خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.139,500 تومانقیمت فعلی 139,500 تومان است.
تعداد فروش: 74
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
تحولی در ارائهها با فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری!
اگر به دنبال یک روش ساده اما حرفهای برای ارائهی مطالب خود هستید، فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری بهترین انتخاب شما خواهد بود. فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری از پایه بر اساس اصول طراحی مدرن ساخته شده و تضمین میکند که اسلایدهای شما جذاب، منظم و آمادهی استفاده باشند.
فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری شامل ۱۲۰ اسلاید است که با ترکیب بصری زیبا و چیدمانی حرفهای، ارائهی شما را به سطحی بالاتر میبرد.
چرا باید از فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری استفاده کنید؟
✔ طراحی حرفهای: هر اسلاید فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری با دقت بالا تنظیم شده تا بیشترین تأثیر را روی مخاطبان بگذارد.
✔ صرفهجویی در زمان: نیازی نیست ساعتها وقت خود را برای طراحی پاورپوینت بگذارید، همه چیز آماده است.
✔ استفادهی آسان: بدون نیاز به ویرایشهای پیچیده، کافی است فایل را باز کنید و ارائه دهید.
✔ فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری قابل استفاده در هر محیطی: چه در دانشگاه، چه در جلسات کاری، فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری حرفهای نیاز شما را کاملاً برآورده خواهد کرد.
متمایز باشید!
دیگر نگران بهمریختگی یا طراحیهای غیرحرفهای نباشید. فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری به شما این امکان را میدهد که بدون دغدغه روی محتوای خود تمرکز کنید و ارائهای تأثیرگذار داشته باشید.
همین حالا دریافت کنید و تجربهای متفاوت از ارائههای حرفهای را داشته باشید!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی معراج نبوی در مثنوی های شعر فارسی تا قرن هشتم هجری :
۱- مقدمه
۱-۱- بیان مسئله
معراج پیامبر (ص) از وقایعی است که در آی۱۰ سور اسری، آیات ۱۸-۱ سور نجم و آیات ۲۵-۱۹ سور تکویر، به صراحت از آن یاد شده است. احادیث متواتری هم از سوی علمای فریقین در کتب کلام و حدیث و تفاسیر قرآن روایت شده و هر دو دسته از منابع، در اصل رویداد به طور اجماع متفق القولند؛ خلاص سخن مفسّران دربار معراج این است که پیامبر (ص) توسط جبرئیل، سوار بر براق از مسجد الحرام (مکه) به مسجد الاقصی (بیت المقدس) رفته و از آنجا به سیر در آسمانها کشیده می شود. در این مسیر آسمانی جبرئیل تا آسمان هفتم، همراه پیامبر است و از این به بعد، اجاز حضور ندارد.
آنگاه پیامبر(ص) به تنهایی از سدره -المنتهی گذشته و به مقام قرب الهی داخل می گردد.
در این میان، در باب کیفیت و چگونگی معراج، اختلاف نظرهایی وجود دارد: از قبیل این که آیا معراج نبوی جسمانی بوده و یا روحانی؟ در خواب بوده یا در بیداری ؟ همچنین در مورد مکان شروع معراج، وسیل معرج، رهاوردهای آن و مسائل دیگر، بحث هایی وجود دارد که در شعر سخنوران پارسی گوی نیز تجلّی و انعکاس یافته است؛ از این رو، با توّجه به این که بررسی و تحلیلی منسجم و طبقه بندی شده در خصوص مسائل مربوط به معراج در شعر فارسی ضروری می نماید؛ در پژوهش حاضر، بر اساس مثنوی های برجست شعر فارسی از سنایی تا شیخ محمود شبستری، معراج نبوی را به صورت کامل مورد بررسی قرار داده و تفاوت ها و تشابه های موجود در میان این نعت ها را مورد کاوش قرار می دهیم.
۱-۲- پیشین تحقیق
با بررسی پیشین تحقیقاتی که در مورد معراج پیامبر (ص) در ادبیات فارسی می توان مورد استناد قرار داد، در می یابیم که: «حقیقت قاب قوسین در معراج نامه های نظامی »، نظرات مفسران قرآن در مورد قاب قوسین را بیان کرده و به این نتیجه رسیده است که نظامی همانند بسیاری از مفسران معتقد است که پیامبر اسلام (ص) در شب معراج تا قاب قوسین أو ادنی به خداوند نزدیک شده و بر عکس مشبهه که می گویند خدا را مانند اجسام در مکان و زمان، با چشم می توان دید، قائل به رؤیت خدا است؛ اما با تنزیه از جهت زمان و مکان (حیدری ، ۱۳۸۸). «بررسی معراج پیامبر در تفاسیر و تطبیق آن با شعر فارسی »، پس از تبیین جنبه ها و مراحل سه گان معراج در تفاسیر معتبر شیعه و سّنی، وجوب نماز، آموزش اذان، ذکر لاحول و لاقوه الابالله، وجود حضرت فاطمه و ولایت حضرت علی (ع) را به عنوان رهاوردهای معراج معرفی کرده سپس به تطبیق اشعار شعرا در هر مورد پرداخته است (روغنگیری، ۱۳۸۸). «معراج پیامبر اعظم (ص) در مخزن الاسرار نظامی »، نتیجه می گیرد که نظامی در معراج نام خود مانند دیگر شاعران تنها به ذکر وقایع معراج نپرداخته؛ بلکه وصف این سفر آسمانی در زبان وی با تخیلات شاعرانه در هم آمیخته است (غنی پورملکشاه ، ۱۳۸۸). «ماجرای معراج در کشف الاسرار میبدی »، در پی آن است تا در باب وجوه و ابعاد گوناگون ماجرای معراج از دیدگاه میبدی به بحث بپردازد.
(کوشش ، ۱۳۸۸). «معجزات پیامبراعظم در شعر فارسی »، اعجازهای ایشان را در سه دست معجزاتی که در پیوند با شخصیت و اعضا و جوارح آن حضرت ظاهرگشته اند؛ معجزاتی که در پیوند با اجرام سماوی هستند و معجزاتی که در پیوند جمادات و نباتات و برخی از جانداران از آن حضرت ظاهرگشته اند؛ مورد بررسی قرار داده است (گلی، ۱۳۸۶). «بررسی تطبیقی اسراء و معراج در مدایح نبوی بوصیری و عطار نیشابوری »، به این یافته منجر می شود که عطار به اسراءیل سفر زمینی پیامبر (ص) اشاره نکرده است؛ اما بوصیری به این بخش نیز اشاره کرده است. اشارت بوصیری به داستان اسراء و معراج چندان شاعرانه نیست و بیشتر آیات قرآن و روایات را بازگو می کند؛ اما عطار این داستان را در قالب یک داستان عارفانه می ریزد. معراجنامه عطار بیشتر عاشقانه اما معراجنامه بوصیری بیشتر حماسی است (سرباز، منیجی ، ۱۳۹۴).
۱-۳- روش پژوهش
در این تحقیق از روش کتابخانه ای و شیو توصیفی – تحلیلی استفاده شده است.
گردآوری و طبقه بندی اطلاعات، تجزیه و تحلیل و دست یافتن به یافته ها و استنتاج کلی، ساختار اساسی این پژوهش را تشکیل می دهد.
۲- بحث و بررسی
۲-۱- کیفیت معراج
از جمله مسائلی که در باب معراج مورد اختلاف واقع شده، چگونگی معراج است که آیا پیامبر (ص) جسمانی روحانی به آسمان عروج کرده است و یا این که باید به معراج روحانی صرف معتقد باشیم؟ در این خصوص سه دیدگاه مطرح است:
دیدگاه اول: دیدگاه دسته ای از فلاسفه و متکلمان است که قائل به معراج روحانی هستند: عایشه همسر پیامبر (ص)، معراج او را روحانی دانسته و گفته: «ما فقد جسد رسول الله (ص)، ولکن الله أسری بروح » (طبری، ۱۴۱۲ق: ۱۳/۵) جسد پیامبر در شب معراج از جای خود نشد؛ اما روح وی را به معراج بردند. پیروان این دیدگاه که باور دارند کل واقع معراج به صورت رؤیا بوده، سیر روحانی پیامبر در معراج را می پذیرند و به جسمانی بودن آن باور ندارند. از جمل آنان شیخ الرئیس ابوعلی سینا است که می فرماید: «منظور از معراج روحانی بوده، و چون جسم نمی تواند مسافت دوری را قطع کند، معراج جسمانی نبوده است » (ابن سینا، بی تا: ۹۹). صاحب تفسیر روشن، معتقد است که به قرائن آیات الهی، منظور از سیر پیامبر، سیر روحانی است نه مادی و طبیعی (ر.ک. مصطفوی، ۱۳۸۰: ۱۵۴/۱۳). روض الجنان نیز اشاره می کند که روح او را به معراج بردند و تن او در مکّه ماند (ابوالفتوح رازی، ۱۴۰۸ ق: ۱۲۹/۱۲).
دیدگاه دوم: دیدگاه کسانی است که به سیر جسمانی پیامبر در معراج اشاره دارند: طبری که از دانشمندان اهل سنّت است بر این باور است که مطابق نصّ صریح قرآن که می فرماید: أسری بعبده لیلاً، خداوند بند خود را در شب با جسم سیر داده است (ر.ک. طبری، ۱۴۱۲ق: ۱۵/۱۵)
مکارم شیرازی نیز که از مفسرین شیعه است جسمانی بودن معراج را مورد بحث قرار داده و می نویسد: تعبیر به «عبد » نشان می دهد که این سفر در بیداری واقع شده و این سیر جسمانی بوده است نه روحانی؛ زیرا سیر روحانی معنی معقولی جز در مسأله خواب یا حالتی شبیه به خواب ندارد (ر.ک. مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۹/۱۲).
دیدگاه سوم : دیدگاه کسانی است که معتقدند پیامبر با جسم و روح خود از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و از آنجا نیز با جسم و روح خود به آسمانها عروج کرد. این نظر اغلب مفّسران و علمای شیعه و اهل سّنت از جمله شیخ طوسی در تبیان (بی تا: ۴۴۶/۴)، مرحوم طبرسی در مجمع البیان (۱۳۷۳: ۲۶۱/۹) و علامه مجلسی در بحارالانوار (۱۴۱۲ ق: ۲۸۹/۱۸) است.
سخنوران شعر فارسی، اغلب دیدگاه سوم را قبول می کنند و بر این باورند که معراج رسول (ص) هم جسمانی و هم روحانی بوده است. نظامی معتقد است که معراج پیامبر، نه تنها روحانی؛ بلکه جسمانی هم بوده است؛ از این رو، تصریح می کند که در شب معراج، در حالی که همگان در خواب سنگین فرورفته بودند، حضرت (ص) کاملاً بیدار بود و با قفس قالب یعنی همین جسم مادی که در حکم قفسی برای روح است به معراج رفته است (نظامی، ۱۳۸۵ث: ۲۷). عطار هم به معراج جسمانی و روحانی پیامبر (ص) معتقد است و از زبان رکن الدین اکّافی که از علما و عرفای قرن ششم بود، به همراهی جسم پیامبر با روح ایشان در شب معراج اشاره دارد (عطار، ۱۳۸۷: ۱۲۲)
اعتقاد بر این است که در مرحل اول معراج، پیامبر (ص) با جسم خود از مسجدالحرام به بیت المقدس و از آنجا نیز با روح خود به آسمانها عروج کرده است . سخنورانی همچون نظامی و عطار، این باور را بازتاب داده و گفته اند که پیامبر بعد از گذشتن از عرش ، به سبب آن که تن و جان از این بیشتر ظرفیت نداشتند؛ در این مرحله باقی ماندند و تنها روح ایشان به قاب قوسین مشرّف شد (نظامی، ۱۳۸۵ث: ۳۰؛ عطار، ۱۳۸۷: ۱۲۱). در این میان، شاعر عارف مسلکی همچون مولانا، در عین حال که منکر معراج جسمانی پیامبر نیست؛ بر این نکته تأکید می ورزد که ارزش و فضیلت معراج، نه به سبب عروج در سماوات؛ بلکه در تقرّب و نزدیکی جستن به حق است (مولوی، ۱۳۸۰ : ۴۵۱۳ /۳-۴۵۱۲).
۲-۲- مکان معراج
از آی معراج چنین برمی آید که سیر و عروج حضرت رسالت از مسجدالحرام آغاز شده است؛ لیکن برخی از صاحبنظران معتقدند که مسجدالحرام، مسجد و اطراف مسجد را نیز شامل می شود؛ از این رو، مکان دقیق اسرا را حجر یا خان امّ هانی معرفی می کنند. سنایی به شروع این سفر از مسجدالحرم توّجه می کند(۱۳۷۷: ۱۹۵) نکته ای که در این میان جلب توجه می کند؛ آن است که با این که نظامی در لیلی و مجنون، زمانی که از معراج حضرت رسول سخن به میان می آورد می گوید:
سر بر زده از سرای فانی
بر اوج سرای امّ هانی
(نظامی، ۱۳۸۵ت : ۲۸)
و در خسرو و شیرین نیز، مبدأ معراج را خان امّ هانی معرفی می کند و می گوید:
شبی رخ تافته زین دیر فانی
به خلوت در سرای امّ هانی
(نظامی، ۱۳۸۵ب: ۴۱۱)
لیکن در ادام ابیات، محل و مبدأ آن را در مدینه می داند (همان: ۴۱۱) این در حالی است که این خانه در حرم کعبه ، نزدیک مسجدالحرام قرار داشت و شاید از همین روی یا بر اثر واقع معراج، از دیرباز نام یکی از درهای بیست و سه گان مسجدالحرام ، باب امّ هانی بوده است. علاوه بر این ، اغلب عرفا و مفسران ، مّکه را مکان شروع معراج می دانند؛ چنان که میبدی روایت می کند که ختمی مرتبت را از خان امّ هانی بنت ابی طالب و به روایتی از حجر کعبه به آسمان ها بردند (ر.ک. میبدی، ۱۳۷۱: ۴۸۴/۵) عطار با اعتقاد به
چنین باوری گوید:
از وثاق امّ هانی ز اشتیاق
در کشید ام الکتابش، بر براق
(عطار، ۱۳۸۶ ب: ۱۳۵) سخنور گلشن راز، ضمن راهنمایی سالک در چگونگی سیر و سلوک، تلمیحی به معراج و مکان شروع آن دارد و می گوید: همانند رسول (ص) از سرای امّ هانی (نفس) بیرون آی و معراج کن؛ آنگاه به آسانی ، حدیث من رأنی را بر زبان بیاور و بگوی که هر کس که مرا ببیند خدای را دیده است (شبستری، ۱۳۸۶: ۱۲۲).
۲-۳- زمان معراج
طبق آی اوّل سور اسراء، زمان معراج اسراء بوده است. «اسراء به معنای سیر شبانه و انتقال از مکانی به مکان دیگر است. .. و قید لیلاً توضیح آن است که حرکت و سیر شبانه بوده است »(حسینی همدانی، ۱۴۰۴ ق: ۶/۱۰) بر اساس روایات نیز، «پیامبر یک سال قبل از هجرت، پس از نماز مغرب در مسجد الحرام، از طریق مسجدالاقصی به وسیل براق به آسمانها رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجدالحرام خواند» (مجلسی، ۱۴۱۲ ق: ۳۸۹/۱۸)؛ چنانکه ابن عباس از پیامبر (ص) نقل می کند که حضرت رسول گفت «شب دوشنبه از ماه ربیعالاول در خان ام هانی خواهر علی ، رکعتی چند نماز کردم سر فرانهادم، جبرئیل آمد گفت یا محمد برخیز که امشب شب توست. خداوندت سلام می کند و مرا فرستاد تا ترا ببرم تا ملکوت هفت آسمان و هفت زمین و عجایب آن از عرش تا تحت الثری فرا تو نمایم » (سورآبادی، ۱۳۸۰: ۱۳۳۲/۲). سخنوران پارسی گوی نیز بر این امر تأکید دارند که این سیر آسمانی و مراجعت در یک شب و در نفسی اتفاق افتاده است . خاقانی در تحفه العراقین، زمان شروع معراج را در شب ذکر می کند (۱۳۸۶: ۱۱۰). نظامی با آوردن واژ ملک نیمروز که از آن به پیامبر(ص)تعبیر می شود و عبارت مشعل گیتی فروز که از آن به براق تعبیر می شود، یادآور می شود که پیامبر(ص)، در شب هنگام به معراج رفت که این باور مطابق با نصّ قرآن در آی اول سور اسری می باشد. در مخزن الاسرار در این زمینه می خوانیم: نیم شبان که خورشید وجود نبوی بر اسب نور نشست و به عزم معراج، مشعل وجود خویش را متوّجه جهان برین کرد، نه آسمان وجود او را بر کجاو چشمان خویش نهادند و زهره و ماه در پیشاپیش موکب والای او، وظیف مشعله داری را بر عهده گرفتند؛ از این رو، حضرتش شراب رحمت الهی را نوشید و از سفری که عشق، سبب آن بوده؛ در یک نفس رفت و باز آمد (نظامی، ۱۳۸۵ث، ۳۲-۲۷). در لیلی و مجنون نیز به وقوع این رخداد، در شب، اشاره شده است (نظامی، ۱۳۸۵ ت: ۲۹-۲۸) در اسرارنامه آمده است که جبرئیل، شبی پیامبر را از خواب بیدار کرد و به او گفت زندان تن را رها کند و با قدم نهادن در دارالملک روحانی به معراج بپردازد (عطار، ۱۳۸۶ الف : ۹۸).
۲-۴- وسیل معراج
در قرآن کریم، به وسیل معراج حضرت رسول (ص) اشاره ای نشده است؛ لیکن در تفاسیر مختلف نقل شده است که آن گاه که رسول اکرم (ص) جبرئیل را برای اجرای مأموریت الهی بر بالای سر خود دید، از جای برخاست و با او به راه افتاد. حضرت می فرماید: «بیرون آمدم نگه کردم، میکائیل را دیدم با یک سو ایستاده با هفتاد هزار فریشته و اسرافیل از دیگر سو با هفتاد هزار فریشته و براقی در میان بداشته سپید چهارپای، مه از خری و که از اسبی،. .. میکائیل لگامش گرفته و اسرافیل رکابش گرفته.
جبرئیل مرا گفت : إرکب یا محّمد. گفتم این چیست؟ گفت این براق است از بهشت آورده مرکب تو را» (سورآبادی، ۱۳۸۰: ۱۳۲ /۲).
بر این اساس در شعر فارسی، خاقانی از براق به عنوان وسیل معراج پیامبر (ص) یاد کرده (۱۳۸۶: ۱۱۰) و نظامی ضمن آن که اشاره می کند که وشاق تنگ چشم هفت خرگاه (جبرئیل)، خنگ ختلی براق را پیش پیامبر آورد (۱۳۸۵) ب: ۴۱۱)در تصویری که از براق می سازد، او را همانند کبک در حال خرامیدن و همانند کبوتر در حال جلوه وصف می کند و می گوید: این اسب آسمان پیمای با آن فرّ و شکوه و فرخنده بالی هماگون خویش، در پیمودن شب معراج، رسم و شیو مرغ فاخته را در پیش گرفت و تند سیری و تیز پروازی پیشه کرد تا توانست حضرت رسول (ص) را به والاترین آسمان برساند (نظامی ، ۱۳۸۵ث : ۲۹)؛ لیکن این موکب تیز پرواز رخش گون، وقتی که به بالاترین حجاب یا آسمان رسید، از ادام پرواز باز ماند؛ لذا غاشیه و زین خود را بر دوش ساکنان این آسمان افکند (همان: ۲۸). عطار معتقد است که حضرت باری تعالی، براق را از نور پاک آفریده است؛ از این رو، پیامبر اکرم (ص) با سوار شدن برآن توانسته است به سیر لامکان بپردازد (۱۳۸۷: ۱۲۰) در این میان، تعدادی از سخنوران شعر فارسی بر این باورند که حضرت محمد (ص) بعد از اینکه به همراه براق تا سدره المنتهی رسید، از آنجا تا عرش را بر اسب دیگری به نام رفرف سوار شد. در لیلی و مجنون اشاره می شود که بعد از این که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به همراه براق از سیر در معراج بازماندند؛ پیامبر به رفاقت و همراهی رفرف به سیر خود در آسمانها ادامه داد (نظامی، ۱۳۸۵ت: ۳۰۰) دهخدا بر این باور است که رفرف نام یکی از دو اسب حضرت رسول اکرم (ص) است که در شب معراج سوار بر آن شده بود و نام اسب دیگر براق بود (دهخدا،۱۳۷۳)؛ لیکن در المنجد آمده است که رف عبارت از چیزی است که از درخت و گیاه آویخته شده باشد و هر چیزی که از اندازه بیشتر باشد و تا بخورد. و پارچ حریر نازک، و پارچه ای است که به سراسر قسمت پایین خیمه ها آویخته شود (ر.ک. معلوف، ۱۳۷۹). در این میان، در تفاسیری که در ذیل آی مُتَّکئینَ عَلَی رَفْرَف خُضْر وَ عَبْقَری حسَان (الرحمن /۷۶) آمده ، اشاره های مختلفی به معنای رفرف شده است . «کتاب صحاح می گوید: کلم رفرف در اصل به معنای پارچ سبزی است که با آن مجلس آذین درست می کنند. برخی هم گفته اند به معنای بالش یا متکا است » (موسوی همدانی، ۱۳۷۴: ۱۸۸/۱۹) همچنین گفته شده است که «رفرف در اصل به معنای برگ های گسترد درختان است و سپس به پارچه های زیبای رنگارنگ که بی شباهت به منظر باغ ها نیست اطلاق شده است » (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۱۸۵/۲۳).
همچنین گفته اند که «رفرف مرغزاری است و گفته اند فرش است و گفته اند تختی است و گفته اند مسندی است » (سورآبادی، ۲۵۰۷/۱۳۸۰:۴) با این حال، در هیچ کدام از تفاسیری که در ذیل آی اسری و معراج نبوی نوشته شده است به این که اسبی به نام رفرف وجود داشته باشد که پیامبر اکرم (ص) در شب معراج به همراهی آن سیر خود را طی کند اشاره ای نشده است . به نظر می رسد شاعران زبان فارسی به مدد تصویر سازی ها و تخیلات شاعران خود چنین تصاویری خلق کرده باشند؛ از این روست که تناقض گویی هایی هم در این زمینه دیده می شود.
سنایی رفرف را مکانی می داند که جبرئیل تا آنجا پیامبر(ص) را همراهی کرد و پس از آن از سیر عاجز ماند (۱۳۷۷: ۲۲۴). علیرغم این که نظامی در لیلی و مجنون به رفاقت و همراهی رفرف با پیامبر(ص) اشاره کرده؛ ولی در هفت پیکر، رفرف را مقامی در سدره المنتهی تصویر می کند (نظامی، ۱۳۸۵ج: ۲۵) در خسرو و شیرین نیز می گوید که بعد از این که جبرئیل از عروج بازماند، اسرافیل او را همراهی کرد و به مقام رفرف رسانید (نظامی، ۱۳۸۵ب: ۴۱۳).
۲-۵- همسفران معراج
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند: «جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، براق را نزد پیامبر خدا (ص) آوردند. یکی لگام آن را گرفت و دیگری رکاب آن را و سومی زین آن را منظم کرد » (جعفری، بی تا:۲۵۲/۶). از این رو، می توان گفت سه فرشت مقرب درگاه الهی ، همسفران و همراهان ختمی مرتبت در سیر آسمان ها بودند. هنگامی که پیامبر به همراه این سه همسفر خود به سدره المنتهی رسیدند، جبرئیل که تاب قرب الهی نداشت ، گفت: «تقدّم یا رسول الله ، لیس لی أن اجوز هذا المکان و لو دنوتُ انملً لاحترقت » (فروزانفر،۱۳۴۸: ۴۹/۲) ای رسول خدا وایستا، مرا جواز نیست که از این مرحله فراتر روم چه اگر سر انگشتی از این مرحله ای که هستم فراتر بروم فروغ تجلّی الهی مرا خواهد سوزاند. سنایی ضمن اشاره به این موضوع، در تفسیر عارفانه ای که از بازماندن جبرئیل از طی طریق می کند، تصویری هنری و شاعرانه از توجیه جبرئیل برای عجز خود دارد و می گوید:
گفت نز عجز بازگشتم من
یا به گرد نیاز گشتم من. ..
چون ز کونین به در نهاد قدم
حدثان را بماند و ماند قدم. ..
گفتم ار زین سپس سؤال کند
هر چه گوید مرا زوال کند. ..
بی خبر بودم از حدیث قدم
گشت ما را ضعیف، پر و قدم
بیش از آنم نماند تاب جواب
گشت از آن حال و کار من در تاب. ..
زین سبب قاصر آمدم زان راه
که نبودم زحال راه آگاه
(سنایی، ۱۳۷۷: ۲۲۵-۲۲۴)
عطار، ماجرای این بازماندگی را در قالب گفتگویی میان جبرئیل و حضرت رسول (ع) به تصویر می کشد (۱۳۸۷: ۱۲۱-۱۲۰) و در توجیه علت این بازماندگی می گوید: وقتی خواج کاینات با معشوق ازلی در خلوت خود جشنی ترتیب داده، حّتی فرشت مقرّبی چون جبرئیل هم اجاز ورود ندارد (عطار،۱۳۸۳: ۲۴۷). در این میان، مولانا فلسف عجز و درماندگی جبرئیل از همراهی پیامبر را با اندیشه های عرفانی خود در هم می آمیزدو می گوید: همان طور که قوای جسمانی پیامبر از ظرفیت محدودی برخوردار است و او نیز مانند سایر مردم خسته می شود و نیاز به استراحت دارد، به همین میزان قوای معنوی جبرئیل نسبت به قوای معنوی رسول اکرم (ص) محدود می باشد. اگر چه پیامبر با دیدن هیبت فیزیکی جبرئیل دقایقی بی هوش گشت . جبرئیل اگر عظمت واقعی رسول اکرم برایش تجلّی کند تا ابد بی هوش می ماند، زیرا جبرئیل شأنی از آن بزرگوار است؛ از این رو، جزء نمی تواند کلّ را درک کند. به همین دلیل ظرفیت او محدود است و ظرفیت رسول اکرم (ص) نامحدود؛ لذا در هنگام معراج نتوانست تا آخر همراه پیامبر بماند و از حرکت باز ایستاد (مولوی، ۱۳۸۰: ۳۸۰۰ /۴-۳۷۵۵). سعدی در بوستان داستان این مشایعت و عجز از سیر جبرئیل و عشق محمد (ص) به دیدار باری تعالی را، در شب معراج مطرح می کند (۱۳۸۶: ۲۰-۱۹) شیخ محمود شبستری نیز فراخور ذوق عرفانی خود به تفسیری از این مطلب دست یازیده و بر این باور است که در آن جایگاهی که نور حق، دلیل و راهنمای سیر و سفر(معراج) هست، حتّی فرشت مقرّبی چون جبرئیل هم از پویش باز می ماند؛ لذا اگر چه جبرئیل فرشته ای از مقربان درگاه الهی است؛ ولیکن او در مرتب لی مع الله وقت نمی گنجد؛ چرا که رخصت و شایستگی حضور در این مقام را ندارد (شبستری، ۱۳۸۶: ۸۶-۸۷).
پس از عجز جبرئیل از ادام سیر به آسمانها، میکائیل، همرکاب رسول الله گردید؛ ولی عاقبت او نیز از همراهی درمانده و عاجز گردید (نظامی ، ۱۳۸۵ب : ۴۱۳) بعد به همراهی با اسرافیل روی آورد؛ لیکن اسرافیل هم ناتوان گشت (نظامی، ۱۳۸۵ ج: ۲۵) بدین ترتیب مرغان سبک سیر جهان برین که فرشتگان مقرب بارگاه احدیت بودند به نشان عجز، بال و پر فراهم آوردند و به خاطر این که در ادام مشایعت حضرت رسول اکرم
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.