

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل جشنواره ای به نام حسین علیه السلام (جشنواره فیلم عمّار)
156,825 تومان قیمت اصلی 156,825 تومان بود.87,125 تومانقیمت فعلی 87,125 تومان است.
تعداد فروش: 48
فرمت فایل پاورپوینت
آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.
با پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل جشنواره ای به نام حسین علیه السلام (جشنواره فیلم عمّار)، ارائهای متفاوت و تأثیرگذار بسازید
دنبال یک ارائه سطح بالا هستید؟ فایل فایل پاورپوینت کامل جشنواره ای به نام حسین علیه السلام (جشنواره فیلم عمّار) شامل ۳۷ اسلاید حرفهای و طراحیشده با دقت بالا است که شما را در هر جمعی بهخوبی معرفی خواهد کرد.
دلایل برتری فایل فایل پاورپوینت کامل جشنواره ای به نام حسین علیه السلام (جشنواره فیلم عمّار):
- ظاهر حرفهای و چشمنواز: طراحی گرافیکی دقیق، با ترکیب رنگها و چیدمان مدرن برای جلب توجه مخاطبان.
- کاربری سریع و بدون دردسر: بدون نیاز به ویرایش اضافی؛ تنها کافیست فایل فایل پاورپوینت کامل جشنواره ای به نام حسین علیه السلام (جشنواره فیلم عمّار) را اجرا و ارائه را آغاز کنید.
- کیفیت فنی بالا: هر اسلاید با وضوح مناسب و ساختار منظم آماده شده تا در انواع نمایشگرها بدون مشکل دیده شود.
عملکرد بینقص: اسلایدها بهگونهای طراحی شدهاند که هیچ مشکلی در نمایش، ساختار یا گرافیک وجود نداشته باشد.
یادآوری: در صورت استفاده از نسخههای غیررسمی، ممکن است با مشکلات ظاهری یا کیفی روبرو شوید. نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل جشنواره ای به نام حسین علیه السلام (جشنواره فیلم عمّار) توسط تیم متخصص طراحی شده و ضمانت کیفیت دارد.
بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل جشنواره ای به نام حسین علیه السلام (جشنواره فیلم عمّار) :
این بار زود رسیده ام و با خیال راحت و دست در جیب، خیابان حافظ را و بعد خیابان سمیه را قدم زنان طی می کنم تا برسم به تالار اندیشه. البته سردی هوا هم در نگه داشتن دستهایم در جیبها بی تأثیر نیست. هنوز دوساعت مانده به ساعت ۶ بعدازظهر و شروع مراسم افتتاحیه نهمین جشنواره مردمی فیلم عمار، که می رسم جلوی تالار اندیشه و سکوت و خلوتی که از توی خیابان منتشرشده بود تا ساختمانهای حوزه هنری، ناگهان جای خودش را به تحرک و پویایی و سروصدایی می دهد که بیا و بببین!
از همین ابتدای حیاط، «واقعی بودن» جشنواره خودش را به رخ می کشد. بچه های عمار، ریسه های چراغ را به تصاویر بزرگ شهدا وصل می کنند تا وقتی هوا رو به تاریکی رفت، نورهای سبز و سپید و سرخ، مسیر «عمار»ها را روشن کند و برساندشان تا باب تالار اندیشه. ریسه ها گاهی بازیگوشی می کنند و تاب می خورند بین شهدایی که بیشتر شهید فرهنگی هستند تا شهید علم و فناوری و امنیت! از شهید محمدحسین حدادیان تا محمودرضا بیضایی، از مصطفی احمدی روشن تا حمید حاجی زاده، از مصطفی صدرزاده تا سعید کاظمی آشتیانی، از محسن حججی تا… غرفه های نطنز(دفتر طنز انقلاب اسلامی)، عمار یار (سایت بزرگ عرضه محصولات سینمایی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی) و غرفه کتاب «زایو» هم در حال برپایی است. آن طرف تر و کنار حجله شهدای گمنام، یک استودیوی روباز نقلی برپاشده که بچه ها شیطنت می کنند و روی مبل هایش عکس یادگاری می گیرند، قبل از آنکه دوربین های روشن، به کسی اجازه ورود ندهند.
داخل تالار و سمت راست صحنه، سه بَنر بزرگ، از سفر به ایران ۱۴۲۰ با «رمان زایو» خبر می دهد. اما سمت چپ صحنه، بچه های عمار دارند موشک هوا می کنند، بنرهای بزرگ موشک امید، وقتی تازه جان گرفته و شعله کشان به سمت آسمان می رود. یادش به خیر! من هم مثل آدمهایی که خیلی مسئول است و مجوز دارد همه جا برود، روی صحنه می روم و از آن بالا به صندلی های خالی و رفت و آمد بچه های عمار نگاه می کنم. حتی می نشینم روی یکی از چهار نیمکت چوبی که وسط صحنه گذاشته شده و صندلی ها را رصد می کنم از آن بالا. همه این سالها و در هر مراسمی در این سطح که شرکت داشته ام یا فیلم و عکسش را نگاه کرده ام، برای اینکه بفهمم صاحب مراسم کیست یا کجاست، نگاه کرده ام به ردیف اول ببینم «کی»ها نشسته اند ردیف اول، همان صف اول خودمان. آنوقت و از روی آدمهایی که صف اول نشسته اند یا برایشان جاگرفته اند که هروقت آمدند بنشینند، معلومم می شده که این مراسم مال چیست و کیست و از این «ف»، تا آخر فرحزاد رفته ام! اینجا که نگاه می کنم، برگه های سپید «جایگاه ویژه»، از همان بالای صحنه هم نشان می دهد که دو ردیف اول تالار را برای «خانواده معظم شهدا» نگه داشته اند و صف اول جشنواره مردمی فیلم عمار، خانواده شهدا هستند، هرچند پیشتر، خود شهدا از صف آخر چیده شده باشند…
همیشه مرموزترین و جذاب ترین جای تالار برای من، پشت پرده بوده، جایی که همه سیم ها و کابل ها به هم می رسند و همه کلیدها آنجاست. و آدمهای مهم و آنهایی که جدی اند و گاهاً بیسیم به دست دارند، تند و تند می روند آن پشت و نورافکنی را روشن می کنند یا صدایی را بالا می برند یا حتی تصویری را برای میهمانان پخش می کنند. به نظرم این پشت پرده، حتی از اتاق فرمان هم مهمتر است. چون نزدیکترین جا به صحنه است و آدمهایش، درگیرترین آدمها با اتفاقاتی هستند که روی صحنه می افتد. عملاً هم اینها هستند که فرمان می دهند به اتاق فرمان تا کدام میکروفن را روشن کند و کدام نور را تنظیم… یک جورهایی مثل خود جشنواره فیلم عمار، که وسط جامعه و مردم است و فیلمها و انیمیشنها و حتی مقاله ها و پژوهشهایش، فرمان می دهد به ماشین فرهنگ، که حالا باید بپیچد یا بایستد یا گازش را بگیرد و کدام طرفی برود…
طرفدارهای حامد زمانی، با انتظامات تالار چانه می زنند که اجازه بدهد هدایایشان را بگذارند پشت پرده صحنه، آن طرف، علی صدری نیا، کارگردان دکتر سلام، گوشه ای نشسته و به افق خیره شده، آنقدر که نزدیک شدن من را متوجه نمی شود. مثل دوسه سال گذشته، مجری مراسم است و این را سین برنامه ها که روی پاهایش گذاشته، تأیید می کند. می گویم: خیلی دورنشو برادر، گم می شوی! با خنده جواب می دهد: دنبال این می گشتم که چه باید بگویم. صلوات خاصه امام رضا(ع) از بلندگوها پخش می شود و علی، انگار که جرقه ای در ذهنش زده باشد و نقطه آغاز کلامش را یافته باشد، شروع به نوشتن می کند: اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی، الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری…
با عمار درها باز می شود
حتی من را نمی گذارند که روی صندلی های دو ردیف اول بنشینم، سفت و سخت نگهشان داشته اند برای خانواده شهدا. خانواده هایی که زودتر از همه می آیند و عجیب نیست که صاحبخانه زودتر از میهمانان بیاید. من نشسته روی صندلی اول ردیف سوم که می گویند جای برگزیده های جشنواره است. من هم از نظر خودم برگزیده ام و همینجا می نشینم. یکی از بچه های عمار خسته و کوفته می نشیند کنارم و سلام و خداقوتی ردوبدل می شود. تازه نفسش را بیرون داده و گفته از دیروز صبح، سرپاست که یک خانواده شهید از راه می رسند و او تمام قد از جا بلند می شود و دست به سینه سلام می کند. خانواده شهید را می برد تا جایشان را نشان دهد.
فکر می کنم با آن همه خستگی که داشت الان برمی گردد و دوباره می نشیند اما می دود تا از خانواده شهید تازه رسیده پذیرایی کند و هدیه شان را با یک شاخه گل تقدیمشان کند و بعدترش یکی کاری را به او می سپارد و دوباره می دود دنبال انجام دادن آن کار، انگار نه انگار که دو روز است از پا ننشسته است. این بچه های عمار واقعاً مثل بسیجی ها کار می کنند. حضور خانواده های شهدا و روبوسی شان باهم، چنان گر
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.