خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل از مبارزه تا شهادت
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.139,500 تومانقیمت فعلی 139,500 تومان است.
تعداد فروش: 46
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل از مبارزه تا شهادت؛ ابزاری کارآمد برای ارائههای برجسته
آیا به دنبال ارائهای بینقص هستید؟ فایل فایل پاورپوینت کامل از مبارزه تا شهادت با ۱۰۷ اسلاید با طراحی حرفهای آماده است تا در جلسات شما را به بهترین شکل ممکن معرفی کند.
ویژگیهای بارز فایل فایل پاورپوینت کامل از مبارزه تا شهادت:
- گرافیک شگفتانگیز: طراحی دقیق و متناسب با استانداردهای روز برای جذب توجه مخاطب.
- استفاده ساده: فایل فایل پاورپوینت کامل از مبارزه تا شهادت به گونهای طراحی شده که نیاز به تغییرات پیچیده نداشته باشد؛ کافی است آن را بارگذاری و ارائه دهید.
- کیفیت حرفهای: تمامی اسلایدها با وضوح بالا و استانداردهای نمایش در پاورپوینت طراحی شدهاند.
طراحی بدون نقص: فایل فایل پاورپوینت کامل از مبارزه تا شهادت با دقت بالا و بدون ایراد گرافیکی یا ناهماهنگی در طراحی آماده شده است.
توجه: نسخههای غیررسمی ممکن است مشکلاتی در نمایش یا کیفیت داشته باشند. تنها نسخه رسمی فایل فایل پاورپوینت کامل از مبارزه تا شهادت تضمینشده است.
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل از مبارزه تا شهادت :
مقدمه
دهه ۱۳۴۰ از جهات مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جائز اهمیت فراوان در تاریخ تحولات کشور است. بررسی وضعیت سیاسی و اجتماعی این دهه، ضمن آن که زمینه های تکوین جهت گیری های منجر به انقلاب اسلامی را نزد نیروهای فعال روشن می سازد، شناخت واقع بینانه ای را از روابط این نبردها با یکدیگر و نسبت به خط اصلی نهضت پدید می آورد. مهم ترین بحرانی که شاه را بعد از سال ۱۳۳۲ سراسیمه ساخت و اعتقاد او را به «کسب قدرت مطلقه» مضاعف گردانید، قیام عمومی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود. این حرکت، حکومت را به این جمع بندی رساند که نوسازی و احیای سنت های شاهنشاهی و ناسیونالیسم غیر مذهبی، با وجود و حضور رهبران مذهبی، به ویژه با حضور اشخاصی نظیر امام خمینی (ره)، ممکن نخواهد بود، از این رو رژیم پس از شدت عمل در برابر قیام پانزدهم خرداد که به کشتار وسیع مردم و سرکوبی روحانیون منجر شد، رهبران اصلی نهضت، به ویژه حضرت امام (ره) را دستگیر، زندانی و محصور گردانید و چاره کار را در این دید که فضای سیاسی جامعه بسته و تحت فرمان شاه باشد. رفتار سیاسی رژیم در این سال ها، بر اعمال شدت و خشونت مبتنی بود و از این زمان به بعد تمام کارگزاران رژیم پهلوی به عاملان سیاستی تبدیل شدند که در آن فقط شاه آمر و تصمیم گیرنده بود.
از سوی دیگر دهه چهل نقطه عطف شکل گیری مبارزات مردمی به رهبری امام خمینی است. با نگاهی به شرایط دهه چهل به خوبی در می یابیم که هم شاه به این نتیجه رسیده بود که باید به سمت اقتدار و حکومت فردی حرکت کند و هم امام خمینی شرایط آغاز یک انقلاب بنیادین را فراهم می دید، از این رو، دهه چهل سرآغاز تضادها و چالش ها بود. این تضاد با وقوع قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، محمدرضا را به سوی رویکرد بسته نگاه داشتن جدی فضای سیاسی جامعه سوق داد تا در سایه برخورداری از حمایت غرب، به ویژه آمریکا، بقای سلطنت خاندان پهلوی تضمین شود. رژیم شاه در طول یک دهه، برنامه های خود را پیش برد، بر اصول شش گانه انقلاب سفید، در مراحل مختلف، اصل های دیگری را افزود و در نهایت آن را به ۱۷ اصل رساند و اصلاحات ارضی را مطابق میل خود اعمال کرد، مستشاران آمریکایی را به ایران آورد و افرادی چون «امیر عباس هویدا» را بر مسند قدرت و دولت نشاند، انقلابیون را سرکوب کرد، رهبران مذهبی را تهدید، دستگیر و گاه تطمیع ساخت، روابط دوستانه ای را با دولت های غربی، به ویژه آمریکا برقرار ساخت، به تدریج به سمت ژاندارم منطقه شدن، حرکت کرد، با اسرائیل مراودات دوستانه، ولی محتاطانه و مخفیانه ای را شروع کرد و در پایان دهه چهل به ثروت های هنگفت نفتی نیز دست یافت، ولی از سوی دیگر، جامعه را به سمت فساد و مظاهر کاذب تمدن غرق سوق داد و به احیای اندیشه کهن پارسی همت گماشت. در واقع، دو شاخصه «استبداد» و «مذهب زدایی» حکومت پهلوی، دو عامل اساسی تقابل و رویارویی نیروهای مذهبی و ملی و حتی غیر مذهبی با رژیم بودند. این سیاست ها موجب به حرکت درآمدن نیروهای مخالف گردید و در واقع حرکت این نیروها معلول آن سیاست ها بود. شاگردان و پیروان امام (ره) در مدت تبعید ایشان که تا دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ به طول انجامید، مبارزه و مخالفت با رژیم را به انحای مختلف ادامه دادند و به آن استمرار بخشیدند. این گروه از روحانیون که مسئولیت های اساسی را در تهران، قم و شهرستان های بزرگ به عهده داشتند، به دو دسته تقسیم شدند که هر کدام مقوم دیگری بودند، ۱. گروه نخست به مبارزات فکری و فرهنگی روی آوردند و نهضت سیاسی امام را با نهضت علمی و فرهنگی آمیختند. این افراد، در دهه چهل به طرق مختلف به مبارزات و فعالیت های خود ادامه دادند و بخشی از بار عظیم نهضت را به دوش کشیدند. آنان زمینه های ذهنی و فکری و عقیدتی انقلاب را تسهیل نمودند و به سیر انقلاب سرعت و شتاب بخشیدند. شهید مرتضی مطهری، شهید دکتر بهشتی، شهید دکتر مفتح و شهید دکتر باهنر از نمونه های سرشناس این گروه هستند. میان این دسته و حضرت امام (ره) رابطه عمیق فکری و سیاسی حاکم بود، به طوری که امام (ره)، در اغلب موارد، دیدگاه های آن ها را در تعیین مسیر مبارزه، مهم و اساسی می شمرد.
۲. گروه دوم کسانی بودند که به کارزار سیاسی و انقلابی وارد شدند. این عده در سراسر کشور ارتباطی زنجیره ای را ایجاد و رابطه مخالفان رژیم را با هم تسهیل کردند. مرحوم آیت الله طالقانی، آیت الله خامنه ای، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، شهید سعیدی و… نمونه های بارز این دسته بودند. دراین سال ها، روحانیون مبارز، تحت بیشترین فشارها قرار داشتند و اغلب آن ها یا در تبعید بودند، یا در زندان به سر می بردند و یا به دلیل تعقیب از سوی ساواک و نیروهای امنیتی، به صورت مخفی زندگی می کردند و به زمینه سازی برای بیداری مردم، هوشیاری نیروهای سیاسی و ایجاد وحدت و تعامل میان نیروهای مذهبی و سیاسی مشغول بودند. این حرکت ها و فعالیت ها، در دهه ۱۳۴۰، هر چند افت و خیز داشت، هیچ گاه به طور کامل متوقف نشد و هر بار به طریقی تداوم یافت.
آیت الله سعیدی در فرایند انقلاب اسلامی در زمره این گروه بود. در واقع این گروه شاگردان امام بودند و برای خلع پهلوی از قدرت، به فعالیت سیاسی گسترده روی آوردند. امام خمینی بر این باور بود که خط مرجعیت در گذشته چندان خوب عمل نکرده است. امام درنامه ای که به شهید سعیدی نوشته اند، آشکارا به این موضوع اشاره کرده اند: «سلف صالح ما فرصت عجیبی را درموقع رفتن سلف خبیث از دست داده اند و پس از آن هم فرصت هایی بود و از دست ر فت تا این مصیبت ها پیش آمد».
ویژگی های شخصیتی شهید سعیدی
چنان که گفته شد دردهه چهل، نیروهای مبارز در آن شرایط سخت دست از مبارزه برنداشتند و با وجود تردیدهای جدی در آن مقطع و تقسیم شدن نیروها به گروه های مختلف، هیچ عاملی نتوانست درنگی در مبارزات برخی از مخالفین رژیم ایجاد کند. شهید سعیدی درچنین فضای مبهم و پر اضطرابی به مبارزه خود ادامه دا و در واقع به نوعی فداکاری کرد. از زمانی که امام رااز ایران تبعید کردند، اقدامات سختگیرانه رژیم دو چندان شد و در عین حال در درون حوزه هم نیروهای مخالف با مبارزه، بر تردیدها می افزودند، در چنین شرایطی، فشار دو جانبه ای بر مبارزان وارد می شد و تحمل این فشارها و ادامه مبارزه، فداکاری بزرگی بود. شهید سعیدی با وجود افق های بسیارم مبهم مبارزه، چنین فداکاری ای را به جان خرید. در واقع پیشرفت مبارزه درچنین مقاطعی جز از طریق فداکاری افرادی چون وی ممکن نبود. باید گفت که مرحوم سعیدی چنین روحیه مبارزی را بیش از هر چیز مرهون امام بود و هیچ یک از شخصیت های حوزه به میزان امام در تکوین شخصیت وی، به ویژه از بعد سیاسی اثر گذار نبودند. به جرئت می توان گفت که اگر شهید سعیدی از محضر درس امام بهره نبرده بود، هیچ گاه این روحیه مبارز را نداشت، البته بخشی از این روحیه هم اساسا به روحیه منتقد وی باز می گردد. تا حدی که به اذعان بسیاری از همدوره ای هایش، بیشترین اشکالات را در مجلس درس مطرح می کرد.
بنا به نقل مرحوم علی دوانی، وی از طلابی بود که همواره با اساتید وارد مباحثه می شد. این موضوع هم در درس «خارج» آیت الله بروجردی و هم در درس «خارج» امام (ره) وجود داشته است. با این همه، ایشان از لحاظ علمی، خود را شاگرد و به لحاظ سیاسی هم مرید امام می دانست.
وی هم از نظر علمی و هم از جنبه سیاسی انسان بسیار شجاعی بود و در شرایطی که بسیاری حتی جرئت شنیدن نام امام را هم نداشتند، او با صراحت در بالای منبر، نام ایشان را مطرح می کرد. او بر خلاف بعضی معتقد بود که باید با رژیم برخورد مستقیم کرد تا هم ماهیت رژیم افشا شود و هم ترس مردم از بین برود، البته برای تحقق این هدف صرفا به موارد فوق بسنده نمی کرد و از هر فرصتی برای آموزش مردم استفاده می کرد. نکته جالب این است که بر آموزش زنان هم تاکید ویژه ای داشت و این امر در شرایط حاکم بر جامعه آن روز ایران، بسیار غریب و البته نوآورانه بود. به تعبیر خود وی در نامه ای به امام: «اگر نیمی از جامعه را زنان تشکیل می دهند، نیم دیگر که مردها باشند، باید در دامن آن ها پرورش یابند. اگر زن های ما ساخته نشوند، رشد نکنند، رشد فکری و عقلی پیدا نکنند، یقینا مردا هم نمی توانند ساخته شوند. دامن با تقوا از ضروریات یک مادر است که می تواند مردان لایق و بزرگی را پرورش و به جامعه تحویل دهد.»
دیدگاه های سیاسی و اجتماعی و مبارزات
محور اصلی بیانات شهید سعیدی مبارزه با رژیم پهلوی و استعمار است. مخالفت وی با رژیم شاه به سه دلیل اساسی است: اول آن که آیت الله سعیدی رژیم پهلوی را یک رژیم ظالم می دانست، دوم آن که آن را عامل فساد و فقر و بی عدالتی در جامعه می دانست و به عیاشی های حکام و عمال آن ها در کنار فقر و بیچارگی مردم به شدت معترض بود و سوم این که رژیم شام را رژیمی وابسته به کشورهای بیگانه، به ویژه آمریکا می دانست. شهید سعیدی گاه آشکار و گاه با کنایه، رژیم را مورد حمله قرار می داد. وی به شدت به آمریکایی ها، اسرائیلی ها و یهودیان، بدبین و حساس بود و اساسا استعمار را که اینک در راس آن ها آمریکا قرار دارد، عامل عقب ماندگی کشورهای اسلامی می دانست. در عین حال رژیم به دلیل وابستگی شدیدی که به آمریکا داشت، از هر گونه انتقاد از آمریکا واهمه داشت و به شدت نگران می شد و شهید سعیدی هم به خوبی به این نقطه ضعف رژیم پی برده بود و همواره آمریکا و اسرائیل را به باد حملات خود می گرفت، اوج این حملات در جریان کنسرسیوم سرمایه گذاری آمریکا در ایران بود. وی مبارزه با استعمارگران را برای همه واجب می دانست. هم چنین لبه تیز حملات خود را متوجه رژیم اسرائیل می کرد، رژیم شاه را به دلیل برقراری رابطه آشکار و پنهان با آن رژیم، مورد سرزنش و نکوهش قرار می داد، با اطلاع از روابط پنهانی رژیم با اسرائیل، هر گونه معامله ای را با اسرائیل حرام و هدف نهایی یهودیان را نابودی مسلمانان و اسلام می دانست. وی برای مبارزه با رژیم اسرائیل از سمبل های تاریخی اسلام مثل صلاح الدین ایوبی بهره می برد.
مورد دیگری که شهید سعیدی بر آن تاکید داشت، نبود آزادی بیان در ایران بود. وی به شدت از نبود آزادی عقیده و سرکوب سیاسی رژیم انتقاد می کرد:
«امروزه اظهار عقیده در تمام کشورهای دنیا آزاد است به جز در کشور فساد پرور و جنایت خیزما»
وی بر رسالت تاریخی روحانیت در مبارزه با ظلم و جور تاکید داشت و آن را تداوم راه انبیاء و ائمه معصومین می دانست. به نظر وی در طول تاریخ، روحانیون، پیش قراولان مبارزه در راه ارزش های انسانی عدالت و حریم دین بوده اند، بنابراین بر روحانیت است که مردم را از آن چه در جامعه می گذرد، مطلع گرداند و همواره باید بین مردم و روحانیت پیوند وجود داشته باشد تا آنان از این که جامعه به یکباره در دامن شیطان پرستان و ظالمین بیفتد، جلوگیری کنند. البته این تاکیدات مرحوم سعیدی در مورد روحانیت مانع از آن نمی شد که وی به شدت از برخی روحانیون انتقاد نکند. به نظر وی برخی از روحانیون با داشتن عبا و عمامه و ریش و تسبیح، به دین خدا و مردم خیانت می کنند و در طول تاریخ اسلام از این موارد فراوان بوده اند.
علاوه بر این، وی با برخی دیدگاه های انحرافی رایج در آن زمان در افتاد. بر اساس اعتقاد برخی، زمانه باید آن قدر خراب شود تا زمینه های ظهور امام زمان (عج) فراهم شود. وی می گفت که اگر این دیدگاه درست باشد، با این همه ظلم و جنایت، چرا امام زمان ظهور نمی کنند؟ وظیفه ما چیست؟ نباید برای خدا کاری کنیم و منتظر بمانیم تا امام زمان خودشان ظهور کنند؟ شهید سعیدی می دانست که این دیدگاه ها مانع از مبارزه با رژیم شاه می شوند. از سویدیگر در آن مقطع دیدگاه های دیگری در بین روحانیون مطرح شد که از جمله آن ها دیدگاه های ابوالفضل برقعی بود. شهید سعیدی با صراحت در مقابل وی ایستاد و وی را طوری از صحنه حذف کرد که تا مدت ها خبری از او نبود. سخنرانی های برقعی در آن مقطع درباره امور اعتقادی چون معجزه، وحی قرآن، علم غیب و… بود که موجب ایجاد دودستگی در بین روحانیون و مردم شده بود. برای مرحوم سعیدی بیش از آن که صحت و سقم دیدگاه های برقعی اهمیت داشته باشد، این موضوع اهمیت داشت که رژیم از این دو دستگی در بین روحانیت و مردم به نفع خود استفاده می کند. البته شهید سعیدی این رویکرد را هم از امام یاد گرفته بود. امام در کتاب کشف الاسرار، به چنین دیدگاه هائی، پاسخ های محکمی داده اند.
مرحوم سعیدی با دیدگاه هائی که چه در درون و چه در بیرون حوزه در موردجدایی دین از سیاست وجود داشت، مخالف بود و معتقد بود که اگر ما رهبری خوب و مسئولین دلسوز و با ایمان داشته باشیم، می توانیم در پناه خداوند، زندگی آرامی داشته باشیم، ولی افسوس که فاقد آن هستیم. چون مرتبا توی سر مسلمانان می زنند که در سیاست دخالت نکند. از نظر ایشان از زمانی که پست سیاسی و پست روحانیت تفکیک شدند، روسای مذهبی هم به دنبال امرای ملت رفتند و کار ملت بدبخت به این جا رسید. البته ایشان در دوران غیبت، موضوع حکومت را از مرجعیت تقلید جدا می کرد و این امر را به این دلیل مورد تاکید قرار می داد که از نظر ایشان در آن مقطع، مراجع به شدت از مسائل دور بودند، بنابراین از نظر او اگر مرجع تقلیدی مثل حضرت آیت الله العظمی خمینی پیدا شد، باید ذوالریاستین باشد و ضمن مرجعیت تقلید، حکومت راهم به دست گیرد. از نظر ایشان، فعلا یعنی تا امام زمان (عج) نیامده اند، حکومت از مرجعیت تقلید جداست و ممکن است کسی در مسائل طهارت و صلوات و خمس و امثال آن مجتهد باشد و اتفاقا غالبا همین طورند. چنین افرادی در مسند حکومت، قطعا بدتر از شاه سلطان حسین خواهند بود. ایشان این موضوع را مستظهر به دیدگاه مرحوم میلانی هم می کند که به نظر وی چنین نیست که هر مجتهدی که لیاقت تقلید را دارد، لیاقت رهبری را هم داشته باشد. لیاقت رهبری را تنها فقیه سیاستمداری دارد که عالم به زمان خود باشد و در راه خدا از ملامت ملامتگران نهراسد و اکنون با این مشخصات کسی جز آیت الله خمینی نیست. نقش آیت الله سعیدی در طرح مسئله مرجعیت امام خمینی (ره) نیز بسیار بارز بوده است. در واقع ایشان به طور هدفداری از زمان ارتحال آیت الله بروجردی به دنبال مطرح کردن امام به عنوان مرجع شیعیان بود و این طبعا با اهداف سیاسی ایاشن همسو بوده است. وقتی که حضرت آیت الله بروجردی از دنیا رفت، مسئله مرجعیت بعد از ایشان در قم مطرح بود و بسیاری معتقد بودند که دیگر مرجعی مثل آیت الله بروجردی پیدا نخواهد شد. سیاست کلی رژیم هم اینبود که دیگر مرجعیت متمرکزی وجود نداشته باشد و در اصل، مرجعیت از ایران خارج شود و به همین دلیل رژیم هم درباره مقام آیت الله بروجردی و خلاء پس از ایشان، تبلیغات زیادی را به راه انداخت تا قدرت مرجعیت در ایران متمرکز شود و حتی آن را از ایران خارج و به عراق منتقل کند. در داخل حوزه هم کشمکش هائی به وجود آمده بود، در این میان برخی از شاگردان و علاقمندان حضرت امام (ره) به دنبال مطرح مرجعیت ایشان بودند که شهید سعیدی، چه در آن مقطع، یعنی قبل از تبعید امام و چه پس از آن، ایشان را به عنوان مرجع شیعیان مطرح کرد. وی برای طرح مرجعیت و رهبری امام (ره) همواره در سخنرانی های خویش، نهضت و حرکت امام (ره) را به حرکت ائمه اطهار (علیه السلام) تشبیه و اقدام رژیم شاه را با اعمال یزید و معاویه مقایسه و از این تمثیل تاریخی برای آگاه کردن و جلب حمایت مردم از امام (ره) استفاده می کرد، بنابراین نقش ایشان در مقطع بعد از تبعید امام بسیار برجسته تر و تعیین کننده تر است و چه بسا بیشترین نقش را در زنده نگهداشتن نام و یاد امام در آن مقطه پر خطر در ایران به عهده داشت و این هدف را از هر طریق ممکن پیگیری می کرد و طبعا از خطرات آن هم آگاه بود. وی حتی برای اولین بار در مدرسه فیضیه برای امام شعار داد. در تهران هم با صراحت امام را مرجع اصلی و علاوه بر آن رهبر شیعیان معرفی می کرد و همواره بر این نکته تاکید داشت که امام باید به زودی به ایران بازگردد. البته شهید سعیدی همواره از طریق نامه با امام در ارتباط بود و امام ایشان را به ادامه راه و ناامید نشدن تشویق می کردند. شهید سعیدی هر جا که بود به یاد امام بود. او در نامه ای که از نجف برای دوستان خود ارسال کرد، برای آنان چنین نوشت که باید به هر صورت ممکن نام و یاد امام را زنده نگه داشت و برای لغو تبعید امام به رژیم فشار آورد و در این راه نباید احساس خستگی کرد. بنا به نوشته مرحوم دوانی، برای مراجعت امام خمینی به ایران، به ه
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.