خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل داستان شب ضربت
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.139,500 تومانقیمت فعلی 139,500 تومان است.
تعداد فروش: 65
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
با پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل داستان شب ضربت، ارائهای متفاوت و تأثیرگذار بسازید
دنبال یک ارائه سطح بالا هستید؟ فایل فایل پاورپوینت کامل داستان شب ضربت شامل ۳۴ اسلاید حرفهای و طراحیشده با دقت بالا است که شما را در هر جمعی بهخوبی معرفی خواهد کرد.
دلایل برتری فایل فایل پاورپوینت کامل داستان شب ضربت:
- ظاهر حرفهای و چشمنواز: طراحی گرافیکی دقیق، با ترکیب رنگها و چیدمان مدرن برای جلب توجه مخاطبان.
- کاربری سریع و بدون دردسر: بدون نیاز به ویرایش اضافی؛ تنها کافیست فایل فایل پاورپوینت کامل داستان شب ضربت را اجرا و ارائه را آغاز کنید.
- کیفیت فنی بالا: هر اسلاید با وضوح مناسب و ساختار منظم آماده شده تا در انواع نمایشگرها بدون مشکل دیده شود.
عملکرد بینقص: اسلایدها بهگونهای طراحی شدهاند که هیچ مشکلی در نمایش، ساختار یا گرافیک وجود نداشته باشد.
یادآوری: در صورت استفاده از نسخههای غیررسمی، ممکن است با مشکلات ظاهری یا کیفی روبرو شوید. نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل داستان شب ضربت توسط تیم متخصص طراحی شده و ضمانت کیفیت دارد.
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل داستان شب ضربت :
آخرین ماه رمضان عمر وصی رسول خدا از راه رسید. امام طبق فرموده پیامبر (ص) می دانست که در این ماه، محاسنش از خون سرش رنگین خواهد شد.
حضرت غالبا با نان جو و نمک افطار می کرد و بیشتر از سه لقمه تناول نمی کرد.
شب ها را به عبادت و تضرع می گذراند. وقتی شب نوزدهم فرا رسید حضرت غمگین به نظر می رسید. و با خود چنین می گفت:
“نه دروغ گفته ام و نه به من دروغ گفته شده، این همان شبی است که وعده داده شده ام…”.
امام آن شب افطار را مهمان دخترش بود. ام کلثوم دختر گرامی ایشان که در آن شب شاهد حالات پدر بزرگوارشان بود چنین می گوید:
چون شب نوزدهم رمضان شد، برای افطار او طبقی که در آن دو قرص نان و کاسه ای از شیر و مقداری نمک بود آوردم. چون از نماز فارغ شد برای افطار روی آورد، وقتی به آن نگریست سرش را تکان داد و گریست و گفت:
“گمان نمی کنم دختری به پدرش آن گونه بدی کند که تو به من کردی”.
گفتم: آن چیست؟
گفت: برای پدرت دو خورش در یک طبق می آوری، آیا می خواهی توقف من در روز قیامت پیش روی خدای متعال به طول انجامد؟ من می خواهم از برادرم و پسر عمویم رسول الله (ص) پیروی کنم، برای او دو خورش در یک طبق نیاوردند تا قبض روح شد.
ای دخترم! هیچ مردی نیست که خوراکش و آشامیدنی اش و لباسش خوب باشد، مگر این که توقف او پیش روی خدای متعال در روز قیامت به طول می انجامد.
ای دخترم! در حلال دنیا حساب است و در حرام آن عقاب.
حبیب من رسول خدا (ص)، به من خبر داد که جبرئیل بر او نازل شد و با او کلید گنج های زمین بود و گفت: ای محمد، خدا به تو سلام می رساند و می گوید اگر بخواهی کوه های تهامه را برای تو طلا و نقره می کنم، بگیر کلید گنج های زمین را و از بهره تو در روز قیامت چیزی کم نمی شود.
رسول خدا (ص) فرمود: ای جبرئیل، بعد از آن چیست؟ گفت: بعد از آن مرگ است. فرمود: در دنیا نیازی به آن ندارم. بگذار یک روز گرسنه باشم و یک روز سیر. آن روزی که گرسنه ام به سوی پروردگارم تضرع و زاری می کنم، آن روزی که سیر هستم شکر خدا رابه جا می آورم. جبرئیل گفت: ای محمد، بر هر خیری موفق شدی.
سپس امام(ع) فرمود: ای فرزند، این سرا، سرای غرور و خواری است. هر کس آنچه را که فرستاده است می یابد.
ای فرزندم، چیزی نمی خورم تا یکی از این خورش ها را برداری”.
چون یکی از آن ها را برداشت قرصی از نان را با نمک خورد و خدا را حمد و سپاس گفت. به نماز ایستاد و به سوی خدای سبحان گریه و زاری کرد. مدام از خانه بیرون می آمد و به آسمان نگاه می کرد و مضطرب بود. سپس سوره “یس” را تا آخر خواند. لحظه ای خوابید، سرآسیمه از خواب پرید و صورتش را با لباسش پاک کرد و روی پا ایستاد و گفت:
“اللهم بارک لنا فی لقائک”. “خدایا لقایت را بر ما مبارک گردان”.
ذکر “لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم” را بسیار می گفت. نیمی از شب را به نماز ایستاد و به تعقیبات نماز نشست. چشمانش را خواب گرفت و پس از ساعتی باز سرآسیمه از خواب بیدار شد، فرزندانش را جمع کرد و به آن ها فرمود:
“در این ماه مرا از دست می دهید، من خوابی دیدم که مرا به هراس انداخته است…”.
گفتند: چه خوابی دیده ای؟
فرمود: “رسول خدا (ص) را در خواب دیدم که می گفت:
ای ابوالحسن، تو به زودی نزد ما می آیی. بدبخت ترین افراد به سوی تو می آید و محاسنت را به خون سرت خضاب می کند. من مشتاق تو هستم و تو در آخر این ماه رمضان در نزد ما هستی”.
فرزندانش صدایشان به گریه بلند شد، آن ها را به صبر و طاعت خدا دستور داد. درآن شب مدام ایستاده و نشسته مشغول نماز بود، هر لحظه از منزل خارج می شد و به آسمان نگاه می کرد، وقتی ستارگان را می دید می گفت:
“دروغ نمی گویم و دروغ به من گفته نشده است، این آن شبی است که به من وعده داده شده است”.
و باز به محل نماز خود برمی گشت و می گفت:
“خدایا مرگ را برای من مبارک گردان”.
مدام ذکر: “لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم” می گفت. و بسیار بر محمد صلوات می فرستاد.
ام کلثوم به پدرش گفت:
ای پدر، چه شده است که امشب نمی خوابی؟
امام جواب داد:
“ای دختر، پدرت قهرمان های بسیاری را کشت، و در خطرات زیادی فرو رفت، ولی ترس در دل خود راه نداد؛ اما امشب ترس بیش از همیشه در دلم وارد شده است”.
سپس فرمود:
“انا لله وانا الیه راجعون”.
سیده ام کلثوم ناراحت شد و با کلماتی آمیخته با گریه گفت:
چه شده است که امشب خبر مرگت را می دهی؟
فرمود: “ای دخترم، اجل نزدیک شده است…”.
حزن و اندوه بر ام کلثوم مستولی شد و بسیار گریه کرد. او را امام دلداری می داد و می گفت:
“ای دخترم، من چیزی به تو نگفتم، مگر آنچه پیامبر (ص) به من گفته است”[۱].
صبح هنگام امام وضو می گیرد و از خانه به سمت مسجد برای انجام نماز صبح خارج می شود. در حیاط خانه غازهایی بودند که سفارش آن ها را به امام حسن (ع) کرد. غازها روبروی حضرت فریاد کشیدند
امام با پریشانی آن ها خبر از نزول مصیبتی بزرگ داد و فرمود:
“لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، فریادهایی هستند که نوحه سرایی ها را به دنبال خواهند داشت”[۲].
فریادهایی که از پرندگان صادر می شود خبر از شیون و فریاد یتیمان و بیچارگان می دهد؛ زیرا کسی را که به آن ها مهربان بود و با عطوفت رفتار می کرد از دست می دهند. امام به دخترش ام کلثوم سفارش پرندگان را کرد و فرمود:
“دخترم، به حقی که من بر تو دارم آن ها را رها کن. پرندگانی را نگه داشته ای که زبان ندارند و وقت گرسنگی و تشنگی قادر نیستند تکلم کنند، پس آن ها را طعام و آب بده و یا این که آن ها را آزاد کن تا از گیاهان زمین بخورند”[۳].
امام حر
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.