

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره)
179,700 تومان قیمت اصلی 179,700 تومان بود.119,200 تومانقیمت فعلی 119,200 تومان است.
تعداد فروش: 80
فرمت فایل پاورپوینت
تحولی در ارائهها با فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره)!
اگر به دنبال یک روش ساده اما حرفهای برای ارائهی مطالب خود هستید، فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره) بهترین انتخاب شما خواهد بود. فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره) از پایه بر اساس اصول طراحی مدرن ساخته شده و تضمین میکند که اسلایدهای شما جذاب، منظم و آمادهی استفاده باشند.
فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره) شامل ۶۹ اسلاید است که با ترکیب بصری زیبا و چیدمانی حرفهای، ارائهی شما را به سطحی بالاتر میبرد.
چرا باید از فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره) استفاده کنید؟
✔ طراحی حرفهای: هر اسلاید فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره) با دقت بالا تنظیم شده تا بیشترین تأثیر را روی مخاطبان بگذارد.
✔ صرفهجویی در زمان: نیازی نیست ساعتها وقت خود را برای طراحی پاورپوینت بگذارید، همه چیز آماده است.
✔ استفادهی آسان: بدون نیاز به ویرایشهای پیچیده، کافی است فایل را باز کنید و ارائه دهید.
✔ فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره) قابل استفاده در هر محیطی: چه در دانشگاه، چه در جلسات کاری، فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره) حرفهای نیاز شما را کاملاً برآورده خواهد کرد.
متمایز باشید!
دیگر نگران بهمریختگی یا طراحیهای غیرحرفهای نباشید. فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره) به شما این امکان را میدهد که بدون دغدغه روی محتوای خود تمرکز کنید و ارائهای تأثیرگذار داشته باشید.
همین حالا دریافت کنید و تجربهای متفاوت از ارائههای حرفهای را داشته باشید!
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل جایگاه سیاست در اندیشه فیض کاشانی (ره) :
مقدمه:
محمد ابن مرتضی ابن محمود، مشهور به ملامحسن فیض کاشانی، از عالمان بزرگ عهد صفوی است که در سال ۱۰۰۷ ه.ق، در کاشان و در یک خانواده اهل دانش و فضل، چشم به جهان گشود.[۱] وی تحصیلات اولیه خود را از محضر دایی خود که ممتاز عصر خویش بوده آغاز کرده و پس از آن، متوجه اصفهان شد. و برخی از رشته های علمی را در آنجا فرا گرفته و جهت استفاده از محضر فقیه عصر، سید ما جد ابن هاشم صادقی بحرانی به شیراز رفت. و پس از آن، دوباره به اصفهان بازگشت از محضر شیخ بهإ الدین محمد عاملی اجازه روایت حدیث گرفته و سپس راه حجاز در پیش گرفت. و در آن سفر، خدمت شیخ محمد ابن شیخ حسن ابن شیخ زین الدین عاملی رسیده و از ایشان نیز اجازه نقل حدیث گرفت. پس از آن ملامحسن در قم خدمت صدر المتإلهین به تحصیل علوم عقلی همت گماشت و پس از مهاجرت ایشان به شیراز، فیض در آنجا اقامت نمود و به دامادی ایشان نائل گردید. فیض پس از آن، به کاشان برگشته و مشغول تدریس و تإلیف کتب شده و به ترویج جمعه و جماعات در میان مردم پرداخت.
وی از معاصرین شاه صفی (۱۰۳۸ – ۱۰۵۲) بوده است. همانگونه از نوشته های خود فیض بر میآید، ایشان مورد توجه شاهان صفوی بوده است و از سوی آنها به ماندن در دربار و همکاری با آنها فرا خوانده شده که فیض از پذیرفتن این امر، خود داری نموده است.[۲] فیض همچنین در زمان شاه عباس نیز مورد عنایت وی بوده است و از سوی شاه عباس مإمور اقامه نماز جمعه در اصفهان گردیده است.[۳] وی دلیل پذیرش این منصب از سوی شاه عباس صفوی را چنین بیان داشته است: «.. رابطه روان بخش ایمان به شرع مطهر محمد(ص) وقتی صورت استحکام می پذیرد که مومن با هر یک از کاینات که در مراتب عوالم و حضرات، عقد مقابله و مماثله بسته باشد، در این جمعیت آباد نشإت انسانی، بدان عهد وفا فرماید و به مقتضای هر یک قیام نماید تا امتثال قرآن همگی نموده باشد… و این معنا جز به اختلاط با اهل زمان و مقاسات حوادث دوران صورت نمی بندد.» پس ایشان وظیفه خود را در آن دید که «در بازار آمیزش و اختلاط پای به سنگ حادثه بر آورده» و از آنجا که خود را «در سایه درخت دولتی» می بیند که «با وجود کمال عظمت و وفور حشمت، به مقتضای «الملک و الدین توإمان» استقرار قواعد ملک را به استمرار دین منوط فرموده و اطراد امور مملکت را به استاق اعمال دولت، شریک العنان ساخته» پس در صدد دستیاری رفیق دولت و پایمردی توفیق و نصرت آن برآمد.[۴]
مفهوم سیاست:
فیض کاشانی مانند دیگر متفکران اسلامی، مفهوم سیاست را بیشتر در قالب معنای لغوی آن، مورد توجه قرار داده و آن را با توجه به مبانی هستی شناسی و انسان شناسی خود تعریف نموده است.
بنابراین، وی با توجه به نگرش خود درباره انسان، سیاست را عبارت از: «تسویس و تربیت انسانها در جهت رسیدن به صلاحیت کمالی آنها» و «تدبیر و کشاندن آنها به طریق خیر و سعادت»[۵] دانسته و معتقد است که انسان، به تإیید آیات الهی [والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئا] در ابتدای آفرینش خود، خالی از کمالی است که برای رسیدن به آن خلق شده و از غایتی که برای او قرار داده شده، به دور است؛ در حالی که اگر اسباب و شرایط فراهم باشد، فطرتا قابلیت رسیدن به آن را داراست. اما انسان به مقتضای جبلت خود، از رسیدن به کمال و غایت مزبور باز داشته شده است؛ چرا که غالبا پیرو قوا، طینت و هواهایی است که مزاج و طبیعتش اقتضا می کند. از این رو، واجب است که برای انسان، سیاستی باشد که او را تسویس نموده و او را برای رسیدن به صلاحیت کمالی اش تربیت نماید. و او را تدبیر نموده و در طریق خیر و سعادت قرار دهد، و گرنه در همان مرتبه حیوانی باقی مانده و از نعیم دائمی محروم خواهد بود.[۶]
وی همچنین با تإکید بر ضرورت زندگی اجتماعی انسانها، معتقد است که «انسانها محتاج به تمدن و اجتماع و تعاون می باشند؛ زیرا که نمی توانند به تنهائی زندگی کرده و تدبیرات مختلف زندگی را بدون همکاری دیگر همنوعان خود متولی شوند؛ بلکه نیازمند همکاری و یاری دیگران هستند. از این رو است که تعدد و تحزب در میان آنها پدید میآید و زندگی مدنی شکل می گیرد. و در این زندگی اجتماعی آنان، در معاملات و مناکحات و جنایات، نیازمند قانونی می شوند که محل رجوع همگان باشد و عدل را در میان همه آنها حکمفرما سازد.»[۷] و این قانون از نظر وی، همان شرع و عرف است که در صورتی که مشتمل بر سلطنت و قدرت باشد، سیاست نامیده می شود.[۸]
بنابراین، سیاست از نظر فیض کاشانی، عبارت است از:
۱- تسویس و تربیت انسان در جهت رسیدن به صلاحیت کمالی وجودش؛
۲- قرار دادن انسان در طریق خیر و سعادت؛[۹]
۳- اهتمام بر تدبیر معاش و معاد انسانها؛[۱۰]
۴- تجمیع افراد بشری در نظامی شایسته جماعات بشری؛
۵- و بالاخره استعمال عقل عملی و تهذیب اخلاق؛ چه سائس از خارج باشد، مثل سلطان، چه از داخل باشد، مثل حسن تدابیر نفس.[۱۱]
انواع سیاست:
برای روشنتر شدن تعاریف ارائه شده از سوی فیض کاشانی درباره سیاست، به انواع سیاست از منظر ایشان می پردازیم. همانطور که از آثار وی استفاده می شود، وی سیاست را به چند نوع تقسیم کرده است:
۱- ابتدایی ترین تقسیمی که می توان آن را در اندیشه فیض بر تقسیمات دیگر او از سیاست مقدم داشت، تقسیم سیاست به سیاست شرعی و سیاست عرفی یا ضروریه غیر شرعی می باشد. سیاست شرعی از نظر وی، سیاستی است که «عالم ملک را در خدمت عالم ملکوت در آورده، انسانها را به سوی خدای متعال سوق داده، شهوات را در خدمت عقول قرار داده، دنیا را به آخرت ارجاع نموده و انسانها را به سوی این امور بر انگیخته و از عکس آنها منع نماید؛ تا خلایق را از عذاب آخرت و وبال و وخامت عافیت و سوء المآل نجات داده و آنها را بر حسب استعدادشان، به سعادت قصوی رساند.»[۱۲]
و در مقابل این سیاست شرعی که غرض اصلی رسل الهی بوده است، فیض «سیاست ضروری» را قرار داده و معتقد است سیاست ضروریه، سیاستی است که تنها به «حفظ اجتماع ضروری»[۱۳] انسانها می پردازد، اگر چه منوط به تغلب و جاری مجرای آن باشد. فیض از این سیاست به «سیاست دنیویه» نیز تعبیر کرده و معتقد است: «چنین سیاستی نسبت به پیامبر بالعرض لازم شده است.»[۱۴] ظاهرا این نوع سیاست ضروریه یا دنیویه در تعبیر فیض ملهم از نظریات غزالی بوده است. غزالی آنچنان که فیض آورده است، در تعریف سیاست می گوید: «و السیاسه هی لتإلیف و الاجتماع و التعاون علی اسباب المعیشه و ضبطها»[۱۵]
و لذا فیض نیز در تعریف سیاست ضروریه یا غیر شرعی می گوید: «السیاسه… تحرک الاشخاص البشریه لیجمعهم علی نظام مصلح لجماعاتهم و انما تصدر عن النفوس الجزئیه»[۱۶]
بنابر تعریف مزبور، سیاست ضروریه یا غیر شرعی «اصلاح جمعیت نفوس جزئیه و نظام اسباب معیشت ایشان می کند تا در دنیا باشند و بس، و آن از نفوس جزئیه صادر می شود که خطا بر ایشان رواست.»[۱۷] ولی سیاست شرعی آنچنان که بیان شد، از نظر وی سیاستی است که
«تحرک النفوس و قواها الی ما وکلت به فی عالم الترکیب من مواصله نظام الکل و یذکر معادها الی العالم الاعلی و یزجرها من الانحطاط الی الشهوه و الغضب و ما یترکب منهما و یتفرع علیها و انما تصدر عن العقول الکلیه الکامله.»[۱۸]
یعنی سیاست شرعی «اصلاح جمعیت کل و نظام مجموع دنیا و آخرت با هم با بقای صلاح هر یک در هر یک، [می کند]. پس ناچار به یاد جماعت دهد که ایشان را، باز گشت به عالمی بالاتر از این عالم خواهد بود که باقی و جاوید باشد و آنکه سعادت حقیقی، آن است و آنکه آن، حاصل نمی شود مگر به گردانیدن رغبت از شهوات و لذات این جهان، پس تمییز کند میان کارهایی که در آخرت سودمند باشد و کارهایی که در آنجا سود ندهد یا ضرر رساند و به مثوبات آن، امیدوار گرداند و به عقوبات این، بیم کند و این، صادر نمی شود مگر از عقول کلیه کامله که معصوم اند از خطا و زلل.»[۱۹]
۲- فیض همچنین به تبع غزالی، سیاست را از منظری دیگر به مراتب مختلفی قابل تقسیم دانسته و معتقداست که سیاست به معنای استصلاح خلق و ارشاد آنها به سوی طریق مستقیم منجی در دنیا و آخرت را می توان از حیث سائسین نیز به چند نوع یا مرتبه تقسیم کرد:
الف- سیاست انبیا: این نوع سیاست که از نظر فیض، سیاست «انسان کامل» می باشد، کاملترین نوع سیاست می باشد، زیرا که هم تإلیف و حفظ اجتماع ضروری انسانها را می نماید و هم به تقویت جنبه عالی زندگی انسان می پردازد.[۲۰]
ب- سیاست ملوک و سلاطین: به اعتقاد فیض، این نوع سیاست، تنها اصلاح جمعیت نفوس جزئیه و نظام اسباب معیشت ایشان می کند تا در دنیا باشند و بس. از این رو وی، این نوع سیاست را سیاست دنیویه و سیاست ضروریه نامیده و آن را تنها، حافظ اجتماع ضروری انسانها می داند.[۲۱]
ج- سیاست علما: علما از نظر فیض سه طایفه اند.
«یکی، آنانند که علم ظاهر دانند و بس و ایشان مانند چراغند که خود را سوزند و دیگران را افروزند» از نظر وی، این دسته از علما «را صلاحیت رهبری خلایق نیست؛ اگر چه عوام بدیشان مهتدی می شوند و بالعرض منتفع می گردند» دوم، «آنانند که علم باطن دانند و بس. و ایشان مانند ستاره اند روشنایی او از حوالی خودش تجاوز نکند و از این طایفه نیز رهبری نیاید مگر کم؛ چرا که بیش از گلیم خود، از آب بیرون نتوانند کشید. به جهت آنکه علم باطن بی ظاهر، سعت و احاطت نتواند داشت و به کمال نتواند رسید.» دسته سوم، علمایی هستند که «هم علم ظاهر دانند و هم علم باطن و مثل ایشان، مثل آفتاب است که عالمی را روشن تواند داشت و ایشانند که سزاوار راهنمایی و رهبری خلایقند، چه یکی از ایشان، شرق و غرب عالم را فرا تواند رسید و قطب وقت خویش، تواند بود.»[۲۲]
۳- فیض همچنین در ذیل عبارت «حسن السیاسه» نیز که در روایت امام صادق(ع)[۲۳] وارد شده، سیاست را به دو نوع، سیاست از خارج و سیاست از داخل تقسیم کرده و می گوید: «حسن السیاسه» یعنی «استعمال عقل عملی و تهذیب اخلاق؛ چه سائس از خارج باشد، مثل سلطان و چه از داخل باشد، مثل حسن تدابیر نفس»[۲۴] همه این تقسیمات فیض را می توان در همان تقسیم ابتدایی وی جمع کرد. به این معنا که سیاست از منظر وی، یا سیاست شرعی است که از سوی پیامبر و جانشینان معصوم وی و یا علمایی که عالم به ظاهر و باطن هستند، اعمال می شود و سیاست غیر شرعی که از سوی غیر معصومین اعمال می شود؛ اگر چه صلاحیت آن را نداشته باشند و تنها از راه تغلب و زور صاحب آن شده باشند. فیض از این نوع سیاست، به سیاست دنیویه یا عرضیه و ضروریه یاد می نماید که به اعتقاد وی، به هر حال در صورت عدم امکان سیاست شرعی، از این نوع سیاست لابد و گریزی نیست.
جایگاه سیاست:
بر اساس آنچه از تعریف و انواع سیاست از منظر فیض آورده شد، چنی
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.