خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل روش تربیتی اسلام
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.139,500 تومانقیمت فعلی 139,500 تومان است.
تعداد فروش: 44
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
فایل پاورپوینت کامل روش تربیتی اسلام؛ انتخابی مطمئن برای ارائهای حرفهای
اسلایدهایی آماده برای استفاده:
فایل فایل پاورپوینت کامل روش تربیتی اسلام شامل ۵۶ اسلاید با طراحی دقیق و ساختاری استاندارد است که برای ارائههای رسمی یا چاپ، کاملاً مناسب و آماده استفاده میباشد.
ویژگیهایی که فایل فایل پاورپوینت کامل روش تربیتی اسلام را متمایز میکند:
- طراحی بصری حرفهای:فایل پاورپوینت کامل روش تربیتی اسلام با بهرهگیری از رنگبندی هوشمندانه و چیدمان اصولی جهت انتقال بهتر مفاهیم ارائه.
- سهولت در اجرا: تمامی اسلایدها از پیش تنظیم شدهاند و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.
- وضوح بالا و نظم ساختاری: کیفیت بالای عناصر گرافیکی و هماهنگی کامل در نمایش، تجربهای بدون نقص را فراهم میسازد.
استاندارد بالا در تولید محتوا:
فایل فایل پاورپوینت کامل روش تربیتی اسلام با رعایت اصول حرفهای طراحی شده و عاری از هرگونه ایراد گرافیکی یا ناهماهنگی در نمایش میباشد.
نکته مهم:
در صورت مشاهده نسخههایی با کیفیت پایینتر، توجه داشته باشید که ممکن است نسخههای غیررسمی باشند. نسخه اصلی فایل فایل پاورپوینت کامل روش تربیتی اسلام تنها از طریق منبع معتبر در دسترس است.
هماکنون فایل فایل پاورپوینت کامل روش تربیتی اسلام را دریافت کرده و ارائهای حرفهای و متمایز تجربه نمایید
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل روش تربیتی اسلام :
۱- زمین برای پذیرفتن انسان آماده بود، با خورشید و ماه و ستاره هایش، با دریاها و کوه ها و ابرها و رودها و چشمه هایش، با کشتزارها و جنگل ها و مرتع ها و دام ها و جنبنده هایش، با نیروها و ذخیره ها و معدن های پنهان و آشکارش.
این ها برای زندگی انسان و برای بهره برداری آماده بودند و این انسان بود که باید از این ها بهره می گرفت و این ها را به کار می انداخت.
زندگی انسان ساخته و پرداخته نبود. خوراکش، لباسش، چراغش و خانه اش، همه و همه به مقدمات و ابزارها و. .. نیاز داشت.
همچنین جامعه ی انسانی، سازمان یافته نبود. با غریزه ها کنترل نمی شد، که به سازمان دهی و رهبری و ضوابط و قانون هایی نیازمند بود.
انسان، آفریدگار زندگی، انسانِ زندگی ساز، برای این ساختمان بزرگ، موادش را داشت و باید آن را می ساخت. با چه؟ با استعدادهایش و نیروهای نهفته اش.
چگونه؟ این چگونگی و این شکل، به آن استعدادها مربوط می شد.
و از آن جا که استعدادهای انسان، بیش از استعداد گوسفند- غرائز فردی- و بیش از استعداد زنبور عسل- غرائز اجتماعی- بود، ناچار زندگی انسان هم از این دو جدا شد و به خاطر رقابت و همراهی فکر و عقل، به خاطر این تضادها، زندگی انسان، متحرک و پویا شد؛ خوراکش، پوشاکش، سوخت و چراغش، مرکب سواریش، خانه اش و روابطش، همه و همه با حرکت همراه گردید.
اگر زندگی انسان با غریزه رهبری می شد، از روز اول در سطحی عالی، ولی راکد باقی می ماند.
اما انسان زندگیش ساخته و پرداخته نبود و فقط با غریزه راه نمی رفت، که با فکر و عقل نیز همراه بود و در نتیجه به حرکت و بهسازی و بهزیستی رو آورد.
و این بهزیستی و بهسازی در خون انسان، در آفرینش انسان ریشه داشت و از تضاد و رقابت فکر و غریزه مایه می گرفت و تمام تاریخ هم بر این حقیقت گواهی می دهد که انسان در جستجوی زندگی بهتر چگونه از غارش جدا شده و به ماه می رسد. چگونه از اسارت طبیعت آزاد شده و طبیعت را به اسارت می گیرد و بر آن سوار شده و جولان می دهد.
و این، نه کار امروز انسان است، که انسان در گذشته شاید نیروهای بیشتری در دست داشته است. امروز در قعر چند هزار پایی دریا، آثاری از انسان گذشته به چشم می خورد که انسان امروز تازه به آن مرزها دست یافته است و امروز در بعلبک و فارس و مصر شاهکارهایی به چشم می آید که حتی با وسایل و ابزار امروزی انسان، نمی خواند و با این همه پیشرفت، هنوز رام انسان نمی شود.
من به این اعتقاد دارم که انسان در گذشته از نیروهای بیشتری برخوردار بوده که هنوز به آن سطح نرسیده است و این نیرو نه نیروی ماشین و برق و اتم بوده، که در هستی نیروهای دیگری هم هست.
و برای رسیدن به این اعتقاد، صحیح نیست که خرابه ها را بگردیم و باستان شناسی را گسترش دهیم تا ببینیم که آیا هواپیمای شکسته و یا ماشین قراضه ای را کشف می کنیم؛ چون این به این می ماند که غول های متمدن برای ارزیابی تمدن انسان هایی نیرومند و تیز پا خرابه ها را بگردند و بکاوند و ببینند که آیا عصایی و چرخی در آن می یابند، در حالی که این احتمال هست که آن ها به پا احتیاجی نداشته اند. برای رسیدن به این اعتقاد، این شاهکارهای عالی و این جای پا در اعماق دریا و یا در گوشه هایی که بعدها به آن دست می یابیم کافی است.
۲- و تازه این یک جلوه از استعداد عظیم انسان است.
استعداد وسیع انسان، باری بزرگ تر و زندگی وسیع تر و عظیم تری را می تواند به دوش بکشد؛ چون این زندگی منظم و مرفه و عادل به این همه استعداد نیاز نداشت. این نظم و عدالت و رفاه با غریزه تأمین می شد، همان طور که در کندو تأمین گردیده است.
و همین استعدادهای وسیع و گسترده است که مفهوم بهزیستی و زندگی بهتر را در جامعه ی انسانی از مفهوم رفاه و ابزار و تکنیک جدا کرده و به مسائل عمیق تری کشانده است، همان طور که از غرائز کور و سرکش جدا کرده بود و به مسائل عمیق تری کشانده بود.
غریزه و ابزار و تکنیک و علم، هیچ کدام نمی توانند بار زندگی انسانی را به دوش بکشند و نمی توانند بهزیستی و جامعه ی بهتری برای انسان بسازند؛
جامعه ای که در آن تمام استعدادهای انسان شکفته شود و انسان به وسعت استعدادهای خویش دست بیابد، گر چه بتوانند رفاه و نظم و عدالت را به وجود بیاورند، اما این رفاه و نظم و عدالت به فکر و ابزار و علم و تکنیک احتیاج نداشت و می شد با غرائز زنبور عسل تأمین شود.
زندگی عظیم انسان گذشته از غریزه و علم، به قانون و رهبری- حکومت به معنی وسیعش- نیازمند است، قانونی هماهنگ با قانون های هستی، رهبری و مدیریتی هماهنگ با استعدادهای انسان.
مادام که هدف حکومت و رهبری با استعدادهای عظیم انسان هماهنگ نباشد، چیزی جز عصیان و انفجار به دست نمی آید.
و مادام که قانون های حاکم بر جامعه و انسان با قانون های موجود در هستی هماهنگ نباشد، جز فاجعه و بدبختی و نابودی چیزی سبز نمی شود.
هنگامی که استعدادهای عظیم انسان به کار گل گماشته می شود و جامعه ی انسانی به یک دامپروری بزرگ تبدیل می شود، که با آب و علوفه گولش زده اند و با رفاه فریبش داده اند و به خاطر دوشیدنش پروارش کرده اند، آیا انسان می تواند آرام بگیرد و سر به زیر بماند؟ آیا این نیروی بزرگ می تواند در این ظرف محدود جا خوش کند و دم نزند؟ ناچار عصیان است و انفجار و یا مرگ و انتحار. و این انتحار نه به خاطر جنون است، که از روی آگاهی است و حتی از روی علاقه به نفس و عشق به خویشتن، که نمی خواهد همچون دام باشد و گرفتار حقارت ها و تکرارها و اسیر زندگی و دست بسته ی مرگ.
هنگامی که من قانون های هستی را نمی شناسم، که چه ماده و چه فکری کورم می کند و چه غذایی و چه بحرانی برایم سرطان می آورد و چه نگاهی و چه خیالی دیوانه ام می سازد و چه حرفی و چه تصمیمی فلجم می نماید؛ هنگامی که نمی دانم که حتی حرف ها و فکرها و تصمیم ها و خیال ها چه آثاری دارند و بر تمام هستی و بر تمام سلول های من چه نقشی می زنند، آن هم نه برای یک سال و صد سال، که تا بی نهایت، ناچار در این هنگامه ی جهل و نادانی و در این تاریکی به دام می افتم و با قانون ها درگیر می شوم و می سوزم و به عذاب و رنج می رسم.
و همین است که به این عقیده می رسیم: بهزیستی و زندگی خوب انسان به قانون ها و رهبری ها نیازمند است و بهزیستی در جامعه ی انسانی به قانون و حکومت احتیاج دارد[۱].
۳- همه این عقیده را می پذیرند، کشمکش در اینجاست که:
آیا انسان خود می تواند قانون گذاری و حکومت را به عهده بگیرد؟
الف) آیا عقل جمعی- پارلمان- و وجدان جمعی- دولت- می تواند قانون گذاری و حکومت را اداره نماید؟
ب) آیا عقل می تواند قانون گذار باشد؟ آیا وجدان می تواند حاکم باشد؟
الف) اندیشه می تواند قانون گذار باشد، اما تا چه اندازه؟ تا چقدر؟ تا حدّی که آن را یافته و بر آن احاطه دارد. اندیشه مثل چشم است و علم و دانش انسان همانند نور؛ چشم می بیند، اما تا اندازه ای که نور جلوی آن را روشن کرده باشد.
اندیشه قانون می گذارد اما تا اندازه ای که علم او پیش رفته باشد و دستور می دهد، اما بر اساس قانون هایی که علم در هستی کشف نموده است، لیکن چه بسیار قانون هایی که هنوز از آن بی خبریم و چه بسیار دنیاهایی که هنوز آن را تجربه نکرده ایم و نشناخته ایم و نسنجیده ایم تا بتوانیم قانونش را بنویسیم و دستورش را بیابیم.
ما نمی توانیم آثار و خاصیت یک صدا، یک نگاه را در تمام طول راه خود و در تمام عوالم بررسی کنیم و در نتیجه نمی توانیم قانونش را بگذاریم.
عقل هنگامی صلاحیت قانون گذاری دارد که بر همه ی راه انسان و بر تمام عوالمی که در سر راه انسان است و بر تمام قانون هایی که در این عوالم و بر انسان حکومت دارند، احاطه داشته باشد.
در مرحله ی اول باید این چشم یک چشم محیط و تیز بین و شامل باشد.
و در مرحله ی دوم باید نور علم انسان و نفوذ فکر انسان تمام چشم انداز این دیده ی مسلط را روشن کرده باشد، در حالی که نه این چشم این قدر بزرگ و نامحدود است و نه این نور این قدر زیاد و گسترده. بشر پس از قرن ها هنوز نه از خودش چیزی می داند و نه از هستی وسیع و گسترده و نه از طول راه انسان در این هستی. ما از هستی به اندازه ای دیده ایم که تلسکوپ ها کمک کرده اند و به اندازه ای شناخته ایم که تجربه شده اند، در حالی که خود این تجربه ها هنوز کامل نیستند.
ممکن است که من یک غذا را در محیط آزمایشگاه تجزیه کنم و خاصیت ها و آثارش را در یک لحظه بشناسم، اما خاصیت این غذا در این محیط و در این جوّ و در این لحظه صد در صد همان خاصیتی نیست که در بدن انسان خواهد داشت، در حالی که حالات روحی و ترشح غده ها و غذاهای قبل
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.