خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مناطق یادمانی دفاع مقدس و راهیان نور در آیینه کتاب
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مناطق یادمانی دفاع مقدس و راهیان نور در آیینه کتاب قیمت اصلی 156,825 تومان بود.قیمت فعلی 139,500 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود نسخه کامل کتاب Painting Landscapes in Watercolors
خرید و دانلود نسخه کامل کتاب Painting Landscapes in Watercolors قیمت اصلی 89,500 تومان بود.قیمت فعلی 52,000 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
06ساعت
18دقیقه
13ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل تحلیل مبانی عرفان و اخلاق در کتاب «خاک های نرم کوشک»

قیمت اصلی 156,825 تومان بود.قیمت فعلی 139,500 تومان است.

تعداد فروش: 54

فرمت فایل پاورپوینت

2 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
3 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.

دانلود و استفاده از فایل پاورپوینت کامل تحلیل مبانی عرفان و اخلاق در کتاب «خاک های نرم کوشک» – تجربه‌ای بی‌نظیر در ارائه!

پاورپوینتی شیک و استاندارد:

فایل فایل پاورپوینت کامل تحلیل مبانی عرفان و اخلاق در کتاب «خاک های نرم کوشک» شامل ۱۲۰ اسلاید طراحی‌شده با دقت بالا است که کاملاً آماده برای ارائه یا چاپ در PowerPoint می‌باشد.

چرا فایل فایل پاورپوینت کامل تحلیل مبانی عرفان و اخلاق در کتاب «خاک های نرم کوشک» گزینه‌ای عالی است؟

  • گرافیک حرفه‌ای و جذاب: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل تحلیل مبانی عرفان و اخلاق در کتاب «خاک های نرم کوشک» با طراحی مدرن و چشم‌نواز، پیام شما را به بهترین شکل منتقل می‌کنند.
  • کاربری آسان: ساختار این پاورپوینت به‌گونه‌ای است که استفاده از آن بدون نیاز به تغییرات پیچیده ممکن باشد.
  • آماده استفاده: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل تحلیل مبانی عرفان و اخلاق در کتاب «خاک های نرم کوشک» از قبل تنظیم‌شده و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.

تضمین کیفیت و دقت بالا:

این مجموعه بر اساس بالاترین استانداردهای طراحی ساخته شده است و کاملاً منسجم و بدون اشکال، مناسب برای ارائه‌های حرفه‌ای می‌باشد.

نکته قابل توجه:

برخی نسخه‌های غیررسمی ممکن است تغییراتی داشته باشند. این نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل تحلیل مبانی عرفان و اخلاق در کتاب «خاک های نرم کوشک» با دقت و کیفیت بالا طراحی شده است.

همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل تحلیل مبانی عرفان و اخلاق در کتاب «خاک های نرم کوشک» را دریافت کنید و یک ارائه بی‌نظیر داشته باشید!


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل تحلیل مبانی عرفان و اخلاق در کتاب «خاک های نرم کوشک» :

۱- مقدّمه

حمل وحشیان رژیم بعثی عراق به قصد چپاول خاک و عقاید میهن مان، ایرانی، سوای برملا ساختن چهر شوم دشمنان این مرزوبوم و نیز نمایاندن جایگاه واقعی دلاور مردان عرص ایثار و شهادت، موجب اعتلای بعدی دیگر از گونه ایخاص، تحت عنوان«فرهنگ دفاع مقدّس» گشت. فرهنگی که شاخ و برگفراوان به خود گرفته و با ریبشه دواندن هریک از این شاخه ها در عمق و روح جوانان ایرانی، رنگ وبویی خاص به گذشت پرافتخارمان بخشیده است. ادبیّات دفاع مقدّس نیز رشد و نموّی شایان داشته و خلق آثاری ویژه بر پرباری آن افزوده است و«ثبت خاطرات» نیز به عنوان یکی از زیرساخت های ادبیّات پایداری دفاع مقدّس، نقش متمایزی را ایفا کرده است.

کتاب«خاک های نرم کوشک»، حاصل تلاش نویسنده و محقّق عرص دفاع مقدّس، آقای سعید عاکف، است که در آن به جمع آوری خاطراتی در باب شخصیّت و اتّفاقات پیش آمده برای شهید عبد الحسین برونسی دست یازیده اندکه بیشتر این خاطرات از قول خانواده و همرزمان شهید-علی الخصوص سیّد کاظم حسینی-بیان شده است.

خاک های نرم کوشک از پر تیراژترین آثار عرص ادبیّات پایداری است؛ این کتاب همچون گذشته به سمت توالی چاپ و افزودن بر تعداد تیراژها در حال حرکت است به طوری که در سال جاری(۱۳۹۰) چاپ یکصد و یازدهم اثر با تیراژی بالغ بر دویست و شصت وپنج هزار نسخه مطبوع گشته است. این توفیق برحسب اتّفاق نیست و بی شک توانایی های آقای سعید عاکف در شیو ثبت ونوع چینش خاطرات و همچنین شخصیّت پاک و بی آلایش شهید برونسی، فاکتورهای این مهمّند.

این اثر در طبقه بندی نوع و گون ادبی، مطابق با نگارش خانم مریم زاغیان در کتاب «کتاب شناسی زن و دفاع مقدّس»، در ردیف زندگینام فردی قرار می گیرد. (زاغیان، ۱۳۸۷: ۲۳۳) با گذشت زمان، در باب امدادها و فیوضات غیبی که در طول هشت سال دفاع مقدّس برای رزمندگان اسلام پدید می آمد، اقوال گوناگون و متناقضی بیان شده که ماهیّت این امور را زیر سؤال برده است. در این پژوهش تلاش بر آن نیست تا با نگاهی جانبدارانه و از روی غرض و یا با چشمانی بسته برصحّت یا سقم مطلبی انگشت گذاشته شود بلکه همّت بر آن گمارده شده تا با روشن نمودن مسیر کمال از طریق شناساندن پلّه هایی چون اخلاص، توکّل، صبر، توسّل، تهجّد، تواضع و فروتنی، و… اثبات گردد که رسیدن به درج کمال و نیز کسب آثار آن-همچون کشف و شهود-امری دست نیافتی نیست چرا که شهیدعبد السین برونسی، تنها با پرهیز از محرّمات و انجام واجبات و بدون آنکه ازدستورات عرفای بزرگ طول تاریخ در آثارشان آگاهی داشته باشد، به این مهم دست پیدا کرد.

انتخاب برخی اصول به عنوان مبانی عرفان و همچنین برخی دیگر به عنوان مبانی اخلاق از سوی نگارندگان، براساس یک اصل واحد و یا برگرفته از یک قانون متقن نیست و می توان اذعان داشت که این دسته بندی ها نسبی است؛ به عنوان مثال، اخلاص جزو اصول عرفانی آمده است و این امر به معنی نفی اخلاص به عنوان یک اصل اخلاقی نیست بکله نگارندگان با توجّه به مسائل روز و با نگاه به موقعیّت زمانی، خلوص نیّت را جزو مبانی عرفانی آورده است و مخاطب مختار است تا آن را جزو مبانی اخلاقی قلمداد کند. نکت دیگر که لازم است تا پیش از ورود به مباحث اصلی مقاله به آن اشاره ای اجمالی شود، مبحث توسّل است که در لابه لای متن به صورت حبّ به ائم اطهار مطرح می گردد. بی شک عشق به عنوان یکی از اصول اساسی عرفان مطرح است امّا در این مقاله، ذیل اصول اخلاقی آمده است و این تقسیم بندی همچون مباحث مطروح پیش از این، براساس مقتضای زمان صورت گرفته است هرچند در بحث عشق، متعلّق آن چه خداوند باشد و چه غیر او، مورد بحث نیست اما در این مقاله، توسّل به ائم اطهار که برخاسته از عشق درونی شهید است، به صورت خاص مطمح نظر است و در اصول عرفانی، توسّل گاه محاط در اصل توکّلی می گردد که نقش محیط را ایفامی کند.

در نوشتار پیش رو، ضمن معرّفی اجمالی شخصیّت و زندگانی شهید برونسی، تعدادی از اصول و مبانی عرفان و اخلاق ذکر شده است که با تعریفی اجمالی در قالب آیه، حدیث و… به نمونه های نموداری آن ویژگی در رفتار و کردار شهید برونسی اشاره شده است. در اینجا باید اذعان داشت که تمامی خصوصیّات شخصیّتی شهید برونسی، در قالب همین تعداد اصول عنوان شده محدود نمی گردد و یا تمامی اصول عرفانی و اخلاقی به این چند اصل بلکه حوصل یک مقاله، بیش از این را برنمی تابد. نوع و شیو کار در این پژوهش، برپای تحقیقات کتابخانه ای و برمبنای اصل سند کاوی صورت پذیرفته است. کتاب خاک های نرم کوشک با مقدّم سعید عاکف آغاز و با ارائ زندگینامه ونقل خاطره ای از مادر شهید به نوعی کلید می خورد. اثر شامل ۷۰ عنوان خاطره است که”نظر عنایت شهید”به نقل از همسر ایشان، عنوان آخرین خاطر کتاب است. در انتها، علاوه برآوردن فرازهایی از وصیّت نام شهید، به تعدادی ازاظهارنظرهای مخاطبان اثر در قالب نامه-که سعید عاکف مخاطب نامه ها قرارگرفته است-پرداخته شده است. مکمّل قسمت پایانی مجموع مذکور، چندعکس رنگی از شهید و همرزمان وی است. چاپ پنجاه وهشتم خاک های نرم کوشک که در آذرماه سال ۱۳۸۷ توسط انتشارات ملک اعظم در ۲۸۸ صفحه حاوی متن و عکس رنگی به طبع رسیده مورد نظر است.

۲- پیرامون شخصیّت شهید عبد الحسین برونسی

در سال ۱۳۲۱ هجری شمسی و در روستای گلبوی کدکن از توابع شهرستان تربت حیدریه، دیده به جهان گشود. از همان اوان کودکی، خون ستیز با ستم وطاغوت در رگ هایش جریان داشت. در پی مشاهد رفتاری شنیع از معلّم طاغوتی اش با یکی از همکلاسی های دختر، در کمال ادب و احترام از والدین اجاز ترک تحصیل می گیرد و با موافقت آنها، روان مکتب خانه می شود. این پایبندی به اصول و اعتقادات دینی، موجب آزار و اذیّت وی از سوی افسران رژیم طاغوت در دوران سربازی نیز می گردد. در سال ۱۳۴۷ در مسیر ازدواج با دختر یک خانواد روحانی، قدم در راه اثبات عقایدش برمی دارد و با اجرای طرح اصلاحات ارضی از سوی محمّد رضا شاه، روستا را مناسب ادام زندگی نمی بیند و با خانواده، جهت سکونت راهی مشهد مقدّس می شود. جهت یافتن کارمناسب، چند شعل عوض می کند و در نهایت با دیدن بی عدالتی های فراوان از سوی صاحبان مشاغل، همچون کم فروشی و غش در معامله، سرانجام به کارسخت و جانفرسای بنّایی، جهت کسب روزی حلال روی می آورد. به عنوان یک مبارز پرشور انقلابی، بارها مورد شکنجه های وحشیان ساواک قرار می گیرد و سرانجام، با پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت گروه ضربت سپاه درمی آید.

با شروع جنگ تحمیلی، وارد عرص پیکار حق علیه باطل می گردد و این آغاز جدیدی برای زندگی شهید است. ارائ لیاقت ها و ایثارهای فراوان، از وی در میدان نبرد یک اسطوره می سازد. او در ظاهر، بنّایی ساده بود امّا در باطن، قابل تأمّل و تدبّر! این دلاورمردی ها موجب می گردد تا عراقی ها برای سرش جایزه بگذارند و حتّی تیپ عبد اللّه را که تیپ خط شکن به فرماندهی شهید برونسی بود، تیپ عبد اللّه به فرماندهی بروسلی می خوانند. (عاکف، ۱۳۸۷: ۰۲۳۳) آخرین مسئولیّت این شهید دلاور، فرماندهی تیپ جواد الائمه(ع) بود که با همین عنوان در عملیات بدر و در روز ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ به درج رفیع شهادت نائل می آید.

۳- تحلیل اصول عرفان در شخصیّت شهید عبد الحسین برونسی

۳-۱- اخلاص و پاکی نیّت

امام الموحّدین و امیر المؤمنین علی (ع) : «سیّئه تسؤک خیر عند اللّه من حسنه تعجبک: سیّئه و بدی که تو را اندوهگین سازد، نزد خدا بهتر است از حسنه و خوبی که تو را به خودبینی و سرفرازی وادارد.» (نهج البلاغه، حکمت ۴۳)

در کتاب«کشف المحجوب» و در تعریف اخلاص از قول مالک بن دینار آمده است: «… چنانکه جسد بی روح جمادی بود، عمل بی اخلاص هبایی بود.» (هجویری، ۱۳۸۳: ۱۳۸) شهید عبد الحسین برونسی، نمونه ای والا از اخلاص درعمل بود. وی همواره خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خود می دید و هیچ گاه انگیز خود را از کردارش به زبان نمی آورد بلکه با جام عمل پوشاندن به گفتار، نیّت پاک درون خویش را عینی و ملموس می ساخت. در یکی از خاطرات به نقل از خود شهید برای همسرشان، خانم معصومه سبک خیز، پی به واقعیّت آنچه نگاشته شد می بریم. در اوّلین تجرب بارداری همسر شهید، وی را به دنبال قابله می فرستند، در میان راه گویا به تعدادی از دوستان انقلابی برمی خورد و در جریان پخش اعلامیّه، کاری ضروری برایش پیش می آید… «همون طور که داشتم می رفتم، یکی از دوست های طلبه رو دیدم. اون وقت تو جریان پخش اعلامیّه، یک کار ضروری پیش اومد که لازم بود من حتما باشم؛ یعنی دیگه نمی شد کاریش کرد [سعید عاکف نویسند اثر، به نقل از همسر شهید، در پاورقی آورده است: نیّت پاک و خلوص شهید برونسی، زبانزد هم آنهایی که او را می شناختند، بوده وهست. برای خدمت به انقلاب و مبارزه با رژیم طاغوت، حقیقتا سر از پا نمی شناخت واین که به خاطرات انقلاب، شدیدترین مشکلات خودش را فراموش کند، یک امرطبیعی بود برای ما]. توکّل کردم به خدا و باهاش رفتم…» (عاکف، ۱۳۸۷: ۳۳)

شاهد مثال ارائه شده، ممکن است در بادی امر ذهن مخاطب را به سوی مبحث توکّل سوق دهد-که این مسئله با توجّه به قرین درون متنی نیز تشدید می گردد-امّا توکّل ظاهر و صورت قضیه است و در درون شهید، این خلوص عمل و اشراف بر تقدّس کار پیش روست که باعث می شود تا شهید، آنقدر مخلصانه برای انقلاب و نظام قدم بردارد که آن امر خطیر را به دست صاحب امور می سپارد و به دنبال مجاهدات خود برود. همچنین از قول حجّت الاسلام محمّد رضا رضایی آمده است: «دربار خلوص و نیّت پاک او، چیزهایی شنیده بودم [در ادامه نویسنده به صورت پاورقی، گفت راوی را به عنوان شاهد مثال از قول خودش می آورد:] البته از این اخلاص و پاکی، چیزهای زیادی هم دیده بودم؛ مثلا او همیشه نمازش را تومسجد آبادی می خواند، با وجود اینکه نه پیش نمازی داشتیم و نه نماز جماعتی…» (همان: ۳۴) در خاطره ای دیگر از اخلاص در عمل و پیش شهید نیز چنین سخن می راند که: «هر خانه ای که می ساخت، انگار برای خودش می ساخت؛ یعنی اصلا براش یک عقیده بود، عقیده ای که با هم وجود به اش عمل می کرد…» (همان: ۴۱) این عشق و اخلاص به گونه ای بود که گاه برای اطرافیان، قابل درک نبود و موجب تحیّر دیگران می شد.

از قول سیّد کاظم حسینی، همرزم، دوست و یار صمیمی شهید، روایتی بیان شده که در آن به این غبطه اشاره شده است. خلاص ماجرا اینکه در جریان شورش های کردستان، قرار بر این می شود تا از میان رزمندگان سپاه مشهد، ۲۵ نفربه قید قرعه، جهت مبارزه با آنها اعزام شوند… «یک دفعه، شنیدن صدای گریه ای مرا به خود آورد. زود برگشتم طرف عبد الحسین. صورتش خیس اشک بود! چشم هام گرد شد. پرسیدم: گریه برای چی؟ همان طور که آهسته گریه می کرد، می گفت: می ترسم اسم من در نیاد و از توفیق جنگیدن با ضد انقلاب محروم بشم. دست وپام را گم کردم. آن همه عشق و اخلاص، آدم را گیج می کرد.» (همان: ۵۵) شاهد دیگر، مربوط به زمانی می شود که شهید، فرماند گردان بود امّا برای آزادی خرّمشهر، دل چیز دیگری می خواست… «آهنی[۱] به این سادگی هادست بردار نبود، خیلی پیله کرد به عبد الحسین، بی فایده. دست آخر گفت: حد اقل بیا راهنماییمون کن حاج آقا. عبد الحسین گفت: من دوست دارم توی تاریخ زندگیم ثبت بشه که در آزادی خرّمشهر به عنوان یک رزمند ساده، سهمی داشتم.» (همان: ۲۱۱ و ۲۱۰) در خاطر «ماشین لباسشویی» از قول سیّد کاظم حسینی نیز این خلوص را می توان مشاهده کرد که چگونه شهید با پرخاش، سیّدکاظم را مخاطب قرار می دهد که… «مگه من رفتم جنگ که ماشین لباسشویی بیاد خونه ام؟ » (همان: ۱۳۶) نمونه های دیگری نیز در باب خلوص و پاکی نیّت شهید برونسی در کتاب قابل ملاحظه است.

۳-۲- رضا

قال النّبی(ص) : «من لم یرض باللّه و بقضائه شغل قلبه و تعب بدنه: آنکه بدو و قضای او راضی نباشد دلش مشغول بود به اسباب نصیب خود و تنش رنجه بودبه طلب آن.» (نهج الفصاحه، ۱۳۵۴: ۵۹۵)

رضا از دیگر مبانی عرفان است که در حال و مقام بودنش، میان فرقه های عرفا بحث وجدل است؛ به زبان ساده، همان است که در آغازین لحظه های روزبر زبان هم بندگانش به صورت«الهی رضا برضاک» جاری می شود. رضا یعنی اگر قضای الهی، سختی و شادی را برای بنده اش پیش آورد، به پیش دل بنده هر دو یکی باشد. شهید از جمله بندگان راضی به درگاه معبود بود. در ماجرای به دنیا آمدن فرزند اوّلشان، فاطمه، با آن حالت خاص و غریب(توسّط قابله ای مأمور ازدرگاه آسمان) و دلبستگی شدیدشان نسبت به فاطم کوچک و از دست دادن دلبندشان در همان ایّام نوزادی، «بچّه را خودش غسل داد و خودش کفن پوشید وخودش دفن کرد. برای قبرش، مثل آدم های بزرگ، یک سنگ قبر درست کرد.» (عاکف، ۱۳۸۷: ۳۱) شهید همیشه رضای خود را در گرو رضای پروردگار قرار می داد و اگر قبول زحمت یا درجه ای هم بود، آن را تکلیف شرعی می دانست که بی شک رضای خداوند، بسته به آن است. در یکی از عملیات هایی که قراربود به عنوان خط شکن اعزام شوند و به خاطر موقعیّت خاصّ منطقه، امکان بازگشت به همراه نیروها بسیار کم بود، در مقابل دستور مافوق… «ساکت بودم. داشتم روی قضیه فکر می کردم. یکی شان ادامه داد: همان طور که گفتیم، احتمالش هست که حتّی یکی از شماها هم زنده برنگرده چون درواقع، شما آگاهانه می رین تو محاصر دشمن و از هر طرف، آتیش می ریزن رو سرتون؛ حالا مأموریّت با این خصوصیّت رو قبول می کنی یا نه؟ گفتم: بله، وقتی که وظیفه باشه قبول می کنم.» (همان: ۷۲) در خاطره ای دیگر از قول برادر شهید، قرارشده بود به دستور مقامات بالا، فرماندهی گردان عبد اللّه را به شهید برونسی واگذار نمایند. شهید از قبول مسئولیّت طفره می رود و با ناراحتی، اشاره به شهادت امام نهم(ع) در سنّ اندک می کند و اینکه در مقابل، من چگونه با ۴۲ سال سن، روی پذیرفتن پست و مقام بالاتری داشته باشم؟! شب، امام زمان(عج) را درخواب می بیند و به اذن ایشان، فردای آن روز قبول مسئولیّت می کند. برادر شهیدمی گوید: «یادم هست که آخر وصیّت نامه اش نوشته بود: اگر مقامی هم قبول کردم، به خاطر این بود که گفتند واجب شرعی است وگرنه، فرماندهی برای من لطفی نداشت.» (همان: ۱۱۸) در پایان این بخش، فازی از وصیّت نام ایشان، مصداقی است بر آنچه ارائه شد: «من با چشم باز این راه را پیموده ام و ثابت قدم مانده ام؛ امیدوارم این قدم هایی که در راه خدا برداشته ام، خداوند آنها را قبول درگاه خودش قرار بدهد و ما را از آتش جهنّم نجات بدهد.» (همان: ۲۶۲)

۳-۳- توکّل

قال اللّه تعالی: «من یتوکّل علی اللّه فهو حسبه: هرکس به خدا توکّل کند، خدا برای تأمین سعادت او بس است.» (قرآن، طلاق: ۳)

سهل بن عبد اللّه گوید: «اوّل مقام اندر توکّل، آنست که پیش قدرت[خداوند] چنان باشی که مرده پیش مرده شوی؛ چنانکه خواهد، می گرداند مرده را؛ هیچارادت و تدبیر و حرکت نباشد.» (قشیری، ۱۳۷۴: ۲۴۷ و ۲۴۶)

برخی توکّل را رها کردن همه چیز به حال خودش می دانند تا ناظم امور، آنها را سرجایشان قرار دهد امّا اگر به واقع بخواهیم توکّل را به زبان عامه پسند بیان کنیم، با قرار دادن جمل «از تو حرکت، از خدا برکت» در کنار آنها، بهتر می توان توکّل را عینی ساخت. توکّل یعنی اگر تمام اسباب و علل هم نابود شد، تنها فکرو ذکر آدمی مسبّب الاسباب باشد و بس. «و متوکّل حقیقی آنست که در نظر شهود او، جز وجود مسبب الاسباب وجودی دیگر نگنجد و توکّل او به وجود وعدم اسباب، متغیّر نگردد.» (کاشانی، ۱۳۲۳: ۳۹۷)

شهید برونسی پس از عزیمت از روستای زادگاه به مشهد، به دلیل مخالفت با تصمیمات طاغوت، مثل طرح اصلاحات ارضی، به دنبال یافتن کار در یک مغاز سبزی فروشی به عنوان شاگرد، مشغول به کار می شود که پس از مدّتی، به دلیل رفت وآمد زنان بی حجاب به آنجا و کم فروشی و غش در کار صاحب مغازه، از آنجا بیرون می شود و در پاسخ به همسر… «آهی کشید و ادامه داد: از فردا دیگه نمی رم. گفتم: اگه نخوای بری اون جا، چه کار می کنی؟ گفت، ناراحت نباش خدا کریمه!» (عاکف، ۱۳۸۷: ۲۶) به زبان آوردن کریم بودن پروردگار، در حال، نقدی بر دستان همسرش نمی شد امّا دریچه های امید و روزنه های فردایی روشن را با توکّل بر خداوند حاصل می آورد.

توکّل شهید حتّی در روحی همسر و فرزندان او نیز تأثیر فراوان گذاشته بود؛ برای نمونه، همسر شهید خان ۴۰ متری کوچکشان در کوی طلاّب را با داشتن ۵ فرزند، مناسب زندگی ندید و با مشاهد مشغل همسرش در آغازین روزهای جنگ، خود دست به کار شد و یک چهارراه بالاتر، خان بزرگتری را گرفت. درحین اسباب کشی، شهید به مرخصی می آید که… «پرسید: کجا می رین؟ چهارراه جلویی را نشانش دادم. گفتم: اون جا یک خونه خریدم. خندید، گفت: حتما بزرگتر از خون قبلی هست؟ گفتم: آره. باز خندید. گفت: از کجا می خواین پول بیارین؟ گفتم: هر کار باشه، برای پولش می کنیم، خدا کریمه!» (همان: ۶۱)

اطمینان قلب و آرامش درونی شهید، به یقین با تکیه بر توکّل حاصل می آید. در خاطره ای از قول سیّد حسن مرتضوی، وی اشاره به این موضوع می کند. صحبت از منطق حسّاس و صعب العبور عملیات و الفجر ۳ است؛ فرماندهان یکی یکی پای نقشه می آمدند و در مورد این مشکلات و راه حل های احتمالی، سخنبه میان می آوردند و در لابه لای کلام همه شان، سختی مسیر و کوهستانی بودن منطقه خودنمایی می کرد… «… فرماند لشکر شروع کرد به صحبت… از چهره ولحن صداش معلوم بود که خیلی نگران است. جای نگرانی هم داشت؛ زمین عملیّات، پیچیدگی های خاصّ خودش را داشت… تو این مابین، عبد الحسین چهره اش آرامتر از بقیّه نشان می داد. حرف های فرماندهی تمام شد. از حال وهواش معلوم بود، هنوز هم نگران است… عبد الحسین رو کرد به او و لبخندی زد. آرام و باحوصله گفت: آقا مرتضی! گفت: جانم. عبد الحسین گفت: اجازه می دی یک موضوعی رو خدمتت بگم؟ فرمانده گفت: خواهش می کنم حاجی، بفرما… خونسرد گفت: برای فردا شب، احتیاجی نیست که من با نقشه و قطب نما برم… به آسمان و به شب اشاره کرد و گفت: فقط یک«یا زهرا(س)» و یک«یا اللّه» کار داره که ان شاء اللّه، منطقه رو از دشمن بگیریم… عبد الحسین حرفش را طوری بااطمینان گفت که اصلا آرامش خاصّی به بچّه ها داد… شب عملیات، حاج عبد الحسین توانست زودتر از بقیّه و با کمترین تلفات، هدف را بگیرد، با وجوداین که منطق عملیاتی او، زمین پیچیده تری هم داشت.» (همان: ۱۸۳ و ۱۸۲).

۳-۴- مراقبت

قال اللّه تعالی: «و کان اللّه علی کلّ شیء رقیبا: و خداوند بر هرچیزی نگهبان است.» (قرآن، احزاب: ۵۲)

امام خمینی (ره) در مسیر تفهیم هرچه بهتر و آسان تر مفهوم مراقبت، عالم را محضر پروردگار می خوانند، انسان ها را از انجام معصیت در محضر الهی برحذرمی دارند و نهی می کنند. (صحیف امام، ۱۳۷۹- ج ۱۴: ۳۹۶)

اگر آدمی به آن مرحله از یقین برسد که همواره خداوند را ناظر اعمال خود ببیند، عالم از لوث گناه و پلیدی پاک خواهد گشت. ضیاء الدّین سجّادی در باب مراقبه آورده است: «مراقبه، دانش بنده بود به اطّلاع حق بر وی، استدامت این علم، مراقبت است؛ سالک باید یقین داشته باشد که حق همیشه او را می بیند…» (سجادّی، ۱۳۷۸: ۳۲) انسان باید در هر حال، خدا را حاضر و ناظر کردار و رفتارخویش ببیند چرا که «هو معکم اینما کنتم و اللّه بما تعملون بصیر.» (قرآن، حدید: ۴)

شهید برونسی این مسئله را چندان به زبان نمی آورد امّا در کردار و رفتارش، چیزی جز این اعتقاد نبود. بعد از عزیمت به مشهد و شاگرد سبزی فروشی شدن ومواجهه با کم فروشی های صاحب مغازه، در یک مغاز لبنیاتی شاگرد می شودکه آنجا نیز با مشکلاتی بیه غش در کار از سوی صاحب مغازه روبه رو می شودو از آنجا هم بیرون می آید و در درددل شبانه با همسر خود… «گفت: کم فروشی می کنه، کارش غش داره؛ جنس بد رو قاطی جنس خوب می کنه و به قیمت بالامی فروشه، تازه همینم سبک تر می کشه؛ از همه بدترش اینه که می خواد منم لنگه خودش باشم!» (عاکف، ۱۳۸۷: ۲۷ و ۲۶) این طرز تفکّر و شیو زیستن، چیزی جز اعتقاد قلبی به مبحث مراقبه نیست. در بیان خاطره ای دیگر از قول همسر شهید، براثر بارش شدید باران، دیوار حیاط خانه شان فرومی ریزد و دیگر حایلی میان حیاط و بیرون منزل باقی نمی ماند. از طرفی دیگر، شهید به دلیل نیاز مبرم به ایشان در جبهه، مصرّ به رفتن سریع به خطّ مقدم است که با مخالفت همسرش مواجه می شود. همسر شهید با ناراحتی… «گفتم: همین درسته که من توی این خون بی در و پیکر باشم، اونم با چند تا بچّ کوچیک؟ باز هم سعی کرد آرامم کند؛ فایده ای نداشت… گفت: نگاه کن، من از همون اوّل بچّگی و از همون اول جوونی که تو روستا بودم، هیچ وقت نه روی پشت بام کسی رفتم، نه از دیواری کسی بالا رفتم، نه هم به زن و ناموس کسی نگاه کردم.» (همان: ۶۵)

شاهد دیگر در این زمینه، بازمی گردد به جریان برگشتن شهید برونسی ازمکّ مکرّمه، بدون در اطّلاع قرار دادن خانواده تا مراسمی تدارک دیده نشود و همین مسئله، ناراحتی همسرش را به همراه دارد؛ اعتقادات درونی شهید در این باره قابل تدبّر است که با همسر خود در میان می گذارد… «گفت: خوب گوش بده، ببین چه می خوام بگم؛ من یک بسیجی ام، فرض کن که توی جبهه، چند نفری هم زیردست من بودند [به نقل از همسر شهید: تا بعد از شهادشتان، نمی دانستم که چه مسئولیّتی در جبهه دارند]، مثل همین شهید صداقت (از شهدای همسایه درمحلّ طلّاب) و شهدای دیگه؛ خودت رو بگذار جای همسر اونا که یک کسی باشرایطی که گفتم، رفته مکّه و برگشته، حالا هم طاق بسته؛ شما از اون جا رد بشی، با خودت چی می گی؟ نمی گی شوهر ما رو کشتن، خودشون اومدن رفتن مکّه؟ همین رو نمی گی؟ … گفت: اگه یک قطره اشک از چشم یک یتیم بریزه، می دونی فردای قیامت خدا با من چه کار می کنه زن؟ !…» (همان: ۱۲۷ و ۱۲۶)

۳-۵- مجاهده برای نیل به اهداف والای درونی

قال اللّه تعالی: «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا: و آن ها که در راه خدا جهاد کنند، قطعا به راه های خودشان هدایتشان خواهیم کرد.» (قران، عنکبوت: ۶۹)

«و بدان که اصل مجاهده، خو باز کردن نفس است از آنچه دوست دارد؛ یعنی خلاف کردن اندر همه روزگار…» (قشیری، ۱۳۷۴: ۱۴۸) تمامی آنهایی که درصدد تحصیل کمال گام برمی دارند، متّفق القولند که در نیل به کمال، همواره خواهش های نفس، مزاحم رسیدن به مقصود هستند لذا جز مخالفت، چاره ای نیست و در این راه، میراندن نفس و از بین بردن تمایلات نفس را لازم و بایسته برشمرده اند، البته این میراندن از طریق مجاهده و ریاضت -که البّته نه به آن معنای سخت گیری های جسمی و روحی مرتاضان است-حاصل می آید و«برترین ریاضت و مشکل ترین تمرین و ورش برای نفس و تسخیر قوای نفسانی و ایجاد حکومت عقل در کشور وجود، همانا عمل به دستورات اسلام و توجّه به حلال و حرام آن و اطاعت مطلقه از خانم انبیاء (ص) و اهل بیت اطهارش می باشد.» (طاهری، ۱۳۸۱: ۸۸)

شهید برونسی نیز در رسیدن به مطلوب و هدف والای درون خویش، دستاز تلاش برنداشت و در رسیدن به این مهم، از کوچکترین فرصت ها کمال بهر مطلوب را می برد و از سخت گیری به ستون بدن و چهارچوب تن دریغ نمی کرد. شهید با رفتن به آبادی زادگاه، سه تا از نوجوان های روستا را جهت آموزش درس طلبگی با خود به مشهد می آورد و خود، هزین تحصیل و معاششان را تامین می کند و… «خودش هم شروع کرد به خواندن درس های حوزه، روزها کار وشب ها درس. همان وقت ها هم حسابی درگیر مبارزه با رژیم شده بود.» (عاکف، ۱۳۸۷: ۲۸) حتّی برای کسب روزی حلال، گویی در راه خدا مجاهده می کند که در این باره حجّت الاسلام رضایی می گوید: «بهتر و محکم تر از همه، او کار می کرد. خستگی انگار سرش نمی شد. به طرز کارش آشنا بودم. می دانستم برای معاش زن و بچّه اش، مثل مجاهد در راه خدا عرق می ریزد و زحمت می کشد. توی گرم ترین روزهای تابستان هم بنایی اش تعطیل نمی شد.» (همان: ۴۰) این تلاش و مجاهدت بی دریغ شهید در صحنه های نبرد و در میدان جنگ نیز به طور ناخودآگاه، در روحیّ همرزمان تأثیر مستقیم می گذاشت و آنها را نیز همپای شهید، به جهاد در راه خدا فرامی خواند. حمید خلخالی، (همرزم شهید)، در این باره می گوید: «در تمام این مدّت، چیزی که روحیّ بچه ها را بالا می برد و باعث می شد خم به ابروشان نیاید، حضور خود عبد الحسین بود. جدّیتی که داشت، کم نظیر بود. در آخرین قسمت کار، خود او تمام مسیرها را دقیقا چک کرد. فرماند گردان ها و گروهان ها و دسته ها را از مسیر عبور داد… همه را نسبت به مسیر و عوارضش توجیه کرد…» و در ادامه می افزاید: «بعد از عملیات، پاکسازی سریع شروع شد. عبد الحسین در جزئی ترین کارها، همپاسی بچّه ها بود. به سنگرها سرکشی می کرد، اسیرها را می فرستاد عقب، حتّی در جمع کردن اجساد دشمن کمک می کرد…» (همان: ۱۹۶ و ۱۹۵) این روحیّ فداکارانه و این ایثار و از خودگذشتگی ها، ثمر وجودی سرتاپا عشق به میهن و اهل بیت پاک عصمت و طهارت است. سیّد کاظم حسینی در جایی دیگر ازاین روحیّ، این گونه سخن می راند: «در جبهه همیشه مشکل ترین کارها، شکسن خطوط دشمن بود. او هم بین تمام کارها، همیشه سخت ترینش را انتخاب می کرد و به عشق دین و مکتب، با هم وجودش برای به انجام رساندن آن، مایه می گذاشت.» (همان: ۲۰۱)

۳-۶- صبر در برابر مشکلات و سختی ها

قال اللّه تعالی: «استعینوا بالصّبر و الصّلوه ان اللّه مع الصّابرین: از صبر و نماز یاری جویید، زیرا خدا با صبر پیشگان است.» (قرآن، بقره: ۱۵۳)

ملاّ حسین کاشفی واعظ، در لبّ لباب مثنوی راجع به صبر چنین می نویسد: «و به صبر، نفس پاک شود از جمیع الوان ظلمات و کدورات آرزوها و تمنّاها، و از ترک تعلّقات، دل صافی گردد…» (سجّادی، ۱۳۷۸: ۲۶) صبر در واقع، تسلیم فضا و قدر الهی بودن است که عزّ الدّین محمود کاشانی در این باب آورده است: «و صبر یکی از دو قاعد ایمانست، چنانک در خبرست: الایمان نصفان نصف صبر و نصف شکر چه هرچه پیش مؤمن آید از نعمت و بلا، داند که نتیج قضا وقدر الهی و حاصل ارادت و اختیار حق است…» (کاشانی، ۱۳۲۳: ۳۷۹)

از دیگر خصوصیّات شهید برونسی، صبر و تحمّل زبانزدش در راه رسیدن به اعتقادات بود. سیّد کاظم حسینی در باب نگه داشتن سرّ از سوی شهید، چنین می گوید: «توی سر نگهداشتن، کارش یک بود؛ نمی خواست بگوید، نمی گفت. حتّی ساواک حریفش نمی شد. یک بار که گرفته بودنش، دندان هایش را یکی یکی شکسته بودن، هزار بلای دیگر هم سرش آورده بودند ولی یک کلمه هم نتوانسته ب ودند ازش حرف بیرون بکشند.» (عاکف، ۱۳۸۷: ۳۸)

همسر شهید هم از شکنجه های ساواک، سخن به میان آورده و حتّی بدتر ازشکسته شدن دندان های شهید، می گوید: «شکنجه های بدتر از این هم کرده بودنش [که سعید عاکف سخن از شرم زبان در بیان و عجز قلم در نگارش آنها به میان می آورد] روحیّه اش ولی قوی تر شده بود و مصمّم تر از قبل، می خواست به مبارزه اش ادامه بدهد.» (همان: ۵۰) علاوه بر اخلاص و پاکی نیّت، هنگام مبارزه باکفر و طاغوت، روحیّ صبورش درر مقابل مصائب قابل ستایش بود تا جائی که همسر شهید اذعان می دارد که حتّی هنگام سکته کردن پدرش، شهید برونسی شرایط جبهه و جنگ را رها نکرد و در جریان کفن و دفن پدرش نبود و در مقابل، هدایت عملیات میمک را عهده دار بود. در یک مکالم تلفنی… «گفتم: این چه حرفیه شما می زنی؟ گفت: ملاحظ جبهه و جنگ از هر چیز دیگه ای واجب تره. گفتم: پس اگه خدای نکرده اتّفاقی افتاد، چه کار کنیم؟ آهسته و بااندوه گفت: ببرین دفنش کنیم… [چند روز گذشت] عملیات میمک، تازه شروع شده بود. به هر زحمتی که بود، با چند تا واسطه پیدایش کردم و بالأخره تلفنی باهاش حرف زدم. گفتم: بابات به رحمت خدا رفت. آهسته از پشت تلفن گفت: انّا للّه و انّا الیه راجعون.» (همان: ۱۴۹ و ۱۴۸) سیّد کاظم حسینی، همرزم شهید، نیزدر باب تحمّل شهید در مقابله با سختی ها، این خاطره را یادآور می شود: «درهمان حیص و بیص تعقیب عراقی ها، برخوردیم به بیست، سی تا جناز سوخته! از شهدای مظلوم خودمان بودند و از بچّه های تیپ بیست ویک… با دیدن آنها، حال عبد الحسین ازین رو به آن رو شد. نشست کنار جنازه ها و شروع کرد به خواندن فاتحه. از چشم هاش معلوم بود، می خواهد گریه کند ولی نکرد. می دانستم به ملاحظ روحیّ بچّه هاست.» (همان: ۲۰۷ و ۲۰۶)

۳-۷- کشف و شهود به عنوان یکی از آثار کمال

قال اللّه تعالی: «و ان لو استقاموا علی الطّریقه لاسقیناهم ماء غدقا: و و اینکه اگرآنها در راه (ایمان) استقامت ورزند، به آب فراوان سیرابشان می کنیم.» (قرآن، جن: ۱۶)

«در شب معراج، خداوند به رسول خدا خطاب فرمود: کسانی که در این عالم برای جلب رضای من عمل کنند، خصلت هایی را به آنها خواهم داد. از جمله فرمود: سخن خودم و سخن ملائکه ام را به آنان می شنوانم و به اسراری که از بقی بندگانم مخفی داشتم، آگاهشان می سازم.» (طاهری، ۱۳۸۱: ۳۳۸) آیات و روایات فراوانی وجود دارد که اگر آدمی، راه تقوا پیشه کند، خداوند قدرت تشخیص به او عطا می فرماید. در باب مبانی عرفان، تمامی اصول بیان نشد و هرآنچه آمد با کاستی های فراوان، لبّ مطلب را ادا نکرد، امّا هدف ارائ اصولی بود که آدمی با رعایت آنها می تواند به کمال برسد؛ کمالی که خود دارای آثار ونشانه ها و درجات متفاوتی است و یکی از این آثار، رسیدن به مرحل عین الیقین است؛ یعنی پا از علم الیقین فراتر نهادن. [هرچند مرحل والای حق الیقین، بالاتر ازهم مراتب است که مقال بحث در این باب نیست.] شهید برونسی با ساده زیستی توأم با خلوص نیّت، رضا، توکّل، در همه حال خدا را ناظر اعمال خود دیدن، مجاهد فی سبیل اللّه و صبر در برابر آنچه پیش می آمد، این مهم را برای خویش مقدور ساخت.

«آدمی چون نور گیرد از خدا

هست مسجود ملایک ز اجتبا» (مثنوی، ج ۲: بیت ۱۳۵۳)[۲]

چند روز قبل از عملیّات بدر، بارها شهید برونسی به مناسبت های مختلف از شهادتش در عملیّات قریب الوقوع بدر خبر می دهد. گاهی آن قدر مطمئن حرف می زند که می گوید: اگر من در این عملیات شهید نشوم، در مسلمانی ام شک کنید! و از آن بالاتر این که به بعضی ها از تاریخ و از محل شهادتش نیز خبر می دهد که چند روز بعد، همان طور هم می شود.» (عاکف، ۱۳۸۷: ۶)

با توجّه به مشغله های فکری امروزه و نبود اعتماد و اعتقاد بایسته میان آدم ها، هدف بر آن است تا زیاد در این مورد سخن به میان نیاید؛ لذا به نمونه هایی اندک، اشاره هایی کوتاه می شود. عنوان اثر مورد کندوکاو، یعنی خاک های نرم کوشک، در واقع عنوان یکی از خاطره های کتاب است که به طور مفصّل در صفحات ۱۰۱ تا ۱۱۶ کتاب و به نقل از همرزم شهید، سیّد کاظم حسینی، روایت شده است. به صورت خلاصه اینکه در یکی از عملیّات ها که شهید به همراه تعداد زیادی نیروی خط شکن به سمت دشمن در حرکت بود، باید از دشتی هموار و وسیع عبور می کردند. با منورّ دشمن موقعیّت آن ها لو می رود و از مقابل و چپ و راست، زیر آتش بار دشمن بعثی قرار می گیرند. با گذشت مدّت زمانی، از هجم آتش کم می شود. با به شهادت رسیدن تعدادی از نیروها، سیّد کاظم از حاجی برونسی می خواهد که برگردند امّا حاجی در حالتی میان شکّ و تردید، سجده بر خاک می کند و به عالم بی خویشی فرومی رود. پس از مدّتی، سر از خاک برمی دارد و مصمّم، نیروها را با دادن گراهایی دقیق (۲۵ قدم به سمت راست و سپس، ۴۰ قدم به طرف جلو) به سمت دشمن روانه می سازد. همه متحیّر از این دستورات، مجاب به انجام وظیفه می شوند و با قرار گرفتن در محل منظور و افروختن آتش به سمت مقابل، ابتدا سنگرهای فرماندهی دشمن را از بین می برند و به تبع آن، دشمن نابود می شود. فردای آن روز در جریان پاکسازی منطقه، پس از وارسی دقیق منطقه از سوی سیّد کاظم، وی پی به این مسئله می برد که این ۲۵ قدم به راست، درست ابتدای معبری بوده که عراقی ها برای خود ساخته بودند و ۴۰ قدم به جلو، دقیقا در تیررس سنگرهای فرماندهی دشمن. با اصرار زیاد و پافشاری های بسیار سیّد کاظم، شهید برونسی پرده از راز آن ا

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل تحلیل مبانی عرفان و اخلاق در کتاب «خاک های نرم کوشک»”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *