خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مناسبات قدرت و شریعت در سیره نبوی قیمت اصلی 224,700 تومان بود.قیمت فعلی 169,200 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود نسخه کامل کتاب Viable methods of soil and water pollution monitoring, protection and remediation
خرید و دانلود نسخه کامل کتاب Viable methods of soil and water pollution monitoring, protection and remediation قیمت اصلی 63,500 تومان بود.قیمت فعلی 26,000 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
21ساعت
00دقیقه
45ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص)

قیمت اصلی 224,700 تومان بود.قیمت فعلی 169,200 تومان است.

تعداد فروش: 48

فرمت فایل پاورپوینت

1 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
4 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

تحولی در ارائه‌ها با فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص)!

اگر به دنبال یک روش ساده اما حرفه‌ای برای ارائه‌ی مطالب خود هستید، فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص) بهترین انتخاب شما خواهد بود. فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص) از پایه بر اساس اصول طراحی مدرن ساخته شده و تضمین می‌کند که اسلایدهای شما جذاب، منظم و آماده‌ی استفاده باشند.

فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص) شامل ۱۲۰ اسلاید است که با ترکیب بصری زیبا و چیدمانی حرفه‌ای، ارائه‌ی شما را به سطحی بالاتر می‌برد.

چرا باید از فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص) استفاده کنید؟

طراحی حرفه‌ای: هر اسلاید فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص) با دقت بالا تنظیم شده تا بیشترین تأثیر را روی مخاطبان بگذارد.

صرفه‌جویی در زمان: نیازی نیست ساعت‌ها وقت خود را برای طراحی پاورپوینت بگذارید، همه چیز آماده است.

استفاده‌ی آسان: بدون نیاز به ویرایش‌های پیچیده، کافی است فایل را باز کنید و ارائه دهید.

فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص) قابل استفاده در هر محیطی: چه در دانشگاه، چه در جلسات کاری، فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص) حرفه‌ای نیاز شما را کاملاً برآورده خواهد کرد.

متمایز باشید!

دیگر نگران بهم‌ریختگی یا طراحی‌های غیرحرفه‌ای نباشید. فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص) به شما این امکان را می‌دهد که بدون دغدغه روی محتوای خود تمرکز کنید و ارائه‌ای تأثیرگذار داشته باشید.

همین حالا دریافت کنید و تجربه‌ای متفاوت از ارائه‌های حرفه‌ای را داشته باشید!


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل مبانی نظری سیره سیاسی – حکومتی پیامبر اعظم (ص) :

مقدمه

در این مقاله برای پژوهش در «مبانی سیره سیاسی پیامبر اعظم (ص)» از منظر و ساختار اندیشه قرآنی علامه طباطبایی اعلی الله مقامه بهره می گیریم. نگارنده در جاهای دیگر[۱] تا حدودی در تبیین اندیشه علامه طباطبایی کوشیده ام؛ از همین رو در بر شماری و تحلیل «مبانی نظری» به اشاره و آوردن اصول مباحث بسنده شده است.

در بررسی «مبانی سیره سیاسی پیامبر اعظم (ص) » پژوهش ها و منابع دیگری [۲]نیز از جهت نظم و چگونگی مباحث، مورد توجه قرار گرفته که در این مقاله به آنها استناد نشده است.

در تدوین مقاله تلاش بر این بود که از مبانی نظری آغاز و به مبانی عملی بیانجامد و چه در مبانی نظری و چه در مبانی عملی اصولی چون انسان و ویژگی های او، حیات اجتماعی و مقتضیات آن، توحید الهی و مساوات اجتماعی، عمل پیامبران الهی علیه السلام، و پیامبر اعظم (ص) و بدن عمل [۳]مورد توجه باشد و در ضمن تبیین توحید و ایمان، چگونگی شرک و کفر نیز معلوم و قابل تشخیص باشد. [۴]

۱- مبانی نظری

الف) انسان

با تدبر در آیات قرآن به دست می آید که این نسلِ انسان را خدای تعالی از زمین آفرید [۵]و این نوع را آمیخته از بدن و روح خلق کرد [۶]و در این نوع، شعور و قوه ادراک و فکر نهاد[۷] و برای این نوع سنخ وجودی اختیار کرد که ارتباط با هر چیز را می پذیرد و می تواند از هر چیز سود برد. [۸]این دو، یعنی قوه ادراک و رابطه تسخیر با دیگر موجودات علوم و ادراکات اعتباری (و یا علوم عملی) را برای ورود به مرحله تصرف در اشیا و موجودات خارجی برای سود بردن و حفظ وجود و بقای انسان نتیجه داد. [۹]خدای سبحان این علوم و ادراکات اعتباری و یا علوم عملی را به انسان الهام کرد تا او را برای ورود به مرحله عمل و تصرف در جهان هستی آماده سازد. درخصوص انسان خدای تعالی فرمود: «و نفس و ما سواها فالهمها فجورها و تقویها»[۱۰] که افاده می کند فجور و تقوا با الهام فطری الهی برای انسان معلومند. [۱۱]

ب) اجتماع

از جمله این علوم و ادراکات اعتباری، تصدیق انسان به این است که واجب است به خدمت گرفتن [=استخدام ] هر آنچه به خدمت گرفتن [=استخدام ] آن در طریق کمال ممکن است و به این گونه انسان تصرف در ماده و نبات و حیوان و حتی همنوعان خود را آغاز می کند. [۱۲]اما از آن جا که سایر همنوعان او نیز همانند او در پی استخدام و بهره گیری از دیگران هستند، با آنان مصالحه می کند و رضا می دهد آن مقدار که از آنان سود می برد، آنان نیز از او سود برند. این حکم به وجوب اتخاذ مدینه و اجتماع تعاونی است که حکم به لزوم استقرار اجتماع است به گونه ای که هر ذی حقی به حق خود برسد و نسبت ها و روابط متعادل گردد و این همان عدل اجتماعی است. [۱۳]

حکم به اجتماع مدنی و عدل اجتماعی از استخدام و اضطرار ناشی شده است و برای همین هرگاه انسانی بر دیگری قدرت یابد، حکم اجتماع تعاونی و حکم عدل اجتماعی ضعیف می شود و قَوی، آن را در حق ضعیف رعایت نمی کند. [۱۴]اگر عدل اجتماعی اقتضای اولی طبع انسانی بود باید غالب بر اجتماعات و شئون اجتماعی، عدالت و تشریک مساعی و رعایت تساوی باشد، حال آن که خلاف آن مشاهده می شود. [۱۵]

قریحه استخدام و بهره گیری در انسان به ضمیمه تفاوت میان افراد از نظر خلقت و منطقه زندگی و عادات و اخلاق، به تفاوت از نظر قوّت و ضعف می انجامد که به اختلاف و انحراف از عدل اجتماعی منتهی شده و هرج و مرج و هلاک انسان و فنای فطرت و بطلان سعادت را در پی خواهد داشت. [۱۶]

با تأمل در حال نوع انسان آشکار می شود که اولین اجتماعی که ظهور کرد، «اجتماع منزلی» با ازدواج بود، زیرا عامل طبیعی ازدواج، یعنی دستگاه های تناسلی، قوی ترین عوامل اجتماع و نیاز انسان به همنوع است. سپس ویژگی به خدمت گرفتن [=استخدام ] در سطح اجتماع انسانی ظاهر شد و انسان غیر خود، از جمله انسان دیگر را، با گستردن سلطه خود و تحمیل اراده خود بر او در راه رفع نیازهای خود واسطه قرار داد و این ویژگی به صورت ریاست بروز کرد؛ مانند ریاست منزل، ریاست عشیره، ریاست قبیله و ریاست امت. به طور طبیعی آن کسی از میان عده ای پیش می افتاد که قوی ترین و شجاع ترین آنها بود و در مراحل بعد شجاع ترین و مال و اولاد دارترین و در مراحل بعدی داناترین به فنون حکومت و سیاست، و این سبب ابتدایی ظهور بت پرستی و استواری آن تا امروز بوده است. [۱۷]

ج) پیامبران

مردم بعد از حضرت آدم علیه السلام به صورت امت واحده و با سادگی زندگی می کردند و بر فطرت انسانی بودند تا این که روح استکباری در میان آنان ظاهر شد و به برتری جویی تدریجی برخی بر دیگران و ارباب گرفتن دیگران آنان را، انجامید. این همان بذر اصلی بود که اگر می رویید و می بالید جز بت پرستی و اختلاف شدید میان طبقات اجتماعی و بهره گیری قوی از ضعیف و بنده گرفتن او و پیدایش دعواها و اختلافات در میان مردم، میوه ای نمی داد. [۱۸]ظهور اختلاف، نیاز به تشریع را پدید می آورد و تشریع جعل قوانین کلی است که عمل به آنها رفع اختلاف و رساندن هر ذی حقی به حق خود را در پی دارد. [۱۹]راه امروزین برای قوانین اجتماعی دو گونه است:

اول، اجبار اجتماع به پیروی از قوانین موضوعه تا مردم در حق حیات شریک بوده و در حقوق یکسان باشند، و هر فردی به کمال زندگی شایسته خود نایل گردد، با الغای معارف دینی از توحید و اخلاق؛

دوم، اجبار اجتماع به پیروی از قوانین همراه با تربیت اخلاقی مناسب و احترام به قوانین با الغای معارف دینی در تربیت اجتماعی.[۲۰]

مَثَل مردم در سلوک این دو راه مانند قافله ای با مقصدی دوردست و توشه و لوازم راه کافی است. با توقف این قافله در یکی از منازل راه، به اندک زمانی اختلاف، از قتل و ضرب و بی ناموسی و دزدی و غصب و مانند اینها در می گیرد. پس اجتماع و مشورت می کنند تا راهی برای حفظ جان و مال خود بیابند. یکی می گوید: به اشتراک از این کالاها بهره مند شوید و بهره مندی به حسب وزن اجتماعی باشد، و تنها همین منزل است و هر که تخلف کند باید سیاست شود. دیگری می گوید: قانونی برای رفع اختلاف وضع کنید بر همان اساس که آفریده شده اید و با رحمت و عطوفت و شهامت و فضیلت رفتار کنید و در بهره مندی از کالاهای موجود شراکت کنید و تنها شمایید و همین منزل. اما هر دو خطا می کنند و از این که قافله در حال سفر به مقصدی دور دست است غفلت دارند. سومی از این میان به درستی می گوید: از این کالاها به کفایت این شب بهره گیرید و از آن برای راه پیش رو، و آنچه در وطن و مقصدتان نیاز است، توشه برگیرید.

از همین رو خدای سبحان شرایع و قوانین را براساس توحید، اعتقاد و اخلاق و افعال، وضع کرد و به عبارت دیگر تشریع را براساس تعلیم مردم و آگاهاندن آنان به حقیقت امرشان از مبدأ و معاد و … وضع کرد.[۲۱]

در آیه شریفه [۲۲]خدای تعالی به ما خبر می دهد که اختلاف در معاش و امور حیات، اول بار با دین رفع شد و اگر قوانین غیردینی نیز در کار است به تقلید از دین گرفته شده است.[۲۳]همچنین در آیه شریفه خدای تعالی از «بعثت» پیامبران یاد کرده است، زیرا تعبیر به بعثت که به معنای برخاستن از خواب و ماندن است با حال اولی انسان که حال خمود و سکوت است مناسب است؛ بعلاوه، بعثت و انزال کتاب، بیان حق برای مردم و آگاهاندن آنان به حقیقت امر وجود و حیاتشان است و خبر دادن به آنان که مخلوقان خدایند و سالک سوی خدا و برای روزی بزرگ بر می خیزند و اکنون در منزلی از منازل سیر هستند که حقیقتی جز بازی و غرور ندارد پس واجب است که این زندگی و افعال و لوازم آن را رعایت کنند و به یاد داشته باشند که از کجایند و در کجایند و به سوی کجایند. [۲۴]

د) دین انسانی

علامه طباطبایی در تحلیلی مقایسه ای میان آموزه های قرآن کریم و آموزه های برخی کتاب های ادیان دیگر می گوید محتوای «اوپانیشاد »، [۲۵]که از کتاب های دینی است، با نظر عمیق، حقایقی عالی است که آحادی از اهل ولایه الله کشف کرده اند و به برخی از شاگردان خود با رمز و مثل خبر داده اند و این حقایق عالی، برای دین که سنت حیات و زندگی جامعه و عموم مردم است، اساس قرار گرفت، در حالی که این معارف دقیق را تنها آحادی از اهل معرفت می توانند دریابند؛ زیرا از سطح حس و خیال، که بهره عموم مردم از ادراک است، بالاتر و ادراک آن حقایق، برای عقل های بدون تمرین و ممارست در معارف دشوار است. به عنوان ضابطه و معیار باید به این نکات توجه داشت که:

۱- اختصاص حقایق به اندکی از مردم و محروم داشتن اکثر مردم از آن حقایق، اول محذور برای یک دین انسانی است؛ زیرا فطرت، انسان ها را بر اجتماع مدنی داشته است و جدا شدن برخی از دیگران در دین که سنت حیات و زندگی است، الغای سنت فطرت و روش خلقت است. بنابراین، حقایق دینی باید به طور یکسان بر همه مردم عرضه گردد و از این جهت نباید میان مردم فرقی گذارده شود.

۲- بعلاوه، این اختصاصْ، ترک طریق عقل است که از راه های سه گانه وحی و کشف و عقل، و عمومی ترین و مهم ترین آنها از نظر حیات دنیوی انسانی، می باشد؛ زیرا وحی بهره اهل عصمت از پیامبران بزرگوار است و کشف تنها روزی آحادی از اهل اخلاص و یقین می گردد و مردم حتی اهل وحی و کشف احتیاج ضروری به استفاده از حجت عقلی در همه شئون حیات دنیوی دارند و از آن بی نیاز نیستند و اهمال طریق عقل، تقلید اجباری را بر همه شئون یک جامعه زنده، از اعتقادات و اخلاق و اعمال، مسلط می گرداند و این مایه سقوط انسانیت است. بنابراین، حقایق دینی باید برخلاف عقل نباشد تا تقلید اجباری و تسلط گروهی از مردم بر گروهی دیگر و ادعای انحصار فهم حقایق را برای خود داشتن و سقوط انسانیت به تبعیض و تقلید و بندگی پیش نیاید. [۲۶]

۳- علاوه بر این اختصاص مذکور نفوذ دادن سنت استعباد در جامعه انسانی است و تجارب تاریخی طولانی اجتماعاتی که در دین بت پرستی زیست کرده اند یا سنت استعباد و ارباب گرفتن غیر خدا در میان آنان جاری بوده به این امر گواهی می دهد[۲۷] که اختصاص دادن گروهی از مردم و تبعیض گذاردن میان آنان و دیگران، به استعباد و بنده ساختن دیگران منجر می گردد. اسلام این مفاسد سه گانه را اصلاح کرد و معارف عالی را در قالب بیان ساده ریخت تا فهم های ساده و عقل های عادی بتوانند آن را هضم کنند و این روش است که حال عامه را اصلاح می کند. این روش را می توان در سیره پیامبر اعظم (ص) مشاهده کرد، و بدین ترتیب:

۱- اسلام، دین را به طور یکسان بر عامه و خاصه عرضه کرد.

۲- عقل سلیم را به کار گرفت و این موهبت الهی را مهمل نگذاشت. [۲۸]

توجه به این نکته لازم است که پیامبر(ص) فرمود: «به ما پیامبران دستور داده شده است که با مردم به اندازه عقل آنان سخن گوییم»[۲۹]بدین ترتیب پیامبر (ص) نه تنها عقل مردم را محترم شمرده و مورد گفتگو قرار داد بلکه حدود و اندازه آن را نیز به رسمیت شناخته و رعایت کرد و از ارائه مطالب غامض و غیرقابل هضم به عقل های مردم اجتناب کرد و حقایق عالی را نیز متناسب فهم و درک و پذیرش عقل مردم بر آنان عرضه کرد و این سیره پیامبر (ص) به حیات و باروری و جوشندگی و زایایی عقل انجامید. در همین راستا، مولی علی علیه السلام در توصیف کارکردهای پیامبران می فرماید: «پیامبران (علیه السلام) توانایی های دفن شده عقل ها را برانگیختند و تحریک کردند و به منصه ظهور رساندند ». [۳۰]خدای تعالی در هیچ آیه ای از قرآن بندگانش را امر نکرده است که کورکورانه و با چشم بسته و بدون علم و آگاهی به او یا به چیزی که از جانب اوست، ایمان بیاورند یا راهی را بروند، حتی برای شرایع و احکامی که برای بندگانش قرار داده و عقل راهی به ملاکات آنها به صورت تفصیلی ندارد، نیز دلیل و حجت آورده است چنان که می فرماید: «ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر … ». [۳۱] و «کتب علیکم الصیام … لعلکم تتقون».[۳۲]

۳- همچنین اسلام طبقات مختلف جامعه انسانی را، تا آنجا که می شود، به هم نزدیک ساخت بدون اینکه طبقه ای را بهره مند و طبقه دیگر را محروم سازد و یا یکی را بر دیگر پیشتر اندازد. خدای تعالی می فرماید: «ان هذه أمتکم امه واحده و أنا ربکم فاعبدون». [۳۳] و «یا أیها الناس إنا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم». [۳۴]براساس همین تعالیم الهی، بنای سیره پیامبر (ص) بر توحید بود و آن حضرت (ص) مردم را در اجرای احکام و حدود یکسان می داشت و میان طبقات جامعه، حاکم و محکوم، رئیس و مرئوس، خادم و مخدوم، غنی و فقیر، مرد و زن، و … تقارب و نزدیکی ایجاد می کرد؛ زیرا کرامت و فخر و برتری برای کسی نیست مگر کرامت تقوا، و حساب و داوری از آن خداست. آن حضرت (ص) مانند یکی از مردم زندگی می کرد و از آنان، در خوردن و نوشیدن و پوشیدن و نشستن و راه رفتن و غیر اینها، جدا نبود. [۳۵]بدین ترتیب در عمل و رفتار مساوات و توحید و یگانگی را آموزش می داد.

۲- مبانی عملی

الف) سیره پیامبران (علیه السلام) و پیامبر اعظم (ص)

علامه طباطبایی در ذیل آیات ۱۱۶ تا ۱۲۰ سوره مائده «گفتاری در معنای ادب» دارند که در آن از ادب الهی پیامبران و رسولان و نیز اخلاق فردی و اجتماعی و سیره سیاسی آنان بحث می کند. ترتیب بحث بدین گونه است:

۱- ادب، ساختار نیکویی است که شایسته است فعل دینی یا عقیدتی آنچنان واقع شود، مانند آداب دعا و آداب ملاقات با دوستان؛ به تعبیر دیگر، ادب ظرافت فعل است. ادب یا ساختار نیکوی افعال اختیاری، به حسب معنای لغوی عبارت است از موافقت و همراهی غرض و هدف حیات و زندگی. دیدگاه های جوامع انسانی در این غرض و هدف اصلی حیات و زندگی متفاوت نیست لکن به حسب مصادیق و نمونه های تحقق این غرض و هدف، اختلاف شدیدی در میان جوامع انسانی پدید می آید. [۳۶]

۲- اخلاق، ملکات راسخ و ویژگی های نفوذ یافته روحی است و آداب، ساختارهای نیکوی اعمال صادره از صفات مختلف نفس انسان است. بنابراین آداب از نتایج اخلاق است و اخلاق از مقتضیات ویژه اجتماع، بر حسب غایت خاص آن. در نتیجه، غایت مطلوب حیات انسان و اجتماع، ادب در اعمال را مشخص می سازد. [۳۷]

۳- از آن جا که ادب از هدف و غایت مطلوب حیات انسانی پیروی می کند، ادب الهی – که خدای سبحان آن‏چنان پیامبران و رسولانش را ادب کرد – ساختار نیکوی اعمال دینی است که غرض و غایت دین، که همان عبودیت است، را باز می نمایاند. غایت کلی اسلام، توحید خدای سبحان در دو مرحله اعتقاد و عمل (عبودیت ) است. بدین ترتیب توحید در باطن و ظاهر انسان سَریان یابد و عبودیت محض در گفتار و اعمال و دیگر جنبه های وجودی او ظهور کند. پس ادب الهی، یا ادب پیامبری، ساختار توحید در فعل است. [۳۸]

۴- اسلوب آموزش های دینی و به ویژه اسلوب آموزش دین اسلام چنین است که: ۱) علوم عملی در ضمن عمل القاء می گردد؛ ۲) حتی القای حقایق علمی نیز با عمل همراه است، از همین رو شارع اسلام در آموزش مؤمنان از کلیات عملی و قوانین کلی شروع نکرد بلکه با عمل آغازید و عمل را با گفتار و بیان همراه کرد[۳۹] ۳) از شرایط تربیت صالح این است که معلم و مربی، خود به آنچه برای متعلم وصف می کند متصف باشد. از همین رو، کلام الهی مشتمل بر حکایت فصل هایی از ادب الهی است که در اعمال پیامبران و رسولان متجلی است. خدای تعالی پس از یاد کردن قصه ابراهیم در توحید، و در گفتار و رفتار با قوم خود، و یاد کردن شماری از پیامبران می فرماید: « … اولئک الذین هدی الله فبهداهم اقتده » [۴۰]در این آیه خدای تعالی یاد می کند که پیامبران را با هدایت الهی به توحید گرامی داشته است و حکم توحید [۴۱]در اعمال آنان سریان و قرار یافت. همچنین خدای تعالی پیامبر (ص) خود را با امر به اقتدا به هدایت پیامبران گذشته ادب آموخت و اقتدا ناظر به عمل است یعنی این که پیامبر اعمال صالحه توحیدی آنان را، که به تأدیب عملی الهی صادر شده است، برگزیند و به طور خلاصه «فبهداهم اقتده» تأدیب الهی اجمالی و عملی برای پیامبر (ص) است به ادب توحید که در اعمال پیامبران منبسط است. [۴۲]

تفسیری که علامه طباطبایی در این جا از توحید در اخلاق و اعمال ارائه می دهد بسیار مهم و توجه برانگیز است؛ اگر توحید بخواهد در سطح اخلاق یا اعمال متجلی گردد به این صورت خاص در خواهد آمد و اگر این صورت از اخلاق یا اعمال را بخواهیم به گونه انتزاعی و در سطح اعتقاد متجلی سازیم همان اعتقاد به توحید را باز نمایاند. چنانکه مولی علی علیه السلام در نامه به مالک اشتر می فرماید: «من شنیدم پیامبر خدا(ص) بارها می گفت: هیچگاه امتی، که در آن امت، حق ضعیف بدون کمترین لکنت از قَوی ستانده نشود، پاک نمی گردد». [۴۳] یعنی «قدوس » که از صفات الهی است و به معنای نهایت پاکی و طهارت است چنانچه بخواهد در جامعه ای تحقق یابد به این صورت خواهد بود که حق ضعیف بدون هیچ لکنتی از قوی ستانده شود. یعنی، نه تنها از نظر عینی هیچ گونه مانع نهادی یا ساختاری در این امر موجود نباشد، بلکه از نظر ذهنی نیز هیچ مانعی وجود نداشته باشد و ذهنیت آحاد جامعه به گونه ای باشد که این امر را یک امر عادی و متعارف تلقی کنند و این ذهنیت بدون فراهم آمدن نهادها و ساختارهای مناسب در جامعه و روالمندی ستاندن حق ضعیف از قوی و یکسان انگاری طبقات اجتماعی و آحاد مردم پدید نخواهد آمد. همچنین علامه طباطبایی در تربیت از سه ضابطه و معیار مهم یاد می کند:

یکی این که تربیت باید به صورت عملی انجام گیرد، زیرا به حس نزدیک تر است. در این گونه تربیت، آموزش دهنده می گوید آن طور که من عمل می کنم عمل کن نه آن طور که می گویم.

دوم این که آموزش های علمی و نظری و اعتقادی نیز باید به صورت عملی باشد تا قابل انتقال به آموزش گیرندگان باشد. علامه طباطبایی در جای دیگر از ارائه آموزش های دقیق توحیدی و عرفانی به قالب های همه فهم مردمی و استفاده از امثال سخن می گوید؛ [۴۴]

سوم این که آموزش دهنده به آموزش های خود عمل کند و در عمل تجلی و تحقق و به کاربرند آموزش های خود باشد یعنی می گوید آنطور عمل کن که من عمل می کنم نه این که بگوید آنطور عمل کن که من می گویم و خود عمل نمی کنم. از ضابطه سوم در روایات فراوان یاد شده است امام علی علیه السلام می فرماید: «آن که خود را برای مردم امام قرار می دهد باید از تعلیم خودش بیآغازد و باید تأدیب او با سیره و رفتار قبل از تأدیب با زبان باشد … ». [۴۵] در روایات وارد شده است که: «آن کس که بدون عمل، دیگران را به حق و خیر فرا خواند مانند کسی است که بدون کمان، تیر پرتاب کند و از قدرت کمان در این تیراندازی محروم باشد». [۴۶]

۵- آیه کریمه: «ما کان علی النبی من حرج فیما فرض الله له سنه الله فی الذین خلوا من قبل و کان امر الله قدراً مقدوراً الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احداً إلّا الله و کفی بالله حسیباً». [۴۷] تأدیب عام الهی برای پیامبران و سنت جاری الهی در میان آنان است تا در آنچه از زندگی برای آنان قرار داده شده به زحمت نیفتند و در هیچ کاری دچار تکلّف نشوند، زیرا آنان بر فطرت اند و فطرت راه نمی برد مگر به آنچه خدای تعالی فطرت را برای رسیدن به آن تجهیز کرده است. خدای تعالی از پیامبر(ص) چنین حکایت می کند که: «و ما أنا من المتکلفین ». [۴۸]بنابراین پیامبر(ص) در مشی و رفتار خود دچار تکلّف نمی گردید؛ زیرا می دانست که هدف الهی از خلقت تحقق می یابد و او تنها رسالت خود را به انجام می رساند و متکفل نتیجه نمی باشد. خدای تعالی این ادب عام را به ادب اجتماعی می پیوندد. ادب اجتماعی پیامبران چنین بود که خدای تعالی برای آنان یاد کرد که پیامبران خدا و مردمان مخاطب آنان، امت واحده اند و جز رب واحد ندارند، پس بر تقوای الهی اجتماع کنند و اختلافات گروهی را کنار گذارند. با تحقق ادب فردی و اجتماعی جامعه واحد بشری پدید می آید که از اختلاف مصون است و ربّ واحد را عبادت می کند و در آن آحاد جامعه بر ادب الهی اند و از پلیدی های افعال و بدی های اعمال تقوا می کنند و به فلاح و سعادت نایل می آیند.[۴۹]

ادب فردی و اجتماعی را می توان در این دو کریمه یافت: ادب فردی: «و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه ان لا اله الا الله الا انا فاعبدون»[۵۰] ادب اجتماعی: «و قالوا ما لهذا الرسول یأکل الطعام و یمشی فی الاسواق لو لا انزل الیه ملک فیکون معه نذیرا او یلقی الیه کنز او یکون له جنه یأکل منها … و ما ارسلنا قبلک من المرسلین الا انهم لیأکلون الطعام و یمشون فی الاسواق»[۵۱] در این آیه خدای تعالی از ادب اجتماعی پیامبران چنین یاد کرد که سیره همه انبیاء که همان ادب الهی آنان است، اختلاط با مردم و دور افکندن مانع و حجاب و اختصاص و تفاوت از میان مردم است که این همه بر خلاف فطرت است. [۵۲]

۶- ادب پیامبران در روی آوری به سوی خدای سبحان و خواندن او[۵۳] از جمله کریمه ۲۸۶ بقره است که از ایمان پیامبر (ص) به قرآن کریم، اصول معارف و احکام الهی، حکایت می کند و مؤمنان از امت او را نیز به او ملحق می گرداند: «آمن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون کلٌ آمن … ». دعای یاد شده در آیه کریمه مشتمل است بر ادب بندگی در تمسک پی در پی به دامان ربوبی و اعتراف به مملوکیت و ولایت الهی و وقوف در جایگاه ذلت و مسکنت عبودیت در برابر خدای عزیز. در قرآن کریم تأدیبات الهی و تعلیمات عالی برای پیامبر(ص) به صورت گونه های ثنا و مسئلت الهی وجود دارد [۵۴] که به تمامی ادب الهی رسول را، که امت را نیز به آن می خواند، [۵۵] در بر دارد.

۷- رعایت ادب ربوبی از سوی پیامبران در گفت و گو با قوم خود نیز باب واسعی است که از یک سو، ادب ثنای الهی را در بر دارد و از سوی دیگر تبلیغ عملی است که از تبلیغ قولی و گفتاری در اثربخشی کمتر نیست. این گونه ادب انبیا مبتنی بر مراقبه و حضور عبودی است؛ در دو آیه: «اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا»[۵۶] و «و اذا أسرّ النبی الی بعض ازواجه … فلما نبأها به قالت من انباک هذا قال نبانی العلیم الخبیر»[۵۷] شدت امر و هول و فزع در روز خوف، پیامبر را از یاد این که خدا با اوست باز نداشت و نفس شریفش به آنچه تهدیدش می کرد جذب نشد و همچنین در رازگویی با برخی از زوجاتش در خلوت، ادب الهی را رعایت کرد. [۵۸]

۸- ادب پیامبران با مردم در معاشرت و گفتگو با کافران و مؤمنان از این قرار است که در برابر انواع ناسزاها و تهمت ها و اهانت ها پیامبران با پیروی از تعالیم الهی با گفتار صواب و منطق نیکو و لیّن پاسخ گفته اند: «اذهبا الی فرعون انه طغی، فقولا له قولاً لینا لعله یتذکر او یخشی». [۵۹]«و إمّا تُعرِضنَّ عنهم ابتغاء رحمه من ربک ترجوها فقل لهم قولاً میسورا».[۶۰] از آن جا که بعثت نبوی بر هدایت به سوی حق و بیان و یاری حق بنا شده، پس پیامبران باید دعوت خود را با «حق» تجهیز کنند و «باطل» را به کلی دور افکنند و از دام های گمراهی، هرچه باشد، بپرهیزند، چه موافق رضای مردم باشد یا خشم آنان را برانگیزد، پذیرش مردم را در پی داشته باشد یا کراهت آنان را. دعوت به سوی حق با «باطل»، و لو در طریق حق، جمع نمی شود و حقی که «باطل » سوی آن هدایت کند و آن را نتیجه دهد از همه جهات حق نیست. از همین روی، خدای تعالی فرمود: «و ما کنتُ متخذَ المُضِلین عضداً»[۶۱] و نیز فرمود: «و لو لا ان ثبتناک لقد کِدتَ تَرکنُ إلیهم شیئاً قلیلاً، إِذَن لَأذقناکَ ضِعف الحیاه و ضِعف المماه ثُم لا تجد لک علینا نصیراً ».[۶۲]

از ادب پیامبران در معاشرت با مردم و سیره آنان احترام ضعیفان و اقویا به یکسان است و نیز زیادتی و مبالغه در حقِ اهل علم و تقوا، زیرا پیامبران اساس کار خود را بر عبودیت الهی و تربیت نفس انسانی بنا نهاده اند که نتیجه آن یکسانی حکم درباره غنی و فقیر و صغیر و کبیر و مرد و زن و مولا و عبد و حاکم و محکوم و امیر و مأمور و سلطان و رعیت است. خدای تعالی می فرماید: «ان اکرمکم عند الله اتقیکم». [۶۳]درباب احترام فقیران به مانند اغنیا و ادب با ضعیفان به مانند اغنیا بلکه اختصاص فقیران به زیادتی شفقت و رأفت و رحمت است؛ خدای تعالی در تأدیب پیامبرش (ص) می فرماید: و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه و العشی یریدون وجهه و لا تعد عیناک عنهم ترید زینه الحیاه الدنیا و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا. [۶۴]« … . و اخفض جناحک للمؤمنین و قل انی انا نذیر مبین»[۶۵]

خدای تعالی پیامبرش (ص) را به مردم چنین می شناساند: «لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیزٌ علیه ما عَنِتُّم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم». [۶۶]«و منهم الذین یؤذون النبی و یقولون هو اذن قل اذن خیر لکم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین و رحمه للذین آمنوا منکم». [۶۷]«و انک لعلی خلق عظیم»[۶۸] همه این ویژگی های وجود مبارک پیامبر(ص) در این آیه جمع شده است: «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین ».[۶۹]

ب) سیره پیامبر اعظم (ص) در دعوت به اسلام

وضع جامعه انسانی در عهد جاهلیت چنین بود که مردم با سر در باطل و فساد فرو رفته بودند و فساد و ظلم در همه شئون زندگی آنان سلطه داشت. اسلام می خواست حق را بر آنان حکومت بخشد و قلوب مردم را از پلیدی های شرک پاک گرداند و اعمال آنان را تزکیه و جامعه آنان را اصلاح کند، و این دو در مقابل هم بودند. در چنین موقعیتی آیا لازم بود که دین توحید و حق، دل برخی از آنان را به دست بیاورد و با همراهی آنان باقی اهل باطل را اصلاح کند و سپس با آنانی که اصلاح شده بودند گروه نخست را اصلاح کند تا بدین ترتیب حق، به هرگونه و به هر وسیله ای که ممکن شد، پدیدار گردد؟ خواست سیاست باطل، سلطه و سیطره به هر قیمت و هر وسیله ای است اما دعوت حق تنها «حق» را می خواهد و اگر با باطل به حق برسد، امضا و انفاذ باطل است و «دعوت حق» به «دعوت باطل» تغییر ماهیت خواهد داد. این اجتناب از مقدمات و وسایل باطل در سیره رسول خدا(ص) و آل طاهرین او (علیه السلام) آشکار است. خدایش او را چنین امر کرد؛ از همین رو، هرگاه کافران برای کشاندن پیامبر (ص) به سازشکاری، و لو به مقدار اندک، در امر دین به نزد او می آمدند قرآن بر همین حقیقت یاد شده نازل می گردید؛ خدای تعالی می فرماید: قل یا ایها الکافرون لا اعبد ماتعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد و لا انا عابد ما عبدتم و لا انتم عابدون ما اعبد لکم دینکم و لی دین»[۷۰] و با تهدید می فرماید: «و لو لا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئاً قلیلاً اذن لاذقناک ضعف الحیاه و ضعف الممات ». [۷۱]<

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.