خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل شاخص های دوازده گانه مکتب امام خمینی (ره) از نگاه رهبر معظم انقلاب
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل شاخص های دوازده گانه مکتب امام خمینی (ره) از نگاه رهبر معظم انقلاب قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل نگرشی صحیح به مفهوم مواسات
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل نگرشی صحیح به مفهوم مواسات قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
00ساعت
37دقیقه
47ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل مستندات روایت رهبری

قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.

تعداد فروش: 50

فرمت فایل پاورپوینت

2 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
3 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

دانلود و استفاده از فایل پاورپوینت کامل مستندات روایت رهبری – تجربه‌ای بی‌نظیر در ارائه!

پاورپوینتی شیک و استاندارد:

فایل فایل پاورپوینت کامل مستندات روایت رهبری شامل ۱۲۰ اسلاید طراحی‌شده با دقت بالا است که کاملاً آماده برای ارائه یا چاپ در PowerPoint می‌باشد.

چرا فایل فایل پاورپوینت کامل مستندات روایت رهبری گزینه‌ای عالی است؟

  • گرافیک حرفه‌ای و جذاب: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل مستندات روایت رهبری با طراحی مدرن و چشم‌نواز، پیام شما را به بهترین شکل منتقل می‌کنند.
  • کاربری آسان: ساختار این پاورپوینت به‌گونه‌ای است که استفاده از آن بدون نیاز به تغییرات پیچیده ممکن باشد.
  • آماده استفاده: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل مستندات روایت رهبری از قبل تنظیم‌شده و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.

تضمین کیفیت و دقت بالا:

این مجموعه بر اساس بالاترین استانداردهای طراحی ساخته شده است و کاملاً منسجم و بدون اشکال، مناسب برای ارائه‌های حرفه‌ای می‌باشد.

نکته قابل توجه:

برخی نسخه‌های غیررسمی ممکن است تغییراتی داشته باشند. این نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل مستندات روایت رهبری با دقت و کیفیت بالا طراحی شده است.

همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل مستندات روایت رهبری را دریافت کنید و یک ارائه بی‌نظیر داشته باشید!


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل مستندات روایت رهبری :

کتاب «روایت رهبری» در سه فصل و صفحه، روایت جامع و دست اولی است از «رسمیت و قانونیت یافتن رهبری حضرت امام خمینی رحمه الله با مصوبه مجلس خبرگان قانون اساسی»، «تعیین آیت الله منتظری به رهبری آینده توسط مجلس خبرگان رهبری و سپس عزل وی» و در نهایت، «تعیین حضرت آیت الله خامنه ای توسط مجلس خبرگان به رهبری انقلاب اسلامی».

از ویژگی های «روایت رهبری» می توان به استفاده از برخی خاطرات منتشرنشده سیاسی و مهم حضرت آیت الله خامنه ای به تناسب موضوعات مطرح شده در کتاب اشاره کرد.

پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در آستانه ی سالروز رحلت امام خمینی رحمه الله بر اساس مستندات این کتاب به یازده سؤال درباره ی اقدامات مجلس خبرگان برای انتخاب جانشین رهبر کبیر انقلاب، پاسخ می دهد:

جانشین رهبری در زمان حیات امام

– چرا خبرگان تصمیم گرفتند که در زمان حیات امام، جانشین رهبری را برگزینند و برای این منظور، آیت الله منتظری را در نظر گرفتند؟

پس از آغاز به کار مجلس خبرگان رهبری و انجام مقدّمات مربوط به فعّالیّت مجلس نظیر تدوین آیین نامه ها، مهمترین مبحثی که پیش روی اعضا قرار داشت، نحوه ی عمل خبرگان به وظایف مصرّح در قانون اساسی بویژه اصلی ترین وظیفه یعنی انتخاب رهبری بود. برای این منظور، خبرگان فارغ از فضایی که در رابطه با آیت الله منتظری وجود داشت، کمیسیونی با عنوان «کمیسیون اصل قانون اساسی» تشکیل داده و مقرّر کردند وظیفه ی آن، تحقیق و بررسی درباره ی «همه ی موارد مربوط به شرایط و صفات رهبر» و نیز درباره ی «همه ی افراد در مظانّ رهبری» باشد.

هم زمان، طرح و پیگیری این ایده در داخل و خارج مجلس خبرگان که «نیازی به تشکیل مجلس خبرگان برای شناسایی رهبری نیست.»، گروهی از دلسوزان نظام را بشدّت نگران کرده بود؛ چه، مجلس خبرگان یکی از ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی بود و این تهدید وجود داشت که از دُور خارج شدن مجلس خبرگان به عنوان مرجع تشخیص رهبری، فرایند نهادینه شدن ساختار سیاسی نظام را با چالش هایی اساسی مواجه سازد. اتّفاقاتی نظیر آنچه در نشست سالانه ی دفتر تحکیم وحدت در سال افتاد و اعلام شد این تشکّل اجازه نخواهد داد که انتخاب آیت الله منتظری توسّط خبرگان انجام شود، این خطر را بسیار جدّی کرده بود. آیت الله خامنه ای روایت میکنند: «من احساس کردم که جمعی در صددند مسئله ی رهبری بعد از امام را با غوغاسالاری تمام کنند. ممکن هم بود آن شخص به نظر آنها همان آقای منتظری باشد امّا دوست میداشتند که این کار تحت ضابطه نیاید [بلکه] با هیاهو و های وهوی یک نفر را بگذارند، بعد هم با تبلیغات، قضیّه را تمام کنند. من خوفم این بود. [بنابراین] میخواستم این قضیه به شکل قانونی و منضبط تحقّق پیدا کند تا اینکه جایی برای غوغاسالاری نباشد. چیزی که من را در این احساس بیشتر دچار سوءظن میکرد این بود که بعضی از کسانی که در جلسه با این قضیّه مخالفت کردند جزو کسانی بودند که آن روز معروف بودند به جریان چپ. میدانید دیگر، سال و بعضی از اینها، افراد خیلی تند فعّالِ تبلیغاتچی بودند. جماعت خیلی فعّالی بودند، از لحاظ تبلیغات هم خیلی تبلیغات میکردند و فعّالیّتهای زیادی میکردند و هیاهو زیاد داشتند. چند نفر از اینها که دو نفرشان الان یادم است -البتّه اسم نمی آورم- با این که این کار در مجلس خبرگان انجام بگیرد در جلسه مخالفت میکردند که به احتمال زیاد در صورت جلسات منعکس است. لذا بود که در این قضیّه خیلی اصرار ورزیدم [که] ما باید این کار را با ضابطه تمام کنیم.».

بر این اساس و به منظور مقابله با حاکمیّت غوغاسالاری و ساختارشکنی و صیانت از قانون اساسی و تحکیم فرایند قانونی انتخاب رهبر آینده توسط مجلس خبرگان، در روز بیست وچهارم تیرماه ، در جلسه ی چهارم سوّمین اجلاسیّه ی خبرگان، طرحی توسّط آیت الله خامنه ای درباره ی شناسایی رهبر آینده تنظیم و با امضای چهل نفر از اعضا تقدیم هیئت رئیسه شد. این طرح بدین شرح بود:

بسمه تعالی

هیئت رئیسه ی مجلس خبرگان

جهت پیش بینی از حوادث ناگوار، آمادگی کامل برای روز نیاز، و به دلیل وضعیّت آرام فعلی در محضر حیات مبارک ولیّ امر حضرت امام امّت(مدّظلّه العالی) مادّه ی زیر پیشنهاد می شود: «خبرگان موظّفند در اسرع وقت در زمان حیات امام امّت در مورد شناسایی رهبر آینده بین فقهای حائز شرایط اصل و قانون اساسی برای مرجعیّت و رهبری بررسی و حدّاکثر در اجلاس آینده به صورت الأولی فالأولی به تفاهم رسیده و تصویب کنند. تبصره: در صورت تصویب مجلس خبرگان مصوّبات را به نظر مبارک حضرت امام(مدّظلّه) برسانند».

فرآیند انتخاب آیت الله منتظری به رهبری

– فرآیند انتخاب آیت الله منتظری به رهبری آینده چگونه بود؟

به منظور مقابله با حاکمیّت غوغاسالاری و ساختارشکنی و صیانت از قانون اساسی و تحکیم فرایند قانونی انتخاب رهبر آینده توسط مجلس خبرگان، در روز بیست وچهارم تیرماه ، در جلسه ی چهارم سوّمین اجلاسیّه ی خبرگان، طرحی توسّط آیت الله خامنه ای درباره ی شناسایی رهبر آینده تنظیم و با امضای چهل نفر از اعضا تقدیم هیئت رئیسه شد. این طرح بدین شرح بود:

بسمه تعالی

هیئت رئیسه ی مجلس خبرگان

جهت پیش بینی از حوادث ناگوار، آمادگی کامل برای روز نیاز، و به دلیل وضعیّت آرام فعلی در محضر حیات مبارک ولیّ امر حضرت امام امّت(مدّظلّه العالی) مادّه ی زیر پیشنهاد می شود: «خبرگان موظّفند در اسرع وقت در زمان حیات امام امّت درمورد شناسایی رهبر آینده بین فقهای حائز شرایط اصل و قانون اساسی برای مرجعیّت و رهبری بررسی و حدّاکثر در اجلاس آینده به صورت الأولی فالأولی به تفاهم رسیده و تصویب کنند. تبصره: در صورت تصویب مجلس خبرگان مصوّبات را به نظر مبارک حضرت امام(مدّظلّه) برسانند». دو روز پس از مصوّبه ی لزوم شناسایی رهبر آینده، یعنی در جلسه ی روز تیرماه مجلس خبرگان، نفر از اعضا طرح جدیدی برای «تعیین مصداق رهبری» تقدیم هیئت رئیسه کردند که در آن، از آیت الله منتظری نام برده شده بود:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

خبرگان امّت به موجب تکلیف مصرّح در مصوّبه ی روز // و به عنوان مقدّمه ی عقلیّه ی لازم برای عمل به اصل قانون اساسی، فقیه عالی قدر و مجاهد، حضرت آیت الله منتظری(دامت برکاته) را به عنوان مصداق کامل قسمت دوّم اصل مزبور، تعیین می کنند. هیئت رئیسه ی خبرگان رهبری روزهای هجده و نوزده آبانماه را زمان برگزاری یک جلسه ی فوق العاده برای تصمیم گیری درباره ی رهبری آینده اعلام و اعضا را دعوت کرد. نهایتاً پس از بحثهای موافق و مخالف و مذاکرات متعدد، و با اغماض از مسئله ی مرجعیّت بالفعل که در اجلاس تیرماه به صورت جدّی مورد بحث قرار گرفته بود، تحقّق صدر اصل درباره ی آیت الله منتظری به رأی گذاشته شد و آقای هاشمی نایب رئیس مجلس خبرگان از اعضا خواستند: «کسانی که نظرشان این است که صدر اصل درمورد آیت الله العظمی منتظری تحقّق پیدا کرده و مردم ایشان را بعد از امام به عنوان رهبر، مرجع رهبر شناخته اند قیام بفرمایند» متنی که برای این طرح تنظیم شده بود بدین شرح بود: «خبرگان به عنوان مقدّمه ی واجب برای عمل به اصل قانون اساسی تشخیص خود را به صورت زیر اعلام می دارند:

فقیه عالیقدر حضرت آیت الله منتظری دامت برکاته از جانب امّت حزب الله به عنوان جانشین رهبر شناخته و پذیرفته شده اند و اگر مسئله ی جدیدی پیش نیاید در روز وقوع حادثه -اعاذنا الله تعالی منها- معظّمٌ لّه رهبر شناخته شده و پذیرفته شده از جانب مردم و مصداق صدر اصل خواهند بود و مراحل انجام شده ی این انتخاب مورد تأیید خبرگان می باشد». با قیام دوسوّم از حاضرین در جلسه ی خبرگان، این طرح به تصویب رسید. امّا برخی اعضا اشکالاتی به متن داشتند و خواستار اصلاح آن شدند. از جمله اشکالات مطرح شده این بود که صدر اصل ناظر به پذیرش فقیهی به عنوان رهبر و مرجع توسّط مردم است در حالی که آیت الله منتظری مرجع نیستند. مسئله این بود که «مرجعیّت بالقوّه» و «صلاحیّت مرجعیّت» که خبرگان آیت الله منتظری را واجد آن دانستند، صرفاً مربوط به زمانی بود که ایشان به عنوان مصداق ذیل اصل تعیین شوند. اکنون که بحث بر سر تعیّن ایشان به عنوان مصداق صدر اصل بود، قانون بر «مرجعیّت بالفعل» صراحت داشت و ابهامی وجود نداشت. آقای هاشمی گفتند: «آقای مؤمن یا بعضی دیگر از آقایان شبهه دارند که ظاهراً صدر اصل این است که «به رهبریّت و مرجعیّت فعلی»…فعلیّت مطرح است و میگویند چون ایشان به عنوان مرجع تقلید شناخته نشده از تعبیر مرجع بهکار بردن دریغ میکنند. آنچه ما میفهمیم این است که مردم ایشان را تحقیقاً به عنوان جانشین رهبر در نظر گرفتند؛ صحبت سر این است که آیا مردم مرجع تقلیدشان هم در آینده ایشان خواهد بود یا نه؛ البتّه نظر ما این است که بله، برای اینکه این مردم که ما میشناسیم با این روحیّه ای که الان به ایشان مراجعه کردند با توجّه به جوانی ایشان، اینها کسی نیستند که بعد از نبودن امام بخواهند از موجودین که ما سراغ داریم از فردی غیر از آقای منتظری تقلید بکنند».

نهایتاً متن با حذف کلمه «مرجع»، به این شکل اصلاح و با قیام نفر از عضو حاضر در مجلس، یعنی درصد آراء مأخوذه، به تصویب رسید: «حضرت آیت الله منتظری دامت برکاته در حال حاضر مصداق منحصربه فرد قسمت اوّل از اصل قانون اساسی است و مورد پذیرش اکثریّت قاطع مردم برای رهبری آینده میباشد. و مجلس خبرگان این انتخاب را صائب میداند.» همانطوری که از متن پیدا است، عبارت «مصداق قسمت اوّل از اصل قانون اساسی» در این متن قید خورده است. یعنی در حالی که قسمت اوّل اصل میگوید «از طرف اکثریّت قاطع مردم به مرجعیّت و رهبری شناخته و پذیرفته شده باشد»، در این متن صرفاً به پذیرش از سوی مردم به عنوان «رهبری آینده» اشاره شده است. یعنی ایشان در واقع از طرف خبرگان به عنوان مصداق تامّ قسمت نخست اصل شناسایی نشدند، بلکه به عنوان مصداق بخشی از این اصل (رهبری بدون مرجعیّت) شناخته شدند و اظهار امیدواری شد که در آینده ایشان مرجع تقلید اکثریّت نیز خواهند شد.

نظر امام خمینی درباره انتخاب منتظری به رهبری آینده نظام اسلامی

– نظر امام خمینی درباره انتخاب منتظری به رهبری آینده نظام اسلامی چه بود؟

آقای محمّدی گیلانی از اعضای خبرگان بجد مخالف انتخاب آیت الله منتظری به رهبری بود و تصمیم گرفت پیش از برگزاری اجلاسیّه ی فوق العاده برای این انتخاب، موضوع را با امام(قدّس سرّه) در میان بگذارد. ایشان با دفتر امام خمینی(قدّس سرّه) تماس گرفته و درخواست ملاقات کرد. آن ایّام دفتر امام(قدّس سرّه) اعلام کرده بود که ایشان تا پانزده روز ملاقات ندارند؛ بااین وجود آقای محمّدی گیلانی اصرار کرد که مطلبی واجب و ضروری دارد و اجازه ی ملاقات یافت. در این دیدار، ایشان خدمت امام اطّلاع داد که قرار است موضوع آیت الله منتظری در خبرگان مطرح شود و درخواست کردند این اتّفاق نیفتد. آقای محمّدی گیلانی به امام عرض کرد که به آیت الله منتظری ارادت دارد، نزد ایشان درس خوانده است، ایشان را عابد و زاهد میداند، امّا این خصوصیّات برای رهبری کافی نیست.

آیت الله خامنه ای درباره ی مخالفت آقای محمّدی گیلانی با انتخاب آیت الله منتظری به رهبری و ملاقات وی با امام(قدّس سرّه)، نقل میکنند: «علت اینکه آقای محمّدی گیلانی از امام سؤال میکند [این بود که] خودش با این قضیّه موافق نبود. این را ما در سالهای بعد از رحلت امام فهمیدیم. [این را] آقای محمّدی گیلانی به خود من یک وقت گفت. مضمون حرف ایشان این بود که من آقای منتظری را اصلاً در قواره ی رهبری نمیدیدم. بعد ایشان خاطره ای نقل کرد که روزی با آقای منتظری سر یک قضیّه ای صحبتی میشود. آقای منتظری حرفی میزند که میگفت من اصلاً مبهوت ماندم که این حرف چطور از دهان یک آدم مسنّ عاقل فاضلی ممکن است در بیاید. میگفت حیرت کردم. لذا ایشان میگفت من اصلاً آقای منتظری را در این قواره ها نمیدانستم. البتّه آقای منتظری فاضل است اما شخصیّت ایشان با شخصیّت رهبری متناسب نیست. معلوم میشود این در آن وقت در ذهن ایشان بوده. علّت این هم که به امام مراجعه میکند همین نقطه بوده». در آن ملاقات، پس از صحبتهای آقای محمّدی گیلانی، امام نیز گلایه هایی از آیت الله منتظری مطرح کردند از جمله اینکه بررسی دست نوشته های کشف شده از مهدی هاشمی نشان میدهد نامه های شکوه آمیز آیت الله منتظری به امام درباره ی دستگاه ها و مسئولین کشور، ملهم از نوشته های سیّدمهدی است و امام(قدّس سرّه) این مسئله را طیّ نامه ای برای آیت الله منتظری نوشته است. آقای محمّدی گیلانی به امام عرض کردند در جریان این نامه ی ایشان هستند و در جلسه ای آیت الله منتظری نامه را برای همه خوانده و گفته است امام خیال کرده آنچه من برایش مینویسم از سیّدمهدی الهام میگیرم. امام از آقای گیلانی سؤال کرد: «نامه را آورد در جلسه خواند؟» و ایشان پاسخ داد: «بله! آقای سیّدعبّاس خاتم و سیّدجعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند» امام فرمودند: «او این طور است.» سپس آقای گیلانی از امام خواست آیت الله منتظری در جلسه ی خبرگان به عنوان رهبر آینده مطرح نشود. امام قدری فکر کرده و فرمودند: «احمد نیست، میشود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعدازظهر من ایشان را ببینم؟» عرض کرد: «بله، امّا به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم و این جریان را خدمت شما گفتم. به هیچ کس نگویند. میترسم مرا هم شمس آبادی کنند یا مثل شیخ قنبر در چاه بیندازند». امام (قدّس سرّه) با خنده فرمودند: «خیالت جمع باشد». آقای محمّدی گیلانی نزد آقای هاشمی رفسنجانی رفته و پیام امام را به ایشان رساند. عصر آن روز، آقای هاشمی خدمت امام رفت و درباره ی این مسئله با ایشان مذاکره کرد. آقای هاشمی روز چهارده خرداد در جلسه ی مجلس خبرگان درباره ی این ملاقات گفت: «وقتی که ایشان [آقای محمّدی گیلانی] به من فرمودند که حضرت امام تو را خواسته اند، احضار کرده اند، من تلفن کردم به آنجا، گفتم وقتی تعیین کردند. رفتم خدمتشان، دیگر نزدیک شده بودیم یا مواجه شده بودیم با آن نامه ای که آقای منتظری نوشته بودند به مجلس. بعد ایشان فرمودند که من دیگر کاری ندارم به موضوع… باتوجّه به نامه ای که ایشان نوشتند، هرچه در مجلس رسیدید. ایشان به این نتیجه رسیده بودند که با این نامه، خبرگان اقدامی نخواهند کرد».

در نتیجه ملاقات آقای هاشمی با امام(قدّس سرّه)، بعد از نماز مغرب و عشاء، همسر حاج احمد خمینی با آقای گیلانی تماس گرفته و به ایشان گفتند: «امام فرمودند آنچه امروز ما صحبت کردیم مبادا از شما تجاوز کند.» این مسئله به صورت یک راز باقی ماند به گونه ای که حتّی آیت الله خامنه ای نیز تا سالها بعد از ماجرا بی اطّلاع بودند: «ما خیلی بعدها -نه اینکه همان وقت هم بلافاصله- شنیدیم که امام مخالف بود ه اند. قضیّه ی آقای محمّدی گیلانی و ملاقاتش با امام و پیغام به آقای هاشمی رفسنجانی را من سالها بعد شنیدم» آقای ابراهیم امینی در این باره می گوید: «مرحوم آیت الله منتظری از شاگردان ممتاز درس فلسفه، فقه و اصول امام و از ارادتمندان مخلص ایشان بود. لذا امام (قدّس سرّه) از مراتب علم و دانش ایشان مطلع بودند. به همین دلیل از ایشان به عنوان حاصل عمر خود یاد کردند. مضافاً بر اینکه آقای منتظری و فرزندش، در دوران مبارزه با رژیم شاهنشاهی زندان ها و شکنجه و تبعیدهای زیادی را تحمّل کرده بودند و مراتب قاطعیّت و اخلاص و شجاعت آنها بر کسی پوشیده نبود. آقای منتظری علماً و عملاً به ولایت فقیه اعتقاد داشت و آثار ارزشمندی را در این رابطه تألیف و برای اثبات اصل ولایت فقیه تلاش کرده بود. با توجّه به این خصوصیّات، شاید امام از جهات علمی و سوابق مبارزاتی و از همه مهم تر اعتقاد به اصل ولایت فقیه ایشان را برای این منصب مناسب میدانستند، اما وجود مدیریّت، بینش صحیح سیاسی و اجتماعی که در امر رهبری بسیار مهم و حیاتی میباشند، در آقای منتظری مورد تردید امام بود. به همین دلیل هم با انتخاب ایشان به قائم مقامی موافق نبودند و این تصمیم را زودهنگام می دانستند. در عین حال امام نمیخواستند در امور مربوط به خبرگان دخالت کنند». شخص امام در نامه مورخ ششم فروردین به آقای منتظری این مخالفت را علنی کرد: والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم؛ ولی در آن وقت شما را ساده لوح میدانستم که مدیر و مدبّر نبودید، ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیّه بودید و اگر اینگونه کارهایتان را ادامه دهید، مسلّماً تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم. والله قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.

حمایت آیت الله منتظری از مجاهدین خلق

– ماجرای حمایت آیت الله منتظری از مجاهدین خلق در سال و مخالفت او با اعدام آنها چه بود؟

تابستان اوج حمایتهای آیت الله منتظری از منافقین، و زمستان نیز اوج بدگویی های وی علیه انقلاب و نظام اسلامی است که به همه ی امیدها برای حفظ آیت الله منتظری پایان میدهد. منافقین پس از اعلام جنگ مسلّحانه علیه جمهوری اسلامی که طیّ آن هزاران نفر از ملّت بی گناه ایران به شهادت رسیدند، طبق قانون مجازات اسلامی محارب و مفسد فی الارض شناخته شده بودند. سازمان مرکزی منافقین پس از فرار مسعود رجوی به همراه بنی صدر به فرانسه، در پاریس مستقر شده بود. بر اساس آمار حفاظت اطّلاعات ستاد مشترک سپاه تا تاریخ سی خرداد منافقین جمعاً مورد عملیّات ایذایی یا تک های هماهنگ شده علیه واحدهای جمهوری اسلامی انجام دادند که در این میان توانستند صدها نفر از رزمندگان را شهید و مجروح کرده و خسارات زیادی به جمهوری اسلامی وارد نمایند. پذیرش قطعنامه ی از سوی ایران در تابستان ، سازمان را که همه ی هستی و حیثیّت خود را در گرو جنگ نهاده بود، مجبور به انجام مأموریّتی خطرناک کرد که برای آن برنامه ریزی کرده بود. آنها با این فکر که ایران از لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی به بن بست رسیده، سقوط آن حتمی است و در چنین شرایطی قدرت به سازمان منتقل خواهد شد، با پشتیبانی رژیم صدّام حسین عملیّات «فروغ جاویدان» را آغاز کردند. در این میان، منافقینی که در زندان به سر میبردند، دست به شورش زدند. نقشه آن بود که یگان منافقین به هر شهری که رسیدند، زندان شهر را به تصرّف خود درآورده و و از مجاهدین زندانی آماده ی رزم، یگان جدیدی تشکیل دهند که در ادامه ی پیشروی به آنها کمک کند. این برنامه، عیناً در طرح عملیّات فروغ جاویدان گنجانده شده بود. اسنادی به دست آمد که این زندانیان خود را برای حکومت منافقین در ایران آماده کرده و حتّی تعدادی به عنوان ارکان حکومت مشخّص شده بودند. امّا عملیّات مرصاد از سوی رزمندگان اسلام، ارتش منافقین را درهم کوبید و به این غائله پایان داد. در چنین اوضاع و احوالی حضرت امام(قدّس سرّه) به مسئولان مربوطه دستور دادند تا ضمن بررسی مجدّد وضعیّت منافقین در زندان، آن دسته از این افراد را که همچنان بر سر موضع نفاق و همراهی با سازمان هستند، به عنوان نیروهای داخلی یک سازمان محارب که با استفاده از فرصت، در صدد آشوبگری و تحریک دیگران به شورش هستند، اعدام کنند: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می گویند از روی حیله و نفاق آنها است و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده اند، با توجّه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدّام علیه ملّت مسلمان ما، و با توجّه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه ی آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام می باشند.» در این میان آیت الله منتظری نامه ای به تاریخ نهم مردادماه به محضر حضرت امام(قدّس سرّه) نوشت و به حکم ایشان در رابطه با اعدام منافقینی که بر موضع خود پافشاری میکنند، اعتراض کرد. نامه ی آیت الله منتظری، استدلال هایی سست و پیش داوری های غلطی داشت که به هیچ وجه از یک عالم دینی که بنا بود رهبری یک کشور و تدبیر امور را به عهده بگیرد، انتظار نمی رفت. از جمله اینکه، اعدام منافقین حمل بر کینه توزی میشود؛ خانواده های آنان را داغدار و زده میکند؛ بسیاری از آنان سر موضع نیستند امّا مسئولین تند با آنان معامله ی سر موضع میکنند؛ تبلیغات خارجی علیه نظام شروع میشود؛ مسئولان قضایی و اطّلاعات و دادستانی در سطح مقدّس اردبیلی نیستند و بسا بی گناهی هم اعدام میشود؛ تا به حال از کشتن ها و خشونت ها نتیجه ای نگرفته ایم جز اینکه تبلیغات علیه خود را زیاد کرده ایم؛ و اعدام افرادی که در گذشته به کمتر از اعدام محکوم شده اند، بدون فعّالیّت تازه ای، بی اعتنائی به همه موازین قضایی است. متن این نامه به گونه ای تنظیم شده است که گویی آیت الله منتظری اساساً از ورود لشکر منافقین به کشور و شورش اعضای زندانی سازمان در حمایت از این حمله مسلّحانه بی خبر است. مسئله ی او، داغدار شدن و زده شدن خانواده ی این جنایت کاران یا تبلیغات خارجی علیه نظام است. بااینکه دستور امام اعدام منافقینی است که همچنان بر سر موضع هستند، بی آنکه دلیل و مدرکی ارائه کند، اوّلاً منافقین را تبرئه می کند که «بسیاری از آنان سر موضع نیستند.» و ثانیاً مسئولین را متّهم میکند که با آنان معامله سر موضع می کنند، و نهایتاً حکم امام را خلاف موازین قضایی دانسته و ایشان را به خشونت متّهم میکند. درصورتی که امام(قدّس سرّه)، تا زمان لشکرکشی منافقین به داخل خاک کشور و همراهی اعضای زندانی سازمان با آنان، نه تنها چنین حکمی صادر نکرده بودند، بلکه در موارد متعدّدی، با عفو گروهی زندانیان گروهکی نیز موافقت کرده بودند. آیت الله خامنه ای درباره حکم حضرت امام(قدّس سرّه) مبنی بر اعدام منافقین سر موضع می گویند: «امام آدم بسیار با ورعی بود. آدمی که به خاطر یک مسأله، اهمّیّت به حدود ندهد و سهل انگاری کند اصلاً نبود، هیچ. ایشان واقعاً در همه ی مسائل خیلی آدم متورّعی بود، چه برسد به مسأله ی خون. خب ایشان با محاسبه عمل و فکر کرده بود. ما این را یقین داشتیم. الان هم من مطمئنم که امام با یک محاسبه ی درستی تدبیر کرده بود. یعنی وقتی گروهی با نظام اسلامی و حکومت اسلامی در حال جنگ هستند که محاربند، فقط آدم هایی که الان شمشیر دستشان است محارب نیستند بلکه آن کسی هم که فرض بفرمایید رفته پستش را تحویل بدهد و بیاید، او هم جزو همین هاست، آن کسی که دارد خط دهی میکند، طراحی میکند، او هم [جزو اینها است]، سرباز ذخیره شان هم جزو اینها است. تفاوتی نمی کند. مسأله محاربه اشخاصی که با آنها همکاری داشته باشند و متّصل باشند، یک مسأله ی حل شده ای است تقریباً. امام با این ملاحظات این کار را کرده بودند. بنابراین از لحاظ فقهی و همچنین از لحاظ تشخیص امام و عملکرد امام و نظر امام جای هیچ دغدغه ای وجود ندارد».

به هر صورت، امام(قدّس سرّه) پاسخی به نامه ی آیت الله منتظری نداده و اعتنائی به آن نکردند. چند روز بعد، آیت الله منتظری نامه ی دیگری به امام (قدّس سرّه) نوشت و در آن به نقل از یک قاضی شرع مدّعی شد یکی از زندانیان بااینکه سازمان منافقین را محکوم کرده و حاضر شده در جبهه نیز برای جنگ با عراق حاضر شود، صرفاً به این دلیل که گفته است در جبهه روی مین نمیرود، با او معامله ی سر موضع شده است. با اینکه ماجرای مندرج در نامه ی آیت الله منتظری بسیار بعید به نظر میرسید، امام(قدّس سرّه) به دلیل حسّاسیّتی که داشتند، به این نامه پاسخ دادند: «نامه دوّم جنابعالی موجب تعجّب شد. شما فرد مذکور را بگویید بیاید تهران تا مسائلش را بگوید و مطمئن باشید و باشد که مسئله محرمانه میباشد. شما که میدانید من نمیخواهم سرسوزنی به بی گناهی ظلم شود؛ ولی دید شما درمورد ضدّ انقلاب و بخصوص منافقین را قبول ندارم. مسئولیّت شرعی حکم مورد بحث با من است؛ جنابعالی نگران نباشید. خداوند شرّ منافقین را از سر همه کوتاه فرماید».

قاضی شرعی که آیت الله منتظری مدّعی بود از وی خبر گرفته، حجّت الاسلام محمّدحسین احمدی شاهرودی است که در رابطه با حکم حضرت امام با آیت الله منتظری دیدار کرده بود و در خاطرات آیت الله منتظری نیز از وی اسم برده شده است. در همان زمان حجّت الاسلام احمدی به جماران رفت تا آنچه را آیت الله منتظری در نامه به امام مطرح کرده بود، شرح دهد. امّا هنگامی که نزد مرحوم حاج احمد خمینی می رود، در کمال تعجّب متوجّه می شود آیت الله منتظری نه تنها آنچه را با ایشان مطرح کرده به امام منتقل نکرده، بلکه روایت ماجرای ساختگی «اعدام به دلیل نرفتن روی مین» را به وی نسبت داده است. وی می گوید: «بعد از حدود دو ماه از صدور حکم رفتم خدمت مرحوم آیت الله منتظری و به ایشان گفتم حاج آقا ما در خوزستان این چنین مواردی داریم که مثلاً محکومان می گویند ما در لفظ منافقین را رد می کنیم ولی مکتوب نمی کنیم. آیا پافشاری سر موضع باید حساب کرد یا خیر؟ آیا اینها مصداق پافشاری سر موضع است؟ خلاصه پیشنهاد دادم که خوب بود حضرت امام هیئتی را مشخّص می کردند که ملاک پافشاری سر موضع و معنای آن چیست. تا این حرف را زدم دیدم آیت الله منتظری از جا بلند شد و نامه ای به من نشان داد که همان نامه معروف به امام درباره اعدامها بود و گفت اصلاً من حکم امام را قبول ندارم. پس ببینید ایشان قبل از اینکه من پیشش بروم آماده بوده است. من تأثیری در موضع آیت الله منتظری نداشتم. بعد از اظهارات آیت الله منتظری من گفتم: «حاج آقا ولیّ فقیه حضرت امام است و ما تابع حکم ایشان هستیم.» گفت پیشنهاد تو، پیشنهاد خوبی است. من شما را می فرستم خدمت امام و شما این پیشنهاد را به امام بگو. بنابراین اینکه می گویند من باعث شدم آقای منتظری آن نامه را به امام بنویسد اصلاً و ابداً درست نیست» حاج احمد خمینی در رنج نامه ی خود خطاب به آیت الله منتظری دراین باره می نویسد: «همان قاضی شرع مورد اعتماد شما پیش من آمد و صریحاً گفت آقای منتظری به من دروغ نسبت داده است، من این گونه نگفتم». حاج احمد به این نیز اکتفا نمی کند و مسئولان اطّلاعات و امور قضایی مربوطه را خواسته و درباره این ماجرا از آنها نیز سؤال می کند. آنها نیز سراسر نوشته ی آیت الله منتظری را تکذیب می کنند.

با این اوصاف، نامه نخست آیت الله منتظری برای ممانعت از اجرای حکم امام، اگر میتوانست ناشی از ساده دلی و رقّت قلب و خوش بینی آیت الله منتظری به زندانیان منافقین یا ناشی از یک اختلاف نظر فقهی باشد، نامه ی دوّم که مبنایش یک ماجرای مضحک و موهوم بود و همان هدف نخست را دنبال میکرد، موجب نگرانی هایی جدّی درباره ی آیت الله منتظری شد. کار آیت الله منتظری به جایی رسید که حضرت امام(قدّس سرّه) در جلسه ای در حضور سران قوا وی را از عدالت ساقط دانستند. آیت الله خامنه ای می گویند: «امام گفتند که آقای منتظری عدالت ندارد یا ایشان از عدالت ساقط است. یک تعبیر این جوری کردند: از عدالت ساقط است. من ترسیدم که حالا بیاییم بیرون و این آقایان اینجا و آنجا بگویند امام گفت آقای منتظری از عدالت ساقط شد و این بکلّی پخش بشود. واقعاً از این قضیه وحشت کردم. گفتم آقا من خواهش می کنم ما را منع کنید از اینکه این حرف شما را در خارج نقل کنیم. ایشان یک تأمّلی کردند و گفتند «خیلی خب، نقل نکنید. این را از قول من نباید کسی نقل کند.» نقل آن را ممنوع کردند و حرام شد بر ما. ایشان نفی عدالت کردند از آقای منتظری. این البتّه مربوط به چند ماه مانده به فوت ایشان است. قبل از سال است». طبیعتاً ساقط شدن آیت الله منتظری از عدالت، به معنی از دست دادن صلاحیّت رهبری انقلاب نیز بود. امام(قدّس سرّه) تصمیم خود را درباره ی آیت الله منتظری گرفته بودند و اتّفاقات ماه های بعد، این تصمیم را عملی کرد.

عزل منتظری

– آیت الله منتظری چگونه از رهبری آینده نظام اسلامی برکنار شد؟

یکی از مهمترین اقدامات حضرت امام(قدّس سرّه) در سال پایانی حیات مبارک شان، عزل آیت الله منتظری از رهبری آینده بود که در فروردین ماه اتّفاق افتاد. حضرت امام که از ابتدا مخالف انتخاب آقای منتظری به عنوان رهبر آینده ی نظام بودند، این مخالفت را علنی نکرده و تصمیم گرفتند در کار خبرگان رهبری مداخله نکنند. پس از تصمیم خبرگان نیز هر چند آن را تأیید نکردند، امّا تمامی تلاش خود را به کار بستند تا با رفع اشکالات آقای منتظری، ایشان را برای رهبری آینده ی انقلاب آماده کنند. امّا تلاش های حضرت امام(قدّس سرّه) نتیجه نداد و آقای منتظری به سبب نقایص شخصیّتی نظیر ساده لوحی، بشدّت تحت تأثیر منافقین و لیبرالها قرار گرفت، عملاً تبدیل به اپوزیسیون نظام شد و به تعبیر حضرت امام(قدّس سرّه)، مواضعی علیه نظام و انقلاب گرفت که شبیه به تبلیغات رژیم صدّام از رادیو بغداد برای تخریب جمهوری اسلامی بود. رویکرد و عملکرد آیت الله منتظری حجّت را بر حضرت امام تمام کرد که او صلاحیّت و مشروعیّت رهبری انقلاب اسلامی را ندارد و پس از ایشان، کشور و انقلاب و مردم را به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین خواهد سپرد. این بود که در تاریخ ششم فروردین طیّ نامهی شدیداللّحنی خطاب به آیت الله منتظری، عدم صلاحیّت وی برای رهبری آینده را اعلام کردند. مصوّبه انتخاب آیت الله منتظری به رهبری آینده، یک تصمیم داخلی و غیر رسمی مجلس خبرگان بود و اعضا تأکید داشتند تصمیم نهایی درباره ی رهبری ایشان در روز واقعه، نیازمند یک جلسه ی رسمی و البتّه منوط به بقای وی بر صفات و شرایط رهبری است. پیرو تصریح امام خمینی(قدّس سرّه) بر فقدان صلاحیّت و مشروعیّت رهبری در آیت الله منتظری و اعلام استعفای ایشان، اینک مجلس خبرگان باید درباره مصوّبه ی آبان ماه خود تصمیم گیری می کرد. آقای مشکینی گفت که خبرگان پیشتر تصدیق کرده بودند که فردی به عنوان مصداق نیمه ی اوّل اصل تعیُّن پیدا کرده است، حال باید پاسخ آن تصدیق قبلی به نحوی داده شود. ایشان برای این مسئله دو راه حل پیشنهاد دادند. نخست اینکه خبرگان اعلام نمایند آیت الله منتظری از مصادیق اصل یکصد ویازدهم قانون اساسی است؛ یعنی به دلیل فقدان شرایط لازم برای رهبری برکنار شود. امّا واقعیّت این بود که آیت الله منتظری اساساً به مقام رهبری نرسیده بود که اینک به استناد اصل توسّط خبرگان برکنار شود. تصمیم خبرگان درباره ی ایشان، یک تصمیم کاملاً داخلی و مقدّماتی بود که باید در زمان نیاز، برای تعیین ایشان به عنوان رهبر، یک تصمیم رسمی گرفته میشد که اینک امام(قدّس سرّه)، ایشان را فاقد صلاحیّت و مشروعیّت برای چنین مقامی دانسته بودند. پیشنهاد دیگر آقای مشکینی این بود باتوجّه به پذیرش استعفای آیت الله منتظری

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.