

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل نقش نخبگان در جوامع؛ با تاکید بر نقش پیامبر اکرم(ص) در شکل گیری تمدن اسلامی
179,700 تومان قیمت اصلی 179,700 تومان بود.119,200 تومانقیمت فعلی 119,200 تومان است.
تعداد فروش: 62
فرمت فایل پاورپوینت
فایل پاورپوینت کامل نقش نخبگان در جوامع؛ با تاکید بر نقش پیامبر اکرم(ص) در شکل گیری تمدن اسلامی؛ انتخابی مطمئن برای ارائهای حرفهای
اسلایدهایی آماده برای استفاده:
فایل فایل پاورپوینت کامل نقش نخبگان در جوامع؛ با تاکید بر نقش پیامبر اکرم(ص) در شکل گیری تمدن اسلامی شامل ۱۲۰ اسلاید با طراحی دقیق و ساختاری استاندارد است که برای ارائههای رسمی یا چاپ، کاملاً مناسب و آماده استفاده میباشد.
ویژگیهایی که فایل فایل پاورپوینت کامل نقش نخبگان در جوامع؛ با تاکید بر نقش پیامبر اکرم(ص) در شکل گیری تمدن اسلامی را متمایز میکند:
- طراحی بصری حرفهای:فایل پاورپوینت کامل نقش نخبگان در جوامع؛ با تاکید بر نقش پیامبر اکرم(ص) در شکل گیری تمدن اسلامی با بهرهگیری از رنگبندی هوشمندانه و چیدمان اصولی جهت انتقال بهتر مفاهیم ارائه.
- سهولت در اجرا: تمامی اسلایدها از پیش تنظیم شدهاند و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.
- وضوح بالا و نظم ساختاری: کیفیت بالای عناصر گرافیکی و هماهنگی کامل در نمایش، تجربهای بدون نقص را فراهم میسازد.
استاندارد بالا در تولید محتوا:
فایل فایل پاورپوینت کامل نقش نخبگان در جوامع؛ با تاکید بر نقش پیامبر اکرم(ص) در شکل گیری تمدن اسلامی با رعایت اصول حرفهای طراحی شده و عاری از هرگونه ایراد گرافیکی یا ناهماهنگی در نمایش میباشد.
نکته مهم:
در صورت مشاهده نسخههایی با کیفیت پایینتر، توجه داشته باشید که ممکن است نسخههای غیررسمی باشند. نسخه اصلی فایل فایل پاورپوینت کامل نقش نخبگان در جوامع؛ با تاکید بر نقش پیامبر اکرم(ص) در شکل گیری تمدن اسلامی تنها از طریق منبع معتبر در دسترس است.
هماکنون فایل فایل پاورپوینت کامل نقش نخبگان در جوامع؛ با تاکید بر نقش پیامبر اکرم(ص) در شکل گیری تمدن اسلامی را دریافت کرده و ارائهای حرفهای و متمایز تجربه نمایید
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل نقش نخبگان در جوامع؛ با تاکید بر نقش پیامبر اکرم(ص) در شکل گیری تمدن اسلامی :
۱- مقدمه
انسان به عنوان موجودی اجتماعی، در تعامل با جامعه به سر می برد و همواره از محیط اطراف خود متاثر می شود. اجتماعی بودن او چه از روی فطرت، چه از روی جبر، به لحاظ فطری یا اکتسابی و یا هر عامل دیگری بوده باشد به هر حال امری است غیر قابل انکار. آنچه بیشترین سهم را در تاثیرگذاری بر رفتار و کردار او ایفا می کند اسوه ها و الگوهایی است که او آن ها را به عنوان سرمشق خویش انتخاب کرده و آگاهانه یا ناخودآگاه پا در جا پای آنها می گذارد.
تبعیت و پیروی انسان از نخبگان و فرزانگان در حدی است که برخی از نظریه پردازان جامعه شناسی جامعه را به دو گروه نخبه ها و توده ها تقسیم می کنند و اصالت را به نخبگان داده و توده ها را جزء تابعانی بی اراده یا کم اراده نمی شمارند. صرف نظر از صحت و سقم این نظریه، که باید در جای خود بررسی شود، این مطلب تا حدی مورد قبول بوده و آنچه نوعا واقعیت دارد، حاکی از آن است.
نوشتار حاضر کوششی است در جهت بررسی نقش نخبگان در جوامع با تاکید بر نقش پیامبر در شکل گیری تمدن اسلامی، از این رو لازم است عناوین اصلی بحث نظیر: نخبه، اسوه و الگو ابتدا مفهوم شناسی شده و در وهله بعدی شاخصه های تمدن اسلامی و جایگاه اسوه بودن پیامبر در آن تبیین شود. طبعاً برای رسیدن به نتیجه دقیق ضروری است هم از منابع اصیل اسلامی و هم از اندیشمندان و متفکران دینی بهره گرفته شود و نیز از نظرات اندیشوران غربی استفاده شود.
۲- مفهوم شناسی
بحثی که پیش رو داریم در یک واژه متمرکز نیست؛ بلکه چند واژه در آن دخیل است که به طور گذرا می توان به نخبه، اسوه، الگو و نمونه اشاره کرد؛ لذا لازم است معنای لغوی واژگان مزبور را در وهله اول بررسی کرده و معنای اصطلاحی آنها را در گام بعدی کاوش می کنیم.
نخبه به معنی برگزیده، زبده، گزیده می باشد، (معین، ۱۳۷۵: ج۴، ص۴۶۸۶) که معنای گزینش و گلچین کردن از بین افراد یا اشیا در آن نهفته است.
اسوه هم در لغت به معنای پیشوا و مقتدا (معین، ۱۳۷۵: ج۱، ص۲۷۶) است که واژه تاسی هم خانواده آن است یعنی کسی را اسوه قرار دادن و از آن پیروی کردن. این واژه مفهوم متابعت و پیروی را در خود جا داده که با واژه نخبه گرچه تفاوت دارد، ولی نوعا کسانی که مورد تاسی و اقتدا قرار می گیرند همان برگزیده ها و زبده ها و به اصطلاح متعارف دانه درشت ها هستند؛ لذا می توان بین این دو واژه ارتباطی نزدیک تصور کرد.
اسوه را راغب اصفهانی به معنای حالتی دانسته که انسان هنگام پیروی و متابعت از دیگری آن حالت را دارد حال چه نیک باشد و چه زشت، چه نافع باشد و چه مضر. (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲: ص۷۶) یعنی اعم است چه بسا کسی در صفت بدی از شخصی تبعیت کند که باز به آن شخص اسوه صدق می کند.
در اصطلاح علوم اجتماعی نخبگان به کسانی اطلاق می شود که به منزله اشخاصی هستند که بیشترین دسترسی و کنترل را نسبت به ارزش ها دارند. فرهنگ علوم اجتماعی نخبگان را چنین تعریف می کند: «… دارندگان مواضع رفیع در جامعه ای معین، به تعداد ارزش ها و نخبگان وجود دارد. علاوه بر نخبه قدرت (نخبه سیاسی)، نخبه ثروت، حرمت و دانش هم وجود دارد. چون برای اشخاصی که در رابطه با ارزش های گوناگون برگزیده اند به اصطلاحی نیاز داریم، اصطلاح «نخبه» را به کار می بریم». (گولد و کولب، ۱۳۷۶: ص۸۳۵)
طبق این اصطلاح در زمینه های مختلف مثل حکومت، هنر، صنعت، اخلاق و رفتار و. .. گل سرسبد و نخبه وجود دارد که کنترل ارزش های هر یک در دست نخبگان آن ها است و هر کدام ناخدای کشتی خویش هستند که توده های مسافر را به منزل مقصود رهبری می کنند و مسافران جز پیروانی محض چیزی نبوده و همه آن ها طبق خواسته نخبه خود حرکت می کنند.
۳- بررسی متون دینی
از بین متون دینی در وهله اول از قرآن کریم کتاب آسمانی مسلمانان چند آیه را بررسی می کنیم و در گام بعدی چند فراز از فرمایشات امیر اهل بیان سرور پارسایان، حضرت علی علیه السّلام را مورد کنکاش قرار خواهیم داد.
۳-۱- قرآن کریم
خداوند متعال پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم را به عنوان اسوه و الگو معرفی می کند آنجا که می فرماید: «لَقَد کانَ لَکم فی رَسولِ اللَّهِ أُسوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَن کانَ یرجُو اللَّهَ وَالیومَ الآخِرَ وَذَکرَ اللَّهَ کثیرًا» (احزاب؛ آیه ) هرآینه پیامبر خدا برای شما نمونه خوبی است. برای کسی که به خدا امیدوار است و به روز جزا اعتقاد دارد و همواره خدا را یاد می کند.
در آیه شریفه دستوری از طرف خداوند به مسلمانان ابلاغ شده است و آن اینکه ای مسلمانان و ای کسانی که به خدا و روز رستاخیز باور دارید! در رفتار و کردار و گفتار خویش از پیامبر الگو بگیرید و تاثیر پذیرفته به او تاسی کنید. سعی کنید در زمینه های اخلاقی خود را به او شبیه سازید.
ظاهر آیه این است که اسوه در این مورد به همین معنایی است که گفته شد و معنای دوم مورد بحث یعنی حکومت و قدرت از ظاهر آیه استفاده نمی شود. به عبارت دیگر ظاهر آیه این نیست که اگر او (پیامبر) قدرت را به دست گرفت و به شما حکومت کرد حرف او را گوش کنید و از او پیروی نمایید. البته می شود اسوه را طوری معنا کرد که اعم باشد یعنی هم الگوی رفتاری و هم الگوی سیاسی را در بر گیرد، کما این که علامه طباطبایی معنای اعم را برداشت نمود ه است:
و معنای آیه این است که یکی از احکام رسالت رسول خدا (ص)، و ایمان آوردن شما، این است که به او تاسی کنید، هم در گفتارش و هم در رفتارش، و شما می بینید که او در راه خدا چه مشقت هایی تحمل می کند، و چگونه در جنگها حاضر شده، آن طور که باید جهاد می کند، شما نیز باید از او پیروی کنید. (طباطبایی، ۱۳۷۴: ج۱۶، ص۴۳۲)
به هر حال آیات دیگری وجود دارد که معنای اعم صراحتا از آنها استفاده می شود. مثلا آیه ذیل در معنایی وسیع پیامبر را الگو معرفی نموده است: «وَ مَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر؛ آیه ۷) هر چه که پیامبر دستور داد انجامش دهید و از هر چه نهی نمود پروا کنید.
این آیه با عمومیتی که دارد مختص به احکام شرعی فرعی جزئی نیست؛ بلکه دامنه وسیع آیه احکام حکومتی و حکمرانی و فرمانروایی را هم شامل است.
این آیه هر چند در ماجرای غنائم بنی نضیر نازل شده، ولی محتوای آن یک حکم عمومی در تمام زمینه ها و برنامه های زندگی مسلمان ها است، و سند روشنی است برای حجت بودن سنت پیامبر. (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ج ۲۳، ص ۵۰۷ – ۵۰۸)
بر طبق این اصل همه مسلمانان موظفند اوامر و نواهی پیامبر ص را به گوش جان بشنوند و اطاعت کنند، خواه در زمینه مسائل مربوط به حکومت اسلامی باشد، یا مسائل اقتصادی، و یا عبادی، و غیر آن، به خصوص اینکه در ذیل آیه کسانی را که مخالفت کنند به عذاب شدید تهدید کرده است.
نتیجه اینکه در متون دینی مثل قرآن آیاتی وجود دارد که ضرورت پیروی از پیامبر را هم در بُعد اخلاق و رفتار و هم در پیروی سیاسی و حکومتی گوشزد می کند.
تا حال هر چه بحث کردیم مقام ثبوت را خاطرنشان ساخت یعنی گفته شد که پیروی از پیامبر ضروری است، چه در عرصه اخلاق و چه در عرصه سیاست و حال جای مقام اثبات است یعنی پیامبر تا چه حدی در جامعه اثر می گذارد و نقش او در تحول جامعه بدوی چه بود؟ چطور شد که تمدن اسلامی به وجود آمد و نقش پیامبر در ساختن جامعه اسلامی و تمدن اسلامی چه بود؟
برای این که به این منظور و مقصود دست یابیم باید شاخصه های جامعه بر روی عربستان را در وهله اول بررسی کنیم و در گام بعدی مشخصات تمدن اسلامی را مورد کاوش قرار دهیم تا از میان این دو بحث، امتیاز این دو جامعه و نقش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هویدا گردد.
۳-۱-۱- شاخصه های جامعه بدوی
مراد از جامعه بدوی همان محیطی است که اسلام از آنجا آغاز شد و باید دانست که اطلاق تمدن به آن یعنی گفتن تمدن بدوی امر درستی نیست؛ چرا که واژه تمدن در مقابل بدوی و صحرانشینی است و اگر کسی این واژه را برای زمان جاهلیت و اعراب بادیه نشین استفاده کند حرف ضد و نقیضی زده است.
به هر حال چند ویژگی مهم از بین تمام خصوصیات جامعه بدوی جلوه زیادی دارد که ما آن ها را ذکر می کنیم:
الف. بت پرستی: آنچه در آن زمان وجود نداشت خداپرستی بود. مردم آن روز به غیر از خدا همه چیز را می پرستیدند؛ حضرت علی علیه السلام در این زمینه می فرماید: «و أهلُ الأرضِ یومئذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَهٌ و أهواءٌ مُنتَشِرَهٌ و طَرائقُ مُتَشَتِّتَهً بینَ مُشَبِّهٍ للّه بخَلِقِه أو ملحِدٍ فی اسمِهِ أو مُشیرٍ إلی غَیرِهِ فهَداهُم بهِ مِن الضَّلالَهِ». (سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱) مردم آن روز دارای مذهب های گوناگون و بدعت های مختلف و طوائف متفرق بودند، گاهی خداوند را به خلقش تشبیه می ردند و برای او اعضایی قایل بودند، و برخی در اسم او تصرف کرده مانند برخی از اعراب که واژه «لات» را از «الله» و «غرّی» را از «عزیز» گرفته بودند و جمعی به غیر او اشاره می کردند ولی خداوند همانان را به سبب پیامبر هدایت نمود.
طبقه روشنفکر عرب ستاره و ماه را می پرستیدند، اما طبقه معمولی که اکثریت سکنه عربستان را تشکیل می دادند، علاوه بر بت های قبیله ای و خانگی، به تعداد روزهای سال بت می پرستیدند. بت های خانگی، هر شب و روز میان یک خانواده پرستش می شد؛ هنگام مسافرت خود را به آن ها می مالیدند و در حال مسافرت سنگ های بیابان را می پرستیدند. (سبحانی؛ ۱۳۷۷: ص۱۴ – ۱۵)
ب. تعصب به قوم و قبیله: از آنجا که قبل از پیدایش اسلام، اعراب با سایر ملل ارتباطی نداشتند از آن ها اطلاع و شناختی نداشتند تا نسبت به آن ها تعصب داشته باشند، اما در عوض تعصب و قوم و قبیله در آن زمان به شدت رواج داشت؛ طوری که بسیاری از جنگ ها، کشت و کشتارها، خون ریزی ها به خاطر اختلافات بیهوده و بی اساس قبیله ها بود. (مطهری، ۱۳۷۴: ج، ص) این تعصبات به قدری در افکار اعراب و ریشه دوانده بود که حتی بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و بعد از آن همه تلاش ها و زحمت ها باز از بین نرفت. با تأملی در جریان سقیفه بنی ساعده معلوم می شود که چطور اختلاف دو قبیله اوس و خزرج در برنده شدن خلیفه اول کارساز بود که به خاطر دور شدن از موضوع از طرح آن خودداری می شود.
ج. دخترکشی: دخترکشی در بین اعراب یک ریشه تاریخی دارد. در جنگ هایی که بین اعراب اتفاق می افتاد و طبعاً به نوامیس همدیگر هم تجاوز می شد، دختران قبیله شکست خورده به عنوان اسیر و کنیز به خدمت قوم پیروز در می آمد که این خشم و نفرت عرب را از دختر افزایش می داد. به عبارت دیگر آنان چون می دیدند دخترانشان به اسارت دشمن درآمده و در دست آن ها مورد هتک حرمت قرار می گیرد به جای اینکه راه حلی برای جنگ ها و خون ریزی ها پیدا کنند، دختر را مایه ننگ خود می دانستند و به اصطلاح جامعه شناسی از یک مسئله اجتماعی یک معضل فرهنگی می ساختند.
گفته اند: سنت دختر کشی از این جا پیدا شد که نعمان بن منذر، قومی از عرب را غارت و زنانشان را اسیر کرد. در میان اسیران دختر قیس بن عاصم بود. سپس صلح کردند. هر زنی به خانواده خود بازگشت، جز دختر قیس که ترجیح داد در میان سپاه دشمن بماند. قیس سوگند یاد کرد که هر چه دختر در خانه اش متولد شود، زنده به گور کند. (طبرسی، ۱۳۶۰: ج۸، ص۲۸۹)
پس کار این اعراب گر چه کار زشت و ناپسند بود، اما بی علت هم نبوده است. ایشان کمال تنفر را از دختر داشتند و آن ها را با بی رحمی تمام زنده به گور می کردند؛ کاری که هیچ پدر سالمی در مورد فرزند خود نمی کند.
د. ارتکاب کارهای زشت و ناشایست: بسیاری از کارها که زشتی آن مربوط به مکتب خاصی نیست در زمان جاهلیت مرسوم بوده است؛ روابط ناسالم جنسی، رعایت نکردن ستر عورت و عدم اجازه طلبی هنگام ورود به خانه از جمله کارهای ناشایستی بود که در آن زمان رواج داشته است.
اسلام روی مسئله ستر عورت تأکید کرد و آن را واجب نمود و به دنبال آن علت آن را بیان کرد: «ذلِک أَزْکی لَهُمْ». (نور، آیه ۳۰) این برایشان پاکیزه تر است.
جمله «ذلک ازکی لهم» در حقیقت مصلحت وجوب ستر عورت و چشم پوشی از نگاه های نارواست. با این تعبیر خداوند می خواهد مخاطبان را به مراقبت و مواظبت از این حکم برانگیزد. (طباطبایی، ۱۳۷۴: ج۱۵، ص۱۵۵)
پوشیدن عورت یک نوع نظافت و پاکی روح است. قرآن با این جمله می خواهد فلسفه و منطق این کار را بیان کند. در حقیقت می خواهد پاسخی به جاهلیت قدیم و جدید که امروزه هم روی کشف عورت و. .. در غرب تاکید می شود بدهد. (مطهری، ۱۳۷۴: ج۱۹، ص۴۷۷)
همچنین از جمله کارهای زشتی که اعراب بدان عادت داشتند این بود که بدون اجازه و رخصت به خانه همدیگر وارد می شدند و اجازه خواستن را نوعی اهانت نسبت به خود می دانستند و بدون اطلاع قبلی وارد خانه همدیگر می شدند.
اسلام این رسم غلط را منسوخ کرد، و فرمود: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ بُیوتِکمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَی أَهْلِهَا ذَلِکمْ خَیرٌ لَکم لَعلَّکمْ تَذَکرُونَ». (نور، آیه ۲۷) ای کسانی که ایمان آورده اید! به خانه هایی که منزل شما نیست، وارد نشوید، مگر آنکه اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام کنید. این به نفع شماست، شاید پند گیرید. اسلام دستور داد سرزده داخل خانه های مورد سکونت دیگران نشوند. روشن است که فلسفه این حکم دو چیز است: یکی موضوع ناموس یعنی پوشیده بودن زن، دیگر این که هر کسی در محل زندگی خود اسراری دارد و مایل نیست دیگران بفهمند. (مطهری، ۱۳۷۴: ج۱۹، ص۴۶۸)
۳-۱-۲- شاخصه های تمدن اسلامی
در مقابل کمبودها و کاستی هایی که گفته شد راهکارهای مناسب از طرف اسلام ابلاغ گردید که این راهکارها را می توان از شاخصه های تمدن اسلامی به حساب آورد. در این نوشتار به چند مورد از آن ها اشاره می شود:
الف. خداپرستی: سرلوحه دعوت تمامی انبیا دعوت به خداپرستی و یکتاپرستی است: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا». (مجلسی، ۱۴۰۳: ج، ص) می توان ادعا کرد که مهمترین و موثرترین شاخصه تمدن اسلامی در همین یکتاپرستی خلاصه می شود. اگر در جامعه ای خداپرستی در راس قرار گرفت، هواپرستی ها زدوده می شود، دنیا پرستی ها، تجمل گرایی ها، ظلم و تبعیض ها و تمامی بدی ها کنار می روند و به جای آن ها خداوند متعال به عنوان رب العالمین مورد پرستش و عبادت قرار می گیرد.
کسانی که با روش فلاسفه و متکلمین آشنا هستند می دانند؛ فلاسفه وقتی می خواهند درباره خدا بحث کنند، اثبات واجب و اثبات وحدت واجب می کنند از راههای مختلف. ولی اسلام جور دیگر شروع می کند: لا اله الّا اللَّه. اسلام از نفی شروع می کند و به اثبات می رسد، نفی و اثباتی که توأم با یکدیگر است. این جمله لا اله الّا اللَّه که همه حروف آن را «لام» و «الف» و «ه» تشکیل می دهد و دوازده حرف بیشتر نیست، سلب است و ایجاب (لا اله سلب است و الّا اللَّه ایجاب)، نفی است و اثبات، عصیان است و تسلیم. نیمی از آن عصیان و تمرد است، نیم دیگر تسلیم؛ نه است و آری. «نه، بلی» هم نه هم بلی. آزادی است و بندگی. قسمت اولش آزادی است، قسمت دومش بندگی و عبودیت؛ آزادی از غیر خدا و بندگی ذات حق، آن یگانه بندگی در میان بندگیهای دنیا که با هیچ آزادی منافات ندارد، بندگیی که عین آزادی است. (مطهری، ۱۳۷۴: ج۲۵، ص۱۳۲)
بزرگترین هنر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این بود که در جامعه ای که حتی در مسائل دنیوی و مادیشان عقب افتاده و فاقد تمدن بودند، نه تنها مسائل مادی آن ها را سامان بخشید، بلکه آن ها را با ماورای عالم ظاهر آشنا کرد، آنها را با معنویت و خداپرستی مانوس ساخت چیزی که غرب امروز به آن سخت نیازمند است و نیاز خویش را نمی داند از چه راهی برآورده سازد.
ب. ظلم ستیزی: نگاه تمدن اسلامی به مظلومان و مستضعفان یک نگاه تحقیرانه و تمسخرآمیز نیست؛ بلکه در تمدن اسلامی کرامت انسان به صورت مطلق مد نظر است؛ به همین خاطر یکی از برنامه های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مبارزه با ظلم و ظالمان بود. البته ناگفته نماند که این کار پیامبر مخصوص به زمان نبوت و رسالت حضرت نبود، بلکه در دوران پیش از رسالت نیز هم از این عملکرد ابایی نداشت. مثلاً در دوران جاهلیت با گروهی که از ظلم و ستم رنج می بردند برای دفاع از مظلومان و مقاومت در برابر ستمگران هم پیمان شد که با نام «حلف الفصول» معروف گشت. پیامبر بعد از رسالت از آن پیمان یاد می کرد و می گفت حاضر نیستم این پیمان را بشکنم (مطهری، ۱۳۷۴: ج۳، ص۲۵۴)
نمونه دیگری که می توان از آن به عنوان ظلم ستیزی یاد نمود عبارت است از رفتار با بردگان. حضرت نسبت به بردگان فوق العاده مهربان بود. به مردم می گفت:
اینها برادران شما هستند، از هر غذا که می خورید به آن ها بخورانید از هر نوع جامه که می پوشید، آن ها را بپوشانید؛ کار طاقت فرسا به آن ها تحمیل نکنید؛ خودتان در کارها به آنها کمک کنید. آن ها را به عنوان «بنده» یا «کنیز» خطاب نکنید؛ زیرا همه بنده خدا هستیم بلکه آنها را با نام «فتی» (جوانمرد) خطاب کنید. (ابن حجر عسقلانی، ۱۴۲۶: ج۶، ص۳۷۷)
ج. برادری و برابری: هجرت به مدینه تحولی بود در تمدن نوپای اسلام؛ چرا که در مکه کفار قریش با اذیت های فراوان و فشارهای گوناگون خود نگذاشتند تا اسلام به اهداف خود نائل آید، اما مدینه یا به اصطلاح آن زمان یثرب از موقعیت ویژه ای برخوردار بود که در شکل گیری تمدن اسلامی سهم مهمی داشت. از اولین هایی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه انجام داد عبارت بود از ایجاد برادری بین مسلمانان مخصوصاً بین مهاجرین و انصار. مهمترین شعار این کار این بود که برادری فقط از راه اشتراک در آبا و اجداد به دست نمی آید، بلکه از آن مهمتر این است که دو نفر در یک کیش تحت اسلام بوده باشند. همین آیین واحد برادری می آورد.
این کار از یک طرف کینه توزی های کهنه را می زدود و از طرف دیگر تعاون و صمیمیت را بین مسلمانان ایجاد می کرد تا همگی به صورت یکپارچه در مقابل دشمنان اسلام قیام کنند و یا در مسائل مربوط به جامعه اسلامی شرکت کنند.
در کنار برادری برابری مطرح گردید؛ عرب هیچ امتیازی از عجم ندارد، سفیدپوست هیچ برتری نسبت به سیاه پوست ندارد؛ بلکه معیار در ارزش تقوا است هر که تقوایش بیش، منزلت و احترامش بیش. سلمان فارسی سلام الله علیه با این که مورد نفرت برخی از اعراب آن زمان بود، به درجه ای از منزلت رسید که پیامبر جمله معروف «سلمان منا اهل البیت» را در مورد او بیان فرمود.
به همین خاطر تمامی مزایای جامعه اسلامی به طور مساوی بین مسلمانان تقسی
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.