

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی
179,700 تومان قیمت اصلی 179,700 تومان بود.119,200 تومانقیمت فعلی 119,200 تومان است.
تعداد فروش: 54
فرمت فایل پاورپوینت
با فایل فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی یک ارائهی بینقص بسازید!
پاورپوینتی زیبا و کاربردی:
فایل فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی شامل ۱۲۰ اسلاید کاملاً حرفهای و چشمنواز است که برای ارائهی مستقیم یا چاپ آماده شدهاند.
آنچه فایل فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی را متمایز میکند:
- طراحی مدرن و هدفمند: فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی با ترکیب رنگها و چیدمان هوشمندانه، به انتقال بهتر مفاهیم کمک میکند.
- کاربری راحت و سریع:فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی بدون نیاز به ویرایشهای پیچیده، فقط فایل را باز کنید و ارائه دهید.
- کیفیت بالا برای نمایش: همهی اسلایدها با رزولوشن مناسب و ساختاری منظم آماده ارائه هستند.
ساختهشده با دقت و استانداردهای بالا:
فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی با رعایت جزئیات طراحی شده تا در هر محیطی بدون مشکل نمایش داده شود. هیچگونه بهمریختگی یا ایرادی در اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی وجود ندارد.
تذکر:
در صورت مشاهدهی تفاوت در کیفیت، احتمال استفاده از نسخههای غیراصلی وجود دارد. نسخه معتبر فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی با دقت توسط تیم طراحی آماده شده است.
همین حالا دانلود کن و با فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی مخاطبهات رو تحت تاثیر قرار بده!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل اخلاق پژوهش با تاکید بر علوم انسانی اسلامی :
مقدمه
اهمیت پژوهش، به ویژه در عصر جدید، بر همگان روشن است و یکی از عوامل مهم پیشرفت مادی و معنوی هر جامعه به شمار می رود. این در صورتی است که پژوهش ها روشمند و درست جهت دهی شوند و به اصطلاح، اخلاق پژوهش رعایت شود؛ وگرنه پیامدهایی ناگوار به دنبال دارد و سعادت بشری تأمین نمی شود. اهمیت پژوهش در حوز علوم انسانی دوچندان است؛ زیرا موضوع پژوهش در این دسته از علوم، انسان و کنش های اوست. روشن است که انسان با کارهای اختیاری خودش می تواند به سعادت یا شقاوت برسد و علوم انسانی نه تنها تعریف، توصیف، تبیین، تفسیر و ارزشیابی کنش های انسانی را به عهده دارند، بلکه به پیش بینی و کنترل رفتارهای انسان نیز می پردازند. حال، اگر قرار باشد کنش های انسان در چارچوب اهداف، روش ها و اصول اسلامی تحلیل شوند، اهمیتی بالاتر پیدا می کنند؛ چراکه اسلام دین جامع و جهانی است و برای هم عرصه های زندگی بشر برنامه دارد. بنابراین، پژوهش در این حوزه نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در این تحقیق می کوشیم با برشمردن آن دسته از بایدها و نبایدهای اخلاقی که پایبندی به آنها در فرایند پژوهش در علوم انسانی اسلامی ضروری است به آسیب شناسی برخی کوشش ها در این حوز پژوهشی بپردازیم. گفتنی است هرچند بایدها و نبایدهای مطرح شده در این مقاله عام است و رعایت آنها ویژ علوم انسانی اسلامی نیست، اما ازآنجاکه گاه منشأ انکار علوم انسانی یا بی توجهی به آن، مراعات نشدن اخلاق پژوهش در این عرصه است، در عنوان نیز بر «علوم انسانی اسلامی» تأکید کردیم. بدین سان کوشیده ایم نقش اخلاق را در این حوز معرفتی نشان دهیم و شیوه های ژورنالیستی و غیرعلمی مخالفان این ایده را برجسته کنیم. یکی از پیامدهای مهم توجه به اخلاق پژوهش، تأمین عینیت، بی طرفی و واقع نگری در حوز علوم انسانی اسلامی است. البته برخی به جای حل این مسئله، صورت مسئله را پاک کرده و دیدگاه هایی مبنی بر انکار دستیابی به واقع، انکار عینیت در علوم انسانی یا بی ربط دانستن اید عینیت ارائه داده اند. بر اساس رویکرد اسلامی به معرفت شناسی، انکار واقع و دستیابی به آن معقول نیست و افزون بر راهکارهایی مانند بهره گیری از کثرت گرایی روشی در موضوعات چندبُعدی، می توان رعایت اخلاق پژوهش را برای حل مسئل یادشده پیشنهاد کرد. به نظر می رسد که مهم ترین بایدها و نبایدهای اخلاق پژوهش در علوم انسانی بدین شرح اند:
۱- خلوص نیت و پرهیز ازانگیزه های غیرالهی
همان گونه که در فلسف اخلاق تبیین شده، یکی از ارکانِ ارزشمند هر کنش اختیاری، حسنِ فاعلی آن است. توضیح آنکه در صورتی یک کار به لحاظ اخلاقی خوب شمرده می شود که با انگیز قرب الهی انجام شده باشد یا به این انگیزه بینجامد. ازآنجاکه بالاترین کمال اختیاری همان قرب الهی است، با توجه به درجات کمال، درجات ارزش و درجات اخلاص، می توان چنین گفت که از حیث حسن فاعلی، ارزشمندترین کارها کاری است که خلوص نیتِ بیشتری داشته باشد. پژوهش در علوم انسانی اسلامی در صورتی می تواند فضیلتی اخلاقی به شمار آید که با چنین انگیزه ای صورت پذیرد.
همچنین با توجه به تمایز میان ارزش ذاتی و ارزش غیری، می توان گفت که علم از دیدگاه اسلام ارزش ذاتی ندارد؛ بلکه اگر در مسیر کمال نهایی انسان قرار گیرد، ارزشمند است. اگر علم ارزش ذاتی داشت، در قرآن کریم تعابیری مانند «فَمَثَلُهُ کمَثَلِ الْکلْب» (اعراف: ۱۷۶) یا «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراهَ ثُمَّ لَم یحْمِلُوها کمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً» (جمعه: ۵) برای برخی عالمان نمی آمد.
بر اساس روایتی نبوی، اگر کسی با انگیز دنیاطلبی و دنیادوستی به دنبال علم برود، گرفتار خشم الهی و عذاب جهنم خواهد شد و حتی اگر قرآن را با چنین انگیزه ای فرا گیرد، بهشت بر او حرام خواهد شد (طبرسی، ۱۴۲۵ق، ج ۲، ص ۳۴۸). همچنین بر اساس روایتی از پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت علی(ع)، علم از آن جهت ارزش دارد که می توان با آن حلال و حرام را فهمید. علاوه بر اینکه علم نقش پیشوایی و امامت را دارد و باید به گونه ای باشد که عمل به دنبال آن بیاید: «تعَلَّمُوا الْعلْمَ فَإِنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَهٌ وَ مُدَارَسَتَهُ تَسْبِیحٌ وَ الْبَحْثَ عَنْهُ جِهَادٌ وَ تَعْلِیمَهُ مَنْ لَا یعْلَمُهُ صَدَقَهٌ وَ بَذْلَهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَهٌ لِأَنهُ معَالِمُ الْحلَالِ وَ الْحَرَام… وَ الْعِلْمُ إِمَامُ الْعَمَل وَ الْعَمَلُ تَابِعُه» (ابن شعبه حرانی، ۱۴۰۴ق، ص ۲۸؛ ابن بابویه، ۱۳۷۶، ص ۶۱۵؛ همو، ۱۳۶۲، ج ۲، ص ۵۲۲؛ طوسی، ۱۴۱۴ق، ص ۵۶۹؛ فتال نیشابوری، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۹؛ ابن فهدحلی، ۱۴۰۷ق، ص ۷۲). بنابراین علم دارای ارزش ذاتی نیست و مباحثه های علمی هم اگر با انگیز الهی نباشند، ثمری نخواهند داشت: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ تَذَاکرُ الْعِلْمِ بینَ عِبَادِی مِمَّا تَحْیا عَلَیهِ الْقُلُوبُ الْمَیتَهُ إِذَا هُمُ انْتَهَوْا فِیهِ إِلَی أَمْرِی» (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۱، ص ۴۱؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۱، ص ۲۰۳).
افزون بر آنچه گفته شد، هرچند در اصطلاح معرفت شناختی علم و معرفت به یک معنا به کار می روند، اما با توجه به روایات می توان بین آن دو فرق گذاشت و علم را مقدمه ای برای معرفت دانست. این نکته نیز ابزاری بودن علم و ارزش غیری داشتن آن را خاطرنشان می سازد. برای مثال می توان به این روایت علوی اشاره کرد: «أَعَزُّ الْعِزِّ الْعِلْمُ لِأَنَّ بِهِ مَعْرِفَهَ الْمَعَادِ وَ الْمَعَاش» (حلوانی، ۱۴۰۸ق، ص ۷۰). بر اساس این روایت، ارزش علم از این جهت است که با آن می توان دنیا و آخرت را شناخت و در مقام عمل، مصالح دنیوی و اخروی را با آن تأمین کرد. همچنین حضرت علی(ع) علم را نخستین راهنما معرفی کرده است: «الْعِلْمُ أَوَّلُ دَلِیل» (لیثی واسطی، ۱۳۷۶، ص ۶۳؛ تمیمی آمدی، ۱۳۶۶، ص ۶۳). راهنما هیچ گاه در مواقعی که باید حرکت صورت پذیرد، نمی گوید در راه بایست؛ بلکه رسالت اصلی او نشان دادن راه برای رسیدن به مقصد و هدف است. در ادام این روایت، هدف نیز مشخص شده است: «وَ الْمَعْرِفَهُ آخِرُ نِهَایهٍ» (همان). علم، راهنمایی برای رسیدن به هدف، یعنی معرفت است. حضرت علی(ع) در روایتی دیگر می فرماید: «الْعِلْمُ یرْشِدُک وَ الْعَمَلُ یبْلُغُ بِک الْغَایهَ» (لیثی واسطی، ۱۳۷۶، ص ۶۳؛ تمیمی آمدی، ۱۳۶۶، ص ۴۵). دو تعبیر «الْعِلْمُ أَوَّلُ دَلِیل» و «الْعِلْمُ یرْشِدُک» یک مفهوم دارند. اگر انسان علم پیدا کرد و به آن عمل نمود، چنین علمی انسان را به غایت، یعنی معرفت می رساند. از اینجا معلوم می شود که علم غیر از معرفت است. در واقع، علم مقدمه ای برای دستیابی به معرفت است (فیاضی، منتشر نشده).
علامه طباطبائی تعبیر «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیکمْ أَنفُسَکم» (مائده: ۱۰۵) را تحریص و تشویق به معرفت نفس می داند و پس از ارائ بحثی روایی و نکاتی علمی در این زمینه، معرفت نفس را مقصدی عملی دانسته است که از راه فکر و نظر به دست نمی آید. ازاین رو، با علم النفس فلسفی و نیز روان شناسی تجربی متفاوت است (طباطبائی، ۱۴۱۷ق، ج ۶، ص ۱۹۴). بنابراین منظور از معرفت، درکی شخصی است که بر اساس یکی از اصول درخشان فلسف صدرایی، جز با علم حضوری به دست نمی آید. به عبارت دیگر، معرفت به معنای یافت حقیقت بدون واسط حاکی و مفهوم است. بر اساس فلسف صدرالمتألهین، علم حصولی همواره علم کلی است، هرچند قیدهای فراوان داشته باشد.
حاصل آنکه انسان ابتدا باید علم (علم حصولی) پیدا کند تا بداند کدام راه را باید بپیماید؛ اما با پیمودن راه، کم کم چشم دل باز می شود و اشیا را بدون واسطه می بیند و معرفت حاصل می شود. با رسیدن به بالاترین درجات معرفت، سالکْ خدایی را که نبیند، نمی پرستد: «مَا کنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ… لَا تدْرِکهُ الْعیونُ فِی مُشَاهَدَهِ الْأَبْصَارِ وَ لَکنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ» (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۱، ص ۹۸ و ۱۳۸؛ ابن بابویه، ۱۳۷۶، ص ۳۴۲؛ همو، ۱۳۹۸ق، ص ۱۰۹، ۳۰۵ و ۳۰۸؛ مفید، ۱۴۱۳ ق، ص ۳۱۱؛ فتال نیشابوری، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۳۲ و ۳۳؛ دیلمی، ۱۴۱۲ق، ج ۲، ص ۳۷۴). البته شاید بتوان به مرتبه ای بسیار نازل از این گونه مراتب دست یافت؛ اما نباید تصور کرد که هر کسی می تواند به چنین مرتبه ای دست یابد (نهج البلاغه، ن ۴۵). چه بسا منظور از یقین در آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّک حَتَّی یأْتِیک الْیقین» (حجر: ۹۹) نیز معرفت حضوری و شهود حقایق عالَم باشد. روایت زیدبن حارثه و نشانه های یقینی که در او پیدا شده بود، گواه این معناست (ر. ک: کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۲، ص ۵۳؛ برقی، ۱۳۷۱ق، ج ۱، ص ۲۹۱؛ طبرسی، ۱۳۸۵ق، ص ۱۴).
با توجه به آنچه تاکنون گذشت، روشن می شود که ارزش علمْ مقدمی است، نه اصالی؛ و درصورتی که با انگیز الهی تحصیل نشود، به معرفت و در نتیجه به بالاترین درجات شناخت ارتقا نمی یابد و از حقیقت بازمی ماند. افزون براین، با تقویت انگیز الهی و انجام پژوهش با هدف انجام تکلیف، می توان نشاط علمی را نیز تأمین کرد (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۷۵، ص ۱۹۰).
۲- قدرشناسی از پژوهش های پیشین
بی تردید پژوهش در حوز علوم انسانی همانند دیگر حوزه های معرفتی پیشین پژوهشی دارد؛ هرچند سابق تحقیقات در این حوزه به ویژه با گستر کنونی به چند دهه نمی رسد. درعین حال، یکی از شرایط لازم برای هر پژوهشی، توجه به تحقیق های صورت پذیرفته و قدرشناسی از حاصل زحمت های پژوهشگران پیشین است. آگاهی یافتن از دیدگاه های اندیشمندان معاصر یا پیشینیان، افزون بر اینکه از انجام کار تکراری جلوگیری می کند، افق وسیع تری را پیش روی محقق می نهد تا با بهره گیری از آنها، در مسیر حق طلبی گام بردارد؛ از آسیب های تحقیق های پیشین در امان باشد و از نقاط قوت آنها بهره گیرد. حضرت علی(ع) می فرماید: «اضْمُمْ آرَاءَ الرِّجَالِ بَعْضَهَا إِلَی بَعْضٍ ثُمَّ اخْتَرْ أَقرَبَهَا إِلَی الصوَابِ وَ أَبعَدَهَا مِنَ الِارْتِیاب» (ابن بابویه، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص ۳۸۵)؛ دیدگاه های بزرگان را کنار هم بگذار؛ سپس نزدیک ترین آنها به واقعیت و دورترین آنها از شک و تردید را برگزین.
شنیدن هم نظرها و برگزیدن بهترین آنها شیوه ای است که رعایتش بنا به دستور قرآن کریم و بر اساس موازین عقلی و اخلاقی لازم است. خداوند سبحان در وصف خردمندان می فرماید: «الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِک الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئِک هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» (زمر: ۱۸). هرکس می خواهد در علوم انسانی، پژوهشی بی طرفانه و بدون هیچ وابستگی فکری داشته باشد، باید از هم نظریه های مطرح در این علوم آگاهی داشته باشد تا بتواند هنگام مقایسه، بهترین آنها را برگزیند؛ یا اگر می خواهد آنها را نقد کند، پس از فهم کامل هم نظریه ها چنین کاری را انجام دهد. آگاهی جامع از نظریات دین در زمین علوم انسانی از این جهت اهمیت دارد که ممکن است دین نظریه ای را مطرح کرده باشد که دیگران به آن نرسیده اند یا ممکن است دین نظریه هایی را اعلام کند که علم پس از مدت ها و در آینده بتواند اثبات کنند آنها باشد. بنابراین پژوهشگر در مقام تحقیق باید هم نظریه های مطرح و حتی احتمالی را در نظر بگیرد.
چه بسا با بررسی پیشین تحقیق به این نتیجه برسیم که پژوهشگری با بهره گیری از روش مناسب، مسئل مورد نظر را به بهترین شیو ممکن حل کرده است. در این صورت، قدرشناسی از آن تحقیق بدین صورت خواهد بود که تحقیق دیگری در آن زمینه صورت نپذیرد؛ بلکه به همان تحقیق انجام شده ارجاع داده شود. همچنین با بررسی تلاش های علمی دیگر پژوهشگران و نقد و بررسی هایی که دربار دیدگاه های ایشان صورت پذیرفته است، می توان از خطاهای احتمالی خود جلوگیری کرد یا درصد این گونه خطاها را کاهش داد. حضرت علی(ع) می فرمایند: «مَنِ استَقْبَلَ وُجوهَ الْآرَاءِ عرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَأ» (نهج البلاغه، ح ۱۷۳؛ کلینی، ۱۴۰۷ق، ج ۸، ص ۲۲)؛ کسی که تک تک دیدگاه ها را ملاحظه کند، لغزشگاه ها را می شناسد.
۳- انصاف، بی طرفی، حق محوری و حق پذیری
بزرگ ترین وظیف اخلاقی پژوهشگر علوم انسانی، حق محوری و حق پذیری است و چه بسا بتوان بسیاری از بایدها و نبایدهای اخلاقی پژوهش در حوز علوم انسانی اسلامی را به این نکته بازگرداند. اساساً تحقیق نیز به معنای «حق جویی» و تلاش برای دستیابی به حق است. گاه از سوی برخی مخالفان علوم انسانی اسلامی ادعاهایی مطرح می شود که ریشه در غفلت از این اصل اخلاقی دارد. اگر پژوهشگر با نگاهی حق طلبانه به مسئل پژوهشی بنگرد، تلاش خواهد کرد از پیروی تفکرات پوزیتیویستی و تمسک به روش های ژورنالیستی برای به کرسی نشاندن ادعاهای خود بپرهیزد. البته ممکن است در پس ادعاهای مطرح شده، مطالب حقی نیز وجود داشته باشد، اما اگر این مطالب حق به درستی و با دلیل منطقی اثبات نشود، پیامدهای نامطلوبی را به همراه خواهد داشت. ممکن است بدون توجه به حقیقت علوم انسانی اسلامی چنین تصور شود که پژوهشگران این دسته از علوم در پی منحصر کردن اطلاعات علمی دانشجویان در آموزه های دینی هستند و می کوشند درواز علم را به روی دانشجویان ببندند:
آموزه های دینی هرگز نمی تواند گره از مشکل علوم انسانی باز کند…. اگر ما بخواهیم اطلاعات علمی را به آموزه های دینی منحصر کنیم یا علوم انسانی را بر علوم اسلامی مبتنی نماییم، سخت در اشتباه هستیم و جلوی رشد علوم انسانی را گرفته ایم… کانالیزه و محدود کردن اطلاعات دانشجویان، نه ممکن است و نه به تقویت اندیش دینی کمک می کند. امروزه نمی توان چشم و گوش دانشجویان را بست. امروزه جهان چون دهکده ای شده است که همه همدیگر را در اقصانقاط می شناسند و از افکار و اندیشه های همدیگر آگاهی می یابند. به فرض اینکه کلاس های درس و متون درسی و حتی استادان را تصفیه کنیم، آیا جهان را هم می توانیم تصفیه کنیم و بر روی دانشجو ببندیم؟ (http: //nekoonam. parsiblog. com/posts/195).
اگر کسی چنین برداشتی از علوم انسانی اسلامی داشته باشد، حق را محور قرار نداده و به ناحق ظرفیت های علمی دانشجویان و حتی اساتید معارف اسلامی را نادیده گرفته است. اگر اندیشه ای حق باشد، حتی اگر از غرب آمده باشد، پذیرفتنی است؛ و اگر اندیشه ای ناحق باشد، به لحاظ منطقی پذیرفتنی نیست. در تصور مزبور، نه از حقیقت دین فهمی درست وجود دارد، نه از علوم انسانی اسلامی. آیا ارزش های اخلاقی نقشی در علوم انسانی ندارند؟ آیا دین نگاهی منطقه ای یا نژادی به علم دارد؟ ادعای علم دینی، آیا به کانالیزه شدن اندیشه ها می انجامد یا در حق محوری و حق پذیری ریشه دارد؟ پژوهشگر علوم انسانی اسلامی به لحاظ اخلاقی موظف است کنش های انسان را واقع بینانه و حق طلبانه تحلیل کند و ادعاهای مطرح شده یا قابل طرح در حوز علوم انسانی اسلامی را بدون هرگونه تعصب بفهمد و بررسی کند.
اگر یک محقق به این نتیجه دست یافت که استادش یا پژوهشگران پیش از وی در یک مسئله به خطا رفته اند، لازم است آن خطا را گوشزد کند و به حقیقت پایبند باشد؛ چنان که ارسطو در مقام پاسخ به اعتراضی مبنی بر نقادی دیدگاه های استادش افلاطون می گوید: «افلاطون را دوست دارم؛ اما به حقیقت بیش از افلاطون علاقه دارم» (فروغی، ۱۳۷۹، ص ۳۱). البته توجه به این نکته نیز لازم است که همواره نو بودن یک اندیشه نشان درستی آن نیست؛ همان گونه که کهنه و قدیمی بودن آن مانع درستی اش نیست. کتمان حقیقتی که می تواند در علوم انسانی مفید باشد و قرن ها قبل مطرح شده، خیانتی بزرگ به مقام تحقیق علمی است. محقق کسی است که بدون تأثیرپذیری از جوّ غالب و علوم روز، هم همت خود را به کشف حقیقت معطوف دارد. وی به دور از جنجال های سیاسی و بدون آنکه مشهور شدن را در سر بپروراند، بدون جدال و مراء به تحقیق می پردازد و نتایج پژوهش های خود را متواضعانه در اختیار جامع علمی قرار می دهد (رشاد، ۱۳۸۲، ص ۱۱۰-۱۱۱).
۴- همدلی با موضوع پژوهش
ازآنجاکه پژوهش در علوم انسانی اسلامی به صورت مستقیم با انسان سروکار دارد، پژوهشگر نباید به موضوع مطالعه اش بی توجه باشد؛ بلکه باید اصولی مانند حفظ کرامت، شرافت و حرمت را سرلوحه پژوهش های خود قرار دهد. ازاین رو انجام هرگونه مصاحبه یا آزمایش بر روی انسان که با اصول مزبور ناسازگار باشد، در فرایند تحقیق کاری غیراخلاقی به شمار می آید و باید از آن پرهیز شود. البته هرچند حفظ ارتباط عاطفی و همدلانه با انسان در برخی کارکردهای علوم انسانی، از جمله تفسیر، ارزشیابی و کنترل کنش های انسان می تواند تأثیر مثبت برجای بگذارد، اما باید از برخی پیامدهای منفی آن نیز جلوگیری کرد. برای نمونه، نمی توان با مقایس خود با همنوعان به تحلیل کنش های دیگری پرداخت و احساسات و عواطف خود را بی مورد تعمیم داد.
۵- رعایت امانت، فهم صحیح مسئله و تقریر درست دیدگاه ها
اخلاق پژوهش اقتضا می کند که ابتدا فهم درستی از مسئل پژوهش حاصل شود تا بتوان بر اساس آن، در گام بعد دیدگاه های اندیشمندان این حوزه را گردآوری، دسته بندی و به بهترین شکل تقریر کرد. گاه برخی نویسندگان که نگاهی سطحی و ژورنالیستی به مسئل دقیق و پیچید اسلامی سازی علوم انسانی دارند، تقریرهایی سست از آن را ارائه داده اند. این گونه است که ذهن مخاطبان از مسئل اصلی منحرف می شود و این ایده دستخوش تمسخر و مخالفت قرار می گیرد. هیچ یک از مدافعان جدی اید علم دینی درصدد جبران کمبود انرژی از طریق جن ها، اندازه گیری میزان حرارت جهنم، مواجه ماتریالیستیک با سنت تاریخی، جبران خودکم بینی علمی مسلمانان و اموری از این دست (ر. ک: شریفی، ۱۳۹۴، ص ۶۱-۶۵) نیستند و این گونه انگیزه خوانی یا انگیزه سازی، جز برخورد غیرمنطقی و غیراخلاقی با اید علوم انسانی اسلامی توجیهی ندارد. پژوهشگر علوم انسانی اسلامی به جای نقد انگیزه های ضعیف و غیرمطرح، باید به دنبال بررسی اندیشه ها باشد و لازم آن آشنایی کامل با هر یک از دیدگاه های مطرح در این زمینه و لوازم آن است. در این صورت است که می توان اصل اخلاقی «امانتداری» را رعایت کرد. همچنین هنگام تبیین دیدگاه ها و بررسی ادل آنها نباید با تقطیع مطالب، زمین سوء برداشت یا تضعیف بی دلیلِ آنها را فراهم کرد یا با سرقت علمی و انتحال، همان دیدگاه ها را عیناً بدون ارجاع دهی به منبع اصلی، به نام خود مطرح کرد. بنابراین در مقام استناد به گفتار یا رفتار دیگران باید واقع را همان گونه که هست، بدون کاهش یا افزایش، به مخاطب منتقل کرد.
۶- جهاد علمی، صبوری و پرهیز از شتاب زدگی
پژوهش در هر مسئله ای تا رسیدن به نتیجه نیازمند پشتکار و جهاد علمی است. طبیعی است که اگر مسئله به درستی انتخاب شده باشد، دشواری هایی برای حل آن وجود دارد. حال، اگر مجموعه ای از مسائل نیازمند بررسی علمی باشند تا بتوانند یک علم را سامان دهند، طولانی شدن زمان هم به دشواری علمی کار افزوده می شود. پذیرفتن این حقیقت و توجه داشتن به آن باعث می شود محقق در مسیر پژوهش های خود صبور باشد و برای کشف حقیقت در برابر موانع علمی و عملی استقامت بورزد. بیداردلی، کار و صرف وقت، لازم کار در حوز علوم انسانی اسلامی است (مطهری، ۱۳۸۵، ج ۲۴، ص ۹۲). در مقابل، غفلت از این اصل باعث می شود ثمر تلاش های اندیشمندان هر حوز مطالعاتی، به ویژه مطالعات نوپا، از جمله علوم انسانی اسلامی نادیده انگاشته شود و قضاوتی نادرست درپی داشته باشد. ازاین رو، این تصور که علوم انسانی اسلامی تاکنون به نتیجه ای نرسیده و حتی یک علم انسانی اسلامی هم تولید نشده است، نمی تواند بهانه ای برای مخالفت با علوم انسانی اسلامی باشد.
حقیقت آن است که پژوهش در حوز علوم انسانی اسلامی با دشواری های بسیاری روبروست. گاه برخی مدعیان و متصدیان عرص علم و فرهنگ هم به بهانه های گوناگون عملاً مانع پیشرفت روزافزون اید اسلامی سازی علوم هستند. درعین حال، پژوهشگر علوم انسانی اسلامی نباید دست از تلاش علمی خویش بردارد و در اثر رویارویی با بداخلاقی های دیگران منفعل یا کم انگیزه شود. اگر کسی خالصانه در راه خدا گام بردارد، هدایت های ویژ الهی شامل حال وی خواهد شد: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنهْدِینَّهُمْ سبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین» (عنکبوت، ۶۹)؛ و کسانی که در راه ما کوشیده اند، به یقین راه های خود را بر آنان می نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.
پژوهش در حوز علوم انسانی اسلامی در زمر پژوهش های بنیادین قرار دارد و چه بسا پژوهشگر نتواند حاصل تحقیق خود را در طول عمرش مشاهده کند؛ ازاین رو نباید توقع داشت این گونه پژوهش ها زودبازده باشند. توجه به این نکته می تواند ما را به یکی از آسیب های جدی پیش روی تحقیقات علوم انسانی اسلامی راهنمایی کند. مدیران آموزشی معمولاً به دلیل کوتاه بودن عمر مفید مسئولیتشان نمی توانند آثار این گونه تحقیقات را مشاهده کنند و به دیگران نیز ارائه دهند؛ به همین دلیل به جای سرمایه گذاری روی رشته های علوم انسانی، چه رسد به علوم انسانی اسلامی، به مطالعات تجربی بیشتر اهمیت می دهند تا بتوانند تأثیرهای کمی و کوتاه مدت آن را به شیوه های گوناگون عرضه کنند. ازاین رو، کم کاری از یک سو و بی صبری و شتاب زدگی از سوی دیگر، کیفیت پژوهش های علوم انسانی اسلامی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
اسلامی سازی علوم انسانی کاری سترگ و گسترده و نیازمند صرف وقت، هزینه، و نیز تلاش بسیار اندیشمندان است. بنابراین نباید در این مسیر شتاب زده عمل کرد (http: //mesbahyazdi. ir/node/3728). هرگونه شتاب زدگی در مسیر تحقیق در علوم انسانی اسلامی ممکن است به نتایجی غیرواقعی منجر شود و دستاویزی برای مخالفت با اید علم دینی قرار گیرد. بی تردید با تلاش مضاعف و تفکرِ بسیار در دانسته ها، به تدریج روزنه های حل مسائل دشوار پیدا و مسیر ناهموار و پیچید پژوهش در علوم انسانی اسلامی هموار خواهد شد (تمیمی آمدی، ۱۳۶۶، ص ۵۷). تاریخ علم به تلاش های خستگی ناپذیر برخی اندیشمندان برای حل یک مسئله گواهی می دهد. تلاش برای کشف رموز خط میخی، از ابتدای قرن هجدهم تا نیمه های قرن نوزدهم، یکی از این نمونه هاست. بر اساس آموزه های قرآنی، ایمان به خداوند و استقامت در این راه، زمینه را برای دریافت امدادهای الهی و رحمتی ویژه فراهم می کند: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبنَا اللَّه ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ علَیهِمُ الْملائِکهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کنْتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت، ۳۰)؛ در حقیقت، کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداست»، سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود می آیند [و می گویند: ] هان! بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید، شاد باشید.
۷- پرداختن به مسئل اصلی و پرهیز از حواشی
یکی از مهم ترین دغدغه های پژوهشگر علوم انسانی اسلامی دستیابی به پاسخ مسئل اصلی است؛ اما گاه مسائل فرعی و حاشیه ای باعث فرصت سوزی می شوند و ممکن است مسیر اصلی تحقیق را به انحراف بکشانند. البته گاه این گونه حواشی ناخودآگاه به وجود می آیند و پژوهشگران آگاهانه در ایجاد تنش ها و حواشی نقشی ندارند. بحث دربار پیشین علوم انسانی اسلامی نمونه ای از این موارد است. کشمکش هایی میان برخی اندیشمندان مسلمان دربار مبدع این اصطلاح مطرح بوده است. متفکر فلسطینی تبار، اسماعیل الفاروقی (۱۹۲۱ ۱۹۸۶ م)، مدعی است که اصطلاح «اسلمه المعرفه» را نخستین بار او جعل کرده است. درعین حال محمد نقیب العطاس (۱۹۳۱ م) ادعا دارد نخستین بار این اصطلاح را او ابداع کرده و دیگران از او گرفته اند. العطاس در سال ۱۹۹۲ در سخنرانی خود در دانشگاه بین المللی اسلامی کوآلالامپور مالزی که به دعوت رئیس وقت این دانشگاه، عبدالحمید ابوسلیمان (۱۹۳۶) برگزار شد، گفت که اولین بار خود او اصطلاح «اسلامی سازی معرفت» را ابداع کرده و تمام کسانی که پس از او این اصطلاح را به کار برده اند، از او سرقت کرده اند و این کار خیانت و تزویر است (ر. ک: العطاس، ۱۳۷۴، ص ۲۶). در این میان، سخن حکیمانه را ابوسلیمان گفت که به جای بحث و کشمکش دربار مبدع این اصطلاح، بهتر است وقت و انرژی خود را صرف عملیاتی کردن اصل این ایده کنیم (جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۵، ص ۱۲). به نظر می رسد بحث دربار پیشین یک اصطلاح یا علم تا جایی مفید است که گرهی از مشکلات علمی یا عملی فرد یا جامعه را باز کند؛ وگرنه ثمره ای جز گرفتار شدن در دام شهوت و شهرت و تضییع وقت ندارد.
۸- پرهیز از نگاه تک بُعدی به موضوع پژوهش
علوم انسانی اسلامی از دو جهت باید به صورت جامع بررسی شود: الف. از آن جهت که موضوع پژوهش ها در علوم انسانی، کنش های انسانی است؛ ب. از آن جهت که اسلام دین جامع و مجموعه ای نظام مند است.
نگاهی فراگیر به ویژگی های موضوع علوم انسانی (کنش های انسان) نشان می دهد، نگاه تک بُعدی به آن باعث دوری از واقعیت و دست نیافتن به اهداف عالی علوم انسانی اسلامی می شود و منزلت علوم انسانی را تا سرحد بررسی موجودات بی جان فرومی کاهد. حقیقت آن است که انسان موجودی است که در کنار سایر قوای وجودی اش از نیروی توانمند عقل بهره مند است و موجودی پیچیده و ناشناخته به شمار می رود. شاید مهم ترین عامل ویژگی های یادشده، مختار بودن اوست. انسان بر اساس اراده و اختیارِ خویش می تواند بسته به هم عوامل پیشااراده، برای انجام کاری خاص انگیزه پیدا کند. اطلاع دقیق از حقیقت انسان و ویژگی های او باعث می شود پژوهشگر علوم انسانی دربار هم ابعاد وجودی انسان را بررسی و تحقیق کند و در بررسی های خود روشی مناسب به کار گیرد. اگر پژوهشگر به هدفمندی کنش های انسان توجه نکند، چه بسا در تحلیل کنش های به ظاهر یکسان اشتباه کند و گرفتار قضاوت های نادرست شود. یکی از لوازم هدفمندی کنش های انسان، وابستگی آنها به علم و آگاهی اوست. ازاین رو شناخت عواملِ معرفتی پیشااراده نیز برای قضاوت و ارزشیابی کنش ها ضروری است. این سخن دربار توانش ها و گرایش های انسان نیز درست است. اگر نقش بینش، گرایش و توانش انسان در کنش های وی نادیده گرفته شود، پژوهشگر علوم انسانی هنگام توصیف، تبیین، تفسیر، ارزشیابی و کنترل کنش ها نمی تواند به درستی عمل کند و دست کم گرفتار خطای محاسباتی خواهد شد.
کنش ها، افزون بر ظاهرشان، باطن هم دارند؛ ازاین رو نباید هنگام تحلیل یک کنش و ارزشیابی آن، تنها به ظاهرش توجه کرد؛ بلکه پژوهشگر باید به دنبال معنای آن کنش باشد و به اصطلاح کنش را رمزگشایی کند. سرچشم سطحی نگری و ساده لوحی در تحلیل مسائل روز از جمله مسائل سیاسی را باید توجهِ کافی نداشتن به این نکته دانست. همچنین ازآنجاکه کنش های انسان به اموری مانند زمان، مکان، فرهنگ، پیامدهای مثبت یا منفی آن، نیازها و اقتضائات اجتماعی و فردی وابسته است، هرگونه پژوهش در این حوزه بدون توجه به آنها نارواست.
متأسفانه مخالفان علوم انسانی اسلامی به این نکت بسیار مهم توجه کافی ندارند و دلبست علومی هستند که نگاهی تک بُعدی و غیرواقع نگر به موضوع علوم انسانی دارند. نتیج چنین غفلتی آن است که مسائلی در دانشگاه ها مطرح شود که «ناظر به نیازهای ما نیست… مسائل ما را حل نمی کند… اصلاً از ما بیگانه است» (http: //farsi. khamenei. ir/speech-contentid=10055). کسی که نگاهی جامع به انسان و کنش های وی دارد، به اهداف عالی علوم انسانی اسلامی نیز می اندیشد و پژوهش های خود را به بررسی ابعاد نباتی و حیوانی انسان محدود و منحصر نمی کند:
انسان چون افق وجودش در یک حدّ محدودی است و نیز به واسط انغمار در طبیعت، از غیر طبیعت خود محجوب است، عوالم فوق خود و دون خود را نیافته است؛ بلکه از خود نیز کاملاً محجوب است؛ و لهذا خود را همین پوست و استخوان و بدن ملْکی و ادراکات حسّی و خیالی گمان کرده و از حقیقت و لب خود غافل است. از این جهت، تمام همّ و حزنش برای مقاصد ملکی و تدبیرات بطن و فرج است؛ و چون از خود غافل و محجوب است، مقاصد انسانی خود را نداند و برای آن قدمی برندارد. آری، کسی که جز حیات حیوانی چیزی در خود درنیافته، جز مقصد حیوانی به چیزی نپردازد (موسوی خمینی، ۱۳۸۲، ص ۲۶۰-۲۶۱).
از سوی دیگر، اسلام که دین خاتم و جامع است، دربردارند هر چیزی است که انسان برای سعادت ابدی اش بدان نیازمند است. ازاین رو، دین را باید به مثاب سیستمی یکپارچه و منسجم در نظر گرفت و ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… یک مسئله را با هم و ناظر به یکدیگر مورد توجه قرار داد. افزون بر این با توجه به تعریف مشهورِ دین (مجموع اعتقادات، احکام و اخلاق) باید به هر سه بخشِ آن پرداخت و بدون اطلاع کافی دربار این مجموعه نباید ارزشیابی و داوری کرد. وظیف اخلاقی پژو
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.