خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل درختکاری و حفظ محیط زیست در سیره پیشوایان معصوم(ع)
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل درختکاری و حفظ محیط زیست در سیره پیشوایان معصوم(ع) قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل تأثیر امام موسی کاظم (ع) بر تمدن اسلامی
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل تأثیر امام موسی کاظم (ع) بر تمدن اسلامی قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
01ساعت
21دقیقه
22ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل حوادث مهم تاریخی و وضعیت فرهنگی دوران احمدبن موسی الکاظم شاه چراغ(ع)

قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.

تعداد فروش: 41

فرمت فایل پاورپوینت

1 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
4 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

دانلود و استفاده از فایل پاورپوینت کامل حوادث مهم تاریخی و وضعیت فرهنگی دوران احمدبن موسی الکاظم شاه چراغ(ع) – تجربه‌ای بی‌نظیر در ارائه!

پاورپوینتی شیک و استاندارد:

فایل فایل پاورپوینت کامل حوادث مهم تاریخی و وضعیت فرهنگی دوران احمدبن موسی الکاظم شاه چراغ(ع) شامل ۱۲۰ اسلاید طراحی‌شده با دقت بالا است که کاملاً آماده برای ارائه یا چاپ در PowerPoint می‌باشد.

چرا فایل فایل پاورپوینت کامل حوادث مهم تاریخی و وضعیت فرهنگی دوران احمدبن موسی الکاظم شاه چراغ(ع) گزینه‌ای عالی است؟

  • گرافیک حرفه‌ای و جذاب: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل حوادث مهم تاریخی و وضعیت فرهنگی دوران احمدبن موسی الکاظم شاه چراغ(ع) با طراحی مدرن و چشم‌نواز، پیام شما را به بهترین شکل منتقل می‌کنند.
  • کاربری آسان: ساختار این پاورپوینت به‌گونه‌ای است که استفاده از آن بدون نیاز به تغییرات پیچیده ممکن باشد.
  • آماده استفاده: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل حوادث مهم تاریخی و وضعیت فرهنگی دوران احمدبن موسی الکاظم شاه چراغ(ع) از قبل تنظیم‌شده و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.

تضمین کیفیت و دقت بالا:

این مجموعه بر اساس بالاترین استانداردهای طراحی ساخته شده است و کاملاً منسجم و بدون اشکال، مناسب برای ارائه‌های حرفه‌ای می‌باشد.

نکته قابل توجه:

برخی نسخه‌های غیررسمی ممکن است تغییراتی داشته باشند. این نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل حوادث مهم تاریخی و وضعیت فرهنگی دوران احمدبن موسی الکاظم شاه چراغ(ع) با دقت و کیفیت بالا طراحی شده است.

همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل حوادث مهم تاریخی و وضعیت فرهنگی دوران احمدبن موسی الکاظم شاه چراغ(ع) را دریافت کنید و یک ارائه بی‌نظیر داشته باشید!


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل حوادث مهم تاریخی و وضعیت فرهنگی دوران احمدبن موسی الکاظم شاه چراغ(ع) :

مقدمه:

جنبش های علویان در سراسر دوره خلافت عباسی در معادلات سیاسی جامعه اسلامی و حکومت عباسیان تأثیرگذار بوده است. این نگاه به علویان پس از مرگ هارون عباسی که خلافت با بحران عمیقی روبرو گردید شکل تازه ای به خود گرفته است.علویان پیوسته معتقد بودند خلافت حق ایشان است و عباسیان به ناحق عنوان جانشینی پیامبر را برخود نهاده اند. از سوی دیگر عباسیان نیز با تعقیب و کشتار علویان از قدرت و حاکمیت خود دفاع می کردند ولی این تلاش آنها در آرام کردن علویان که تأثیرگذار بودند، سودی نداشت.

تشیّع در طول ادوار تاریخی راه مشخصی در پیش گرفت که بتدریج توسعه و تکامل یافت. علویان و شیعیان مراحلی از پیکار و مبارزات را پشت سر گذاشتند و به انواع آزارها و ظلم ها دچار شدند.با ورود امام رضا(ع) به ایران نقطه عطفی درتاریخ تشیّع و تاریخ ایران آغاز گردید که به مهاجرت بسیاری از علویان و سادات به ایران منجر شد و این حرکت به تدریج باعث گسترش تشیّع در پهنه ایران اسلامی گردیده است.

هدف این نگارش، شناسایی مطلوب تر مقاومت های علویان در طول دوره عباسی تا اواخر دوره مأمون می باشد که در نهایت منجر به دعوت علی بن موسی الرضا (ع) به ایران و ولایتعهدی ایشان گردیده است.این دوران پرحادثه که همزمان با عمر مبارک احمدبن موسی الکاظم ملقب به شاه چراغ و برادران بزرگوار ایشان مانند سیدمیرمحمد و سید علاءالدین حسین بوده است، باعث گردیده است که ایشان و کاروان همراه در جهت حمایت از ولایت و امامت امام رضا(ع) و تجدید عهد و بیعت با ایشان رهسپار ایران گردند و جان عزیز خود را بر سر این عهد و پیمان با ولایت بگذارند و این یک سفر عادی و به صرف دیدار شخصی نبوده است.

این اقدام و انگیزه الهی دفاع از ولایت در کنار شخصیت والای احمدبن موسی(ع) که در ابتدای امامت امام رضا (ع) مراجعه مردم مدینه در بیعت با خود را به بیعت با ولایت امام رضا(ع) سوق داد از ایشان چهره شاخص و تأثیرگذار در تشیّع ساخته است؛ بعدها نیز مرقد مطهر ایشان در ادوار تاریخی ایران و خصوصاً حکومت های شیعی مثل آل بویه و صفویه به گسترش تشیّع در ایران و فارس تأثیرگذار و مهم بوده است و همین مطلب مورد توجه رهبر معظم انقلاب در معرفی شیراز به عنوان سومین حرم اهل بیت در ایران گردیده است.

لذا با توجه به گستردگی و اهمیت موضوع ورود سادات و علویان به ایران از جمله کاروان احمدبن موسی و کمبود انجام کارهای مستقل پژوهشی در زمینه این کاروان بر آن شدیم تا به ضرورت پرداختن به اوضاع جهان اسلام به شکل عمومی و وضعیت شیعه در این زمان به منابع تاریخی و کتابخانه ای مراجعه نمائیم و با مطالعه اطلاعات تاریخی به پاسخ های روشن در مورد علل قیام احمدبن موسی پاسخ روشن تری بدهیم.

هرچند کارهای خوبی در این زمینه صورت پذیرفته لیکن بیشتر این پژوهش ها در جهت علل مهاجرت امام رضا(ع) به ایران بوده است و به علل مهاجرت سادات و علویان خصوصاً احمدبن موسی الکاظم(ع) و کاروان همراه کمتر توجه گردیده و خوانندگان کمتر از اوضاع زمان این بزرگواران که سبب قیام آن ها بودند مطلع گردیده اند و این خلاء امید است با کارهای پژوهشی بیشتر برطرف گردد، لذا این نوشته درصدد عواملی است که منجر به پذیرش ولایتعهدی امام رضا (ع) گردید تا آن را به دوران حیات و شهادت احمدبن موسی الکاظم(ع) نیز که در همین دوران می زیسته اند، تعمیم دهیم و آنچه در مرو به عنوان پایتخت سیاست می شد را به عنوان انگیزه های قیام و شهادت احمدبن موسی مطرح نمائیم.

اوضاع عمومی جهان اسلام

در سال های آغازین خلافت مأمون عباسی که مصادف بود با پنج سال آخر امامت امام رضا(ع) و بخشی از حیات پربرکت برادر ایشان احمدبن موسی الکاظم(ع)، سرزمین های اسلامی با بحران های سیاسی و نظامی زیادی مواجه بود.تغییر مرکز خلافت از بغداد به مرو موجبات رنجش مردم عراق را فراهم آورد، آنها از انتصاب حسن بن سهل به عنوان فرمانروای عراق ناراضی بودند و به بهانه اینکه مأمون خلیفه قانونی را کشته به مخالفت پرداختند و منصوربن مهدی را به عنوان نائب و فرمانروای عراق پذیرفتند.[۱]

مصر و شام نیز ناآرام بود و اعراب ساکن مصر که از سال های قبل شورش هایی کرده بودند درصدد برآمدند مصر را از قلمرو حکومت عباسی خارج کنند.[۲] نصربن شبث عقیلی که از اعراب حامی امین بود، بعد از کشته شدن او در اطراف حلب شورش کرد و مردم جزیزه و حرّان نیز از او حمایت کردند.[۳] بابک خرمدین نیز در سال ۲۰۱ هجری در آذربایجان قیام کرد.[۴]

شورش خوارج که از زمان خلافت هارون در سیستان آغاز شده بود در دوره مأمون نیز ادامه داشت. علویان زیدی مذهب که موفقیت های نظامی و سیاسی بدست آورده بودند درصدد برآمدند بر پیکره خلافت عباسی ضربه وارد کنند، لذا با شعاری فراگیر همه علویان را به مبارزه علیه مأمون دعوت کردند. البته قیام زیدی ها با بخشی از پیروان احمدبن موسی الکاظم و پیروان محمد دیباج فرزند امام صادق(ع) و بخشی دیگر از شیعه که بدون دستوری مستقیم از علی بن موسی الرضا(ع) وارد عمل شده بودند جبهه متحدی علیه مأمون بوجود آورد.

سیاست عباسیان در خصوص علویان

علویان هرگزخلافت را از خویش جدا نمی دانستند و تحرکات آنها پس از شهادت امام حسین(ع) و حوادث کربلا بیشتر شد.در این میان هر گاه فرصتی برای قیام بدست می آمد علویان به میدان می آمدند.در اواخر دولت اموی زمینه برای دعوت به اهل بیت قوت گرفت و شعار «الرضا من آل محمد» شعار مشترک علویان و عباسیان گردید ولی از هنگامی که خلافت بدست خاندان عباس افتاد، علویان دریافتند فریب خوردند و به تحصیل حق خویش برآمدند وهرجا فرصتی بود شمشیر می کشیدند.[۵]

یکی از شیوه های عباسیان برای مقابله با علویان این بود که سلسله وراثت پیامبر (ص) که مردم مشروعیت خلافت را ازآن می دانستند تغییر دادند و ادعا می کردند از طریق محمدبن حنفیه فرزند علی (ع) سپس ابوهاشم و بعد علی بن عباس و فرزندش محمدبن علی به ابراهیم امام و سپس برادرش سفاح می رسد.[۶] منصور عباسی نیز چون می دید مردم بسیاری، مهدویت نفس زکیه محمدبن عبدالله را پذیرفته اند تصمیم گرفت این پدیده را پایمال کند، لذا فرزند خود را مهدی لقب داد تا چون به خلافت برسد تکرار این لقب، کم کم ذهن مردم را از محمدبن عبدالله دور کند.[۷]

این تمام مسأله نبود و خلیفه ای مثل مأمون برای پیشبرد سیاست عباسیان وبا انگیزه خاص سیاسی از مودت و دوستی علی بن ابیطالب و خاندان او سخن می گفت، حال اینکه ظاهری و در تنگنای شرائط سیاسی این ادعا مطرح شد.[۸]

در مجموع پس از برخی اقدامات سخت عباسیان ضدعلویان، خلفای عباسی این سیاست را در پیش گرفتند که باب منطق و استدلال و مدارا را در برابر علویان نگشایند تا به علویان فرصت اثبات مزایا و خصوصیات خود را در مقابل مردم ندهند، راه عمومی در مقابل علویان این بود که آنها را به شدت تحت نظر بگیرند و لحظه ای ازآنان غافل نشوند این شیوه از زمان سفاح شروع شد و خلفای بعدی نیز تبعیت نمودند.

آنها به مصادره اموال علویان و خراب کردن خانه های آنها پرداختند و اوضاع زندگی آنها را به وخامت کشاندند، که زنان علوی برای نماز خواندن، از یکدیگر لباس قرض می گرفتند.حتی علویان را از مردم جدا کرده و نمی گذاشتند کسی به آنها نزدیک شود تا بتوانند زمینه شایعه سازی و دروغ پراکنی علیه آنها فراهم کنند.[۹]

این اعمال فشار بر علویان که درزمان منصور بر شدت آن افزوده شد چنان بود که هیچ راهی جز مهاجرت برای سادات باقی نگذاشت.[۱۰] اگرچه علویان و عباسیان خویشاوند یکدیگر بودند اما ستم هایی که عباسیان برایشان روا می داشتند بسی بیشتر از ظلم های بنی امیه بر آل علی بود.

برخی رفتار ناپسند منصور با فرزندان حسن بن علی(ع) را بیعت بسیاری از اعیان بنی هاشم از علوی و عباسی با نفس زکیه در گردهمایی ابواء در اواخر حکومت بنی امیه می دانند[۱۱] و این باعث اوج گرفتن قیام های علوی مخصوصاً بنی الحسن در زمان منصور دواینقی بود که باعث شهادت جمع کثیری از سادات و علویان و شیعیان گردید.[۱۲]

پس از منصور هم خلفای دیگر عباسی به این ظلم و فشارها بر علویان ادامه دادند چنانچه در مورد هادی عباسی هم نقل شده که بسیار بر علویان سختگیر بودو فرمان می داد آنان را در مناطق مختلف بازداشت کنند و به بغداد بفرستند، فرماندار مدینه هر روز به بهانه ای رجال و شخصیت های علوی را می آزرد و گاهی خروج آنها را از شهر ممنوع و مجبورشان می ساخت هر روز در فرمانداری حاضر شوند و خود را معرفی نمایند و زمانی گروهی از آنان را ضامن حضور دسته ای دیگر قرار می داد.[۱۳]

هارون عباسی نیز که هم زمان با امام کاظم(ع) و فرزندانش از جمله امام رضا(ع) و احمدبن موسی الکاظم حکومت می کرد هر نوع ظلمی که به ذهنش خطور می کرد نسبت به علویان انجام می داد. از جمله اینکه یکی از سردارانش به نام جلودی را مأمور کرد که پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر (ع) به مدینه رود و به خانه های آل ابیطالب هجوم آورد و آنچه در خانه های آنان بود به غارت برد حتی به لباس زنان نیز رحم نکردند.[۱۴]

تحلیل قیام های دوره نخست عباسی قبل از مأمون

با توجه به اختلافات بوجود آمده در مسأله ولایتعهدی پس از هارون و متعاقب آن درگیری های قدرت برای کسب خلافت بین امین و مأمون که در نهایت قدرت را نصیب مأمون کرد، به گونه ای خلاء قدرت سیاسی را در این مقطع بوجود آورد که ناامنی های گسترده در سراسر خلافت عباسی پدیدار شد و متعاقباً بستر مناسبی با توجه به شرایط اجتماعی مطلوب برای جنبش های علویان بوجود آورد.

آنچه در اکثرجنبش های علوی این مقطع دیده می شود، شتابزدگی بیش از حد سران جنبش و همچنین حداقل امکانات در جهت تأمین تجهیزات و نیروی مقتدر نظامی است.البته نگاه ضمنی ائمه به برخی از این جنبش ها تأثیرگذار بوده است. در تحولات تاریخ اسلام می بینیم توده های مسلمان به شیوه های گوناگون از هر نهضتی که رنگ تشیّع داشت پشتیبانی می کردند و آن را تأیید می نمودند.

جنبش های علوی در اکثر زمان ها شکل انقلابی داشته است تا بتواند اصول و آموزه های اسلامی را به اجرا بگذارد که این نشان دهنده زنده بودن امت اسلامی در مقابل ظلم و ستم های خلفای عباسی و میل به تحول و بازسازی براساس آموزه های اصیل دینی برای دستیابی به یک زندگی عادلانه بوده است.[۱۵]

اقدامات مأمون برای رهایی از مشکلات و انقلاب های علویان

مأمون برای رهایی از این مشکلات و موانعی که برای حکومتش بوجود آمده بود و از سویی به منظور حفظ قدرت خود به چنین اقداماتی دست زد:

۱- تلاش برای سرکوب و فرونشاندن قیام های علویان

۲- از بین بردن محبت و احترامی که علویان در جامعه داشتند و کاهش دادن نفوذ آنها و تحقیر کردن

۳- تلاش برای جلب محبت و اعتماد اعراب به خویش

۴- روی آوردن به برخی علویان به ویژه امام رضا(ع) به منظور تداوم بخشیدن به نظام حکومتی خود

مأمون با این سیاست گرچه با مخالفت اعراب و عباسیان مواجه شد لیکن حکومت خود را تثبیت و دوام بیشتری بخشید.در واقع مأمون تلاش کرد علویان را از مردم جدا کرده و به عباسیان پیوند دهد.[۱۶]

ولایتعهدی امام رضا(ع) مهمترین واقعه دوران حیات احمدبن موسی

به دلیل اهمیت موضوع سرانجام ولایتعهدی امام رضا (ع) و انگیزه های آن و تأثیر مستقیمی که در قیام احمدبن موسی و کاروان همراه داشت به آن پرداخته و سپس به انگیزه و زمینه ها و قیام و شهادت احمدبن موسی می پردازیم.

دلائل قبول ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع)

۱- اجبار و ضرورت و تهدید به قتل:

پس از پذیرش ولایتعهدی عدّه ای بر امام خرده گرفتند که چرا شما با توجه به زهد و پارسایی تان ولایتعهدی مأمون را پذیرفتید؟حضرت فرمود: خدا می داند که تا چه حد این کار را نمی پسندیدم، ولی وقتی امر دائر شد میان قبول این امر و کشته شدن، آن را بر قتل نفس برگزیدم وای برایشان! آیا نمی دانند که یوسف پیامبر بود و چون ضرورت اقتضا کرد به پادشاه مصر گفت: «اجعلنی علی خزائن الارض » مرا هم ضرورت و ناچاری با کمال اکراه و ناخشنودی بدین کار کشانید و پس از اینکه مشرف بر هلاک بودم آن را به اکراه پذیرفتم و در این امر داخل نگشتم مگر مانند کسی که از آن خارج شده باشد من شکایت خویش را به خدا می برم و از او یاری می جویم.[۱۷]

۲- حفظ جامعه اسلامی از موج فکری و فرهنگی بیگانه

امام(ع) مجبور بود با پذیرش ولایتعهدی مأمون، جان خویش را حفظ کند تا در آن شرایط بحرانی جامعه – که موج فکری و فرهنگی بیگانه بتدریج مستولی شده بود- امت اسلامی را از وجود خویش محروم نسازد. (اثرات نهضت ترجمه بر فضای فکری و فرهنگی و عقیدتی جامعه اثری عمیق بود.)

۳- حضور اهل بیت در صحنه سیاست

یکی از دلائل قبول ولایتعهدی توسط امام این بود که زمینه حضور اهل بیت در صحنه سیاست که سال ها از آن محروم بودند، فراهم می شد تا در نتیجه مردم گمان نکنند آنها فقط عالم و فقیهند و نمی توانند حکومت و زمامداری کنند.امام در پاسخ ابن عرفه که «چه چیزی شما را مجبور به پذیرش ولایتعهدی مأمون کرد » پاسخ دادند: همان چیزی که جدم امیرالمؤمنین را وا داشت که در شورای شش نفری شرکت نماید.[۱۸]

۴- شکستن اندیشه جدایی دین از سیاست

اگر امام ولایتعهدی مأمون را نمی پذیرفت امت اسلامی گمان می برد که ائمه نمی خواهند حاکمیت در اختیار آنها باشد، به سخن دیگر، مردم در آن صورت می پنداشتند که حکومت امری جدا از دین است و آمیختگی دین و سیاست مورد پذیرش اسلام نیست.امام در واقع برآن بود تا عملاً این اندیشه را درهم شکند.[۱۹]

۵- خنثی کردن توطئه پیچیده مأمون

امام رضا(ع) می خواست قصد مأمون را مبنی بر خدشه دار کردن وجهه ائمه و از سویی به بن بست کشاندن جنبش مکتبی خنثی کند.توضیح اینکه مأمون برای رسیدن به هدف خود روش خاصی را در پیش گرفته بود او قصد داشت با آوردن امام به خراسان به اهداف خود جامعه عمل بپوشاند اما چنین نشد و اگر حضرت قبول نمی کردند یکی از فرزندان ائمه مانند علی بن اسماعیل یا محمدبن جعفر یا اسحاق بن موسی یا فرد دیگری از فرزندان علی بن ابیطالب را به خراسان می آورد و منصب ولایتعهدی را به او می داد، مأمون حتی می توانست یکی از طالبیان متملق و چاپلوس را نیز به ولایتعهدی منصوب کند و بدین ترتیب جنبش مکتبی را تضعیف کند اما به هر روی با پذیرش ولایتعهدی از سوی امام چنین روی نداد.[۲۰]

پیش زمینه های قیام احمدبن موسی

اطلاعات تاریخی در مورد زمینه های قیام احمدبن موسی(ع) بسیار کم است و آنچه داریم مربوط به بیعت مردم مدینه با احمدبن موسی(ع) بعد از انتشار خبر شهادت امام موسی کاظم(ع) در سال ۱۸۳ هجری وماجرای روشن واگذاری بیعت مردم به امام رضا(ع) توسط احمدبن موسی است. همچنین در برهه دیگر از شرکت احمدبن موسی(ع) در قیام ابوالسرایا در سال ۱۹۹ هجری گزارش های اندکی داریم.

لذا لازم است در لابلای حوادث و موقعیت های سیاسی به بررسی رخدادهای زمان ایشان بپردازیم که جامعه علویان آن زمان، بخصوص اصحاب و نزدیکان امام رضا(ع) در ایجاد یا نقش پذیری آن مؤثر بودند تا از مجموعه این گزارشات بتوان به زمینه های قیام ایشان اشاره کنیم.آنچه روشن است، این است که هنگامی که فرستادگان مأمون برای انتقال امام رضا(ع) به مدینه آمدند حضرت خاندان و اهل بیت خود را فراخواند و فرمود من به سفری می روم که بازگشتی در آن نیست.[۲۱] امام رضا(ع) این سخن را به کرّات قبل از عزیمت به مرو در مدینه بازگو و در طول سفر نیز هر جا فرصت یافت آن را تکرار نمود.

شیخ صدوق به نقل از محول سیستانی می نویسد:[۲۲]

هنگامی که حضرت به مرو رفت چندین مرتبه با مرقد آن حضرت وداع می کرد و بازمی گشت و هر دفعه که نزدیک ضریح می آمد با صدای بلند گریه می کرد.من به حضور حضرت رفتم و اورا به خاطر طلب مأمون (پیشنهاد ولایتعهدی به خراسان تهنیت) گفتم. حضرت فرمود مرا واگذارید همانا از جوار جد بزرگوارم بیرون می روم و در غربت رحلت می کنم و در کنار قبر هارون دفن خواهم شد.

امام قبل از عزیمت به مرو به اصحاب و وکلای خود جانشینی فرزندش امام جواد را نیز سفارش کرد.این حوادث بی شک برای نزدیکان، برادران و اصحاب آن حضرت آشکار می ساخت که ولایتعهدی مأمون یک پیشنهاد صادقانه نیست بلکه او اهداف و مقاصد دیگری در پشت پرده پنهان کرده است که امام از سرانجام آن اهداف، نزدیکان خود را آگاه می سازد و حضرت بدون همراه بودن اهل بیت و یا خویشاوندان عازم مرو شد.

احمدبن موسی و آن عده از خویشان و برادران امام رضا(ع) که در مدینه بودند اززمان امامت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) و از نزدیک شاهد این رویدادها بودند. شیخ مفید نقل می کند: «احمدبن موسی مدتی در خدمت برادرش بود تا زمانی که مأمون در پی امام رضا(ع) فرستاد و او را برای ولایتعهدی از مدینه به خراسان فرستاد.»[۲۳] در سال های بعدی یعنی از سال ۲۰۰ هجری که آغاز عزیمت آن حضرت به مرو به شمار می رود تا سال ۲۰۱ هجری که پذیرش تحمیلی ولایتعهدی مأمون بود این بحث در میان برادران امام رضا(ع) و علویان و نزدیکان حضرت و اهل بیت منتشر می شد.

ماجرای استقبال باشکوه مردم نیشابور و ذکر حدیث سلسله الذهب در نیشابور و ماجرای حبس و زندانی شدن حضرت در سرخس که بازتاب بیانیه نیشابور بود، حوادث کم اهمیتی نبودند که دوری مسافت آن را از دوستان و شیعیان و خویشاوندان امام(ع) دور نگهدارد.آنچه در مرو می گذشت، ریشه های قیام علویان را در مدینه می رویاند.

توطئه های مأمون بعد از ناکام ماندن او در اهداف ولایتعهدی و تصمیم بر قتل حضرت رضا(ع) پس از اینکه نام حضرت را در خطبه ها و سکه ها آورده بود و به تمام فرمانداران خود در سراسر قلمرو حکومتی دستور داده بود که لباس عباسی را بگذارند و جامه سبز علوی بر تن کنند، بی شک جرقه های قیام احمدبن موسی و برادران آن حضرت را شکل داد. چون اهداف ولایتعهدی آن چنان که مأمون محاسبه کرده بود محقق نشد و حضرت موضعی اتخاذ نموده بود که ضمن به هم زدن معادلات سیاسی حکومت بر اثبات حقانیت خاندان وحی افزوده بود و این سبب رشد و گسترش تشیّع در درون حکومت عباسی و بروز مشکلات فراوان برای مأمون شده بود مأمون در درون خاندان عباسی نیز جایگاه مستحکمی نداشت و حیات سیاسی را در گرو حمایت از عنصر علوی دیده بود و برخلاف شیوه خلفای گذشته با تغییر گرایش به سوی علویان به شکل مبالغه آمیز و طرح ولایتعهدی حضرت رضا(ع) و استفاده از عنصر ایرانی سعی کرده بود رقبای عباسی خود را از صحنه سیاست خارج کرده و به حکومت مشروعیت ببخشد.

طولی نکشید که مأمون فهمید ولایتعهدی امام رضا (ع) ضربه گیر قیام های علوی و یا اقدامات خاندان عباسی نیست و شخصیت معنوی و علمی حضرت رضا(ع) در میان جامعه و مردم و حتی مخالفان، حضرت را به ضربه زننده به پیکره حکومت او تبدیل کرده است بنابراین چاره کار را در بازگشت به شیوه خلفای گذشته دربرخورد با شیعیان و امام شیعیان دید تا عنصر عباسی را راضی کند، لذا تصمیم گیرفت طی حادثه ای توطئه قتل امام را طراحی کند.

زمان قیام احمدبن موسی

بررسی زمان قیام ارتباط مستقیمی با علت قیام احمدبن موسی(ع) دارد. گزارش های تاریخی زمان قیام احمدبن موسی(ع) را دو مقطع متفاوت یعنی در زمان حیات امام رضا(ع) و دیگری بعد از شهادت امام رضا(ع) می داند.براساس قول اول یعنی قیام در زمان حیات حضرت بین سال های ۲۰۱ تا ۲۰۳ هجری می شود یعنی از آغاز ولایتعهدی تا ماه صفر ۲۰۳ هجری که شهادت امام رضا(ع) است.و براساس قول دوم که قیام پس از شهادت امام رضاست بین سال های ۲۰۳ تا ۲۱۸ هجری که تاریخ وفات مأمون است، می شود.

انگیزه های قیام احمدبن موسی

۱- در اولین مرحله می توان آگاه شدن او از توطئه قتل امام رضا(ع) و یاری کردن ایشان در دفع توطئه مأمون ذکر کرد. البته در کتاب های متأخر به غلط، تنها انگیزه ایشان را صرفاً دیدار با امام رضا(ع) دانسته اند و حتی مرگ او را در شیراز مرگ طبیعی گفته اند.

۲- انگیزه قیام ایشان در مرحله دوم یعنی بعد از شهادت امام رضا(ع)، جنبه های عدالت خواهانه و یا خون خواهی دانسته اند.چنانی که می نویسند وقتی احمدبن موسی خبر شهادت امام رضا(ع) را شنید بسیار اندوهگین شد و بسیار گریه کرد و برای خونخواهی خارج شد و به همراه او سه هزار نفر بودند که قصد جنگ با مأمون داشت.

صاحب کتاب اعیان الشیعه می نویسد احمد بن موسی به فرماندهی یک سپاه سه هزارنفری از علویان و فرزندان ائمه طاهرین و شیعیان آنها برای نبرد با مأمون الرشید و انتقام خون امام رضا(ع) روانه ایران شدند.[۲۴] در برخی از متون و منابعی که با جزئیات بیشتری به شرح قیام احمدبن موسی(ع) پرداخته اند زمان دیگری را برای قیام و حرکت احمدبن موسی نشان می دهند که آغازش در زمان حیات امام رضا(ع) است یعنی هنگامی که احمدبن موسی از توطئه مأمون برای برداشتن امام(ع) از سر راه خود آگاه شد و قیام زمانی شکل گرفت که در میانه راه در نزدیکی شهر شیراز خبر شهادت امام رضا (ع) منتشر شد، احمدبن موسی عزم خراسان نمود.

با هفتصد تن از برادران و برادرزادگان و جمع کثیری از دوستان، از مدینه حرکت نمودند. چون به دو فرسنگی شیراز رسیدند خبر شهادت امام رضا (ع) به آن نواحی رسید. مأمون نیز که از حرکت امامزادگان اطلاع یافته بود به جمیع حکام و عمال قلمرو خود نوشته بود که در هر کجا آن ابوتراب (احمدبن موسی) را یافتند به قتل برسانید.[۲۵]

جعفر مرتضی به نقل از اعیان شیعه می نویسد:

احمدبن موسی(ع) چون از حیله مأمون آگاه شد به همراه سه هزار تن و به روایتی دو هزارتن قیام کرد. کارگزار مأمون در شیراز به نام قتلغ خان به امر خلیفه با او به مقابله برخاست و پس از کشمکش هایی هم او و هم برادرش محمد عابد و یارانشان را به شهادت رسانید.[۲۶]

وی می نویسد در آن ایام برادر دیگر امام رضا(ع) به نام هارون بن موسی همراه با ۲۲ نفر از علویان به سوی خراسان می آمد، بزرگ این قافله خواهر امام رضا(ع) یعنی حضرت فاطمه بود، مأمون به مأموران انتظامی خود دستور داد تا بر قافله بتازند، آنها نیز همه را مجروح و پراکنده کردند. هارون بن موسی در این نبرد مجروح شد و سپس او را در حالی که بر سر سفره غذا نشسته بود، غافلگیر کرده و به قتل رساندند.

می گویند به حضرت فاطمه معصومه نیز در ساوه زهر خورانیدند که پس از چند روزی او هم به شهادت رسید و دیگر قربانیان مأمون برادر دیگر امام به نام حمزه بن موسی بود با توجه به این وقایع در می یابیم که مسأله شهادت امام به دست مأمون در همان ایام نیز امری شایع در میان مردم شده بود.[۲۷]

تغییر سیاست مأمون عامل قیام

وقتی مأمون متوجه شد اهداف او در ولایتعهدی با شکست مواجه شده است و موجی از اغتشاش را به قصد براندازی او در بغداد دامن زده است تصمیم گرفت مواضع خود را بتدریج تغییر دهد.

۱- قتل فضل بن سهل

اولین نشانه این تغییر موضع قتل فضل بن سهل در حمام سرخس بود که با سیاست های جاه طلبانه خود کوشیده بود مأمون را از حوادث بغداد دور و بی خبر سازد. مأمون پس از قتل فضل بن سهل از بیم افشای سیاست نوین خود دستور داد مجریان قتل که از غلامان و خدم و حشم خود بودند، گردن زنند.[۲۸] این واقعه باعث خشنودی عباسیان بغداد شد.

۲- قتل علی بن موسی الرضا(ع)

گام بعدی برداشتن مانعی بود که خود دو سال پیش از آن در سال ۲۰۱ هجری در سر راه روابطش با عباسیان بغداد ایجاد کرده بود و آن ماجرای ولایتعهدی علی بن موسی الرضا بود، بنابراین مأمون با یک برنامه، ابتدا با مسموم کردن انگور امام را بیمار کرد و سپس با آب انار زهرآلود وی را به شهادت رسانید.[۲۹] بدیهی است که انعکاس این تحولات همچنان که باعث خرسندی خاندان عباسی می شد، موجبات نگرانی علویان نیز فراهم می ساخت.

به نظر می رسد قیام احمدبن موسی نیز زمانی آغاز شد که وی از تغییر سیاست های ظاهری مأمون نسبت به علویان و امام رضا(ع) آگاه شد. از این رو احمدبن موسی برای حمایت و یاری امام رضا(ع) قیام خود را آغاز کرد و از طریق بصره، اهواز (سوق الاهواز) و فارس عازم خراسان شد.[۳۰] از آنجا که این حرکت دیدار ساده ای با امام رضا (ع) نبود مأمون دچار وحشت شد، بخصوص زمانی که اطلاع یافت کاروان احمدبن موسی از هر دیاری که می گذرد جمع کثیری از شیعیان و علویان به آن می پیوندند. بنابراین دستور داد از عزیمت کاروان جلوگیری کنند و برادران امام رضا(ع) را به قتل برسانند.

این پیام را هنگامی عامل مأمون در فارس دریافت کرد که کاروان به حوالی شهر شیراز رسیده بود و همزمان با لشکرکشی قتلغ خان حکمفرمای فارس، خبر شهادت امام رضا(ع) منتشر شد. احمد بن موسی با شورایی متشکل از برادرانش و یاران به بررسی حوادث و شرایط پرداختند و دریافتند تنها راه پیش رو مبارزه و جهاد است.

شروع قیام احمدبن موسی

احمدبن موسی به همراه دو تن از برادرانش به نام های سیدمیرمحمد و حسین (سیدعلاءالدین حسین) و جمع کثیری از برادرزادگان، خویشان و شیعیان بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم خراسان شدندو از هر شهر و دیاری که می گذشتند بر تعداد همراهان ایشان افزوده می شد به طوری که برخی مبلغان حتی تعداد را به پانزده هزار نفر رسانیده اند.

خبر حرکت احمدبن موسی توسط کارگزاران حکومتی به مأمون رسید. مأمون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت، تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود می دید و از هم داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود به تمامی حکمرانان خود امریه ای صادر کرد که هرجا قافله بنی هاشم را یافتند مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانند یا مقتول سازند.

این دستور به هر شهری می رسید کاروان ازآن شهر گذشته بود، مگر در شیراز که قبل از رسیدن کاروان احمدبن موسی، حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس قتلغ خان که مردی جدی و مقتدر بود با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمدبن موسی(ع) اردو زد. احمدب

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.