

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل جایگاه رواداری در تمدن سازی اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی
179,700 تومان قیمت اصلی 179,700 تومان بود.119,200 تومانقیمت فعلی 119,200 تومان است.
تعداد فروش: 67
فرمت فایل پاورپوینت
فایل پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل جایگاه رواداری در تمدن سازی اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی؛ راهکاری شایسته برای ارائههای موفق
اگر بهدنبال یک فایل ارائهی آماده با کیفیت بالا و طراحی حرفهای هستید، فایل فایل پاورپوینت کامل جایگاه رواداری در تمدن سازی اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی انتخابی مناسب برای شماست. این مجموعه شامل ۱۲۰ اسلاید استاندارد و دقیق است که با هدف ارتقاء کیفیت ارائههای شما تهیه شدهاند.
دلایل انتخاب فایل فایل پاورپوینت کامل جایگاه رواداری در تمدن سازی اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی:
- طراحی ساختارمند و چشمنواز: هر اسلاید با دقت بالا و توجه به اصول طراحی گرافیکی تهیه شده است تا محتوای شما بهخوبی دیده و درک شود.
- آمادگی کامل برای ارائه: نیازی به ویرایش مجدد نیست؛ فایل فایل پاورپوینت کامل جایگاه رواداری در تمدن سازی اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی آمادهی استفاده در کلاس، جلسه یا کنفرانس است.
- سازگاری کامل با پاورپوینت: نمایش صحیح اسلایدها در تمامی نسخههای PowerPoint بدون بهمریختگی یا مشکل ظاهری تضمین شده است.
تولید شده با رویکرد حرفهای:
تمامی بخشهای فایل پاورپوینت کامل جایگاه رواداری در تمدن سازی اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی با هدف ایجاد یک تجربه کاربری روان و بینقص طراحی شدهاند. جزئیات با دقت بالا تنظیم شدهاند تا ارائهای حرفهای و تأثیرگذار داشته باشید.
توجه:
تنها نسخه رسمی فایل فایل پاورپوینت کامل جایگاه رواداری در تمدن سازی اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی از کیفیت کامل برخوردار است. نسخههای غیرمجاز ممکن است شامل اشکالات طراحی باشند و توصیه نمیشود از آنها استفاده شود.
با تهیه فایل فایل پاورپوینت کامل جایگاه رواداری در تمدن سازی اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی، سطح ارائههای خود را ارتقاء دهید و مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهید
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل جایگاه رواداری در تمدن سازی اسلامی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی :
مقدمه
«رواداری» به همراه اصطلاحاتی چون «آزادی های سیاسی و مدنی»، «جامعه مدنی» و «سکولاریسم» یکی از مفاهیم اساسی برای ساختار قدرت به شکل جدید آن است و در زمینه های دینی، سیاسی و اجتماعی از مباحث جدید در فرهنگ اسلامی است. «رواداری» به معنای رعایت حقوق ذاتی و انسانی همه افراد جامعه با هر نوع گرایش فکری، سیاسی و مذهبی و حق حضور دادن به آنها در پناه قانون است، در حالی که امکان سرکوب آنها نیز وجود دارد (نک.: فتحعلی، ۱۳۷۸: ۱۳؛ نیک فر، ۱۳۷۸: ۶۹؛ فولادوند، ۱۳۷۶: ۶۳). «رواداری» با طرد افراط و تفریط زمینه لازم را برای رشد فردی و اجتماعی فراهم کرده، به عنوان عنصری کارآمد در بلوغ فکری و فرهنگی جامعه ایفای نقش می کند.
به طور ذاتی تمدن و رواداری در بطن اسلام نهفته است و اسلام رواداری را تأیید می کند و همواره بر اهمیت آن در جامعه انسانی تأکید می ورزد (انفال: ۶۱؛ نساء: ۹۰؛ ممتحنه: ۸؛ اعراف: ۱۹۹). تمدن پویا و فرهنگ روادارانه از ملاک های جوامع تکامل یافته است. در عصر حاضر و در اوضاع و احوالی که رکود فرهنگی و تمدنی جوامع اسلامی را تهدید می کند اندیشمندان مسلمان به منظور تغییر وضع موجود و اصلاح امور مسلمانان راه حل هایی مطرح کرده اند که رواداری یکی از آنها است.
در این زمینه، در دوره معاصر، دو جریان اصلاح طلب غرب گرا و اصلاح طلب دینی (احیای تفکر دینی) برجسته هستند. جریان اصلاح طلب غرب گرا پیروی از تمدن غرب و الگوهای غربی را دنبال می کند و جریان اصلاح طلب دینی، اصلاح بر اساس مبانی دینی و اسلامی را راه نجات مسلمانان می داند. اصلاح طلبی دینی خود نیز به دو شاخه متمایز، یکی با رویکرد سلفی و دیگری با رویکرد نوخواهانه، تقسیم می شود که رهبری گروه اول را محمد ابن عبدالوهاب و رهبری گروه دوم را سید جمال الدین اسدآبادی (۱۸۳۸-۱۸۹۷) بر عهده داشت. وجه تمایز آنها نیز گرایش طیف دوم به عقل و فلسفه، اجتهاد، نوآوری، همگرایی و وحدت، علم گرایی و مبارزه با خرافات بود که با رواداری ارتباط دوسویه ای داشت. از این منظر می توان اسدآبادی را عالمی دانست که رواداری در اندیشه اش برجسته است و اندیشه احیاگری و تمدن سازی وی بر این اساس تبیین پذیر است.
اسدآبادی چاره دردهای جهان اسلام را بازگشت به اسلام نخستین (قرآن و سنت) معرفی می کرد و بر پیراستن خرافات از آن تأکید داشت (مطهری، ۱۳۷۲ الف: ۲۱). وی با استفاده از قرآن، آموزه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را تبیین کرد و معتقد بود دین برنامه ای الهی است که ضامن سعادت مطلق انسان در دنیا و آخرت است (واثقی، ۱۳۵۵: ۳۷۲-۳۷۴) ولی برداشت ها و قرائت های ناقص از اسلام باعث رکود جوامع اسلامی شده است (مجتهدی، ۱۳۶۳: ۱۹).
بر این اساس، وی اصلاح اندیشه دینی را لازمه تجدید حیات جهان اسلام دید (صاحبی، ۱۳۶۷: ۲۰۳) و با توجه به آشنایی با سابقه آن در تاریخ فرهنگ اسلامی، از جمله کتاب احیاء علوم الدین امام محمد غزالی و نیز با عنایت به اطلاع و توجه خاص به آرا و تأثیرات اجتماعی نهضت اصلاح دینی در غرب (پروتستانتیسم) (شرابی، ۱۳۶۸: ۳۴) کوشید چهره حقیقی اسلام را معرفی کند. اهداف وی از احیای تفکر دینی، تبیین سازگاری میان اسلام و مقتضیات عصر جدید، تفسیر مجدد مفاهیم اسلامی و استخراج احکام فراموش شده دین بود.
در اندیشه اسدآبادی یکی از عوامل رکود و ناکارآمدی مسلمانان آمیختگی بسیاری از مفاهیم اسلامی با خرافات و عقاید نادرست بود. به نظر وی، برای تصحیح ذهنیت مسلمانان باید تفسیر صحیح و جدیدی از مفاهیم اسلامی شود و عالمان دینی خرافات را از دین بزدایند و مفاهیم دینی را به درستی تفسیر و تبیین کنند و شاخصه های اصلی دین را به آن بازگردانند (اسدآبادی، ۱۳۶۰: ۴۹). این کار مستلزم رواداری گروه های مختلف فکری و مذهبی در مواجهه با یکدیگر است.
این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که: رواداری در دیدگاه اسدآبادی چه جایگاهی دارد و چگونه می تواند در تمدن سازی اسلامی نقش داشته باشد؟ رواداری در تقویت اعتقاد و باور به اسلام و ظرفیت تمدن سازبودن اسلام چه نقشی دارد و چگونه سبب سازواری اسلام با دنیای کنونی می شود؟ رواداری چه کارکردهایی در وحدت و همگرایی مسلمانان، پویایی اجتهاد، داد و ستد علمی مسلمانان با جهان و مبارزه با خرافه پرستی دارد؟ در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر شاخصه های رواداری و با استفاده از منابع کتاب خانه ای، اندیشه های اسدآبادی، به ویژه رواداری در تمدن سازی، بررسی شده است تا راهکارهای وی در تمدن سازی اسلامی تبیین شود.
فرضیه تحقیق بر این مبنا است که در اندیشه وی رواداری زمینه ساز تمدن اسلامی است و منجر به گسترش اعتقاد به اسلام، تعامل اسلام با دنیای کنونی، اجتهاد، همگرایی و وحدت و مبارزه با خرافات می شود که همه اینها از لوازم جامعه متمدن اسلامی است.
در زمینه پیشینه پژوهش گفتنی است آثاری مانند «بررسی و نقد دیدگاه سید جمال و محمد عبده» (یوسفی، ۱۳۹۰: ۹۱ -۱۱۳)، «نقش امام خمینی در بیداری اسلامی در مقایسه با سید جمال الدین» (شیرودی و عابدی، ۱۳۹۲: ۷۷-۱۰۱)، «اندیشه های فلسفی، سیاسی و اجتماعی سید جمال» (کالن و احمد حسینی، ۱۳۸۲: ۲۱۱-۲۲۲)، «بیداری اسلامی و اندیشه های سید جمال الدین اسدآبادی» (باغچه وان، ۱۳۸۳: ۲۲۷-۲۴۲) از جمله مقالاتی هستند که بیشتر از ناحیه وحدت و مبارزه با استعمار، افکار و اندیشه های اسدآبادی را بررسی کرده اند و بیشتر جنبه سیاسی اندیشه وی را کاویده اند و به جنبه های اجتماعی و عقیدتی وی از منظر رواداری نپرداخته اند. از سوی دیگر، پژوهشی مستقل با رویکرد رواداری به تحلیل دیدگاه اسدآبادی نپرداخته و بسیاری از پژوهش ها در اولین گام درباره ملیت وی متعصبانه عمل کرده و در این خصوص نیز رواداری پیشه نکرده اند.
۱. کارکرد رواداری اصیل اسلامی در تمدن سازی اسلام
اسدآبادی اولین اندیشمند مسلمانی بود که راجع به بیماری های اجتماعی جوامع اسلامی و ضعف های موجود در آن هشدار داد و در مقابل قدرت های غربی اسلام گرایی را ترویج کرد. وی اصلاح اندیشه دینی را لازمه تجدید حیات جهان اسلام دید (صاحبی، ۱۳۶۷: ۲۰۳) و معتقد بود اسلام اصیل توانایی و ظرفیت شکوفایی فرهنگی و تمدنی جهان را دارد که در گام اول باید مسلمانان در تفکر خود راجع به توانمندی های اسلام تحول ایجاد کنند و به این باور برسند که اسلام، دینی فرازمانی و فرامکانی است و گذر زمان نمی تواند غبار کهنگی بر آن بنشاند و از کارآیی آن بکاهد. در اندیشه وی، احیای تفکر دینی با بازگشت به قرآن و انفتاح باب اجتهاد (مطهری، ۱۳۷۲ الف: ۲۱) در جهت ایجاد سازگاری میان اسلام و مقتضیات عصر جدید از شاخصه های مهم تمدن سازی است. همچنین، اجتهاد زمینه استفاده حداکثری از قرآن و سنت را فراهم می کند و این اجتهاد معطوف به زمان، مکان و شخص خاصی نیست. وی در این باره می گوید:
معنی اینکه می گوید باب اجتهاد مسدود است چیست؟ بر اساس چه نصّی باب اجتهاد مسدود شده است؟ کدامین پیشوا و امام گفته است کسی حقّ ندارد پس از من اجتهاد کند و از هدایت قرآن و حدیث صحیح بهره مند گردد و آنچه را حاجت مردم و مقتضیات زمان حکم می کند و با دانش های زمان مطابقت دارد بپذیرد؟ همه آنها معتقد بودند باید طبق هدایت قرآن و سنت اقدام کنیم و هر کسی در راه گسترش زمینه اجتهاد خود با شناخت دقیق موازین، با کوشش و تلاش به نتیجه ای برسد باید آن را اعلام کند، حتی اگر با توجه به زمان و مکان، مخالف نظر رهبران قبلی مذاهب باشد (امین، ۱۹۶۵: ۱۱۳).
اسدآبادی دورشدن مسلمانان از اسلام اصیل و فقدان بهره برداری و درک صحیح از معارف قرآن را یکی از عوامل سقوط آنها معرفی می کند و معتقد است مسلمانان صدر اسلام به دلیل اعتقاد به اسلام اصیل که احکام آن دقیق و مشخص بود و دستورهای آن همه شئون زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان را پاسخ گو بود توانستند پیشرفت کنند، ولی به مرور زمان مسلمانان در درک صحیح از این دو دچار انحراف شدند و فقط نامی از اسلام و قرآن را به یدک می کشیدند. در نتیجه جوامع اسلامی دچار انحراف از معیارهای اسلام شدند.
رواداری زمینه آزادی علما و اندیشمندان در خصوص عرضه داشتن مباحث علمی و کاربست تفکر در فهم قرآن و حدیث را فراهم می کند. اسدآبادی بر این اساس معتقد بود ما وظیفه داریم از تفکر خود در فهم قرآن و احادیث بهره بگیریم و برای حل مشکلات از آن استفاده کنیم. وی دانش علمای سابق را نسبت به معارف عمیق قرآن و سنت همانند قطره ای از دریا می داند که این قطره مانع نمی شود که ما برای حل مشکلاتمان از قرآن و سنت بهره نگیریم (حلبی، : ). مسلمانان همواره باید از دانش خویش برای دریافت راه حل مشکلات خود در قرآن و سنت تفقه کنند و در مسائل جدید و رخدادهای نوظهور به اجتهاد بپردازند.
اگر برداشت از اسلام و قرآن رنگ و بوی تعصب و فرقه گرایی به خود گیرد و هر کس فقط برای اثبات حقانیّت خود از قرآن و معارف اسلام بهره برداری کند و گفتمان واقعی قرآن را کنار نهد فقط نام و عنوانی از قرآن و اسلام باقی می ماند. رواداری، تعصب و افراطی گری را طرد می کند و امکان تحقیق علمی در مسائل مختلف، به ویژه امور دینی، را فراهم می سازد و با احترام به علوم جدید امکان نقد گذشته را نیز فراهم می کند. این عوامل باعث می شود زوائدی که خود را به عنوان مظاهر دینی به اسلام چسبانده اند از اسلام زدوده شود و اسلام واقعی و اصیل رخ نمایاند. در فضایی که رواداری نهادینه شود زمینه معرفی اسلام اصیل فراهم می شود و مسلمانان راجع به توانمندی های اسلام اصیل باورمند شده و از آن تبعیت می کنند. زیرا این باور در آنها نهادینه می شود که اسلام دارای معارف و برنامه ای عملی است و ظرفیت تمدن سازی و سعادت بشر را در تمامی دوران ها دارد.
۲. رواداری زمینه ساز بهره مندی از ظرفیت علمی تمدن های دیگر
انسان بدون آگاهی و شناخت در تأمین نیازهای اولیه خود نیز ناتوان است و حتی انتخاب دین و آیین نیز بدون آگاهی و شناخت ارزش چندانی ندارد. پس دانش ابزار انسان برای کشف حقیقت است که پیش شرط رواداری و پذیرش دین نیز تلقی می شود و تا انسان این دو ویژگی را نداشته باشد نمی تواند رواداری کند. همچنین، نمی تواند دین حقیقی و حقایق دینی را کشف کند. از طرفی رواداری عامل پویایی، بالندگی و رشد اندیشه های مختلف است و باعث افزایش ظرفیت پذیرش و تحمل عقاید و آرای مختلف جامعه در معرض تضارب آرا می شود و جامعه را به سمت پویایی و نشاط علمی پیش می برد. راه گسترش علم، رواداری در خصوص علوم است؛ چراکه علم نامتناهی است و افکار انسانی متناهی و محدود. پس هیچ وقت محدود نمی تواند تمام حقایق نامحدود را کشف کند.
لذا شایسته است که حداقل محدود (انسان و افکارش) به وسیله موانع دیگر محدودتر نشود تا دست کم بتواند در منبع نامتناهی علم، تلاش و کوشش کند که این تلاش و کوشش با وجود رواداری تحقق پذیر است. اسدآبادی در این باره می گوید: «علم را حد و پایانی نیست و محسّنات علم را اندازه و نهایتی نی و این افکار متناهی است که نمی تواند بر آن غیرمتناهی احاطه نماید. سلطان عالم علم است و به غیر علم نه پادشاهی بوده و نه هست و نه خواهد بود» (اسدآبادی، ۱۳۱۳: ۸۹).
رواداری در مسائل علمی یعنی اینکه با آگاهی، حقوق علم و لوازم آن مراعات شود و تمام لوازم تولید و گسترش علم استاد و دانشجو و محتوای علوم مختلف با محدودیت مواجه نباشد و علم، ارزش تلقی شود. اسلام دینی پویا است که پیروانش را به کسب علم و دانش در هر جا، فارغ از هر گونه تعصبی برای فهم بیشتر جهان هستی تشویق می کند. بسیاری از آیات قرآن انسان ها را به تفکر و تدبر در جهان هستی دعوت می کند. قرآن و روایات تناقض بین اسلام و علم را رد می کند.
بررسی تاریخ اسلام در چهارده قرن بیانگر این موضوع است که در برهه ای از زمان مسلمانان از نظر علمی در وضعیت مناسبی بودند ولی در چند قرن اخیر در خواب عمیقی فرو رفته اند و از شکوه علمی و تمدنی خود فاصله گرفته اند که عوامل مختلفی باعث این رکود و سکون بوده است؛ اما نمی توان پذیرفت که اسلام باعث این وضعیت بوده یا اینکه قوانین اسلامی مخالف کسب علم و دانش بوده است. زیرا پشتکار علمی و علاقه مسلمانان به یادگیری، ترجمه و تحلیل، میراثی گران بها را برای بشر به یادگار گذاشت که پایه و اساس رنسانس اروپا نیز حاصل دستاوردهای علمی مسلمانان بود. زیرا آنان بدون تعصب از ظرفیت علمی اسلام استفاده کردند.
وجود رواداری در مسائل علمی این ظرفیت را ایجاد خواهد کرد که علم به دلیل ارزش ذاتی اش محل توجه قرار گیرد. از همین رو بود که وی با تقسیم علم به اسلامی و غیراسلامی مخالف بود و می گفت: علمای ما در این زمان علم را بر دو قسم کرده اند؛ یکی را می گویند علم مسلمانان و یکی را می گویند علم فرنگ و از این جهت منع می کنند دیگران را از تعلیم بعضی از علوم نافعه و این را نفهمیدند که علم آن چیز شریفی است که به هیچ طایفه ای نسبت داده نمی شود و به چیزی دیگر شناخته نمی شود، بلکه هرچه شناخته می شود به علم شناخته می شود و هر طایفه ای معروف می گردد به علم معروف می گردد.
انسان ها را باید به علم نسبت داد نه علم را به انسان ها. چه بسیار تعجب است که مسلمانان آن علومی را که به ارسطو منسوب است آن را به غایت رغبت می خوانند، گویا که ارسطو یکی از بزرگان مسلمانان بوده است و اما اگر سخنی به گالیله و نیوتن و کپلر نسبت داده شود آن را کفر می انگارند. پدر و مادر علم برهان است و دلیل، نه ارسطو و نه گالیله. حق در آنجا است که برهان در آنجا بوده باشد (همان: ۹۵).
اسدآبادی بر این نکته تأکید داشت که استفاده از دانش و فنون غربی باید پس از تحکیم مبانی اعتقادی و ایمانی مسلمانان صورت پذیرد. همان گونه که مسلمانان صدر اسلام فقط هنگامی به فراگرفتن طب بقراط، جالینوس، هندسه اقلیدس، نجوم بطلمیوس، فلسفه افلاطون و ارسطو همت گماشتند که پایه های ایمان خود را استوار کردند، مسلمانان امروزی نیز فقط زمانی باید به فرهنگ و تمدن اروپایی روی آورند که دین خویش را به وجه درست آن بازگردانند (اسدآبادی، ۱۳۶۰: ۱۸-۲۱).
اسدآبادی با هدف تبیین ارتباط عمیق و تنگاتنگ بین اسلام و علم کوشید توجه مسلمانان را به اهمیت علم از منظر اسلام جلب کند و شبهه مخالف بودن اسلام با علوم جدید را پاسخ دهد. وی هیچ گونه تضادی میان اسلام و علم قائل نبود و باور داشت که نزدیک ترین دین به علوم و معارف، دین اسلام است و هیچ منافاتی بین علوم و معارف و اساس های دیانت اسلامی نیست (نک.: همو، ۱۳۱۲: ۹۵) و هرگز تعصب دینی نباید موجب بغض با علوم و معارف و سبب تنفر از صنایع و بدایع گردد (همو، ۱۳۵۸: ۱۳۰-۱۳۱). از این رو وی با هر گونه تعصب که علوم و فنون جدید را طرد کند مخالفت می ورزید و می گفت: «از روی تعصب دینی بر ایشان واجب است که هر جا فضیلتی و کمالی و علمی و معرفتی ببینند و خود را احق و اولی دانسته و در به دست آوردن آن تلاش و کوشش کنند و نگذارند مخالفان دین اسلام، در فضایل و کمالات بر ایشان سبقت بگیرند» (همان).
وی در پاسخ به ارنست رنان، فیلسوف و شرق شناس معروف فرانسوی، که دین اسلام را دینی مخالف تحصیل علم، فلسفه و بحث آزاد و بر پایه قضا و قدر و خرق عادت دانسته که به نهضت علمی کمکی نکرده است، به چند ویژگی اسلام و مسلمانان عصر حاضر اشاره می کند که باید بین اسلام واقعی و چهره ای که امروزه از اسلام به جهانیان معرفی شده تفاوت قائل بود؛ چراکه اسلام بود که ملت عرب را از حالت توحش به راه پیشرفت ذهنی و علمی هدایت کرد و در طی یک قرن علوم یونانی و ایرانی را به دست آورد و این علوم در همه کشورهایی که تابع فرمانروایی آنها بود پیشرفت کرد. پس از رد و بدل شدن مباحثی بین این دو، رنان اعتراف می کند که تشویق به فراگیری علم جزء طبیعت و ذات اسلام است و اسلام در نیمه اول موجودیتش، در سرزمین های اسلامی مانع از حرکت علمی نشد ولی در نیمه دوم موجودیتش، حرکت علمی دچار اختناق شد و به چنین خطری مبتلا گردید و این مطلب باعث بدبختی اسلام است (نک.: اسدآبادی، ۱۲۹۸: ۶۵).
تنها راه نجات مسلمانان از عقب ماندگی و همچنین عنصر مؤثر در تمدن سازی اسلامی پی بردن به اهمیت علم و علم گرایی مسلمانان است. وی هویت و موجودیت انسان را به داشتن علم می داند و می گوید: «بالجمله جمیع عالم انسانی عالم صناعی است. یعنی عالم، عالم علم است و اگر علم از عالم انسانی گرفته شود دیگر انسانی در عالم باقی نمی ماند» (اسدآبادی، ۱۳۱۳: ۹۵) و مسلمانان اگر می خواهند عظمت گذشته خود را بازیابند باید علوم مختلف را فرا گیرند و خود را به عنوان منبع علمی در جهان معرفی کنند و رواداری زمینه استفاده از تمامی ظرفیت های علمی جهان را برای مسلمانان فراهم می کند. در تمدن سازی اسلامی مسلمانان باید در خصوص ظرفیت های علمی جهان رواداری پیشه کرده، بدین وسیله ظرفیت استفاده از تمام علوم و معارف بشری را برای خود فراهم کنند؛ چراکه یکی از راه های تبلیغ دین و گسترش اسلام حضور علما و اندیشمندان مسلمان در همه صحنه ها است. علم به عنوان بهترین معرف می تواند ایفای نقش کند.
۳. نقش رواداری در پویایی اجتهاد و تأثیر آن در تمدن سازی
اجتهاد یکی از ارکان تمدن سازی اسلامی است که پویایی آن نقش بسزایی در ایجاد و پویایی تمدن اسلامی دارد. از طرفی، رواداری می تواند زمینه لازم را برای پویایی اجتهاد و حمایت از عقلانیت و خردورزی در حوزه دین فراهم کند. دعوت به تعقّل و تفکّر از ویژگی های بارز قرآن و منابع دینی است که پشتیبان و حامی تفکّر عقلانی در اسلام شده و باعث شده است در آیات متعدّدی انسان ها به دلیل تعقّل نکردن عتاب شوند. تعابیری مانند «أَفَلاَ تعقلُون» (انعام: ۳۲؛ بقره: ۴۴ و ۷۶)، «أَفَلاَ تَتَفَکّرُون» (انعام: ۵۰)، «أفَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن» (محمد: ۲۴) که نشانگر اهمیت تفکر و تعقل است بارها در قرآن تکرار شده است. تمدن عظیم اسلام، که در مدت کوتاهی به بلوغ رسید و ثمر داد، محصول این اصول بود. حضرت علی۷ در این زمینه می فرمایند: «به کاربستن عقل، مایه هدایت و نجات انسان ها و سرکوب کردن عقل باعث گمراهی و سقوط آدمیان است» (حسن زاده آملی، ۱۳۶۶: ۳۳۱، ۲۶۷).
عقل گرایی و گسترش علوم عقلی یکی از کارکردهای رواداری در تمدن سازی اسلامی است. اگر در مسائل عقلی و در بین گرایش های مختلف عقلی و کلامی رواداری وجود نداشت و مراودات فکری و علمی بین آنها شکل نمی گرفت زمینه تولید اندیشه های جدید فراهم نمی شد و چه بسا خشونت و درگیری جایگزین مراودات فکری و علمی می شد. همان طور که در ادوار مختلفی از تاریخ اسلام، به ویژه در عصر حاضر، طرفین اختلاف فکری به جای اینکه در میان محافل علمی و با استفاده از خرد و اندیشه اختلافات را حل و فصل کنند در میدان های جنگ رودرروی هم ایستاده اند. تفاوت دیدگاه ها ظرفیتی است که می تواند تمدن ساز باشد و به رواج عقلانیت در جامعه کمک کند، ولی اکنون با تضعیف رواداری، جریان عقل گرایی نیز به حاشیه رانده شده و تحجر و خشک مغزی در جوامع اسلامی به عنصری مخل ساخت تمدن تبدیل شده و بسیاری از ظرفیت های تمدن ساز اسلام را از بین برده است.
اسدآبادی بینشی عقل گرا و پویا داشت و حکمت، خرد و عرفان را در جهت اصلاح افکار مردم می خواست (طباطبایی، ۱۳۷۵: ۴۵). وی معتقد بود «دین اسلام یگانه دینی است که ذم اعتقاد بلادلیل و اتباع ظنون را می کند و سرزنش پیروی از روی کوری را می نماید و مطالبه برهان را در امور به متدینین نشان می دهد و در هر جا خطاب عقل می کند» (اسدآبادی، ۱۲۹۸: ۷۶). همچنین، اسدآبادی با تکیه بر جایگاه عقلانیت در اسلام، حتی پذیرش دین اسلام را بدون دلیل و برهان سرزنش می کند و معتقد است این نوع گرایش دینی در اسلام جایگاه خاصی ندارد و آن را نوعی نابینایی به حساب می آورد.
وی مطالبه استدلال و برهان را از مسلمانان می خواهد و در همه جا عقل را خطاب قرار می دهد و همه خوش بختی ها را نتیجه خرد و بینش، و گمراهی و ضلالت را نتیجه بی عقلی و بی بصیرتی می داند؛ و بر این اساس در بیان عقاید همواره می کوشد دلیل و حجت عقلانی عرضه کند. وی در برخی مواضع از اصطلاح «روح فلسفی» استفاده کرده است که به نظر می رسد منظور همان قوه عقلانی انسان است. از منظر وی، حتی کسب علم بدون داشتن روح فلسفی نتیجه ای نخواهد داشت. زیرا باعث رشد عقلانی نمی شود. وی مدارس عثمانی را به دلیل حاکم نبودن عقل بر آن فاقد کارکرد اصولی می داند و می گوید: «دولت عثمانی شصت سال است که برای آموزش علوم جدید مدارسی گشوده اند، ولی نتیجه نگرفته اند؛ چراکه فلسفه در آن مدارس تدریس نمی شود و فلسفه به منزله روح برای علوم است. چون که علوم همانند اعضا هستند» (اسدآبادی، ۱۳۷۹: ۱۳۱).
با نگاهی به تاریخ پر فراز و نشیب جایگاه عقل در بین مسلمانان مشخص می شود که گسترش عقل گرایی در بین علمای اسلام زمینه ساز اجتهاد پویا و سبب سازگاری اسلام با مقتضیات زمان شده است. وی پرورش یافته مکتب اجتهاد بود و کاربرد علم و تعقل را در فهم شریعت از ویژگی های مکتب اهل بیت ۷ می دانست. همچنین، با توجه به پیشینه شکوه علمی و تمدنی اسلام اجتهاد را ضروری می دانست و معتقد بود علمای اسلام نیز باید به آن اهتمام بورزند و با بسط و گسترش آموزه های اسلام در جهت رفع نیازها و مقتضیات زمانه با بهره برداری از علوم جدید به حل معضلات اساسی فکری، اجتماعی و فرهنگی مسلمانان بپردازند و به حفظ دین و بقای امت اسلام همت گمارند. وی اندیشه ورزی و اجتهاد را به میان اهل سنت برد و تحولی شگرف در بینش اعتقادی و سیاسی علمای اهل سنت ایجاد کرد. کسانی مانند محمد عبده و اقبال لاهوری با تجدید نظر در تفکر سنّتی اهل سنت و با الگوبرداری از اندیشه اسدآبادی احیای تفکر دینی را دنبال کردند.
در دیدگاه اسدآبادی، اجتهاد نماد عقلانیت و روح فلسفی اسلام است و باعث پویایی اسلام می شود. اجتهاد نیز از کارکردهای رواداری است؛ چراکه اگر رواداری در خصوص افکار و اندیشه ها وجود نداشته باشد اجتهاد نیز نمی تواند پویا باشد و رویکرد تقلیدی پیدا خواهد کرد. اگر در خصوص افکار و اندیشه های نو و بدیع رواداری نشود و علما نتوانند خردورزی را به تمامی حوزه های دین تسرّی دهند زمینه جولان عقل و خرد در میان عالمان و اندیشمندان فراهم نخواهد شد و اجتهاد نیز کارکرد واقعی خود را از دست خواهد داد. در چنین فضایی که از فقدان رواداری ناشی می شود علما ناچارند طبق افکار و اندیشه های پیشینیان عمل کنند تا از طرف مردم و حتی علمای دیگر در معرض هجمه قرار نگیرند. در این صورت از اجتهاد چیزی جز تقلید باقی نمی ماند که شبهه ناکارآمدی اسلام در عصر حاضر را دامن خواهد زد.
قرآن افراد و جوامعی را که نتوانسته اند خود را از حصار تقلید رها کنند و بدون هر نوع بازاندیشی و نقد گذشته فقط از گذشتگان تقلید می کنند، سخت مذمت و سرزنش می کند: «وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَی مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کانَ آبَاؤُهُمْ لا یعْلَمُونَ شیئًا وَ لا یهْتَدُونَ؛ و هنگامی که به آنها گفته شود، به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید می گویند آنچه را از پدران خود یافته ایم ما را بس است! آیا نه چنین است که پدران آنها چیزی نمی دانستند و هدایت نیافته بودند؟» (مائده: ۱۰۴). هدف قرآن تربیت است و می خواهد افراد را بیدار کند که ملاک و معیار باید تشخیص و عقل و فکر باشد، نه صرف اینکه پدران ما چنین کردند، ما هم چنین می کنیم (مطهری، ۱۳۷۲ ج: ۴۶).
اسدآبادی تقلید کورکورانه را حتی در امور دینی و مذهبی نیز نمی پذیرفت و می گفت: «پیروان ادیان باید در راه خردمندی گام بردارند؛ عاقل و دارای بینش و بصیرت شوند؛ در امور، برهان طلب کنند؛ چیزی را بی دلیل نپذیرند؛ از روی کوری پیروی نکنند؛ دینداری بلی ولی در روشنایی عقل و اندیشه» (اسدآبادی، بی تا: ۷۹)؛ و بر این اساس رویکرد تقلیدی را یکی از عوامل سقوط مسلمانان می دانست. وی به این نکته توجه داشت که هر ملتی که در اخلاق و رفتار و تمدن، بدون توجه به خصوصیات قوی خود، ا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.