فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
16ساعت
49دقیقه
47ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ)

قیمت اصلی 156,825 تومان بود.قیمت فعلی 87,125 تومان است.

تعداد فروش: 58

فرمت فایل پاورپوینت

2 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
5 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.

ارائه‌ی فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ) – تجربه‌ای خاص و متمایز!

پاورپوینتی حرفه‌ای و متفاوت:

فایل فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ) شامل ۱۲۰ اسلاید جذاب و کاملاً استاندارد است که برای چاپ یا ارائه در PowerPoint آماده شده‌اند.

ویژگی‌های برجسته فایل فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ):

  • طراحی خلاقانه و حرفه‌ای: فایل فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ) به شما این امکان را می‌دهد که مخاطبان خود را با یک طراحی خیره‌کننده جذب کرده و پیام خود را به بهترین شکل انتقال دهید.
  • سادگی در استفاده: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ) به گونه‌ای طراحی شده‌اند که استفاده از آن‌ها بسیار آسان باشد و نیاز به تنظیمات اضافی نداشته باشید.
  • آماده برای ارائه: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ) با کیفیت بالا و بدون نیاز به ویرایش، آماده استفاده هستند.

کیفیت تضمین‌شده با دقت بالا:

فایل فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ) با رعایت بالاترین استانداردهای طراحی تولید شده است. بدون نقص یا بهم‌ریختگی، تمامی اسلایدها آماده برای یک ارائه بی‌نقص و حرفه‌ای هستند.

نکته مهم:

هرگونه تفاوت احتمالی در توضیحات ممکن است به دلیل نسخه‌های غیررسمی باشد. نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ) با دقت و حرفه‌ای تنظیم شده است.

همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ) را دانلود کنید و ارائه‌ای حرفه‌ای و تأثیرگذار داشته باشید!


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ) :

پیشگفتار

عرفان اسلامی به عنوان یکی از حوزه های فکری عالم اسلام، بسیاری از مفاهیم دینی را که در حوزه های مختلف علوم دیگر از آن سخن به میان آمده، از منظر خاص خود و گاهی با معنی متفاوت از آن ها تعریف کرده و مورد بحث قرارداده است. یکی از این مفاهیم آزادی و بندگی است. درحالی که در بسیاری از کتب لغت، آزادی در مقابل بندگی آمده، در میان صوفیه و عرفای مسلمان، انسان آزاد، معّرف انسان کاملی است که بندگی را در خود به کمال رسانده باشد. در آراء بعضی از عرفا گاه مرتبه حریت از عبودیت و حتی ربوبیت نیز فراتر می رود. مطالعه و تأمل در آثار صوفیه و عرفا نشان می دهد عبودیت، ربوبیت و حریت سه مفهومی هستند که ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند به طوری که تحقق یکی بدون دیگری محال است. درعین حال از منظر گروهی از این طایفه با توجه به مرتبه وجودی و معرفتی انسان، تفاوت های قابل ملاحظه ای میان آن ها وجوددارد.

به نظر، کسانی که از آزادی در بندگی سخن گفته اند متأثر از حدیث العبودیه جوهره کنهها الربوبیه(أمام جعفرالصادق، ۱۴۰۰ه: ۱۰) بوده و ازآن جا که ربوبیت به لحاظ معنا و مفهوم با حریت ارتباط نزدیکی دارد، گروهی از آن ها در بررسی میان آزادی و بندگی از ربوبیت و ارتباط آن با عبودیت و حریت سخن گفته اند.

آزادی در بندگی، حقیقت و باطن عرفان اسلامی است. حافظ از جمله عرفایی است که در چند بیت از دیوان خود موضوع بنده آزاد را مطرح ساخته و با رویکرد خاصی که به بندگی دارد، در ضمن ابیات دیگر منظور خود را بیان کرده است. نگاه عارفانه عاشقانه او به این موضوع، نه تنها او را از دیگر کسانی که تنها از منظر عرفانی به این موضوع پرداخته اند متمایزساخته؛ بلکه جذابیت خاصی به موضوع داده، به گونه ای که ذهن را شیفته خود می سازد. مقاله حاضر بررسی آزادی در بندگی از دیدگاه عرفانی حافظ است که ذکر آن به وضوح در مصرع دوم از این بیت:

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی

من از آن روز که در بند توام آزادم

(غزل ۳۱۶)

آمده است. اما پیش از آن که این موضوع را از دیدگاه حافظ بررسی کنیم، لازم است به جایگاه عبودیت، ربوبیت و حریت در آراء صوفیه و عرفای مسلمان و مراتب و ارتباط آن ها با یکدیگر اشاره ای هرچند مختصر داشته باشم.

هدف پژوهش

مطالعه کتب عرفانی حاکی از آن است که از همان ابتدای سلوک عارفانه، حریت و عبودیت، به همان اندازه که سالک را از تعینات رهاساخته و او را از مرتبه ای به مرتبه عالی تر سوق می دهند، یکرنگی بیشتری به خود گرفته تا نهایتاً در آخرین مرتبه سیروسلوک به وحدت و یگانگی می رسند. هدف از این پژوهش بررسی چگونگی ارتباط نزدیک دو مفهوم به ظاهر متضاد بندگی و آزادگی در عرفان اسلامی، به خصوص در دیدگاه عرفانی حافظ است.

آن چه در این پژوهش به دنبال پاسخ آن هستیم چگونگی ارتباط بندگی و آزادی است که در بیشتر متون عرفانی اولیه با عنوان حریت و عبودیت از آن سخن رفته است. بعضی از این متون مفاهیم عبودیت و حریت و نیز ربوبیت را به گونه ای در ارتباط با یکدیگر آورده اند که گویی هرکدام از این مفاهیم بدون دیگری تحقق پیدانمی کند. اما ربوبیت چیست؟ آیا ربوبیت همان حریت است و یا دو مفهوم جدا از یکدیگرند و به لحاظ مرتبه یکی بر دیگری تفوق دارد؟ رابطه عبودیت با دو مفهوم دیگر چیست؟ آیا در عرفان اسلامی دیدگاه خاصی نسبت به ارتباط آن ها وجوددارد و یا آراء متفاوتی دیده می شود؟ دیدگاه عارفانه -عاشقانه حافظ نسبت به این موضوع چگونه است؟

پیشینه پژوهش

یگانگی دو مفهوم عبودیت و حریت اساس قرآنی دارد. عبارت لا اله الا الله که درحقیقت بن مایه تعالیم قرآنی و اولین خواسته پیامبر اسلام (ص) در دعوت مردم به اسلام است، معنای آزادگی و بندگی را در خود نهفته دارد. بر همین اساس عرفای مسلمان با الهام از این گونه تعالیم، در نوشته های خود بحثی را به آزادگی و بندگی اختصاص داده اند. از این میان به ابوالقاسم قشیری و ابونصر سراج می توان اشاره کرد که به عنوان بزرگان متقدم این طایفه در کتب خود بحثی را به این موضوع اختصاص داده اند. ابن عربی به عنوان بنیانگذار عرفان نظری در اسلام، در کتاب فتوحات به همین موضوع از منظری متفاوت توجه کرده و پس از او کسانی همچون عین القضات همدانی در تمهیدات و عزیزالدین نسفی در رساله انسان کامل در این باره سخن گفته اند.

روش تحقیق

این پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است. برای تحقیق در این موضوع سعی شده متون صوفیه دوره متقدم مطالعه و با آراء عرفای دوره بعد که تاحدی متفاوت از آن هاست مقایسه شود. سپس با بررسی اشعار دیوان حافظ و شروحی که بر آن نوشته شده و مقایسه دیدگاه او با آراء عرفای پیشین، نظر بدیع او در این باره مطرح می شود.

آزادی و بندگی

آزادی از جمله مفاهیمی است که مانند بسیاری از مفاهیم دیگر، نمی توان تعریف خاصی از آن ارائه داد. اگر چه این واژه به رهایی از هرگونه قیدوبندی اشاره دارد؛ اما نظر به این که این قیدوبندها از کجا بر انسان تحمیل شده، تعریف متفاوتی پیدامی کند. ازآن جا که خاستگاه مهم موانع آزادی انسان حکومت، اجتماع و خواهش های نفسانی او است، علوم سیاسی، علوم اجتماعی و عرفان سه حوزه شاخص فکری هستند که به این موضوع پرداخته و هر حوزه با نگرشی خاص آن را تعریف و مورد بحث قرارداده است. تقسیم بندی آزادی به آزادی سیاسی، اجتماعی و عرفانی حاکی از آن است که این مفهوم ابعاد مختلفی از وجود انسان و به تبع آن حیطه های گوناگون شناختی را دربرمی گیرد.

نتیجه مطالعه پژوهش هایی که درباره اقسام آزادی صورت گرفته بیانگر آن است که هرچند هریک از آن ها یک بعد از ابعاد وجودی انسان را مورد توجه قرارداده اند؛ اما همه آن ها در یک نظر متفق القول هستند و آن این که انسان از آن جا که به طبیعت خود خواهان آزادی است و هرگونه محدودیتی را که در تقابل با ذات و طبیعت خود باشد بر نمی تابد، تلاش می کند محدودیت هایی را که از طرف حکومت، اجتماع، طبیعت و حتی درون خودش بر او تحمیل شده و او را آزارمی دهد کناربزند و در این میان تنها انسان بیگانه با طبیعت خود است که پذیرای زنجیرهای بندگی و بردگی می شود و بر آن گردن می نهد.

در میان اقسام آزادی، آن قسم که مورد نظر این نوشتار است آزادی عرفانی است که به آن آزادی معنوی هم گفته شده است. منظور از آزادی معنوی وارستگی و رهایی خود (ذات) انسان از تمام قیدوبندهایی است که بر سر راه رشد و تعالی او قرارگرفته و با طبیعت و فطرت انسان سر ناسازگاری دارد. درحقیقت می توان گفت اگرچه آزادی به انواع مختلف سیاسی، اجتماعی و… تقسیم می شود؛ اما این واژه به معنای واقعی به آزادی عرفانی اشاره دارد. دلیل این سخن آن است که آزادی معنوی، متوجه رهایی انسان از تمام محدودیت هایی است که بر او تحمیل شده و مانع تعالی و تکامل اوست خواه این قیدوبندها از طرف حکومت و اجتماع باشد و خواه خواهش های نفسانی خودش. در تأیید این سخن می توان به تعریف جرجانی در کتاب تعریفات از حریت اشاره کرد: الحریه فی اصطلاح اهل الحقیقه الخروج عن رق الکائنات و قطع جمیع العلائق و الأغیار (جرجانی، ۱۳۰۶ ه:۳۸). آزادی در اصطلاح اهل حقیقت آن است که بنده از بندگی کائنات بیرون آید و از تمام وابستگی ها و هر آن چه غیرخداست چشم بپوشد. بعضی از بزرگان اهل لغت در ضمن تعریف این واژه اقسامی نیز برای آن ذکرکرده اند. برای مثال راغب اصفهانی در کتاب المفردات فی غریب القرآن ذیل کلمه حرّ پس از این که آن را متضاد با عبد تعریف می کند، برای آن دو معنا ذکرمی کند. او در معنای اول کلمه حر را به معنای کسی که هیچ قدرتی بر او سلطه ندارد، می آورد و در معنای دوم حرّ را کسی معرفی می کند که از صفات رذیله همچون حرص و طمع و آرزوهای دنیوی آزاد باشد(راغب اصفهانی:۱۴۶). همین تقسیم بندی دوگانه باعث شده کسانی که در مورد آزادی تحقیق کرده و کتاب نوشته-اند آزادی را در دو سطح بررسی کنند. روزنتال این دو سطح از آزادی را با نام آزادی هستی شناختی و آزادی جامعه شناختی می آورد (روزنتال، ۱۹:۱۳۷۹) و منظور او از آزادی هستی شناختی آن نوع آزادی عرفانی است که انسان در عالی ترین مقام از تمام قیدوبندهای نفسانی خود آزادمی شود. همچنین مطهری در تقسیم بندی از انواع آزادی در کنار آزادی اجتماعی از آزادی معنوی نام می برد و از منظر دینی منظور خود را از آزادی نوع اخیر این گونه توضیح می دهد که انسان نه تنها به لحاظ اجتماعی نباید زیر بار ذلت و بردگی رود؛ بلکه باید از نظر اخلاق و معنویت آزادی خود را حفظ کند؛ یعنی وجدان و عقل خود را آزاد نگه داشته باشد. ایشان عقیده دارنداین آزادی همان است که در زبان دین به آن تزکیه نفس و تقوا گفته-می شود(مطهری، ۱۳۹۴،:۲۳).

برای پی بردن به مفهوم ربوبیت، جایگاه آن در در کلام صوفیه و عرفا و ارتباط آن با حریت، لازم است پیش از ورود به موضوع مورد بحث، نگاهی هرچند گذرا به مفهوم عبودیت، ربوبیت و حریت و رابطه آن ها از منظر عرفانی به عنوان مقدمه بحث، بیفکنیم.

جایگاه عبودیت، ربوبیت و حریت در عرفان اسلامی

ریشه یابی تفکر عرفای مسلمان در بسیاری از موضوعات دینی و عرفانی حکایت از رویکرد قرآنی و سنت دینی آن ها دارد. درحقیقت تامل در باطن آیات و احادیث نبوی راهگشای نوعی نگاه خاص از جانب آن ها به موضوعات مختلف دینی بوده است. بحث از آزادی در بندگی یکی از این مفاهیم دینی است که در کتب عرفانی جایگاه خاصی داشته و گاهی با عنوان حریت در عبودیت از آن سخن به میان آمده است. این امر که بسیاری از مشایخ صوفیه و عرفا این دو واژه را در کنار یکدیگر و دو جزء لاینفک از یک حقیقت آورده اند، می تواند بیانگر آن باشد که این نوع رویکرد در میان عرفا، سرچشمه و آبشخور واحدی دارد. استاد مطهری در یادداشت های خود بحثی را به خاستگاه دینی این اندیشه اختصاص داده و دو دلیل برای اثبات ادعای خود مبنی بر این که اساس دعوت اسلام، دعوت به سوی آزادگی و بندگی است، می آورد. او با اشاره به عبارت لااله الاالله اساساً دعوت اسلام را دعوتی مرکب از آزادگی و بندگی می داند و معتقد است اسلام از نفی شروع می کند و به اثبات می رسد. این دو توأم با یکدیگر هستند. لا اله نفی است و آزادگی و الا الله اثبات است و تسلیم. قسمت اول این عبارت، آزادی است و قسمت دوم آن بندگی و عبودیت (مطهری، ۵۱: ۱۳۹۴) و این پیام، آغاز دعوت به دین است. آزادی از غیر خدا و بندگی ذات حق. این تنها بندگی است که با آزادی منافات ندارد و آزادگی عین بندگی است. با این بیان قولوا لا اله الا الله تفلحوا- اولین دعوت دینی جاری شده به زبان پیامبر- عبارتی است که انسان ها را به آزادگی و عبودیت دعوت می کند، بنا بر این لازم است انسان خود را مظهر آن گرداند تا به کمال رسد. تفسیر مذکور از عبارت، تفسیر شریعتی است، اما از منظر عرفانی و طریقتی تفسیر دیگری پیدامی کند. عین القضات همدانی عبارت لا اله الا الله را به گونه ای دیگر تفسیرکرده و لا اله را عالم عبودیت و فطرت و الا الله را عالم الهیت، ولایت و عزت می داند. از منظر عرفان اسلامی، ربوبیت و الهیت دو مرتبه از مراتب هستی هستند که یکی بر دیگری مقدم است و عین القضات معتقد است که عبودیت ثمره ربوبیت است که با ترک بشریت ظهورمی یابد، لیکن توقف در این مرتبه جایز نیست و باید به الهیت رسید، در غیر این صورت زنار شرک پیدامی شود(عین القضات همدانی،۱۳۷۳: ۲۷۶). بنابر این لااله انسان را به ربوبیت فرامی خواند و الا الله به الوهیت. ربوبیت، ترک تعلق به غیر خدا و عبودیت است و الوهیت ترک تدبیر و آزادگی.

استاد مطهری در اثبات بن مایه دینی اندیشه آزادی در بندگی، علاوه بر عبارت لا إاله الا الله به حدیثی از امام صادق (ع) اشاره می کند که به فضیل فرمود: یا فضیل العبودیه جوهره کنهها الربوبیه (همان). به نظرمی رسد این حدیث در میان عرفا بسیار مشهور بوده و گویی حافظ در شرح این مصرع از دیوان « من از آن روز که در بند توام آزادم » متاثر از این حدیث بوده است(مجتبایی،۲۲۷:۱۳۸۶). بنابر معنای این حدیث، جوهره و ذات عبودیت، ربوبیت است. اما ربوبیت چیست که عبودیت با آن معنا پیدامی کند و آیا این قول که حافظ در مصرع مذکور متاثر از حدیث العبودیه جوهره کنهها الربوبیه بوده، به این معناست که آزادگی به معنای واقعی خود در اندیشه حافظ همان ربوبیت است، نیازمند تفحص و بررسی آراء صاحب نظران این حوزه است. برای پاسخ به این سوالات لازم است ابتدا بحثی پیرامون ربوبیت و درجات آن مطرح کرده و در ضمن آن به دیدگاه عرفا در رابطه میان ربوبیت، عبودیت و حریت بپردازیم.

درجات ربوبیت و ارتباط آن با عبودیت و حریت

ربوبیت به معنای خداوندگاری است؛ یعنی انسان صاحب اختیار می شود و بر نفس خود و دنیا مالکیت پیدامی کند و از قید مملوکیت رهامی گردد. ربوبیت ثمره عبودیت است. عبودیت خداوند خاصیتش این است که هرچه انسان طریق بندگی خداوند را بیشتر بپیماید بر تصاحب و قدرت و خداوندگاریش افزوده می شود. درحقیقت این عقیده که عبودیت تمام، بنده را ربّ خود و عالم هستی می گرداند، بن مایه اندیشه عرفانی اسلام است. بر همین اساس روزنتال پس از تحقیقی که در آراء عرفای مسلمان درباره آزادی انجامداده به این نتیجه می رسد از دیدگاه عرفای مسلمان عبودیت با ربوبیت همراه است نه با حریت(روزنتال، ۱۸۷: ۱۳۷۹). با این بیان سوالی که در این جا همچنان به قوت خود باقی می ماند این است که رابطه عبودیت با ربوبیت و عبودیت با حریت چیست و چگونه است که برخلاف نظر این محقق در عدم ارتباط عبودیت با حریت، عرفای مسلمان آزادی را در بندگی می دانند؟

در عرفان اسلامی به خصوص از منظر وحدت وجودی، میان عبودیت و ربوبیت وحدتی انکارنشدنی وجوددارد؛ اگرچه در در یک بررسی سطحی ممکن است با آراء به ظاهر متناقضی از جانب بعصی از عرفا مواجه شویم، مثلاً عین القضات همدانی نهایت عبودیت را ربوبیت می داند، اما عارف بزرگی همچون ابنعربی این دو را متضاد با یکدیگر می آورد. عین القضات با این رویکرد که المؤمن مرآهالمؤمن یعنی او خود را در ما می بیند و المؤمن أخ المؤمن یعنی ما خود را در نور او می بینیم، در ارتباط میان عبودیت و ربوبیت معتقد است او مومن است به عبودیت ما و ما مؤمنیم به ربوبیت او، پس ما هر دو مؤمن می باشیم: در ادب خانه نون و القلم و طه، تعلیم علم خود حاصل کنند و زنگار از قلب خود جلادهند که أدبنی ربی فأحسن تأدیبی. او بیان می کند که متعلم در این مکتب موصوف بر ربوبیت و عبودیت باشد(عین القضات همدانی،۱۳۷۴: ۲۷۴). عین القضات در اتحاد میان عبودیت و ربوبیت می گوید: عبودیت خالیست بر چهره جمال ربوبیت، این جا بدانی که آن بزرگ چرا گفت: لیس بینی و بینه فرق الا أنی تقدمت بالعبودیه. جمال چهره ربوبیت بی خال عبودیت، نعت کمال نداردو خال عبودیت بی جمال چهره ربوبیت، خود وجودندارد… (همان: ۲۷۵). عین القضات حلقه ارتباطی میان عبودیت با ربوبیت را حدیث کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف (مجلسی،۱۴۰۳ه،ج۸۴: ۱۹۹) می داند و برای کامل تر کردن نظر خود سخنی از ابوالفرج زنگانی نقل می کند: العبودیه بغیرالربوبیه نقصان و زوال و الربوبیهبغیرالعبودیه محال گفت: عبودیت بی ربوبیت، نقصان و زوال باشد، و ربوبیت بی عبودیت محال باشد(همان).

تامل در معنای ربوبیت انسان را به این واقعیت رهنمون می گردد که اولین مرتبه از ربوبیت در حقیقت همان گام نخست عبودیت است؛ زیرا عبودیت به معنای حقیقی آزاد شدن انسان از التهاب و هیجانی است که انسان را به بندمی کشد. منصورحلاج در مقام بندگی می گوید: هرکس به مقام بندگی رسد به تمامی آزاد گردد از تعب عبودیت، بندگی به جای می آورد بی رنج و مشقت و این مقام انبیاء و صدیقان است (قشیری، ۳۵۹:۱۳۸۷).

مرتبه دوم از ربوبیت آن است که انسان پس از آن که توانست بر قوای نفسانی خود مسلط شود و به بیانی خداوندگار قوای نفسانی خود باشد، بتواند مالک خاطرات ذهنی خود گردد و تخیل خود را کنترل کند. در این مرتبه سالک از مرتبه حس قدم به مرتبه خیال می گذارد و می تواند با محافظت ذهن خود از تشتت و پراکندگی به حضور دست یابد و این امر جز با تهی کردن دل از اغیار صورت نمی پذیرد. ابونصر سراج این مرتبه را حقیقت بندگی می داند: بنده درحقیقت بنده نمی باشد مگر این که قلبش از آن چه غیر خداست آزاد باشد. در آن زمان حقیقتاً بنده خداست(سراج، ۵۳۱: ۱۳۸۰). قوای نفسانی اعم از غضب و شهوت ابتدا بر قلب انسان تاثیرمی گذارد و اولین تأثیر آن این است که توفیق حضور دربرابر خداوند را به خصوص در عبادات از او سلب می کند؛ چراکه خداوند تنها در دلی می تواند حضور پیداکند که اثری غیر او در آن نباشد:

برو تو خانه دل را فرو روب

مهیاکن مقام و جای محبوب

تو چو بیرون شدی او اندر آید

به تو بی تو جمال خود نماید

(لاهیجی، ۲۹۳:۱۳۷۱)

مرتبه سوم از ربوبیت آن است که بنده بر روح خود مسلط شود و آن را از بدن خلع کند. شیخ شهاب الدین سهروردی و میرداماد یکی از ویژگی های حکیم را آن می دانند که برای او خلع شدن روح از بدن ملکه شده باشد(مطهری، ۶۲:۱۳۹۴). در این مرتبه روح از جسم مستقل می گردد و می تواند در عالم بالا بدون مزاحمت جسم سیرکند و به معارف حقیقی آن عالم دست پیداکند. گام بعدی سالک در مراتب ربوبیت آن است که او مالک بدن خود شود و بتواند بر بدن خود تأثیرگذارد. اولیاء و صاحبان کرامت در مقام ربوبیت به جایی می رسند که با آزادساختن نفس، خیال، دل و روح خود از غیر خداوند و مالکیت بر آن ها، جسم خود را تدبیرمی کنند و با طی الأرض در آنی فاصله زمان و مکان را درمی نوردند. کمال این مرتبه از ربوبیت بنده، او را آماده می سازد که به آخرین مرتبه از ربوبیت قدم گذارد و مظهر ربوبیت خداوند گردد. در این هنگام بنده قادرخواهدبود در هستی تصرف کند و صاحب معجزه شود. این مقام، مقام انبیای الهی است که چون با تسلیم کامل خود دربرابر حق، طریق بندگی او را درپیش گرفتند، از غیر او رهایی یافته و رب و مالک تمام هستی شدند. عبد واقعی این گروه هستند. خداوند پیامبرش را در قرآن با نام عبد مورد خطاب قرارمی دهد و پیامبر نیز این نام را زینت خود می داند: پس اگر بین خلق و خدا درجه ای بالاتر از عبودیت بود، رسول خدا (ص) آن را ازدست نمی داد و خدای- عزّوجل- آن عنوان را به آن جناب عطانمی کرد(سراج،۵۳۲:۱۳۸۰).

این پنج مقام از ربوبیت درحقیقت به همراه پنج مرتبه از عبودیت است. هرچه بنده در مراتب سلوک، بندگی را در خود بیشتر متجلی سازد، صاحب مرتبه ای بالاتر از ربوبیت خواهدبود تا آن جا که مصداق حدیث العبودیه جوهره کنهها الربوبیه می گردد. بنابراین ربوبیت با عبودیت همراه است و این دو به واسطه حریت از غیر حق به دست می آید. بنده آن گاه که عبودیت را در خود به کمال رساند، حریت و ربوبیت را همزمان در خود متجلی خواهد ساخت.

کمی تأمل در آراء این طایفه نشان می دهد تقسیم بندی ای که بعضی از آن ها از حریت کرده اند، تاحدودی اشاره به همان مراتب مذکور ربوبیت دارد با این تفاوت که گویا برای حریت تام، مرتبه ای متعالی تر از ربوبیت قائل می شوند. به عنوان مثال عبدالرزاق کاشانی در تعریف حریت می نویسد: حریت عبارت است از بیرون رفتن از بند بندگی و آن سه مرتبه است: حریت و آزادی عامه از بند شهوات و خواسته ها، حریت و آزادی خاصه از بند مراد و اهداف و آرزوهاشان به سبب فنای اراده شان در اراده حق و حریت و آزادی خاصه خاصه از بند رسوم و آثار به واسطه محوشدنشان در تجلی نورالأنوار (کاشانی، ۲۶:۱۳۷۲). تردیدی نیست که دو مرتبه اول از حریت در این تقسیم بندی اشاره به مراتب ربوبیت دارد که بنده از قید تعینات هستی رهاشده و عنان آن را به دست می گیرد. اما مرتبه سوم از حریت در این کلام به چیزی فراتر از مراتب ربوبیت اشاره دارد؛ چرا که در آن جا بنده به جهت فنای در ذات حق، از ربوبیت نیز رهایی می یابد.

به نظر، ابن عربی اولین کسی بود که به وضوح در آثار خود از حریت و ربوبیت و ارتباط آن ها سخن گفت. او با تکیه بر اندیشه وحدت وجودی خود برای حقیقت حریت، مرتبه ای ورای ربوبیت قائل شد. به اعتقاد او اگر ربوبیت را به این معنی که بنده، مالک و و مدبر زمام امور است درنظربگیریم نمی تواند با حریت مترادف باشد؛ زیرا: هر حر و آزادی که زمام امور را مالک باشد و خود مورد تملک قرارنگیرد و آن ها را تصرف کند و خود موردتصرف قرارنگیرد، این دو جانب غیرموجود است؛ زیرا خداوند می فرماید: ادعونی أستجب لکم- مرا بخوانید تا اجابتتان کنم (غافر، ۶۰) هنگامی که ما را خواند از ما درخواست اجابت کرده است؛ پس تصریف از جانب حق و جانب بنده حصول می یابد و اگر خواندن بنده و درخواستش نباشد حق تعالی اجابت کننده نیست و اجابت وصف اوست؛ پس از جانب بنده صورت تصرف در حق ظاهر می شود و از حق تصرف در بنده. این مقدار بین حق و بنده است و آن کس که وصفش این است حریت مطلق ندارد (ابن عربی، ۱۳۸۵،ب ۱۸۹-۲۶۹: ۴۲۸).

با این بیان ابن عربی حریت را از مقام ربوبیت نفی می کند؛ زیرا لازمه ربوبیت وجود دو طرف رب و مربوب است و در مقام حریت، دوئیت وجودندارد. او نه تنها مقام ربوبیت؛ بلکه الوهیت را که از منظر او مرتبه ای فراتر از ربوبیت است، مقام دوئیت می خواند؛ زیرا هر الهی طلب مألوه می کند. به همین جهت ابن عربی مرتبه حریت را از مرتبه الوهیت بالاتر می داند: و چون از او الوهیت- بدانچه از احکام که الوهیت جز به آن ها ظهور ندارد- درخواست نمایی، اضافات و نسبت ها ظاهر می گردد. لذا کار موقوف به دو طرف گردید هر طرفی بر صاحب خودش. پس حریت از این که به یکی از دو مضاف قیام داشته باشد امتناع دارد(ابن عربی،۱۳۸۵،ب ۱۸۹-۲۶۹: ۴۲۹).

خاستگاه این باور، دیدگاه وحدت وجودی ابن عربی است. بر طبق این دیدگاه تنها ذات خداوند شایسته مقام وحدت و بی نیازی است و در مرتبه الوهیت و ربوبیت که صفات باری تعالی متجلی می گردد تکثر و اضافات متجلی شده و خداوند در مقام اله و رب طلب مألوه و مربوب می کند. بنا بر این: حقیقت حریت در بی نیازی ذات است از جهانیان با ظهور عالم از او به ذاتش. پس او از عالمیان بی نیاز است؛ پس او حر است و عالم بدو نیازمند (همان). با این توصیف اگر کسی بخواهد شایسته مقام حریت گردد، لازم است فانی از خود و صفاتش شود تا به حق بقا یابد. ابن عربی به تفاوت باور خود در این باره با دیگر صوفیه اعتراف می کند: بدان حریت و آزادی نزد طایفه صوفیه عبارت از آزاد شدن است از تمام وجوه. در آن صورت از تمام ماسوی الله حر و آزاد است؛ ولی نزد ما عبارت است از ازاله صفت بنده است به صفت حق و این در صورتی است که حق گوش و چشم و تمام قوای او باشد. (همان) در این مقام انسان دیگر بنده نیست و عین حق می شود نه صفت حق و چون عین حق می شود توصیف خداوند در حقیقت توصیف خودش می باشد(همان).

نتیجه ای که آراء مشایخ صوفیه و عرفا در رابطه میان عبودیت با ربوبیت و حریت به دست می آید این است که همه آن ها در یک نظر متفق هستند و آن این که انسان هرچه مراتب بندگی را بیشتر طی کند به همان اندازه از قیدوبندهای هستی آزاد شده و هرچه آزادتر شود ربوبیت در او ظهور بیشتری دارد. از این میان تنها گروهی از آن ها معتقدند اگرچه در مراتب سیروسلوک بنده از هستی متعین آزاد می شود؛ اما به حقیقت حریت نمی رسد مگر با فانی شدن از ذات خود و بقا به ذات حق از عبودیت و ربوبیت فراتر رود.

آزادی در بندگی

مطالعه و بررسی آراء صوفیه حاکی از آن است آزادی حقیقی در بندگی حق می باشد. انسان به حقیقت وجودی، بنده خداوند است و همان طور که به هر موجودی که در مسیر طبیعت و غریزه خود حرکت کند و به کمال برسد، آزاد گفته می شود، انسان نیز اگر بتواند طبیعت و فطرت ذاتی خود را به کمال رساند به آزادی دست می یابد. فطرت انسان طبق آیه و أقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها (روم،۳۰) الهی است و بنابراین سرشت انسان با بندگی خداوند و تسلیم در برابر او تنیده شده است. به همین دلیل انسانی که در هماهنگی کامل با سرشت الهی خود حرکت کند شایسته عنوان آزاده است. رابطه حریت و عبودیت در میان صوفیه و عرفای مسلمان به گونه ای است که حریت به عبودیت می انجامد و عبودیت به حریت. به نظر در میان صوفیه اولین کسی که از حریت سخن گفته ابولقاسم قشیری است. او در تعریف حریت می گوید: حقیقت آزادی در کمال عبودیت بود، چون در عبودیت صادق بود او را از بندگی اغیار آزادی دهند(قشیری،۳۹۴:۱۳۷۸). اغیار از دیدگاه او دنیا و آخرت است که انسان آزاد نباید هیچ چشم داشتی به آن در دل داشته باشد. عین القضات همدانی بر این باور است تنها تفاوتی که انسان با خداوند دارد این است که عبودیت انسان بر ربوبیتش مقدم است: إذا تمت العبودیه للعبید یکون عیشه کعیشه الله تعالی(عین القضات همدانی:۲۶۱). او مانند بسیاری از هم مسلکان خود عبودیت را در آزادی می داند و معتقد است تا انسان آزاد نگردد نمی تواند ادعای عبد بودن کند. آن گاه که انسان با آزادی از غیر حق عبودیت را در خود به کمال رساند تشبه به خداوند پیداکرده و به مقام ربوبیت می رسد(همان).

نسفی تفاوت میان کامل و کامل آزاد را تفاوت میان نهایت و غایت می داند و با تمثیل زیبایی آن را تبیین می کند: بدان که هرچیزی که در عالم موجود است نهایتی و غایتی دارد. نهایت هرچیز بلوغ است و غایت هرچیز حریت است… بدان میوه چون به درخت تمام شود و به نهایت خود رسد عرب گوید که میوه بالغ گشت و چون میوه بعد از بلوغ از درخت جداشود و پیوند از درخت جداکند عرب گوید که میوه حر گشت. چون معنی نهایت و غایت را دانستی، اکنون بدان که نهایت آن باشد که به اول خود رسد. هر چیز که به اول خود رسید به نهایت رسید. .. و میوه هرچیز تخم آن چیز باشد. .. و معنی بلوغ رسیدن است و معنی حریت و آزادی، قطع پیوند است(نسفی،۱۳۳:۱۳۷۹). با این بیان، حریت مرتبه ای ورای عبودیت و ربوبیت است؛ زیرا ربوبیت که نهایت بندگی است، مقام مالک و مدبر شدن است و حریت رهایی از هس

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل بنده آزاد (بررسی رابطه آزادی و بندگی در عرفان اسلامی با تأکید بر جایگاه آن در دیوان حافظ)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *