خرید و دانلود نسخه کامل کتاب An Introduction to Predictive Maintenance
خرید و دانلود نسخه کامل کتاب An Introduction to Predictive Maintenance قیمت اصلی 69,500 تومان بود.قیمت فعلی 32,000 تومان است.
بازگشت به محصولات
خرید و دانلود نسخه کامل کتاب Carbonate Reservoirs
خرید و دانلود نسخه کامل کتاب Carbonate Reservoirs قیمت اصلی 87,500 تومان بود.قیمت فعلی 50,000 تومان است.
فقط اینقدر👇 دیگه زمان داری با تخفیف بخریش
00روز
20ساعت
59دقیقه
58ثانیه

خرید و دانلود فایل پاورپوینت کامل نگرشی به مساله چیستی تمدن از دیدگاه قرآن کریم

قیمت اصلی 224,700 تومان بود.قیمت فعلی 169,200 تومان است.

تعداد فروش: 78

فرمت فایل پاورپوینت

2 آیتم فروخته شده در 55 دقیقه
4 نفر در حال مشاهده این محصول هستند!
توضیحات

با پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل نگرشی به مساله چیستی تمدن از دیدگاه قرآن کریم، ارائه‌ای متفاوت و تأثیرگذار بسازید

دنبال یک ارائه سطح بالا هستید؟ فایل فایل پاورپوینت کامل نگرشی به مساله چیستی تمدن از دیدگاه قرآن کریم شامل ۹۳ اسلاید حرفه‌ای و طراحی‌شده با دقت بالا است که شما را در هر جمعی به‌خوبی معرفی خواهد کرد.

دلایل برتری فایل فایل پاورپوینت کامل نگرشی به مساله چیستی تمدن از دیدگاه قرآن کریم:

  • ظاهر حرفه‌ای و چشم‌نواز: طراحی گرافیکی دقیق، با ترکیب رنگ‌ها و چیدمان مدرن برای جلب توجه مخاطبان.
  • کاربری سریع و بدون دردسر: بدون نیاز به ویرایش اضافی؛ تنها کافیست فایل فایل پاورپوینت کامل نگرشی به مساله چیستی تمدن از دیدگاه قرآن کریم را اجرا و ارائه را آغاز کنید.
  • کیفیت فنی بالا: هر اسلاید با وضوح مناسب و ساختار منظم آماده شده تا در انواع نمایشگرها بدون مشکل دیده شود.

عملکرد بی‌نقص: اسلایدها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که هیچ مشکلی در نمایش، ساختار یا گرافیک وجود نداشته باشد.

یادآوری: در صورت استفاده از نسخه‌های غیررسمی، ممکن است با مشکلات ظاهری یا کیفی روبرو شوید. نسخه اصلی فایل پاورپوینت کامل نگرشی به مساله چیستی تمدن از دیدگاه قرآن کریم توسط تیم متخصص طراحی شده و ضمانت کیفیت دارد.

همین حالا پاورپوینت فایل پاورپوینت کامل نگرشی به مساله چیستی تمدن از دیدگاه قرآن کریم را دریافت کرده و ارائه‌ای مؤثر و حرفه‌ای داشته باشید.


بخشی از متن فایل پاورپوینت کامل نگرشی به مساله چیستی تمدن از دیدگاه قرآن کریم :

۱.مقدمه و طرح مساله :

جا دارد در ابتدا به این نکته اذعان کرد که هر چند ، چند سالی است که سخنان زیادی در خصوص احیای تمدن ایرانی – اسلامی و ضرورت ایجاد یک تمدن جدید در برابر تمدن غرب از گوشه و کنار و گاه از متن به گوش می رسد.اما متاسفانه هیچ کدام از کسانی که چنین دعوی را مطرح می نمایند ، بر آن نیامده اند که منظور خود از تمدن را به دقت تعریف و تبیین کنند ؛ در واقع این کلمه نیز به سرنوشت بسیاری از کلمات و اصطلاحات زیبا و پر کاربرد همچون عدالت ، علم اسلامی ،و… دچار شده است که قائلین آن منظور خود را درست بیان نمی کنند. و اگر هم گاهی به تعریف آنها بپردازند همواره منظور خود را به گونه ای مبهم و بسیار کلی بیان می کنند به گونه ای که نه می توان از آن سخنان استفاده نظری یا عملی کرد و نه می توان بر آن خرده گرفت و آن راکنار زد.

ما در این مقاله سر آن داریم که تعریفی جدید از تمدن ارائه داده و بر اساس آن به تامل در راه های موجود برای ایجاد و حفظ یک تمدن نوین ایرانی و اسلامی که ما آن را “تمدن اشراق” نیز می نامیم بپردازیم .

برای این کار ابتدا تعاریف متعددی که دانشمندان خارجی و ایرانی از تمدن ارائه دادند را نقل کرده و سپس به نقد آنان می پردازیم و در فرجام نظر خاص خود را ارائه می دهیم ، و بر اساس آن ساحت های یک تمدن را مشخص نموده و راههای ماندگاری یک تمدن و رازهای انحطاط آن را وا می نماییم .

۲.مبحث اصلی :

۲-۱نقل و نقد تعاریف ارائه شده از تمدن :

همانطور که پیش تر بیان کردیم در این بخش تعاریفی که محققان مختلف از تمدن ارائه دادند نقل کرده و به نقد آنان می نشینیم .

آلبرت شوایتزر( Albert Schweitzer) از تمدن شناسان برجسته قرن نوزدهم – در خصوص تمدن معتقد است: « هر تمدنی ماهیّت دوگانه ای دارد: نخست تحقق پذیری آن از طریق تسلّط خرد بر نیروهای طبیعت، دوم غلبه آن بر هوای نفسانی انسان» ( به نقل از سوروکین، ۲۱۲:۱۳۷۷) حسن تعریف شوایتزر این است که به اصل مهم «تغییر» در تمدن ها توجه کرده است و آنهم تغییر دوبُعدی: تغییر در طبیعت و دوم تغییر در نفس انسان این مساله تغییر، مساله بسیار مهمی است و اساساً تفاوت انسان متمدن با انسان بَدْوی در این است که انسان متمدن طبیعت را تابع خود می کند ولی انسان بَدْوی خود را تابع طبیعت می گرداند.

ولی اشکال تعریف شوایتزر این است که تنها به جنبه تغییر بذل توجه می کند و به مقوله اساسی چون فرهنگ ،صریحاً اشاره ای نمی کند و نیز مشخص نمی نماید این تغییرات در چه راستایی باید صورت گیرد و نیز از کجا ناشی شود.

ویل دورانت(Willam Durant)،- صاحب کتاب معروف تاریخ تمدن – تمدن را اینگونه تعریف می کند: « تمدن را می توان، به شکل کلّی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیّت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند». ( دورانت، ۱۳۸۱ :۱/۳)؛ حُسن تعریف ویل دورانت این است که به مقوله نظم توجه کرده است ولیکن به خاستگاه این نظم که از کجاست اشاره ای نکرده است. علاوه بر این ، تعریف ایشان بسیار کلّی است به گونه ای که می شود آنرا بر هر شهری صادق دانست و آن شهر را یک تمدن دانست و اگر در یک کشور ۱۰۰ شهر داشته باشیم با تعریف دورانت ۱۰۰ تمدن نیز داریم. ولی جای تعجب است که دورانت برخلاف تعریف خود، در متن کتاب خود، پس از جلد نخست که به چند تمدن شرقی به اجمال می پردازد، دیگر یک سر به اروپا رفته و سیر تمدن در غرب را پی می گیرد گویا که تنها تمدن غرب را به عنوان تمدن، به رسمیّت می شناسد.

دیگر اندیشمندی که در مورد تمدن به تفکر پرداخته تایلر(Tylor)است وی تمدن را اینگونه تعریف می کند: « فرهنگ یا تمدن، مفهوم گسترده ای دارد که شامل علم و دانش، اعتقادات، هنر، اخلاقیّات، قانون، رسوم، و بسیاری از توانایی ها و عاداتی می شود که هر انسان به عنوان عضوی از جامعه آنها را داراست»( به نقل از قانع، ۱۳۲:۱۳۷۹). تایلر تعریف جامعی ارائه می دهد و مفاهیم متعددی را مطرح می سازد، اما این اشکال را دارد که جایگاه و رتبه هرکدام از این مفاهیم و اینکه کدام مفهوم بر دیگری تقدم دارد را روشن نمی سازد. زیرا آنچه اهمیت دارد طبقه بندی منطقی و سیستماتیک مفاهیم است نه صرف کنارهم چیدن آنها.

تعریف دیگری که از تمدن وجود دارد از آن فوکوتساوایوکیچی( Fokotsava yokichi) تمدن شناس ژاپنی است، از نظر فوکوتساوا ، تمدن « دو وجه معنوی و مادی دارد که اولی را روح درونی و دومی را شکل های بیرونی تمدن می نامد، دستیابی به تمدن نیازمند آن است که وجه نخست یعنی روح تمدن از اولویت برخوردارشود». ( یوکیچی، ۱۱:۱۳۷۹)

این تعریف از آنجا که تمدن را دارای دو وجه معنوی و مادی می داند و نیز وجه معنوی را اولی و مقدم می داند به نکته ظریفی اشاره کرده است اما یک اشکال دارد و آن اینکه در آن به نهایت و غایت یک تمدن بی توجهی شده است .

تعریف دیگری که از تمدن ارائه شده، متعلق به رالف لینتون (Ralph Linton) ، صاحب کتاب سیر تمدن ، است، وی تمدن را اینگونه معرفی می کند:« تمدن عبارت است از مجموعه منظمی از کردارهای اکتسابی خاص هرجامعه». ( لینتون، ۳۹:۱۳۷۸)

بخش نخست این تعریف، که تمدن را مجموعه منظمی می داند، سخن کاملاً ثوابی است ، زیرا تمدن بما هو تمدن نمی تواند مجموعه ای آشفته وسردرگم باشد بلکه باید تمدن، چونان دستگاهی منظم و سامان مند باشد.

اما بخش دوم این تعریف مبهم است زیرا مشخص نمی سازد که آیا منظور از کردار تنها رفتار عینی است یا اینکه شامل اندیشه های ذهنی نیز می شود؟ دوم آنکه آیا تمدن مساوی یک جامعه است یا امری است فراتر از یک جامعه واحد و می تواند شامل چندین جامعه نیز شود؟

از دیگر کسانی که راجع به تمدن ها تحقیقات فراوانی کرده است، آرنولد توین بی Arnold) Toynbee) است، وی تمدن را اینگونه تعریف می کند:« تلاش برای آفریدن جامعه ای که کل بشریت بتوانند با هم ْنوایی در کنار یکدیگر و به منزله اعضایی از یک خانواده کامل و جامع در درون آن زندگی کنند». ( توین بی، ۴۸:۱۳۷۶)

تعریفی که توین بی از تمدن ارائه می دهد، بیشتر شبیه یک آرزو و دعا است و هیچ شباهتی به تعریف علمی که باید در واقعیت ها پایه و ریشه داشته باشد نه در آرزوها و آرمان ها، ندارد؛ بنابراین نمی توان ارزش چندانی برای تعریف توین بی قائل بود.

جا دارد در این جا به نقل نظرات دو تن از محققان ایرانی نیز بپردازیم .

دکتر علی شریعتی ” تمدن” را اینگونه تعریف می کند: « تمدن عبارت است از مجموعه ساخته ها و اندوخته های فراهم آمده از گذشته یا از دیگران (مادی و معنوی) که جامعه بشری می سازد». ( شریعتی، ۱۱:۱۳۷۸) این تعریف نیز مانند دیگر تعاریف مفاهیم زیادی را مطرح می کند، ولی جایگاه و رتبه و نیز نسبت آنها به یکدیگر را تعیین نمی کند.

همچنین آقای احمد صدری، تمدن را اینگونه تعریف کرده است:« تمدن عبارت است از تبلور تلاش دایم و کم وبیش موفق عقل نظری و عملی برای مقابله با نیروهای تهدیدکننده بیرونی و هسته های ناپایدار درون جوامع بشری». ( صدری، ۲۹:۱۳۸۰) این تعریف، تعریف خوبی به نظر می رسد اما این ویژگی را دارد که ، مانند برخی از تعاریف قبلی ، مفاهیم خود را طبقه بندی نکرده و رابطه ی میان آنها را مشخّص نکرده است و به غایت تمدن نیز اشاره ای نکرده است.

در بالا تعاریفی که از تمدن توسط برخی پژوهشگران ارائه شده را نقل و به زعم خود نقد نیز کردیم، با توجه به این نقّادی ها بهتر است تعریفی که خود با استفاده از دو آیه قرآن از تمدن داریم و می پنداریم از آنها کم اشکال تر است را بیاوریم ، در قرآن کریم آمده است: « افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم کانوا اکثر منهم و أَشَدَّ قُوَّهً و اثاراً فی الارض فما اغنی عنهم ما کانوا یکسبون* فَلَمَّا جاءَتُهمْ رُسُلُهُمْ بالبیّنات فرحوا بما عندهم من العلم و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون»” آیا در زمین سیر نکردندتا ببینند فرجام کسانی که پیش از آنان بودند چه شد ؟ آنها زیادتر در روی زمین ، نیرومند تر و پر اثر تر بودند ، ولی آنچه به دست آورده بودند بی نیازشان نکرد .۸۳ و چون پیامبرانشان دلایل آشکار برایشان آوردند ، به دانشی که نزدشان بود بالیدند و آنچه به ریشخند می گرفتند آنها را فرا گرفت .

این آیات که در سوره غافر آمده بدین معنا اشارت دارد که تمدن هایی که پیش از شما بودند و میزان ایجاد در وجود آنان، بیشتر از شماها بود ( أَشَدَّ قُوَّهً و اثاراً فی الارض ) چون متناسب با آن ایجاد ، ایضاح از وجود خود را تنظیم نکردند و به آن ایضاح پیشین دلخوش بودند«فرحوا بما عندهم من العلم»، سرانجام همین امر سبب اضمحلال و نابودی آنها شد. با استفاده از این آیات ، تمدن را چنین تعریف می کنیم:

«تمدن عبارت است از ایضاح خاصی که یک جماعت انسانی از وجود دارد و برپایه آن ایضاح و یا در خدمت آن، دست به دگربودسازی در وجود می زند و نیز پس از ایجاد دگربودگی ، متناسب با آن دست به تنظیم و متناسب زمان سازی ایضاح پیشین خود می زند، که همه اینها در راستای تحقق هستی و چیستی آن جماعت انسانی است».

از آنجا که مرحله اول ایجاد در وجود با ساکن شدن در یک سرزمین و کشاورزی کردن ، که خود ابتدایی ترین ایجاد در وجود است ، می توان گفت ظاهر تمدن ها در شهرها تبلور می یابد.

تعریف فوق چند حُسْن دارد:

۱.تعریف ارائه شده، برخلاف تعریف های ذکرشده، مفاهیم ارائه شده را طبقه بندی می کند و رابطه منطقی میان آنها را نیز مشخص می سازد و این مهمترین وظیفه هر تعریف علمی است.

۲.نهایت و غایت هر تمدن را مشخص می سازد و آن عبارت است از تحقق هستی و چیستی آن جماعت انسانی زیرا از نظر ما، جماعت انسانی بما هِیَ جماعه دارای روح و اصالت است.

۳.با استفاده از این تعریف می توان به راز ظهور و سقوط تمدن ها- نه دولت ها- پی برد؛ در حالی که هیچ یک از تعاریف گذشته چنین ویژگی را نداشتند- یعنی وقتی یک جماعت انسانی موفق می شود به یک ایضاح نوینی از وجود دست یابد که آن ایضاح عامل ایجاد در وجود و البته در راستای تحقق هستی و چیستی آن جماعت باشد؛ در این هنگام یک تمدن زاده می شود. اما زمانی که دگربودسازی تحقق یافت ، ولی تنظیم و تصحیح لازم در ایضاح از وجود پیشین رخ نداد، آن هنگام است که تمدن دچار از هم گسیختگی و سقوط می شود.

۲-۱بحثی راجع به ساحت های یک تمدن:

بر اساس تعریفی که ما پیش تر از تمدن ارائه دادیم؛ دو ساحت برای هر تمدن ، فرض کردیم: الف) ساحت ایضاح از وجود ب) ساحت ایجاد در وجود.

الف)ساحت ایضاح از وجود ، که در لسان قرآن از آن با تعبیر (ما عندهم من العلم ) یاد شده است ؛ دارای دو پایه است: یکی دین و دوم زبان

دین که پایه اول« ایضاح از وجود» است، در نظر ما به معنای آن ایده هایی است که یک جماعت انسانی به درستی و صدق آن باور دارند و آمادگی بذل در راه آنرا دارند حال تفاوت نمی کند که آن باورها به شکل ادیان ابراهیمی باشند یا ادیان غیرابراهیمی، به شکل آیین ها و اسطوره های اقوام بدوی باشند یا ایدئولوژی های قرن ۱۹ و ۲۰، آنچه اهمیت دارد نوع نگرش یک جماعت انسانی به مجموعه ای از ایده هاست. این پایه، یعنی دین، مهمترین اصل و اساس « ایضاح از وجود » است.

اما پایه دوم زبان است؛ زبان از آن جهت که تنها ابزار نمی باشد بلکه تجسّم اندیشه است و در واقع تنها راه نیست بلکه منزلگاهی است برای تفکّر و اندیشه، اهمیتی بسزا می یابد ، لذا جا دارد به عنوان پایه دوم ساحت نخست تمدنها در آن تامل کرد. زبان را نباید تنها ابزاری قلمداد کرد تا به میانجی آن اندیشه ها را انتقال می دهیم و این ابزار خود، هیچ نقشی در نوع اندیشیدن و طرز نگریستن به جهان ندارد.

به عبارت دیگر، زبان را باید همچون دین دستگاهی سامان مند دانست که بر پایه آن به عالم وجود معنا می دهیم و به تفسیر و ایضاح آن می پردازیم. در واقع زبان، صورت ها و نمادها و قالب هایی را در اختیار آدمی می گذارد که در چارچوب آنها به فهم دنیا و معنا بخشی به ماده های بیرونی می پردازیم. به قول ارنست کاسیرر (Ernest Cassirer) : «زبان به خودی خود شیوه ای برای دیدن و ساختن جهان است، تجربه جهان است، آن چنان که فراگردهای نام گذاری و توصیف آن را بخش بخش و نقش دار گردانده و هویتش را معین داشته اند.» (به نقل از : رندل باکلر، ۱۳۷۵ : ۱۳۲)

بنابراین اهمیت زبان به عنوان پایه دوم ایضاح از عالم وجود ، امری قابل تأمل و درنگ است.

اما نکته ای که باید در این جا بدان توجه نمود این که، زبان معمولاً سیر خاص خود را دارد و صیرورت آن کاملاً از حکومت ها تبعیت نمی کند، در واقع از آن روی که زبان چونان دین، متولی رسمی ندارد، فرآیند تکاپو و تطوّر آن دست کم به اندازه دین به حاکمیت وابسته نیست و مسیر تحولات آن طبیعی تر و انعطاف پذیرتر است.

ساحت دوم یک تمدن همان ایجاد در وجود یا دگربودسازی جهان هستی است که در لسان قرآن از آن با تعبیر (قُوَّهً و اثاراً فی الارض) یاد شده است ، در واقع تمدن با دگرگونی هایی که در وجود ایجاد می کند نمود عینی می یابد ، همانطور که نخستین تمدنها با یکجانشینی و کشاورزی ، که بدوی ترین نوع ایجاد در وجودند ، پدیدار می شوند؛ بنابراین هرچه تمدنی، میزان دگربودسازی که متحقق می سازد ، چه از لحاظ چندی و چه از لحاظ چونی ، بیشتر باشد می توان آن تمدن را در مرتبه عالیتری از تمدن بودن محسوب کرد؛ البته ایجاد در وجود در یک تمدن باید بر پایه ایضاح از وجود آن تمدن و یا درخدمت آن باشد.

البته باید توجه داشت هنگامی که ایضاح به ایجاد منجر شد لازم است که فراخور با وجود های جدیدی که ایجاد شده ، در ایضاحی که از وجود داریم ، دگرسانی ایجاد کرد و آن را با اقتضاآت تازه تنظیم کرد، که اگر چنین نشود تمدن در سراشیبی انحطاط افتاده و رفته رفته از درون پوسیده و با خرده ضربه ای از بیرون نابود می شود.

ساحت ایجاد ، یک بعدی و تک افقی نمی باشد بلکه در دو افق به منصه ظهور می رسد : افق آفاقی و افق انفسی.

دگربودسازی در افق آفاقی را به نه بخش تقسیم می نماییم که عبارتند از :

۱.میزان تولید ثروت و شیوه توزیع آن در جامعه،۲. میزان تولید علم و اندیشه ،۳.وضعیت هنر و حجم شکوفایی کیفی و کمی آن ،۴. جایگاه عدالت انسانی در نظام حقوقی و اجتماعی آن ،۵. چگونگی گزینش حاکمان و چگونگی حکومت کردن آنها و نوع تعامل آنان با مردم،۶. وضعیت جنبش های اجتماعی ،۷.وضعیت خانواده،۸. نوع نگرش به م

  راهنمای خرید:

  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.