خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.139,500 تومانقیمت فعلی 139,500 تومان است.
تعداد فروش: 74
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
ارائهی فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی – تجربهای خاص و متمایز!
پاورپوینتی حرفهای و متفاوت:
فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی شامل ۱۰۶ اسلاید جذاب و کاملاً استاندارد است که برای چاپ یا ارائه در PowerPoint آماده شدهاند.
ویژگیهای برجسته فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی:
- طراحی خلاقانه و حرفهای: فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی به شما این امکان را میدهد که مخاطبان خود را با یک طراحی خیرهکننده جذب کرده و پیام خود را به بهترین شکل انتقال دهید.
- سادگی در استفاده: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی به گونهای طراحی شدهاند که استفاده از آنها بسیار آسان باشد و نیاز به تنظیمات اضافی نداشته باشید.
- آماده برای ارائه: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی با کیفیت بالا و بدون نیاز به ویرایش، آماده استفاده هستند.
کیفیت تضمینشده با دقت بالا:
فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی با رعایت بالاترین استانداردهای طراحی تولید شده است. بدون نقص یا بهمریختگی، تمامی اسلایدها آماده برای یک ارائه بینقص و حرفهای هستند.
نکته مهم:
هرگونه تفاوت احتمالی در توضیحات ممکن است به دلیل نسخههای غیررسمی باشد. نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی با دقت و حرفهای تنظیم شده است.
همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی را دانلود کنید و ارائهای حرفهای و تأثیرگذار داشته باشید!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی :
مقدمه
علوم انسانی به طور مستقیم انسان و کنش های او را مطالعه میکند؛ بنابراین تعریف انسان و مبانی انسان شناختی هر مکتبی در تعیین پیش فرض ها، اصول موضوعه و توصیه های علمی تأثیرگذار خواهد بود و لازم است پیش از ورود به مباحث علوم انسانی، تعریفی روشن از موضوع مسئله انسان داشته باشیم. ازآنجاکه نوع نگرش به انسان و ساحت های وجودی او، هدف از هستی و روش تکاملش را تعیین میکند، باید بدانیم انسان کیست، چه ویژگیهایی دارد و براساس این ویژگیها چه نظامی در دنیا و آخرت برای او پیش بینی میشود؟
حضرت علامه مصباح یزدی، با ارائه تعریفی نظام مند از قلمرو علم و دین، علم دینی را در حوزه علوم انسانی اسلامی تعریف میکنند. از دیدگاه ایشان، شناخت و بیان تأثیر پدیده ها در سعادت و شقاوت انسان، از امور ضروری دین است. این امر در بسیاری موارد با عمل اختیاری انسان در ارتباط بوده و با توجه به بررسی کنش های ارادی و آگاهانه انسانی و احکام، آثار و پیامدهای آن در علوم انسانی، علوم انسانی اسلامی اهمیتی ویژه خواهد داشت.
علوم انسانی
علامه مصباح معتقدند: «علم مجموعه مسائلی تشکیل شده از موضوع و محمول اند که موضوعات آن ها زیرمجموعه یک موضوع واحدند و پاسخی برای نفی یا اثبات میطلبند. هر تلاشی در این راه، تلاشی از سنخ آن علم به شمار میرود و منبع یا روش در آن نقشی ندارد» (مصباح یزدی، ۱۳۹۲، ص ۸۰).
ازمنظر ایشان تعاریف علوم طبیعی و انسانی و…، قراردادی است و بحث عقلی و فلسفی در رابطه با ملاک علوم انسانی و غیرانسانی ارزش علمی ندارد (دبیرخانه همایش، ۱۳۸۹، ص ۹۰).
ایشان علوم انسانی را براساس قرارداد، به علومی تعریف میکنند که «با فکر و اندیشه انسان سرو کار دارد؛ یعنی متعلق این علوم با فکر و اندیشه انسان ارتباط دارد». به اعتقاد ایشان، تعریف علوم انسانی به موضوعاتی مانند بررسی رفتارهای معنادار نیز مشکل را حل نمیکند، چراکه رفتار معنادار، اختصاص به انسان ندارد (دبیرخانه همایش، ۱۳۸۹،ص ۹۵). ایشان در رابطه با دلیل افزوده شدن قید انسانی به این دسته از علوم آورده است :
«اگر بخواهیم علوم را به دو دسته انسانی و غیرانسانی تقسیم کنیم، اقتضای لفظ این است که به نحوی انسان در موضوع آن دخالت داشته باشد. روح، بدن و ارزش های انسانی نه تنها در فهم (که همه علوم در فهم به انسان نیازمندند)، بلکه در موضوع شان مرتبط با مسائل انسانیاند و در مقابل، آن دسته از علوم که روح انسانی نه در فهم آن ها دخیل است و نه در موضوعات آن ها، علوم غیر انسانیاند». (دبیرخانه همایش، ۱۳۸۹، الف، ص ۹۳ و ۹۵).
علوم انسانی اسلامی
علم مجموعه مسائلی با محوریت موضوع واحد است، بنابراین عهده دار شناخت پدیده ها و روابط میان آن هاست؛ مانند بررسی عناصر و خواص فیزیکی و شیمیایی مواد در علوم طبیعی.
ازطرف دیگر بیان نوع ارتباط انسان با پدیده ها برای رسیدن به سعادت حقیقی، خارج از محدوده و هدف علم است و این مهم را دین به عهده میگیرد (همان، ص ۲۰۴- ۲۰۵). دین رابطه بین پدیده ها و کمال روح انسانی و مصالح او را تبیین کرده و با ارزش گذاری نحوه تعامل انسان با پدیده های مادی و غیرمادی، تکلیف او را در برخورد با آن ها تعیین مینماید (همو، ۱۳۸۶، ج ۱، ص ۶۰ -۵۹).
ازنظر علامه مصباح، علم کشف واقع است و دین الهی حق، منحصراً دین اسلام است که راه سعادت و شقاوت انسان ها را در حوزه باورها و ارزش ها مشخص میکند. از دیدگاه ایشان، دین حق، عقاید مطابق با واقع داشته و به رفتارهایی صحیح و معتبر رهنمون است (مصباح یزدی، ۱۳۸۵، ص ۱۱). دین اسلام، تمام شئون انسان را دربرمیگیرد و به آن صبغه الهی میدهد. با توجه به مسئولیت دین در ارائه مسیر سعادت حقیقی، بخش محوری دین، تعالیمی است که با سعادت ابدی و کمال نهایی انسان ارتباط دارد. سایر مطالبی که در کتاب و سنت آمده، مقدمات این هدف یا بیان گر مسئولیت های دیگر اولیای دین است و دین، تعهدی نسبت به بیان حقایق خارجی ندارد (همو، ۱۳۹۲، ص ۱۰۵). علم دینی، علمی است که در حوزه های مرتبط با سعادت و شقاوت انسان و باورها و ارزش ها از منابع خاص دینی استفاده میکند و آنچه به دست میآورد، علم است؛ یعنی کشف یقینی است، نه صرف ظن یا احتمال یا یک نظر. زمانی میتوانیم بگوییم گزاره به دست آمده، علم دینی است که از منابع صحیح دینی و با استفاده از متدولوژی صحیح روش فقاهتی بدان رسیده باشیم و نتیجه نیز یقینی باشد (همو، ۱۳۸۹، ص ۱۳-۱۴). از آنجاکه شأن دین را هدایت گری و نشان دادن راه کمال قرب به خدا ازطریق بیان حکم افعال اختیاری انسان میدانند، علم دینی باید هم سو با این شأن دین تعریف شود. با توجه به ارتباط مستقیم علوم انسانی با طرز تفکر و انتخاب سبک زندگی و درنهایت، سعادت یا شقاوت انسان ها، حضرت استاد، علم دینی را در گستره علوم انسانی اسلامی تعریف میکنند.
البته همه علوم را نمیتوان به این معنا به دینی و غیر دینی تقسیم کرد. علومی که موضوع، مسائل و اهداف شان با دین ارتباطی ندارد، به دینی و غیردینی متصف نمیشوند؛ ولی علومی که در مبانی، ارزش ها یا روش با یکی از مؤلفه های دین (باورها، ارزش ها و احکام) مرز مشترک داشته باشند، میتوانند دینی یا غیردینی باشند (همو، ۱۳۹۲، ص ۲۰۸-۲۰۷). علوم انسانی تا جایی که به تبیین و تشریح ماهیت پدیده های انسانی و اجتماعی و رابطه آن ها با دیگر پدیده ها را بیان میکند، علم صرف است و تفاوتی میان دین دار و بیدین و مسلمان و غیرمسلمان نیست. ولی با ورود به حیطه ارزش گذاری، هنجاریابی و توصیه دستورالعمل های حقوقی، اقتصادی، تربیتی و مانند آن ها، در مرزهای مشترک با دین قرار خواهد داشت (مصباح، ۱۳۹۲، ص ۲۰۵).
از آنجاکه پذیرش یا عدم پذیرش هر یک از مؤلفه های دین، مبتنیبر وجود اراده و اختیار انسان است، وجود چنین مرزهای مشترکی با علوم، در علومی محقق خواهد شد که ارتباط مستقیم با اراده فاعل شناسا و تأثیرات آن در افعال و نظام های علمی و اجتماعی داشته باشد. بنابراین علم دینی بیش ترین بررسیها را در حوزه علوم انسانی اسلامی خواهد داشت. برخی از رشته های علوم انسانی ارتباطی عمیق موضوعی با آموزه های دین اسلام در بخش احکام و اخلاق دارد (همو، ۱۳۷۸، ص ۸۲)، درحالیکه پدیده های علوم طبیعی این ویژگی را دارند که حتی بدون وجود فاعل شناسا و شناخت او نیز وجود داشته باشند؛ بنابراین در ارتباط با اراده آدمی نخواهند بود تا مرز مشترکی با مؤلفه های دینی داشته باشد.
گفتنی است که خارج کردن برخی معارف عقلی و تجربی از دایره دین، محدودکردن دین در امور اخروی نیست. دین، همه عرصه های زندگی را دربرمیگیرد؛ ولی در این شمول به بررسی روابط صرفاً مادی پدیده ها و نتایج این جهانی آن ها نمیپردازد تا با عنوان دین در باب آن ها داوری کند، بلکه تأثیر هر یک را در هدایت و سعادت انسان مدنظر قرار میدهد. این نگاه به دین کاملاً برخلاف دیدگاه سکولاریسم است. دیدگاه سکولار، دین را فقط در عرصه ارتباط شخصی با خدا (درصورت وجود) میپذیرد و تمام عرصه های زندگی را خارج از این رابطه میداند، درحالیکه در دیدگاه موردنظر ما، دین در تمام عرصه های حیات فردی و اجتماعی حضور دارد؛ البته دین هرگز به جای علم، فلسفه و هنر نمینشیند و ما را بینیاز از پژوهش در علوم نمیکند، بلکه وجه ارزش آن ها را بیان میکند. دین، نیامده است تا به شرح امور طبیعی یا روابط اجتماعی پرداخته یا شیوه درمان بیماریها را بیان کند؛ حضور دین در این عرصه ها در ارتباط با سعادت بشر است. برای مثال خرید و فروش باید عادلانه باشد و منجر به ربا نشود یا در رانندگی نباید جان افراد را به خطر انداخت. اما این ها به معنای آن نیست که انتظار داشته باشیم دین تمام مسائل علوم را حل کند (همو، ۱۳۹۲، ص ۲۱۲ -۲۱۴).
به اعتقاد علامه مصباح تنها آن دسته از رشته های علوم انسانی با اسلام ارتباط پیدا میکنند که در آن ها مفاهیمی به کاررفته که در زبان وحی و مفسرین وحی هم آمده است (همو، ۱۳۷۸، ص ۷۷). محور چنین دانش هایی، وجود انسان و کمال نهایی او و راه رسیدن به آن است.
علوم دستوری یا هنجاری رفتار اختیاری انسان را بررسی و جهت میدهند تا هدف مطلوب صاحبان مکاتب محقق شود. علوم انسانی اسلامی ازطریق تأثیر ارزش های دینی در نظریه های کاربردی و روش های علمی وارد میشود.
شناخت اهداف صحیح و راه رسیدن به آن ها، اصول موضوعه ای هستند که پیش از ورود به علم باید روشن باشند. دین اسلام، نظام ارزشی عمیق، گسترده و منسجمی دارد که هنجارها، دستورالعمل ها و توصیه های مطرح در علوم کاربردی را تحت تأثیر قرار میدهد. بزرگ ترین نقش دین در علوم دستوری، ازطریق تأثیر احکام عملی اسلام در روش های عملی علوم هنجاری و تأثیر تعریف دین از هدف زندگی انسان و جهت دهی به حرکت علوم است (همو، ۱۳۹۲، ص ۲۱۴-۲۱۵). اصول چنین دانش هایی از جهت تأثیر در سعادت انسان، در منابع اختصاصی دین به دست میآیند. بدین ترتیب علوم انسانی اسلامی با بهره گیری از مبانی ارزشی دینی، رفتارهای انسان را در مسیر قرب الهی تنظیم میکند (همو، ۱۳۸۹، ص ۱۳۲-۱۲۹).
انسان شناسی
در تمامی رشته های علوم انسانی، «انسان» به عنوان یکی از موضوعات تحقیق، مورد مطالعه و بحث قرار میگیرد و آنچه بین تمامی علوم انسانی مشترک است و ستون فقرات این علوم را تشکیل میدهد، انسان و ابعاد وجودی انسان است. هر کدام از این علوم به نحوی درباره یکی از ابعاد یا عوارض انسان بحث و گفت وگو میکند، زیرا در همه علوم انسانی پیوسته این سؤال مطرح میشود که خود «انسان» چیست. وقتی که موضوع این علوم روشن تر شود، بحث از ابعاد و تجّلیات وجودی موضوع «انسان» بهتر و دلنشین تر خواهد شد، بلکه منطقیتر همین است که در همه رشته های علوم انسانی، بخشی به نام «انسان شناسی» وجود داشته باشد؛ زیرا در تمامی این رشته ها شناخت انسان یک نیاز است، اما نیاز بعضی از آن ها به شناخت «انسان» دو چندان است (همو، ۱۳۹۴، ص ۱۵).
ازطرفی انسان شناسی پشتوانه و مبنای همه نظام های اجتماعی و اخلاقی است و باید بتوانند مسائل اساسی انسان شناختی را به درستی و روشنی حل کنند چراکه دلیل وجودی نظام ها و نهادهای اجتماعی، برآوردن نیازهای اساسی انسان است و درصورتی که نیازهای اصیل انسانی از نیازهای کاذب وی بازشناسی نشود و نظام های اجتماعی و اخلاقی براساس نیازهای واقعی و اصیل انسان و متناسب با هدف نهایی او پایه ریزی نگردد، این نظام ها پشتوانه منطقی و معقول نخواهند داشت (همو، ۱۳۹۹، ص ۲۵).
برای مثال احکام اجتماعی اسلام ازقبیل حقوق، اقتصاد، سیاست و…، با شناخت انسان ارتباط دارد؛ زیرا تا انسان درست شناخته نشود، نیازها و روابط او مشخص نمیشود و احکامی که باید برای چنین موجودی وضع گردد تا با عمل بدان ها، به کمال و سعادت دست یابد معّین نمیگردد (همو، ۱۳۹۱، ج ۳، ص ۳۱۹).
معنای اسلامیبودن علوم انسانی از دیدگاه علامه مصباح این است که ریشه ها و مبانی آن علوم، اسلامی و مطابق با واقع بوده و در مرحله ارزش گذاری، هنجاریابی و توصیه های عملی با باورها و ارزش های اسلامی سازگار باشد. به همین دلیل انسان شناسی اهمیت بسیار دارد و بدون تبیین صحیح مبانی انسان شناختی نمیتوان از علوم انسانی اسلامی سخن گفت ازاین رو، به کارگیری برخی آیات و روایات در مباحث علوم انسانی و عبور سطحی از این مباحث عمیق نیز، راه درستی برای ارائه علوم انسانی اسلامی نخواهد بود (همو، ۱۳۸۸، ص ۱۶۹/ همو، ۱۳۹۲، ص ۲۰۶-۲۰۷).
مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی
در این بخش برخی از مهم ترین مبانی انسان شناختی مؤثر در علوم انسانی اسلامی را از دیدگاه این اندیشمند بزرگ بررسی میکنیم:
۱- اختیار
هدف از خلقت بشر، رسیدن به کمال حقیقی از راه رفتار اختیاری است، بنابراین میبایست زمینه انتخاب و گزینش میان راه های مختلف برایش فراهم باشد تا براساس گزینش خود به کمال برسد (همو، ۱۳۸۸ ب، ص ۱۲۷-۱۲۹) و به همین جهت است که خداوند متعال کتب آسمانی و انبیای معصوم را برای آموزش و هدایت بشر مبعوث کرده است.
از دیدگاه علامه مصباح بهترین دلیل برای مختاربودن انسان وجدان اوست، زیرا هر انسانی با اندک توجهی درمییابد که میتواند کاری را انجام دهد یا همان کار را ترک کند. سراسر قرآن کریم بر مختاربودن انسان دلالت دارد؛ زیرا پیام های قرآن در صورتی مؤثر خواهند بود که انسان قدرت اختیار و انتخاب داشته باشد و با عمل به آموزه های قرآنی به سعادت برسد (همو، ۱۳۸۸، ج ۲، ص ۱۸۹).
«و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر….» (کهف؛ ۲۹) و «إنا هدیناه السبیل إما شاکرا و إما کفورا» (انسان؛ ۳).
به اعتقاد علامه مصباح، اصل اختیار بشر، امری مسلم است. این آزادی تکوینی با نظام ارزشی و احکام اسلام منافات ندارد؛ زیرا در این گونه موارد نیز با اختیار و آزادی خود به الزامات عقل عملی و نیروی وجدان یا دستورات الهی پاسخ میدهیم.
«اختیار» در محاورات عرفی و تخصصی چهار کاربرد دارد: ۱) در مقابل اضطرار؛ ۲) در مقابل اکراه؛ ۳) در برابر جبر و ۴) به معنای گزینش و انتخاب. ملاک مسئولیت و تکلیف، اختیار به معنای گزینش و انتخاب آزاد است (همو، ۱۳۹۹، ص ۱۱۷).
قرآن مسئولّیت کار انسان را به عهده خود او میگذارد و فاعلّیت حقیقی و تأثیر استقلالی را منحصر در خداوند میداند؛ ولی هیچ گاه این سخن به معنای سلب تأثیر از فاعل ها و علل قریبه نیست. در بینش اسلامی عواملی مانند وراثت، محیط، خوراک و… در عین تأثیرگذاری بر رفتار انسان، او را در رفتارهایش مجبور نمیکنند؛ زیرا این عوامل علت تامه نیستند. آنچه کار را تعین میبخشد و به انجام میرساند، اراده انسان است و انسان میتواند در موارد تزاحم انگیزه ها، یکی را انتخاب کند. (همو، ۱۳۹۸، ج ۱، ص ۲۷). و قرآن انسان را موجودی مختار میداند. از نشانه ها و آیات قرآنی که براختیار آدمی دلالت دارند، آیات مربوط به آزمایش و ابتلا، وعد و وعید و عهد و میثاق هستند.
آیات قرآن به صراحت بر مختاربودن انسان دلالت دارند. برخی آیات که ظاهر آن ها هم نوعی جبر است، برای تذکر و رفع غفلت از کسانی است که میپندارند چه خدا باشد چه نباشد، چه بخواهد یا نخواهد، هر کاری را میتوانند انجام دهند (همو، ۱۳۹۹، ص ۱۰۴ -۱۰۷ و ۱۱۷).
اثبات این اصل مهم، راه گشای بسیاری از مسائل در علوم انسانی خواهد بود. تحلیل کنش های فردی و اجتماعی انسان ها و نوع ارزش گذاری رفتارها با پذیرش اراده و حدود آن، علاوه بر بعد توصیفی، در توصیه ها و تجویزهای علمی نیز با علوم انسانی موجود متفاوت خواهد بود.
بامعنابودن زندگی انسان، به تصویری که از او داریم، بستگی تام دارد. برای مثال اگر انسان هدف معقول و متناسبی نباشد که به سوی آن در حرکت باشد، یا اگر انسان را موجودی بدانیم که محکوم جبر زیستی، اجتماعی، تاریخی و الهی است و نتواند سرنوشت خویش را رقم زند؛ در این صورت، زندگی انسان بی معنا و سراسر پوچ و بیهوده خواهد بود؛ ولی اگر انسان را موجودی هدف دار (هدفی معقول و متناسب) و مختار تصویر کردیم که می تواند با تلاش به آن هدف برتر دست یابد، زندگی وی معقول و بامعنا می شود. (همو، ۱۳۹۹، ص ۲۴).
۲- ترکیب انسان از روح و بدن : جاودانگی
نگاه حس گرای صرف به هستی و وجود انسانی، گستره زندگی را محدود به جهان مادی میداند و فرجام و آینده ای خارج از قواعد مادی برای او قائل نیست. درنتیجه در هدف گذاری و ارائه روش زندگی نیز متأثر از همین نگاه حسی و تجربه گرای حسی خواهد بود، بنابراین هدف و معنای زندگی نیز در گستره حس گرایی و عالم محسوس تعریف میشود. از آنجا که ماده استعداد غایت بودن ندارد، این قرائت از علم، ارمغانی جز پوچ گرایی برای بشر نخواهد داشت.
انسان شناسی اسلامی با اثبات وجود روح مجرد که شاکله اصلی شخصیت انسان را تشکیل میدهد، اهداف، انگیزه ها و نیازهای انسان را در گستره ای فراتر از غایات مادی قرار میدهد و بدین ترتیب، ارزش ها و برترین کمالات وجودی نیز در ساحت روح انسانی خواهد بود.
علوم انسانی اسلامی، ادعای وجود دو گونه انسان ندارد (انسان اسلامی و انسان غیراسلامی).
ازنظر علامه مصباح یزدی، انسان شناسی غربی با تعریفی ناقص و «به شرط لا» از حقیقت مجرد انسان بنا شده و با انسان شناسی اسلامی برمبنای موجودی دوبعدی تفاوت بسیار دارد. اگر انسان شناسی مادیگرا نسبت به بعد مجرد انسان ساکت و «لا بشرط»
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.