

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بررسی پیامدهای واقعه هفده شهریور و تأثیر آن در روند پیروزی انقلاب اسلامی
179,700 تومان قیمت اصلی 179,700 تومان بود.119,200 تومانقیمت فعلی 119,200 تومان است.
تعداد فروش: 76
فرمت فایل پاورپوینت
فایل پاورپوینت کامل بررسی پیامدهای واقعه هفده شهریور و تأثیر آن در روند پیروزی انقلاب اسلامی؛ انتخابی مطمئن برای ارائهای حرفهای
اسلایدهایی آماده برای استفاده:
فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی پیامدهای واقعه هفده شهریور و تأثیر آن در روند پیروزی انقلاب اسلامی شامل ۱۲۰ اسلاید با طراحی دقیق و ساختاری استاندارد است که برای ارائههای رسمی یا چاپ، کاملاً مناسب و آماده استفاده میباشد.
ویژگیهایی که فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی پیامدهای واقعه هفده شهریور و تأثیر آن در روند پیروزی انقلاب اسلامی را متمایز میکند:
- طراحی بصری حرفهای:فایل پاورپوینت کامل بررسی پیامدهای واقعه هفده شهریور و تأثیر آن در روند پیروزی انقلاب اسلامی با بهرهگیری از رنگبندی هوشمندانه و چیدمان اصولی جهت انتقال بهتر مفاهیم ارائه.
- سهولت در اجرا: تمامی اسلایدها از پیش تنظیم شدهاند و بدون نیاز به ویرایش، قابل استفاده هستند.
- وضوح بالا و نظم ساختاری: کیفیت بالای عناصر گرافیکی و هماهنگی کامل در نمایش، تجربهای بدون نقص را فراهم میسازد.
استاندارد بالا در تولید محتوا:
فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی پیامدهای واقعه هفده شهریور و تأثیر آن در روند پیروزی انقلاب اسلامی با رعایت اصول حرفهای طراحی شده و عاری از هرگونه ایراد گرافیکی یا ناهماهنگی در نمایش میباشد.
نکته مهم:
در صورت مشاهده نسخههایی با کیفیت پایینتر، توجه داشته باشید که ممکن است نسخههای غیررسمی باشند. نسخه اصلی فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی پیامدهای واقعه هفده شهریور و تأثیر آن در روند پیروزی انقلاب اسلامی تنها از طریق منبع معتبر در دسترس است.
هماکنون فایل فایل پاورپوینت کامل بررسی پیامدهای واقعه هفده شهریور و تأثیر آن در روند پیروزی انقلاب اسلامی را دریافت کرده و ارائهای حرفهای و متمایز تجربه نمایید
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل بررسی پیامدهای واقعه هفده شهریور و تأثیر آن در روند پیروزی انقلاب اسلامی :
مقدمه
نهضت اسلامی مردم ایران از سال چهل ودو به رهبری امام خمینی(ره) آغاز گردید، پس از تبعید ایشان، فترتی در مبارزه حاصل شد، اما با چاپ مقاله احمد رشیدی مطلق در هفده دی در روزنامه اطلاعات که به امام خمینی(ره) و مقام روحانیت توهین شده بود و در پی آن قیام مردم قم در نوزده دی پنجاه و شش وارد مرحله ای اساسی شد. از سویی با فرا رسیدن ماه رمضان مصادف با شهریور پنجاه و هفت و برگزاری مجالس مذهبی به شیوه سنتی پس از افطار در مساجد زمینه ای برای طرح بحث های سیاسی – مذهبی فراهم گردید و در سیزدهم شهریور، تهران بزرگترین تظاهرات را تجربه کرد. با وجود اعلام ممنوعیت راهپیمایی از سوی رژیم، در روز شانزده شهریور نیز در اعتراض به کشتار رژیم راهپیمایی بزرگی برپا، از آنجا وعده تظاهرات هفده شهریور در میدان شهدا اعلام شد. شاه پس از مشورت با فرماندهان نظامی، پنج شنبه شب (شانزده شهریور) دستور حکومت نظامی صادر کرد. صبح روز هفده شهریور در حالیکه اکثر مردم از اعلام حکومت نظامی بیخبر بودند، در میدان ژاله (شهدای فعلی) اجتماع کردند، تا راهپیمایی دیگری را ترتیب دهند اما با نظامیانی مواجه شدند که میدان و خیابان های اطراف را در محاصره خود داشتند، در این روز عده زیادی کشته شدند. رژیم تصور می کرد با سیاست سرکوب و روش قهرآمیز مبارزه انقلابی مردم را به حاشیه کشانده اما این سیاست نتیجه عکس به همراه داشت و مردم پس از کشتار هفده شهریور حاضر به هیچ گونه مصالحه ای با رژیم نشدند و علیه نظام به پا خواستند و مشروعیت رژیم را زیر پا گذاشتند. هرچند مدت کوتاهی در حدود یکی دو هفته وقفه ای در روند مبارزه پیش آمد، اما این وقفه مقدمه ای برای حرکات بعدی بود، که به پیروزی انقلاب انجامید.
واقعه هفده شهریور در شتاب بخشیدن روند پیروزی انقلاب نقش زیادی داشت، اما نسبت به اهمیت موضوع در این زمینه منابع بسیار اندکی وجود دارد و منابع تحقیقی پژوهشی کمتر به این موضوع پرداخته اند. با گذشت چهل سال از انقلاب هنوز ناگفته ها و ابهامات بسیاری در مورد این واقعه وجود دارد.
هدف از این پژوهش بررسی پیامدهای این واقعه بر روند پیروزی انقلاب اسلامی و تا حد امکان روشن کردن ابهاماتی که در مورد خود واقعه وجود دارد.
این پژوهش درصدد است با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و روزنامه های آن دوره به بررسی پیامدهای داخلی این واقعه و تأثیر آن بر روند انقلاب اسلامی بپردازد. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش ها است که واقعه هفده شهریور چه پیامدهایی در پی داشت و پیامدهای این واقعه چه تأثیری بر روند پیروزی انقلاب اسلامی داشته است؟ فرضیه اول بر این اساس است که این واقعه پیامدهای خارجی و داخلی متعددی به همراه داشته است و فرضیه دوم نیز پیامدهای این واقعه سبب تسریع در سقوط رژیم گردید.
پیشینه پژوهش
در بررسی پیشنه موضوع، منابعی که به طور کامل و منسجم به بررسی پیامدهای این واقعه پرداخته باشد، یافت نشده است. البته به صورت پراکنده و کوتاه تقریبا در اکثر کتاب های راجع به انقلاب مطالبی یافت می شود. اثری را مرکز مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی به نام نشست تخصصی (هفده شهریور پنجاه و هفت: کالبدشکافی یک واقعه) که مجموعه چهار سخنرانی و سه مقاله در این زمینه است به چاپ رسانده است. پژوهش برجسته دیگر در زمینه هفده شهریور کتاب تاریخ شفاهی هفده شهریور که توسط محمد طحان نوشته شده است و توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است (ر.ک: طحان، ۱۳۸۶).
ریشه های انقلاب اسلامی ایران و شرحی از هفده شهریور توسط یحیی نوری اثری دیگر در این زمینه می باشد. با توجه به اینکه نام یحیی نوری با واقعه هفده شهریور در پیوند می باشد، بنابراین این اثر به ویژه بخش شرح هفده شهریور آن ارزشمند و قابل توجه است. گام به گام با انقلاب نوشته اکبرخلیلی دیگر اثر در این زمینه است، اثری متقدم در زمینه هفده شهریور اما قضاوت های احساسی از ارزش کتاب کاسته است. تصمیم شوم دیگر اثر ارزشمند و سندی معتبر در زمینه واقعه هفده شهریور است، که مشروح مذاکرات شانزدهم و هجدهم شهریور کارگزاران و مقامات امنیتی کشور است و از روی اسناد موجود عینا و بدون هیچ گونه دخل و تصرفی به رشته تحریر درآمده است.
اما در آثار ذکر شده کمتر از جنبه رویکرد اصلی پژوهش، تمرکز بر پیامدهایی واقعه هفده شهریور و تأثیر آن بر روند پیروزی انقلاب اسلامی توجه شده است، بنابراین استفاده از اسناد و روزنامه ها در اولویت قرار گرفته است. شماره های متعددی از روزنامه های اطلاعات، کیهان و رستاخیز سال پنجاه و هفت و همچنین اسناد منتشر نشده (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی) و اسناد منتشرشده (کتب اسنادی چاپی) پایه و اساس این پژوهش می باشد. بنابراین پژوهش حاضر از زوایه ای جدید و بر پایه اسناد معتبر صورت گرفته است و از این روی این پژوهش می تواند متفاوت از دیگر نوشته ها، پرتویی بر خلاء موجود در این زمینه بیفکند.
واقعه هفده شهریور
برگزاری باشکوه نماز عیدفطر در روز سیزدهم شهریور و تظاهرات روز شانزدهم شهریور که بزرگترین گردهمایی در ایران بود، از یکسو خبرنگاران خارجی را به شگفتی و التهاب واداشت و از سوی دیگر سران رژیم را وحشت زده کرد و به فکر راه چاره انداخت (بازرگان، ۱۳۶۳: ۳۴). بعد از برگزاری راهپیمای شانزدهم شهریور و شعارهای شدید الحن بر علیه دولت، شاه به منظور جستجوی راه کار اساسی دستور تشکیل جلسه شورای امنیت ملی را صادر کرد و هیئت وزیران برقراری حکومت نظامی را تصویب کرد و در تهران و یازده شهر ایران مقررات حکومت نظامی برقرار و اعلامیه ای از طرف دولت برای اطلاع عموم صادر شود. اعلامیه فرمانداری نظامی تهران و حومه در حالی از رادیو خوانده می شود که گروه کثیری از مردم تهران به دنبال وعده ای که در پایان راهپیمایی روز گذشته، گذاشته شده بود «فردا، هشت صبح، ژاله – فردا، هشت صبح، ژاله» به سوی این میدان به حرکت درآمده بودند و اطلاعی از برقراری حکومت نظامی در تهران نداشتند. شریف امامی وعده داد که اعلام حکومت نظامی صرفا به منظور دستگیری محرکین و عوامل خارجی است و به هیچ وجه به منظور مقابله با مردم نیست.
در روز جمعه هفده شهریور سربازان صبح از چهار طرف شمال، جنوب و مشرق و مغرب میدان ژاله را که مردم روز قبل اعلام کرده بودند در آنجا اجتماع خواهند کرد، محاصره کردند و روی پشت بام ها موضع گرفتند، لوله های مسلسل ها را به طرف مردم نشانه رفتند و مردم بدون اعتنا به سربازان سرجای خود نشستند (خلیلی، ۱۳۷۵: ۱/ ۲۳-۲۲).
ساواک وقایع این روز را به این شرح گزارش می دهد: «از ساعت حدود ۸:۰۰ روز هفده شهریور، گروه های مختلفی از قشریون مذهبی که تعداد تقریبی آنها حدود ۲۵۰۰۰ نفر بوده از خیابان های فرح آباد، شهباز و میدان خراسان تهران به طرف میدان ژاله حرکت کرده اند». (انقلاب به روایت اسناد ساواک، ۱۳۸۱: ۴۴/۱۱) «از حدود ساعت پانزده عده ای از اخلال گران در خیابان فرح آباد ژاله به توسعه اقدامات تخریبی مبادرت کرده… به طور کلی تظاهرات اخلال گرایانه که از صبح روز هفده شهریور در تهران آغاز شد ابتدا در منطقه وسیعی از شرق تهران که مرکز آن میدان ژاله تهران بود، شروع و از این کانون به تدریج خیابان های دیگر از قسمت شرق را در برگرفت…» (همان: ۴۷-۴۶).
خبرنگار روزنامه فیگارو که شاهد رویدادهای میدان شهدا بود درباره تظاهرکنندگان چنین می نویسد:
«… در حالیکه جدی و فریب دهنده اما کاملا هوشیار و آگاه از ریسکی که در پیش دارند، آن هم بدون کوچکترین سلاحی و تنها با دست خالی….» (کیهان، ۱۳۲۳۹: ۱۸)
سولیوان می گوید: «به موجب گزارش شاهدان عینی نخستین برخورد و تیراندازی در خیابان هایی که منتهی به میدان می شد صورت گرفت. فرمانده نیروهای نظامی به کمک بلندگو به مردم اخطار می کرد که مقررات حکومت نظامی اعلام شده اجتماعات غیرقانونی است. فرمانده نظامی از تظاهرکنندگان خواست متفرق شوند ولی تظاهرکنندگان با داد و فریاد و شعارهای ضد دولتی به وی پاسخ دادند. در این میان عده ای از تظاهرکنندگان ظاهرا دانشجویان جوان بودند از وسط میدان به طرف سربازان حرکت کردند و سربازان هم آرایش جنگی به خود گرفتند برای متفرق کردن تظاهرکنندگان شروع به پیش روی نمودند بعد این صحنه چه اتفاقی افتاد روشن نیست. بعضیها می گویند که جوانان تظاهرکننده به طرف سربازان حمله ور شدند و قصدگرفتن اسلحه آنها را داشتند برخی دیگر می گویند از طرف جمعیت سنگ و چوب به طرف سربازان پرتاب شد به دنبال این درگیری فرمانده نظامی به سربازان خود دستور آتش داد» ( پارسونز و سولیوان، ۱۳۷۳: ۱۵۰-۱۴۹).
ابعاد واقعه این روز چنان گسترده بود که خود درباریان هم به وحشت افتادند، ثابتی در کتابش بیان می کند که: صبح روز هفده شهریور در حالی که زد و خورد در میدان ژاله ادامه داشت و من در دفتر خود در ساواک مشغول به کار بودم، آزمون وزیر مشاور در امور اجرایی به من تلفن کرد و گفت به من خبر دادند که مأمورین نظامی در میدان ژاله به جمعیت تیراندازی کردند و چند نفر کشته شده اند… سپس شروع به گریستن کرد و در ادامه گفت: «بگویید که مأمورین تیراندازی نکنند و افزود، شریف امامی خیلی از این جریان ناراحت است» (ثابتی، ۱۳۹۰: ۴۵۳).
در مورد کشته های این روز با توجه به جو انقلاب از سوی هر دو طرف اغراق شده یعنی در گفتن آمار کشته ها افراط و تفریط شده بود. به هر حال کشته های هفده شهریور را حتی اگر کمترین رقم گفته شده یعنی پنجاه و هشت نفر را بپذیریم باز هم کشتن چند نفر انسان که در میان آنها کودک هم بود وحشتناک خواهد بود. البته اهمیت این روز نه به تعداد کشته ها بلکه به پیامدها و تأثیرات این واقعه می باشد.
نتایج و پیامدهای داخلی
هر چند که یک روز بعد از واقعه هفده شهریور اوضاع به ظاهر آرام بود و مأموران دولت اوضاع را کنترل کردند و آثار آن روز را چنان پاک کردند که گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است، اما حقیقت امر این است که این حادثه پیامدهایی داشت که رژیم هیچ گاه نتواست آنها را محو کند و تا پایان عمر رژیم آثار آن وجود داشت. اگر چه در این روز مردم به لحاظ عملی سرکوب شدند، اما این حادثه سرآغاز تحولی بزرگ بود.
علامه نوری در این زمینه می فرمایند: «بزرگترین ضربه در هفده شهریور به دستگاه رژیم زده شد، یعنی ناگهان کاری که در طی شش سال باید طی شود، این شش سال را به شش ماه رساند و یک فاجعه ای به وجود آورد این فاجعه که چندین هزار نفر کشته و مجروح شودند یک کار کوچکی نبود که دنیا بتواند از آن بگذرد» (آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی ۲۵۵۵، ۱۵).
فرح پهلوی نیز درباه این واقعه می نویسد: «مؤکدا بگویم حادثه هفده شهریور تیر خلاص را بر پیکر نحیف رژیم سلطنتی ما وارد آورد» (پهلوی، ۱۳۸۲: ۷۴۲).
اما گروهی دیگر از جمله داریوش همایون فکر می کردند، این اتفاق می توانست پایان جریان انقلاب باشد: «روزی که می بایست رژیم پیروز بشود بر شورش مذهبی، روز آغاز نابودیش شد آن روز اتفاق تأسف آوری افتاده است ولی این اتفاق می توانست پایان موج انقلابی باشد، برای اینکه اگر پیگیری شده بود محال بود کار به آنجاها بکشد. ولی کار تأسف آوری شد که اگر دنبال گرفته می شد یعنی امتیاز داده نمی شد و سران شورش را می گرفتند آن فقط یک شورش می ماند و تمام شده بود، حتی به ابعاد پانزده خرداد هم نمیرسید. حادثه ای که اعصاب شاه و رژیم را در هم شکست در واقع جمعه سیاه بود» (هوشنگ مهدوی، ۱۳۷۲: ۲۳۵). عمادالدین باقی هم بیان می کند؛ «دلیل اینکه امکان داشت هفده شهریور نقطه پایان بحران باشد این است که توده های مردم هنوز سیاسی نشده بودند. انقلاب به معنای واقعی هنگامی است که مردم با آگاهی و انگیزه های سیاسی خواستار تغییر رژیم می شوند. این حادثه پیش مرحله ی انقلاب بود نه خود انقلاب. اما هفده شهریور خودش جزء انقلاب شد. زیرا اگر چه انگیزه همه مردم سیاسی نبود اما مجموعه ای از عوامل آن را تبدیل به یک پیروزی و تداوم کرد» (باقی، ۱۳۷۱: ۲۴۵-۲۴۴).
پیامدهای سیاسی
برکناری هویدا از وزارت دربار
اولین تأثیر واقعه هفده شهریور در فردای این حادثه، یعنی در هجده شهریور و با استعفای هویدا از وزارت دربار شکل گرفت. هویدا مدعی بود، استعفایش به منظور اعتراض به خونریزی بوده است، اگر چه در هنگام استعفا به برخی از دوستانش اظهار داشته که برکناری او نتیجه دخالت مستقیم اردشیر زاهدی بوده که شاه را قانع کرد، با برکناری هویدا احتمالا نوعی سازش با روحانیون میانه رو به وجود خواهد آمد (میلانی، ۱۳۸۰: ۳۷۰). طبق اسناد سازمان ساواک طی ملاقاتی که عباسی (داماد و نماینده آقای شریعتمداری) در تهران با منوچهر آزمون وزیر مشاور در امور اجرایی داشت ضمن برشمردن خواسته های شریعتمداری، خواستار برکناری هویدا از وزارت دربار شد (بینا، ۱۳۸۴: ۵۵۱).
هویدا پس از برکناری از وزارت دربار عنوان کرد: «طبقه دولتی در ایران شکست خورده است. وی در پاسخ یکی از دوستانش که گفت: طبقه دولتی را دقیقا چه کسانی تشکیل می دهند؟ خود شما رهبرش هستید نیستید؟ هویدا پاسخ داد: بله هستم، همان طور که شاه است، این گروه شکست خورد و نابود است» (فرمانفرمائیان، ۱۳۹۱: ۳۰۲). وی با این سخنان به شکست و نابودی رژیم اذعان کرد.
علاوه بر این، رژیم برای آرام کردن اوضاع به برکناری افرادی دیگر که از دربایان بودند، به عنوان سپر بلا دست زد. از جمله اکبر اعتماد رئیس سازمان انرژی و برنامه اتمی برکنار شد و سازمان او در وزارتخانه های دیگر ادغام شد. به دنبال این بازداشت ها گروهی دیگر تحت تعقیب قرار گرفتند. وزرای قبلی از جمله منصور روحانی وزیر کشاورزی و فریدون مهدوی وزیر سابق بازرگانی بدلایل نامعینی دستگیر شدند. وزیر بهداری سابق شجاع الدین شیخ الاسلام زاده به اتهام سوء استفاده دستگیر شد. رویهم رفته یک لیست صد نفره از کارمندان مورد سوءظن و تحت تعقیب تهیه شده است. شاه در مصاحبه اش با نیوزویک گفت که بیتردید صاحب منصبان دستگیر شده و به محاکمه کشیده خواهند شد (بینا، گزارشی کوتاه از جمعه سیاه: ۹).
از طرف دیگر شاه با دادن امتیازاتی به مخالفین به منظور مرهم نهادن بر زخم های مردم ۱۴۰۰ زندانی سیاسی دیگر و از جمله برخی از طرفداران امام خمینی(ره) را مورد عفو قرار داد، قدرت ساواک را محدود کرد و به خانوادهای قربانیان آتش سوزی سینما رکس و میدان ژاله وعده حمایت های بی شائبه مالی داد (میلانی، ۱۳۸۳: ۲۲۰). اما این تغییر چهره ها که پی در پی صورت می گرفت، تأثیری در آرام کردن اوضاع نداشت.
تغییر در مشی و تداوم مبارزه با رژیم
تا پیش از هفده شهریور نهضت مردم بر مدار مسالمت بود و بیشتر مخالفان خواستار نابودی رژیم نبودند، بلکه «اجرای کامل قانون اساسی» را می خواستند و برای حذف سلطنت تلاش نمی کردند (پرهام، ۱۳۵۷: ۴۵). اما حادثه هفده شهریور هیجان عمومی را در مدار تازه ای به حرکت در آورد و جایی برای آشتی نگذاشت و راه های بازگشت را بسته بود و اندیشه تجدید سلطنت مشروطه را ناممکن کرد و رژیم به تلخی دریافت که «توپ، تانک، مسلسل – دیگر اثر ندارد حکومت نظامی – دیگر ثمر ندارد» (پرهام، ۴۷-۴۶).
واقعه هفده شهریور، هماهنگی بیشتری میان دیدگاه های شاخص ترین چهره حرکت انقلابی یعنی امام خمینی(ره) با روحانیونی مانند آیت الله شریعتمداری که پیش از این به پاره ای اصلاحات رضایت می دادند، به وجود آورد.
استمپل آورده است؛ «برای اولین بار مخالفین میانه رو ناصر میناچی، بازرگان و کریم سنجابی شروع کردند تا در تماس های خود با خارجیان مقیم تهران اخطار کنند که به نظر آنها مفهوم حوادث ژاله اینست که شاه باید برود و اگر آمریکا به همراهی خود با شاه ادامه دهد، «آمریکا به همین نحو لجن مال خواه شد» (استمپل، ۱۳۷۷: ۱۶۹).
بختیار بعد از واقعه هفده شهریور طی یک مصاحبه با خبرنگاران اظهار داشت که هر گونه آشتی و نزدیکی با دولت کنونی غیرممکن بوده و تنها از طریق تشکیل یک دولت موقت به کمک شخصیتی که قادر به جلب اعتماد ملت می باشد، میسر خواهد شد (بینا، ۱۳۹۰: ۵۰۴). علاوه بر این وی اظهار داشت «آنهایی که هنوز تمایل به آشتی دارند باید بدانند که با این حمام خون دیگر آشتی امکان ندارد رژیم توفیق خود را برای از بین بردن شکاف با مخالفین از دست داده است ما همه مخالف ارتش هستیم ارتشی که بیرحمانه شلیک می کند و مردم بیگناه را می کشد» (همان، گزارشی کوتاه از جمعه سیاه: ۹). با وجود این سخنان وی بعد از گذشت چند ماه از این واقعه آخرین نخست وزیر پهلوی شد. آبراهامیان می نویسد
«جمعه سیاه امکان اصلاحات تدریجی و آرام را از بین برد و تنها یک راه حل ساده و روشن باقی گذاشت: یک انقلاب بنیادی یا یک ضد انقلاب نظامی، که ملت ایران راه حل انقلاب بنیادی را برگزیدند» (آبراهامیان، ۱۳۸۹: ۶۳۷).
دزموند هارنی[۱] در کتاب خاطراتش می نویسد: «نخستین روز حکومت نظامی (هجده شهریور) ترافیک روان است، اما شلیکی در کار نیست، ظاهر فریبنده اوضاع عادی. فرودگاه شلوغ نیست. تانک ها و سربازان دور میدان شهیاد (آزادی) و نگهبانان مسلح سر هر چهارراه اصلی مستقر شده اند. با این وجود بیشتر احتیاطی به نظر می رسند تا فعال» (هارنی، ۱۳۷۷: ۳۲-۳۱). روزنامه رستاخیز در تاریخ نوزده شهریور نوشت: «در دومین روز برقراری حکومت نظامی، تهران چهره ای نسبتا آرام داشت و به جز چند مورد تظاهرات پراکنده و تعطیلی بازار، حادثه مهمی در سطح شهر روی نداد و مأموران انتظامی کنترل نظم را در دست داشتند» (بینا، ۱۳۵۷د: ۱). هارنی همچنین در گزارش روزانه اش مورخ بیست شهریور می نویسد: «جوی آکنده از وحشت و اضطراب است، که روی آن را لایه های از خوشحالی زورکی گرفته که «همه چیز به وضع سابق برمیگردد» یا اینکه «آب ها از آسیاب بیفتد اوضاع روبه راه می شود» سرعت خراب شدن اوضاع و شدت خشم مخالفان، تکان دهنده است (هارنی، ۱۳۷۷: ۳۲-۳۱).
در روز نوزده شهریور مردم دسته دسته در قبرستان ها اجتماع می کنند. ازدحام مردم در «بهشت رضا» در مشهد و «قبرستان نور» در شیراز چشمگیر و خیره کننده است. اصفهان شهری که برای اولین بار در آن حکومت نظامی اعلام شد، در روز سوم شهدای هفده شهریور سه شهید و ده زخمی می دهد. این تظاهرات در روزهای بیست تا بیست و دو شهریور همچنان ادامه دارد. یزد، مشهد، ساری، قزوین، رشت، کرمان، فسا، جهرم، قم و ده ها شهر دیگر در این روزها صدها کشته و زخمی دادند (بینا، ۱۳۵۷ب، ۸). ماجرای میدان ژاله، شهر به شهر در ایران تأثیر می گذارد و خبرها شهر به شهر، مسجد به مسجد کشور را طی می کند (بلانشه، ۱۳۵۸: ۶۶-۶۵).
در بیست و شش شهریور زمین لرزه طبس[۲] به وقوع پیوست، که رژیم امیدوار بود، این حادثه توجهات را تا اندازه زیادی منحرف کند و شاه را از پریشانی آشکار بیرون آورد و اراده اش را تجدید کند، اما همین حادثه و عملیات نجات آن منجر به رقابتی میان دولت که «ناکارآمد و فاسد» لقب گرفته و روحانیت که خدماتش از مسجد هدایت می شود، گردید (هارنی: ۶۴).
آموزگار می نویسد: «که از ۱۷شهریور به بعد بود که کارگران صنعتی شهری، کارمندان دولت و بازاریان به تدریج به صف مخالفان پیوستند. در این زمان تقریبا تمامی گروهای مخالف یک صدا خواستار کنار رفتن شاه شدند» (آموزگار، ۱۳۷۵: ۴۵۸-۴۵۷).
بر پایه اسناد ساواک و در یک بررسی تطبیقی از وقایع اول ماه رمضان (پانزده مرداد) تا برقراری حکومت نظامی (هفده شهریور) و از هفده شهریور تا سی شهریور آمده است، که تعداد تظاهرات از پانزده مرداد تا شانزده شهریور به مراتب بیشتر از هفده شهریور تا سی شهریور بوده است (آرشیو مرکز اسناد انقلاب، ش. بازیابی ۴۹۹: ۴۱).
برپایی مراسم اربعین شهدای هفده شهریور در بعضی از شهرها از جمله در کرمان حادثه آفرید. مردم کرمان در حالیکه برای بزرگداشت شهدای هفده شهریور تهران، گرد هم آمده بودند مأموران رژیم با طرحی از قبل با لباس های مبدل و تعدادی افراد اجیر شده به نام کولی، که چماق بدست بودند به مجلس حمله کردند (روح الامینی و شاهرخی، ۱۳۹۰: ۱۲۵). در این حادثه چهل و هشت نفر به شدت مجروح شدند (بینا، ۱۳۵۷: ۲۱).
در مشهد تعطیلی عمومی و مجالس سوگواری برپا شد و کلیه مغازه های شهر حتی در نقاط دور دست هم تعطیل شدند و مأموران حکومت نظامی در نقاط مختلف شهر خصوصا در خیابان ها منتهی به حرم مستقر شده بودند. آنها همچنین مانع نزدیک شدن مردم به منازل علما شدند با وجود این عده کثیری در صحن عتیق حرم، اجتماع و در حمایت از امام شعار دادند (شمس آبادی، ۱۳۸۸: ۳۸۴).
در این میان رادیو بیبیسی جریان اطلاع رسانی دقیقی را از رویدادهای ایران آغاز کرده بود. اگر چه فضای باز سیاسی اعلام شده بود، ولی برنامه های تلویزیون و رادیو به اندازه بیبیسی در میان مردم اعتبار نداشت. انعکاس مداوم اخبار و رویدادهای ایران هزاران شنونده را به سوی این رادیو جلب کرده بود (عظیمی، ۱۳۸۸: ۳۴۷). در نهایت با ادامه مبارزات ملت ایران، رژیم پهلوی و نظام شاهنشاهی حدود پنج ماه پس از قیام تاریخی هفده شهریور سقوط کرد.
تضعیف روحیه شاه و عدم استفاده از قوه قهریه
قیام هفده شهریور چشم شاه را به روی حقایق باز کرد و توانست ملتی را ببیند که تا دیروز، مارکسیست، دشمن اصلاحات و یک عده خارجی خوانده می شدند. هیبت انقلاب شاه (انقلاب سفید) را بهت زده کرد و همانند سیلی سلطنتش را در معرض ویرانی قرار داد (طحان، ۱۳۸۶: ۱۲۴). شاه در مصاحبه ای با روزنامه اشترن در پاسخ سؤالی که مخالفان خواهان چه چیزهای هستند با این جواب که تروریست های آلمانی خواهان چه هستند؟، مخالفان دولت را تروریست معرفی کرد (بینا، ۱۳۸۷: ۱۶۹). البته حتی بعد از هفده شهریور هم رئیس ساواک بیان می کند، که مدارک قطعی در زمینه دخالت های کمونیست ها بدست آورده که بر مبنای این اخبار کمونیست ها قصد در دست گرفتن حکومت را داشته اند و تمام بینظمیها و حوادث ناگوار اخیر در اثر دخالت آنها بوده است. لذا دولت ناچارا مبادرت به برقراری حکومت نظامی کرده است (بینا، ۱۳۸۳: ۹۲).
انصاری[۳] معتقد است، هفده شهریور شیرازه رژیم را از هم پاشید: «آن تظاهرات و برخورد در میدان ژاله و صدای گلوله ها و خونی که بر آسفالت خیابان ها ریخته شد، تازه شاه دانست که مردم علیه او هستند و این روحیه شاه را دگرگون کرد و حتی می شود این لغت را به کار برد که آن مرد با همه ابهت و قدرتی که به آن تظاهر می کرد یکسره شکست» وی می گوید «شاه بعد از این واقعه چنان در خود پیچید که حتی نمیخواست کسی، نام او را بر زبان بیاورد» (مسعود انصاری، ۱۳۸۸: ۳۶).
زاهدی بعد از واقعه هفده شهریور طی دو تماس تلفنی با شاه به ایشان یادآور می شود که خود را بر اوضاع مسلط نشان دهد و به دور از هر گونه تشویش و اضطراب به تصمیم گیری بپردازد. اینکه فردی که خارج از محفل درونی شاه به وی پند و اندرز می دهد و شاه نیز سراپا آن را گوش می کند، حکایت از تحولی شگرف در آینده داشت (گری سیک، ۱۳۸۴: ۹۹). نراقی نیز بیان می کند که: «شاه بعد از آن روز که کشتار میدان ژاله را از نزدیک دیده بود، در وحشت به سر می برد» (نراقی، ۱۳۸۵: ۲۰).
این واقعه چنان افکار شاه را بهم ریخت که قدرت هر گونه تجزیه و تحلیلی را از وی گرفت. یگانه[۴] در خاطراتش بیان می کند که: «در فردای این روز طبق هر شنبه پیش شاه رفتم «در آنجا وضع ناراحت کننده ای دیده ام آن روز برعکس همیشه که شاه سر پا گزارش را می خواندند و نظرات خودشان را می گفتند ولی این دفعه شاه دستور دادند که: «بیایید بنشینید». درباره اینکه چرا این وضع به وجود آمد؟ و اینکه چرا مردم مخالف اند و شعارهای مرگ بر شاه می گویند صحبت بکنید. وی حالت بسیار ناراحت کننده داشت بغض داشت و نتواست حرف بزند و اشک ریختند» (یگانه، ۱۳۸۴: ۱۰۹).
کسانی که در تماس مداوم با شاه بودند معتقدند که شاه پس از اتفاق میدان ژاله به کلی گیج و مبهوت شده بود و دیگر قدرت تصمیم گیری نداشت. به کلی افسرده، بیحال و متزلزل بود. شاه قبل از اینکه رژیمش سقوط کند خود از بین رفته بود. شاید این همه افسردگی شاه از این بود که تمام باورهای او در مورد عشق ملت ایران به پادشاهانش به یک باره فرو ریخته بود و یکی از سرچشمه های قدرت روانی خود یعنی مردم را از دست داده بود (عظیمی: ۳۵۵).
پس از هفده شهریور، به سربازان دستور داده شد، که از تیراندازی به طرف مردم خودداری شود، ماروین زونیس در کتابش می گوید: «پس از ماجرای میدان ژاله شاه از به کار بردن قوای قهریه علیه مردم ممانعت کرد. از آن پس شاه مرتبا استفاده از زور را حتی برای نجات سلسله پهلوی منع می کرد. سیاست عدم توسل به قوه قهریه در تمام دوران باقی مانده انقلاب حتی پس از صدور فرمان تشکیل دولت نظامی در اویل نوامبر(آبان) ادامه یافت» (زونیس، ۱۳۷۰: ۴۹۳). بنابراین از روش های جایگزین برای مقابله با تظاهرات استفاده شد، بدین منظور تلاش هایی مبنی بر خرید وسایل و ابزارهای جدید ضد شورش و تعلیمات پلیسی در این زمینه آغاز گردید. سولیوان در این باره می نویسد «دولت آمریکا به دلیل مقررات کنگره درباره منع آموزش کارهای پلیسی به خارجیان، نتوانست اقدامی مؤثر انجام دهد. در نتیجه به انگلیسی ها متوسل شدند و انگلستان هم یک هیئت کوچک پلیسی به ریاست یکی از کارشناسان مبارزه با شورش به تهران فرستاد» (سولیوان و پارسونز: ۱۵۶).
تأثیر آنی واقعه ی میدان ژاله به قدری شدید بود که شاه را برای اولین بار در تاریخ سلطنتش واداشت، تا در برنامه های تسلیحاتی خود تجدید نظر کند. در اواخر سپتامبر (شهریور) پیام هایی از سوی دولت ایران به سفارت آمریکا ارسال شد که از تصمیم شاه برای کاهش شدید خریدهای تسلیحاتی خبر می داد در همین زمان، ژنرال طوفانیان، مجری برنامه های تسلیحاتی شاه، طی دیداری با سولیوان گفت که مفاهیم مورد توجه شاه در هفته های اخیر عبارت بوده اند از: «صرفه جویی، کاهش دادن» محمدرضا شاه در راستای سیاست جدید خود، بیش از دویست میلیون دلار بودجه ی دفاعی کشور را به جبران خسارت اموال شخصی و عمومی در اثر شورش های اخیر و نیز پرداخت دیه به خانواده های افراد کشته شده در آتش سوزی سینما رکس اختصاص داد (گری سیک: ۱۰۱).
شاه در کتاب پاسخ به تاریخ چنین می نویسد: «امروزه بعضی ها مرا سرزنش می کنند که چرا با اعمال قدرت و شدت مقررات حکومت نظامی را اجرا نکردم و امنیت را به هر قیمت که شده به کشور باز نگرداندم… پاسخ من این است که سرزنش از وقوع حوادث کار دشواری نیست و یک پادشاه حق ندارد تاج و تخت خود را به قیمت ریختن خون هم مهینانش حفظ کند. یک دیکتاتور می تواند حکومت را به نام مرامی که مدافع آن است با خونریزی نگاه دارد، اما پادشاه یک دیکتاتور نیست. میان شاه و ملت پیوندی ناگسستنی وجود دارد یک پادشاه تاج و تخت را از دیگری به ارث برده و باید به فرزندانش انتقال دهد. من در این فکر بودم که پس از نیل به سطح مطلوبی از توسعه فرهنگی، صنعتی، کشاورزی و فنی تاج و تخت را به پسرم واگذار کنم» (پهلوی، ۱۳۸۰: ۴۰۵)؛ پس از خروج از ایران، در پاناما به دیوید فراست می گوید:
«تاج و تخت را نمی توان بر شالوده نه چندان استوار خون پایه گذاری کرد. از ابتدا همیشه از مأمورینم خواهش می کردم که نکشید، نکشید، نکشید» (زونیس: ۴۹۵).
زاهدی نیز در خاطراتش بیان می کند: «اویسی سیاست کج دار و مریض شاه را غلط می دانست و راه حل خروج کشور از بحران را سرکوب همه جانبه و اعمال دیکتاتوری عنوان می کرد و بهترین راه را به دست گرفتن دولت توسط خود می دانست. اما شاه می ترسید که اویسی پس از در دست گرفتن قدرت دست به اعمال خشونت آمیز گسترده بزند و انتقاد و اعتراض جهانیان را دامن بزند» (زاهدی: ۳۲۳).
تبعید امام خمینی به پاریس و تحکیم رهبری ایشان
اگر چه در اوایل شهریور شریف امامی در مورد آیت الله خمینی(ره) اعلام کرده بود، بازگشت ایشان به ایران بلامانع است و پس از چهارده سال در هفت شهریور عکس آیت الله خمینی(ره) در روزنامه اطلاعات چاپ شد (همان: ۳۴۹). اما وقوع حادثه هفده شهریور رژیم را به تردید واداشت. امام خمینی(ره) پس از فاجعه هفده شهریور، پیامی به همین مناسبت برای هموطنان ایرانی فرستادند و در این پیام با محکوم نمودن اعمال وحشیانه رژیم، فرمودند: «… آری این چنین راه امیرمؤمنان علی(ع) و سرور شهیدان امام حسین (ع) است ای کاش «خمینی» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می شد». در ادامه به ارتش توصیه کردند که به مردم بپیوندند «به پاخیزید و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند. نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه می دهد، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید» (خمینی، ۱۳۷۹: ۴۶۱-۴۵۹).
همچنین در پیامی دیگر خواستار کمک به مجروحین و مصدومین هفده شهریور و تأمین نیازهای اساسی (خون، دارو، غذا، کمک مالی و امکانات لازم) به آنها شدند. روحانیون به محض اطلاع از این پیغام مبالغ زیادی برای کمک جمع آوری
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.