خرید و دانلود نسخه کامل کتاب Thermochemical Processes: Principles and Models
خرید و دانلود نسخه کامل کتاب Thermochemical Processes: Principles and Models قیمت اصلی 72,500 تومان بود.قیمت فعلی 35,000 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود نسخه کامل کتاب Encyclopedia of Comic Books and Graphic Novels, 2 Volume Set
خرید و دانلود نسخه کامل کتاب Encyclopedia of Comic Books and Graphic Novels, 2 Volume Set قیمت اصلی 63,500 تومان بود.قیمت فعلی 26,000 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
03ساعت
50دقیقه
52ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام

قیمت اصلی 156,825 تومان بود.قیمت فعلی 139,500 تومان است.

تعداد فروش: 78

فرمت فایل پاورپوینت

2 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
4 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

آنتونی رابینز میگه : من در 40 سالگی به جایی رسیدم که برای رسیدن بهش 82 سال زمان لازمه و این رو مدیون کتاب خواندن زیاد هستم.

ارائه‌ی فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام – تجربه‌ای خاص و متمایز!

پاورپوینتی حرفه‌ای و متفاوت:

فایل فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام شامل ۸۱ اسلاید جذاب و کاملاً استاندارد است که برای چاپ یا ارائه در PowerPoint آماده شده‌اند.

ویژگی‌های برجسته فایل فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام:

  • طراحی خلاقانه و حرفه‌ای: فایل فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام به شما این امکان را می‌دهد که مخاطبان خود را با یک طراحی خیره‌کننده جذب کرده و پیام خود را به بهترین شکل انتقال دهید.
  • سادگی در استفاده: اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام به گونه‌ای طراحی شده‌اند که استفاده از آن‌ها بسیار آسان باشد و نیاز به تنظیمات اضافی نداشته باشید.
  • آماده برای ارائه: تمامی اسلایدهای فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام با کیفیت بالا و بدون نیاز به ویرایش، آماده استفاده هستند.

کیفیت تضمین‌شده با دقت بالا:

فایل فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام با رعایت بالاترین استانداردهای طراحی تولید شده است. بدون نقص یا بهم‌ریختگی، تمامی اسلایدها آماده برای یک ارائه بی‌نقص و حرفه‌ای هستند.

نکته مهم:

هرگونه تفاوت احتمالی در توضیحات ممکن است به دلیل نسخه‌های غیررسمی باشد. نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام با دقت و حرفه‌ای تنظیم شده است.

همین حالا فایل فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام را دانلود کنید و ارائه‌ای حرفه‌ای و تأثیرگذار داشته باشید!


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام :

فقط می دانم قرار است با دختری تیزهوش روبرو شوم که از خانه فرار کرده و حالا به آغوش خانواده برگشته است، دختری که می توانست به سرنوشت رومینا دچار شود، اما نشد. وارد دفتر که می شوم پدر و دختری در مقابل خودم می بینم متفاوت با تمام تصوراتی که در طول مسیر در ذهنم شکل گرفته بود، او شبیه «دختر فراری» ها نیست. دختری که طرز لباس پوشیدن و صحبت کردنش روایت از رشد در خانواده ای اصیل و با ریشه دارد. و پدری که نه پیر است و نه جوان، نه بی سواد و نه خیلی تحصیلکرده، پدری ساده بی آلایش و متدین! لحظه ای مردد می شوم، شاید اشتباهی رخ داده! آرام از مسوول دفتر می پرسم این همان «دختر فراری» است که قرار بود با او مصاحبه کنم؟ با تکان دادن سر و بستن پلک هایش به من اطمینان می دهد اشتباهی رخ نداده است.

حالا مطمئن می شوم آهو هم یکی از ۳۰۰ و چند دختری است که در یک سال اخیر خانه پدری را به خیال رسیدن به آرزوهایشان ترک کرده اند، این آماری است که در گفت وگویم با دکتر غلامحسین حقدادی، معاون اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی به آن رسیدم. روی صندلی روبروی این پدر و دختر می نشینم تا گفت وگو را آغاز کنم، هر دو استرس دارند، پدر به شدت اصرار دارد اسم واقعی دخترش در مصاحبه ذکر نشود و عکس و فیلم نگیریم، پدر است دیگر آن هم پدر ایرانی که نماد غیرت است و محبت.

به او اطمینان می دهم جای نگرانی نیست، به آن دو می گویم هر سوالی را نخواستید پاسخ ندهید، فضای بینمان حالا صمیمی تر شده اطمینان را در نگاه هر دو نفر می بینم، دیگر هیچکدام مان از استرس، با ماسک روی صورتمان کلنجار نمی رویم، لبخند پدر را از چین خوردگی گوشه چشمانش متوجه می شوم و صحبت را آغاز می کنیم.

دنبال استقلال بودم

آهو دختری ۱۷ ساله است که به گفته خودش امسال به کلاس یازدهم در رشته انسانی می رود. خرداد از خانه فرار کرد با این تصور که می تواند به تنهایی از خودش مراقبت کند و حتی مراقب دوستش که او نیز قصد فرار داشته، باشد.

آهو قصه آن سه روز و چهار شب را برایم با تمام جزییات تعریف می کند، از کتک خوردنش از آن پسر غریبه، تا دربدریش در آلونک های حاشیه شهر، تا شب را به صبح رساندن در میان دود شیشه در کنار مصرف کنندگان مواد مخدر، تا ترسی که هر لحظه به جانش چنگ می زد تا دلتنگیش برای زندگی در خانه امن پدری، از اشکهایش برای دلتنگی خواهر پنج ساله اش تا آن شبی را که در بیابان صبح کرد، همه را مو به مو می گوید.

صدایش را صاف می کند و می گوید: می خواستم به مهناز کمک کنم، اگر او تنها فرار می کرد خیلی بیشتر آسیب می دید، من خودم هم می خواستم مستقل بودن را تمرین کنم، چیزی که در خانواده از آن محروم بودم.

دوباره یاد صحبت چند روز قبلم با معاون اجتماعی بهزیستی می افتم، دکتر حقدادی می گفت: حدود ۷۰درصد دخترانی که از خانه فرار می کنند سن شان بین ۱۵ تا ۲۰ سال است و اکثر آنها هم هدفشان از فرار در واقع ترک مسائلی است که در خانواده آنها را آزار می دهد که این می تواند سخت گیری زیاد خانواده، کسب استقلال، نداشتن امنیت یا حتی فرار از یک ازدواج اجباری باشد.

آهو ادامه می دهد: دو ماه قبل در تلگرام با او آشنا شده بودم، مهناز همسن من بود، ما هر دو با هم به این تصمیم رسیدیم البته هدفهایمان با هم فرق داشت من دنبال استقلال بودم و مهناز دنبال یک حامی بود؛ پدر مهناز به او بی توجه بود.

زندانی پدری بودم که عاشق خانواده اش بود!

او که حالا سر درد دلش باز شده، ادامه می دهد: من حتی یک دوست نداشتم، پدرم رفت و آمدهایم را به شدت محدود کرده بود و این موضوع من را آزار می داد، با هر کس دوست می شدم پدرم می گفت این آدم خوبی نیست! همه همسن و سال های من با هم بیرون می رفتند و معاشرت می کردند اما من این اجازه را نداشتم، من زندانی پدری بودم که عاشق خانواده اش بود!

فضای مجازی، فضای بیان آرزوهاست نه حقایق

نگاهم را از آهو به روی پدر می چرخانم، با خودم فکر می کنم این مرد که ظاهرش خشن نیست، چرا آهو را اینقدر محدود کرده؟ به دنبال واژه های مناسبی برای بیان این سوالات هستم، که حبیب آقا مُهر سکوت را می شکند و می گوید: دوستی های فضای مجازی را قبول ندارم چون فضای مجازی یک چیز است اما حقیقت زندگی افراد یک چیز دیگری است که گاهی هیچ ربطی به هم ندارد.

اشتیاقم را که به شنیدن می بیند، ادامه می دهد: در فضای مجازی شخص رویاها و آرزوهای خودش را به نمایش می گذارد اما واقعیت زندگی افراد متفاوت است، من با دوستان مجازی دخترم مشکل جدی داشتم، در مورد دوستان واقعی هم معتقد بودم همین که بچه ها در مدرسه با هم هستند کافیست و نیازی نیست که بعد مدرسه هم با هم مراوده ای داشته باشند، چون فکر می کردم کنار هم بودن چند دختر نوجوان که در سن حساس بلوغ و هیجانات خاصی هستند، بالاخره آسیب دارد.

با صدایی آرام تر ادامه می دهد: البته قبول دارم سخت گیری من هم افراطی بوده و نباید به این حد می رسید.

فرار از سختگیری پدر و ملامتگری مادر

حبیب آقا پدر سه فرزند است که بزرگترین شان آهوی گزارش ماست، دختری که حالا سر به زیر و شاید هم شرمنده، کنار پدرش نشسته است و با انگشتانش بازی می کند. از حبیب آقا درباره ارتباط مادر و دختر می پرسم، متوجه می شوم او هم مادری سختگیر و یا به تعبیر همسرش «ملامتگر» است. می پرسم مرز بین سختگیری و پدری کردن چیست؟ پاسخ می دهد: افراد به خصوص در نوجوانی و جوانی به شدت از هم سن و سال هایشان تاثیر می گیرند پس به جای کنترل بچه ها باید دوستان آنها را کنترل کرد. اگر پدر و مادر تشخیص دادند دوستی مناسب نیست و ارتباطش را با فرزندشان قطع کردند باید برایش زمینه دوستی سالمی را فراهم کنند.

با اینکه این جواب سوالم نیست، اما چیزی نمی گویم تا حرفش را ادامه دهد، شاید این سوال برای حبیب آقا، زیادی سخت است.

دوستی که واقعی نبود

آهی از سر افسوس می کشد و ادامه می دهد: من ارتباط آهو را با دو نفر از دوستان صمیمی اش قطع کردم اما او تنهایی و خلائی که برایش ایجاد شد را با یک دوست مجازی نااهل پرکرد که در نهایت باعث فرارش از خانه شد.

حبیب آقا که دلیل واضحی برای مخالفتش با دو دوست قدیمی آهو ندارد، می گوید: نمی دانم شاید به نظرم زیادی شاد و سرزنده بودند، این را پیش خودم به سبک سری و بی حیایی تعبیر می کردم و همین باعث شد ارتباط دخترم را با آنها قطع کنم. در تمام این مدت آهو به زمین زل زده، گاهی با انگشتان دستش بازی می کند، شاید تعداد دوستان نداشته اش را می شمارد، شاید فرصت هایی که خانواده از او گرفت، شاید هم…

هر وقت می خواستم گوشی دخترم را بررسی می کردم

«کرونا هم در مشکلاتی که برای ما بوجود آمد خیلی موثر بود، مدارس تعطیل شدند و از طرفی رفت و آمد آهو با بیرون از خانه بطور کلی قطع شد و بیشتر وقتش در فضای مجازی گذشت، دختر من در این مدت در گروه های مجازی وارد شد که پسرها هم بودند، من وقتی این چیزها را چک می کردم ناراحت می شدم و جر و بحثمان بالا می گرفت».

او می گوید: در خانه ما رمز معنا ندارد و در واقع اتاق شیشه ایست، من هر وقت می خواستم گوشی دخترم را بررسی می کردم، آهو این اواخر از رفتارم ناراحت می شد به همین خاطر یک ماه او را آزاد گذاشتم و در همین یک ماه بود که با مهناز دوست شد و شد آنچه نباید می شد.

بعد از یک دعوا به او گفتم یک ماه گوشی ات را چک نمی کنم و به اختیار خودت باشد، در همین یک ماه آن دوستی مسموم شکل گرفت و آهو تصمیم به ترک خانه گرفت، تصمیمی که بر خلاف تصور من عملی شد و او رفت. گفت می خواهم زندگی مستقلی داشته باشم اما من و مادرش باور نکردیم.

«…نیاز به ارتباط در فضای مجازی، امروزه امری غیر قابل گریز است و نمی توان فردی را کاملا از آن محروم کرد، خانواده، آموزش و پرورش و رسانه های جمعی باید به افراد در سنین مختلف آموزش استفاده درست و سالم از فضای مجازی را آموزش دهند و البته مراقبت خانواده ها از ارتباطات مجازی فرزندانشان امری ضروری است که بسته به روحیه، رفتار و موقعیت افراد این کنترل ها سطوح مختلفی دارد، نمی توان تعریف واحدی از میزان استاندارد این کنترل برای همه افراد ارائه داد و گفت مرز سخت گیری کجاست…» این هم بخشی از صحبت های معاون اجتماعی بهزیستی است که روز قبل در پاسخ به سوالاتم درباره روش های کاهش آسیب های فضای مجازی گفته بود.

آهو را نگاه می کنم، از چهره ای که به وسیله ماسک پوشیده شده، فقط دو چشم سیاه و درشت سهم نگاه من است، چشمانی که هنوز روایتگر معصومیت کودکانه اوست، معصومیتی که از دست نرفته…

آهو اولین شب فرار به حرم پناه برد

وقتی از او می خواهم برایم شرح فرارش را بگوید، کمی روی صندلی جابجا می شود و با دستان ظریف و کوچکش مقنعه اش را تمام این لحظات زیرچشمی حالات پدر را زیر نظر دارم، کوهی را می بینم که هر لحظه خرد می شود،کوهی که از درون فرو می ریزد، پدری که گاهی یواشکی نم کنار چشمانش را با سر انگشتانش پاک می کند، آهو بچه تر از این است که متوجه باشد شنیدن این واگویه های دردناک برای یک پدر چقدر سخت و جانگداز است

مرتب می کند و می گوید: شنبه صبح بدون اطلاع خانواده از خانه خارج شدم و یک سیم کارت از مهناز گرفتم که آن را در گوشی ساده ای که داشتم بگذارم و از آن طریق با مهناز در ارتباط باشم و با هم فرار کنیم؛ چون بعد از آن یک ماه وقتی گفتم می خواهم خانه را ترک کنم و زندگی مستقلی داشته باشم پدرم عصبانی شد و گوشی هوشمند را از من گرفت. روز شنبه که خط جدید را گرفتم قرار شد دوشنبه همان هفته با هم برویم.

آهو در ادامه حرف هایش، تمام لحظات را برایم مو به مو شرح می دهد.

حالا در پرده خیال من دختری سرگردان و کلافه از سختگیری های خانواده نقش می بندد که با اغوای دوست نماهای مجازی روی تمام وابستگی هایش به خانه و خانواده پا می گذارد.

دختری که هنوز بین کودکی و نوجوانی دست و پا می زند، حالا کمی مضطرب است، ساعت را نگاه می کند، لوازم شخصی اش را در ساک کوچکش می گذارد، قبل از بیرون رفتن از اتاق رمان عاشقانه ای را که ۶ بار خوانده برمی دارد، زیپ ساک را با انگشتانی لرزان می کشد.

«آهو»یی را می بینم که ساعت ۱۱ و نیم شب در حالی که پدرش شیفت شب است و بقیه اعضای خانواده خواب هستند از خانه بیرون می زند، در سیاهی نوزدهمین شب خرداد خانه پدری را ترک می کند و به سمت سرنوشتی نامعلوم در سیاهی کوچه محو می شود.

زانوانش از این تصمیم می لرزد و شاید دلش هم، تا یکی از میدان های نزدیک خانه می رود و با گوشی یکی از کسبه محل با بهزاد، همان پسر جوانی که برای اولین بار به او و دوستش پیشنهاد فرار داده بود و با دادن وعده های دروغی و اغواگری این دو دختر را به فرار ترغیب کرده بود، تماس می گیرد.

از امام رضا(ع) خواستم آبرویم را بخرد

آهو می گوید: وقتی از خانه بیرون آمدم همان لحظه پشیمان شدم، خواستم زنگ بزنم و برگردم داخل، اما از واکنش مادرم ترسیدم؛ پسری که قول داده بود به من و دوستم مهناز که با تشویق او از خانه متواری شده بودیم جا و مکان دهد، آن شب بعد از نیم ساعت معطلی، من را سوار کرد و بعد با یک جر و بحث وسط خیابان پیاده ام کرد و گفت جا ندارم! آن شب به حرم پناه بردم و از امام رضا(ع) خواستم در راهی که پا گذاشته ام کمکم کند و آبرویم را بخرد، خواستم ضامنم شود؛ امام رضا(ع) را شاهد گرفتم که من فقط برای استقلال و تجربه یک زندگی جدید از خانه پدری بیرون آمده ام، خواستم حواسش به من باشد تا «دختر فراری» به آن معنایی که مردم می گویند، نشوم.

آغاز تور دلهره و تردید برای روز و شب

آهو تعریف می کند که آن شب در حرم مشکلش را با یک نفر از زائران که زنی از خطه شمال کشور بوده در میان گذاشته و او هم با این شرط که صبح او را پیش مادرش ببرد و تحویل خانواده دهد، به سوییت محل اقامتش برده است. صبح هر چه آن زن اصرار کرد راضی نشدم من را به خانه مان ببرد چون مهناز هم قرار بود بیاید و باهم زندگی تازه ای را شروع کنیم.

آهو روز بعد فهمید که آن شب، زنی که گرداننده باند فساد و اغفال دختران بوده با هماهنگی آن پسر، او را از دور دیده اما ظاهرا گفته این دختر برایمان دردسر می شود و فعلا باید چند روزی دست نگه داریم.

خودش می گوید: یعنی در اصل قرار بوده من را همان شب تحویل آن زن بدکاره دهند اما لطف خدا شامل حالم شد و این اتفاق نیفتاد، روز بعد مهناز هم از خانه فرار کرد و دوباره به همان پسر تماس گرفت، او طلاهایی

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل آهوی فراری در پناه امام رضا علیه السلام”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *