خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل جایگاه شناسی تربیت اخلاقی با عرضه حدیث مکارم الاخلاق بر قرآن
179,700 تومان قیمت اصلی 179,700 تومان بود.119,200 تومانقیمت فعلی 119,200 تومان است.
تعداد فروش: 69
فرمت فایل پاورپوینت
فایل فایل پاورپوینت کامل جایگاه شناسی تربیت اخلاقی با عرضه حدیث مکارم الاخلاق بر قرآن شامل ۱۲۰ اسلاید آماده است که میتواند محتوای شما را به شکلی حرفهای، منسجم و چشمنواز به مخاطبان منتقل کند.
برتریهای فایل فایل پاورپوینت کامل جایگاه شناسی تربیت اخلاقی با عرضه حدیث مکارم الاخلاق بر قرآن در یک نگاه:
- طراحی منحصربهفرد
- فایل پاورپوینت کامل جایگاه شناسی تربیت اخلاقی با عرضه حدیث مکارم الاخلاق بر قرآن با بهرهگیری از اصول زیباییشناسی و ترکیب رنگهای مناسب، ظاهری مدرن و رسمی به ارائه شما میدهد.
- راهاندازی فوری
- فایل فایل پاورپوینت کامل جایگاه شناسی تربیت اخلاقی با عرضه حدیث مکارم الاخلاق بر قرآن نیازی به تنظیمات اضافی ندارد؛ کافیست آن را باز کنید و مستقیماً استفاده کنید.
- وضوح عالی
- اسلایدها به گونهای طراحی شدهاند که در هر دستگاه یا ویدیو پروژکتور، با بهترین کیفیت نمایش داده شوند.
همه چیز از قبل آماده است: در فایل فایل پاورپوینت کامل جایگاه شناسی تربیت اخلاقی با عرضه حدیث مکارم الاخلاق بر قرآن هیچ موردی ناتمام یا نیازمند ویرایش نخواهید یافت. همه چیز با دقت نهاییشده و تستشده ارائه میشود.
توصیه مهم: نسخههایی که تحت عنوان فایل پاورپوینت کامل جایگاه شناسی تربیت اخلاقی با عرضه حدیث مکارم الاخلاق بر قرآن اما خارج از منبع رسمی منتشر میشوند، ممکن است از کیفیت لازم برخوردار نباشند.
همین حالا فایل را تهیه کرده و سطح جدیدی از ارائه را تجربه کنید!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل جایگاه شناسی تربیت اخلاقی با عرضه حدیث مکارم الاخلاق بر قرآن :
۱- بیان مسئله و پیشینه
در روایت معروفی از پیامبر (ص) آمده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مکارم الاخلاق». این عبارت را در بسیاری از کتب روایی و غیرروایی می توان مشاهده کرد و در مباحث اخلاقی یا مربوط به بعثت پیامبر (ص) فراوان دیده می شود. وجود اختلاف نظرها، نگارنده را بر آن داشت که ضمن پژوهش فقه الحدیثی این روایت، به موضوعات هدف بعثت پیامبر (ص) و اخلاق بپردازد.
ازآنجا که واژه ی «انّما» افاده ی حصر می کند، سخن را این گونه ترجمه می کنند که پیامبر (ص) فرموده اند: «تنها برای تتمیم مکارم اخلاق مبعوث شده ام.» لذا برخی می گویند: این روایت (به ویژه با ادات حصر و تأکید اهل سنت) در اذهان قوت گرفته است تا هدف بعثت، صرفاً اخلاق معرفی شود و در توده ی مسلمین، هدف اصلی بعثت تحت الشعاع قرار بگیرد و به علت عدم فهم صحیح روایت، این حدیث را به کلی کنار می گذارند و می گویند: تمام درگیری انبیاء بر سرِ مسائل سیاسی و درگیری با طاغوت بوده است؛ نه به سبب برگزاری کلاس اخلاق! از سوی دیگر، برخی با برداشت اشتباه از این روایت که این نیز ناشی از بی توجهی به هدف بعثت برگرفته از قرآن و همچنین خانواده ی احادیث مربوطه است، تنها هدف بعثت را در موضوع اخلاق خلاصه می کنند و اخلاق را بر ارکان دیگر برتری می دهند. در این نوشته تلاش می شود مطلب بالا تبیین گردد و ضمن بیان مفهوم اخلاق و مکارم اخلاق در قرآن و روایات، پاسخ پرسش های زیر در مواجهه با روایت معروف تتمیم مکارم الاخلاق ارائه شود:
رابطه ی صحیح میان دین و اخلاق چیست؟ آیا این برداشت از روایت یادشده صحیح است که در تقسیم بندی دین، اخلاق بر عقاید و احکام برتری دارد؟
هدف یا اهداف ارسال پیامبران و بعثت پیامبر اسلام (ص) از دیدگاه قرآن کریم چیست؟
با توجه به عرضه ی روایت یادشده بر قرآن، اگر هدف بعثت، تنها به موضوع اخلاق معطوف نیست، چه معنایی برای روایت قابل طرح است؟
با توجه به بررسی های به عمل آمده، پیش از این، به مسائل مطرح شده در بالا و رابطه ی بعثت و اخلاق با رویکرد عرضه ی روایت بر قرآن پرداخته نشده است. درباره ی این روایت، تحلیل و یادداشت های فراوانی ارائه شده؛ اما به نظر نگارنده، تنها مقاله ی علمی که مختص به این حدیث یافت شد، در بخش فقه الحدیث به سند و مفردات پرداخته و درمجموع، به اهمیت و عنایت ویژه ی دین به موضوع مکارم الاخلاق اشاره کرده است. در مقاله ی یادشده می خوانیم: «اگر بتوان تنها علت بعثت پیامبر را در تتمیم مکارم اخلاق خلاصه کرد یا تنها هدف، عاقبت و مآل بعثت را تتمیم مکارم اخلاق دانست، می توان ادعا کرد حصر حقیقی است و رابطه ی بعثت با مکارم اخلاق، معنای روشن تر و دقیق تری پیدا می کند. تحقیق دراین باره نیاز به فرصت بیشتری دارد که در حوصله ی این نوشتار نیست.» عرضه ی روایت بر قرآن و تعریف کامل اخلاق و ارتباط آن با هدف بعثت که دغدغه ی نوشتار حاضر است و به منظور پاسخگویی به شبهه و پرسش های بالا است، از مقاله ی یادشده قابل برداشت نیست.
شایان ذکر است در شیوه ی اعتباریابی سند حدیث، از کتاب «منطق فهم حدیث» نوشته ی محمدکاظم طباطبایی استفاده شده است.
۲- ارزیابی سند روایت
روایت «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتمِّمَ مکارم الاخلاق» شناخته شده و معروف است؛ اما با این عبارت، در کتب حدیثی شیعه موجود نیست. از میان علمای شیعه ی دوازده امامی، قدیمی ترین کتابی که این روایت را بدین صورت نقل کرده است، کتاب مجمع البیان مرحوم طبرسی (م ۵۴۸ ق) به شکل مرسل و بدون سند است: «گفته شده: خلق پیامبر عظیم نامیده شد به سبب گرد آمدن مکارم اخلاق در آن حضرت و این معنی را تأیید می کند آنچه از حضرت روایت شده که فرمود: جز این نیست فرستاده شدم تا مکارم اخلاق را تمام کنم» (طبرسی، ۱۳۷۴، ج ۹، ص ۵۰۰). علامه طباطبایی نیز این روایت را بدون آنکه به مصدری ارجاع دهد، با تعبیر «روایت معروفه» آورده است (طباطبایی، ۱۴۱۴، ج ۱۹، ص ۳۷۷). به این ترتیب، برخی از علمای شیعه که این روایت را در کتاب های خود آورده اند یا منبعی معرفی نکرده اند و یا به مجمع البیان ارجاع داده اند.
دسته ای دیگر از روایات، از طریق شیعه نقل شده که از بعثت پیامبر (ص) و مکارم و محاسن اخلاق سخن می گوید؛ اما از «لاتمّم» یا «تمام» در آن استفاده نشده است. در امالی شیخ طوسی، از پیامبر (ص) نقل شده است: «بُعِثْتُ بِمَکارِمِ الْأَخْلاقِ وَ مَحَاسِنِهَا» (طوسی، ۱۴۱۴، ص ۵۹۶)؛ یا «بُعِثْتُ بِمَکارِمِ الْأَخلاق» (علی بن موسی الرضا (ع)، ۱۴۰۶، ص ۳۵۳) و یا حدیث پیامبر (ص) «عَلَیکمْ بِمَکارِمِ الْأَخْلاقِ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَنِی بِهَا» (طوسی، ۱۴۱۴، ص ۴۷۸).
در کتب روایی اهل سنت، این دسته از روایات وجود ندارد و تنها در یک کتاب، روایت به صورت «بُعِثْتُ بِمَکارِمِ الْأَخْلاقِ وَ مَحَاسِنِهَا» دیده می شود (الشجری، ۱۴۲۲، ج ۲، ص ۲۴۷). آنچه در کتب روایی اهل سنت نقل شده، به لفظ «تتمیم» یا «تمام» و یا «کمال» است. قدیمی ترین مصدر از اهل سنت که روایت را با نقل معروف «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ» ذکر کرده، سنن کبری بیهقی (م ۴۵۸ ق) است. او این سخن را به طور مسند از ابی هریره از رسول خدا (ص) روایت کرده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاق» (بیهقی، ۱۴۲۴، ج ۱۰، ص ۳۲۳). این روایت در دیگر کتب روایی اهل سنت نیز (با انّما و بدون انّما) نقل شده است (ابن عبدالبر، ۱۳۸۷، ج ۲۴، ص ۳۰۲؛ متقی هندی، ۱۴۰۹، ج ۳، ص ۱۶ و ج ۱۱، ص ۴۲۰؛ الهیثمی، ۱۴۱۴، ج ۹، ص ۱۵؛ البزار، ۱۹۸۸، ج ۱۵، ص ۳۶۴)؛ همچنین در سنن کبری، روایت با نقل دیگری از ابن عجلان از رسول خدا (ص)، این گونه روایت شده است: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ صالحَ الأخلاقِ» (بیهقی، ۱۴۲۴، ج ۱۰، ص ۳۲۳). پیش از بیهقی، مالک بن انس (م ۱۷۹ ق) روایت را با بیانی متفاوت، «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ حُسنَ الأخلاقِ»، ذکر کرده است (مالک بن انس، ۱۴۰۶، ج ۲، ص ۱۳۳۰). احمد بن حنبل (م ۲۴۱ ق)، بخاری (م ۲۵۶ ق) و دیگران آن را با عبارت «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ صالِحَ الأخلاقِ» (احمد بن حنبل، بی تا، ج ۱۴، ص ۵۱۲؛ بخاری، ۱۴۰۹، ج ۱، ص ۱۰۴؛ قضاعی، ۱۴۰۷، ص ۱۱۶۵؛ ابن سعد، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۱۹۲) و یا عبارت «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَحاسِنَ الأخلاقِ» (ابن عبدالبر، ۱۳۸۷، ج ۲۴، ص ۲۵۴) ذکر کرده اند که در جدول زیر قابل مشاهده است:
بیهقی (م ۴۵۸ ق)، حاکم نیشابوری (م ۴۰۵ ق)، ابن ابی الدنیا (م ۲۸۱ ق) و ابن عبدالبر (م ۴۶۳ ق) عبارت «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ صالِحَ الأخلاقِ» (بیهقی، ۱۴۲۴، ج ۱۰، ص ۳۲۳؛ حاکم نیشابوری، ۱۴۱۱، ج ۲، ص ۶۷۰؛ ابن ابی الدنیا، بی تا، ج ۱، ص ۲۱؛ ابن عبدالبر، ۱۳۸۷، ج ۲۴، ص ۳۳۴) را نقل کرده اند؛ همچنین ابن ابی الدنیا در کتاب مکارم الاخلاق، از پیامبر (ص) نقل کرده است: «انّما بعثت علی تمام محاسن الأَخلاق» (ابن ابی الدنیا، بی تا، ج ۱، ص ۲۱)؛ لذا این روایت را اهل تسنن به اشکال مختلف نقل کرده اند که هر عبارت همراه منبع آن و درجه اعتبار آن کتاب در جدول مشاهده می شود (نک: طباطبایی، ۱۳۹۳، ص ۲۸۲ تا ۲۸۶). درمجموع، با توجه به شروح حدیث اهل سنت و اعتبارسنجی منابع (مطابق جدول بالا)، عبارات «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاق»، «إنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ صالحَ الأخلاق» و «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ صالِحَ الأخلاق»، از دیدگاه اهل سنت، اعتبار سندی مناسبی دارند.
نتیجه اینکه روایت «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مکارم الاخلاق» از اهل سنت نقل شده و در کتب شیعه، اصل معتبری ندارد و همان طور که پیشتر اشاره شد، مصدر اصلی این روایت در شیعه، کتاب مجمع البیان بوده و مرحوم طبرسی آن را از اهل سنت اخذ کرده است؛ چنانکه شیوه ی او این است که اقوال عامه را در کنار اقوال امامیه نقل می کند. محدثان شیعه همچون علامه مجلسی و محدث نوری و. .. هم که آن را پذیرفته اند، ممکن است آن را در کنار دسته روایات شیعی که بدون لفظ «تتمیم»، یا «تمام»، تنها به مکارم اخلاق و بعثت تصریح دارند، تلقی به قبول کرده اند.
همچنین ازآنجا که روایت یادشده در حوزه ی اخلاق است و نه در حوزه ی حلال و حرام، می توان با توجه به «اخبار مَن بلَغ»، این گونه روایات را پذیرفت و علی رغم اینکه سند روایت، تنها از عامه است، با توجه به قاعده ی مَن بلَغ، در ادله تسامح کرد و آن را پذیرفت.
۳- مفهوم اخلاق و مکارم اخلاق
آنچه از مفهوم «اخلاق»، در وهله ی اول به ذهن مردم متبادر می شود، به طورمعمول، ظاهر معاشرت با مردم است؛ به عبارت دیگر، انسان خوش رو را انسان خوش اخلاق برمی شمارند و انسان ترش رو را بداخلاق. در موضوع این مقاله، این تعریف از اخلاق قطعاً مدنظر نیست؛ زیرا با هدف بعثت پیامبران روبروییم و اگرچه صرف خوش رویی، امر پسندیده و لازمی است؛ اما به نظر، هم وزن رسالت عظیم انبیاء نیست؛ بنابراین ضروری است مفهوم اخلاق در لغت، ادبیات قرآنی و ادبیات روایی بررسی شود.
۳-۱- اخلاق و مکارم اخلاق در لغت
«الأَخلاق»: خلق و خلق در اصل یکی هستند؛ اما خَلق به صورت هایی اختصاص دارد که با چشم دیده می شوند و خُلق به قوا و خوی هایی اختصاص دارد که به چشم باطن درک می گردند (راغب، ۱۴۰۴، ص ۲۹۷). اخلاق جمع واژه ی خُلُق، به معنی سجیه و عادت است (ابن منظور، ۱۴۰۵، ج ۱۰، ص ۸۷؛ طریحی، ۱۳۷۵، ج ۵، ص ۱۵۸)؛ لذا خُلق (به ضم و سکون لام) را روش و ملکه و طبیعت و عادت معنا کرده اند که کیفیتی نفسانی و مسبب اعمال و افعال آدمی است؛ لذا لغویون، اخلاق را مجموعه ای از خصلت های روحی و باطنی انسان می دانند که سرچشمه ی رفتار و کردار اوست.
«مَکَارِم»: جمع المَکرُمَه از ریشه «ک ر م» است. در معنای کرم و کرامت، ضِدُّ اللُّؤْم یعنی ضد پستی گفته اند و همچنین تنزه و پاکی معنا شده است (زبیدی، بی تا، ج ۱۷، ص ۶۰۶). کرم را به بزرگواری اطلاق کرده اند (ابن منظور، ۱۴۰۵، ج ۱۲ ص ۵۱۰) و المکرُمهُ: واحدَهُ المَکارَمِ (زبیدی، بی تا، ج ۱۷، ص ۶۰۷) و در معنای مکرمه آمده است: مَکرُمَه اسم از کرم است و لذاست که کار خوب را مَکرُمَه گویند؛ چون مسبب کرامت یا تکریم شدن است (فیومی، ۱۴۱۴، ج ۲، ص ۵۳۱)؛ بنابراین، کرامت اخلاق به معنای بزرگواری روح و کرامت نفس است و مکارم اخلاق، اخلاقی بزرگوارانه است که کرامت نفس می آورد.
۳-۲- مفهوم اخلاق در قرآن
مفهوم اخلاق در قرآن، به صورت مفرد و در دو آیه به کار رفته است: «إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلین» (شعراء، ۱۳۷). این سخن قوم هود (ع) است که آن بزرگوار را به کلی از دعوت و تأثیر کلامش و از ایمان خود مأیوس کردند و گفتند: برای ما تفاوت نمی کند، چه ما را انذار کنی یا نکنی. بیهوده خود را خسته مکن! این همان روش پیشینیان است. البته در اینکه منظور از «هذا» چیست، چندین قول وجود دارد که محل بحث ما نیست. موضوع بحث، معنای خُلُق است که همان روش و عادت معنا می شود. آیه ی دیگر همان طور که ذکر شد، «وَ إِنک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ» (قلم،۴) و خطاب به پیامبر (ص) است.
۳-۳- مفهوم اخلاق در روایات
با جستجو در روایات مشاهده می شود که دو تعبیر «خاص» و «عام» برای اخلاق به کاررفته است:
الف. تعبیر خاص اخلاق: حوزه ی برخوردهای اجتماعی انسان
برای نمونه، اسلام بر حُسن خُلق بسیار تأکید می کند که در رابطه با دیگران و برخورداری از مهارت هایی خاص در روابط اجتماعی تعریف می شود. در روایات، از آن با عناوین مختلفی از قبیل عامل سعادت (طبرسی، ۱۳۸۵، ص ۲۲۴)، نیمی از دین (ابن بابویه، ۱۳۶۲، ج ۱، ص ۳۰)، بهترین نیکی (همان، ج ۱، ص ۲۹) و مایه ی تقرب به خدا (کلینی، ۱۳۸۸، ج ۸، ص ۶۹) یادشده است. کاربرد آن در متون، بیانگر نحوه ی برخورد با مردم است؛ مثلاً هنگامی که حسن خلق در کنار غضب می آید، نشان می دهد در حوزه ی روابط اجتماعی است (ورّام، ۱۴۱۰ ، ج ۱، ص ۸۹).
ب. تعبیر عام اخلاق: شیوه و روش و جهت گیری انسان در زندگی
برای نمونه، به روایتی اشاره می شود که نشان می دهد اخلاق، تنها در رابطه ی میان آدمی با مردم خلاصه نمی شود. امام صادق (ع) فرمودند: «خدای عزوجل پیغمبرانش را به مکارم اخلاق اختصاص داد، شما خود را بیازمایید، اگر آنها در وجود شما هم بود، خدا را سپاس گویید و بدانید که بودن آنها در شما خیر شماست و اگر در شما نبود، از خدا بخواهید و نسبت به آنها رغبت جویید. سپس آنها را ده چیز شمرد: یقین و قناعت و صبر و شکر و خویشتن داری و خلق نیکو و سخاوت و غیرت و شجاعت و مروت» (کلینی، ۱۳۸۸، ج ۲، ص ۵۶). برخی از راویان دیگر، راست گویی و امانت داری را هم بدان ها افزوده اند.
همان طور که مشاهده می شود مکارم اخلاق در روایات، تنها در حوزه ی روابط اجتماعی تعریف نمی شود بلکه مربوط به رابطه ی آدمی با خدای خود یا با خویشتن نیز می شود. مکارم اخلاق والاترین سجایایی است که انسان می تواند به آنها متصف شود و حسن خلق و محاسن اخلاق می تواند مقدمه ای برای آن باشد؛ بنابراین، مکارم اخلاق در لسان روایات، مهم ترین مسائل زندگی انسان را پوشش می دهند و می توان آن را مشتمل بر فضائل اعتقادی و رفتاری و گفتاری، فردی و اجتماعی، در رابطه ی میان «انسان و خودش»، «انسان و خدا» و «انسان و جامعه» دانست.
از سویی، نقطه ی مشترک در تعاریف مختلف از اخلاق، تأکید بر ثبات و پایداری ملکات اخلاقی است. صفات اخلاقی، اعم از فضایل و رذایل، در ملکات نفسانی انسان ریشه دارند که پس از شکل گیری، به ندرت تغییر خواهد کرد. همان خصائل درونی، عامل عمده در چگونگی نوع عملکرد فرد خواهد بود.
با توجه به مطالب یادشده، می توان به زبان امروزی گفت: اخلاق آدمی، مجموع موضع گیری های اوست که از غرایز، ملکات و صفات باطنی اش نشأت می گیرد. این موضع گیری ها نسبت به هر موضوعی وجود دارد. همین مواضع درباره ی توحید، معاد، نبوت، عدل الهی، ولایت و امامت و نسبت به تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان (مثل حیات، سلامت، ظلم ستیزی، ازدواج، کسب وکار و. ..)، اخلاق اسلامی او را تشکیل می دهد. با این تعریف از اخلاق، می توان به موضوع هدف از بعثت پرداخت و اینکه گفته شود پیامبر (ص) برای تتمیم مکارم و محاسن اخلاق، یعنی رساندن به بهترین مواضع مبعوث شده اند، قابل درک خواهد بود. چنانکه در کتاب الفرقان فی تفسیر القران، ذیل آیه ی ۴ سوره ی قلم بدین مضمون آمده است: «ما در این کلام سترگ، یک نشانه ی درخشان بر تمجید عنصر اخلاق در میزان الهی و اصالت آن می بینیم، گویی کل اخلاق از حقیقت اسلامی است و لذا اعلام شده است: من برای تحقق اخلاقیات مبعوث شدم. گویی رسالت محمدی چیزی جز اتمام مکارم اخلاق نیست. این یک اغراق نیست. مادامی که اخلاق شامل فضایل اعتقادی، عملی و قولی باشد، پس از آن، فردی و جمعی، سپس بین انسان و خود و بین او و پروردگارش و بین او و جامعه خود. به همین ترتیب آیا پیامبران جز برای اینها مبعوث شدند؟… اخلاق یک معنی عام دارد و یک معنای خاص و اولی همان معناست از هدف بعثت پیامبر (ص) به عنوان مکمل» (صادقی تهرانی، ۱۳۶۵، ج ۲۹، ص ۶۱).
۴- جایگاه اخلاق در رابطه با بعثت و دین
ملاحظه شد که با تشکیل خانواده ی حدیث مکارم الاخلاق، تمامی روایات بر این نکته دلالت دارند که میان بعثت پیامبر (ص) و مکارم اخلاق ارتباط مهمی وجود دارد که در این یادداشت به آن خواهیم پرداخت. پیش از آن ضروری است به رابطه ی میان دین و اخلاق پرداخته شود تا به نتیجه گیری صحیحی در فقه الحدیث روایت دست یابیم؛ زیرا با توجه به همین روایت، برخی بر اولویت بندی میان اخلاق و احکام و عقاید اصرار دارند و اخلاق را برتر از بخش های دیگر دین معرفی می کنند.
در تعریف دین، بسیار مشهور است دین را مجموعه ای از عقاید، اخلاق و احکام می دانند که به اداره ی زندگی فردی و اجتماعی انسان نظر دارد؛ برای نمونه، در کتاب شریعت در آینه ی معرفت، دین مجموعه ای از عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی معرفی می شود که برای اداره ی امور جامعه ی انسانی و پرورش انسان ها عرضه شده اند و اگر مجموعه حق باشد، آن را دین حق می نامند؛ پس دینی حق است که عقاید، قوانین و مقررات آن از سوی خداوند نازل شده باشد و دین باطل آن است که از سوی غیر خداوند تنظیم و مقررشده است (جوادی آملی، ۱۳۹۰، ص ۱۱۱). گفتنی است این تقسیم بندی قابل نقد است و باید آسیب شناسی شود:
نخست، در تقسیم بندی یک موضوع، نباید بخش های مختلف اشتراک داشته باشند. هنگامی که گفته شود دین به اعتقادات و احکام و اخلاق تقسیم می گردد، این سه بخش نباید هم پوشانی داشته باشند، حال آن که دارند؛ مثلاً راست گویی یا ایذاء غیر یا تهمت و تمسخر و غیبت جزو اخلاقیات دانسته می شوند، درحالی که همگی جزو محرمات فقهی نیز هستند و در بخش احکام جای دارند؛ بنابراین به نظر می رسد تقسیم بندی بالا صحیح نیست و تقسیم بندی درست دین به طوری که بخش های آن با یکدیگر هم پوشانی نداشته باشند، بخش کردن دین به امور «جوارحی» و «جوانحی» باشد؛ یعنی امور اختیاری یا با اعضا و جوارح انجام داده می شود و یا بدون نیاز به جوارح، در نفس انسان انجام می پذیرد؛ به عبارت دیگر، دین عبارت است از امور «اخسّ نفس» (نیاز به جوارح مثل زبان و دست و پا دارد) و «اشرف نفس» (نیاز به آلات و اعضا ندارد).
دوم، آسیبی که پس از تقسیم بندی دین به عقاید و احکام و اخلاق، در گفتارها و نوشتارها دیده می شود، مقایسه ی بخش های سه گانه یادشده و وزن کشی میان آنهاست که معمولاً عقاید را بر احکام ترجیح می دهند و یا اخلاق را در نیل به سعادت اخروی برتر از احکام می دانند! درصورتی که اصل این پرسش که «اخلاق مهم تر است یا احکام؟» پرسش اشتباهی است. باید توجه داشت عقاید، اخلاق و احکام شرعی، هر سه اهمیت دارند و یک مجموعه ی به هم پیوسته را شکل می دهند. هرکدام نباشد، این مجموعه اثربخشی لازم را ندارد. این سه واژه، اگرچه از نظر مفهومی تفاوت هایی باهم دارند؛ اما در بسیاری از موارد در مصداق خارجی با یکدیگر جمع می شوند؛ ازاین رو، مرزبندی دقیقی میان آنها نیست. برخی درصدد اولویت بندی میان آنها برآمده اند و در موضوع موردبحث ما، مثلاً با استناد به همین روایت، اخلاق را بر عقاید و احکام اولویت داده اند و محور اصلی رسالت را اخلاق معرفی کرده اند؛ اما همان طور که بیان شد، عقاید و اخلاق و احکام باهم ممزوج هستند و نمی شود آنها را از هم جدا کرد؛ زیرا میان آنها رابطه ی تعامل وجود دارد. باید به دین به عنوان یک مجموعه ی به هم پیوسته نگریست و جداسازی ارکان آن و اولویت دهی صرف به یک بخش کار صحیحی نیست.
از سویی، برخی نیز معتقدند دین و اخلاق، دو هویت مستقل از یکدیگرند؛ اما بر آنها رابطه ی تعامل و تأثیر و تأثر حاکم است؛ مثلاً در نیازمندی دین به اخلاق می توان به نمونه های ذیل اشاره کرد:
نیاز خداشناسی به اخلاق: وجوب شکر مُنعم را یکی از علل ضرورت خداشناسی برشمرده اند؛ یعنی حکم اخلاقی سپاسگزاری انسان از ولی نعمت خود، مقدمه ی ضرورت شناخت خدا بیان شده است. همان طور که گفتیم، شکر یکی از مکارم اخلاق ده گانه بود.
نیاز هدف گذاری دین به اخلاق: همان طور که بیان شد، هدف دین هدایت بشر به توحید و عبودیت الهی است که سعادت بشر را به دنبال دارد؛ لذا اداره ی سعادتمندانه ی زندگی فردی و اجتماعی انسان، از اهداف دین به شمار می آید که این هدف، تنها در پرتو مجموعه ی خاصی از دستورات اخلاقی تأمین می شود؛ پس دین بدون اخلاق نمی تواند به اهداف خود دست یابد و به عبارتی، بدون اخلاق، هدف از بعثت پیامبران برآورده نمی شود.
نیاز تبلیغ دین به اخلاق: کاراترین شیوه ی تبلیغ و ترویج دین، رفتارهای اخلاقی و ارزشی دین داران و متولیان دین است. خداوند در روش تبلیغ به پیامبر (ص) می فرماید که اگر تو خشن و سنگدل بودی، همه از اطرافت پراکنده می شدند (آل عمران، ۱۵۳)؛ لذا پیامبران نیز بدون اخلاق، موفق به رساندن پیام الهی نبودند.
در وابستگی اخلاق به دین نیز به این نکته اشاره می شود که دین و اعتقادات دینی، پشتوانه ای لازم برای اجرای احکام اخلاقی است؛ همچنین درک بسیاری از جزئیات احکام اخلاقی، به آموزه های دینی وابسته است.
از سویی نیز می توان گفت: از نگاه دین، مکارم اخلاق به نوبه ی خود و جدای از اسلام، شرافت آور است. به امام باقر (ع) عرض شد مردم از پیامبر (ص) روایت کرده اند: شریف ترین افراد در زمان جاهلیت، شریف ترین شما در اسلام است. امام فرمودند: درست گفته اند؛ اما آنچه شما فکر می کنید، نیست؛ بلکه شریف ترین افراد در جاهلیت، سخی ترین، خوش اخلاق ترین و [از نظر همسایگان]، بهترین همسایه و کم آزارترین آنان بوده اند؛ پس چنین فردی است که اگر اسلام آورد، اسلامش چیزی بر او نیفزاید، مگر خیر و سعادت (کوفی اهوازی، ۱۴۰۲، ص ۵۹؛ ورّام، ۱۴۱۰، ج ۲، ص ۲۵۰)؛ لذا چنین شخص دارای اخلاق حسنه، در این دنیا میان مردم با شرافت ترین است و هنگامی که زیر لوای اسلام قرار می گیرد، خیر و سعادت دنیا و آخرت را به خود اختصاص خواهد داد. از امیرالمؤمنین (ع) نقل است: «اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ و انتظار ثواب و عقابی نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ مکارم اخلاق برویم؛ زیرا آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند» (نوری، ۱۴۰۸، ج ۱۱، ص ۱۹۳). این روایت نیز شاهدی مدعا بر تفکیک رابطه ی دین و اخلاق و همچنین اهمیت مکارم اخلاق از نگاه دین است.
درهرصورت، چه اینکه دین و اخلاق را دارای دو هویت مستقل از یکدیگر بدانیم و چه اینکه اخلاق را جزئی از دین بدانیم، حقیقت آن است که این دو بر یکدیگر تأثیرگذارند تا حدی که انسان بدون اخلاق حسنه، دینش کامل نیست؛ یعنی هدف از بعثت، بدون مکارم اخلاق، قطعاً تأمین نمی شود.
۵- عرضه ی حدیث بر قرآن با موضوع بعثت
با توجه به احادیث عرض، برای فهم صحیح روایت تتمیم مکارم الاخلاق، باید به قرآن کریم رجوع کنیم. چنانکه در روایات، برای تشخیص احادیث سره از ناسره، یک معیار کلی برای ما بیان کرده اند: احادیثی که از ما می شنوید، به قرآن عرضه کنید. اگر موافق با قرآن بود، آنها را بگیرید و بدان عمل کنید و اگر مخالف با قرآن بود، آنها را رها کنید و بدان عمل ننمایید. از پیامبر (ص) نقل شده است: «فَمَا وَافَقَ کتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ (حر عاملی، ۱۴۰۹، ج ۱۸، ص ۷۸)؛ پس آنچه با کتاب الهی موافق باشد آن را دریابید و هر آنچه با کتاب الهی مخالف باشد رهایش کنید.»
روایت تتمیم، با توجه به حصر موجود در متن حدیث و همچنین پرداختن به هدف بعثت، بررسی آیات قرآن درباره ی فرستادن پیامبران و بعثت پیامبر (ص) را ضروری می نماید. درنتیجه ی تحقیق درباره ی این موض
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
