خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل راهکارهای افزایش اعتماد به نفس و کاهش افسردگی در قرآن و حدیث
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل راهکارهای افزایش اعتماد به نفس و کاهش افسردگی در قرآن و حدیث قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل ظرفیت های فقه امامیه و به روزرسانی فقه خانواده
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل ظرفیت های فقه امامیه و به روزرسانی فقه خانواده قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
00ساعت
33دقیقه
11ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج

قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.

تعداد فروش: 53

فرمت فایل پاورپوینت

1 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
3 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

دانلود و استفاده از فایل پاورپوینت کامل بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج – تجربه‌ای بی‌نظیر در ارائه!

پاورپوینتی شیک و استاندارد:

فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج شامل ۱۲۰ اسلاید طراحی‌شده با دقت بالا است که کاملاً آماده برای ارائه یا چاپ در PowerPoint می‌باشد.

چرا فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج گزینه‌ای عالی است؟

  • گرافیک حرفه‌ای و جذاب: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج با طراحی مدرن و چشم‌نواز، پیام شما را به بهترین شکل منتقل می‌کنند.
  • کاربری آسان: ساختار این پاورپوینت به‌گونه‌ای است که استفاده از آن بدون نیاز به تغییرات پیچیده ممکن باشد.
  • آماده استفاده: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج از قبل تنظیم‌شده و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.

تضمین کیفیت و دقت بالا:

این مجموعه بر اساس بالاترین استانداردهای طراحی ساخته شده است و کاملاً منسجم و بدون اشکال، مناسب برای ارائه‌های حرفه‌ای می‌باشد.

نکته قابل توجه:

برخی نسخه‌های غیررسمی ممکن است تغییراتی داشته باشند. این نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج با دقت و کیفیت بالا طراحی شده است.

همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج را دریافت کنید و یک ارائه بی‌نظیر داشته باشید!


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل بررسی تاثیر اخلاق بر مزاج :

طرح مسئله

رابطه اخلاق و مزاج، ازجمله موضوعاتی است که در آیات قرآن، روایات معصومین و کتاب های دانشمندان به صورت گسترده مطرح شده و بحث های فراوانی در این زمینه صورت گرفته است. اخلاق و مزاج، علاوه بر اینکه از عواملی تأثیر می پذیرند در مقابل نیز بر اموری تأثیر می گذارند. ازجمله عواملی که مزاج از آن تأثیر می پذیرد: وراثت، محیط، فصول سال، سن، جنس، تغذیه و اخلاق است و همچنین ازجمله عواملی که اخلاق بر آن تأثیر می گذارد: روح و روان، رفتار و مزاج انسان است. بنابراین می توان از رابطه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری این مفاهیم بحث کرد. در این مقاله نیز سعی شده چگونگی این تأثیر و تأثر، مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

الف) مفهوم شناسی

مفاهیم کلیدی این تحقیق در ادامه مورد بررسی قرار می گیرد.

یک. اخلاق

اخلاق، در لغت جمع خلق و به معنای طبع، (ابن اثیر، ۱۳۶۷: ۲ / ۷۰؛ ابن منظور، ۱۴۱۴ ق: ۱۰ / ۸۶) سجیه (ابن اثیر، ۱۳۶۷: ۲ / ۷۰؛ ابن منظور، ۱۴۱۴ ق: ۱۰ / ۸۶؛ مرتضی زبیدی، ۱۴۱۴ ق: ۱۳ / ۱۲۴) و دین (ازهری، ۱۴۲۱ ق: ۷ / ۱۸؛ ابن اثیر، ۱۳۶۷: ۲ / ۷۰؛ ابن منظور، ۱۴۱۴ ق: ۱۰ / ۸۶) می باشد. خلق مختص صورت باطنی انسان (نفس) و اوصاف و ویژگی های آن بوده در مقابل خَلق نیز مختص صورت ظاهری و اوصاف و ویژگی های آن است. (ابن اثیر، ۱۳۶۷، ۲ / ۷۰؛ ابن منظور، ۱۴۱۴ ق: ۱۰ / ۸۶؛ مرتضی زبیدی، ۱۴۱۴ ق: ۱۳ / ۱۲۴)

در معنای اصطلاحی منظور از اخلاق، ملکه و صورت پایدار نفسانی است که باعث می شود افعال انسان به آسانی و بدون نیاز به فکر و اندیشه از انسان صادر شود. (مسکویه، ۱۴۲۶ ق: ۱۱۵؛ طوسی، ۱۴۱۳ ق: ۶۵ – ۶۴؛ نراقی، بی تا: ۱ / ۵۵) گاهی نیز منظور از اخلاق، هر فعل اختیاری را گویند که باعث انجام کارهای خوب و بد شده و صاحب آن مستحق ستایش یا نکوهش باشد. (مصباح یزدی، ۱۳۸۹: ۱) در تعریف دیگر اخلاق نیز آمده است؛ هرگونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد می شود؛ چه آن صفت نفسانی به صورت پایدار و راسخ باشد و چه به صورت ناپایدار و غیر راسخ و چه از روی تفکر و اندیشه و یا بدون تفکر و اندیشه حاصل شود. بنابراین، اگر شخص بخیلی، بخششی کند، این کار او خلق بخشش محسوب شده و از نظر اخلاقی دارای ارزش است یا اگر کسی از روی تفکر و اندیشه کار خوبی انجام دهد، آن کار نیز دارای ارزش اخلاقی خواهد بود. (مصباح یزدی، ۱۳۹۳: ۲۱) در این پژوهش، منظور از اخلاق، صفات نفسانی پایدار و راسخ است که از افراد صادر می شود.

دو. مزاج

مزاج در لغت به معنای سرشت، طبیعت، حالت طبیعی بدن، (عمید، ۱۳۷۴: ۹۳۴) مخلوط شدن (ابن منظور، ۱۴۱۴ ق: ۲ / ۳۶۶؛ طریحی، ۱۳۷۵: ۲ / ۳۳۰) آمیزش، آمیخته شدن چیزی به چیز دیگر (دهخدا، ۱۳۷۳: ۱۲ / ۱۸۳۱۲؛ معین، ۱۳۷۹: ۲ / ۱۷۰۶) یا کیفیتی است که از تأثیر کیفیت های متضاد موجود در عناصر ایجاد می شود. (هروی، ۱۳۸۷: ۳۴۷) در تعریف مزاج بدن نیز آورده اند آنچه از عناصر چهارگانه آب، آتش، هوا و خاک (طریحی، ۱۳۷۵: ۲ / ۳۳۰) و یا آنچه از طبایع چهارگانه یعنی از اخلاط خون، صفرا، سودا و بلغم ترکیب شده است. (ازدی، ۱۳۸۷: ۳ / ۱۱۹۳) بنابراین، مزاج به معنای درهم آمیختن دو یا چند شیء برای ایجاد ترکیب جدیدی است که این ترکیب جدید با ماهیت آن دو یا چند شیء اولی متفاوت است.

در معنای اصطلاحی نیز منظور از مزاج آن کیفیت متوسط بین کیفیت های عناصر چهارگانه است که از خرد شدن، تماس و تأثیر اجزای عناصر ایجاد می شود. (ازدی، ۱۳۸۷: ۳ / ۱۱۹۳؛ قوصونی، ۱۴۲۱ ق: ۱ / ۹۹) از نظر ابن سینا، مزاج کفت است که از واکنش متقابل اجزای رز مواد متضاد به وجود مآید. در ان واکنش متقابل بخش زادی از ک ا چند ماده با بخش زادی از ماده ا مواد متضاد با هم مآمزند، بر هم تأثر مگذارند و از ان آمزش کفت متشابه به وجود می آد، که آن را مزاج می گویند. (ابن سینا، ۱۴۲۶ ق: ۱ / ۲۵ – ۲۴؛ همان، ۱۴۰۵ ق: ۳ / ۱۹۲) ابن سینا در تعریف دیگری از مزاج آورده است؛ وقتی عناصر اربعه (آب، خاک، آتش، هوا) با کیفیت هایی که دارند، با یکدیگر بیامیزند و در یکدیگر اثر کنند، کیفیتی یکسان و متعادل از آن حاصل می شود که آن را مزاج می نامند. (همان، ۱۳۸۶: ۵۷)

جرجانی در کتاب ذخیره آورده است: وقتی عناصر متضاد با یکدیگر تماس یافته و در یکدیگر تأثیر می گذارند به گونه ای که هریک از عناصر، کیفیت عنصر دیگر را تغییر می دهد و کیفیت متشابهی حاصل می شود آن را مزاج می نامند. (جرجانی، ۱۳۹۱: ۱ / ۱۷) عقیلی علوی نیز در خلاصه الحکمه، مزاج را چنین تعریف کرده است:

مزاج، کیفیت متوسط و متشابه حاصل از ترکیب و امتزاج اجزای عناصر است که وقتی این عناصر بسیار خرد شده، با یکدیگر تماس پیدا کرده، مخلوط و ممزوج شوند و به طوری در یکدیگر تأثیر گذارند که کیفیت های متضاد یکدیگر را بشکنند تا از این تأثیر، کیفیت متشابه و متناسب با اجزای خود حاصل شود. مانند مزاج حاصل از ترکیب سرکه با شکر در سکنجبین، که جدا کردن این دو بعد از ترکیب امکان پذیر نیست. (عقل علوی شیرازی، ۱۳۸۵: ۱ / ۴۰)

سهروردی در حکمهالاشراق، مزاج را چنین تعریف کرده است: وقتی کیفیت های متضاد اجسام با یکدیگر جمع شده، در یکدیگر تأثیر گذاشته و کیفیت متشابهی در جمیع اجزای آن حاصل شود آن کیفیت متوسط را مزاج گویند. (سهروردی، ۱۳۹۴: ۱۹۸) ملاصدرا نیز مزاج را صورت یا کیفیت خاصی می نامد که در اثر ترکیب عناصر با یکدیگر ایجاد می شود. (سجادی، ۱۳۷۹: ۷۴) از نظر ملاصدرا، نظر مشهور این است: زمانی که عناصر خرد شده، امتزاج یافته و با یکدیگر تماس پیدا کنند و هر یک از آن دو در دیگری به طوری تأثیر گذارند که کیفیت آنها شکسته شود. (یعنی از شدت آن کاسته شود، برای مثال به سبب سردی آب، شدت گرمی آتش و به سبب گرمی آتش، شدت سردی آب کاسته شود.) و از این تأثیر و تأثر کیفیت متوسط و متشابهی حاصل شود، آن کیفیت جدید را مزاج گویند. (صدرالدین شیرازی، ۱۹۸۱ م: ۵ / ۳۲۰) منظور از مزاج در این پژوهش نیز همین نظر مشهور می باشد.

از دیدگاه پزشکان قدیم برای انسان نُه مزاج وجود دارد: یک مزاج به صورت طبیعی (معتدل) و هشت مزاج دیگر به صورت سوء مزاج (غیر معتدل) می باشند که در اثر غلبه یک یا دو مزاج ایجاد می شود. (جالینوس، ۱۳۸۷: ۸۷؛ جالینوس و رازی، بی تا: ۲۷۵؛ ابن سینا، ۱۴۲۶ ق: ۱ / ۲۸؛ جرجانی، ۱۳۹۱: ۱ / ۱۷) اگر مقدار عناصر آب، خاک، هوا و آتش در بدن انسان تناسب داشته باشد مزاج معتدل ایجاد می شود و اگر یک یا دو رکن کم یا زیاد شوند هشت مزاج دیگر پدید می آیند. (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۹: ۱۸۸) این هشت مزاج به دو دسته مفرد و مرکب تقسیم می شود: مزاج های مفرد عبارتند از: گرم، سرد، تر، خشک و مزاج های مرکب عبارتند از: گرم و تر (دموی مزاج)، گرم و خشک (صفراوی مزاج)، سرد و تر (بلغمی مزاج)، سرد و خشک (سوداوی مزاج) می باشند. (جالینوس، ۱۳۸۷: ۸۷؛ جالینوس و رازی، بی تا: ۲۷۵؛ ابن سینا، ۱۴۲۶ ق: ۱ / ۲۸؛ جرجانی، ۱۳۹۱: ۱ / ۱۷)

ب) انواع عوامل تأثیرگذار بر مزاج

همان طور که اخلاق بر برخی از عوامل تأثیر می گذارد، از برخی عوامل نیز تأثیر می پذیرد. عواملی که بر مزاج انسان تأثیر می گذارند بر دو دسته اند:

برخی اکتسابی هستند، مانند تغذیه، محیط جغرافیایی، فصل های سال و سن. برخی نیز غیراکتسابی هستند، مثل وراثت و جنس.

اخلاق می تواند هم به عنوان عامل اکتسابی و هم عامل طبیعی تأثیرگذار بر مزاج محسوب شود. چرا که از دیدگاه متون دینی (مجلسی، ۱۴۰۳ ق: ۶۸ / ۳۷۷) و دیدگاه علمای اخلاق (ر. ک. مسکویه، ۱۴۲۶ ق: ۱۱۵؛ طوسی، ۱۴۱۳ ق: ۶۸ – ۶۴؛ ابن میثم، ۱۳۷۵: ۱۴۷؛ نراقی، بی تا: ۱ / ۵۵ – ۵۳) اخلاق به دو نوع طبیعی و غیرطبیعی (عادت) تقسیم می شود. بنابراین، هم اخلاق طبیعی و هم اخلاق اکتسابی در نوع مزاج انسان مؤثر می باشند. در این پژوهش به بررسی تأثیر اخلاق بر مزاج به صورت کلی پرداخته می شود.

یک. بررسی دیدگاه های مختلف در مورد تأثیر اخلاق بر مزاج

تأثیر اخلاق بر مزاج انسان را می توان از دیدگاه متون دینی (آیات و روایات)، فیلسوفان، علمای اخلاق و پزشکان مورد بررسی قرار داد:

۱. دیدگاه متون دینی

نخست به بررسی آیات قرآنی می پردازیم:

الف) آیات

در آیات قرآن به تأثیر اخلاق و افعال نفسانی بر مزاج اشاره مستقیم نشده است ولی در برخی از آیات قرآن به تأثیر انفعالات نفسانی بر بدن اشاره شده است:

خداوند در آیه ۸۴ سوره یوسف می فرماید: «وَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَقَالَ یا أَسَفَی عَلَی یوسُفَ وَابْیضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کظِیمٌ؛ و از آنها روی برگرداند و گفت: «وا اسفا بر یوسف!» و چشمان او از اندوه سفید شد، اما خشم خود را فرو می برد». (یوسف / ۸۴)

مفسران قرآن در این آیه علت نابینایی و سفید شدن چشمان حضرت یعقوب(ع) را به خاطر شدت غم و اندوهی دانسته اند که در دوری از حضرت یوسف(ع) بر ایشان وارد شده بود. (طبرسی، ۱۴۱۲ ق: ۲ / ۲۰۶؛ مغنیه، ۱۴۲۴ ق: ۴ / ۳۴۹؛ طباطبایی، ۱۳۹۰: ۱۱ / ۲۳۲) به بیان دیگر این آیه به عوارض و تأثیرات غم و اندوه بر بدن انسان اشاره دارد.

خداوند در آیه ۱۰ سوره احزاب می فرماید: «إِذْ جَاءُوکمْ مِنْ فَوْقِکمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْکمْ وَإِذْ زَاغتِ الْأَبصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا؛ (به خاطر بیاورید) زمانی را که آنها از طرف بالا و پایین (شهر) بر شما وارد شدند (و مدینه را محاصره کردند) و زمانی را که چشم ها از شدت وحشت خیره شده و جان ها به لب رسیده بود و گمان های گوناگون بدی به خدا می بردید». (احزاب / ۱۰)

برخی از مفسران قرآن، واژه «زاغت» را در این آیه به معنای کج شدن چشم از شدت ترس و وحشت بیان کرده اند. همچنین عبارت «رسیدن قلب ها به گلو» را نیز ناشی از ناراحتی، غم و غصه دانسته اند. یعنی در زمانی که انسان دچار غم و غصه زیاد می شود، ریه از شدت غم و غصه فعالیت زیاد کرده، بزرگ شده و بالا می آید و قلب هم با تپش زیاد گویا بالا می آید. به همین علت است که به فرد ترسو گفته می شود: قلبش به دهانش رسید. ممکن است این مثال نیز در این آیه کنایه از اضطراب قلب و دلهره باشد. یعنی مسلمانان در آن شرایط سخت و بحرانی از شدت ترس و وحشت تعادل چشمانشان را از دست دادند و جان و قلب هایشان به گلو رسید. (طبرسی، ۱۴۱۲ ق: ۳ / ۳۰۵ – ۳۰۴؛ طباطبایی، ۱۳۹۰: ۱۶ / ۲۷۵) این آیه نیز در تفاسیر بیانگر عوارض و تأثیرات ترس و وحشت بر بدن انسان می باشد.

قرآن کریم در آیه ۲۷ سوره ملک می فرماید: «فَلَمَّا رَأَوْه زُلْفهً سیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کفَرُوا وَقِیلَ هَذَا الَّذِی کنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ؛ هنگامی که آن (وعده الهی) را از نزدیک می بینند، صورت کافران زشت و سیاه می گردد و به آنها گفته می شود: این همان چیزی است که تقاضای آن را داشتید». (ملک / ۲۷)

برخی از مفسران قرآن علت زشت و سیاه شدن صورت کافران در هنگام رسیدن وعده الهی را به خاطر اندوه، حسرت و ناامیدی آنها بیان کرده اند. (طوسی، بی تا: ۱۰ / ۷۱؛ طبرسی، ۱۴۱۲ ق: ۴ / ۳۳۲؛ طباطبایی، ۱۳۹۰: ۱۹ / ۳۶۴) این آیه نیز به تأثیرات اندوه، حسرت و ناامیدی بر بدن و جسم انسان اشاره دارد.

بنابراین، می توان گفت: از دیدگاه برخی از آیات قرآن و تفاسیر، خصوصیات نفسانی و اخلاقی انسان بر وضعیت جسمانی و بدن او تأثیرات متفاوت بر جای می گذارد؛ یعنی انفعالات نفسانی مثل غم، اندوه، ترس، اضطراب، حسرت و ناامیدی باعث ایجاد تأثیرات منفی در جسم و بدن انسان می شود.

ب) روایات

امام علی(ع) درباره تأثیر نفس بر مزاج می فرماید: «من اعتدل طباعه صفی مزاجه، و من صفی مزاجه قوی أثر النفس فیه ومن قوی أثر النفس فیه سمی إلی ما یرتقیه…؛ کسی که طبایع او معتدل باشد، مزاجش صاف شده و تأثیرات نفس در آن مزاج قوی تر می شود به طوری که نفس آن مزاج را به سوی خود کشیده و آثار ملکوتیش را در آن ظاهر می سازد…». (هاشمی خویی، ۱۴۰۰: ۱۹ / ۳۰۶)

در بعضی از روایات، به تأثیر بعضی از صفات اخلاقی بر بدن و مزاج جسمانی اشاره شده است. امام علی(ع) حسد را باعث رنجودگی (تمیمی آمدی، ۱۳۶۶: ۳۰۱؛ نوری، ۱۴۰۸: ۱۲ / ۲۱) و گداخته شدن جسم (لیثی واسطی، ۱۳۷۶: ۲۳؛ تمیمی آمدی، ۱۳۶۶: ۵۴) بیان نموده اند. برخی در توضیح این دو حدیث منظور از رنجودگی و گداخته شدن بدن را لاغری بدن بیان نموده اند که به سبب غم و اندوه ایجاد می شود. (خوانساری، ۱۳۶۶: ۱ / ۲۴۱ – ۲۳۳) یعنی رذیله حسد باعث خشکی مزاج و لاغری بدن می شود.

در روایت دیگری از امام علی(ع) آمده است: «صحَّهُ الْجسَدِ مِنْ قلَّهِ الْحسَد؛ سلامتی بدن در کمی حسد می باشد». (شریف الرضی، ۱۴۱۴ ق: ۵۱۳؛ حر عاملی، ۱۴۰۹ ق: ۱۵ / ۳۶۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳ ق: ۷۰ / ۲۵۶) در کتاب های روایی در توضیح این حدیث آمده است؛ کسی که حسادتش کم است جسمش همیشه سالم است اما کسی که زیاد حسادت می ورزد عوارض نفسانی مثل رنج رقابت و خشم درونی، جسم او را بیمار می کند؛ چرا که مزاج بدن از حالت های نفس پیروی می کند. (ابن ابی الحدید، ۱۴۰۴ ق: ۱۹ / ۹۷) برخی توضیح داده اند؛ شخص حسود به واسطه نعمت های زیادی که بر شخص صاحب نعمت داده می شود همیشه غمگین بوده و این مسئله باعث کمبود خواب، ایجاد فکر زیاد، فشار و سختی در زندگی، کمی آسایش و تنگی عرصه برای او شده و شادی او از بین می رود و درنهایت این امور باعث فساد مزاج او می شود. (هاشمی خویی، ۱۴۰۰: ۶ / ۱۳۹)

پیامبر اکرم(ص) در زمینه تأثیر غم و اندوه بر جسم انسان می فرماید: «مَنْ کثُرَ هَمُّهُ سَقِمَ بَدَنُه؛ هرکس اندوهش زیاد شود بدنش بیمار می شود». (ابن شعبه حرانی، ۱۳۶۳: ۵۸؛ حر عاملی، ۱۴۰۹ ق: ۱۲ / ۲۴۰؛ تمیمی آمدی، ۱۳۶۶: ۶۰۶) امام علی(ع) نیز غم و اندوه را باعث نابودی، انحلال (لیثی واسطی، ۱۳۷۶: ۳۳؛ تمیمی آمدی، ۱۳۶۶: ۳۱) و گداخته شدن بدن می داند. (تمیمی آمدی، ۱۳۶۶: ۵۶)

امام علی(ع) در روایت دیگری می فرماید: «الْهَمُ أَحَدُ الْهِرَمَین؛ غم و اندوه یکی از دو عامل پیری است». (همان: ۴۰) درواقع دو نوع پیری وجود دارد: نوعی پیری که روند طبیعی مراحل حیات انسان می باشد و نوع دوم همان پیری زودرس است که علل و عوامل آن فراوان می باشد. مهم ترین علت پیری زودرس، غم و اندوه است که فرد را پیش از رسیدن به مرحله پیری طبیعی به منزله پیری می رساند و فرد را مثل پیران ضعیف و نحیف می گرداند و باعث ضعف قوای او می شود.

۲. دیدگاه فلسفی

برخی از فیلسوفان مسلمان و غیرمسلمان معتقدند بین نفس مجرد و بدن مادی ارتباط وجود دارد. از نظر ایشان، نفس انسان دارای قوای ناطقه، حیوانی و نباتی است و عملکرد هر یک از این قوا بر قوه دیگر تأثیر دارد. بنابراین، همان طور که مزاج جسمانی موجود در قوای نباتی بر اخلاق نفسانی موجود در مرتبه قوای ناطقه تأثیر دارد، اخلاق نفسانی نیز بر مزاج جسمانی تأثیر دارد و بنابر دیدگاه برخی فلاسفه تأثیر نفس بر بدن به مراتب بیشتر از تأثیر بدن بر نفس می باشد:

الف) دیدگاه فیلسوفان مسلمان

ابن سینا، قوای نفس انسانی را در سه قوه (ناطقه، حیوانی و نباتی) تقسیم کرده است. قوای نفس انسان از نظر درجه وجودی و مراتب، همانند هم نیستند. عقل نظری در قوای انسانی از نظر مرتبه وجودی برتر از عقل عملی است و قوای حیوانی، نباتی و طبیعی به ترتیب پایین تر از یکدیگرند. (رک. ابن سینا، ۱۴۰۵: ۲ / ۴۱) مراتب بالای قوا، مراتب پایین آن را به خدمت گرفته و بر آن تسلط دارند. یعنی تأثیر و تسلط نفس (که مجرد است) بر بدن (که جسم است) بی واسطه نیست.

درواقع، این حقیقت نفس نیست که تصرف حقیقی در بدن دارد، بلکه این قوای نفس اند که فاعل حقیقی افعال بوده و در جهازات بدن تسلط و تصرف دارند. قوای نفس انسانی نیز از نظر نحوه وجود یکسان نیستند، بلکه به دو دسته مادی و مجرد تقسیم می شود. قوای حیوانی، گیاهی و صور جزیی نفس مادی اند و قوای انسانی و صور کلی آن مجردند. نفس با قوای مادی اش رابطه علی معلولی فاعلی دارد؛ یعنی نفس مبدأ فاعلی قوای خویش است و آنها را در روح بخاری موجود در اندام های گوناگون بدن ایجاد می کند. نفس نسبت به همه قوایش نوعی مبدأ بودن دارد: مبدأ قابلی و فاعلی. به سبب همین رابطه، نفس مجمع قوا و رباط بین آنها است. قوای نفس در آثاری که به آنها منسوب است به یکدیگر وابسته اند، به این معنا که اشتغال قوه ای به کارش، موجب اشتغال قوه دیگر یا مانع آن است. (عبودیت، ۱۳۹۱: ۳ / ۴۲۵ – ۴۲۴) با توجه به مطالب ذکر شده، روشن می شود که قوا با یکدیگر مرتبط بوده و از یکدیگر تأثیر می پذیرند. ازجمله این، قوا، قوای طبیعی (مزاج) است که از قوه ناطقه (که اخلاق منسوب به آن است) (ابن سینا، ۱۴۰۵ ق: ۲ / ۳۸) تأثیر می پذیرد.

بنابراین، از نظر ابن سینا انفعالات نفسانی و صفات اخلاقی بر مزاج و بدن انسان تأثیرات متفاوتی دارند. ایشان معتقد است برخی از صفات اخلاقی مثل خشم باعث ایجاد گرمای شدید در بدن، غم باعث ایجاد خشکی شدید، سستی و بی حالی باعث بلغمی شدن مزاج و اخلاق خوب و معتدل نیز باعث سلامتی نفس و بدن می شود. (همو، ۱۴۲۶ ق: ۱ / ۲۰۷)

سهروردی نیز نفس انسان را دارای قوای مادی و غیر مادی می داند که این قوا، فروع نفس بوده و تکامل نفس به سبب وجود این قوا می باشد. از نظر ایشان نیز برخی از قوا در استخدام قوای دیگر هستند و برخی از قوا بر قوای دیگر تسلط دارند. سهروردی در رابطه بین نفس و بدن نیز معتقد است که روح حیوانی واسطه بین نفس و بدن است (قوای مادی نفس با قوای غیر مادی آن از طریق روح حیوانی مرتبط می شوند و در یکدیگر تأثیر می گذارند) در رابطه تأثیر اخلاق بر مزاج نیز از نظر سهروردی قوای غیر مادی نفس مثل عقل عملی (که اخلاق نیز منسوب به آن قواست) با قوای مادی بدن مثل قوای جاذبه، ماسکه، هاضمه و دافعه (که کیفیت های تشکیل دهنده مزاج اند) از طریق روح حیوانی مرتبط بوده و بر آن تأثیر می گذارد. (سهروردی، ۱۳۹۴: ۳ / ۲۹۸ – ۲۸۳؛ همان: ۲۱۶ – ۲۰۳)

می توان گفت هرچند سهروردی درباره ارتباط و تأثیرات مزاج و اخلاق بر یکدیگر مطالبی را به صورت مستقیم بیان نکرده است ولی از طریق نظراتی که در زمینه ارتباط و تأثیرات بین قوای نفس و بدن بیان کرده است می توان نتیجه گرفت که سهروردی نیز ارتباط بین امور نفسانی و مزاج را امری مورد قبول می داند.

از نظر ملاصدرا نیز بین نفس و بدن علاوه بر ارتباط، اتحاد برقرار است. در زمینه ارتباط بین نفس و بدن، ملاصدرا معتقد است چون نفس مجرد و ملکوتی است در بدن که مادی است، نمی تواند تصرف کند. به همین علت نیاز به واسطه ای دارد که این واسطه یک جسم لطیف نورانی است که اطبا آن را روح بخاری می نامند. از نظر ملاصدرا، بین بدن و روح بخاری نیز مرتبه ضعیف تری واسطه است که خون صاف نامیده می شود و بین روح بخاری و نفس ناطقه نیز واسطه ای وجود داردکه مرتبه مثالی نامیده می شود. (صدرالدین شیرازی، ۱۹۸۱ م: ۹ / ۷۶ – ۷۴) اما در رابطه با اتحاد بین نفس و بدن، منظور از این اتحاد وحدت آنها نیست بلکه مقصود از آن، همان اتحادی است که بین نفس و قوا وجود دارد. (همان، ۱۹۸۱ م: ۸ / ۱۳۴ – ۱۳۳ و ۲۲۶) از نظر ایشان نفس انسان دارای سه قوه انسانی، حیوانی و نباتی است. هر یک از این سه قوه نیز خود دارای قوایی هستند که از طریق آن قوا اعمال خود را انجام می دهند. بعضی از این قوا (مثل عقل عملی در قوای انسانی) مجرد بوده و بعضی (مثل مزاج که حاصل قوای طبیعی و در خدمت قوه نباتی است) جسمانی اند. (همان: ۱۳۱ – ۱۳۰) این قوا، اعم از جسمانی و مجرد، با اینکه واقعیتی مغایر یکدیگر دارند؛ به سبب ارتباط علی معلولی شان با نفس، از یکدیگر مستقل نیستند. به طوری که گاهی اشتغال قوه ای به کار خویش، قوه ای دیگر را هم به کار خودش وا می دارد یا آن را از کار خودش باز می دارد و به همین جهت از نفس با تعبیر «رباط قوا» یا «مجمع قوا» نیز یاد می کنند. پس به موجب این رباط، قوای نفس گاهی معاون یکدیگر و گاهی معاوق یکدیگرند. پس بین نفس و قوای نفس اتحاد برقرار است (عبودیت، ۱۳۹۱: ۳ / ۲۱۴ – ۲۱۳) و ملاصدرا در مواقعی اتحاد نفس و بدن را به همین معنا تفسیر کرده است. (صدرالدین شیرازی، ۱۴۱۷ ق: ۱ / ۸۷)

بنابراین، از نظر ملاصدرا امور نفسانی و اخلاق بر مزاج و بدن انسان تأثیر دارند. ملاصدرا در این زمینه معتقد است تصورات و توهمات نفسانی در مزاج انسان تأثیر دارد. برای مثال تصور صورت نامطلوب و زشت باعث ایجاد تغییرات مزاجی یا تصور پیروزی باعث گرم شدن بدن و مزاج انسان می شود. (همان: ۳۴۴) از نظر ایشان برخی از صفات اخلاقی مثل شادی و ترس عامل ایجاد تغییراتی در بدن انسان است. برای مثال صفت شادی باعث سرخی چهره و تحریک اعضای بدن شده و صفت ترس نیز باعث زردی چهره و اختلال در بدن انسان می شود. (همو، ۱۹۸۱ م: ۲ / ۱۸۳)

ب) دیدگاه فیلسوفان غیرمسلمان

سقراط و افلاطون معتقدند چون بین جسم و روح انسان ارتباط وجود دارد باید بین آنها تناسب و اعتدال وجود داشته باشد. اگر این تناسب و اعتدال نباشد بیماری های جسمی باعث ایجاد بیماری های روحی و اخلاقی شده و مشکلات روحی نیز باعث ایجاد بیماری های جسمی در انسان می شود.

از نظر سقراط خشم و عصبانیت شدید باعث ایجاد لرز و تشنج و هیجانات و فعالیت های روحی زیاد از حد نیز باعث ایجاد تب و ضعف بدن انسان می شود. (افلاطون، بی تا: ۳ / ۱۹۱۴ – ۱۹۱۲) ارسطو نیز ازآنجایی که معتقد است نفس انسانی دارای مراتب مختلف نفس ها (نفس غاذیه، حساسه، ناطقه) است و بین این نفس ها یعنی نفس ناطقه و بدن حیوانی و نباتی اتحاد وجود دارد، نفس می تواند قوای جسم را به کار انداخته و بر آنها مسلط شود. (کاپلستون، ۱۳۸۰: ۱ / ۳۷۵ – ۳۷۴) از نظر ارسطو، افعال جسمانی در افعال نفسانی و افعال نفسانی نیز در افعال جسمانی تأثیر می گذارند. به طوری که از نظر ایشان اخلاق و صفات نفسانی مثل خشم، ترس، مهربانی، شجاعت، شادی، غم، محبت و نفرت باعث ایجاد تغییرات در بدن انسان می شود. (جمعی از نویسندگان، ۱۹۸۰ م: ۶)

رنه دکارت معتقد است بین نفس و بدن ارتباط عمیقی وجود دارد به طوری که نفس از بدن و بدن نیز از نفس تأثیر می پذیرد. از نظر دکارت محل تعامل نفس و بدن در درونی ترین قسمت مغز قرار دارد. (کاتینگم، ۱۳۹۲: ۲۸۶؛ کاپلستون، ۱۳۸۰: ۴ / ۱۵۶ – ۱۵۴) از نظر دکارت، انفعالات نفسانی در بدن و جسم انسان تأثیر می گذارند. به طوری که عوارض نفسانی مثل غم و اندوه باعث ایجاد بیماری جسمانی و تب های طولانی مدت در بدن انسان می شود. (شهرآینی و حسینی، ۱۳۹۲: ۲۴ / ۱۷)

باروخ اسپینوزا فیلسوف هلندی معتقد است بین نفس و بدن اتحاد برقرار است و ازاین جهت نفس در بدن و بدن نیز در نفس تأثیر می گذارد. (کاپلستون، ۱۳۸۰: ۴ / ۱۸۴ – ۱۸۱؛ اسپینوزا، ۱۳۷۶: ۸۹ – ۸۸) لایب نیتس فیلسوف آلمانی هم معتقد است هر موجود کاملی بر موجودات دیگر تأثیر می گذارد و در مقابل موجود ناقص نیز تأثیر می پذیرد. از نظر او نفس نسبت به بدن کامل بوده و بر آن غالب است و بر آن تأثیر می گذارد. در مقابل بد

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.