در تمدن اسلامی بر جای گذاشت و مقدمات تفسیری اقتدارگرایانه از نصوص اسلامی را تدارک نمود:
۱- نخست آن که، وحی اسلامی در ذات خود گرایشات جهان شمول داشت و از ابتدای ظهور، این انرژی و استعداد نهفته در خود را در قالب رهیافت ها و چشم اندازهای سیاسی بروز میداد. اما، «قبیله عرب» به لحاظ برخی ملاحظات ساختاری که داشت استعداد گسترش محدودی داشت. به نظر میرسد که «قبیله» با تمام مختصات خود، ویژه شبه جزیره و اوضاع اقلیمی و اجتماعی آن بود و در صورت بسط و استقرار در خارج از شبه جزیره مستلزم دگرگونیهای بنیادی بود که به اعتباری مغایر با شرایط وجودی قبیله و بنابراین، انتظاری ناممکن بود. تأسیس امت و مدنیت اسلامی در بستر قبیله، موجب انتقال انرژی و استعداد جهان شمول وحی به قبیله گردید و به موازات آزاد شدن نیروهای نهفته در ایمان اسلامی، سیادت قریش نیز بر بیش از نیمی از جهان آباد آن روز محقق شد. این سیادت از هر دو سمت خیر و شر آشکار بود «از پیامبر (ص) نیز نقل شده که فرمود: مردم تابع قریش بودند، صالحین در پی صالحین قریش و فجار هم در پی فجار قریش» (ابن حبیب بغدادی، (۱۹۸۵ م ) المنمق فی اخبار القریش، ۷) محمد بن حبیب فهرست برخی از احادیثی را که در وصف قریش آمده و قسمتی از آن ها ساختگی است، آورده است (همان، ص ۷ به بعد).
درباره صیغه سیاسی دعوت اسلامی گزارش های زیادی وجود دارد. «مسأله شهرت قریش تا اندازه ای مربوط به قبل از بعثت و مقداری مربوط به بعد از اسلام است. قبل از بعثت، کسانی از عرب، قریش را از خاندان غسان و کسری نیز برتر میدانسته اند.» (ضیف، (۱۳۸۴) تاریخ الادب العربی: العصر الجاهلی، ۵۱).
حضرت رسول (ص) خود نیز بر ابعاد سیاسی و جهان شمول وحی اسلامی تأکید داشت و اظهار مینمود که نبوت او پنج ویژگی اساسی دارد که موجب تمایز رسالت آن حضرت از دیگر انبیاء و ادیان پیشین شده است. میفرمود: «پنج چیز بر من عطا شده است که پیامبران قبلی فاقد آن بودند. هر پیامبری بر قوم خاصی برگزیده میشد ولی من بر همه انسان ها مبعوث شده ام. غنایم جنگی بر من حلال شده است، در حالیکه بر پیامبران قبل از من حرام بود. زمین برای من طیب و طاهر و مسجد قرار داده شده است.» دشمنان ما به اندازه مسیر یک ماه از ما هراسان و مرعوب هستند. و برای من [حق ] شفاعت عطا شده است.»
۲- تعامل وحی اسلامی و قبیله ، هرچند که در گسترش دیانت مؤثر بود، و ساختار قبیله مدتی به پلکان پیشرفت اسلام و مدنیت منبعث از وحی بدل شده بود، اما محدودیت های بسیاری نیز بر وحی و نصوص دینی تحمیل نمود. «از همان ابتدا، همراه با رحلت پیامبر (ص)، سایه سنگین خود را بر تجربه دینی و حیات سیاسی مسلمانان فراگستراند. و شبح سرگردان آن، فهم ما از نصوص دینی و بنابراین ، عقلانیت سیاسی ما را تعین بخشید. حمید دباشی، در پژوهش خود به نام «اقتدار در اسلام» با ا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.