خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بررسی و تبیین براهین کلامی خداشناسی در دعای عرفه
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بررسی و تبیین براهین کلامی خداشناسی در دعای عرفه قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل عید قربان روز از خود گذشتن
خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل عید قربان روز از خود گذشتن قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
22ساعت
11دقیقه
03ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل گونه شناسی اسماء حق تعالی در دعای عرفه امام حسین علیه السلام و تطبیق آن با مباحث عرفانی

قیمت اصلی 179,700 تومان بود.قیمت فعلی 119,200 تومان است.

تعداد فروش: 77

فرمت فایل پاورپوینت

1 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
3 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

با پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل گونه شناسی اسماء حق تعالی در دعای عرفه امام حسین علیه السلام و تطبیق آن با مباحث عرفانی، ارائه‌ای متفاوت و تأثیرگذار بسازید

دنبال یک ارائه سطح بالا هستید؟ فایل فایل پاورپوینت کامل گونه شناسی اسماء حق تعالی در دعای عرفه امام حسین علیه السلام و تطبیق آن با مباحث عرفانی شامل ۱۲۰ اسلاید حرفه‌ای و طراحی‌شده با دقت بالا است که شما را در هر جمعی به‌خوبی معرفی خواهد کرد.

دلایل برتری فایل فایل پاورپوینت کامل گونه شناسی اسماء حق تعالی در دعای عرفه امام حسین علیه السلام و تطبیق آن با مباحث عرفانی:

  • ظاهر حرفه‌ای و چشم‌نواز: طراحی گرافیکی دقیق، با ترکیب رنگ‌ها و چیدمان مدرن برای جلب توجه مخاطبان.
  • کاربری سریع و بدون دردسر: بدون نیاز به ویرایش اضافی؛ تنها کافیست فایل فایل پاورپوینت کامل گونه شناسی اسماء حق تعالی در دعای عرفه امام حسین علیه السلام و تطبیق آن با مباحث عرفانی را اجرا و ارائه را آغاز کنید.
  • کیفیت فنی بالا: هر اسلاید با وضوح مناسب و ساختار منظم آماده شده تا در انواع نمایشگرها بدون مشکل دیده شود.

عملکرد بی‌نقص: اسلایدها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که هیچ مشکلی در نمایش، ساختار یا گرافیک وجود نداشته باشد.

یادآوری: در صورت استفاده از نسخه‌های غیررسمی، ممکن است با مشکلات ظاهری یا کیفی روبرو شوید. نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل گونه شناسی اسماء حق تعالی در دعای عرفه امام حسین علیه السلام و تطبیق آن با مباحث عرفانی توسط تیم متخصص طراحی شده و ضمانت کیفیت دارد.

همین حالا پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل گونه شناسی اسماء حق تعالی در دعای عرفه امام حسین علیه السلام و تطبیق آن با مباحث عرفانی را دریافت کرده و ارائه‌ای مؤثر و حرفه‌ای داشته باشید.


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل گونه شناسی اسماء حق تعالی در دعای عرفه امام حسین علیه السلام و تطبیق آن با مباحث عرفانی :

مقدمه

الف) اهمیت بحث اسماءاللّه

بی گمان یکی از عمیق ترین مباحث عرفان نظری، بحث اسماء و صفات اللّه می باشد که ریشه و اساس بحث توحید و خداشناسی است و در دعای عرفه امام حسین(ع) به بهترین شکل تبیین و ترسیم شده است.

هدف اصلی از نگارش این مقاله، پاسخ به پرسش های ذیل می باشد.

۱. آیا بحث اسماءاللّه و تقسیمات آن در عرفان اسلامی قابل انطباق با فقرات دعای عرفه می باشد؟ یا به تعبیر بهتر، آیا دعای عرفه به عنوان یکی از منابع مهم در عرفان نظری مطرح است؟

۲. کدام یک از نظرات عرفای مشهور، به مضامین دعای عرفه نزدیک تر است؟

۳. چه اسامی از حق تعالی در دعای عرفه ذکر شده است؟ و این اسماء در این دعای شریف به چند قسم تقسیم می گردد؟

حضرت سیدالشهدا(ع) در دعای عرفه عرضه می دارد:

«یَا منْ لَه أَکرَمُ الْأَسْمَاءِ»؛ ای آن که گرامی ترین نام ها از اوست.

«تقَدَّسَتْ أَسمَاؤُک»؛ پاکیزه است نام های تو.

در قرآن کریم نیز می خوانیم: «وَلِلهِ الأَسماءُ الحُسنی فَادْعُوهُ بِها» (اعراف/ ۱۸۰)؛ و نام های نیکو به خداوند اختصاص دارد، پس او را با آن ها بخوانید.

عارفان بر نقش محوری اسماء و صفات حق در دو قوس نزول و صعود تأکید دارند؛ چرا که از دیدگاه عرفان، تمام عالم، فروغ جمال حق و بازتاب اسماء و صفات اوست و سالک جز به واسط تجلیات اسمایی و اشراقات کمالی حق، راه به سرمنزل مقصود ندارد و یگانه موجودی که مَظهر هم اسماء و صفات حق واقع می شود، انسان است. او موجودی است که با علمِ اسماء، از مخلوقات دیگر ممتاز می گردد (صدرالدین شیرازی، ۱۳۶۰: ۴۰).

به گفت برخی مفسران، دلیل بر عظمتِ علم اسماء الهی همین بس که حضرت آدم ابوالبشر به جهت دانستن آن بر فرشتگان مقربِ خداوند برتری یافت و مسجود آنان واقع گشت: (وَعَلَّمَ آدمَ الأَسماءَ کُلَّها) (بقره/ ۳۱) (و خداوند تمامی اسماء را به آدم بیاموخت) و بعد از این آموزش الهی بود که حضرت آدم( مَظهر اسماء نیکوی الهی شد و نمونه ای از کتابِ کبیر خداوندی و عالم اکبر ربوبی گردید (فیض کاشانی، ۱۴۱۵: ۱/۱۱۳).

ب) واژه شناسی «اسم» در لغت و عرفان

دربار وجهِ اشتقاق اسم، در کتب لغت و در میان علمای ادبیات اختلاف وجود دارد. اکثر علما بر آن اند که کلم «اسم» از ریش «سمُوّ» که مصدر «سَما، یَسْمُو» است، اشتقاق یافته است؛ ولی عده ای آن را از «سِمه» به معنای علامت و نشانه گرفته اند. «سمُوّ» به معنای رفعت و بلندی و افراشتگی است. اسم از ریش «سموّ» است که به واسط آن یاد مسمّی رفعت می گیرد و با آن شناخته می شود (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲: ۴۲۷).

وقتی ذات به همراه صفتی از صفات لحاظ شود، «اسم» نامیده می شود؛ مانند «عالم» که اسم است برای ذات متصف به صفت «علم» و مانند «قادر» که ذات به همراه «قدرت» است.

پس علم و قدرتْ صفت، و عالم و قادرْ اسم می باشند. در بسیاری از موارد به صفتْ اطلاق اسم، و به اسمْ اطلاق صفت می شود.

اسماء در منظر اهل عرفان، اموری لفظی و مفهومی نیستند، بلکه حقایق تکوینی و تعینات خارجی می باشند.

ملاهادی سبزواری در تعریف اسم می گوید:

«اسم نزد عرفا حقیقت وجود است با تعینی از تعینات صفاتی و یا حقیقت وجود به اعتبار تجلی ای از تجلیات الهیه» (سبزواری، ۱۳۷۲: ۵۷۴).

امام خمینی نیز در تعریف «اسم» می فرماید:

«بدان که اسم عبارت است از ذات با صفت معینی از صفاتش و تجلّی مخصوصی از تجلیاتش؛ مثلاً «الرحمن» عبارت است از ذاتی که با رحمت منبسط تجلّی کرده باشد و «رحیم» عبارت از ذاتی است که با رحمتی که بسط کمال است تجلی کند و «منتقم» آن ذاتی است که با انتقام تعین یافته باشد و این تعین به اسم، نخستین تکثری است که در دار وجود واقع شده و این تکثر در حقیقت، تکثر علمی است و حضرت حق، ذات خود را در آین صفات و اسماء شهود فرموده و در عین علم اجمالی، کشف تفصیلی شده است که با این تجلّی اسمایی و صفاتی، درهای وجودْ باز و غیب به شهود مرتبط گردید» (موسوی خمینی، ۱۳۵۹: ۱۲۱).

پس الفاظ، اسامی اعتباری برای آن اسماء حقیقی و اسم الاسم می باشند. بنابراین از دیدگاه عرفانی، تمام حقایقی که پیرامون ما وجود دارند، تجلی حق تعالی بوده و «اسماءاللّه» خوانده می شوند.

در دعای عرفه، عبارات «یا منْ لَه أَکرَمُ الْأَسْمَاءِ» و «تَقَدَّسَتْ أَسمَاؤُک» قابلیت دارند که هم اسامی اعتباری مراد باشد و هم حقایق تکوینی و تعینات خارجی.

شایسته است بدانیم که اسماءاللّه، ساختاری دوگانه دارند، لذا ممکن است اسم را هم عین ذات مسمی دانست و هم غیر آن.

ابن عربی در فتوحات گوید:

«اسماء الهی با مسمی واحدند؛ زیرا هم اسماء به لحاظ اشاره به حق، چیزی غیر مسمای ذات نیستند؛ پس ذات اند از منظر روابط متفاوتی که تجلّی محصول آن است. از جانب دیگر، اسماء اگر به طور مستقل و جدای از ذات مدلولشان لحاظ شوند، با مسمی متفاوت اند» (ابن عربی، بی تا: ۱/۱۶۳).

در توضیح این عبارت، می توان از کلام امام راحل در مصباح الهدایه استفاده نمود:

«اسماء الهی دو وجهه دارند؛ وجهی نفسی و تعینی دارند که ظهور احکام کثرت و غیریت از این روست و آن را در حضرت علمی لوازمی است و در عالم امر و خلق، تأثیراتی و وجهی نیز به سوی حضرت غیب دارند؛ نه غیب خاص، بلکه غیبی که در او نشان ظهور است و مقام فیض اقدس می باشد که در ذات احدیت فانی است و از این روست که غیر، متکثّرالهویه و همه در ظلّ این مقام، مستهلک و راجع به امر واحدند».

ایشان پیرامون وجه نخست، عینیت اسماء و صفات را چنین تفسیر می کند:

«وجود حقیقی در مقام احدیت جمعی که دارد، هم کثرات در آن هویت وحدانی گرد هم جمع می شوند که از هر شائب کثرت منزه است و گوناگونی ها به صلح و سازگاری می رسد. در جایی دیگر، وجه جمع بین آیات و احادیث مثبِت صفات و احادیث نافی صفات، بدین صورت مطرح شده که: نفی صفات، مربوط به مقام ذات و غیب احدی است و اثبات صفات، مربوط به مقام واحدیت حق» (موسوی خمینی، بی تا: ۴۸).

شناخت اسماء خدا در دعای عرفه از سه جهت قابل بررسی است که عبارت اند از:

۱. اکتناه مقام ذات

در عرفان نظری، مقام ذات غیر قابل شناخت و فراتر از اندیشه و شهود است و نسبتی با ما سوی ندارد؛ نه نسبت وجودی و نه نسبت شهودی. بر این اساس در نگرش عرفانی، اسماء در رتب متأخر از ذات واقع اند و به تعبیر ابن عربی، ذات حق همان طور که از عالم و مظاهر خویش بی نیاز است، از اسماء خود نیز بی نیاز است؛ چرا که اسماء، رابط حق با عالم می باشند و این ارتباط، برای مخلوقات و به خاطر آن هاست. لذا آنچه به اسماء نیازمند است، حق نیست، بلکه عالم است (ابن عربی، ۱۳۶۶: ۱۰۵).

امام حسین(ع) این مطلب را در دعای عرفه به بهترین شکل به تصویر کشیده است:

«یا مَن لا یَعلَمُ کَیفَ هُوَ إلّا هُو، یا مَن لا یَعلم ما هُو إلّا هُو، یا من هُو لا یَعلَمه إلّا هُو»؛ ای کسی که نمی داند چگونه است او، مگر خود او، و ای کسی که نمی داند چیست حقیقت او، مگر خود او، و ای کسی که نمی داند او را، مگر خود او.

در این کلمات به سه موضوع بسیار مهم اشاره شده است: موضوع اول کیفیت او، دوم ذات او، سوم احاطه علمی بر او، و هر سه موضوع از قدرت مخلوق خارج است و از شئون ذات واجب الوجود است. پس به اصل اول اشاره فرموده است به قول خود: «یا مَن لا یَعلَمُ کَیفَ هُوَ إلّا هُو»؛ یعنی علم به کیفیت حق که چگونه است، مثلاً مخصوص به ذات اوست و نمی داند آن را مگر خود او، و به موضوع دوم اشاره فرموده است به قول خود: «یا مَن لا یَعلم ما هُو إلّا هُو»؛ یعنی علم به حقیقت او مخصوص به خود اوست و نمی داند آن را مگر او، و به موضوع سوم به قول خود: «یا مَن لا یَعلم إلّا هُو»؛ یعنی او از نظر علم محاط واقع نمی شود؛ به این معنا که نمی شود بر او احاط علمی پیدا کرد و چون چنین است، پس علم به او ندارد، مگر خود او. این اصول سه گانه مورد اتفاق فلاسفه و مؤید به دلایل عقلیه و براهین قویه است؛ افزون بر اینکه علوم نقلیه یعنی کتاب و سنت هم مؤید عقل است.

حضرت در این کلمات به کلمه «هو» تعبیر فرموده نه به کلمه «اللّه» یا سائر اسماء؛ در صورتی که اذهان مردم و حتی دانشمندان سطحی که با علوم ظاهری سروکار دارند، به سایر اسماء خدا آشناتر است تا کلمه «هو»؛ زیرا کلمه «هو» اشاره دارد به مقام هویت محضه؛ یعنی مقام غیبت مطلق، و آن مقامی است که خالی از همه تعینات است. به عبارت ساده تر، برای حق تعالی دو مقام است: مقام غیب، مقام شهود. مقام غیب مقامی است که منزه است از تمام تعینات و اضافات حتی اسماء و صفات. در آن مقام ذات پاک حق از تمام شئون برکنار است و جز حقیقت ذات مجرد بسیط چیز دیگری نیست. آنجا ذات ذات است، نه اللّه است نه رحمن و نه رحیم و نه خالق و نه رازق و نه غیر این ها. مقصود آن است که صفات ملحوظ نیست، نه به عنوان بشرط لا، بلکه به عنوان لا بشرط، و این مقام است که رسیدن به حقیقت آن محال است و جز ذات حق کسی از آنجا خبری نداشته و ندارد.

اما مقام شهود، مقام تجلی حق در اسماء و صفات است؛ یعنی تجلی در مقام الوهیت و رحمانیت، علم و عدل و امثال آن ها که پی بردن به این مقام تا حدی ممکن است؛ یعنی شناختن ذات در لباس الوهیت، خالقیت و امثال آن اگرچه بالکنه محال است، ولی در مقام شهود و تجلی در اسماء و صفات نسبتاً امکان پذیر است.

عرفای شیعه نیز با الهام گیری از دعای عرفه، نفی صفات را مربوط به مقام ذات و غیب احدی دانسته و اثبات صفات را مربوط به مقام واحدیت حق.

امام خمینی در این رابطه می گوید:

«اینکه اهل بیت(ع) فرموده اند: «ذات مقدس حضرت حق از هم جهات واحد است و هیچ صفتی در او نیست»، مقصود آن است که از آن هویت غیبی احدی که هم اسماء و صفات در نزد او مقهورند، نفی صفت شود و از سوی دیگر اگر در قرآن و احادیث معصومان(ع) می بینی صفاتی برای ذات آمده، باید متوجه باشی که آن صفات بر حسب ظهور به فیض اقدس و در حضرت احدیت و مقام جمع الهی مطرح است (موسوی خمینی، بی تا: ۴۲).

۲. مقام اسماء

حضرت سیدالشهدا(ع) در دعای عرفه عرضه می دارد:

«یَا مَنْ لَه أَکرَمُ الْأَسْمَاءِ»؛ ای آن که گرامی ترین نام ها از اوست.

«تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُک»؛ پاکیزه است نام های تو.

در مقام احدیت که اولین مرحله ظهور است، همه کثرات منطوی و مستغرق در این مرتبه اند و تمایزی در آن مقام میان اسماء و صفات و صور آن ها وجود ندارد؛ ولی در مقام واحدیت که نخستین مرتبه تفصیل است، کثرات اسماء و صفات از پرده کتمان درآمده و خود را متجلی می سازد. ظهور تفصیلی اعیان و اسماء را مقام واحدیت، و مرتبه ظهور تفصیلی آن ها را مقام خلق گویند.

همان طور که بیان شد، کلمه «هو» در دعای عرفه (یا مَن لا یعلَمُ کیفَ هُوَ إلّا هُو) بر مقام احدیت یا مقام غیبت مطلق دلالت دارد؛ چرا که فقط حق تعالی از آن خبر دارد و راهی برای معرفت غیر نیست و کلمه «اللّه» و همچنین سائر اسماءاللّه حکایت از مقام واحدیت دارد که توصیف آن ها در این دعای نورانی مشهود است.

بر این اساس، آنچه عارفان به معرفت آن نائل می شوند، تعینات ذات مطلق است که در مرحله نخست در مرتب واحدیت و در قالب اسماء الهی جلوه گر است (آملی، ۱۳۶۸: ۶۸۰).

اسماء الهی در قوس نزول، مای تجلیاتی است که به ظهور مظاهر و پدیده ها می انجامد و در قوس صعود نیز منشأ اشراقاتی است که بر قلب عارف تجلی می کند و او را با حق آشنا می سازد. بدین لحاظ اسماء الهی در عرفان، هم از جهت وجودشناسی و هم از جهت شناخت شناسی و سلوک، اهمیت بسزایی دارد.

سزاوار است دو نکته مهم در این مبحث ذکر گردد:

نکته اول: علم اشراقی

از دیدگاه عرفان، شناخت اسماء الهی محتاج اشراق از طرف حق تعالی است و صرفِ داشتن افکار فلسفی و یا دانستن اصطلاحات عرفانی کافی نیست؛ چرا که به تعبیر ملاصدرا، این اصطلاحات جز حجاب برای عقل و ظلمت برای دل نتیجه ای به بار نمی آورد. از این رو کسی که می خواهد به شناخت این حقایق بار یابد، باید روح انسانی خود را از قید و بند این علوم متعارف برهاند و با قدم کشف و شهود گام بردارد (صدرالدین شیرازی، ۱۳۶۰: ۴۰؛ فناری، بی تا: ۳۲).

سیدحیدر آملی نیز علم را به دو قسم کلیِ «اکتسابی و الهی» تقسیم کرده و علم اکتسابی یا حصولی را از راه تعلیم و تعلم، قابل دسترسی برای همگان دانسته است. ولی علم الهی را از راه تعلیم ربانی به طریق تدریجی یا غیر تدریجی در کوتاه مدت می داند. وی علوم انبیاء و اولیاء را از قبیل علم الهی غیر تدریجی می داند که همان علم اشراقی و الهامی است (آملی، ۱۳۶۸: ۴۷۲).

امام حسین(ع) این مطلب را در دعای عرفه به بهترین صورت بیان فرموده است:

«اَنْتَ الَّذی أشْرَقْتَ الأنْوارَ فی قُلُوبِ أوْلِیائِک حتّی عَرَفُوک وَ وَحَّدُوک»؛ خدایی تویی که قلوب اولیاء خود را به نور معرفت روشن ساختی تا تو را بشناسند و موحد باشند و برای تو شریک نیاورند.

علم اشراقی (الهامی) علمی است که از سوی خداوند سبحان به بنده خویش افاضه می شود. الهام این علم از سوی خداوند منّان از باب لطف و احسان و فیض خاص است که به خواص بندگان خویش مرحمت می کند. این گونه ادراک اشراقی برای انبیاء و اولیاء الهی، خالص و به دور از آغشتگی به باطل است. لذا احتمال انحراف و گمراهی از این قبیل بندگان به دور است؛ زیرا آنان به نور الهی و اشراقات رحمانی هدایت شده و مسیر خود را انتخاب می کنند. اما نسبت به سایر بندگان باید کشف و شهودشان بر شریعت الهی عرضه شود و در صورت عدم تنافی با قرآن، روایات و عقل پذیرفته می گردد.

نکته دوم: خلافت اسمایی

امام خمینی بحثی نوظهور را تحت عنوان «حجاب نوری» یا «خلافت در ساحت ذات الهی و خلافت اسمایی» مطرح کرده که از این طریق، مسئله خلافت را نه فقط در سطح مظاهر، بلکه در ساحت الهی و ظهور اسمایی پیش برده است.

ایشان در این رابطه می گوید:

«به جهت عدم تعین ذات ”فی حدّ نفسه“، واسطه ای برای ظهور اسماء و کشف اسرار در ساحت الهی لازم است و چاره ای جز آن نبود و نیست که برای ظهور و بروز اسماء و کشف اسرار گنج های آن ها، خلیفه ای الهی معین شود که در آشکارسازی اسماء، جانشین او باشد و نور آن حقیقت غیبی را در این آینه ها بتاباند و بدین وسیله درهای برکات گشوده گردد و صبح ازل بدمد و آغاز به انجام بپیوندد» (موسوی خمینی، بی تا: ۲۹).

امام راحل این خلیف غیبی الهی را فیض اقدس دانسته است که وجهی به هویت غیبی دارد و از این روی، هرگز ظهوری ندارد، و یک رو (یا وجه) نیز به عالم اسماء و صفات دارد که از این وجه، در عالم تجلی می کند. حضرت احدیت جمع، با این وجه در آین اسماء و صفات (الوهیت و واحدیت) ظهور می کند (همان: ۳۰).

سخن این عارف بزرگ مطابق با کلام امام حسین(ع) است که فرمود:

«خداوند مردم را آفرید تا او را بشناسند. وقتی شناختند او را می پرستند. وقتی او را پرستیدند از پرستش دیگران دست می کشند. مردی عرض کرد: یا ابن رسول اللّه! پدر و مادرم فدایت! معنای معرفت خدا چیست؟ فرمود: همان معرفت و شناخت اهل هر زمانی است امام زمان خود را» (صدوق، ۱۳۸۵: ۱/۹).

در توضیح این حدیث شریف می توان گفت: خداشناسی و امام شناسی رابطه متقابل دارند؛ همچون ایمان و عمل صالح که تأثیر متقابل در یکدیگر دارند؛ ایمان انسان را بر انجام عمل صالح برمی انگیزد و انجام دادن عمل صالح سبب افزایش ایمان می شود. در نتیجه از یک سو کسی که خدا را نشناخته باشد نمی تواند امام را هم بشناسد؛ چون امامت فرع بر نبوت و نبوت فرع بر توحید است و از سوی دیگر با شناخت معصوم و صفات انسان کامل که فانی در حق تعالی است و شرح و توضیح سخنان ایشان، می توان به شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خداوند دست یافت. در زیارت جامعه هم آمده است:

«من أراد اللّه بدء بکم ومن وحدّه قبل عنکم ومن قصده توجّه بکم»؛ کسی که خدا را بخواهد، به شما آغاز می کند.

یعنی کسی که به وجود خدا ایمان پیدا کرد و می خواهد این معرفت را ارتقا بخشد و این راه را طی کند، از شما شروع می کند؛ زیرا از ظرف وجودی امام جز عطر توحید بیرون نمی تراود و از زبان و دست و دل او جز توحید نمی جوشد، لذا موحدان واقعی از امام می پذیرند و آنان را الگوی خود می دانند.

۳. انواع و اقسام اسماءاللّه و تطبیق آن در دعای عرفه

در عرفان نظری تقسیمات متعددی پیرامون اسماء الهی مطرح است که به مهم ترین آن ها که با دعای عرفه همخوانی دارد اشاره می کنیم:

۳ -۱. اسم جامع

اسم های الهی از کلیت به سوی جزئیت در جریان هستند. لکن آنچه در رأس هرم اسماء در مرحله تعین ثانی قرار دارد و از منظر جایگاه آن در این مرحله در نقطه اعلای آن و قریب به تعین اول قرار گرفته و اولین و بزرگ ترین و کلی ترین اسم از اسم های خداوند را تشکیل می دهد، اسم جامع «اللّه» است که جامعیت مطلق آن نسبت به دیگر اسماء از دو جهت می باشد؛ از جهتی همه اسماء دیگر را به صورت اندماجی، فشرده و انباشته در خود دارد و از جهتی دیگر همان اسم «اللّه» جلوه می کند و همه اسم های دیگر را پدید می آورد و در همه آن ها ساری و جاری است که مطابق اصطلاحات فلسفی و عرفانی، از جهت اول به «مقام اندماج کثرت در وحدت» و از جهت دوم به «مقام سریان وحدت در کثرت» یاد می شود.

قیصری در این زمینه می گوید:

«همانا اسم ”اللّه“ مشتمل بر همه اسماء است و در تمام آن ها به حسب مراتب الهیه تجلی یافته است» (ر.ک: فناری، ۱۳۷۴: ۲۰۳).

ابن عربی نیز دو اسم «اللّه» و «رحمان» را جامع ترین اسماء در سلسل مراتب شمولی نام های الهی دانسته است (ابن عربی، ۱۳۶۶: ۱۱۹).

باید توجه داشت که کلمه «اللّه» به دو صورت استفاده می شود؛ گاهی مراد از لفظ «اللّه» در کتب عرفانی، ذات دست نایافتنی خداوند است. در این صورت به آن «اللّه ذاتی» می گویند که اسم عَلَم بوده و معنای الوهیت و تدبیر و امثال آن در آن لحاظ نشده و در دعای عرفه با واژه «هو» تعبیر شده است. اما در غالب استعمالات، مراد از لفظ «اللّه»، ذات خداوند نیست، بلکه ذات حق با تعین تدبیری و الوهیتی مدّنظر قرار دارد. در این صورت واژه اللّه، اسمی از اسم های الهی و جلوه ای از جلوه های ذات خداوند است که از آن با عنوان «اللّه وصفی» یاد می کنیم. در دعای شریف عرفه این لفظ «اللّه» از همه اسماء دیگر بیشتر ذکر شده و بیش از سی بار تجلی پیدا کرده و لفظ «رحمان» نیز دو مرتبه ذکر شده است.

۳ -۲. اسماء کلی هفت گانه

برخی از اسماء، مبدأ سایر اسماء بوده و احاط تامه بر اشیاء دارند و هیچ موجودی از حیط آن ها خارج نیست؛ ولی برخی دیگر چنین حیطه ای ندارند، اگرچه بر اکثر اشیاء حکومت داشته باشند.

آشتیانی در شرح مقدمه قیصری می نویسد:

«برخی از اسماء احاط تامه بر اشیا دارند و هیچ موجودی از حیط آن اسماء خارج نیست. برخی از صفات حیط تامه بر جمیع اشیا ندارند، اگرچه بر اکثر اشیا غلبه دارند. اسمایی که بر هم اشیا احاطه دارند و مبدأ سایر اسماء محیطه نیز می گردند، عبارت اند از: «حیات، علم، اراده، قدرت، سمع و بصر و کلام» که از آن ها تعبیر به «امّهات سبعه» و «ائم سبعه» و «اسماء الهیه» نموده اند (قیصری، ۱۳۶۳: ۴۴).

کاشانی در کتاب اصطلاحات الصوفیه ائمه و اصول اسماء را عبارت می داند از «حیّ، عالم، مرید، قادر، سمیع، بصیر و متکلم» (۱۳۷۰: ۲۹)؛ اما در کتاب لطائف الاعلام (۱۳۷۹: ۲۴۸) به تبع ابن عربی در انشاء الدوائر (۱۳۳۱: ۳۳)، اسماء هفت گانه را «حیّ، عالم، مرید، قائل، قادر، جواد و مقسط» دانسته است.

اسماء قابل اقتباس از دعای عرفه عبارت اند از: «حیّ، عالم، مرید، قادر، سمیع، بصیر و متکلم».

«امّهات سبعه» مذکور در دعای عرفه با اسمایی که آشتیانی در مقدمه خود بر فصوص آورده و کلام کاشانی در اصطلاحات الصوفیه مطابق می باشد.

گرچه این هفت اسم، اصول و ریشه های سایر اسماء هستند، اما همه آن ها در یک سطح نبوده و در میان خود نیز ترتیباتی دارند؛ چرا که تحقق سه اسم «سمیع، بصیر و متکلم»، مشروط به وجود چهار اسم دیگر در این مجموعه یعنی «حی، عالم، قدیر و مرید» هستند. بنابراین در بین خود هفت اسم کلی، چهار اسم مذکور از اهمیت افزون تری برخوردارند. در این چهار اسم هم، تحقق اراده و قدرت مشروط به وجود دو صفت علم و حیات است؛ یعنی تا علم و حیات در موصوفی نباشد، قدرت و اراده جریان نخواهد داشت. لذا علم و حیات بر مابقی تقدم خواهند یافت و در میان خود نیز علم مشروط به وجود حیات است. بنابراین حیات در میان اسم های هفت گانه بر همه مقدم بوده و در میان ائمه اسماء، امام ائمه محسوب می شود.

امام حسین(ع) با عبارت های مختلف به اسماء سبعه در دعای عرفه اشاره فرموده است که برخی فقرات آن (به ترتیب اهمیت) عبارت اند از:

«یا حَیًّا حینَ لا حَیّ یا مُحْیِیَ الْمَوْتی».

«یا مَنْ أحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا… وَأنْتَ الْعَلِیّ الْکَبیرُ».

«وَلَیْسَ دُونَک ظَهیرٌ وَلا فَوْقَک قَدیرٌ… وَعَلی کُلِّ شیْءٍ قدیرٌ».

«إلهی حُکْمُک النافِذُ وَمَشِیّتُک الْقاهِرَهُ… أنَّ مُرادَک مِنّی أنْ تَتَعَرَّفَ إلَیّ فی کُلِّ شَیْءٍ».

«وَهُوَ السّمیعُ الْبَصیرُ… یا أسْمَعَ السامِعینَ یا أبْصَرَ الناظِرینَ».

«وَأنْتَ الْمُخْبِرُ فی کِتابِک الناطِقِ وَالنبَأ الصادِقِ… صدَقَ کِتابُک اللّهمَّ وَإنْباؤُک».

۳ -۳. اسماء ذات، صفات و افعال

در عرفان نظری، تقسیم اسم ها به اسماء ذات و صفات و افعال به سه معنا به کار می رود.

معنای اول: گاه

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.